ادیب حاج­باقری و پرویزی می­نویسند: «محقق گراندد تئوری ممکن است از تلفیق روش­ها نیز استفاده کند. این کار به او کمک می­ کند تا پدیده را از زوایای مختلف بررسی نماید»(۲۴). در مطالعه­ حاضر نیز برای تکمیل داده ­ها و بررسی ابعاد مختلف پدیده­ مورد بررسی در شرایط طبیعی؛ علاوه بر مصاحبه­، از یادداشت­های مشاهده­ای[۳۷] نیز استفاده شد. یادداشت­های مشاهده­ای گزارشاتی از رویداد­ها و تعاملات مشاهده شده در عرصه می­باشند. چنین یادداشت­هایی ممکن است شامل توصیف شرایط و شاید برخی مصاحبه های غیر رسمی نیز باشند(۶۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرایند نمونه گیری و روش جمع­آوری داده ­ها
نمونه گیری اولیه(مبتنی بر هدف)
مصاحبه: بعد از تأیید نهایی پروپوزال تحقیق توسط شورای تحصیلات تکمیلی دانشکده و شورای­پژوهشی دانشگاه و اخذ مجوز اخلاقی از کمیته­ی مربوطه (نامه شماره ۷۱۹۹/۴/۵ مورخه ۱۱/۸/۹۱) جمع­آوری داده ­ها انجام شد. در اولین مرحله­ از جمع­آوری و تجزیه و تحلیل داده ­ها، ۸ نفر از مبتلایان به سوختگی که حداقل ۶ ماه تا دوسال از زمان بستری شدن آنها می­گذشت، بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و سپس بر اساس طبقات پدیدار شده و ویژ­گی آنها و برای رسیدن به اشباع در درون طبقات؛ به صورت نمونه گیری نظری دنبال و هدایت شد. داده ­ها در مدت۹ ماه( از اواخر آبان ۹۱ تا آذر ماه۹۲) جمع آوری و تجزیه تحلیل شد. با توجه به اینکه در مصاحبه های اولیه محقق در حال کسب تجربه نیز بود جمع آوری و تجزیه تحلیل سه مصاحبه­ی اول ۳ ماه به طول انجامید. در ابتدای هر مصاحبه از مشارکت­کنندگان خواسته شد در مورد خودشان و زندگی پس از سوختگی توضیحاتی بدهند تا در این مرحله اعتماد لازم بین مشارکت­کننده و محقق برای ادامه­ روند مصاحبه ایجاد گردد. سپس از آنها خواسته می­شد تا به توصیف تجربیات­شان، در خصوص عامل مؤثر برآن بپردازند. موضوعات کلیدی در حین مصاحبه به عنوان راهنمای طرح سئوالات بعدی یادداشت و ضمن جمع­بندی صحبت­های قبلی مصاحبه شونده و چک کردن برداشت­های خود در خصوص موارد مورد طرح توسط مشارکت­کنندگان؛ سوالات بعدی پرسیده می­شد. متن مصاحبه­ ها ضبط و حتی­الامکان در همان روز کلمه­ به کلمه پیاده و به عنوان داده­ی اصلی تحقیق استفاده شد. دست نوشته­ های کدگذاری شده در برخی موارد درملاقات ­حضوری یا تلفنی بعدی برای ارائه بازخورد بر روی برداشت­های پژوهشگر کنترل می­شد. یادآور نویسی و انجام مقایسه­ مداوم، یکی از فعالیت­های درونی شده مورد نظر پژوهشگر در مسیر مصاحبه­ ها یعنی جمع­آوری­ داده ­ها و تجزیه تحلیل همزمان آنها بود. مصاحبه با هر مشارکت­کننده، بسته به میزان تحمل و علاقه­ وی برای ادامه­ مصاحبه انجام شد، که در تمامی موارد شامل یک جلسه بود. با دو نفر از مشارکت­کنندکان به کرات در طی جلسات غیررسمی ملاقات شد. مدت جلسات مصاحبه بین ۳۰ تا ۱۲۰ دقیقه و به­ طور متوسط در حدود یک ساعت بود.
نمونه­هایی از سئولات اولیه شامل موارد ذیل بودند:
در صورت امکان مختصری در مورد زندگی خودتان قبل از اینکه بسوزید؛ تعریف کنید.
زندگی خودتان را بعد از سوختگی شرح دهید(تجارب خود را از مشکلات و راه حل­هایی که بکار می­بردید).
احساس و تجارب زمان سوختن و بستری شدن در بیمارستان، و پس از آن در منزل و جامعه را شرح دهید.(درمان­ها، تغییراتی که در روند طبیعی زندگی تجربه می­کردید).
در ادامه با مشخص شدن طبقات اولیه سوالات نیز در جهت تکمیل و غنی شدن طبقات و کشف ارتباط طبقات با یکدیگر و با طبقه مرکزی هدایت می­شد. نمونه­هایی از این سوالات شامل موارد ذیل می­باشد:
وقتی می­خواستید برای اولین بار در جمع حاضر شوید چه احساس داشتید؟ خاطرات آن روزها را تعریف کنید.
سوختگی در کل چه تاثیری بر زندگی خصوصی و اجتماعی شما گذاشت؟ چطور با آن کنار آمدید؟
حضور شما در اجتماع و جامعه پس از سال­ها چگونه است؟
سوختگی چه تاثیری بر درک شما از خودتان گذاشت؟
آیا سوختگی و رنج حاصل از آن همه ­در جهت ضعیف کردن بدن و روح شما بود یا اینکه نه تاثیراتی بر عکس هم داشت؟ در این صورت چگونه؟ توضیح دهید.
بازگشت بعد از سوختگی برای شما چه معنی دارد؟
مشاهده: محقق همچنین طی چندین جلسه، به مشاهده­ عملکرد و ارتباط پرستاران و پرسنل بخش با بیماران مبتلا به سوختگی و همراهان ایشان در جهت چگونگی ارتباطات بین­فردی از یک سو و شرایط بیماران در هنگام پانسمان، حمام و سایر مراقبت­های نسبتاً تهاجمی؛ پرداخت. این مشاهدات پس از ارائه­ معرفی نامه به دفتر پرستاری و هماهنگی دفتر با مسئولین بخش­های سوختگی و ترمیمی مردان و زنان صورت می­گرفت. این مشاهدات در شیفت­های صبح و عصر انجام شد. مرکزیت این مشاهدات بر چگونگی درد و رنج جسمی،روحی و معنوی بیمار و خانواده در فضای بخش­ها بود. فعالیت اصلی محقق در همه این جلسات، مشاهده بود. البته قبل از خروج از بخش گفتگو­های غیر رسمی با پرستاران و بیماران و یا همراهیان بیماران صورت می­گرفت که در بدنه­ی تحقیق قابل استفاده و کمک کننده بود. داده ­های حاصل از این گفتگو­ها در تأیید­پذیری یافته­ ها و مفروضات پیشین حاصل از داده ­ها موثر بود. محقق در هنگام مشاهده، یادداشت بر می­داشت و پس از پایان مشاهده؛ در همان روز آن را به طور مشروح ثبت و از آن به عنوان داده و یا یادآور استفاده می­کرد.
کوربین و استراوس، ۲۰۰۸ در این خصوص نوشتن یادداشت­های مشاهده­ای[۳۸] که حوادث واقعی را توصیف می­ کند، یادداشت­­های نظری[۳۹] که به افکار محقق در خصوص آن حوادث می ­پردازد و یادداشت­های روش­شناسی[۴۰] که به جنبه­ رویه­های تحقیق اشاره دارد، را توصیه می­ کنند. درواقع یادداشت­های مشاهده­ای در بردارنده­ی مفهوم یادداشت در عرصه و یادداشت­های نظری همان یادآورها هستند. همچنین پیشنهاد می­ شود، یاد­آورها می­توانند بر اساس این یادداشت­های مشاهده­ای نیز نوشته شوند(۶۷).
در این مطالعه نیز ثبت یادآور و یادداشت عرصه از مواردی بود که در حین جمع­آوری و تجزیه تحلیل داده ­ها مد نظر قرار گرفت.به عنوان مثال، نمونه ­ای از یادداشت در عرصه در ذیل آمده است.
یادداشت عرصه- بخش سوختگی زنان
در بخش سوختگی برای ملاقات با یکی از همکاران پرستار زمانی رسیدم که وی مشغول پانسمان بود. به دلیل سابقه­آموزش در این بخش و آشنایی قبلی با محیط، با پوشیدن گان، منهم وارد اتاق شدم. بیماری با درصد سوختگی زیاد روی دست پرستار خم شده بود و فریاد می­کشید «تو رو خدا یک کم آروم­تر!» زیر گوش پرستار گفتم: مسکن دریافت کرده؟ جواب داد:«آره بابا این اصلا همین­جوره! هنوز دستت به­هش نخورده داد و بیداد راه می­اندازه» سرم رو بلند کردم و چشمم به نگاه نگران و ملتمس همراه بیمار افتاد که یکی لازم بود از خودش مراقبت کنه!.
این وضعیت کد­های: «درد و رنج فراموش­نشدنی»، «ناکافی بودن مسکن»، «رفتار پرسنل»، «دلواپسی برای خانواده» و «فشار روحی بر همراهان بیمار» که قبلاً نیز در طی مصاحبه­ ها ایجاد شده بود؛ را تأیید می­کرد. بر اساس این یادداشت عرصه و نیز برخی کد­های دیگر که دربردارنده چنین مفاهیمی بودند، یادآور زیر به عنوان مثال آورده شد:
یادآور: تداوم درد و درک نشدن از سوی پرستاران
درد شدید ترین دریافت حسی ناخوشایند در طول مدت بستری بویژه قبل از انجام گرفت است. با وجودی که پرستاران ذکر می­ کنند، پروتکول بیمارستان را برای تسکین درد بیماران رعایت می­ کنند اما از آنجا که این مداخله بر اساس فرایند پرستاری نیست، لذا عدم کنترل و ارزیابی شدت درد قبل و بعد از تجویز مسکن مانعی برای درک تجربه زجر آور بیماران توسط بعضی از پرستاران است
نمونه گیری تئوریک:
جی­آن در سال۲۰۰۴، بیان می­ کند: «انجام مقایسات بین و میان گروهی از داده ­ها موجب تقویت صحت، سطح دقت[۴۱] و تنوع[۴۲] می­ شود. برای اینکه قابلیت تعمیم تئوری خلق شده به بستر زمینه­ تحت مطالعه مناسب­تر باشد باید به نمونه گیری مطلوبی پرداخت»(۷۲). در این راستا، بر اساس کد­های استخراجی جهت نیاز به تکمیل ارتباطات بینابینی برخی از طبقات و تکمیل قطعات گم­شده برخی از طبقات اصلی و تکمیل سیر مفروضات منتج از تحلیل­های قبلی؛ پژوهشگر مبادرت به نمونه گیری نظری کرد. با توجه به یادآور­های نگارش شده، ازآنجا که به نظر می­رسید، ویژگی­های فردی – اجتماعی و وضعیت آسیب سوختگی و عوارض مانده و همچنین مدت زمان پس از سوختگی متغیر­های مهم و تأثیر­گذاری در بازگشت بیماران به جامعه بودند، لذا در انتخاب سایر مشارکت­کنندگان سعی­شد، حداکثر تنوع بر اساس متغییر­های مربوطه درنظر گرفته شود تا بتوان به بررسی فرضیه ­های ایجاد شده در ذهن (یادآورها) پرداخت. همچنین با پدیدار شدن مراحل بازگشت در هنگام تجزیه تحلیل داده ­ها با توجه به اینکه تجارب مشارکت­کنندگان، اطلاعات لازم برای مراحل حاد و بستری را پوشش نمی داد، لذا دو پرستار و یک پزشک نیز وارد مطالعه شدند. از آنجا که حمایت خانواده به عنوان یک کد مهم از تجزیه تحلیل داده ­ها نمایان شد. جهت تکمیل اطلاعات از دو نفر از اطرافیان نزدیک قربانیان سوختگی نیز مصاحبه بعمل آمد.
همچنین برای بعد دهی[۴۳] و تنظیم منطقی ویژگی زیر گروه­ ها و ترمیم قطعات پنداشتی در دسته بندی و خوشه­بندی طبقات؛ به نمونه گیری از دو بیو­گرافی بدست آمده از مبتلایان به سوختگی، سایت­های خبری مرتبط موجود با زمینه و متون دیگر نیز پرداخته شد که حاصل آن؛ خوشه­بندی منطقی، علمی و در عین­حال مبتنی بر داده ­های تحقیق بود. این حالت اخیر عموما در مورد طبقه­ی «ماتریکس خود» صورت گرفت، که درفصل چهارم به تفضیل بیشتری در مورد آن خواهیم پرداخت. مدت مصاحبه در این مرحله نیز از ۳۰ دقیقه تا ۹۰ دقیقه متغییر بود. در این مرحله­، با توجه به نوع مصاحبه­ شوندگان، محدودیت­های زیادی برای تماس­های بعدی وجود داشت، به همین دلیل در جریان مصاحبه، موضوعات کلیدی مطرح شده توسط مصاحبه­شوندگان یادداشت و بعد از پایان هر قطعه­ای از مصاحبه، ضمن خلاصه سازی از صحبت­های مصاحبه شونده؛ نکات کلیدی مورد برداشت مصاحبه­گر به آنها بازخورد داده می­شد. این موارد یا تأیید می­شد و یا ممکن بود که مورد بحث بیشتر و دقیق­تری قرار بگیرد که خود این­حالت نیز به روایی کار از نظر پژوهشگر می­افزود؛ چرا­که تمام ادراکات، دیدگاه ­ها و تجربیات مصاحبه شوندگان، مورد کنکاش و بحث عمیق قرار می­گرفت. به­علاوه، از دید پژوهشگر، خود این رویکرد، موجبات یک نوع از حالت «بازنگری» را نیز در بر­داشت­ها فراهم می­کرد و ابعاد بیشتری از پیش مفروضات پژوهشگر را به چالش و بحث می­کشاند. در مجموع یافته­های این تحقیق از ۲۳ مورد مصاحبه­ی باز، عمیق و نیمه ساختار فردی و تعدادی یادداشت­های در عرصه و برخی از مستندات بدست آمده از مشارکت­کنندگان و قربانیان سوختگی(بیوگرافی و خاطره­نویسی)، نوشته­ های درج شده در مجلات در خصوص زندگی پس از سوختگی و امثال آن فراهم آمد.
روش تجزیه و تحلیل داده ­ها
تجزیه و تحلیل در گراندد­تئوری عموماً به معنی کدگذاری می­باشد(۳۰). در این رویکرد تجزیه و تحلیل داد­ه­ها همزمان با جمع­آوری اطلاعات است. داده ­های جدید همزمان با تمام داده ­ها مقایسه می­ شود تا محوریت مطلوب در بین داده ­ها آشکار گردد. داده ­ها به دقت به کوچکترین اجزای ممکن شکسته می­شوند، تفاوت و تشابهات مقایسه می­گردد. طبقه بندی با اطلاق کدهای جداگانه و مرور مکرر و ادغام کدهای مشابه انجام می­گیرد(۶۷). هدف گراندد­تئوری، شناخت رفتارهای متقابل و نمادین و پاسخ به سوال معروف «اینجا چه می­گذرد؟ داد­ه­ها به ما چه می­گویند؟»[۴۴] است .روشن­سازی و تعریف کردن طبقات در نیل به این هدف گراندد­تئوری بسیار موثر است(۳۰). در این پژوهش، روش تحلیلی کوربین و اشتراوس (۲۰۰۸) که شامل کدگذاری های باز، محوری و انتخابی است به عنوان چارچوب اصلی هدایت تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت (۶۸).
کدگذاری
در طول اجرای پژوهش با روش گراندد تئوری، فرایندهای جمع­آوری داده ­ها، کدگذاری و تجزیه و تحلیل به صورت همزمان انجام می­ شود. به موازات جمع­آوری داده ­ها، پژوهشگر کدگذاری را آغاز کرد. در این مرحله، پژوهشگر باید داده ­ها را خط به خط بررسی نموده، فرآیندهای موجود در آنها را تعیین کرده و الگوهای زیر بنایی را مفهوم­پردازی کند. کدگذاری در سه سطح انجام می­ شود:
سطح اول و دوم، کدگذاری باز و محوری
در کدگذاری باز؛ خواندن خط­به­خط داده ­ها، خط کشیدن زیر عبارات و واژه­ های کلیدی و نوشتن آنها در حاشیه صفحه در ستون تنظیم شده به این منظور و ادغام مرتب آنها با توجه به تشابه مفهومی انجام گرفت. این کدها را کدهای اساسی یا پایه[۴۵] می­نامند، زیرا از خود داده ­های اصلی و از کلمات به کار برده شده توسط مصاحبه شونده، برای کدگذاری استفاده می­ شود. از همان آغاز کدگذاری، پژوهشگر تلاش می­ کند تا حداکثر ممکن طبقات را خلق، دائما آنها را با هم مقایسه نماید. در این مطالعه کد­گذاری با بهره گرفتن از نرم افزارMAXQDA 10 انجام شد(تصویر۱-۳).
تصویر ۱-۳
نمونه ­ای از کد گذاری سطح اول با بهره گرفتن از سیستم کدگذاری نرم افزار MAXQDA 10
ابتدا متن مصاحبه­ ها چندین­بار باز­خوانی شد تا نوعی ادراک کلی از معانی موجود در آنها به دست آید. از دو روش کد کذاری در این مرحله استفاده شد. یکی با بهره گرفتن از زبان و کلمات فرد مصاحبه شونده[۴۶] و دیگری کد­هایی که محقق بر اساس مفاهیم موجود در داده ­ها می­ساخت.در حقیقت کدگذاری باز فرایند شکستن داده ­ها به قسمت­ های مجزا با هدف پردازش مفهوم و طبقه ­بندی آنهاست(۷۲). در حقیقت حرکتی از یک دامنه عینی به انتزاعی یعنی حرکتی رو به بالا از یک داده تجربی به مفهومی انتزاعی­تر صورت گرفت. در عین حال، حرکت از سمت انتزاع به عینیت نیز به طور مرتب مورد بازبینی قرار می­گرفت تا مشخص شود که آیا کدهای داده شده با داده ­های خام تناسب دارد یا خیر. سپس با انجام مقایسه­های مداوم و طرح سوالات تسلسلی، فرایند عنوان گذاری یا تعیین برچسب مفهومی هدایت شد که سبب افزایش انتزاع و سطح پنداشتی مستتر در داده ­ها گردید.
به عنوان مثال، از متن زیر:
« بعد که اومدیم خونه ، باز خواهر­انم تقسیم­کار کرده بودند. مثلا هر بار که فیزیوتراپ می یومد، دست­هام حسابی زخمی می­شد و زخم­­هام خونریزی می­کرد. ملافه­هام همیشه خونی می شد. خواهر بزرگترم می­برد آنها را می­شست تا مادرم زیاد ناراحت نشه. هرکسی یک جوری همکاری می­کرد، بالاخره اون اوایل درد جسمانی نمی گذاره آدم زیاد در مورد بقیه­ی چیز ها فکر کنه، اما بعد که یکم درد های جسمانی تخفیف پیدا می کنه خوب اون یکی درد­ها به سراغ آدم می یاد..»
کد­های«بازگشت­ به منزل»، «تقسیم­کار برای مراقبت از بیمار»، «خونریزی از زخم­هابه دنبال فیزیوتراپی»، «خونی­شدن ملافه­های بیمار»، «شستشوی ملافه­های بیمارتوسط خواهر بزرگت­تر»، «جراحت در محل گرفت­ها به دنبال فیزیوتراپی»، «تخفیف درد با مرور زمان»، «بروز نوع دیگری ازدرد» و «همکاری خانواده» به عنوان کد­های In-Vivo و کد­ «راهبرد­­های خانواده» به عنوان کد ساخته شده، استخراج گردید. بر این اساس ۹۵۰ کد اولیه استخراج شد که در طبقات موقت قرار داده شد.
به عقیده­ی کوربین و اشتراوس (۲۰۰۸)، تفکیک دو سطح اول و دوم کدگذاری یعنی کد­گذاری باز و محوری که در ویرایش قبلی این کتاب (۱۹۹۸) آورده شده، تصنعی بوده و صرفاً با هدف یادگیری در محققین تازه ­کار صورت­ گرفته است. در حین کد­گذاری باز به طور ناخودآگاه ارتباطات بین مفاهیم نیز در ذهن پژوهشگر شکل می­گیرد(۳۰).
در حین کدگذاری، یادآورها نیز نگارش می­شدند. یادآور زیر بر اساس پاراگراف فوق در نرم افزار درج گردید.
یادآور
با ورود به منزل مرحله­­دیگری از بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی آغاز میشود، ­که ضمن مشکلات خاص بیمار، حمایت­ها و تدابیر خانواده در گذر از این مرحله نقش اساسی دارد. دردهای جسمی کمتر شده و نوع دیگری از درد که شاید بتوان اسم آن را درد عاطفی گذاشت بروز می­ کند. رنج جسمی به سوی رنج ذهنی شیفت پیدا می­ کند.
در نگارش یادآور فوق­ الذکر، در بالا در واقع محقق کد­های بدست آمده را با هم مرتبط ساخته است. همچنین در این یادآور فرضیه­ «بروز درد عاطفی یا شیفت رنج جسمی به رنج ذهنی در منزل» بر اساس ارتباط این مفاهیم با یکدیگر مطرح شده است که البته در مصاحبه های بعدی مورد بررسی قرار گرفت بر همین اساس کدگذاری محوری نیز به صورت همزمان با کدگذاری باز به صورت تفکر بر ارتباط بین مفاهیم انجام گرفت. در پژوهش حاضر، کدهای سطح اول، مرتب با هم­دیگر مقایسه شده و کدهای مشابه در یک طبقه قرار می­گرفتند؛ آنگاه هر طبقه با سایر طبقات مقایسه می­شد تا اطمینان حاصل شود که طبقات از یکدیگر متمایز هستند .علاوه بر سایر تکنیک­های مذکور، همچنان که ذکر گردید، یادآور نویسی نیز در این مرحله کمک می­کرد. طبقات اصلی بر اساس ویژ­گی­ها و ابعادشان به طبقات فرعی مرتبط شدند. همچنین از طریق فرایند مقایسه­ مداوم محقق سعی نمود، طبقات مشابه را در هم ادغام نماید و طبقات بزرگتر شکل گرفت و داده ­های جدید از نظر شباهت­ها و تفاوت­ها با طبقات قبلی مقایسه شدند تا طبقات از نظر ویژ­گی­ها و ابعاد تکمیل گردند.
در کد­گذاری محوری تکیه روی مشخص­کردن یک طبقه(پدیده) با مشخص­کردن شرایطی که به ایجاد آن می­انجامد، قرار دارد که این شرایط عبارت است از:
الف) ساختار(زمینه)، به شرایطی اشاره دارد که در آن مسائل، مشکلات ، حوادث و ارتباطات مرتبط با پدیده قرار گرفته یا بوجود آمده است.
ب) فرایند، به راهکارهای(استراتژی) کنش/واکنش متقابلی اشاره دارد که در طی زمان افراد، سازمانها و جوامع در پاسخ به مشکلات و مسائل بکار می­گیرند.
ج) پیامدها، در نتیجه­ وجود یا عدم کنش/ واکنش متقابل افراد در پاسخ به مشکلات و یا مدیریت نمودن وضعیتی خاص ایجاد می­شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...