سطح چهارم: بکارگیری استراتژی پیام[۱۵۶]:
در هم پیوندی استراتژیک، پیام ها باید در هر رسانه ای ظاهر شود و مدیر، رسانه مناسب را برای پیام جستجو می کند. در این سطح از هم پیوندی تبلیغات تشخیص داده می شود نه فقط در کانالهای ارتباطی کلاسیک، بلکه این تخصیص براساس تمامی نقاط تماس با مشتری صورت می گیرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سطح پنجم: هم پیوندی کلی[۱۵۷]:
هم پیوندی کلی عبارتست از اینکه یک برند یا ایده در رأس قرار گرفته و تمامی فعالیت شرکت براساس آن انجام می شود.
در این قسمت براساس تحقیق کلاتیکو (۲۰۰۸) ارکان[۱۵۸] چهارگانه IMC را بیان کرده سپس ارتباط متقابل بین سطوح چهارگانه و ارکان چهارگانه IMC را مطرح می کنیم.
سطح اول – رکن اول: هماهنگی تاکتیکی (محتوا[۱۵۹]):
شولتز و شولتز (۱۹۹۸) اشاره می کنند به اینکه اولین سطح از IMC به هماهنگی تمامی عناصر ارتباطات بازاریابی به منظور دستیابی به تزایف و انسجام تمرکز می کند. تأکید بر اثربخشی در فعالیتهای حوزه بیرونی ارتباطات به منظور دستیابی به «یک نگاه»، «یک صدا» در سراسر برنامه IMC است. اگرچه تأکید در این مرحله هماهنگی است، که شامل ابزارها و کانال های ارتباطات بازاریابی با اهداف می شود لکن اساساً تحویل یک پیام منسجم و روشن (محتوا) برای حداکثر کردن اثر ارتباطات مد نظر می باشد. (دانکن و کی وود، ۱۹۹۶). بنابراین هدف نهائی عبارتست از اینکه مخاطبان هدف (ذی نفعان) در اذهانشان یک پیام هم پیوند و یگانه را دریافت کنند. بنابراین اثربخشی (نتیجه) هم پیوندی در این مرحله میزان تحقیق و دستیابی به این هدف می باشد. سطح دوم – رکن دوم: تعبیر و تفسیر جدید در حوزه ارتباطات بازاریابی(کانال[۱۶۰]):
«کانالها» در این مرحله کانالها از نقطه نظر مشتریان (ذی نفعان) مد نظر است به عبارت دیگر شناسائی آن کانالهای که مشتریان و مصرف کنندگان ترجیح می دهند وآنها را از همه مناسبتر یافته اند. این دیدگاه از ارتباطات بازاریابی به بازاریابی کمک می کند در ارائه و تحویل پیام های مناسبتر (محتوا) که بطور مؤثرتری با مخاطبان هدف ارتباط برقرار می کند. توانائی برای تعامل و برقراری ارتباط با مشتریان هدف در نقاط تماس مرجح و بنابراین تحویل و دریافت پیام ها با شرایط فوق اثربخشی (نتایج) IMC را در این سطح تعیین می کند. سطح سوم – رکن سوم: کاربرد فناوری اطلاعات(ذی نفعان[۱۶۱]):
سطح سوم به ذی نفعان به عنوان یک رکن IMC اهمیت می دهد بخاطر اینکه فناوری اطلاعات ظرفیت های بزرگتری را برای سازمانها در درک و فهم و شناسان بهتر سودآوری و مصرف کنندگان، مناسب بوسیله ایجاد و مدیریت پایگاه های اطلاعاتی که شامل داده های تجربی می شود، فراهم (تدارک) می آورد. دانش عمیقتر از مصرف کنندگان، شرکتها را برای برقراری ارتباط مؤثرتر با مخاطبانشان بوسیله ایجاد پیام های هدفمندتر شده (محتوا) و استفاده از نقاط تماس مرجح (کانالها) و بکارگیری تکنیکها و ابزار ارزشیابی (بعنوان یک روش برای ارزیابی نتایج)، که اجازه می دهد به بازاریابان برای شناسائی آنچه که برای گروه مصرف کنندگان سودآور می باشد، و آنهائیکه در خطر از دست رفتن هستند و آنهائیکه رشد بالقوه ای در آینده ندارند، توانا می سازد
Schultz & Schultz, 1998)).
سطح چهارم – رکن چهارم: هم پیوندی مالی و استراتژیک(نتایج[۱۶۲]):
سازمانهایی که بر این سطح از بکارگیری و اجراء IMC می رسند آنهائی هستند که درک کاملی از هم پیوندی دارند و نمایش می دهند بهترین عملیات را در بکارگیری و مدیریت پایه ها و سطوح IMC . در این سطح، مدیریت عالی اساساً مرتبط شده اند با تخصیص منابع و واحدهای سازمانی و قادرند برای بکارگیری سیستم ارزیابی که آنها را برای تحلیل دقیقتر روابط بین بازده ها و سرمایه گذاریها در ارتباطات بازاریابی قادر می سازد. شولتز و شولتز (۱۹۹۸) رکن IMC در این مرحله عبارتست از ارزیابی نتایج و از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، چرا که سازمانها قادرند درک دقیقتری از مجموع اهداف سودمندتر و ذی نفعان چندگانه مناسبتر را داشته باشند. بعلاوه، مدیران را قادر می سازد برای شناسائی نقاط تماس مناسب تر با ذی نفعانشان (کانالها) و تعامل و گفتگو و روابط موفقی بواسطه تبادل پیام های معنی بخشی (محتوا) با آنان.
در نمودار ۱۱-۲ روابط متقابل سطوح IMC شولتز و شولتز (۱۹۹۸) و ارکان IMC آمده است.

محتوی
کانال
ذینفع نفع
نتایج
محتوی
کانال
ذینفع نفع
نتایج
محتوی
کانال
ذینفع نفع
نتایج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...