پاسخ به سوالی درباره گریه و عزاداری بر امام حسین(ع)
۱-آیا احادیث وارد شده از پیامبر(ص)وائمه(ع) درباره فضیلت گریه بر امام حسین(ع)یا سفینه النجاه بودن ایشان موثق هست یا خیر؟اگر هست چرا عده ای برای گریه بر امام(ع) بر ما خرده می گیرند؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پاسخ:احادیثی که پیرامون گریه بر امام(ع) وارد شده به حد تواتر یا تضافر رسیده است. پس از جهت ارزش سندی اعتبار اینگونه روایات به مراتب از یک حدیث موثق بالاتر است علاوه اینکه کتابهای اهل سنت چنین روایاتی را معتبر دانسته اند و آن را نقل کرده اند که در ذیل به پاره ای از آنها اشاره می شود:
در روایتی از عایشه آمده که«قالت:دخل الحسین بن علی(ع)علی رسول الله(ص)و هو یوحی إلیه، فنزل علی رسول الله(ص) – و هو منکب – و لعب علی ظهره، فقال جبریل لرسول الله(ص):أتحبه یا محمد؟ قال:یا جبریل و ما لی لا أحب ابنی؟قال:فإن امتک ستقتله من بعدک، فمد جبرئیل یده ، فأتاه بتربه بیضاء ، فقال : فی هذه الأرض یقتل إبنک هذا – یا محمد – و اسمها: الطف. فلما ذهب جبریل من عند رسول الله(ص) – و التربه فی یده یبکی – فقال: یا عایشه إن جبریل أخبرنی أن الحسین ابنی مقتول فی أرض الطف، و ان أمتی ستفتتن بعدی. ثم خرج إلی أصحابه، فیهم علی(ع) و أبوبکر و عمر و حذیفه و عمار و أبوذر … و هو یبکی، فقالوا: ما یبکیک یا رسول الله؟ فقال: أخبرنی جبریل: إن ابنی الحسین یقتل بعدی بأرض الطف، و جاءنی بهذه التربه، و أخبرنی أن فیها مضجعه»: «عایشه گفت: حسین بن علی(ع) نزد پیامبر آمد در حالی که وحی بر آن حضرت نازل می شد، او بر پشت پیامبر(ص) قرار گرفت … جبریل عرض کرد: ای محمد، آیا او را دوست داری؟ فرمود: ای جبریل برای چه فرزندم را دوست نداشته باشم؟ جبریل گفت: پس از تو امتت او را به قتل خواهند رسانید، سپس جبریل دستش را دراز کرد و قدری خاک سفید نزد پیامبر(ص) آورد و گفت: در این سرزمین فرزندت کشته شود که نامش “طف” است. جبریل رفت و پیامبر ( ص ) تربت را در دست گرفته و می گریست و قضیه را برای من (عایشه) تعریف کرد. سپس در حالی که گریه می کرد نزد صحابه رفت، علی ( ع )، ابوبکر، عمر،حذیفه،عمار،ابوذر و … آنها عرض کردند: یا رسول الله چرا گریه می کنی؟ پس گفت: جبریل به من خبر داد که فرزندم حسین بعد از من در سرزمین “طف” کشته می شود و این خاک را به من داد».(الهیثمی،۱۹۶۷،ج۹، ۱۸۸و۱۸۹). در کنزالعمال نیزاز پیامبر نقل شده است که فرمود:«أخبرنی جبریل أن حسینا یقتل بشاطئ الفرات»:«جبریل به من خبر داد که حسین در سرزمین فرات کشته می شود».(ابن حسام، ۱۴۰۵،ج۱۲، ۱۲۲). هم چنین از ایشان نقل شده است که«أخبرنی جبریل أن ابنی الحسین یقتل بعدی بأرض الطف و جاءنی بهذه التربه و أخبرنی أن فیها مضجعه»(همان،۱۲۳).
هم چنین در کتبی دیگر چون: مستدرک علی الصحیحین(ج۳ ،ص ۱۷۶،ج۴،ص۴۶)، مقتل خوارزمی (ج۱،ص ۸۸،۱۵۹، ۱۶۲ ،۱۶۷)، ذخایر العقبی(ص۱۱۹) در این باره سخن به میان آمده است.
اینکه عده ای خرده می گیرند بخاطر شبهاتی است که در ذهن آنها وجود دارد که به چند مورد از این موارد اشاره می کنیم. (گرفته شده از حوزه نت www. Hawzah . net/).
پاسخ به چند شبهه در رابطه با گریه و عزاداری
۱– دلیلی از متن دین این عزاداریها را تایید نمی کند و این نوعی بدعت است، علاوه گاهی در عزاداریها کارهای خلاف شرع انجام می شود مثل اضرار به نفس، پریشان نمودن مو، بلند گریه کردن و … که در روایات از آن منع شده است.
پاسخ: این شبهه نوعا از ناحیه وهابیت ترویج می شود و به نحوی از افکار ابن تیمیه نشات می گیرد. آنچه اسلام بر آن مهر جواز زده است و از بدعت محسوب نمی شود، دو گونه است: پاره ای به شخصه نص دارند مثل مراسم عید ضحی و فطر و پاره ای دیگر بر وجه کلی، منتهی اسلوب و روش های تحقق آن به شرایط و ظروف واگذار شده است.
اگر چه عزاداری و گریه به خصوصه در قرآن نیامده است اما کلیت آن در قرآن آمده است. همین طور اقامه جشن و عزا در اعیاد و وفیات پیامبر(ص) و ائمه(ع)و بزرگان.
در قرآن آیات زیادی امر به تکریم پیامبر (ص) نموده است و از این جهت بین مرده و زنده او فرق نگذاشته است. هم چنین آیاتی دیگر فریاد علیه ظلم و ستم را تجویز می کنند و آیاتی تحکیم ولایت را هدف قرار داده اند که به چند مورد اشاره می کنیم: قرآن کریم می فرماید:
« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ – قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ »،(آل عمران/۳۱ – ۳۲). «بگو اگر خدا را دوست مى‏دارید (که باید هم بدارید) باید مرا پیروى کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان بیامرزد که خدا آمرزگار و مهربان است – بگو خدا و رسول را اطاعت کنید اگر قبول نکردند بدانند که خدا کافران را دوست نمى‏دارد». «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ»،(توبه/۲۴)،«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالى که بدست آورده‏اید و تجارتى که از کساد آن مى‏هراسید و مسکن‏هایى که بدان علاقمندید در نظر شما محبوب‏تر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد، و خدا مردم تبه‏کار را هدایت نمى‏ کند».
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً»،(نساء/۵۹)،«اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چیزى نزاع کردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این براى شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است».
۲– عزاداری کردن مخالفت با قضا وقدر الهی امت وبه این معناست که ما تسلیم قضا و قدر الهی نگشته ایم.
پاسخ: صرف برپایی مراسم عزا و گریه، تا وقتیکه در آن معصیت خدا صورت نگیرد، دلیل بر عدم رضایتمندی از قضا و قدر الهی نمی باشد. و آنچه در تاریخ آمده است اینکه امام حسین ( ع ) خواهرش زینب را به صبر و خویشتنداری سفارش می کند. در روایات نیز آمده است که پیامبر(ص) در مرگ فرزندش گریه کرد اما سخنی نگفت که مخالف با قضا و قدر الهی باشد.
۳– چه لزومی دارد که برای افرادی عزاداری کنیم که قرنها پیش شهید شده اند و به مقام والایی رسیده اند.
پاسخ: درپرتوعزاداری و گریه برای چنین شهیدی است که راه چگونه زیستن و چگونه مردن برای انسانها گشوده خواهد شد. شهید مطهری می فرماید: «اسلام با اینکه به گریه بر میت روی خوشی نشان نداده است اما میل دارد مردم بر شهید گریه کنند. چون شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست و چون امام حسین ( ع ) سید الشهداء می باشد، گریه بر آن امام سمبل گریه بر شهید محسوب می شود».
۴– عزاداری و ازدیاد این مراسم در کل سال باعث دوری جامعه از شادی و نشاط و افزایش افسردگی می گردد.
پاسخ: ابتدا لازم است به یک تقسیم بندی از افسردگی به طور مختصر پرداخته شود. اختلال افسردگی عمده، اختلال افسردگی خویی، اختلال افسردگی موردی. نوع اول بسیار شدید است و نوع سوم در موارد خاص پیش می آید و نوع دوم هو از علائمی برخوردار است چون: دو یا چند مورد از نشانه های کم اشتهایی یا پر اشتهایی، بی خوابی یا خواب زدگی، کمبود انرزی یا احساس خستگی، داشتن عزت نفس پایین و احساس درماندگی در فرد.
مسلما مراد آنهایی که عزاداری را موجب افسردگی جامعه می دانند قسم اول و سوم نیست. زیرا بدیهی است که جامعه ایران مبتلا به افسردگی عمده و شدید نیست و عزاداری نیز چنین چیزی در پی ندارد. نوع سوم هم در موارد خاصی پیش می آید که بر عزاداری ها منطبق نمی گردد. پس حتما نوع دوم مد نظر است که از دید روان شناسان سه عامل ارثی، زیستی و هیجانی محیطی در این نوع از افسردگی نقش دارند.(گرفته شده از سایت حوزه نت).
۲-۷-۹-۱-۱- مطلوبیت ذاتی گریه بر امام حسین(ع)
آنچه از برخی احادیث قابل استنباط می باشد، این است که گریه بر امام حسین(ع)در واقع وسیله ای برای نیل به اهداف بالاتر است. اما یک نکته بسیار مهم نباید مورد غفلت قرار گیرد و آن این است که وسیله ها و مقدمه ها دو گونه اند: اصلی و فرعی؛ زیر بنایی و ظاهری؛ متصل و منفصل و … توضیح اینکه برخی وسیله ها و مقدمات، خود ارزش خاصی ندارند و به محض رسیدن انسان به هدف دیگر به کار نمی آیند و حذف می شوند مانند نردبان که وقتی انسان به وسیله آن به پشت بام رسید ، دیگر با آن کاری نخواهد داشت. اما گونه دیگر ، همواره همراه انسان و در کنار هدف و غایت هستند و هیچگاه حذف نمی شوند، مانند پایه ساختمان. گریه بر امام حسین ( ع ) وسیله از نوع دوم است. هدف غایی نیست اما قابل حذف هم نمی باشد. کسی نمی تواند بگوید اگر گریه بر آن حضرت وسیله پاکی دل و مقدمه بندگی خداست ، پس من از وسیله دیگری چون استغفار و نماز مستحبی استفاده می کنم. زیرا اثری که گریه از لحاظ کمی و کیفی در نزدیک کردن انسان به آن حضرت دارد ، هیچ وسیله دیگری ندارد . پس مقدمه فرعی و منفصل نیست ، بلکه پایه ای ، زیربنایی و همواره متصل است . یعنی انسان هیچگاه از آن بی نیاز نخواهد بود، بلکه مقرب ترین و عارف ترین انسانها تا آخرین درجات سیر و سلوک به آن نیاز دارند.
(مهدوی یگانه، ۱۳۸۷،۲۹).
اما از برخی دیگر از احادیث قابل استنباط است که گریه بر امام حسین(ع) خود دارای اصالت و موضوعیت است. پیشوایان معصوم(ع) به حزن و اندوه، گریستن، تشکیل مجالس عزا، عزاداری، مرثیه سرایی، نوحه خوانی و … برای ایشان سفارش نموده و آن را عبادت و تقرب به پروردگار دانسته اند و حتی برای عزاداران و گریه کنندگان امام حسین(ع) طلب رحمت و آمرزش نموده و آنها را تکریم کرده اند. مثلا از امام صادق(ع) نقل شده است که:«نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عباده»: نفس کشیدن کسی که برای مظلومیت ما اندوهگین و غمناک است تسبیح و اندوه او برای ما عبادت است.(کلینی، ۱۳۸۷،ج۲،۲۲۶). هم چنین می فرماید:«لکل شی ء ثواب الا الدمعه فینا»: برای هر چیزی ثواب و پاداشی ( معین و مشخص ) است، مگر ثواب گریه و اشک برای ما اهل بیت. (قولویه قمی،۱۳۸۹، ۱۰۶). پیامبر(ص) فرمود:«یا فاطمه، کل عین باکیه یوم القیامه إلا عین بکت علی مصاب الحسین …»: ای فاطمه، همه چشمها در قیامت گریانند مگر چشمی که در عزای حسین اشک ریخته باشد… (مجلسی ،۱۴۰۳،ج۴۴، ۲۹۲). حتی ائمه(ع) نیز اشک خود بر آن حضرت را عطیه ای الهی می دانند، امام صادق(ع) در ضمن زیارتی خطاب به امام حسین(ع) می گوید:«… و أسآل الله الذی أبکی علیک عینی …»: از خدایی که دیده ام را بر تو گریان ساخت ، درخواست می نمایم … .( قولویه قمی،۱۳۸۹،۲۵۴). هم چنین در روایات از امر به تباکی سخن گفته شده است که این امر نیز می تواند حاکی از مطلوبیت گریه بر امام حسین ( ع ) باشد . امام صادق ( ع ) فرموده : ” إن لم یجئک البکاء فتباک ” : اگر گریه ات نیاید خود را به گریه وادار کن.
(کلینی،۱۳۸۷،ج۴،۲۹۴).
بنابراین گریه بر امام حسین(ع) خود دارای اصالت است، هر چند برای ما دوستان حسین(ع) گریه باید وسیله رشد، تعالی، تکامل و… باشد. اما ابعاد مکتب و دانشگاه گریه، منحصر در آن نیست و ما باید دریابیم که ابعاد دیگر این حقیقت در عالم ملکوت است که انسان های کامل و رهبران و امامان جامعه انسانی، خود به شدت در عزای حسین(ع) می گریند و ناله آنها همه آن عالم را به شور و غوغا می افکند. اگر فلسفه گریه بر ایشان صرفا در همان مفاهیم بالا خلاصه می شد، دیگر گریه فاطمه(ع) در آن عالم یا گریه امام عصر(ع) در هر صبح و شام چه فلسفه ای دارد؟ ابو بصیر گوید: امام صادق فرمود:«یا أبابصیر، إن فاطمه لتبکیه و تشهق، فتزفر جهنم زفره …»: «فاطمه چنان برای فرزندش گریه می کند و فریاد می کشد که فریاد و ناله جهنم بلند می شود».(مجلسی، ۱۴۰۳،ج۴۵،۲۰۸). در زیارت ناحیه مقدسه از ایشان نقل شده که:«و لاندبنک صباحا و مساء و لابکین علیک بدل الدموع دما»:« (اگر من نبودم تا تو را یاری کنم، اما) هر صبح و شام بر تو می گریم و اگر اشک چشمم تمام شود، خون خواهم گریست». (مهدوی یگانه، ۱۳۸۷،۱۶۱). کلام بزرگان نیز دلیلی دیگر بر اصالت داشتن گریه بر امام حسین ( ع ) می باشد.
میرزاابوالحسن شعرانی (ره) در ترجمه ” نفس المهموم ” می نویسد: ” این احادیث که در فضیلت گریه بر آن مظلوم گذشت حجتی است روشن بر آنها که نور خدا را خاموش خواهند.«وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون‏»،(توبه/۳۲)،«ولى خدا جز این نمى‏خواهد که نور خود را کامل کند هر چند کافران کراهت داشته باشند».وراستی چنان است که هر کس بگرید و بگریاند یا خویش را گریان نماید ( تباکی ) بهشت او را واجب شود که گریه نشانه محبت است و محبت ناشی از ایمان و معرفت. و هیچ عملی آن پایه ندارد که ایمان، که جای ایمان دل است و مصدر اعمال جوارح. و ایمان و محبت اصل است و اعمال دیگر فرع آن. و عمل بی ایمان و محبت، چون پیکر بی روح است.
و هم نپنداری که گریه مستحب است و مستحبات را نباید این اندازه متوجه شد که عزاداری از شعائر امامت است و ملحق به اصول دین مانند اذان که همه طوایف اسلام گفتند اگر از مردم شهر اسلامی بانگ اذان شنیده نشود امام با آن مردم قتال کند تا صدا به اذان بلند کنند بانکه اذان مستحب است اما از شعائر نبوت است.
پس دوستان را باید فریب دشمنان نخورند و دست از ولای این خاندان بر ندارند و مومن را خردمند باید بود. ملاحده و زنادقه و پیروان آنان در این باب وسوسه می کنند و شبهات می افکنند و میان مردم منتشر می سازند و بدین وسیله خواهند رسم عزاداری را از میان شیعیان بر اندازند و کسی یاد خاندان رسول نکند و احکام دین نسخ گردد و سنت اسلام که رسم تازیان است بر افتد و رسم مجوس تازه گردد.
هیهات، مرد با آنکس محشور شود که او را دوست دارد و هر کس آتش پرستان را دوست دارد حشر او با آنان است و هر کس احیای سنت ملاحده خواهد حشر او با آنان است و هر کس خاندان رسول را دوست دارد، با رسول و آل او باشد.(قمی،۱۳۷۴،۵۱و۵۲).
فضیلت بکاء بر سیدالشهداء(ع) بالاتر از نماز شب است زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه کالقلبی است ولی حزن و بکاء عمل قلبی صرف است به حدی که بکاء از علایم قبولی نماز وتر است. (رحمتی،۱۳۸۶،۱۰۲).
عوامل زمینه ساز گریه بر امام حسین ( ع )
برای اینکه ما بتوانیم برای امام حسین ( ع ) گریه کنیم و از آثار دنیوی و اخروی گریه بر ایشان بهره مند شویم، باید خود را از نظر روحی و روانی آماده کنیم و از عوامل زمینه ساز گریه بر آن حضرت غفلت نورزیم:

    1. شناخت و معرفت امام(ع): انسان تا نسبت به چیزی یا کسی شناخت نداشته باشد، نمی تواند به آن نزدیک شود و از ارزش آن آگاه گردد. از چیزهایی که ارزش عمل را بالا می برد، شناخت و معرفت است. معرفت به با امام حسین(ع)، اهداف، روش و نقش او در عالم هستی و حیات فردی و اجتماعی و سعادت دنیوی و اخروی ما از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در زیارات نیز بر این اصل سفارش شده است:«من زار الحسین(ع) عارفا بحقه…»: هر کس امام را زیارت کند ، به شرط اینکه او را بشناسد … .
    1. دلبسته امام(ع) شدن: راه تحصیل دلبستگی، معرفت و شناخت است. وقتی که معرفت حاصل شود، انسان خود به خود دلبسته امام و هدف و مکتب او می شود. بنابراین موقع ذکر مصیبت و سوگواریها، کسی که براساس معرفت، دلبسته ائمه(ع) شده باشد، به راحتی اشک از دیدگانش جاری می گردد . در زندگی روزمره و عادی نیز این حقیقت وجود دارد که چگونه فقدان شخصی که مدتی هر چند کوتاه با او زندگی کرده ایم، موجب غمگینی و ناراحتی می شود.
    1. ایجاد محبت امام ( ع ) در دل: دلبستگی ، محبت می آورد . هر چه انسان بیشتر کسی را دوست داشته باشد ، از خوشحالی او بیشتر خوشحال شده و از ناراحتی او بیشتر ناراحت می شود .
    1. تحصیل غم: دلبسته امام(ع)،از غم فراق و شهادت او غمگین می گردد. آنگاه که غم آمد و علت شد، خود به خود معلول پا به میان گذاشته و گریه بی چون و چرا ظاهر می شود.

(گروه مولفان ،۱۳۸۷،۳۱۴،۳۱۵).
۲-۸-شماری از کسانی که اهل گریه بودند
قرآن کریم از گریه برخی از پیامبران سخن می گوید. در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم:‌
خدای نعالی گریه حضرت ابراهیم(ع) هنگام شنیدن آیات قرآن را یاد اور می شود و می فرماید:« وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا … إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا»،(مریم /۴۱ و ۵۸) ،«در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود…وقتى آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده مى‏شد به خاک مى‏افتادند و سجده مى‏کردند، در حالى که گریان بودند». در جایی دیگر گریه بسیار را از فضایل ابراهیم(ع) می داند و می فرماید:« … ُ إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ …»،( توبه /۱۱۴)،« ابراهیم مهربان و بردبار بود».باز می فرماید:« إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیب‏ »،(هود/۷۵)،« چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت کننده (به سوى خدا) بود».
گریه ادریس ( ع ) هنگام شنیدن الهی : «‌واذکر فی الکتاب ادریس …. – …اذا تتلی علیهم آیات الرحمن خروا سجدا و بکیا » ،‌‌ ( مریم /۵۶-۵۸ ) .
منافات نداشتن گریه ادریس ( ع ) با مقام برگزیدگی وی از طرف خداوند :
« واذکر فی الکتاب ادریس انه کان صدیقا نبیا – اولئک الذین انعم الله علیهم من النبیین …واجتبینا اذا تتلی علیهم آیات الرحمن خروا سجدا و بکیا » ، ( مریم/ ۵۶- ۵۸ ) . هم چنین از گریه اسحاق (ع ) ، گریه ابراهیم ( ع ) ، گریه اسماعیل ( ع ) در همین آیات از سوره مریم یاد می شود .
اما در روایات شیعی بر اساس حدیثی از امام صادق ( ع ) ، از پنج نفر با عنوان بکائون ( گریه کنندگان ، بسیار گریه کنندگان ) سخن رفته است . از ایشان روایت شده است که«البکاؤون خمسه:آدم و یعقوب و یوسف(ع) و فاطمه بنت محمد(ص) و علی بن الحسین (ع).فاما آدم فبکی علی الجنه حتی صار فی خدیه امثال الاودیه.و اما یعقوب(ع) فبکی علی یوسف حتی ذهب بصره .و اما یوسف(ع) فبکی علی یعقوب حتی تاذی منه اهل السجن.فقالوا:اما ان تبکی بالنهار و تسکت باللیل و اما ان تبکی باللیل و تسکت بالنهار.و اما فاطمه بنت محمد(ص) فبکت علی ابیها حتی تاذی منها اهل المدینه و قالوا لها: قد آذیتنا بکثره بکائک.فکانت تخرج الی المقابر،مقابر الشهداء فتبکی حتی تقضی حاجتها ثم تنصرف.و اما علی بن الحسین(ع) فبکی علی الحسین عشرین سنه او اربعین و ما وضع طعام بین یدیه الا بکی »:«در دنیا پنج نفر بسیار گریه کرده اند : حضرت آدم و یعقوب و یوسف (ع) و حضرت فاطمه (ع) و علی بن الحسین (ع).
حضرت آدم (ع) برای بهشت آنقدر گریه کرد که جای اشک در صورتش نمایان بود . حضرت یعقوب (ع) از فراق یوسف (ع) آنقدر گریه کرد که چشمش را از دست داد .
حضرت یوسف (ع) برای پدرش یعقوب آنقدر گریست تا زندانیان از شدت گریه او ناراحت شدند.گفتند:‌یاروز گریه می کنی و شب ساکت می شوی یا شب گریه می کنی و روز ساکت می شوی. حضرت زهرا (ع) برای رسول خدا (ص) آنقدر گریست تا اهل مدینه را از گریه خود بیازرد . و اما علی بن الحسین(ع) بیست یا چهل سال گریه کرد.طعامی در مقابلش قرار نگرفت جز اینکه گریه کرد».(طبرسی،۱۳۸۹،ج۱، ۱۴۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...