قرآن؛ انتقاد به وحدت وجود، گرایش به وحدت شهود؛ و تعاریف، اصطلاحات تصوف و عرفان و… ارائه می‌شود تا برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به‌ویژه محققان رشته تصوف و عرفان اسلامی سودمند باشد.

در این تحقیق غالباً از منابع مکتوب عربی و بعضاً انگلیسی استفاده‌شده است و از نوآوری آن، تجزیه‌وتحلیل ابعاد و زوایای آرای عرفانی نورسی به‌صورت روشمند و با تکیه‌بر منابع دست‌اول، است.
۲- اهمیت و ضرورت مسئله
آراء عرفانی بدیع‌الزمان نورسی نقش بسیار آشکاری در شخصیت و حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وی به‌عنوان: احیاگر تفکر اسلامی، اصلاح‌طلب، نظریه‌پرداز سیاسی، قرآن شناس و مفسر قرآن در دنیای اسلام، به‌ویژه در ترکیه داشته است. فعالیت‌های کم‌نظیر نورسی در مبارزه با استعمار، سکولاریسم، بی‌دینی، اصلاح دینی و اخلاقی هیئت حاکمه، نقش شایسته‌ای در زنده کردن فکر دینی، گسترش اسلام‌گرایی، نجات مردم از استبداد و استعمار داشته است. بررسی نقش برجسته نورسی در دفاع از قرآن و اسلام، در برابر توطئه غربی‌ها، – که قصد نابودی قرآن و از بین بردن ارتباط مستحکم بین قرآن و مسلمانان را داشتند، باعث تألیف رسائل النور در طول سی‌وچهار سال شد.
نگاه بسیار مثبت نورسی به اهل‌بیت پیامبر (ص) و استفاده از برخی تعالیم آن‌ها ازجمله دعاهای امام زین‌العابدین نظیر دعای جوشن کبیر نقش و جایگاه والای اهل‌بیت (ع) را در آرای عرفانی او نشان می‌دهد. همچنین نقش و تأثیر فراوان وی در وحدت و اخوت بین مذاهب اسلامی به‌ خصوص تلاش برای ایجاد گفتمان و هم‌سخنی بین دو مذهب شیعه و سنی، بیان‌کننده باور عرفانی و قرآنی ایشان در تقریب مذاهب اسلامی با یکدیگر است.
۳- اهداف تحقیق
مهم‌ترین هدف این تحقیق، بررسی آرا ء عرفانی بدیع‌الزمان نورسی به‌ویژه معرفی روش وی در تأسیس طریقتی جدید با بهره گرفتن از واژه‌های قرآنی است؛ افزون بر این اهداف دیگر این تحقیق؛ آشنایی با نوآوری‌های عرفانی نورسی در گسترش و احیای فرهنگ و معنویت اسلامی؛ استفاده از توانمندی قرآن، اخلاق و عرفان برای مقابله با هجوم فرهنگ استعماری غرب به‌وسیله نجات قرآن و تعالیم آن از مهجورت؛ و مقابله با رشد و گسترش سکولاریسم، بی‌دینی و غرب‌زدگی در بین حاکمیت و امت اسلامی به‌ خصوص در ترکیه هست. این تحقیق اگر ثابت کند که نورسی با نوآوری‌های عرفانی و تغییرات اساسی خود در این باب، توانسته است یک شخصیت چندوجهی عرفانی، سیاسی، علمی، تقریبی، با تأثیرگذاری بسیار از خود به‌جا گذارد، از جنبه بنیادین و کاربردی، نشان‌دهنده تأثیر و نقش عمیق عرفان اسلامی در حیات دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان؛ بیداری اسلامی، مبارزه با استبداد و استعمار در این دوره خواهد بود.
۴- پرسش‌های تحقیق
۴-۱ پرسش‌های اصلی
آرای عرفانی بدیع‌الزمان نورسی بر پایه کلیات رسائل النور کدام است؟
۴-۲ پرسش‌های فرعی
۱- شرح‌حال بدیع‌الزمان نورسی در کلیات رسائل النور چیست؟
۲- کلیات رسائل النور شامل چه بخش‌هایی است؟
۳- مباحث عرفان نظری، عرفان عملی و ادبیات عرفانی در کلیات رسائل النور چیست؟
۴- دیدگاه‌های نورسی درباره طریقت‌های عرفانی در کلیات رسائل النورچیست؟
۵- طریقت قرآنی نوری در کلیات رسائل النورچیست؟
۵- پیشینه تحقیق
الف) داخلی: برای دستیابی به تحقیقات صورت گرفته درباره نورسی، افکار و اندیشه‌های وی در ایران، جستجویی در سطح وب و به‌ خصوص سایت‌های: خانه کتاب، کتابخانه ملی و www. Lib.ir انجام پذیرفت که درنهایت آثار ذیل به فارسی ترجمه‌شده بود.
سعید، حبیب محمد، بدیع‌الزمان سعید نورسی: دعوتگر مسلمان کرد و پرچم‌دار مبارزه با سکولاریسم؛ نورسی، سعید، اشارات الاعجاز فی مظان الایجاز، ترجمه محمد بانه‌ای؛‌ واحده، شکران، زندگینامه یک روشنفکر بدیع‌الزمان سعید نورسی، ترجمه فرزاد سیفی کاران؛ نورسی، سعید، کلمات، مترجم محمد طاهر حسینی؛ نورسی، سعید، راهنمای نسل جوان، ترجمه قدیر گلکاریان؛ نورسی، سعید، رساله الی کل مریض و مبتلی، مترجم کیومرث یوسفی. همچنین با جستجو در سایت ایرانداک هیچ پایان‌نامه‌ای درباره ایشان به دست نیامد، اما با رجوع به سایت‌های داخلی نظیر نورمگز، مگیران و استفاده از واژه‌های مناسب، مقالاتی به دست آمد که در برخی از آن‌ها مطالب اندکی درباره آرای عرفانی نورسی وجود داشت، ازجمله: امیر دهی، ع، شیخ سعید نورسی، اصلاحگری عارف و قرآن‌پژوهی قابل.
ب) خارجی: برای یافتن کتب و مقالات عربی به سایت‌های: کتاب لینک، مکتبه اامصطفی، مکتبه اسکندریه و سایت‌های مربوط به بدیع‌الزمان نورسی رجوع شد و از بین آثار بی‌شمار دراین‌باره، آنچه به موضوع موردبحث ارتباط داشت، شامل موارد ذیل بود: غزاوی، سعید، هل کان بدیع الزمان النورسی صوفیا؛ حنطور، احمد محمدعلی، نظرات فی الادب الصوفی عند النورسی؛ یونس، عبدالمنعم، النورسی و رویته للتصوف المعاصر؛ انصاری، فرید، بدیع‌الزمان من برزخ التصوف الی المعراج القرآن؛ رمضان، محمد توفیق، تصوف و اثره فی شخصیه سعید النورسی و کتاباته؛ عبدالحمید، محسن، تربیه السلوکیه عند النورسی؛ فهدی، عبدالفتاح، بعد الصوفی عند البدیع الزمان النورسی من خلال کتاب اللمعات؛ و نورسی، سعید، انوارالحقیقه: مباحث فی التصوف و السلوک، ترجمه احسان الصالحی، ازجمله آثاری بود که به زبان عربی نوشته‌شده و در آن‌ها به مباحث عرفانی و سلوکی بدیع‌الزمان و اثر آن در حیات وی اشاره‌کرده‌اند. علاوه بر این‌ها برای یافتن کتب و مقالات انگلیسی در سطح وب با کلیدواژه Bediuzzaman said nursi و Rilase-I nur و چند کلیدواژه دیگر جستجو صورت گرفت و چند اثر به دست آمد که شاید مناسب‌ترین آن‌ها کتاب Islam in modern turkey اثر Mary f. Weld باشد که در آن به‌تمامی زوایای زندگی نورسی توجه شده است.
به‌طورکلی می‌توان گفت، این تحقیق در مقایسه با موارد ذکرشده فوق، دارای چند ویژگی است: اول اینکه، این کار تکرار هیچ‌یک از کارهای معرفی‌شده نیست؛ دوم اینکه، اغلب آثار به معرفی زندگانی، آرای و اندیشه‌های نورسی در تمام زمینه‌ها یا شرح و تفسیر رسائل النور، بدون تبیین ارتباط منسجم با بعد عرفانی ایشان پرداخته‌اند؛ سوم اینکه، مقالاتی که به ارائه آرای عرفانی وی توجه کرده‌اند، بر پایه‌یک بخش از مجموعه آثار وی و یا تنها به جنبه معدودی از آرای عرفانی وی اشاره‌کرده‌اند.
۶- فایده تحقیق
آگاهی نسبت به ویژگی‌های عرفانی نورسی ازجمله: نوآوری‌های عرفانی وی با توجه به شرایط و نیازهای زمان؛ انتقاد از تصوف سنتی و تلاش برای ایجاد نقش عمیق‌تری برای عرفان و تصوف اسلامی و طرح نوعی از عرفان قرآنی، از فواید عملی این پژوهش به شمار می‌آید.
۷- موانع تحقیق
ازجمله موانع تحقیق دراین‌باره، عدم وجود یک کار پژوهشی یا اثر تحقیقی به زبان فارسی است، درنتیجه کار را برای یک دانشجوی فارسی‌زبان کمی دشوار می‌کند. ازجمله سختی‌های کار اینکه، ابتدا باید مطالب را از رسائل النور جستجو، سپس آن‌ها را به فارسی ترجمه کرد و دست‌آخر هم آن‌ها را به شکل و ساختار یک تحقیق نهایی درآورد. به‌هرحال امید است که این تحقیق بتواند راهگشای تحقیقات عمیق‌تر و شایسته‌تری در این خصوص باشد.
۸- روش تحقیق
پژوهش حاضر با روش توصیفی به دنبال پاسخگویی به چگونگی آرای عرفانی بدیع‌الزمان نورسی است و بدون شک در کشور ما و به زبان فارسی یگانه است. گرچه نیاز به تحقیقی توصیفی که به جمع‌ آوری و دسته‌بندی تمام ابعاد مختلف آرای عرفانی نورسی بپردازد، آشکار است.
نوع تحقیق کتابخانه‌ای و مطالب با مراجعه به کتابخانه‌ها و سایت‌های اینترنتی تنظیم‌شده است. برای چنین پژوهشی نیاز به مطالعه میدانی ناگزیر بود که از وجود چند دانشجوی ترک که از پیروان طریقت نورجیه بوده و در ایران مشغول تحصیل بودند، مشورت و نکات مبهم مباحث رفع شد.
فصل اول:
کلیات و مفاهیم
۱-تصوف و عرفان
در این تحقیق از بین شخصیت چندوجهی بدیع‌الزمان سعید نورسی تنها به مباحث و آرای عرفانی ایشان پرداخته می‌شود.
در ابتدا مقدمه‌ای در معرفی تصوف و عرفان، معنای لغوی و اصطلاحی عرفان و تصوف؛ و سیر تصوف و طریقت‌ها در کشور ترکیه ضروری است.
عرفان و تصوف دو واژه کلیدی در فرهنگ اسلامی و بیانگر بعد معنوی در جهان اسلام است. در قرون میانه کلمه «عارف» و «صوفی» مترادف همدیگر بود و به‌جای هم به کار می‌رفت و به همین جهت سه نمط آخر کتاب اشارات ابن‌سینا به نام تصوف شناخته‌شده است.[۱] اما گذشت زمان باعث شد که عرفان و تصوف در ایران اسلامی و در نزد شیعه از یکدیگر فاصله بگیرند و همان‌گونه که ازنظر لغت بین این دو کلمه تفاوت بود، ازنظر اصطلاح نیز به‌صورت متفاوت به کار رفت. به این معنی که تصوف راه و روش زاهدانه که بر بنای شرعی، تزکیه نفس، اعراض از دنیا برای رسیدن به‌حق تعالی و حرکت در مسیر کمال مبتنی است؛ اما عرفان روش فکری و فلسفی متعالی و عمیقی است که می‌خواهد به شناخت خداوند تعالی، شناخت حقایق امور و اسرار علوم از راهی جز راه فیلسوفان و حکیمان برسد. راه آن اشراق، کشف و شهود است.[۲]
شهید مطهری تفاوت میان این دو واژه را این‌گونه بیان می‌کند که «عرفان»، بیانگر بعد فرهنگی این گروه خاص است و «تصوف» بعد اجتماعی آن‌ها را بیان می‌کند[۳]؛ اهل عرفان هرگاه با عنوان علمی یاد شوند، با عنوان «عرفا» و هرگاه با عنوان اجتماعی‌شان یاد شوند، غالباً با عنوان «متصوفه» یاد می‌شوند.
۱-۱معنای لغوی و اصطلاحی تصوف
تصوف مصدر ثلاثی مزید از باب تفعل، در لغت به معنای صوفی شدن است. باب تفعل در عربی مبین دارا شدن چیزی یا صفتی است. به همین قیاس از کلمه صوفی «تصوف» ساخته شد.[۴] جمع صوفی «صوفیه» است که به‌صورت نامی برای پیروان تصوف به کار می‌رود[۵]. در رابطه با صوفی و ریشه آن اختلاف در باب ریشه و معنای صوفی، باعث شده تا بیش از چندین وجه را برای ریشه صوفی ذکر کنند که به برخی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.[۶]
گروهی آن را اشتقاق از عربی نمی‌دانند و گروه دیگر تأکید بر مشتق عربی بودن آن دارند. جدای از این‌ها، هجویری همانند برخی، هیچ نوع اشتقاقی برای آن نمی‌پذیرد و آن را از صفا می‌داند که صوفیان با تزکیه به آن رسیده‌اند.[۷]
گروهی که قائل به ریشه عربی برای آن هستند می‌گویند: صوفی مشتق از صف (ضد کدورت نفسانی)[۸]؛ صوفانه (نوعی گیاه صحرایی)[۹]؛ مشتق از صف به این معنا که اهل تصوف با داشتن همت والا با تمام قلب خود به خدا و با همه وجود خود در محضر خدا در صف اول هستند[۱۰]؛ صفه (سکوی مسجدالنبی)[۱۱]، مشتق از صوف به معنای پشم گوسفند[۱۲] یا موهایی که در قسمت انتهای پشت سرمی روید، دانسته‌اند.[۱۳] بیرونی در تحقیق ماللهند، صوفی را برگرفته از واژه یونانی «سوفی، سوفیا» می‌داند که به معنی حکمت است.[۱۴]
به‌هرحال تصوف به معنای صوف پوشیدن آمده است.[۱۵] در زبان عربی، برخلاف زبان فارسی صوفی به معنای پشم فروش به کار می‌رود، نه کسی که لباس پشمی پوشیده باشد؛ بنابراین شاید واژه صوفی درباره زاهدان پشمینه‌پوش، از ساخته‌های ایرانی‌های ساکن بصره و کوفه باشد و ازآنجا به سرزمین عربی سرایت کرده و درباره آن، وجوه اشتقاق گوناگون خارج از قواعد عربی نوشته‌اند.[۱۶]
بیش از هزار تعریف درباره ماهیت تصوف از بزرگان صوفیه نقل‌شده است که در ظاهر متفاوت هستند. عبارت سهروردی دراین‌باره چنین است: «اقوال المشایخ فی ماهی التصوف تزید علی ألف قول»:[۱۷] اقوال مشایخ صوفیه در تعریف تصوف بیش از هزار قول است؛ اما مفهومی که از آن‌ها برداشت می‌شود، یکی است. ابوالقاسم قشیری درباره تصوف می‌نویسد: «و این اسمی نیست که اندر زبان تازی او را باز توان یافت یا آن را اشتقاقی است و ظاهرترین آنست که لقبی چون لقی‌های دیگر»[۱۸]، «جنید بغدادی، صوفی شدن را در پیوند با حق‌تعالی و قطع وابستگی به غیر او می‌جست.[۱۹] ابوالحسین نوری، تصوف را ترک کلیه لذایذ نفسانی می‌دانست؛ و شبلی تصوف را اشتغال به ذکر خدا، بی اندیشیدن به غیر او معرفی می‌کند.[۲۰]؛ ابوسعید ابوالخیر می‌گفت: تصوف دو چیز است؛ یکسو نگریستن و یکسان زیستن. همچنین ابوالحسین نوری می‌گوید: تصوف دست داشتن و ترک همه حظوظ نفسانی بود و گفت صوفیان آنانند که جان‌های ایشان از کدورت بشریت آزاد گشته است و از آفت نفس صافی شده و از هوا خلاص یافته تا در صف اول و درجه اعلی با حق بیارمیده‌اند و از غیر وی اندر رمیده… .»[۲۱] نیز، صوفی آن است که «آنچ کند پسند حق کند تا هرچه حق کند او بپسندد.»[۲۲] شبلی می‌گوید: صوفی کسی است که در هر دوجهان جز خدا را نمی‌بیند.[۲۳]
با توجه به تعاریف فوق می‌توان گفت: تصوف راهی برای زهد و قناعت و ترک دنیا شمرده می‌شود و از گذشته تاکنون راه و روشی برای زهد و عابدان دین‌مدار شمرده می‌شود.
۱-۲ معنای لغوی و اصطلاحی عرفان
عرفان از ریشه عرف به معنی شناختی همراه با تفکر و تدبر است که در آثار شیئی حاصل می‌شود. راغب اصفهانی در مفردات می‌آورد: المعرفه و العرفان ادراک الشیئ بتفکر و تدبر لاثره و هو اخصّ من العلم و یضادّه الانکار…»: معرفت و عرفان شناختی است که با همراهی تفکر و اندیشه در نشانه‌های اشیای به دست می‌آید. شناخت اخص از دانش و متضاد با انکار است.[۲۴]
عرفان در اصطلاح، راه و روشی است که طالبان حق برای رسیدن به مطلوب و شناسایی حق انتخاب می‌کنند. شناسایی حق به دو طریق میسر است: یکی به استدلال از اثر به مؤثر، از فعل به صفت و از صفت به ذات که مخصوص انبیا، اولیا و عرفا است. درواقع روش و طریقه‌ای ویژه و نوعی شناخت و معرفت است که از راه دل، کشف و شهود به‌صورت مستقیم و بدون واسطه به دست می‌آید.
۲- سیر و تطور تصوف در ترکیه
اولین گروه‌های صوفی که در آسیای صغیر (ترکیه) فعالیت خود را پس از سال ۴۶۳ ق آغاز کردند به آن‌ها صوفیان مجاهد می‌گفتند. این‌ها برای ترویج اسلام از آسیای مرکزی و خراسان به آسیای صغیر می‌آمدند. هجوم مغولان باعث شد تا برخی از مشایخ کبرویه ازجمله: پدر مولانا بهاءالدین ولد، نجم الدین رازی و مجدالدین بغدادی به‌جانب غرب (آناتولی) بیایند.[۲۵]
این جریانات و اندیشه‌های صوفیانه در دوران سلجوقی و در عهد عثمانی ازجمله خواجه احمد یسوی (معروف به‌پیر ترکستان) و طریقت‌های رفاعیه، خلووتیه در قرن هفتم از ابن عربی تأثیر پذیرفتند.[۲۶]
با تضعیف دولت عثمانی در قرن سیزدهم، دول بیگانه، برای تجزیه این امپراتوری وارد جنگ شدند. طریقت‌ها هم برای دفاع، در جنگ‌هایی که به جنگ‌های آزادی‌بخش مشهور شده، شرکت کردند. دولت عثمانی به‌سرعت سرزمین‌های وسیع خود را از دست داد و سقوط کرد و به‌جای آن، مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) دولت جمهوری ترکیه را در ۱۹۲۳ م. با بهره‌گیری فراوان از یاری و نفوذ مشایخ طریقت‌ها، تأسیس کرد. درباره تأثیرگذاری و نفوذ طریقت‌ها، برخی بر این باورند که آن‌ها، مهم‌ترین و مفصل‌ترین شکل بروز اسلام در ترکیه هستند. در نخستین مجلس مؤسسان جمهوری تازه تأسیس ترکیه، مشایخ بسیاری به‌عنوان عضو، فعال بودند. پس از افتتاح مجلس، با خواندن برخی دعاها، اعضای آن به زیارت آرامگاه حاجی بیرام ولی پیر طریقت «بیرامیه» در آنکارا رفتند. مصطفی کمال که گفته بود دولت جدید حامی سیاست تجدید طلبی خواهد بود، به مرور انقلاب‌های بنیادین فرهنگی را آغاز کرد. درنتیجه برخی افراد دین‌دار به علت اینکه اقدامات آتاتورک، جامعه را به بی‌دینی می‌کشاند، با اقداماتش مخالفت کردند.[۲۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...