مرگ
درک مفهوم مرگ در بزرگ‌سالان همراه با سه ویژگی اساسی است:
ا- فنا : هر موجود زنده‌اییک‌بارمی‌میرد.
۲- عمومیت : تمام موجودات زنده قطعاًمی‌میرند .
۳- فقدان اعمال حیاتی : همه موجودات زنده در هنگام مرگ ، اعمال و کارکرده‌ای حیاتی مانند تفکر ، حرکت و … را از دست می‌دهند . (مفیدی ،۱۳۸۸ : ۱۱)
مرگ در نظر کودکان گروه سنی الف ، واقعه‌ای ناپایدار و برگشت‌پذیر است . آن‌ها در این مرحله ، مرگ را به‌منزله رویدادی درک می‌کنند که موقت و ناپایدار است و مردن را مانند غیبت موقت فرد می‌دانند که دیر یا زود بازمی‌گردد . تصور کودک در برابر خودش این است که همواره زنده خواهد بود و این فکر که او هم روزی می‌میرد ، برایش دشوار است . عقاید و افکار کودک درباره‌ی مرگ بسیار محدود است و به‌زحمتمی‌تواند از شنیدن خبر مرگ کسی بفهمد که بر سر او چه آمده است مگر آنکه خود ، صحنه مرگ و دفن او را ببیند . « کودکان این گروه سنی می‌توانند مفهوم زندگی و مرگ را از طریق بازی درک کنند » . (قائمی ، ۱۳۷۰ :۳۵ )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

درک کودکان گروه سنی « ب » از مفهوم مرگ دچار تحول اساسی می‌شود ، هرچند هنوز با درک واقعی از مرگ فاصله بسیار دارند . در این دوره تفکر ، فقدان اعمال حیاتی به بعضی جنبه‌های دیگر مانند : نفس کشیدن ، ضربان قلب و … که درونی‌تر است ،تسری پیدا می‌کند و هنوز معنای واقعی مرگ حاصل نشده است . او در این سن ، مرگ را به‌صورت فقدان حیات برای کسانی می‌داند که دور از او هستند و یا رابطه عاطفی نزدیکی با او ندارند . ازاین‌روی ، درک او از مرگ دوستان و نزدیکان خود دیرتر از مرگ غیر آنان اتفاق می‌افتد . او می‌پندارد که بعضی افراد نمی‌میرند ،به‌ویژه کسانی که با او مناسبت عاطفی نزدیک و او را دوست دارند . در مرحله بعد نیز مرگ خود را دیرتر از مرگ دیگران درک می‌کند . ازاین‌پس برای بسیاری از کودکان ، مرگ غیرقابل‌برگشت تصور می‌گردد و درنتیجهازنظر عاطفی نیز مفهومی نوین می‌یابد و با مشاهده مرگ یکی از نزدیکان ، ترس از مرگ ظاهر می‌شود. (همان :۳۶ )
بر اساس نظر یک روان‌شناس دیگر اساس سوگواری و مفهوم مرگ چهار جزء دارد که در کودکان نسبت به بزرگ‌سالان بسیار متفاوت است ، این اجزاء عبارت‌اند از:برگشت‌ناپذیری ، پایان‌پذیری ، اجتناب‌ناپذیریو علیت . (کریستیان ، ۱۹۹۷ : ۸۰ )
ازآنجاکه فهم کودکان بر اساس تجارب آن‌هاست ،درک این‌که مرگ پدیده‌ایتغییرناپذیرو برگشت‌ناپذیر است ، برای آن‌هاقابل‌فهم نیست ، چون آن‌هادیده‌اند ، هرگاه چیزی می‌شکندمی‌توانشکسته‌های آن را دوباره گرد هم آورد و به هم چسباند ، پایان‌پذیری یعنی این‌که مرگ پایان همه‌چیز است و اجتناب‌ناپذیری هم به معنای آن است که مرگ برای همه هست و این برای بیشتر کودکان مشکل است ، چون آن‌هاچرخه‌ی زندگی طولانی را تجربه نکرده‌اند ، قبول علت مرگ نیز برای کودکان مشکل است ، زیرا تعدادی از آن‌هانمی‌فهمند که بعضی چیزها توسط عوامل طبیعی اتفاق می‌افتد که کنترل آن‌ها در دست انسان نیست . (ویلیس ، ۲۰۰۲ :۵۸ )
روان‌شناس دیگری نشان داده است که این مفهوم در کودکان شامل سه مرحله می شود :
مرحله‌ی نخست در کودکان ۳ تا ۴ سال (گروه سنی الف ) ، این کودکان باور دارند که فرد مرده ، فقط به‌جای دیگری رفته و در آنجا زندگی می‌کند ، کودکان ۵ تا ۹ سال ( گروه سنی ب ) در مرحله‌ی دوم قرار می‌گیرندآن‌ها معتقدند که به‌طورکلی می‌توان از مرگ اجتناب کرد ، کودکان ۹ تا ۱۰ ساله نیز که در مرحله‌ی سوم هستند ، مرگ را پدیده‌ای جاودان و برگشت‌ناپذیر می‌دانند . (نگی ،۱۹۴۸ : ۲۷ )
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که باید در مورد مرگ با کودکان ، روشن و با توجه به سطح سنی آن‌هاگفت‌وگو کرد و از عبارت‌هایی مانند خوابیده یا به مسافرت رفته یا پرهیز از پاسخ‌دهی اجتناب کرد زیرا نه‌تنها به کودک کمکی نمی‌کند ، بلکه سردرگمی او را نیز بیشتر می‌کند .
بنابراین شاعران باید توجه داشته باشند که در طرح معارف دینی مربوط به مرگ از تأکید زیاد بر آن پرهیز و به هنگام بیان این مفهوم ، آن را یک پدیده معمولی در این دنیا توصیف کنند .همچنین بیشتر بر جلوه‌های مطلوب و خوشایند پس‌ازآن در جهان آخرت تکیه داشته باشند.
بهشت و دوزخ :
کودک از چگونگی و چیستی بهشت و دوزخ آگاهی ندارد و صرفاً بر اساس شنیده‌ها این تصور در او پدید آمده است که مثلاً بهشت باغ زیبایی است و در آن انواع خوردنی‌ها و اسباب‌بازی‌ها یافت می‌شود . در آنجا می‌تواندوچرخه‌سواری کرد ، تاب‌بازی کرد و حیاط آن برای هر نوع بازی وسیع است . تصورش از جهنم ، مقداری آتش‌برروی‌هم انباشته است . او هرگز گمان ندارد که ممکن است او هم روزی در این آتش جای داشته باشد ، بلکه می‌توانددرهرصورت خود را از آن خلاصی دهد . او معتقد است می‌توان سوزش آتش دوزخ را تحمل کرد .
بااین‌حال ، شوق دیدار بهشت وزندگی در آن ، و گریز از آتش ، گاهی او را به خود مشغول می‌سازد برای رفتن به بهشت حاضر است فرمان‌های پدر و مادر را گوش کند و اگر بداند که نافرمانی آنان سبب ورود به آتش جهنم می‌شود ، از آن می‌گریزد . اگر دریابد که عملش خطا و گناه بوده است و عقوبت آتش در پی دارد ، برای آن نگران می‌شود و گاه اشک می‌ریزد . ترس از جهنم او را وامی‌دارد که جدا راست‌گو باشد و نافرمانی نکند و طمع بهشت هم سبب می‌شود که به جد دنبال اطاعت فرمان‌های خداوند و سخنان والدین و معلم خود باشد .
آنچه بیان‌شده مجوز این نیست که تبشیر و انذار به‌صورت یکسان در تعلیم و تربیت کودکان به کار گرفته شوند ، بلکه باید تأکید بر بهشت و نعمت‌های زیبای آن داشت و بهتر است خطاب به‌طور مستقیم متوجه خود کودکان باشد ، حال‌آنکه در بیان رنج و عذاب دوزخ ، باید خطا را متوجه بدکاران و نه کودکان کرد . همچنین نباید کودکان را از بهشت خیالی و نعمت‌هایی که دوست دارند در بهشت وجود داشته باشد ، خارج سازیم تا اینکه به‌تدریج در مراحل بالاتر تصوراتشان تصحیح گردد . (قائمی ، ۱۳۷۰ : ۳۶)
شاعران نباید زندگی پس از مرگ را در نظر کودکان وحشتناک جلوه دهند و از عذاب و رنج دوزخ صحبت کنند بلکه باید از خوشی‌ها و لذت‌های بهشتی در شعرها آورده شود تا کودکان نسبت به خدا و رحمت او مشتاق و علاقه‌مند شوند و نسبت به انجام کارهای نیک ترغیب شوند اما ازآنجاکه بیم و امید در تعلیم و تربیت دینی باید همراه باشد و کودک باید از عواقب کارهای ناشایست بیم داشته باشد شاعران می‌توانندبه‌طورغیرمستقیمعقوبت‌ها و سخت‌گیری‌های الهی را خاص بدکاران جلوه دهند و مستقیماً کودک را مورد خطاب قرار ندهند.
ازآنجاکه بسیاری از معارف مربوط به معاد و بهشت و دوزخ انتزاعی است، نباید از حد توصیفات ساده فراتر رفت و به خامی‌های تفکر کودکان دامن زد و آنان را با طرح چنان مطالبی بی‌جهت درگیر ابهاماتی ساخت.(باهنر، ۱۳۹۱ : ۲۰۱)
تعلیم خداشناسی و معادشناسی، باید یک تعلیم همراه با انس و مهر و محبت باشد و کاملاًدل‌نشین و به‌طور مداوم انجام گیرد.در این بحث‌ها نباید یک سلسله فرمول‌هایی را ردیف کرد که بدون انس و مهر القا شود.(حسینی، ۱۳۵۵ : ۱۱۴)
۳-۱-۴-۱-بررسی معاد در اشعار
اشعار زیادی درباره‌ی مرگ وزندگی در دنیایی دیگر و بهشتو جهنمو کیفیتآن‌ها برای کودکان این گروه‌های سنی سروده نشده است ،فقط اشعاری که درباره‌ی زندگی پیامبر و امامان سروده شده بود درباره‌ی شهید کردن امامان توسط ظالمان دوره‌ی خود اشاره‌ای شده بود و در بعضی سروده‌ها بعد از ،از دنیا رفتن و شهید شدن آن بزرگان به بهشت رفتن و پیش خدا رفتن یا به آسمان ، پیش خدا رفتن آورده شده بود . به‌طور مثال مریم تالشی در قسمت‌هایی از جلد دوم کتاب «آخرین پیامبر خدا » بعد از سرگذشت وزندگی نامه‌ای از پیامبر آورده شده است :
آخر ماه صفر / رفت پیغمبر ما
در میان بستر / چشم بست از دنیا
در مدینه شد دفن / پیکر پاک نبی
چشم یاران گریان / بر سر خاک نبی
گشت قران مجید / وحی بر پیغمبر
گشت نازل که شود / مسلمین را رهبر
هرکسی که باشد / زیر حکم قران
می‌شود زندگیش / پاک در هر دوجهان (تالشی ، ۱۳۸۵ :۹ )
در این شعر ، شاعر فقط مرگ پیامبر (صلی‌الله علیه واله )را بیان کرده است و حرفی از زندگی او و به بهشت رفتن او به میان نیاورده است و در بیت به پاک شدن زندگی کسی که در زیر حکم قران باشد اشاره‌کرده است و کلمه‌ی هر دوجهانمی‌تواندتداعی‌گر این مطلب باشد که غیر از زندگی در این جهان ، زندگی در جهان دیگری نیز وجود دارد .
در مجموعه‌ی « کشتی‌های نجات » نیز که توسط علی عباسی سروده شده است و موضوع آن‌هادرباره‌ی زندگی معصومین است ( فهرست کتاب‌ها در پیوست شماره‌ی ۳ آورده شده است ) تقریباً در همه‌یکتاب‌هابعدازآن که به شهید شدن معصومین توسط ظالمین وقت اشاره‌شده است ، به آسمان رفتن پیش خدا آورده شده است ،فقط در کتاب « خوش‌اخلاق‌ترین پدر دنیا» که درباره‌ی پیامبر (ص) است ، کلمه‌ی « بهشت و به ملاقات خدا رفتن » به‌کاررفته است .
پیغمبرم چند سالی را / بود کنار مسلمونا
تا که خدای خوب نوشت / باید بره توی بهشت
رفت به ملاقات خدا / پیامبر خوب ماها
(عباسی ، ۱۳۸۴ : ۸ )
در بقیه‌یکتاب‌هااشاره‌ای به بهشت نشده است ، به‌طور مثال در کتاب « اولین پدر مظلوم » آمده است :
تا که امام مهربون / بیست‌ویک ماه رمضون
شهید شد و رفت آسمون / پیش خدای مهربون
یتیما بی بابا شدن / از اون به بعد تنها شدن
شهید شد آخرش ولی / علی امام اولی
یا در کتاب « مادر بابا » آمده است :
فاطمه هی دعا می‌کرد / همش خدا خدا می‌کرد
یک‌چیزی در دعا می‌خواست / مرگ شو از خدا می‌خواست
تا که خدای مهربون / بردش به‌سوی آسمون
(عباسی ، ۱۳۸۴ : ۹ )
خانم مهری معینی در کتاب « سلام بر آن‌ها » که در مورد امامت است ، چهارده معصوم را معرفی کرده است و بهآن‌ها سلام داده است ایشان در ابتدای این شعر که برعکس اشعار دیگر در قالب سپید سروده شده است می‌گوید :
سلام ، سلام ، سلام / ما سلام را دوست داریم
و بیشتر دوست داریم به آن‌ها که بیشتر دوستشان داریم سلام کنیم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...