ج – مرحله عملیات منطق تئوری

در این مرحله علاوه برگسترش وسیع و پیچیده و یکپارچه ی طرح واره و ساختار های ذهنی و توان انجام عملیات تجربی و ترکیبی و علمی و آزمایشی ،شکل از محتوا جدا شده و نوجوان قادر است بی نیاز به محتوا بر روی شکل و لفظ عملیات منطقی و مقایسه ای انجام دهد . صرفا نام بلوک الف و ب و ج و یا نام های بهرام و بهمن و بهروز و ارائه اندازه ها ، برای قیاس کردن و نتیجه منطقی گرفتن بسنده می‌کند . قدرت تخیل و بیرون رفتن از واقعیت برای بازگشت به واقعیت و تغییر و اصلاح آن و در نتیجه قدرت فرضیه سازی در او رشد زیادی می‌کند .قبل از آن فرض خط کش ۱۵۵ متری برای کودک مضحک به نظر می‌آمد و مطلقا فرض محال را محال می شناخت . در این مرحله با هر فرضی به تفکر و تخیل و بررسی و وارسی امور می پردازد .

منطق صوری یا منطق ارسطویی و قضایا [۷۹] نیز از محصولات تحولات ذهنی این مرحله است و نوجوان از مقدمتین و صغری و کبری و مد نظر قرار دادن حد وسط ، به استنتاج نتیجه ای منطقی مبادرت می ورزد . این عمل به دلیل جدایی شکل از محتوا به گونه ای لفظی و انتزاعی انجام می‌گیرد و نشانگر انتزاعی شدن ذهن نوجوان و قدرت استدلال های استقرایی و قیاسی[۸۰] است . نوجوان به دلیل برخور داری از این امکانات وسیع ذهنی که به سرعت نیز پدید آمده اند ، حالتی تمام نشدنی و بی نهایتی د ر خود احساس می‌کند . به طراحی طرح ها و برنامه های وسیعی در حیطه زندگی خویش دست می زند . تحرک و جوشش و دور خیزی غیر قابل وصف در رفتار و شخصیتش پدید می‌آید .

در امور ، باور ها و اعتقاد ها و ارزش های مرسوم و معمول به دیده شک و تردید می نگرد . تازه خواه ، نوگرا ، تجربه گر و اصلاح طلبی بدیع فکر و ابتکاری و خلق می شود . با وضع موجود مخالفت می ورزد و انقلابی و معترض به شرایط موجود ، آرمان خواهانه در پی تغییر و برهم زدن شرایط و پایه ریزی وضع موعود و ارمانی می رود . در مخالفت هایش مصر ، صریح و شجاع و در اثبات و ایجابش پیگیر و پایبند و صادق باشد . توسعه ذهن فلسفی در او شخصیتی ایده آل نگر و غیر رئالیستی و در همه حال اهل خطر ماجراجو را در او شکل می‌دهد .و چناکه در طرح نظریه اریکسون که به تحولی عاطفی و اجتماعی جوانان عنایتی خاص دارد ، و طرح مفهوم هویت و بحران هویت از اوست .

معمولا صداقت باور اینان در پیروی از شخصیت های انقلابی و اصلاحی مورد سوء استفاده قرارگرفته و با ایجاد سرخوردگی در آن ها به تدریج فرایند ی تحریف کننده در شخصیت ها به وقوع پیوسته و در نتیجه از افرادی اصلاح طلب ، افرادی سود گر ، حرحری مذهب با دیدگاهی ابزاری فراهم می آورند .

اریکسون [۸۱] از جمله روانکاوانی است که به بررسی جامعی در خصوص مراحل تحول روانی اجتماعی و فرهنگی انسان تا پایان حیات به ویژه ویژگی های نوجوانان دست زده است . [۸۲] او مراحل تحول را به ۸ مرحله تقسیم می‌کند که هر یک با دو دسته صفات متمایز نامگذاری می‌شوند . اگر تحول بهنجار صورت گیرد فرد واجد صفات مثبتو اگر جهت تحول نابهنجار باشد فرد دچار صفات و شخصیتی منفی در روند رشد می‌گردد. به اقتضای دید مرحله ای هر مرحله لازمه تحول در مرحله ی بعدی است و عدم شکل گیری ویژگی های تحولی و مثبت هر مرحله عملا مرحله بعدی را با مشکلات مضاعفی می‌سازد .

الف – مرحله اعتماد در برابر عدم اعتماد ( ۱ – ۰ سالگی )

نوزاد با خروج از دنیای رحمی به تجهیزات ارتباطی و ایمنی جدیدی نیازمند است . مراقبت اطرافیان خاصه مادر می‌تواند در او این حس اطمینان را تولید کرده و احساس امنیت در دنیای جدید را به نوزاد بدهند . فقدان مراقبت‌های مادرانه در سال اول زندگی به هر دلیلی ناایمنی [۸۳] را در کودک افزایش داده و پایه سستی در اعتماد به نفس و عزت نفس در او شکل می بندد . بر اساس نظریه محرومیت مادری و بزهکاری جان بولبی کودک تا ۵ سالگی نیاز به به یک رابطه نزدیک و مداوم با مادر خود را دارد . چنانچه این رابطه نزدیک مختل شود عواقب آن می‌تواند منجر به ناتوانی کودک در ایجاد یک رابطه درست و معنادار با دیگران گردد . در بعضی از افراد این گونه روابط فاقد عاطفه ممکن است منجر به رفتارهای بزهکاری گردد[۸۴] . در واقع تزلزل و ناایمنی در رفتار و فقدان اعتماد به نفس در شخصیت او به سنتی در او باقی می ماند و مشکلات بعدی تحول می‌تواند این ضعف نفس را تشدید و تثبیت نماید . [۸۵]

ب) مرحله استقلال در برابر عدم استقلال ( ۳-۱ سالگی )

در این مرحله نوزاد از نظر جسمانی واجد توانمندیهایی مثل هماهنگی دید و دست برای غذا خوردن و راه رفتن ناشیانه می‌گردد . این خود داعیه ی مستقل عمل کردن در نوزاد را پی ریزی می‌کند بر حسب نظریه اریکسون استقلال روانی و عاطفی به استقلال جسمانی نوزاد باز می‌گردد . به تعبیر دیگر ترغیب و تقویت استقلال حرکتی نوزاد منجر به استقلال رفتاری و شخصیتی وی شده و در آینده شخصیت مستقل ، خود اتکا و خود بسنده و کارامد را بنا می نهد برعکس بازداری و ممانعت نوزاد از استقلال حرکتی و احساس ناتوانی در خودبسندگی و کفایت امور را در او بنا نهاده و در آینده متزلزل در تصمیم گیری متکی و وابسته به دیگران منفعل و فاقد استقلال عمل را شکل خواهد داد . شایان ذکر است هر گونه اختلال در مراحل فوق می‌تواند کودک را از حالت طبیعی خارج کند و وی را به وادی بزهکاری سوق دهد . البته کشیده شدن کودکی به ورطه بزهکاری با شرایط مذکور ‌به این معنا نیست که کودک همیشه تبدیل به بزهکار می‌گردد . بلکه در اغلب موارد بزه دیدگی او را در پی دارد . به گفته جرم شناسان در خیلی از جرایم خصوصیات ، شیوه زندگی ، سرشت و اعمال فرد ، چیزی شبیه استعداد و آمادگی قبلی برای قربانی یک جرم واقع شدن می‌باشد . ” زیلیگ” اظهار می‌دارد وقتی که یک منش معین فرد ، ارتکاب عملی را ترغیب می‌کند وی خود عاملی جرم زا تلقی شده و در نتیجه ، بزه دیدگی خود را باعث می شود . [۸۶]

ب) مرحله ابتکار در برابر عدم ابتکار ( ۶-۵-۳ سالگی )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...