اگرانتخاب روش های حسابداری منجر شود رقم سود مطلوبی گزارش شود که بر کاهش ریسک و افزایش پاداش مدیران تاثیر مثبتی داشته باشد آنگاه دلیل عدم یکنواخت سازی سود را تنها باور سرمایه گذاران مبنی بر این که سودهای گزارش شده دستکاری شده اند می توان دانست و موجب می شود کیفیت سود در نظرشان پایین آید و منجر به ارزش های کمتری در بازار شده و در آینده مشکلات بالقوه ای در بازار سرمایه ایجاد می کند . به عبارتی تصمیمی که در کوتاه مدت سودهای با ارزشی ایجاد می کند ممکن است در بلند مدت هزینه های واقعی زیادی به جا بگذارد .
معانی و تعاریف مدیریت سود سود
مدیریت سود سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت و با بهره گرفتن از ابزارهای خاصی در حسابداری جهت کاستن از نوسانات در سود انجام می گیرد . به گفته لوپولد ای. بی “مدیریت سود سود” بیشترعملی سفسطه آمیز و مودبانه است و به ندرت بر اساس دروغ های آشکار انجام می گیرد ، زیرا مدیریت سود سود بیشتر در اثر تعبیر و تفسیر به دست آمده از اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به بیان دیگر مدیریت سود سود در محدوده اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد.در مدیریت سود سود به واسطه جابجایی که در درآمدها و هزینه ها انجام می گیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل می شود ، در واقع می توان گفت مدیریت سود سود عمل عالمانه ای است که توسط مدیریت انجام می شود (آلن[۱۲]، ۲۰۱۰).
هپ ورث (۱۹۵۳) در یکی از اولین تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سود سود می نویسد :
قطعا مالکان و بستانکاران یک واحد اقتصادی به مدیرانی که قادر باشند سودهای باثبات بیشتری ارائه نمایند در مقایسه با آنهایی که گزارشهای شان نوسان قابل ملاحظه ای داشته باشد اعتماد بیشتری دارند . هپ ورث مدیریت سود سود را به طور غیرمستقیم با عامل ثابت مرتبط دانسته که یکی از فرض های ضمنی در تعریف مدیریت سود سود است . تاکنون تعاریف مختلفی از مدیریت سود سود ارائه شده است که برخی از آنها را در این جا بررسی می کنیم .
کاهش نوسانات حول سطحی از عایدات که برای موسسه مورد نظر نرمال در نظر گرفته می شود در این تعریف تاکید بر روی عنصری دیگر قرار گرفته است یعنی سطح نرمال عایدات موسسه .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مدیریت سود را می توان به عنوان کاهش آگاهانه یا تعمدی نوسانات سود پیرامون سطحی از سود که برای موسسات خاص نرمال به حساب می آید تعریف کرد (چاوو[۱۳]، ۲۰۱۳) در این تعریف علاوه بر سطح نرمال شاهد حضور عناصر دیگری نظیر آگاهی و تعمد هستیم و برای این که بتوان عملکردی را هموار دانست بسیار ضروری است .
… مدیریت سود سود همانا اقداماتی ارادی و آگاهانه توسط مدیران برای کاهش نوسانات سود با بهره گرفتن از ابزارهای حسابداری مشخص می باشد (آنگلیسی[۱۴]، ۲۰۱۰). در تعریف اخیر به ابزارهای مشخص حسابداری به عنوان عامل مدیریت سود سود اشاره شده است.
مدیریت سود سود به عنوان تلاشی آگاهانه توسط مدیران در جهت ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان ‌‌اطلاعات مالی (آنگلیسی[۱۵]، ۲۰۱۰) اینجا از دیدگاهی مثبت ، مدیریت سود به عنوان ابزاری جهت ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان تعریف شده است .( که برخی با چنین دیدگاهی مخالفند) . مدیریت سود سود تلاشی است که توسط مدیران در جهت کاهش نوسان عایدات گزارش شده در دوره های متعدد یا تنها در یک دوره حسابداری.
این تعریف به یکی از نکات مهم در بررسی مدیریت سود سود اشاره کرده است که گاها توافق نظر بر سر آن وجود ندارد . آیا مدیریت سود سود باید الزاما در بیش از یک دوره اتفاق افتد تا بتوان آن را بررسی کرد ؟ تعریف حاضر در این زمینه تمایزی قائل نشده است و وقوع تلاش ذکر شده است در یک یا چند دوره (هر دو را) تحت عنوان مدیریت سود پذیرفته است .
مدیریت سود نشانگر تلاشی از جانب بخشی از مدیریت در جهت کاهش نوسان عایدات است . این پدیده در چارچوب اصول قابل قبول و مجاز حسابداری واقع می شود . (کارلسون و همکاران ۱۹۹۷) در رابطه با این که آیا تلاش در جهت کاهش نوسان سود (عایدات)خارج از چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری مدیریت سود به حساب می آید یا نه ، بایست گفت برخی آن را مدیریت سود به حساب می آورند و برخی دیگر با تمایز قائل شدن، آن را دستکاری سود می دانند . هرچند مرز دستکاری سود و مدیریت سود آن در ادبیات مربوطه گاها چندان نیز روشن نیست .
مدیریت سود سود به عنوان شکلی خاص از مدیریت سود زاروین به مدیریت سود اشاره می کند که از دید بسیاری از جمله خود وی مفهومی فراتر از مدیریت سود سود دارد(آلن[۱۶]، ۲۰۱۰) .
هرچند از دید برخی مدیریت سود تنها اصطلاح جدیدی برای مدیریت سود سود است .
اسکیپر (۱۹۸۹) در مورد تعریف مدیریت سود می نویسد :
مداخله ای هدفمند در فرایند گزارشگری مالی به خارج از موسسه با هدف به دست آوردن سود شخصی
هیلی و وان آنرا بدین صورت تعریف می کنند : مدیریت عایدات هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوت در گزارشگری مالی و شکل دهی معاملات به این منظور استفاده می کنند که گزارشات مالی را با هدف گمراه کردن برخی ذی نفعان در رابطه با عملکرد اقتصادی شرکت تغییر دهند و یا بر پیامدهای وابسته به اعداد و ارقام حسابداری گزارش شده تاثیر بگذارند . به طور کلی به نظر می رسد اصطلاح مدیریت سود سود بیشتر در مفهوم نوسان گیری و اصطلاح مدیریت عایدات در مفهوم دستکاری و مداخله با هدفی خاص مورد استفاده قرار می گیرد . در تعریف دیگری که تاکر و زاروین از مدیریت سود سود ارائه می کنند به عنصر اختیار (نظر و صلاحدید) مدیران در گزارشگری عایدات تحت مدیریتشان اشاره شده که بیانگر جنبه ذهنی حسابداری است وجنبه مهم مدیریت سود سود یعنی اعمال نظر مدیر را مورد تاکید قرار می دهد . ملاحظه می کنید که تعاریف مربوط به بحث مدیریت سود سود یا در معنای گسترده تر مدیریت سود و دستکاری سود ، تاحدودی اختلاف دیدگاه میان صاحبنظران را نشان می دهد . تعریفی که مشترکات تعاریف مختلف را در خود داشته باشد را شاید بتوان به این صورت ارائه داد(دی بوسکی[۱۷]، ۲۰۱۲) :
مدیریت سود سود عبارت است از رفتار آگاهانه ای که به منظور کاهش نوسانات دوره ای سود شکل می گیرد (بدری ۱۳۷۸) که طبیعتا باید تاکید کرد که این رفتار اگاهانه با نوعی قضاوت و اعمال نظر همراه است که می تواند ارزیابی مدیریت سود سود را به شکل ذهنی و فاقد معیاری مشخص درآورد .
کاپلند در مقاله خود تحت عنوان “مدیریت سود سود” مدیریت سود را رفتاری مستلزم انتخاب مکرر قواعد و اصول اندازه گیری و گزارشگری حسابداری با یک الگوی خاص – به گونه ای که اثر آن کاهش نوسانات سود باشد- توصیف می کند .
لمبرت اشاره می کند که اغلب بحث های مطرح شده پیرامون پدیده مدیریت سود سود، آن را رفتاری “بد(نامطلوب)”بشمار می آورند . در واقع در چنین نقطه ای که مرز واضحی میان مدیریت سود سود و دستکاری آن نمی توان یافت .لمبرت از رونن و سادن نقل می کند که : …. به طور مثال مطبوعات به عنوان نماینده افکار عمومی پدیده مدیریت سود را به عنوان برملا شدن “تقلب“، گمراه سازی و سایر نیات غیراخلاقی از جانب مدیران شرکت ها تفسیر می کنند . سپس لمبرت اضافه می کند فرض ضمنی چنین دیدگاهی این است که مدیران قادرند سهامداران و سایر ذینفعان شرکت را از طریق مدیریت سود سود فریب دهند . در این رابطه آشاری و همکاران اشاره می کنند که هنگامی که مدیریت سود سود آگاهانه و به طور مصنوعی انجام می شود ممکن است نتیجه آن افشای ناکافی یا گمراه کننده اطلاعات مربوط به سود باشد . در تقابل با چنین دیدگاهی به چنین نظری بر می خوریم .تحقیقات بعدی نشان می دهد که بازارها کارا هستند و بنابراین نمی توان صرفا با ترفندهای حسابداری سرمایه گذاران را فریب داد(دی بوسکی[۱۸]، ۲۰۱۲).
نرن و براون (۱۹۹۴) در سطحی بالاتر در جانبداری از از مدیریت سود سود می خوانیم که بر خلاف دیدگاه رایج پدیده مدیریت سود سود را برملا شدن “تقلب” و گمراه سازی از جانب مدیران موسسه به حساب می آورد . مطالعه حاضر نشان می دهد مدیریت سود سود موجب افزایش ارزش اطلاعاتی عایدات گزارش شده می شود (کاپو[۱۹]، ۲۰۱۰). دلیل چنین افزایش بار اطلاعاتی از دید وانگ و ویلیامز این است که :
… میزان مدیریت سود سود از سوی مدیران بازتابی از صحت دانش آنها از عملکرد آینده شرکت است . وانگ و ویلیامز در نقش مدافعان مدیریت سود سود سپس نتیجه می گیرند که:
… با لحاظ کردن ” مفروضات مشخص” مدیریت سود سود حتی می توان به طور بالقوه برای سهامداران فعلی سودمند نیز باشد.در بحث پیرامون فایده های احتمالی مدیریت سود سود به عامل ریسک نیز اشاره می شود : کاهش نوسان جریان عایدات یک موسسه می تواند از طریق کاهش ریسک ، موجب افزایش جذابیت آن برای سرمایه گذاران شود. زیرا در صورت افزایش نوسان عایدات موسسه ، احتمال ورشکستگی آن نیز افزایش می یابد کارلسون و همکاران همچنین این کاهش نوسان می تواند از جنبه دیگر نیز مفید واقع شود چون :
… هزینه تامین مالی شرکت را کاهش دهد. زاروین از دیگر مدافعان مدیریت سود آن را به دلیل افزایش محتوی اطلاعات قیمت سهام مثبت ارزیابی می کند . نظر وی این است که مدیریت سود نشان گر افشای اطلاعات محرمانه در باره سودآوری آینده شرکت است .
آریا و همکاران مدیریت سود را حتی در شرایطی که که موجب پنهان کردن اطلاعات شود به نفع سهامداران می دانند . البته آنها اشاره نمی کنند که در چنین شرایطی اثر آن بر سایر افراد ذینفع چیست؟ استدلال آنها این است که در دنیایی (محیطی) که افراد مختلف چیزهای مختلفی می دانند و کسی نیست که همه چیز را بداند ، یک جریان سود مدیریت شده می تواند نسبت به یک جریان سود مدیریت نشده بار اطلاعاتی بیشتری داشته باشد . سپس آنها اضافه می کنند که : مدیریت سود مشکل است سپس در ادامه می گویند : برای مدیریت سود عایدات به شکل مطلوب ( منظور کیفیت انجام است)مدیر باید بتواند به خوبی آینده را پیش بینی کند که این امر مستلزم کار فراوان و دشوار است (کاپو[۲۰]، ۲۰۱۰). اما مطلوب ارزیابی شدن مدیریت سود سود مفروضاتی نیز در بر دارد . تاکر و زاروین که مدیریت سود را موجب افزایش محتوی اطلاعاتی قیمت سهام می دانند می نویسند که یافته های آنها باید با توجه به این نکته تفسیر شود که : کارایی بازار در تمامی بازارها مفروض بوده است در صورتی که این فرض نقض شود تفسیر یافته ها روشن نخواهد بود .
در این جا نکته ای بسیار مهم آشکار می شود و آن این که حتی افرادی که مدیریت سود سود را مثبت ارزیابی می کنند نیز به گونه ای معترفند که در یک بازار غیر کارا چنین پدیده ای می تواند منجر به گمراهی استفاده کنندگان شود.که این امر بخصوص در ایران که کارایی بازارش مورد تردید است حائز اهمیت خاصی است . نکته دیگر این که جدای از مخالفان مدیریت سود که آن را موجب گمراهی استفاده کنندگان می دانند سایرین نیز که که به عنوان مدافعان مدیریت سود فواید آن را بر می شمارند نیز گاها به فوایدی که ممکن است این امر برای سهامداران داشته باشد اشاره می کنند و سایر افراد ذی نفع ازجمله بستانکاران را نادیده می گیرند . گذشته از برخی مطالعات اولیه که به نتایج قانع کننده ای منجر نشد اکثر مطالعات بعدی نشان داد که مدیریت سود سود بر عوامل مختلفی ازجمله امنیت شغلی مدیران ، قیمت سهام ، ریسک شرکت و در برخی موارد تخصیص منابع تاثیرگذار است که به این نتایج در ادامه خواهیم پرداخت.
در این جا به تعاریف متعددی که توسط اندیشمندان و متفکران در دوره های متفاوت صورت گرفته است به ترتیب زمانی ارائه خواهد شد:
مدیریت سود سود اقدامی منطقــی و عقلایی است که مدیران تلاش می‌کنند با بکارگیری ابزارهای خاص در حسابداری به آن دست یابند.
مدیریت سود بیانگر تلاش مدیریت برای کــاستن از نوســان‌های سود است، تا حــدی که در محــدوده خط مشی‌های حسابداری و مــدیریت منطقی و قــابل قبول محسوب شود.
مدیریت سود عبــارتست از کاستن عمـدی نوسان‌های سود که برای شرکت‌ها امری عادی به نظر می‌رسد.
فرهنگ حسابداری کهلر: هر شیوه‌ای که به منظور حذف بی‌نظمی داده‌ها طراحی شده است، همانند نوسان‌های غیرمعمول در یک منحنی که ممکن است در نتیجه شرایط غیر مستمر عملیاتی باشد را هموار سازی سود می‌نامند.
فرایند مدیریت سود اصولاً یک عمـل سفسطه آمیــز و رندانه است که در محدوده اصول و استاندارهای حسابداری صورت می‌گیرد.
مدیریت سود سود عملــی است که اسبــاب سوء استفاده در گزارشگری مالی را فراهم می‌آورد و استفاده کنندگان صورت‌های مالی باید به این امر واقف باشند.
با توجه به وجود تحقیقات گسترده در زمینه مدیریت سود سود هنوز محققان حسابداری و مالی به تعریفی جامع و فراگیری دست نیافته‌اند و شاید بتوان گفت وجود انواع مختلف مدیریت سود از دلایل این امر باشد .لازم به ذکر است که بدانیم منظور از انواع مختلف مدیریت سود شیوه های متفاوت قابل قبول مدیریت سود می باشد (کاپو[۲۱]، ۲۰۱۰).
” ایکل”[۲۲] انواع سودهای هموار را به صورتی که در قسمت بعدی شرح داده خواهد شد می‌داند.
انواع مدیریت سود
انواع مدیریت سود سود در شکل زیر ارائه گردیده است.
مدیریت سود طبیعی: [۲۳]
این نوع از مدیریت سود سود به جریان‌های سودی گفته می‌شود که از فرآیندهای عملیاتی ذاتاً هموار و واقعی بدست می‌آید. در برخی از صنایع همچون صنایع آب و برق و گاز که قیمت نسبتا ثابتی دارند و یا با نرخ ثابتی در حال رشدند حجم فروش و قیمت‌ها به طور ذاتی هموار است . به عبارتی در مدیریت سود طبیعی سود گزارش شده توسط مدیران دستکاری نشده است و به خودی خودی هموار بوده است .
“آناند موهان جول” و “آنجان وی. تاکور” می گویند که مدیریت سود طبیعی همراه با تصمیماتی است که بر توزیع وجه نقد شرکت تاثیر می گذارد و باعث از بین رفتن ارزش شرکت می شود (برویلته[۲۴]، ۲۰۱۰).
سودهایی که به طور طبیعی هموار نیستند و تعمداً توسط مدیریت هموار شده‌اند: [۲۵]
این نوع سودها در نتیجه تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیریت واحد تجاری مدیریت سود شده اند و به تشریح آن می پردازیم :
مدیریت سود واقعی( مدیریت سود معاملاتی یا اقتصادی): [۲۶]
این نوع از مدیریت سود سود توسط مدیریت صورت می‌گیــــرد و مدیریت برخی از رویدادها و وقایع اقتصادی را کنترل می‌کند و روی آنها تاثیر می‌گذارد این نوع از رویدادها که توسط مدیریت کنترل می‌شود بر جریان وجه نقد تاثیر می‌گذارد مثـل فروش ‌های زودرس یا برعکس آن به تاخیر انداختن فروش واحد تجاری . از آنجائی که کنترل رویدادهای اقتصادی مستقیماً برسودهای آتی موثر مواقع می‌شود و به عبارتی تصمیمات مدیریت در شناسایی درآمدها و هزینه ها مستقیما بر سودهای آتی موثر واقع می شود مدیریت سود از این نوع را مدیریت سود واقعی می‌نامند (کاپو[۲۷]، ۲۰۱۰).
مدیریت سود مصنوعی ( مدیریت سود حسابداری):[۲۸]
این نوع مدیریت سود ناشی از یک رویداد اقتصادی نمی‌باشد بلکه از اقداماتی ناشی می شود که اصطلاحاً به آن “دستکاری‌های حسابداری” [۲۹] می‌گویند. و تأثیری بر جریانات نقدی واحد تجاری ندارد. به عبارت دیگر مدیریت سود مصنوعی سود صرفاً‌ موجب جابجایی هزینه‌ها و درآمدها بین دوره‌های مالی می‌شود. به عبارتی در این نوع از مدیریت سود تقدم و تاخر در شناسایی درآمدها و هزینه ها باعث هموارشدن سود دوره می گردد . ما در این تحقیق تنها به این نوع مدیریت سود (مدیریت سود مصنوعی) می پردازیم .
دستکاری حسابها
دستکاری سود Income manipulation عبارت است از تغییر دادن سود توسط مدیران به شکل آگاهانه و با مقاصد خاص .
حسابها با این هدف دستکاری می شوند که تصور بازار از ریسک شرکت را تحت تاثیر قرار دهند . بر این اساس “استولوی” و “برتون” به بسط مدلی پرداختند که این مدل ریسک را به دو بخش متفاوت تقسیم می کند . اولین بخش ریسک با پراکندگی بازده مرتبط است و با سود هر سهم اندازه گیری می شود . دومین بخش متناظر با ساختار مالی شرکت است و با نسبت بدهی به دارایی سنجیده می شود .در چارچوبی که آنها ارائه داده اند . فعالیت های مربوط به دستکاری حساب ها را در ارتباط با این دو جنبه از ریسک طبقه بندی می کند (کاپو[۳۰]، ۲۰۱۰).
به طور کلی جریان های سود هموار شده را می توان به دو دسته تقسیم کرد :
الف ) جریان های سود هموار به طور طبیعی
ب ) جریان های سود هموار شده به قصد قبلی ( ایکل ۱۹۸۱)
جریان سودهای هموار به طور طبیعی ناشی از آن دسته از فرآیندهای ایجاد کننده سود هستند که جریانی هموار را به خودی خود ایجاد می کنند . از سویی دیگر جریان سود هموار شده با قصد قبلی جریان های سودی هستند که ناشی از تکنیک های مدیریت سود واقعی ، یا مدیریت سود مصنوعی هستند . مدیریت سود واقعی هنگامی رخ می دهد که مدیریت شرکت دست به اقداماتی می زند تا از آن طریق رویدادهای اقتصادی (ایجاد کننده درآمد) را به نحوی سازماندهی کند که منجر به تولید جریانی هموارشده از سود شوند . از سویی دیگر مدیریت سود مصنوعی سود هنگامی است که مدیریت شرکت زمانبندی ثبت های حسابداری را به نحوی دستکاری نماید تا از این طریق جریان های سود را هموار کند(برویلته[۳۱]، ۲۰۱۰). برخی از صاحبنظران تنها مدیریت سود مصنوعی سود را
ابعاد و جوانب و تئوری های مربوط به مدیریت سود:
ابعاد مدیریت سود وسیله ایست برای تحقق فرایند مدیریت سود سود است داشر و مادکام در تفکیک همواسازی واقعی از مدیریت سود مصنوعی چنین اذعان می دارند (برویلته[۳۲]، ۲۰۱۰):
مدیریت سود واقعی به رویدادهای واقعی که بر اساس یا بدون توجه به تاثیرات مدیریت سود بر سود به عمل آمده است اطلاق می شود . در حالی که مدیریت سود مصنوعی مربوط به آن دسته از روش های حسابداری است که به قصد انتقال درآمدها یا هزینه ها از یک دوره به دوره دیگر اعمال می گردد.
هر دونوع مدیریت سود سود می تواند در مواردی غیر قابل تشخیص باشد . مثلا میزان هزینه های گزارش شده می تواند کمتر یا بیشتر از دوره های گذشته باشد و این کاهش یا افزایش نتیجه تاثیرات عمده بر میزان هزینه ها( مدیریت سود واقعی) یا روش های گزارش(مدیریت سود مصنوعی) بشمار رود (چینگ[۳۳]، ۲۰۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...