رابینز[۲۳۹](۱۹۹۲) که یکی از صاحب نظران مدیریت است، اعتقاد دارد که دو نوع زمان وجود دارد :

یکی زمان غیر قابل کنترل و دیگری زمان قابل کنترل. او می‌گوید بسیاری از افراد، نمی توانند تمام وقتشان را کنترل نمایند. آن ها پیوسته و روزمره به بحران‌های ناگهانی، واکنش نشان می‌دهند. وقت عمده آن ها صرف ‌پاسخ‌گویی‌ به درخواست‌ها و تقاضاها و نیز توجه به مسائل و مشکلاتی می‌شود که توسط دیگران ایجاد شده است و این نوع زمان را نمی توان کنترل و مدیریت نمود. در مقابل بخشی از وقت آدمی قابل کنترل است. بسیاری از پیشنهادهای ارائه شده جهت مدیریت زمان، مربوط به استفاده از زمان قابل کنترل است. برای اینکه بخشی از وقت آدمی که قابلیت کنترل دارد، قابل مدیریت کردن است (رابینز، ۱۹۹۲).

«زمان تنها منبعی است، که به محض دستیابی به آن، می‌باید مصرف شود و آهنگ مصرف آن هم ثابت است. بعضی محققین در نوشته های خود برای افزایش اوقات آموزش از نظر کمّی، پیشنهاداتی ارائه نموده اند، ولی آنچه که بیش از همه مورد نیاز است، استفاده مؤثر از مقدار زمانی است که در دسترس است. برای این امر، برنامه‌ریزی و سازماندهی کافی، مورد نیاز است. در غیر این صورت، زمان بیشتری به هدر می‌رود. » (میلر[۲۴۰]،۱۹۸۵، ص.۳، دیلون[۲۴۱]، ۱۹۸۱، ص.۴).

وبر[۲۴۲]در سال ۱۹۸۹، برای پیشرفت افراد در زمینه استفاده مؤثر از زمان به منظور انجام فعالیت‌های کاری شش پیشنهاد ارائه می‌دهد : تشخیص بین فعالیت مهم و فعالیت اضطراری، چشم پوشی از انجام بعضی از فعالیت‌ها که نیاز به زمان دارد، تمرکز بر فعالیتی که بیشترین کمک را به فرد می‌کند، تفویض اختیار، بهبود روابط بین افراد، پیشرفت در زمینه اهداف بلند مدت حیاتی. (وبر، ۱۹۸۹).

بی شاپ[۲۴۳]در سال ۱۹۸۶، برای بهبود مدیریت زمان مراحلی را مطرح می‌کند که عبارتند از : تحلیل زمان، تعیین مشکلات موجود در زمان، ارزیابی از خود، تعیین اهداف و اولویتها، توسعه فعالیت‌های برنامه ریزی، اجرای برنامه ها، مواجه شدن با مشکلات زمان، تحلیل فعالیت‌های روزانه و استفاده مؤثر از تلفن (بی شاپ، ۱۹۸۶).

    1. Seligman , M.E.P. ↑

    1. csikszentmihalyi,M. ↑

    1. Argyle,M. ↑

    1. Myers , D. ↑

    1. The pursuit of happiness ↑

    1. Lu,L. ↑

    1. Fritz,G.H. ↑

    1. Scott,H. ↑

    1. Shannon, C ↑

    1. caroline , L. ↑

    1. Good,T. ↑

    1. Brophy,J. ↑

    1. Levin, K. ↑

    1. Farahany,M.N. ↑

    1. Personalogical ↑

    1. Institutional ↑

    1. Mohan.J. ↑

    1. Gulati,A. ↑

    1. Reidel,J.S. ↑

    1. Pandey.R.P. ↑

    1. Molnar,P. ↑

    1. Crealock,C.M. ↑

    1. introversion – extraversion ↑

    1. neuroticism ↑

    1. psychoticism ↑

    1. self-perception ↑

    1. Hansford , B.C. ↑

    1. Hattie, J.A. ↑

    1. Deluty , R.H. ↑

    1. Halasselt , V. ↑

    1. Bellack, A.S. ↑

    1. Hersen. M. ↑

    1. Bernestein , M.R. ↑

    1. Newman , R.M. ↑

    1. Visual – Spatial. ↑

    1. subjective well-being ↑

    1. life satisfaction ↑

    1. pleasant emotions ↑

    1. feelling of fulfillment ↑

    1. meaning ↑

    1. Diener , E.&Scollon , C.H. ↑

    1. life quality ↑

    1. optimism ↑

    1. hope ↑

    1. Roysamb,E. ↑

    1. Harris , J. ↑

    1. Magnus , P. ↑

    1. Vitterso , J. ↑

    1. Tambs,K. ↑

    1. Suh,E. ↑

    1. Oishi,S. ↑

    1. Natvig , K. ↑

    1. Albrektsen , G. ↑

    1. Qvarnstron , V. ↑

    1. Erikson , E. ↑

    1. Boss , M. ↑

    1. Myers , D.G. ↑

    1. Veenhoven , R. ↑

    1. Kashdan , T.B. ↑

    1. Fuhrere, M.J. ↑

    1. Krause , J.S. ↑

    1. Hampton , N.Z. ↑

    1. Rask,K. ↑

    1. Kurki,p. ↑

    1. Paavilainen,E. ↑

    1. Laippala,P. ↑

    1. Arrindell , W.A. ↑

    1. Wensink,J. ↑

    1. Rosenberg, E. ↑

    1. Stedma,J. ↑

    1. Hatzichristou , C,H. ↑

    1. King , L.A. ↑

    1. Janoff –Bulman , C.H. ↑

    1. Biswas – Diener , R. ↑

    1. Dumant , C. ↑

    1. Larson , R. ↑

    1. Sandvik, E. ↑

    1. Pavot , W. ↑

    1. Fujita,F. ↑

    1. Forgas,J.P. ↑

    1. Hedonic ↑

    1. Hobbes , T. ↑

    1. Desade , M. ↑

    1. Bentham,J. ↑

    1. Ryan , R. ↑

    1. Kubovy, M. ↑

    1. Kahnema , N. ↑

    1. Schwarz , N. ↑

    1. Diener,C. ↑

    1. Weiner , B. ↑

    1. self – esteem ↑

    1. Cropanzano, R.S. ↑

    1. telic theories ↑

    1. Emmons , R.A. ↑

    1. Ross,M. ↑

    1. goal discrepancy ↑

    1. Csikszentmihalyi,A. ↑

    1. Rice,J.A. ↑

    1. desire ↑

    1. social comparisons ↑

    1. Michalos , A.C. ↑

    1. Taylor , S.E. ↑

    1. adaptation ↑

    1. Allman,A. ↑

    1. Silver , R.L. ↑

    1. Ryff,C.D. ↑

    1. Maslow,A. ↑

    1. self – acceptance ↑

    1. environmental mastery ↑

    1. postitive relations with others. ↑

    1. personal growth ↑

    1. purpose in life ↑

    1. autonomy ↑

    1. Horn,V.J. ↑

    1. Taris , T. ↑

    1. Schaufeli , W. ↑

    1. Scherus , P. ↑

    1. Wissing,V. ↑

    1. Vaneden , C.G. ↑

    1. sense of coherence ↑

    1. affect ↑

    1. cognition ↑

    1. behavior ↑

    1. self – concept ↑

    1. interpersonal relation ↑

    1. experience – sampling (ESH) ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...