فرانوگرایی در دو زمینه از سایر رویکردهای یادگیری متمایز می‌شود. اول اینکه در این جنبش، برای کسب دانش، عقلانیت و منطق، مهم تلقی نمی‌شوند. دوم اینکه، دانش ممکن است متناقض باشد. به دلیل ماهیت زمینه‌ای دانش، افراد ممکن است در یک زمان واحد، دو دیدگاه کاملاً متفاوت در رابطه با یک موضوع داشته باشند (کیلگور، ۲۰۰۱). فرانوگرایی با فراصنعت گرایی مرتبط است. عصر صنعتی نتیجه تفکر نیوتنی است- عصری است که در آن تفکر و فرایندها در قالب اصطلاحات ماشینی کارایی و اثربخشی در نظر گرفته می‌شوند و به طور علمی از طریق فرایندهای تقلیل گرایی ادراک می‌شوند (ساده کردن موضوعات پیچیده به موضوعات قابل فهم) (مریام و کافارلا، ۱۹۹۹).

یادگیری در این رویکرد صنعتی (جدید) مبنایی برای دنیا محسوب می‌شود تا دانش جدیدی را به سرتاسر سبز فایل- که عصر “فرانوگرایی” نامیده می‌شود، اضاف کند. در حال حاضر، چند نظریه فرانوگرایی وجود دارد اما در رأس هر کدام از این نظریه ها، مفهومی اساسی نهفته است و آن این است که آن چه که زمانی تنها در زمینه تقلیل گرایی قابل درک بود، اکنون در زمینه وابستگی‌ها و روابط مشترک قابل درک می‌باشد- درک این که “چیزها از جمله واقعیت خود جهان، گوناگون‌تر، سیال‌تر، خیالی‌تر و مشاجره‌ای‌تر از تفکر اصیل هستند” (مریام و کافارلا، ۱۹۹۹).

رویکرد فرانوگرایی در رابطه با یادگیری بر این مبنا بنا نهاده شده است که تنها یک نوع یادگیرنده، یک هدف خاص برای یادگیری، یک شیوه برای یادگیری و یک محیط خاص برای وقوع یادگیری، وجود ندارد (کیلگور، ۲۰۰۱). کیلگور (۲۰۰۱)، چند مورد از نظرات فرانوگرایی در رابطه با دانش را مطرح می‌کند: ۱) دانش، تجربی، ناقص، چند بخشی است و ضرورتاً منطقی نیست. ۲) دانش به طور اجتماعی ساخته می‌شود و از فرد داننده کسب می‌شود. ۳) دانش زمینه‌ای است، ‌بنابرین‏ به موازات تغییر موقعیت و زمینه، دانش و دیدگاه داننده نیز تغییر می‌کند.

در واقع رویکرد فرانوگرایی، یادگیری را به عنوان فرایندی در نظر می‌گیرد که دانش و اطلاعات جدیدی را به دوران جدید و در حال تغییر ارائه می‌کند و تأکید می‌کند که یادگیری به یک فرد، یک هدف، یک شیوه و یک محیط خاص برای یادگیری محدود نمی‌شود.

به طور کلی، مسأله یادگیری و اهمیت فزاینده آن باعث شده تا هر رویکرد به ارائه نظریاتی در رابطه با آن بپردازد که خود مبنایی برای تدوین و طراحی نظریات و مدل‌های زیادی گردیده است. در این بین، رویکرد دانش سازی به دلیل تأکید زیاد بر فعال بودن یادگیرنده در جریان یادگیری و مشارکت او در تمام مراحل، زمینه‌ای را برای سایر محققان فراهم نمود تا به طرح مدل‌های آموزشی مختلف متناسب با این رویکرد بپردازند. یکی از مدل‌های مهم و در عین حال مؤثری که طبق این رویکرد ارائه شده است، مدل آموزشی چرخه یادگیری است.

۲-۲-۲- چرخه یادگیری:

یکی از انواع مدل‌های آموزشی بر مبنای رویکرد دانش سازی که منجر به تغییر مفهومی می‌شود، چرخه یادگیری است (اِستپانز و همکاران، ۱۹۸۸). نقطه آغاز این روش، به دهه ۱۹۶۰ بر می‌گردد و از آن زمان تاکنون، چرخه یادگیری به مرکز توجه صدها مطالعات تبدیل شده است که به دنبال بررسی اثربخشی آن هستند (لاسون[۱۱۶]، ۱۹۹۵). مدل چرخه یادگیری مبتنی بر نظریه شناختی پیاژه است (بیووینو، دنگل و آدامز[۱۱۷]، ۱۹۹۹).

۲-۲-۲-۱- چرخه یادگیری سه گانه

رویکرد چرخه یادگیری سه مرحله‌ای که شامل مراحل شناسایی[۱۱۸]، اختراع[۱۱۹] و اکتشاف می‌باشد توسط کارپلاس و تی یر در سال ۱۹۶۷ تدوین شد (لاسون، آبراهام و رینر[۱۲۰]، ۱۹۸۹). در مرحله شناسایی، دانشجویان در رابطه با پدیده مورد نظر، تجربه اولیه‌ای کسب می‌کنند. در مرحله اختراع، دانشجویان با واژه ها و اصطلاحات جدیدی در رابطه با مفاهیم مورد نظر درس، آشنا می‌شوند و سپس در مرحله اکتشاف، دانشجویان، مفاهیم و اصطلاحات علمی را در موقعیت‌های مرتبط اما جدید به کار می‌گیرند. به دلیل پیچیدگی معانی مراحل، کارپلاس نام این مراحل را به نام‌های اکتشاف، معرفی مفهوم و کاربرد مفهوم تغییر داد (هانلی[۱۲۱]، ۱۹۷۷). در مرحله اکتشاف، دانشجویان با راهنمایی استاد با مفاهیم جدید آشنا می‌شوند، همچنین با تجارب پیشین و دانش موجود خود در رابطه با موضوع نیز مواجه می‌شوند. در طول مرحله معرفی مفهوم، دانشجویان با مفهوم جدیدی آشنا می‌شوند. در این مرحله اساتید از کتاب درسی، فیلم یا CD استفاده می‌کنند تا مفهوم را معرفی نمایند. در مرحله کاربرد مفهوم، دانشجویان دانش جدید را در موقعیت‌های جدید به کار می‌برند (آسبورن و ویتراک[۱۲۲]، ۱۹۸۳).

بعد از مدل چرخه یادگیری سه گانه که دارای سه مرحله شناسایی، اختراع و اکتشاف بود، مدل کامل‌تری در برگیرنده چهار مرحله به نام چرخه یادگیری چهارگانه مطرح شد.

۲-۲-۲-۲- چرخه یادگیری چهارگانه

مدل چرخه یادگیری چهارگانه (بِرِدِرمَن، a1982، b1982؛ شایمنسکی و همکاران، ۱۹۸۳؛ مارتین و همکاران، ۲۰۰۱) نیز بر مبنای ترکیبی از نظریات یادگیری تدوین شد. طبق نظر مارتین، سکستون و گرلوویچ (۲۰۰۵) اولین مرحله، اکتشاف است که در آن یادگیرندگان، مواد و تجارب را به هم پیوند می‌دهند و دانشجویان در فعالیت‌های فیزیکی که شامل مشاهده، دستکاری مواد، جمع‌ آوری و ثبت داده می‌باشد، مشارکت می‌کنند.

دومین مرحله، توضیح است که در آن دانشجویان با بهره گرفتن از مهارت‌های پردازشی، از طریق بحث و با کمک اساتید به کشف و درک و فهم مفهوم جدا شده در فعالیت‌هایی که تجربه می‌کنند، می‌پردازند. سومین مرحله، توسعه است که در آن دانشجویان با کمک اساتید، از مهارت‌های فراشناختی برای حفظ و تقویت اکتشاف، توسعه ادراک خود به منظور توضیح پدیده‌های مختلف با مفاهیم یکسان، استفاده می‌کنند. چهارمین مرحله، ارزیابی است که هر سه مرحله پیشین را تحت پوشش قرار می‌دهد و بر چگونگی یادگیری دانشجویان نظارت می‌کند، و پیامدهای یادگیری را نیز مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

پس به طور کلی، مدل چرخه یادگیری چهارگانه دارای چهار مرحله به نام‌های اکتشاف، توضیح، توسعه و ارزیابی است که در هر مرحله، روی فعالیت‌های خاصی تأکید می‌شود. بعد از این مدل، با اضاف شدن مرحله دیگری ‌به این چهار مرحله، مدل دیگری به نام چرخه یادگیری پنج گانه مطرح شد.

۲-۲-۲-۳- چرخه یادگیری پنج گانه

چرخه یادگیری پنج گانه که شامل مراحل مشارکت، اکتشاف، توضیح، بسط یادگیری و ارزیابی می‌باشد توسط بای بی(۱۹۷۷) مطرح شد. در مرحله اول یعنی مشارکت، دانشجویان با موضوعی که قرار است یاد بگیرند، آشنا می‌شوند و دانش پیشین آن‌ ها در این زمینه، تعیین می‌شود. در مرحله دوم یعنی اکتشاف، دانشجویان در فعالیت‌های فیزیکی که تقویت کننده موضوع درسی تازه آموخته شده است، شرکت نموده و یادگیری خود را تقویت می‌نمایند. در مرحله توضیح، استاد به طرح یک سری پرسش‌های راهنما و هدایتگر می‌پردازد تا از این طریق به دانشجویان کمک کند به پاسخ‌ها یا نتیجه‌گیری‌هایی در رابطه با موضوع دست یابند (بای بی و همکاران، ۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...