مقایسه سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران.
روش تحقیق در این پژوهش علی- مقایسهای است که به صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان پایور ارتش جمهوری اسلامی ایران مستقر در ستاد مشترک نیروهای مسلح تشکیل می دادند. نمونه تحقیق براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نمونه گیری انتخاب شد. از این رو براساس فرمول نمونه گیری کوکران ۲۵۴ نفر از کارکنان پایور ارتش جمهوری اسلامی به عنوان نمونه انتخاب شدند. با توجه به افت بازگشت پرسشنامه های تحقیق ۶۶ نمونه تحقیق به این تعداد افزوده شدند و روی هم رفته ۳۰۰ پرسشنامه بین نمونه مذکور توزیع و جمع آوری شد. لازم به ذکر است که نمونه تحقیق به دو دسته تقسیم شد. کارکنان پایور ورزشکار(کسانی که به صورت منظم حداقل ۳ جلسه در هفته ورزش می کنند)، و کارکنان پایور غیر ورزشکار(کسانی که به صورت منظم حداقل ۳ جلسه در هفته ورزش نمی کنند). برای جمعآوری اطلاعات در مورد کیفیت زندگی از پرسشنامه استاندارد SF_36، برای جمع آوری داده ها برای هوش هیجانی از پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی بردبری و گریوز و در نهایت برای جمع آوری اطلاعات در مورد سلامت روانی از پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی(GHQ) استفاده شد. از میان ۳۰۰ پرسشنامه توزیع شده؛ ۱۱ پرسشنامه به علت نقص اطلاعات کنار گذاشته شد و تجزیه و تحلیل بر روی ۲۸۹ پرسشنامه که به طور صحیح تکمیل شده بودند؛ صورت پذیرفت. به منظور سامان دادن و خلاصه کردن نمرات خام و توصیف اندازه های بدست آمده از نمونه ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، درصد، فراوانی، انحراف معیار و انواع جدول ها) استفاده شد. همچنین برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کالموگروف- اسمیرنوف و از آزمونt مستقل برای بررسی تفاوت در گروه های تحقیق استفاده شد. عملیات آماری توسط نرم افزار SPSS 16 انجام گرفت و داده ها در سطح معنیداری(۰۵/۰P<) تجزیه و تحلیل شدند.

یافته های تحقیق نشان داد که:
از نظر وضعیت سنی، ۴/۲۹ درصد از نمونه های تحقیق در دامنه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال، ۹/۲۴ درصد ۳۱ تا ۴۰ سال، ۷/۲۸ درصد ۴۱ تا ۵۰ سال، ۴/۱۱ درصد در دامنه ۵۱ تا ۶۰ سال و ۵/۵ درصد در دامنه ۶۰سال و بالاتر قرار دارند.
از نظر وضعیت تأهل، ۸۳ درصد نمونه های تحقیق متأهل و ۱۷ درصد مجرد میباشند.
از نظر وضعیت تحصیلی، ۳/۲۵ درصد از نمونه های تحقیق دیپلم و پایین تر، ۳۷ درصد فوق دیپلم، ۲/۳۲ درصد لیسانس و ۵/۵ درصد فوق لیسانس میباشند.
از نظر سابقه کار، ۴/۲۸ درصد از نمونه های تحقیق دارای سابقه کار ۵ سال و کمتر، ۹/۲۴ درصد داری سابقه کار ۶ تا ۱۰ سال، ۴/۲۹ درصد دارای سابقه کار ۱۱ تا ۱۵ سال، ۸/۱۱ درصد دارای سابقه کار ۱۶ تا ۲۰ سال و ۵/۵ درصد دارای سابقه کار ۲۱ سال و بیشتر میباشند.
از نظر وضعیت تغذیه ۷/۹ درصد از نمونه های تحقیق به ندرت، ۱/۱۲ درصد گاهی اوقات، ۴/۱۹ درصد اغلب، و ۸/۵۸ درصد به طور منظم سه وعده غذایی را مصرف می کنند.
۲/۸۶ درصد از نمونه های تحقیق فاقد سابقه بیماری و و ۸/۱۳ درصد دارای سابقه بیماری منجر به بستری شدن در بیمارستان هستند.
۲/۵۲ درصد از نمونه های تحقیق ورزشکار و و ۸/۴۷ درصد غیر ورزشکار هستند.
شاخصهای آماری کیفیت زندگی بدین ترتیب بودند:
کیفیت زندگی دارای میانگین ۰۹/۶۸ و انحراف استاندارد ۰۱/۱۱ بود.
خرده مقیاس عملکرد فیزیکی دارای میانگین ۱۲/۱۶ و انحراف استاندارد ۸۵/۴ بود.
خرده مقیاس محدودیت نقش ناشی از سلامت جسمانی دارای میانگین ۹۲/۲ و انحراف استاندارد ۱۴/۲ بود.
خرده مقیاس محدودیت نقش ناشی از مشکلات احساسی دارای میانگین ۶۷/۲ و انحراف استاندارد ۰۱/۲ بود.
خرده مقیاس احساس حیات دارای میانگین ۱۷/۱۱ و انحراف استاندارد ۸۲/۴ بود.
خرده مقیاس سلامت روانی دارای میانگین ۴۸/۱۱ و انحراف استاندارد ۹۴/۴ بود.
خرده مقیاس عملکرد اجتماعی دارای میانگین ۳۱/۵ و انحراف استاندارد ۹۰/۳ بود.
خرده مقیاس درد بدنی دارای میانگین ۵۹/۳ و انحراف استاندارد ۱۶/۲ بود.
خرده مقیاس سلامت عمومی دارای میانگین ۶۶/۱۳ و انحراف استاندارد ۱۳/۵ بود.
مقیاس بُعد جسمانی دارای میانگین ۵۸/۳۵ و انحراف استاندارد ۱۲/۸ بود.
مقیاس بُعد روانی دارای میانگین ۷۳/۳۱ و انحراف استاندارد ۸۲/۶ بود.
شاخصهای آماری هوش هیجانی بدین ترتیب بودند:
هوش هیجانی دارای میانگین ۷۲/۶۷ و انحراف استاندارد ۶۳/۱۱ بود.
خرده مقیاس خود آگاهی دارای میانگین ۸۵/۱۵ و انحراف استاندارد ۱۰/۴ بود.
خرده مقیاس خود مدیریتی دارای میانگین ۱۶/۱۶ و انحراف استاندارد ۴۷/۵ بود.
خرده مقیاس مدیریت رابطه دارای میانگین ۸۸/۱۸ و انحراف استاندارد ۱۶/۵ بود.
خرده مقیاس آگاهی اجتماعی دارای میانگین ۹۳/۱۹ و انحراف استاندارد ۷۳/۶ بود.
شاخصهای آماری سلامت روانی بدین ترتیب بودند:
سلامت روانی دارای میانگین ۶۷/۴۰ و انحراف استاندارد ۴۹/۶ بود.
خرده مقیاس علائم اجتماعی دارای میانگین ۴۰/۸ و انحراف استاندارد ۴۳/۴ بود.
خرده مقیاس اختلال در عملکرد اجتماعی دارای میانگین ۰۳/۱۱ و انحراف استاندارد ۸۶/۳ بود.
خرده مقیاس افسردگی دارای میانگین ۸۱/۷ و انحراف استاندارد ۲۷/۳ بود.
خرده مقیاس اضطراب و بی خوابی دارای میانگین ۸۱/۱۲ و انحراف استاندارد ۸۵/۴ بود.
آزمون فرضیات نشان داد که:
فرضیه اول: تفاوت معناداری بین کیفیت زندگی در کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار وجود دارد (۰۱/۰p<). همچنین در این رابطه نتایج نشان داد که در بین ابعاد کیفیت زندگی؛ بین کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار در عملکرد فیزیکی، محدودیت نقش ناشی از مشکلات احساسی، احساس حیات، سلامت روانی، سلامتی عمومی، بُعد جسمانی و بُعد روانی، تفاوت معنیداری وجود دارد(۰۱/۰p<)؛ اما در ابعاد محدودیت نقش ناشی از سلامت جسمانی، عملکرد اجتماعی، و درد بدنی بین کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری مشاهده نمیشود(۰۵/۰p>).
فرضیه دوم: تفاوت معناداری بین هوش هیجانی در کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار وجود دارد(۰۱/۰p<). همچنین در این رابطه نتایج نشان داد که در بین ابعاد هوش هیجانی؛ بین کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار در تمامی ابعاد هوش هیجانی یعنی خود آگاهی، خود مدیریتی، مدیریت رابطه و آگاهی اجتماعی، تفاوت معنیداری وجود دارد(۰۵/۰p<).
فرضیه سوم: تفاوت معناداری بین سلامت روانی در کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار وجود دارد(۰۱/۰p<). همچنین در این رابطه نتایج نشان داد که در بین ابعاد سلامت روانی؛ بین کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار در علائم اجتماعی و افسردگی تفاوت معنیداری وجود دارد(۰۱/۰p<)؛ اما بین کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار در اختلال در عملکرد اجتماعی و اضطراب و بی خوابی تفاوت معنی داری وجود ندارد(۰۵/۰p>).
بحث و نتیجه گیری
هدف از این تحقیق مقایسه سلامت روانی، کیفیت زندگی و هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. نتایج تحقیق نشان داد که بین کیفیت زندگی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنیداری وجود دارد(۰۵/۰>P). به عبارت دیگر کارکنان ورزشکار از امتیاز کیفیت زندگی بالاتری در مقایسه با کارکنان غیر ورزشکار برخوردارند. این نتیجه با نتایج تحقیقات سروری خراشاد(۱۳۸۴)، ایمی و همکاران(۲۰۱۰)، بایز و همکاران(۲۰۰۷)، سالگوئرو وهمکاران(۲۰۱۰)، راس و همکاران(۲۰۰۹)، گیلسون و همکاران(۲۰۰۹)، سونیا و همکاران(۲۰۰۹)، کیورنیا و همکاران(۲۰۱۰)، ماوروونیتیس و همکاران(۲۰۱۰) و رید و همکاران(۲۰۱۰) همخوانی دارد؛ اما با نتایج تحقیقات اشمیتز و همکاران(۲۰۰۴) و رودریگو و همکاران(۲۰۱۰) همخوانی ندارد. دلیل احتمالی این عدم همخوانی شاید در تفاوت جامعه مورد مطالعه و ابزار مورد استفاده باشد؛ زیرا اکثر این تحقیقات در بیماران صورت گرفته و عوامل متعددی میتوانند در ارتباط با کیفیت زندگی بیماران دخیل باشند. همچنین از دیگر نتایج این تحقیق این بود که در بین ابعاد کیفیت زندگی؛ بین کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار در عملکرد فیزیکی، محدودیت نقش ناشی از مشکلات احساسی، احساس حیات، سلامت روانی، سلامتی عمومی، بُعد جسمانی و بُعد روانی، تفاوت معنیداری وجود دارد(۰۱/۰p<)؛ اما در ابعاد محدودیت نقش ناشی از سلامت جسمانی، عملکرد اجتماعی، و درد بدنی بین کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری مشاهده نمیشود(۰۵/۰p>). این نتایج با نتایج تحقیقات سروری خراشاد(۱۳۸۴)، ایمی و همکاران(۲۰۱۰)، سالگوئرو وهمکاران(۲۰۱۰)، راس و همکاران(۲۰۰۹) و کیورنیا و همکاران(۲۰۱۰) همخوانی دارد. در رابطه با این نتیجه می توان اذعان داشت که کیفیت زندگی در ابعاد مختلف خود تحت تأثیر اموری نظیر فعالیت های بدنی منظم و ورزش است. در این رابطه ای‌امی؛ هاروی؛ پاین و برون (۲۰۱۰) بیان داشتند که کسانی که فعالیت بدنی مستمر دارند و ورزشکار هستند؛ در مقایسه با کسانی که ورزش نمیکنند و فعالیت بدنی اندکی دارند از کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند. همچنین نتایج تحقیقات آنها نشان داد که بین ابعاد محدودیت نقش ناشی از عملکرد بدنی، سلامتی عمومی، احساس حیات و سرزندگی، عملکرد اجتماعی، محدودیت نقش ناشی از مشکلات احساسی، سلامت روانی و بعد روانی بین دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنیداری وجود دارد؛ اما آنها بین ابعاد درد بدنی و عملکرد فیزیکی تفاوت معنیداری گزارش نکردند. همچنین سالگوئرو؛ گارسیا و گارسیا (۲۰۱۰) در تحقیق شان اذعان داشتند که بین ابعاد عملکرد فیزیکی، محدودیت نقش ناشی از عملکرد بدنی، سلامتی عمومی، احساس حیات و سرزندگی، عملکرد اجتماعی، سلامت روانی، درد بدنی، ابعاد روانی و جسمانی با فعالیت بدنی رابطه معنی داری وجود دارد؛ اما بین محدودیت نقش ناشی از مشکلات احساسی با فعالیت بدنی رابطه معنی داری گزارش نشد. به صورت کلی میتوان اذعان داشت که فعالیت بدنی منظم و ورزش میتواند در ارتقای کیفیت زندگی نقش مهمی داشته باشد. از آنجا که سالیانه هزینه های درمانی بسیار زیادی صرف درمان عوارض و بیماریها میشود، که بخش اعظم این هزینه ها صرف درمان عوارض و بیماریها میشود، به راحتی میتوان به این موضوع پی برد که داشتن افراد سالم و تندرست به ویژه در زمینه مسائل امنیتی و نظامی، میتواند به میزان بسیار زیادی این هزینه های درمانی را کاهش دهد و در واقع به نوعی سرمایه گذاری محسوب می شود؛ زیرا که داشتن نظامیان ورزیده و سالم که از کیفیت زندگی بالایی برخوردارند، یک سرمایه مهم برای کشور محسوب می شوند که می توانند با آمادگی کامل در مقابل هر گونه تهدید احتمالی ایستادگی کنند. نظامیان سرمایه های گرانبهای هر کشوری هستند، از آنجا که نظامیان وظیفه حراست از مرزهای کشور را دارند و کشوری که بتواند استقلال خود را به خوبی حفظ کند؛ می تواند مراحل رشد و توسعه را به سرعت پشت سر بگذارد و به عنوان یک قدرت مهم در منطقه خود تبدیل شود.
کشورهایی که در آنها نیروهای نظامی از زندگی بهتر و با کیفیت بیشتری برخوردار باشند، نه تنها از سطح سلامت بیشتری برخوردار هستند؛ بلکه میزان بهره وری ، کارایی و اثربخشی در آن کشورها نیز افزایش خواهد یافت.
یکی از مهمترین نتایج مربوط به این تحقیق این بود که میانگین امتیازات کارکنان ورزشکار در بُعد جسمی کیفیت زندگی بیشتر از بُعد روانی بود. از آنجا که ورزش و فعالیت بدنی با سازوکارهای بدنی بیشتری همراه است؛ لذا بعد جسمانی کیفیت زندگی نیز به تبع آن بهتر از بعد روانی آن است. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که اثر گذاری فعالیتهای بدنی و ورزش بر بعد روانی کیفیت زندگی نیز به نوبه خود قوی میباشد. زیرا که این بعد دارای میانگین ۷۳/۳۱ بود که نشان دهنده بالا بودن آن در نظامیان است. بعد روانی کیفیت زندگی علاوه بر انجام فعالیت بدنی به عواملی دیگر نظیر شیوه زندگی، مهارتهای ارتباطی، نحوه تغذیه، روابط بین فردی، روابط درون فردی و…. است. در این رابطه می توان به تحقیق گیلسون؛ سوزان و ساتو (۲۰۰۹) اشاره کرد که در یک فرا تحلیل گزارش کردند که فعالیتهای بدنی بر هر دو بعد روانی و جسمانی کیفیت زندگی اثر گذار است. همچنین آنها رابطه پایداری بین مداخلات درمانی از طریق ورزش و فعالیت بدنی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی را گزارش کردند. بر اساس نتیجه تحقیق میتوان اینگونه عنوان کرد که نقش فعالیتهای بدنی بر بُعد جسمانی کیفیت زندگی پر رنگ تر از بُعد روانی است. باید خاطر نشان کرد که یکی از علل مهم ترقی و توسعه کشورها، اهتمام ارکان جوامع به اصل مهم فعالیت بدنی و تعمیم آن در سطوح مختلف است. فعالیت صحیح و منظم بدنی به عنوان بخش مهمی از وظایف افراد جوامع، میتواند در سلامت و بهداشت جامعه و انجام وظایف و مسئولیتهای اجتماعی تأثیر گذار باشد و کسانی موفقترند که از فعالیت بدنی بهتری برخوردار باشد. داشتن ابعاد روحی و جسمی کیفیت زندگی بالا خود میتواند سرمایهای ارزشمند برای جامعه باشد. از آنجا که نتایج نشان داد که فعالیتهای بدنی و فعالیتهای ورزشی میتواند عامل مهمی برای افزایش ابعاد روانی و جسمی کیفیت زندگی باشد؛ لذا باید درست اندرکاران سازمان تربیت بدنی ارتش جمهوری اسلامی توجه ویژهای به زمینه سازی انجام فعالیتهای ورزشی در سطح نیروهای آجا و کارکنان پایور خود برای تمامی رده ها داشته باشند.
نتایج تحقیق نشان داد که بین هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار وغیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی تفاوت معنیداری وجود دارد(۰۵/۰>P). به عبارت دیگر کارکنان ورزشکار از میانگین امتیاز هوش هیجانی بالاتری در مقایسه با کارکنان غیر ورزشکار برخوردارند. این نتیجه با نتایج تحقیقات گلادیس و همکاران(۲۰۰۹)، حسن علیان(۱۳۸۴)، اصلانخانی(۱۳۸۷)، آقاپور (۱۳۸۸)، ویرجینیا و همکاران (۲۰۱۲)، تابش(۱۳۸۵)، عیدی(۱۳۸۶) و خسرو جردی و خانزداه(۱۳۸۶) همخوانی دارد. از دیگر نتایج این تحقیق این بود که در تمامی مؤلفه های هوش هیجانی یعنی خود مدیریتی، مدیریت رابطه، خودآگاهی و آگاهی اجتماعی در بین کارکنان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری داشت(۰۵/۰>P). به عبارت دیگر دیگر کارکنان ورزشکار از میانگین امتیاز بالاتری در مقایسه با کارکنان غیر ورزشکار برخوردارند. در رابطه با این نتیجه باید اذعان داشت که مهارتهای هیجانی که افراد می آموزند به آنها در زمینه برقراری ارتباط با دیگران در محیط کار و اجتماع کمک خواهد کرد. در نتیجه همکاری بین افراد بهتر شده و عملکردشان نیز بهبود خواهد یافت. آموزش هوش هیجانی و افزایش آگاهی افراد نسبت به عواطفی که در درون انسانها نهفته اند به طور مؤثری موجب افزایش مهارت خوب گوش دادن، برقراری ارتباط با دیگران و بیان احساسات خود، حل تعارض و مقابله با فشار عصبی و استرس خواهد شد. این مهارت ها از نیازهای مبّرم نیروهای نظامی هستند. با در نظر گرفتن این مسئله به وضوح مشخص است نیروهایی نظامی ای که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند، در رسیدن به اهداف خود موفق ترند و به رشد، شکوفایی و پیشرفت سازمان و ردۀ خود مساعدت های بیشتری می کنند.
در صورتی که نیروهای نظامی ارزیابی درستی از هیجان ها ی خود داشته و به آن واقف باشند، علاوه بر آن آگاهی درستی از توانایی های خود نیز داشته باشند، میتوانند در انتخاب هدف، برنامه ریزی برای رسیدن به هدف، مدیریت و کنترل احساسات خود، خودانگیختگی، بکار گیری نظمی که بتوان بر اساس آن با احساسات دیگران هماهنگ شوند و همچنین رشد مهارتهای اجتماعی متناسب با هدف و عمل موفق باشند. در نتیجه اگر یک نیروی نظامی بتواند در یک لحظه خاص احساسات و عواطف خود را تشخیص داده و درک درستی از توانایی های خود داشته باشد خواهد توانست با توجه به شرایط بهترین تصمیم را برگزیند. از سوی دیگر یک نیروی نظامی همراه با سطح مناسبی از خودانگیختگی قادر خواهد بود که در جهت پیشبرد اهداف و برنامههای خود گام بردارد، به راحتی نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد و بر این اساس نیازهای خود را برآورده سازد و علاوه بر برانگیختن خود می تواند در ایجاد روحیه و انگیزش در دیگر افراد نیز نقش مهمی ایفا کند. افرادی که دارای سطح بالای از انگیزش و برانگیختگی هستند قادر خواهد بود که افراد را در جهت پیش برد اهداف و برنامه های خودشان هدایت کند.
در سال‏های اخیر، موضوع هوش هیجانی برای سازمان‏دهی تلاش‏ها به منظور آموزش مهارت‏های گوناگون به نظامیان، مورد استفاده قرار گرفته است؛ مهارت‏هایی که به شکل‏گیری توانایی در مدیریت خود و روابط اجتماعی کمک می‏کنند. در متون تربیتی، معمولاً آن را «یادگیری اجتماعی و هیجانی» می‏نامند و برنامه‏هایی از آموزش مهارت‏هایی مثل حل مسئله اجتماعی و مدیریت تعارض، تا برنامه‏های آموزشی بلندتری، که زمینه‏های وسیع‏تری از رشد اجتماعی را تشکیل می‏دهند، دربر می‏گیرد. بنابراین با توجه به نتایج برخاسته از این تحقیق باید در این برنامه ها توجه ویژه ای به فعالیت بدنی و ورزشی برای استفاده از هوش هیجانی برای آموزش مهارت های مختلف به کارکنان نظامی نشان داد. بنابراین داشتن هوش هیجانی بالا که ناشی از داشتن فعالیت بدنی و ورزشی منظم است، از نیازهای اساسی نیروهای نظامی می باشد. از این رو باید مراتب لازم برای گرایش تمامی نیروهای نظامی به فعالیت های ورزشی منظم فراهم آید و تسهیلات لازم برای پرداختن به چنین فعالیت هایی از سوی سازمان های مربوطه نظیر سازمان تربیت بدنی آجا فراهم آید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...