« یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ‏حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ لَوَدِدْتُ اَنِّی لَمْ أَرَکُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْکُمْ مَعْرِفَهً[۲۹۸]
اى نامردان مرد نما، دارندگان رؤیاهاى کودکانه‏و عقلهایى به اندازه عقل زنان حجله نشین، اى کاش شما را ندیده بودم و نمى‏شناختم. »
در این خطبه حضرت نخست، آنها را با سه جمله کوبنده، مخاطب می‏سازد و می‏فرماید: ای مرد نمایانی که در حقیقت مرد نیستید، آرزویهای شما مانند، آرزوهای کودکان است. (که با مختصر چیزی، فریب می‏خورند و دل، خوش می‏کنند و چشم بر خطر می‏بندند. (حلوم الاطفال). و عقل و خرد شما، مانند عروسان حجله‏نشین است (که جز عیش و نوش و زر و زیور به چیزی نمی‏اندیشند)، در توصیف نخست، امام آنها را بر نداشتن شجاعت و حمیت و غیرت مردانگی سرزنش می‏کند چرا که تنها در چهره مردان بودند و از صفات ویژه مردان در آنها خبری نبود. حضرت، سپس لحن کلام را تندتر فرموده می‏گوید: دوست داشتم که هرگز شما را نمی‏دیدم و نمی‏شناختم، همان شناختی که سرانجام، به خدا سوگند! پشیمانی بار آورد و خشم‏آور و غم‏انگیز بود .
تاریخ گواه بر این مطلب است که دوستی مردم کوفه و عراق برای امام ۷ثمره‏ای جز غم و اندوه ناشی از سستی ها، بی‏وفایی ها، پیمان‏شکنیها، ضعفها، پراکندگیها نداشت و این گروه، سبب مشکلات عظیمی در رهبری و مدیریت این امام مدیر و مدبر و آگاه شدند. آن حضرت سرانجام کوفیان را هدف تیر نفرینش قرار داد . علامه جعفری در شرح این نفرین می نویسد:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

« با اینکه او می‏توانست به سنت دیرینه‏ سیاستمداران معمولی عمل کرده، با گفتارهای ساختگی و یا وعده‏ها و تهدیدهای تصنعی و با نرمشهای مخملی و خشونتهای شمشیری و با سازشکاری با قدرتمندان از خدا و از انسان بیخبر، راه سلطه بر آن مردم را برای خود هموار بسازد ولی او می‏نالد و فریاد بر می‏آورد و مانند نوح آنانرا نفرین می‏کند و از پای درآوردن آنانرا آرزو می‏کند، ولی دست به مکر پردازیهای سیاسی و بازی تفکرات و شخصیت آنان نمی‏برد.[۲۹۹] »
و می‏فرماید: خداوند، شما را بکشد و نابود کند (و از رحمتش دور سازد و به لعنت گرفتار کند)! که این همه خون به دل من کردید، و سینه مرا پر از خشم ساختید و کاسه‏های غم و اندوه را جرعه جرعه، به من نوشاندید! با نافرمانی و ترک یاری، نقشه‏های مرا (برای سرکوبی دشمن و ساختن یک جامعه آباد اسلامی) تباه کردید .
با مطالعه این فراز از کلام مولا امیرمومنان علی ۷این سوال به ذهن می‏آید که چرا آن پیشوای مدیر و مدبر چنین حملات شدید و تندی نسبت به مردم کوفه می‏کند و آنها را به شدت زیر ضربات شلاقهای سرزنش و ملامت قرار می‏دهد- و در فراز بعد هم، فراتر می‏رود و به آنها می‏فرماید: من، دوست داشتم که هرگز شما را نمی‏دیدم و نمی‏شناختم… خدا، شما را بکشد که این قدر خون به دل من کردید!
اگر در تاریخ کوفه و کوفیان و عهدشکنی‏ها و نفاق افکنیها و بی‏وفاییها و سستی و ضعف آنها بیشتر مطالعه کنیم، فلسفه این سرزنشهای تند و شدید را درمی‏یابیم. . امیرالمؤمنین که در منش حکومتی اش ، تهدید و شکنجه و ترس (روش حاکمان بعدی کوفه) وجود نداشت ، تنها چیزی که در آن شرایط کوفیان را وادار به تحرک می کرد، سخنان بلیغ به همراه شلاق سرزنش و توبیخ بود . در جائی که موعظه و امربه معروف و نهی از منکر و تشویق و ترغیب مفید نیست، بهترین شیوه این است که متناسب با مقتضای حال مخاطب، با بیانی بلیغ همراه با تحقیر، آنان را به تحرک وادار نماید .
گویی، امام ۷این سخنان را به عنوان آخرین راه درمان و چاره برای این بیماران کوردل، انتخاب فرموده است، همان کسانی که غیرت آنها در برابر هیچ چیز به جوش نمی‏آمد و انواع تحقیرها و تحمیلها را از دشمن پذیرا می‏شدند! امام علیه‏السلام می‏خواهد از این راه، دست به کاری بزند که اگر کمترین احساسی در جان آنها است، به پا خیزند و به حرکت درآیند و به مقابله با دشمن بشتابند. استفاده از این راه، از نظر روانشناسی، در برابر بعضی از گروه ها کارساز است. این سخنان، در واقع سخن کسی است که از پیروان سست عنصر مأیوس شده و برای بیدار کردن آنها جز استفاده از این کلمات تند، راهی نمی‏بیند.
امام تازیانه‏های ملامت و سرزنش را پی‏درپی بر روح آنها می‏زند تا شاید این خواب آلودگان سست عنصر از خواب غفلت بیدار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...