یکی از ویژگیهای عالی فرهنگ اسلام این است که در مصرف و استفاده از بعضی امکانات « شأن [۱۷۰]» افراد را مد نظر قرار داده؛ ملاک اسراف و عدم اسراف را با اوضاع و احوال زمانی و موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد گره زده است. به عنوان مثال در مسئله نفقه همسر، منزل و لباس و زیور آلات را در شان و جایگاه همسر منوط کرده است. البته باید توجه داشت که وسعت و سادگی چیزی است، و تجمل پرستی چیز دیگر. از دیدگاه اسلام اولی ممدوح و دومی مذموم است. مسئله ای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که بهره برداری از نعمتهای الهی، چنان چه از حد طبیعی فرد منزلت اجتماعی او بگذرد، اسراف است. به سه معیار که در روایتی از امام علی(ع) آمده است، توجه فرمایید: سه علامت برای شخص اسرافگر وجود دارد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱- می خورد آنچه برای او نیست؛
۲- می خرد آنچه برای او نیست؛
۳- می پوشد آنچه برای اونیست.[۱۷۱]
طریحی می گوید: معنای حدیث این است:می خورد و خریداری می کند و می پوشد آنچه را بالاتر از شأن او باشد.[۱۷۲]
از مجموع آموزه های دینی چنین برمی آید که رعایت شأن افراد در بهره برداری از امکانات به دو صورت قابل تصور است ؛ یکی از این دو پذیرفتنی و مستدل است و دیگری فاقد دلیل و بی اساس. صورت نخست به این صورت قابل تبیین است : طبیعی است که هرکس در مقام ایفای وظایف خود، نیازمند امکاناتی است. بنابراین،شأن هر فرد که همان موقعیت و مسئولیت اوست ، وظایفی را به او محول می سازد و او برابر شأن خود حق دارد از امکانات لازم استفاده نماید تا به تکلیف خود به طور شایسته عمل کند . براین اساس ،شأن هر فرد، توأم با نیاز واقعی او است .
از سوی دیگر، گاه ممکن است استفاده از برخی کالاها برای افراد برخوردار از مقام و موقعیت اجتماعی ، به خاطر شرایط خاص زمان و مکان ، باعث نوعی سرشکستگی در جامعه و قرار گرفتن در معرض تحقیر و خواری باشد. در این موردنیز برای حفظ عزت و شخصیت فرد، چند و چون مصرف وی در حد نیاز تغییر می یابد. چنان که حضرت رضا(ع) می فرماید: « إِنَّ أَهْلَ الضَّعْفِ مِنْ مَوَالِیَّ یُحِبُّونَ أَنْ أَجْلِسَ عَلَی اللُّبُودِ وَ أَلْبَسَ الْخَشِنَ وَ لَیْسَ یَحْتَمِلُ الزَّمَانُ ذَلِکَ [۱۷۳]: دوستداران بی بضاعت من، دوست دارند من روی نمد بنشینم و لباس خشن بپوشم ، ولی زمانه ی ما ، آن را برنمی تابد. »
براین اساس، نمی‌توان شرایط زمانی و سطح عرف و معمول جامعه را به عنوان شاخصی برای تعیین حد و مرز اسراف و تجمل گرایی نادیده انگاشت. این شاخص در مرکب،‌ خانه و سایر لوازم نیز تعیین‌ کننده است؛ اما بایستی متوجه بود که در مورد این شاخص، یعنی سطح اقتصادی عموم جامعه، مصادره‌ به مطلوب و تفسیر به رأی صورت نگیرد؛ زیرا در این صورت به جای آنکه سطح اقتصادی متوسط افراد جامعه در نظر گرفته شود، یکی‌دو پله بالاتر می‌رویم. در این صورت غلتیدن درتجمل آن هم ناخواسته و البته براساس سهل‌انگاری دور از دسترس نیست.
صورت دوم (که تأثیر شأنیت افراد در نوع مصرف قابل قبول نیست)، رعایت شأنهای اعتباری است . بدین معنا که شخص به خاطر مقام و موقعیت اجتماعی خود یا با منسوب کردن خود به فردی صاحب جاه و مقام ، سعی کند خود را نیازمند مصرف کالاهای گران قیمت و تجملاتی بداند و با مسأله ی شأن آن را توجیه نماید بی آن که در واقع، نیازی به آنها داشته باشد.
رعایت چنین شأنی، نه تنها هیچ دلیل و مدرکی ندارد ، بلکه کاملا مردود است ،چرا که آیات و روایات متعدد و سیره ی رسول خدا(ص) و معصومان(ع) ، شأن های اعتباری را که برخی افراد و گروه ها ، خاستگاه امتیازاتی ویژه برای خود تلقی می کردند، پوچ و بی اساس معرفی کرده اند . برای نمونه آیات متعددی بر لزوم همراهی پیامبران با مؤمنان محروم و فاقد موقعیت اجتماعی دلالت دارند [۱۷۴]با این که بسیاری از اشراف جامعه ، شرط گرویدن خود را به پیامبران ، دوری آنان از محرومان قرار داده بودند ،ولی پیامبران هرگز نوع رفتار و زندگی خود را برای جلب نظرثروتمندان تغییر ندادند ،نیز داستان تزویج رسول خدا(ص) با زینب ، همسر مطلقه غلام آزاد شده ی حضرت[۱۷۵] . همچنین داستان تزویج «جویبر» ، جوان فاقد امکانات مادی و وجاهت اجتماعی، با « ذلفا» دختری در یک خانواده ی اصیل و ثروتمند به دستور رسول خدا(ص)[۱۷۶] ، همگی خط بطلانی بر شأن های اعتباری به شمار می روند.[۱۷۷] مهمتر از اینها، ساده زیستی رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان (ع) در زمان حکومت خود و حتی تصریح علی(ع) به لزوم ساده زیستی حاکمان[۱۷۸] ، خود دلیل محکمی بر این مدعاست. بنابراین، مقام و موقعیت اجتماعی، در صورتی که نیازی واقعی به استفاده از برخی امکانات را ایجاب نکند ، نه تنها توجیه کننده ی تجمل گرایی وخروج از ساده زیستی نیست که مسئولیت مضاعفی در لزوم زهد و ساده زیستی نیز ایجاد می کند.
همان طور که گفته شد ، مصادیق تجمل گرایی نسبت به جایگاه اجتماعی افراد نیز تفاوت پیدا میکند. به همین ترتیب، ‌امکانات متناسب با جایگاه اجتماعی هر فرد متفاوت میشود. در نتیجه اگر فردی از جایگاه اجتماعی خود، پا فراتر گذاشت و به چیزی روی آورد که با جایگاه او تناسب نداشت، کار وی تجمل گرایی است.
ابان بن تغلب در روایتی از امام صادق (ع) نقل می کند:
«أتَرَی اللَّهَ أَعْطَی مَنْ أَعْطَی مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ لَا وَ لَکِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً وَ یَشْرَبُوا قَصْداً وَ یَلْبَسُوا قَصْداً وَ یَنْکَحُوا قَصْداً وَ یَرْکَبُوا قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَی ذَلِکَ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلَالًا وَ یَشْرَبُ حَلَالًا وَ یَرْکَبُ حَلَالًا وَ یَنْکِحُ حَلَالًا وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً ثُمَّ قَالَ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینََ‏؛ بخشش مال از سوی خداوند به بعضی افراد به دلیل تقرب آنان نیست. همچنین اگر از بعضی افراد، منع کرده است. دلیل بی ارزشی آنان نزد خدا نیست. مال برای خداست و او مال را نزد انسان به ودیعه گذارده تا با میانه روی بخورد و بیاشامد و باقی آن را به مومنان فقیر برگرداند تا مشکلاتشان را برطرف کنند. هرکس چنین کند. آن چه میخورد و می آشامد و سوار میشود و نکاح میکند حلال است و جز اینها برای او حرام است. اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد[۱۷۹]
امام صادق (ع) در این روایت شریف، ‌اصول کلی زندگی و مصرف را به پیروان خویش آموخته است. به گفته ایشان، امکانات و اموالی که خداوند در اختیار انسان ها قرار داده، برای اهداف معین و مشخصی به صورت امانت به انسانها سپرده شده است. بنابراین، اگر کسی، این اموال را در راه رسیدن به اهداف دیگری به کار بندد یا از محدوده آن، پا را فراتر نهد، در امانت خیانت کرده است.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که تجمل گرایی امری نسبی است؛ زیرا برای رفتار انسانها در هر زمان و مکان و شرایطی نمیتوان حکم کلی بیان کرد. ممکن است چیزهایی در زندگی یک فرد در یک مکان و زمان خاص، تجمل به شمار آید. ولی همانها در زندگی شخص دیگری و در مکان و زمان دیگری تجمل نباشد.
۳-۲ برخی از مصادیق تجمل گرایی
۳-۲-۱ تجمل گرایی در لباس و پوشاک
لفظ لباس از «لبس » مشتق شده است . «لبس» یعنی پوشش و پوشیدن . هرچیزی که انسان را از زشتی ها بپوشاند و مخفی دارد لباس نامیده می شود . به همین دلیل مرد برای زنش حکم لباس را دارد؛ زیرا مانعی است برای ظاهر شدن زشتی های او.[۱۸۰]
«زجاج » می گوید : این واژه به مفهوم هر چیزی است که برای جسم و زندگی انسان سودمند باشد ، خواه لباس یا چیز دیگر.[۱۸۱] و نیز خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب العین «ریش» را این گونه معنا می کند الریش : اللباس الحسن [۱۸۲]؛ ریش: لباس نیکو است .
منشأ اصلی پیدایش لباس این بوده که سه نیاز آدمی را پاسخ دهد :
– او را از سرما ، گرما ،برف و باران حفظ کند .
– در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند .
– به او آراستگی و وقار می بخشد .[۱۸۳]
تا آنجا که تاریخ نشان می‏دهد همیشه انسان لباس می‏پوشیده است، ولی وسایل تولید لباس در عصر ما به قدری متنوع شده و توسعه یافته است که با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست.
و متأسفانه، جنبه‏ه ای فرعی و حتی نامطلوب و زننده لباس چنان گسترش یافته که فلسفه اصلی لباس را دارد تحت الشعاع خود قرار می‏دهد.
مسأله لباس در اسلام از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است و اسلام به پوشیدن لباس و تنظیف و آرایش توصیه می کند . خداوند حکیم در قرآن کریم می فرماید :« یا بَنی‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوی‏ ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُون[۱۸۴]؛ ای فرزندان آدم لباس برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایهی زینت شما است ؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است . اینها همه از آیات خدا است ، تا متذکر نعمتهای او شوند . »
پوشاک از نیازهای اساسی زندگی انسان است و مستور داشتن شرمگاه و زشتیهای بدن امری لازم و ضروری است و آراسته ساختن خویش با پوشاکهای زیبا ، مطلوب و محبوب خداوند است . [۱۸۵]
بهره مندی از پوشاک به شکل معتدل، با طبع و سرشت انسانی سازگاری دارد، برای اینکه فطرت آدمی به دنبال زیبایی هاست تا با دیدن زیبایی ها، به وجود زیبایی آفرین توجه نماید و روی آوری به مساجد با لباس ظاهری و پیرایش ظاهری عامل به دست آوردن لباس تقواست که ارزشمندتر است. علی(ع) فرمود ند: « الحمدالله الذی رزقنی من الریاش ما اتجمل به فی الناس و أودی فیه فریضتی و استرفیه عورتی[۱۸۶] ؛«سپاس خدایی که به من روزی کرد لباسی که با آن خود را در میان مردم زینت نمایم و واجبم را با آن ادا نموده و عورتم را بپوشانم . »
استفاده از لباس برای آرامش و آسایش جسم و برای حفظ شخصیت انسانی به صورت معقول که حد اعتدال میان افراط و تفریط است ، مورد پسند و رضایت دین مقدس اسلام است و پیشوایان دین به آن سفارش نموده اند. اگر چه تجمل و زینت و آراستگی و نظافت و پاکی امری فطری است ؛ ولی انسان در اثر جهل و نادانی همواره بسیاری از مسائل فطری را نیز نادیده می گیردو دچار افراط و تفریط می شود.
بدین شکل که گروهی از مردم، برای بهره مندی از لباس و زینت متحمل انواع و اقسام زحمات می شوند تا برای خود لباسی و زینتی فراهم سازند. فراهم ساختن لباس و زینت و خودآرایی تمام جوانب زندگی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد تا جایی که او را از مسیر اصلی منحرف می کند و او را به راه افراط در این موضوع سوق می دهد و به نوعی دچار صفت تفاخر و شهرت طلبی می شود و لباس و زینت که مقدمه رسیدن به قرب الهی بود، وسیله ای می شود که انسان را به خفت و خواری می کشاند.
پیامبر اسلام (ص) دراین زمینه می فرماید :« مَنْ لَبِسَ ثَوْبَ شُهْرَهٍ فِی الدُّنْیَا أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ مَذَلَّهٍ فِی الْآخِرَهِ[۱۸۷]؛ کسی که در دنیا لباس شهرت بپوشد ، خداوند در آخرت اورا لباس ذلت و خواری می پوشاند. » و امام حسن (ع) نیز می فرماید: مَنْ لَبِسَ ثَوْبَ شُهْرَهٍ کَسَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ثَوْباً مِنَ النَّارِ[۱۸۸]؛ کسی که لباسی که اورا مشهور کند بپوشد ، خداوند در روزقیامت اورا لباسی از آتش می پوشاند.
با توجه به این دلایل که بیان شد، معلوم می شود که از نظر اسلام افراط و تفریط در لباس که از ضروریات زندگی است ،جایز نیست . تفریط در لباس این است که انسان هیچ توجهی به کیفیت و کمیت آن نداشته باشد و به اندازه ای که توانایی دارد برای تهیه ی لباس مناسب اقدام نکند و توجهی به آراستگی ظاهری نداشته باشد . افراط در لباس این است لباس وسیله ای برای شهرت طلبی، و تجمل گرایی و فخرو تکبر مباهات به دیگران قرار گیرد . متأسفانه امروزه جنبه های زننده و منفی لباس گسترش یافته و لباس عاملی برای انواع تجمل گرایی ،مد ،تحریک شهوت ،خود نمایی و اشاعه ی فرهنگ اجنبی و غرب شده است.
امام صادق (ع) در سفارش به میانه روی در لباس می فرماید :« … الْمَالَ مَالُ اللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ …َ یَلْبَسُوا قَصْداً …[۱۸۹]: دارایی ها از آن خداست آنها را نزد انسان به امانت می سپارد و به انسان اجازه داده است … با میانه روی بپوشند … » امیر المؤمنین (ع) در اوصاف پرهیزگاران، از جمله صفت که برای آنها بیان می کند ، میانه روی در لباس است ، چنان که می فرماید :« وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَاد[۱۹۰]: پوشش پرهیزگاران با میانه روی است. »
۳-۲-۲تجمل گرایی در تهیه وسایل زندگی
تأمین و تهیّه وسایل و ابزار زندگی در حدّ نیاز و نیز مخارج حفظ و تعمیر آنها از مصارف ضروری زندگی محسوب می شود و از موارد مجاز برای صرف مال است. تلاش در راه تامین مخارج ضروری خانواده به حدی اهمیت دارد که در روایات در ردیف جهاد در راه خدا شمرده شده است . امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید:« اَلْکادُّ لِعِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبِیلِ اللهِ ؛[۱۹۱]کسی که در راه تامین خانواده اش تلاش می کند مانند کسی است که در راه خدا جهاد می نماید .» با این وصف، رعایت حدّ اعتدال و پرهیز از اسراف، اصل عامّی است که شامل لوازم منزل نیز می‌شود. در این راستا سخت گرفتن،بخل و امساک مذموم شمرده شده است .
امام رضا(ع) می فرماید:« یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَی عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَهُ‏الکافی ؛[۱۹۲]سزاوار است مرد بر خانواده اش در وسایل ونفقه ،رفاه و توسعه ایجاد نماید تا انتظار مرگ او را نداشته باشند.»
درحدیثی حضرت امام صادق (ع) نیازمندی های شخصی را که انسان می تواند از مال خویش در راه آن مصرف کند بر می شمارند و از جمله این که:
آنچه برای تعمیر و ترمیم وسایل زندگی و یا حمل و نقل و یا حفظ آنها به خرج می رساند و نیز آنچه از منزل و یا وسیله ای از وسایل زندگی برای رفع نیازهای خود تهیّه می نماید[۱۹۳].
فراهم نمودن لوازم مورد نیاز زندگی، در صورتی که از حد اعتدال نگذرد از عنوان تجمل گرایی خارج است؛مانند این که ابزاری خریداری کند که یا مورد نیازش نیست و یا جنبه تشریفات اضافی دارد و یا بیش از مقدار احتیاجش باشد که در هر سه مورد کاری مسرفانه کرده و از حدّ میانه دور شده است. البته حد اعتدال در این مصارف یک مفهوم نسبی است که در رابطه با افراد و اشخاص و زمان های مختلف تفاوت می کند . تهیه لوازم و ابزار تشریفاتی و غیر ضروری وزاید بر شأن ،خروج از حد اعتدال است .
حماد بن عیسی می گوید: امام صادق(ع) به بستر و رختخوابی در منزل شخصی نظر انداخت سپس فرمود: «فراش لِلرَّجُلِ و فِراشٌ لِاَهلِهِ و فِراشٌ لِضَیْفِهِ و الْفِراشُ الرّابِعِ للشَّیْطانِ[۱۹۴] ؛یکی برای خودش و دیگری برای خانواده، سومی برای مهمان و فراش چهارم برای شیطان است.»
حضرت در این روایت به اضافی بودن بستر چهارم که مورد نیاز نیست اشاره نموده و آن را برای شیطان خوانده است . روی هم انداختن چندین فرش ، تهیه ده ها دست رختخواب بدون استفاده ،دکوراسیون ها و مبلمان های گران قیمت و مانند آن از مظاهر اسراف و تجمل گرایی و حرام است ،البته وضعیت و موقعیت افراد تفاوت می کند . ممکن است شخصی دارای موقعیت خاص باشد که لازمه اش رفت و آمد زیادو نیاز به وسایل و ابزار زیاد است . ملاک در این مسئله عرف هر جامعه است . بنابراین ،در این حدیث که امام صادق(ع) فرمودند: چهارمین بستر برای شیطان است ،در واقع آن چهارمی اضافه بر نیاز آن شخص بوده و برای مهمان داری او تنها یک رختخواب کفایت می کرده است و چنانچه شخصی برای پذیرایی از میهمانان ، اضافه بر آن مورد نیازش باشد ، با برخورداری از آن نه تنها مسرف نیست، بلکه این خود بهترین مورد برای خرج مال و ثروت است ؛ زیرا دارا بودن آن مایه حفظ آبرو و حیثیت شخص و پاسدار موقعیت اجتماعی اوست.
۳-۲-۳تجمل گرایی در تهیهی مسکن
از مهم ترین نیازها و ضروری ترین آنها برای هر موجود زنده، به ویژه انسان که به جهت خصوصیات طبیعی اش در معرض آفات و خطرات بیشتری قرار دارد، مسکن مناسب به شمار می آید که در ردیف اوّل نیازمندی ها و خواسته های او واقع شده است تا آن‌ها را در برابر سرما، گرما و خطرهایی که تهدیدشان می‌کند حفظ نماید. علاوه برآن موجب مصون ماندن آبرو و کرامت انسانی است . اسلام به منزل، اهمیت و ارزش والایی قائل است و در اسلام منزل از نعمت های الهی دانسته شده است ؛ چنان که خداوند می فرماید :« وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا[۱۹۵] ؛وخداوند برای شما از خانه هایتان محل سکونت و آرامش قرار داد.
در روایات برخورداری از مسکن و جان پناه مناسب، از حقوق مسلّم هر فردی شناخته شده و حتی تأمین آن برای زن از سوی شوهر از حقوق واجب به حساب آمده است و نیز در برخی روایات سخن از داشتن منزل وسیع است که از سعادت انسان قلمداد و همچنین پرهیز از ساخت و سکونت در منزلِ تنگ که از نادانی و حماقت شخص شمرده شده است. حضرت امام صادق از نبی اکرم نقل می‌کنند که حضرت فرمودند:« ِمنْ سَعَادَهِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ[۱۹۶] ؛از سعادت شخص مسلمان، داشتن منزل بزرگ است.» مرحوم مجلسی ، راویان این مضمون را فراوان و آن را مستفیض می داند.[۱۹۷]
فلسفه و حکمت ساختن خانه و منزل تأمین آرامش و آسایش است . خداوند ، خانه و منزل را مایه ی آرامش انسان قرار داده و برخورداری انسان از آرامش در خانه خود ، از نعمت های خداوندی است[۱۹۸] حقا که نعمت مسکن از مهم ترین نعمت هایی است که تا آن نباشد، بقیه گوارا نخواهد بود.[۱۹۹]
برخورداری از مسکن و سرپناه ، آن قدر اهمیت دارد که اگر صاحب خانه،ورشکست شود، اسلام، خانه را از مستثنیات دیون دانسته و طلبکار، حق مصادره و مطالبه ی آن را ندارد . چنان که در روایت معتبره ی حلبی از امام صادق (ع) آمده است :« لَا تُبَاعُ الدَّارُ وَ لَا الْجَارِیَهُ فِی الدَّیْنِ وَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَا بُدَّ لِلرَّجُلِ مِنْ ظِلٍّ یَسْکُنُهُ وَ خَادِمٍ یَخْدُمُه[۲۰۰]؛ خانه و خدمتکار ، در ارتباط با بدهکاری فروخته نمی شود و این بدان جهت است که انسان به سایه ای که در آن سکنی گزیند و خدمتکاری که به او خدمت نماید، احتیاج دارد . »
تاکید به داشتن خانه بزرگ و وسیع ، علل زیادی ممکن است داشته باشد،یکی از آن شاید این باشد که که کسی که خانه مناسب ندارد، هیچگاه نمی تواند میهمان داری و پذیرایی از برادران دینی داشته باشد و یا به گونه آبرومندانه نمی تواند انجام دهد؛ و به خصوص راز این تربیت دینی هنگام کثرت فرزندان و رسیدن آن ها به حد بلوغ و یا در شرف بلوغ قابل دقت و تامل است . در این زمینه روایات زیادی وارد شده است که به دلیل رعایت اختصار از بیان همه ی آن ها خودداری می شود.
دسته دیگری از روایات که در این مورد وارد شده ، از هرگونه افراط و زیاده روی در مورد خانه و منزل نهی نموده است و از ساختن بناء و ساختمان بیش از حد لازم و با انگیزه های غیر دینی و عقلی بر حذر می دارد.
از دیدگاه قرآن و روایت، احداث بناهایی که ثمره چندانی ندارد، کاری عبث و بیهوده معرفی شده است. در حدیثی آمده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از گذرگاهی می گذشت، چشمش به ساختمانی افتاد که یکی از انصار ساخته بود. هنگامی که صاحب آن بنا نزد حضرت آمد و سلام کرد، ایشان صورت را از او برگردانید. پس از آنکه وی علت بی اعتنایی حضرت را دریافت، برگشت و بنا را با خاک یکسان کرد. در پی این جریان رسول خدا (ص) فرمود: اِنَّ لِکُلِّ بَناءٍ یبْنی وَبالٌ عَلی صاحِبِه یومَ القیامَهِ اِلا ما لابُدَّ مِنْهُ.[۲۰۱]بی تردید، هر بنایی که ساخته شود، روز قیامت باری بر دوش صاحبش خواهد بود؛ مگر آنچه گریزی از آن نیست (مورد نیاز وی است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...