فرضیه اول بیان می دارد که هیجان خواهی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ اماری دارد.
بر اساس اطلاعات مدل تفکیکی ۴-۱۰ اثر هیجان خواهی بر میزان خستگی صنعتی برابر ۳۳/۰- محاسبه شده و تخمین زده شده است. مقدار t برای این پارامتر ۴۸/۴- محاسبه شده است که دارای مقداری فراتر از ۹۶/۱ است، لذا دلیل کافی برای رد فرض صفر وجود دارد و با اطمینان ۹۹ درصد می توان گفت هیجان خواهی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ اماری دارد. به عبارت دیگر مقدار خستگی صنعتی در بین کارکنان تابعی از متغیر ویژگی هیجان خواهی کارکنان است. نتایج نشان می دهد که این ضریب منفی است و هر چه میزان ویژگی هیجان خواهی در بین افراد بالا باشد به همان میزان در قالب یک تابع خطی خستگی صنعتی کاهش می یابد و بالعکس.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرضیه دوم بیان می دارد که تجربه طلبی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ آماری دارد.
بر اساس اطلاعات مدل تفکیکی ۴-۱۰ اثر تجربه طلبی بر میزان خستگی صنعتی برابر ۲۷/۰ تخمین زده شده است. مقدار t برای این پارامتر ۶۶/۲ محاسبه شده است که دارای مقداری فراتر از ۹۶/۱ است، لذا دلیل کافی برای رد فرض صفر وجود دارد و با اطمینان ۹۹ درصد می توان گفت تجربه طلبی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ اماری دارد. به عبارت دیگر مقدار خستگی صنعتی در بین کارکنان تابعی از متغیر و ویژگی تجربه طلبی کارکنان است. نتایج نشان می دهد که این ضریب مثبت است و هر چه میزان ویژگی تجربه طلبی در بین افراد بالا باشد به همان میزان در قالب یک تابع خطی خستگی صنعتی افزایش می یابد و بالعکس.
فرضیه سوم بیان می دارد که ماجرا جویی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ آماری دارد.
بر اساس اطلاعات مدل تفکیکی ۴-۱۰ اثر ماجرا جویی بر میزان خستگی صنعتی برابر ۵۰/۰- تخمین زده شده است. مقدار t برای این پارامتر ۸۷/۵- محاسبه شده است که دارای مقداری فراتر از ۹۶/۱ است، لذا دلیل کافی برای رد فرض صفر وجود دارد و با اطمینان ۹۹ درصد می توان گفت ماجرا جویی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ اماری دارد. به عبارت دیگر مقدار خستگی صنعتی در بین کارکنان تابعی از متغیر و ویژگی ماجرا جویی کارکنان می باشد. نتایج نشان می دهد که این ضریب منفی است و هر چه میزان ویژگی ماجرا جویی در بین افراد بالا باشد به همان میزان در قالب یک تابع خطی خستگی صنعتی کاهش می یابد و بالعکس.
فرضیه چهارم بیان می دارد که ملال پذیری بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ آماری دارد.
بر اساس اطلاعات مدل تفکیکی ۴-۱۰ اثر ملال پذیری بر میزان خستگی صنعتی برابر ۱۸/۰- تخمین زده شده است. مقدار t برای این پارامتر ۲۲/۲- محاسبه شده است که دارای مقداری فراتر از ۹۶/۱ است، لذا دلیل کافی برای رد فرض صفر وجود دارد و با اطمینان ۹۹ درصد می توان گفت ملال پذیری بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ اماری دارد. به عبارت دیگر مقدار خستگی صنعتی در بین کارکنان تابعی از متغیر و ویژگی ملال پذیری کارکنان می باشد. نتایج نشان می دهد که این ضریب منفی است و هر چه میزان ویژگی ملال پذیری در بین افراد بالا باشد به همان میزان در قالب یک تابع خطی خستگی صنعتی کاهش می یابد و بالعکس.
فرضیه پنجم بیان می دارد که تنوع طلبی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ آماری دارد.
بر اساس اطلاعات مدل تفکیکی ۴-۱۰ اثر تنوع طلبی بر میزان خستگی صنعتی برابر ۲۰/۰ تخمین زده شده است. مقدار t برای این پارامتر ۲۲/۲ محاسبه شده است که دارای مقداری فراتر از ۹۶/۱ است، لذا دلیل کافی برای رد فرض صفر وجود دارد و با اطمینان ۹۹ درصد می توان گفت تنوع طلبی بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ اماری دارد. به عبارت دیگر مقدار خستگی صنعتی در بین کارکنان تابعی از متغیر و ویژگی تنوع طلبی کارکنان می باشد. نتایج نشان می دهد که این ضریب مثبت است و هر چه میزان ویژگی تنوع طلبی در بین افراد بالا باشد به همان میزان در قالب یک تابع خطی خستگی صنعتی افزایش می یابد و بالعکس.
فرضیه ششم بیان می دارد که گریز از بازداری بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ آماری دارد.
بر اساس اطلاعات مدل تفکیکی ۴-۱۰ اثر گریز از بازداری بر میزان خستگی صنعتی برابر ۵۷/۰ تخمین زده شده است. مقدار t برای این پارامتر ۱۴/۲ محاسبه شده است که دارای مقداری فراتر از ۹۶/۱ است، لذا دلیل کافی برای رد فرض صفر وجود دارد و با اطمینان ۹۹ درصد می توان گفت گریز از بازداری بر خستگی صنعتی اثر معنی داری به لحاظ اماری دارد. به عبارت دیگر مقدار خستگی صنعتی در بین کارکنان تابعی از متغیر و ویژگی گریز از بازداری کارکنان می باشد. نتایج نشان می دهد که این ضریب مثبت است و هر چه میزان ویژگی گریز از بازداری در بین افراد بالا باشد به همان میزان در قالب یک تابع خطی خستگی صنعتی افزایش می یابد و بالعکس.
نتایج آزمون این شش فرضیه نشان می دهد که متغیر تهیج طلبی که در واقع خود از شش متغیر روانشناختی تشکیل شده است هر یک نقش پیش بینی کننده ای معنی داری را برای خستگی صنعتی دارند. در واقع این فرضیه را نمی توان رد کرد که تهیج طلبی نقش معنی داری برای متغیر خستگی صنعتی دارد.
فرضیه هفتم بیان می دارد که متغیر ادراک از زمان اثر تهیج طلبی بر خستگی صنعتی را تعدیل می کند.
بر اساس اطلاعات مدل های فوق مشخص می شود که اثر مستقیم ادراک از زمان بر خستگی صنعتی دارای ضریب مسیر ۶۰/۰- است که مقدار t محاسبه شده برای آن ۷۶/۹- می باشد که به لحاظ اماری معنی دار است یعنی با افزایش ادراک از زمان، خستگی صنعتی کاهش می یابد. همچنین نتایج نشان می دهد در حضور متغیر تهیج طلبی اثر ادراک از زمان به ۵۹/۰- برای افراد با گروه سنی کمتر و ۶۹/۰- برای افراد با گروه سنی بالا تر رسیده است و نشان می دهد رابطه بین تهیج طلبی و خستگی صنعتی به وسیله متغیر ادراک از زمان برای افراد با سن بالاتر تعدیل می شود. به عبارت دیگر در حضور متغیر ادراک از زمان، اثر تهیج طلبی بر خستگی صنعتی منفی است یعنی با افزایش تهیج طلبی، خستگی صنعتی کاهش می یابد. این اثر با حضور ادراک از زمان تضعیف می شود یعنی هر چه ادراک از زمان سریعتر باشد، افزایش تهیج طلبی که سبب کاهش خستگی صنعتی می شد، دارای اثر و نقش ضعیف تری می شود.
فرضیه هشتم بیان می دارد که متغیر سن اثر تهیج طلبی بر خستگی صنعتی را تعدیل می کند.
به این منظور از یک مدل زیر گروه[۱۳۸] استفاده شد. بر اساس نتایج مدل اثر تهیج طلبی بر خستگی صنعتی برای افراد با سن بالاتر ۰۹/۰- و برای افراد با سن کمتر ۰۶/۰- محاسبه شده است. هر دو ضریب به لحاظ آماری معنی دار هستند زیرا که دارای مقادیر t بالای ۹۶/۱ هستند. با توجه به اینکه ضریب تعدیل برایافراد با تجربه سنی بالاتر لذا مشخص می شود که با افزایش سن افراد پاسخگو، اثر منفی تهیج طلبی بر خستگی صنعتی، بیشتر تعدیل می شود و این اثر منفی با توجه به منفی بودن اثر سن کمتر می شود و با افزایش سن اثرات بازدارنده سن بر رابطه منفی تهیج طلبی و خستگی صنعتی بیشتر می شود. بنابراین با وجود آنکه متغیر سن بر اثر منفی بین تهیج طلبی و خستگی صنعتی اثر منفی معنی داری دارد لیکن در سنین بالا این اثر بیشتر تعدیل می شود و به عبارت دیگر در سنین پائین تر تهیج طلبی بر خستگی صنعتی اثر منفی تری دارد.
۴-۳-۲-۱ برازش مدل ساختاری(مدل تحلیل مسیر)
معیار GFI که نشان دهنده اندازه ای از مقدار نسبی واریانس ها و کواریانس ها می باشد که توسط مدل تبیین می شود برای این مدل ها بالای ۹/۰ است. مقدار ریشه دوم میانگین مجذور پس‌ماندها یعنی تفاوت بین عناصر ماتریس مشاهده شده در گروه نمونه و عناصر ماتریس‌های برآورد یا پیش‌بینی شده در این پژوهش نشان از تبیین مناسب کوواریانس ها دارد. مقادیر شاخص های نرم‌شده برازندگی (NFI)، شاخص نرم‌نشده برازندگی (NNFI)، شاخص برازندگی فزاینده (IFI) و شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)، نیز حاکی از برازش بسیار مناسب مدل طراحی شده در مقایسه با سایر مدل های ممکنه است. شاخص بسیار توانمند ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب RMSEA نیز برای مدل مسیر زیر ۰۸/۰ است که مقداری قابل قبول است.
جدول ۴-۱۹ شاخص برازندگی مدل ساختاری