مدیران در خصوص پذیرش و انجام مسئولیت اجتماعی خود دیدگاه‌ها و نظرات مختلفی دارند و ازاین‌رو در قبول یا رد آن دلایلی را هم عرضه می‌دارند.
دلایل موافقان مسئولیت اجتماعی عبارت‌اند از:
۲ـ۷ـ۱ـ تغییر نیازها و توقعات عمومی
یکی از دلایل موافقت با مشارکت اجتماعی سازمان‌ها این است که چون نیازهای عمومی و مالاً انتظارات جامعه از سازمان‌ها تغییر یافته است، سازمان‌ها بایستی مشارکت بیشتری با جامعه داشته باشند. انتظارات جامعه از سازمان به‌طور ناباورانه‌ای از دهه ١٩۶٠ به بعد یک‌باره افزایش یافته و برای اینکه سازمان‌ها فاصله میان انتظارات جامعه و پاسخ‌دهی خود را کم کنند و خود را با جامعه هماهنگ سازند، لازم است که بر میزان مشارکت اجتماعی خود بیفزایند. از طرف دیگر، این جامعه است که به سازمان اجازه و حق موجودیت می‌دهد. پس هرگاه احساس کند که سازمان به انتظارات و خواسته‌های او توجهی ندارد و یا در انجام آن‌ها قصور می‌ورزد، اجازه و حق ادامه فعالیت را از آن می‌گیرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲ـ۷ـ۲ـ التزام اخلاقی
یکی دیگر از دلایل حمایت از مشارکت اجتماعی سازمان‌ها این است که بالاخره سازمان‌ها می‌باید اخلاقاً مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند؛ به‌عبارت‌دیگر در فرهنگ سازمان، اخلاقیات بایستی جایگاهی داشته باشد و سازمان با وجدان کار کند.
۲ـ۷ـ۳ـ حفظ منابع محدود
نکته مهم دیگر این است که با توجه به محدودیت منابع موجود در کره زمین، یک سازمان یا موسسه بایستی در حفظ آن‌ها مسئولانه عمل کرده و در استفاده از آن‌ها عاقلانه برخورد نماید. هرچند که برخی از منابع قابل بازیافت هستند اما این، دلیل نمی‌شود که در استفاده از آن‌ها اسراف شود، چه، خود اتلاف منابع، هزینه‌های زیادی را به جامعه تحمیل می‌کند.
۲ـ۷ـ۴ـ محیط اجتماعی بهتر
گرایش به ایجاد محیط اجتماعی بهتر، عامل دیگر توافق نسبت به مسئولیت اجتماعی سازمان‌هاست. مشارکت سازمان در حل مشکلات اجتماعی می‌تواند کمک زیادی در خلق کیفیت زندگی بهتر افراد باشد. به‌عنوان‌مثال، وقتی‌که سازمان‌ها به نیازهای کارکنانشان توجه داشته باشند، به‌طور غیرمستقیم روی ثبات خانواده‌ها و نحوه زندگی آن‌ها تأثیر می‌گذارند و این تأثیر باعث ایجاد زندگی بهتر برای افراد می‌گردد. جذب نیرو برایش ساده است، کارگرانی با کیفیت کاری بالا نصیبش می‌شود و خروج از خدمت و غیبت کارکنانش کم می‌گردد و درنهایت، تأثیر اجتماعی‌اش این خواهد بود که از میزان جرم و جنایت کاسته و محیط و جامعه بهتری را به وجود خواهد آورد.
۲ـ۷ـ۵ـ حفظ منافع بلندمدت
نکته دیگر اینکه توجه بیشتر سازمان‌ها به مسئولیت اجتماعی باعث خواهد شد که منافع بلندمدت آن‌ها تضمین شود. حتی وقتی‌که هزینه‌های کوتاه‌مدت مسئولیت اجتماعی بالاست، نتایج بلندمدت آن مطلوب خواهد بود. منافع بلندمدت نتیجه طبیعی سازمانی با چهره مطلوب خواهد بود که رفتاری مسئولانه از خود نشان دهد. سازمانی که نسبت به جامعه، خود را مسئول نمی‌داند در آینده نمی‌بایست انتظاری به کسب سود بیشتر داشته باشد.
۲ـ۷ـ ۶ـ ممانعت از گسترش قوانین و مقررات دولتی
اگر سازمان‌ها به مسئولیت اجتماعی‌شان توجه داشته باشند، از گسترش قوانین و مقررات اقتصادی که دولت‌ها تعیین می‌کنند، کاسته می‌شود. قوانین و مقررات، هم آزادی جامعه و هم آزادی بنگاه‌های اقتصادی را کاهش می‌دهد. قوانین و مقررات باعث افزایش هزینه‌های اقتصادی شده، انعطاف در تصمیم‌گیری‌ها را محدود می‌کند. از نظر کاری، آزادی در تصمیم‌گیری باعث می‌شود که سازمان، ابتکار خود را در مواجهه با نیرو‌های جامعه و بازار حفظ کند.
۲ـ۷ـ۷ـ تعادل بین مسئولیت و قدرت
از دیدی دیگر، مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها می‌تواند عاملی برای توازن قدرت آن‌ها باشد. سازمان از قدرت اجتماعی زیادی برخوردار است و این قدرت می‌تواند روی محیط، مصرف‌کنندگان، اوضاع جامعه و بسیاری از بخش‌های دیگر اجتماعی تأثیر بگذارد؛ بنابراین لازم است که میزان قدرت سازمان‌ها با مقدار مسئولیتشان برابر باشد. اگر مسئولیت، از قدرت ناشی شده باشد، تعامل با نیروهای اجتماعی باعث می‌شود که این دو در بلندمدت به تعادل برسند. اگر سازمان از انجام مسئولیت اجتماعی‌اش شانه خالی کند، به‌تدریج قدرت اجتماعی‌اش کاسته شده، توسط گروه‌های دیگر تصاحب می‌شود و یا دولت با بهره گرفتن از ابزارهای قانونی خود نیز فعالیت آن را محدود می‌کند.
۲ـ۷ـ ۸ ـ وابستگی متقابل نظام‌اند
امروزه نظام اجتماعی بسیار پیچیده گردیده و وابستگی اجزاء آن به یکدیگر بسیار زیاد شده است، به‌نحوی‌که فعالیت‌های داخلی سازمان روی دنیای خارجی آن تأثیر می‌گذارد. در زمان‌های گذشته نظام اجتماعی به‌اندازه‌ای ساده بود که در آن مؤسسات می‌توانستند راه خود را بدون هیچ‌گونه وابستگی به سایرین دنبال کنند و هیچ‌گونه تهدید جدی هم در برخورد با کیفیت زندگی اعضاء جامعه نداشته باشند.
۲ـ۷ـ۹ـ کمک در حل مشکلات اجتماعی
اگر سازمان بتواند در حل مشکلات جامعه کاری انجام دهد، عرفا مسئول است که در رفع آن‌ها کمک کند. حتی اگر کمک سازمان به‌موقع موردتوجه قرار نگیرد و یا تأثیر کمی داشته باشد. این مسئله خصوصاً زمانی تشدید می‌شود که اثرات سازمان عینی باشد (مثل آلودگی‌های صنعتی).
۲ـ۷ـ۱۰ـ بهبود چهره عمومی‌
پاسخگویی اجتماعی، چهره عمومی سازمان را بهبود می‌بخشد و از سازمان یک سیمای مطلوب به جامعه عرضه می‌دارد. سازمان‌ها به دنبال این هستند که چهره عمومی خود را خوب جلوه دهند. به‌طوری‌که از این طریق بتوانند مشتری‌های بیشتر، کارمندان بهتر و مزایای دیگر به دست آورند.
چهره مطلوب داشتن نیز در بازار سرمایه خیلی مهم است. به‌عنوان‌مثال، بانک‌ها به شرکت‌ها و سازمان‌هایی بیشتر پرداخت وام و کمک مالی می‌کنند که در جامعه از چهره مطلوبی برخوردار باشند؛ و افراد سرمایه‌گذار هم روی شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که از نظر جامعه چهره مقبولی داشته باشند.
۲ـ۷ـ۱۱ـ جلب منابع ارزشمند سازمان‌ها
سازمان‌ها از منابع ارزشمندی برخوردارند که می‌توانند از آن‌ها در حل مسائل اجتماعی استفاده نمایند و نتیجتاً راه سهیم شدن خود را در این قضیه تسهیل کنند. بر این اساس با کمک مالی خود می‌توانند در حل مشکلات کمک کنند. هرچند که از طرق دیگری مثل مدیران متخصص، کارشناسان فنی و غیره هم می‌توانند در حل مشکلات اجتماعی سهیم باشند.
۲ـ۷ـ۱۲ـ پیش‌گیری بهتر از درمان
اگر سازمان‌ها در برخورد با مسائل اجتماعی تعلل کنند، زمانی فرا می‌رسد که خود را در حلقه آتش جامعه می‌بینند؛ و در این صورت دیگر فرصتی برای انجام فعالیت‌ها و نائل شدن به هدف‌هایشان یعنی تولید کالا و خدمات نخواهند داشت.
۲ـ ۸ ـ دلایل مخالفان مسئولیت اجتماعی
۲ـ ۸ ـ۱ـ لزوم کسب حداکثر سود
شاید قوی‌ترین دلیل مخالفت با مشارکت اجتماعی سازمان‌ها، دلیلی است که نظریه‌پردازان اقتصاد کلاسیک در خصوص کسب حداکثر سود بیان می‌دارند. سازمان زمانی یک کار جامعه پسند انجام داده است که هزینه‌های خود را کاهش و کارایی را افزایش دهد و بدین‌وسیله سودآوری را به حداکثر برساند. ازاین‌رو اگر مدیران سازمان‌ها به‌وسیله انگیزه کسب سود هم برانگیخته شوند، رقابت باعث می‌شود که آن‌ها با کاهش هزینه‌ها و متعاقباً قیمت‌هایشان در جهت منافع عمومی گام بردارند؛ بنابراین سازمان زمانی از نظر اجتماعی در بالاترین حد مسئولیت عمل می‌کند که به‌طورجدی، منافع اقتصادی خود را دنبال کرده، فعالیت‌های دیگری را که به مؤسسات و سازمان‌های دیگر مربوط است به خود آن‌ها واگذارد. دلیل آن‌هم این است که جامعه نیازمند سودهایی است که هرکدام از نهادهای اجتماعی به‌تنهایی کسب می‌کنند.
۲ـ ۸ ـ۲ـ تعدد هدف‌های سازمان
مشارکت اجتماعی سازمان در حل مسائل و مشکلات اجتماعی باعث ایجاد تعدد در هدف‌های سازمان شده و موجب توجه مدیران به هدف‌های مختلف و متنوع می‌گردد که این خود باعث اغتشاش فکری مدیران شده و آن‌ها را در اداره کارآمد سازمان فلج می‌کند. تلفیق هدف‌های اقتصادی و اجتماعی، بنایی را پی‌ریزی می‌کند که باعث اضمحلال خود سازمان می‌شود.
۲ـ ۸ ـ۳ـ هزینه مشارکت اجتماعی
جامعه تصور می‌کند که سازمان، این هزینه‌ها را می‌پردازد و آن‌ها فقط منتفع می‌شوند. درحالی‌که حقیقتاً این خود آن‌ها هستند که چنین هزینه‌هایی را پرداخت می‌کنند. به خاطر آنکه سازمان تمام این هزینه‌ها را روی قیمت محصولات یا خدمات خود می‌آورد. اگر جامعه بداند که خودش درنهایت امر، این هزینه‌ها را پرداخت می‌کند و اگر بداند که اختلاف بین هزینه‌های واقعی چقدر است، ممکن است هیچ‌گاه اصرار به فعالیت‌های اجتماعی ـ که از سازمان‌ها می‌خواهد ـ نکند. در این صورت جامعه ممکن است کارآیی اقتصادی را به خاطر بهبود وفور اقتصادی انتخاب کند.
۲ـ ۸ ـ۴ـ تضعیف تراز پرداخت‌های بین‌المللی
یکی دیگر از دلایل مخالفت با مشارکت سازمان‌ها در مسائل اجتماعی این است که این امر باعث تضعیف تراز پرداخت‌های بین‌المللی می‌گردد. اگر برنامه‌های اجتماعی به هزینه‌های اجتماعی سازمان بیفزاید، عموماً باعث افزایش بهای کالا و خدمات می‌گردد. از طرف دیگر اگر فعالیت‌های اجتماعی، کارآیی اقتصادی را کاهش دهد، کاهش کارآیی باعث افزایش هزینه‌ها و درنتیجه بالا رفتن قیمت‌ها می‌گردد. اگر این شرکت‌ها بخواهند در بازارهای بین‌المللی با سایر شرکت‌هایی که هزینه‌های اجتماعی به قیمت محصولاتشان اضافه نشده رقابت کنند، در این رقابت زیان خواهند دید.
۲ـ ۸ ـ۵ـ برخورداری سازمان‌ها از قدرت کافی
نکته دیگر اینکه سازمان‌ها از قدرت اجتماعی کافی برخوردار هستند؛ بنابراین جامعه نباید به آن‌ها قدرت بیشتری محول کند. بر طبق این استدلال، سازمان جزو مؤسسات و نهادهای صاحب قدرت در جامعه بوده، تأثیر آن در تمامی بخش‌های جامعه محسوس است. فرایند تلفیق فعالیت‌های اجتماعی با فعالیت‌های اقتصادی که سازمان بنا نهاده است، آن را به یک نقطه قدرت تبدیل می‌کند. این تمرکز قدرت، تقسیم قدرتی را که امروز در جامعه بین سازمان‌ها داریم مورد تهدید قرار داده و احتمالاً اثربخشی و کارآیی جامعه را کاهش می‌دهد.
۲ـ ۸ ـ ۶ـ فقدان مهارت‌های اجتماعی
یکی دیگر از دلایل مخالفت با مشارکت اجتماعی سازمان‌ها این است که بسیاری از مدیران سازمان‌ها فاقد درک و مهارت لازم برای کار روی مسائل اجتماعی هستند؛ به‌عبارت‌دیگر دیدگاه مدیران و توانایی‌هایشان بیشتر جنبه اقتصادی دارد. اگر جامعه به فردی احتیاج دارد که مشکلاتش را حل کند، چرا گروهی را انتخاب می‌کند که هیچ مهارتی در این خصوص ندارند و از شایستگی لازم برخوردار نیستند.
۲ـ ۸ ـ۷ـ عدم «حساب پس‌دهی»
سازمان‌ها نسبت به فعالیت‌های اجتماعی خود مستقیماً به مردم حساب پس نمی‌دهند؛ بنابراین عاقلانه نیست که به سازمان اجازه فعالیت در حیطه‌هایی بدهیم که قرار نیست حساب پس بدهد. اگر از هرکسی بخواهیم که این کار را بکند، باعث آن می‌شویم بعداً کنترل اجتماعی ضعیفی داشته باشیم.
۲ـ ۸ ـ ۸ ـ ناتوانی شرکت‌ها در انتخاب گزینه‌های اخلاقی
نظریه آخر این است که ساختار سازمان‌ها به‌گونه‌ای است که ذاتاً قادر نیستند «گزینه‌های اخلاقی» داشته باشند. مفاهیم اخلاقی در مورد افراد بکار می‌رود نه سازمان‌ها. تنها افراد هستند که می‌توانند گزینه‌های اخلاقی را برگزینند. ایده «مسئولیت اجتماعی سازمان» یک عبارت بدلی و مبهم است و توسط افرادی بکار می‌رود که یا منافع خاصی را دنبال می‌کنند و یا از این طریق می‌خواهند دیدگاه خاص خودشان را تحمیل کنند.
۲ـ۹ـ استراتژی‌های انجام مسئولیت اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...