۲-۴-۳.بعد کنترل
قابل کنترل در مقابل غیر قابل کنترل بودن، بعدی است که علّت های وقایع یا درونی، یا خارج از کنترل شخص درک می شوند (کافی و ریس،۲۰۰۷ و لی فول و همکاران، ۲۰۰۸). این بعد توسط هیدر شناخته شد و سپس به وسیله روزنبام (۱۹۷۲)وارد حیطه موفقیت گردید؛ وبعد اراده نامیده شد. روزنبام استدلال کرد برای تمایز قایل شدن بین عواملی نظیر خلق و کوشش که هر دو درونی و بی ثبات هستند؛ بعد اراده مورد نیاز است. وینر و روزنبام از طریق این بعد، خلق را غیر ارادی و کوشش را ارادی طبقه بندی نمودند. بعدها، وینر این بعد را در مدل اسنادی خود کنترل نام نهاد. در میان علل درونی، توانایی از علّت های ثابت و غیر قابل کنترل، کوشش از علّت های ثابت و قابل کنترل، خلق، خستگی و بیماری از علّت های بی ثبات و قابل کنترل می باشند. در میان علّت های ثابت و غیر قابل کنترل، کمک های غیر مادی از جانب دیگران از علّت های ثابت و قابل کنترل به حساب می آیند. به طور کلی مردان و زنان به خصوص در مرکز کنترل متفاوتند(خداوردی،۱۳۸۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۴-۴.بعد کلیّت
کلیّت بعدی است که توسط آبرامسون و همکاران (۱۹۷۸)، مطرح شد. این بعد اشاره دارد به این که علّت، دامنه وسیعی از شرایط را برای فردی که با آن مواجه شده، تحت تاثیر قرار می دهد (اسناد کلی)، یا دامنه باریکی از شرایط (یک اسناد خاص) را تحت تاثیر قرار می دهد (کافی و ریس،۲۰۰۷). در حقیقت این بعد به تعمیم پذیری علل به سایر حوزه های رفتار مربوط می شود(تقی پور،۱۳۷۸و بریج،۲۰۰۱).
۲-۴-۵.بعد عمومیت:
این بعد اشاره دارد به این که برای همه افراد عمومی است (اسناد جهانی) یا منحصر به فرد برای شخص خاصی است مانند اسناد شخصی(کافی و ریس،۲۰۰۷).
۲-۵.اسنادها در ورزش:
فهرست اسنادهای بالقوه ای که ممکن است شخص برای توجیه نمودن یک پیامد به آن ها متوسل شود؛ بسیار طولانی است. ورزشکاری را در نظر بگیرید که به تازگی مسابقه مهمی را باخته است. ممکن است شکست خود را در این مسابقه به توانایی کم، تلاش ناکافی، مهارت حریف، خستگی، داوری ضعیف، بیماری یا آسیب دیدگی، تدبیر ناکافی و بد، هم بازی تنبل، جمعیت متخاصم، ضعف تجهیزات، مربینان لایق یا فقط یک بدشانسی معمولی استناد کند (تقی پور،۱۳۷۸).
مطالعه اسناد (دلایل درک شده ی رویدادها و رفتارها) حوزه پژوهشی بزرگی در روان شناسی ورزش و تمرین است. اگر قادر به اتمام کلاس آموزش جسمانی نباشید، بسته به اینکه دلایل این ناتوانی را به چه چیزی نسبت می دهید، به طور متفاوتی رفتار خواهید کرد. اگر فکر کنید که نیاز به تمرین دارید؛ از مربی تقاضای راهنمایی می کنید. اگر فکر کنید خیلی ضعیف یا ناهماهنگ هستید؛ ممکن است رشته ورزشی خود را عوض کنید(محمدزاده،۱۳۸۴).
اسنادهای ما راجع به دیگران نیز بر رفتارها و تمایلات ما اثر گذار است. اگر برای ریباند به هوا برخیزید و آرنج شما توسط حریف گرفته شود؛ بسته به این که فکر کنید تصادفی بوده یا عمدی، به طور متفاوتی واکنش نشان خواهید داد. مربی ای که تصور کند عدم توانایی شما برای شوت زنی به دلیل کافی نبودن قدرت شماست؛ تا مربیانی که تصور می کند علّت آن تنبلی و عدم توجه شماست؛ به طور متفاوتی عمل خواهند کرد. مربیان درباره دلایل پیروزی وشکست تیمشان فکر کرده و بر پایه این اسنادها برای آماده سازی تیم خود در رقابت ها برنامه ریزی می کنند. بنابراین اساس نظری اسنادهای سببی در ورزش، تعیین علّت های احتمالی موفقیت و شکست در رقابت ها از نظر مربیان، تماشاگران و رسانه ها می باشد(محمدزاده،۱۳۸۴).
اگر ورزشکارعلّت ناکامی خود را به توانایی نسبت دهد؛ اسناد وی ثابت ودرونی بوده و لذاعملا خود را در موقعیت های آتی نیز ناکام تصور می کند. در حالی که اگر آن را به فقدان تلاش نسبت دهد؛ علیرغم ناکامی در عملکرد کنونی، امیدوار است که در عملکردهای آتی با تلاش بیشتر موفق شود. بعضی افراد دارای استعداد ذاتی برای فعالیتی خاص هستند.این توانایی ها، درونی اما چندان قابل کنترل نیستند. از سویی دیگر تلاش فردی کیفیتی درونی و قابل کنترل است. تلاش، تنها اسناد قابل کنترل بوده، اما تلاش های دیگران قابل کنترل نیستند. لذا تلاش می تواند هم اسنادی درونی و هم بیرونی باشد (محمدزاده،۱۳۸۴).
ابعاد ثبات و مکان کنترل، احساسات و انتظارات را متاثر می سازد و بعد توانایی کنترل بر رفتار اثر گذار است. ورزشکاران برجسته هرگز نمی گویند من به اندازه کافی خوب نیستم ورزشکاران همیشه موفق برای تبیین عملکردشان برعلّت های درونی تمرکز می کنند. به گفته رابرتز[۷۹](۱۹۸۴)، ورزشکاران برجسته، نتایج را ضرورتاً به عنوان نتایج رویدادها نمی نگرند. بلکه نتایج را به عنوان رسیدن به هدف یا نشان دادن شایستگی نیز می نگرند. ورزشکاران ماهر در چنین مواردی، برای باخت تیم احساس مسئولیت نمی کنند. در عوض شکست تیم را به هم تیمی ها نسبت داده، عملکرد خود را موفقیت آمیز می نگرند و یا دست کم خود را در نتیجه نامطلوب سهیم نمی دانند(خداوردی،۱۳۸۳).
ورزشکاران برجسته، اغلب اسناد صدمه بدنی (علّت بیرونیو بی ثبات) می کنند تا عملکرد ضعیف را توجیه کنند. به ویژه اگر نبود موفقیت همچنان ادامه داشته باشد؛ ورزشکاران شایسته تقریبا هرگز عملکرد نا امید کننده را ناشی از سطح مهارت پایین (توانایی) نمی دانند. اما ورزشکاران کمتر مستعد، اسنادهای توانایی کم دارند که اغلب منتهی به ترک ورزش می شود (لی فول و همکاران، ۲۰۰۸و میشل،۲۰۰۱).
رجسکی[۸۰] و براولی[۸۱](۱۹۸۳)، پیشنهاد کردند که ماهیّت و ساختار بعضی ورزش های خاص، ابعاد علّی خاصی را محتمل تر از دیگر ابعاد ایجاد می کنند. ورزش های انفرادی مثل پرش ارتفاع ممکن است ورزشکاران را به اسناد عملکرد به علل درونی تشویق کند. در مقابل، یک ورزش تیمی مثل فوتبال با تعامل مداوم بین تیم ها و هم تیمی ها، ویژگی خاص خود را دارد و ممکن است اسنادهای بیرونی را پرورش دهند (گراهام و همکاران،۲۰۰۲).
در اغلب موارد نتایج بررسی اسنادهای ورزشکاران برنده و بازنده دو پهلو و مشکوک است. برخی مطالعات نشان می دهد، اسناد های افراد برنده درونی، پایدار و قابل کنترل تر از بازنده است (واتکینز[۸۲]۱۹۸۶). در بررسی های دیگر، اسناد های افراد برنده فقط شامل عوامل پایدار و قابل کنترل بوده و اسنادها چندان درونی نیستند (گرو[۸۳]۱۹۹۱). اسپینک[۸۴] و رابرتز (۱۹۸۰)، نشان دادند اسناد های برندگان درونی تر از بازندگان بوده است. به هرحال آن ها دو نوع برنده را مشخص نمودند: برندگان راضی و خشنود که احساس می کردند بردشان به دلیل توانایی و تلاش بوده است (اسنادهای درونی) و برندگان ناخشنود که احساس می کردند خیلی آسان برده و تکلیف مورد نظر چندان مشکل نبوده است (اسناد بیرونی)، همچنین بازندگانی که از باخت خود ناراضی نبودند، آن را به سختی تکلیف نسبت می دادند؛ در حالی که بازندگان ناراضی دلیل آن را توانایی پایین خود عنوان می کردند.
رابرتز و پاسکوزی[۸۵] (۱۹۷۹)، نشان دادند که توضیحات ورزشکاران بسیار مشروح تر از چهار عامل وینر بوده و عواملی مانند کار تیمی، مقررات، تمرین، وضعیت آب و هوا و آسیب ها را نیز در اسناد های خود آورده اند (ویتن، ۱۳۸۳و میشل[۸۶]،۲۰۰۱). ممکن است عناصر اسنادی ویژه ای در پی موقعیت های مختلف مفهوم و اهمیت متفاوتی داشته باشند (محمدزاده،۱۳۸۴).
۲-۶.سبک اسنادی[۸۷]
با تحقیق وینر در سال های (۱۹۷۲و۱۹۷۹)، و کار بسیاری از نظریه پردازان اسنادی، مثل کلی (۱۹۶۷) لو[۸۸] و راسل[۸۹] (۱۹۸۰)، گروس، رادر[۹۰] و گیل[۹۱] (۱۹۸۲) و مک اولی (۱۹۸۵)، تمایل در فهم نقش اسناد‏ها در شخصیّت ایجاد شد، نتایج تحقیقات منجر به بررسی ویژگی های شخصیتی خاص شد که به عنوان سبک اسنادی، شناخته شده است. ابرامسون و متالسکی[۹۲] (۱۹۸۱)، سبک اسنادی را بدین گونه تعریف کردند: تمایل کاربرد اسناد های ویژه در موقعیت ها و زمان های مختلف. سبک اسنادی، سبک توصیفی نیز شناخته شده است (سین،۱۹۹۱). در یک مرور تحقیقی بر ۱۰۴ مطالعه بر روی ۱۵ هزارآزمودنی، محققین به این نتیجه رسیدند که اسناد رویداد های منفی به علل درونی، باثبات و کلّی، پیوسته با افسردگی مرتبط بوده، و لذا آن ها از مفهوم سبک اسنادی حمایت نمودند (تقی پور،۱۳۷۸).
شیوه های اسنادی دلایلی هستند که شخص برای توجیه عملکرد خود در موقعیتی خاص به آن ها استناد می کند (فرخی و محمدزاده،۱۳۸۳و بریج،۲۰۰۱). افرادی که وقایع مثبت مانند موفقیت در تمرین را به عامل های درونی، پایدار و عمومی نسبت می دهند. نشانه هایی از صلاحیت آموخته شده[۹۳] را نشان می دهند که شامل احساس پایدار، اعتماد به نفس بالا و غرور است. بعد از یک تجربه ناکامی نیز انتظار می رود که اسنادها درونی، پایدار و عمومی باشند. این شیوه با نوعی تبیین بدبینانه شامل درماندگی و اعتماد به نفس پایین همراه است. افراد با اسنادهای بیرونی، گذرا و ویژه برای ناکامی، احتمال موفقیت خود را در آینده ممکن می دانند (فرخی و محمدزاده،۱۳۸۳).
طبق نظریه اسنادی شیوه های اسنادی، شیوه اسنادی بدبینانه[۹۴] یا منفی، استعداد وآمادگی بالاتری را برای درماندگی و یا نهایتا افسردگی دارد. در صورتی که شیوه اسنادی مثبت یا خوشبینانه[۹۵]، مصونیت بیشتری را درمقابل درماندگی و افسردگی ایجاد می کند (پروفود[۹۶] و دیگران،۲۰۰۹) شیوه ی اسنادی فرد در کودکی شکل می گیرد. معمولا حدود۱۰سالگی که کودک شیوه ای خوشبختانه یا بدبینانه درباره دنیای خود دارد. این شیوه، ریشه در شیوه اسنادی والدین (خصوصا مادر) دارد. اما با انتقادات و یا تاثیرات اطرافیان تا حدودی تغییر می کند (محمدزاده،۱۳۸۴و شانک و پاچارز[۹۷]،۲۰۰۲).
سبک اسنادی کاربردهایی برای بسیاری از زمینه های زندگی روزانه دارد و با افسردگی، عملکرد ورزشی و سلامت جسمانی و عملکرد مرتبط شده است (تقی پور،۱۳۷۸).
مقیاس مسئولیت پذیری پیشرفت ورزشی ویگانت[۹۸] که توسط تننبام[۹۹] و همکاران (۱۹۸۴) درست شد؛ سبک اسنادی را صرفا در طول بعد درونی وبیرونی ارزیابی می کند. آن ها این مقیاس را در ورزش های گروهی و انفرادی نیز به کار بردند. مقیاس سبک اسنادی ورزشی، مقیاس دیگری بود که توسط هانراهان[۱۰۰] و همکاران (۱۹۸۹)، ساخته شد(تقی پور،۱۳۷۸).
کاربرد نظریه اسنادی در تکلیف حرکتی رقابتی و شرایط ورزشی، رو به رشد است. بسیاری از تحقیقات شامل: شکست و موفقیت در رقابت، عملکردهای برد و باخت، ویژگی های رقابتی و فشارآورها، واکنش های هیجانی، انگیزش پیشرفت، روابط مربی و بازیکن، کار گروهی و افزایش یا کاهش عملکرد (سین،۱۹۹۱). با این وجود ماهیّت و گستره سبک اسنادی در ورزش هنوز با قطعیّت تعیین نشده است.
۲-۸.فرهنگ و اسناد
جنبه های مربوط به فرهنگ، نژاد و قومیّت غالباًدر روان شناسی ورزش نادیده گرفته شده است. دودا و آلیسون[۱۰۱] (۱۹۹۰)، ۱۹۹ مقاله منتشر شده در مجله روان شناسی ورزشی و تمرین[۱۰۲] ما بین سال های (۱۹۷۹ و ۱۹۸۷) را بررسی و تکمیل نموده و دریافتند که بیش از ۹۶ درصد مقالات، ویژگی های نژادی یا قومی آزمودنی را گزارش نکرده بودند. به عقیده آن ها اسنادها به طور برجسته ای با یک چشم انداز غربی مورد مطالعه قرار گرفته اند. نیکولز[۱۰۳](۱۹۸۹)، اظهار می دارند که موفقیت و شکست در فرهنگ های مختلف می تواند معانی متفاوتی داشته باشد. از این رو اسنادهای موفقیت و شکست نیز ممکن است به تبع فرهنگ متفاوت باشند (تقی پور،۱۳۷۸). یک یافته تحقیقی این بوده که در میان چینی های هنگ کنگی، سوگیری خودسودمند در اسنادهای مربوط به شانس، به دلیل نیاز آن ها به متواضع به نظر رسیدن، یافت نشد. مشابهاً طبقه بندی اسناد ها به ابعاد از قبیل ابعاد کانون علّیت و ثبات ممکن است برای برخی فرهنگ ها نامناسب باشد.
تفاوت ها در علل اسنادی مورد استفاده، حتی برای گروه های دارای زمینه فرهنگی مختلف ساکن در یک کشور نیز نشان داده شده است (تقی پور،۱۳۷۸).
ولی همانطور که باند[۱۰۴] می پرسد؛ این مورد سوال است که: فرهنگ چگونه اثراتش را اعمال می کند؟ در خصوص این یافته که در اسنادها در میان فرهنگ ها متفاوت می باشند، تحلیل بیشتری برای تعیین چرا و چگونگی ظهور چنین تفاوت هایی لازم است. این سوال به مقدار زیادی در روانشانسی بدون پاسخ مانده و در روان شناسی ورزشی حتی تلاشی برای پاسخگویی به آن نشده است.
۲-۹.خوش بینی راهبردی[۱۰۵] و بدبینی دفاعی[۱۰۶]
خوش بینی به عنوان یک ساختار شخصیتی به دو روش عمومی اندازه گیری شده است: به صورت یکسری از انتظارات که احتمال مثبت و منفی حوادث و نتایج را در بر می گیرد، یا به عنوان یک روش که نتایج مثبت و منفی را شرح می دهد.
مفهوم بدبینی دفاعی نورم[۱۰۷] (۲۰۰۱) شامل افرادی می شود که حتی اگر تعدادی نتایج موفقیت آمیز را تجربه کرده باشند؛ تصور نمی کنند که در آینده موفق خواهند شد.این انتظار، اضطراب را ایجاد می کند. هر چند بدبینی دفاعی غیر محتمل است ولی از اضطراب برای بر انگیختن تلاش اضافی که منجر به نتایج مثبت می شود استفاده می کنند (گوردونو راندال،۲۰۰۸). در تحقیقی گوردن (۲۰۰۸)، دریافت بازیکنان خوشبین شوت های منجر به برد بیشتری، در مقایسه با بازیکنان بدبین داشتند.
وایت[۱۰۸] (۱۹۹۳) اسنادهای علّی را در میان بازیکنان بسکتبال بررسی کرد و فهمید که مردان، بیشتر نتایج موفقیت آمیز را به عوامل درونی نسبت می دهند و زنان برد را به عوامل قابل کنترل تر نسبت می دهند. داده های دیگر از کارهایی همچون گوردن و سمینارا[۱۰۹] (۲۰۰۵)، پرس[۱۱۰]، کاری[۱۱۱]، فاموس[۱۱۲] و سازارین[۱۱۳](۲۰۰۲)، تامسون[۱۱۴] و فور[۱۱۵](۱۹۹۹)، نیز پیشنهاد می کنند که زنان ممکن است بیشتر به سبک اسنادی بدبینانه دفاعی مراجعه کنند.
۲-۱۰.واکنش های عاطفی مربی
رفتارهای مربی در رابطه با داوری ورزشکاران برای موفقیت ها و شکست های خود، بسیار موثر است. مدارکی وجود که وقتی مربیان به شکست های ورزشکارانشان با ترحم واکنش نشان می دهند، آن ها به احتمال زیاد، عدم موفقیت های خود را به علل غیر قابل کنترل و اغلب به فقدان توانایی نسبت می دهند. بر اساس پژوهش های مختلف، تایید شده که واکنش های عاطفی مربیان به دنبال موفقیت و شکست ورزشکارانشان به طور ناخواسته پیام های اسنادی را به همراه دارد مسلماً این واکنش ها پیامدهایی خواهد داشت که بر عملکردهای بعدی ورزشکاران موثر خواهند بود و به نوبه خود واکنش های عاطفی و هیجانی خاصی را در ورزشکاران ایجاد می کند. به واسطه نسبت دادن عدم موفقیت و شکست ورزشکار به فقدان کوشش، و ابراز خشم و عصبانیت مربی در ورزشکار احساس گناه ایجاد می شود. این احساس گناه ناشی از اعتماد به عدم تلاش، اغلب نیروی برانگیزاننده و مثبت برای تلاش های فرد در آینده می باشد. اما از سوی دیگر، به واسطه نسبت دادن شکست به توانایی پایین، و بیان همدردی مربی با ورزشکاری که شکست خورده است، معمولا در ورزشکار احساس شرمساری ایجاد خواهد شد. شرمساری نیروی برانگیزاننده مثبت نیست و حاصل چنین روندی هدایت ورزشکار به کناره گیری و درماندگی است (مک اولی[۱۱۶] ،۱۹۹۱).
۲-۱۱.اسنادها و تفاوت های فردی
۲-۱۱-۱.تفاوت های جنسی
غالبا گزارش می شود که اسنادهای مورد استفاده در رقابت های ورزشی از نظر جنسی متفاوت خواهند بود. مردان، ادراک بالاتری در مورد کفایت داشته و در زمینه های پیشرفته، انتظارات مثبت تری دارند. لذا مردان بیشتر از زنان، گرایش به اسناد موفقیت را به شانس یا سایر علل بی ثبات و بیرونی، و شکست را به عوامل درونی و با ثبات از قبیل کمبود توانایی اسناد می کنند. با این وجود، این فروتنی اسنادی در بین زنان چندان روشن نیست ( خداوردی،۱۳۸۳ و میشل،۲۰۰۱).
به طور خلاصه سرنخ های موقعیتی مهم بوده و چون احتمال دارد براسنادهای مربوط به عملکرد تاثیر گذارند، این فرض که در زمینه های موفقیت ورزشی تفاوت های جنسی وجود خواهد داشت مورد سوال است.
بسیاری از ورزش ها، غالبا به عنوان فعالیت های عضلانی شناخته می شوند. بنابراین، در مورد قابلیت های مردان و زنان در این ورزش ها، انتظارات خاصی ایجاد می گردد. به عقیده داکس[۱۱۷](۱۹۸۴) اسنادهای افراد در مورد عملکرد ورزشکاران زن ومرد به انتظارات آن ها بستگی دارد. برای مثال موفقیت یک ورزشکار مذکر در تکلیفی عضلانی، در مقایسه با موفقیت مشابه یک ورزشکار مونث را با احتمال بیشتری به توانایی او نسبت دهند. برخی پژوهشگران اظهار داشته اند که مردان و زنان اهداف متفاوتی را برای موفقیت اختیار می کنند لذا موفقیت را به طرق متفاوتی تعریف می نمایند. این تعابیر اهمیت اتخاذ چشم اندازی وسیع تر به تفاوت های فردی در اسنادها را به ما متذکر می شوند (هرشی و موریس[۱۱۸]،۲۰۰۲). به گفته گیل دیان (۱۹۹۲) پژوهش های انجام شده هیچ اشاره ای به ساختار شخصیتی منحصر به فرد مرتبط با جنسیت نمی کنند و حاکی ازآن است که جنسیت اثری بر رفتارهای ورزشی رقابتی و پیشرفت ورزشی ندارند. به گفته گیل تبیین های محتمل تر موفقیت ورزشی و جنسیت، عواملی مرتبط با اثرهای فرهنگی، جامعه پذیری، تجربه ها و گرایش های شخصی دیگر هستند (خداوردی،۱۳۸۳)، لذا این فرض که مردان و زنان، موفقیت و شکست در ورزش را به طرق متفاوتی اسناد می کنند؛ قاطعانه حمایت نشده است (تقی پور،۱۳۷۸).
۲-۱۲.پیامدهای اسنادها
در این قسمت به دو حیطه ی عمده پیامدهای اسنادی یعنی انتظارات، و هیجان ها اشاره خواهد شد.
۲-۱۲-۱.اسنادها و انتظارات
به عقیده هیدر انتظارات از تعامل عوامل شخصی و محیطی ناشی می شوند. وینر در تحلیل انتظارات و اسنادها ذکر می نماید که یافتن تعیین کننده های سطوح انتظارات، به دلیل تاثیراحتمالی برخی عوامل بسیار دشوار است. با این وجود، او می گوید که تغییر در انتظارات به اسنادها مربوط می شود (پگی و همکاران،۲۰۰۸). این قانون با بیان سه قضیه زیر روشن می شود:

    1. اگر نتیجه یک رویداد به علّتی با ثبات[۱۱۹]و کنترل پذیر نسبت داده شود، آن نتیجه به احتمال زیاد در آینده مورد انتظار خواهد بود.
    1. اگر نتیجه یک رویداد به علّتی بی ثبات[۱۲۰]نسبت داده شود، ممکن است احتمال یا انتظار وقوع آن نتیجه تغییر نیابد؛ یا این انتظار ایجاد شود که آینده متفاوت از گذشته باشد.
    1. انتظار می رود که نتایج نسبت داده شده به علل با ثبات نسبت به نتایج نسبت داده شده به علل بی ثبات با احتمالبیشتری در آینده تکرار گردند (خداوردی،۱۳۸۳).

عوامل بسیاری از جمله ثبات اسناد، می تواند بر انتظارات تاثیر گذارد. با توجه به مطالب فوق و به ویژه در موقعیت های ورزشی، می توان گفت که وقتی ورزشکار خود را لایق و توانا می بیند و شکست های خود را به عواملی قابل کنترل همچون فقدان کوشش یا بسنده نبودن تمرین نسبت می دهد؛ احتمالا بر راهبردهایی متمرکز می شود که موفقیت آن ها را در آینده تضمین می کند و موجب افزایش انتظار آن ها برای موفقیت در آینده خواهد شد. این پاسخ، اغلب موجب پیشرفت، غرور، احساس قابلیت برای کنترل و احساس خود ارزشی خواهد گردید (دایان، ترجمه بهرام و شفیع زاده،۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...