خانم فاطمه شیخلووند در جریان مقالهای در سال ۸۶ جایگاه نماز و نیایش را در شعر نو فارسی از نظر گذرانده و شعر نو نیمایی و دیدگاه های نزدیک به شیوهی نیمایی را به بحث گذاشته است و با وجود ریشهیابی علل و عوامل گرایش کم و زیاد شاعران به نماز و نیایش، اذعان کرده که نیایش موجود در ادبیات، نشأت گرفته از ذهن پرسشگری است که بدون تأثیر از عالم خارج در ضمیر آنها به ودیعه نهاده شده است.
۱-۶ اهداف تحقیق
۱- بینش و جهان بینی شاعران معاصر نسبت به مسألهی نماز و نیایش.
۲- ارتباط نماز و نیایش با عرفان در اندیشهی شاعران معاصر.
۳- جریانات تأثیرگذار بر نماز و نیایش شاعران.
۱-۷ فرضیه های تحقیق
۱- احساس عرفانی غالباً در نیایش تجلّی میکند نیایش در نهایت، وضوح یک پدیدهی روحی است و حقیقت نیایش را یک حالت پرگدازی مجسّم میکند که در آن دل به خدا جذب میشود.
۲- فرم یعنی محتوای نگاه داشته شده در روبرو و فرمهای نیایش، فرمولهای حفظیاند که به طور غیرارادی بیان میشود و به صورت فطری و غریزی در سرشتها نهفتهاند و تا حدودی عوامل بیرونی بر آن تأثیر میگذارند.
۳- اثرات نیایش به عواملی مانند کیفیّت، شدّت و تواتر نیایش بستگی دارد. شناختن تواتر و شدّت نیایش آسان است اما کیفیّت آن سرزمین ناشناختهای است؛ زیرا ما وسیلهای برای سنجش ایمان و میزان عشق دیگران در دست نداریم .

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۸ تعاریف واژه های کلیدی
نماز:
نماز مهمترین و باشکوهترین جلوهی عبادت محسوب میشود تا حدّی که هیچ عبادتی برای تقّرب و نزدیکی عبد به معبود به پایهی نماز نمیرسد.
در تعریف لغت نماز آمده که : « نماز با همین ریخت در زبان پهلوی به کار میرفته است. ریخت سغدی آن نماچ بوده است. ستاک واژه، نم[۱] ؛ در اوستایی نمه[۲] به معنی خم شدن است. » (کزازی، ۱۳۸۵ : ۲۳۵ )
نیایش:
نیایش یعنی اتصّال به مرکز ماورایی و ماورای انسان، نیایش یعنی اینکه انسان بتواند با منبع فرازمینی و فرادنیایی ارتباط برقرار کند.
«در تعریف لغت نیایش آمده که نیایش در پهلوی نیایشن[۳] بوده است. نیایش در ریخت، اسم مصدر شینی است، اما مصدر آن، که در پارسی «نیاییدن» میتوانست بود کاربرد نیافته است و گردانیده ]= صرف[ نشده است. ریختی دیگر از آن نیغایش میتواند بود. «من» یا «ن» در آن پیشاوند مینماید.» (همان :۲۵۶)
۱-۹ حدود و قلمرو تحقیق
با در نظر گرفتن ویژگیهای نماز و نیایش و ارتباط آن با اشعار شاعران معاصر، در این پایان نامه به بررّسی و تحلیل آداب نماز و نیایش در اندیشهی هشت شاعر برجستهی معاصر از جمله :
محمد حسین شهریار، حمید سبزواری، فریدون مشیری، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده، سلمان هراتی و قیصر امین پور پرداخته خواهد شد.
فصل دوم
مبانی تحقیق
۲- فصل دوم
نماز و نیایش دو موضوع اصلی پایان نامهی حاضر هستند و در کنار یکدیگر ساختار اصلی این تحقیق را تشکیل میدهند. شایسته است در این فصل، که در آن مباحث نظری پایان نامه مطرح میشود، به این دو مبحث بپردازیم . در ادامه، نخست مبحث نماز و پس از آن نیایش بررّسی خواهد شد.
۲-۱ نماز
نماز ارتباط صمیمانهای است میان انسان و خدا، میان آفریده و آفریدگار. نماز زیباترین جلوهی پرستش، اقرار صادقانه به بندگی خدا و سرآغاز صعود به رفیعترین قلّههای معنویت، معرفت الهی و سعادت جاودانی است.
نماز در لغت به معانی : «خدمت و بندگی، خدمتکاری، اطاعت و فرمانبرداری، سجده و سجود، سر به زمین نهادن، سر فرود آوری برای تعظیم، کرنش و تکریم و تعظیم است.
«در نماز آمدن» نیز به معانی: سجده کردن، تعظیم کردن و «به نماز آمدن» : خم شدن به نشانهی تکریم و تعظیم، پرستش، ادای اطاعت، طاعت و عبادت ایزد تعالی، عبادت و عرض نیاز به سوی خدای عالمیان به طریقی که در شریعت پیامبران وارد شده و نیاز است.» (دهخدا، ج۴۷ : ۷۷۲)
« واژهی فارسی «نماز» از لفظ پهلوی «نماک» گرفته شده است و آن هم به نوبهی خود از ریشهی باستانی «نِم» به معنی «خم شدن» و «تعظیم کردن» مأخوذ است که به تدریج بر معنی «صلات» یا عبادت ویژهی مسلمین اطلاق گردیده است.» (خزائلی،۱۳۵۸ :۳۳۸)
«نماز حضور در برابر آفریدگار و هماهنگی با همهی ذرّات عالم است.» (قرائتی، ۱۳۶۹: ۳۸)
نماز را «صلاه» نامیدهاند زیرا پیوند بین مخلوق و خالق و مشتمل بر کمک خواهی است.
« صلاه در لغت به معنای دعا و خواستن است. قالَ کَثیرَ مِن اَهلِ اللَغه : هی الدُعاءِ و التَبریکِ و التَمجید.» (اصفهانی، ۱۳۸۷: ۲۸۷)
«صلاه حضور ذاتی است که حضور و توجهی قلبی منجر به دریافت تجلیّات میشود. صلاه، مشاهده و رؤیت است و آن شهود روحی و رؤیت عینی در موارد أعیان روحانی و جسمانی موجود.» (میرآخوری و شجاعی، ۱۳۷۶: ۱۱۱)
از این روست که نماز را «معراج المؤمنین» ، «قُره عینُ العارفین » و «تاجُ المُقَربین» خواندهاند.
در واقع میتوان گفت «نماز را به خاطر دعاهایی که در آن وجود دارد، «صلاه» نامیدهاند و صلاتی که از جانب خدا باشد «رحمت»، آنکه از جانب فرشتگان باشد، «آمرزش خواهی» و آنکه از سوی مردم باشد، «دعا» است.» (راشدی، ۱۳۸۰، ج۱: ۷۵)
نماز که زیباترین شکل و هندسهی توجه به خداست، مناسبترین فرصت برای تغذیهی روح و روان است. وقتی بنده به آستان حق رو میکند و فرمان او را با نماز گزاردن اجابت مینماید مشمول عنایتهای الهی و برکات نماز میشود.
به عبارت دیگر «نماز توجه باطن به حق و ملازمت در حضور، و اقبال به سوی حق و إعراض از ماسوی الله و دوام مکاشفه با حق و مقام راز و نیاز است.» ( سجادی، ۱۳۷۰ :۷۷۱)
لذا در نخستین دستورات الهی به موسی (ع) در آغاز وحی آمده است:
« اَقِمِ الصَّلوه لِذِکری.» (قرآن کریم، ۲۰ :۱۴)
«نماز را مخصوصاً برای یاد من به پا دار.»
بدین صورت، چنانکه خداوند فرمود و در آیات بسیاری از قرآن برآن تأکید کرد بهترین راه ارتباطی با او، نماز است.
۲-۱-۱ عبادت و ماهیت آن
« شناخت معبود و آفریدگار، محبّت او را در دل ایجاد میکند و این محبّت، انسان را به پرستش و عبادت و اظهار کوچکی و تواضع در برابر عظمت او وا میدارد. نماز، جلوهای از بندگی انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبودّیت و عبادت است.» (قرائتی، ۱۳۶۹ : ۱۰)
«عبادت یا عباده به معانی پرستش کردن، بندگی کردن، طاعت و نهایت تعظیم برای خدای متعال است.» (دهخدا، ج۳۳: ۳۱)
« عبادت خدای تعالی در سه نوع محصور تواند بود:
اول آنچه تعلق به ابدان دارد مانند صلاه و صیام و وقوف به مواقف شریفه از جهت دعا و مناجات،
امداد روح قرب و منادات و ذوق انس و مناجات از هیأت به صلاه با وجود مصلی متصّل و متواتر باشد،
و طبقهی دیگر اهل مناجات که به واسطهی معانی ابیات که در سماع شنوند با حق به دل خطاب کنند.» ( دهخدا، ج ۴۵: ۱۱۶۳)
خداوند علّت آفرینش جهان را «عبادت» میداند و عبادت در اصطلاح قرآن و حدیث تعبیری است از: «اطاعت و تسلیم و انقیاد مطلق در برابر فرمان و قانون و نظامی که از سوی هر مقام و قدرتی به انسان ارائه و بر او تحمیل گردد، خواه این انقیاد و اطاعت با حس تقدیس و نیایش همراه باشد و خواه نباشد.» (خامنه ای، بیتا :۲۵)
علاوه بر آن « عبادت یکی از مسائل مورد بررّسی فلاسفه و متکلمان و عارفان است؛ یعنی بخش عبادیات مذهب و بررّسی فوائد و بهره های مادی و معنوی آن.» ( سجادی، ۱۳۷۵ : ۴۶۸)
عبادت بودن نماز مربوط به آن است که انسان به هیچ وجه هدف غیر خدائی نداشته باشد و این نیّت قربت از لحظهی ورود به نماز تا انتها همچنان باید ادامه یابد و اگر انسان در گذر زرق و برقهای زندگی دنیوی هر روز بتواند دلش را از همهی چیزها خالی کند و ریسمان معنوی وجود خود را با ذات مقدس او گره بزند ارزش بسیار مهمی به دست آورده است.
«عبادت، هدف آفرینش است، آنچه یک امر را عبادت میکند آن است که به انگیزهای مقدّس انجام شود که به تعبیر قرآن رنگ خدایی (صَبغه الله) داشته باشد.» (قرائتی، ۱۳۷۶ : ۹و۱۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...