کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



احساس شادابی در محیط کار
مشتاق بودن برای شروع کار روزانه

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

الهام بخش بودن شغل
تمایل رفتن به محل کار، در زمان بیدار شدن از خواب
شور و اشتیاق نسبت به کار
انگیزه بخش بودن شغل
افتخار نمودن به شغل
احساس رضایت از کار
تمایل به غرق شدن در کار
هیجان انگیز بودن شغل
سنجش این متغیر توسط پرسشنامه با بهره گرفتن از طیف پنج گزینه‌ای لیکرت در مقیاس فاصله‌ای صورت می‌گیرد.
۱-۷) قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق شامل موارد زیر است:
الف) قلمرو موضوعی: با توجه به عنوان تحقیق، قلمرو موضوعی تحقیق در حوزه مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی قرار می‌گیرد.
ب) قلمرو مکانی: قلمرو مکانی تحقیق، اداره کل زندانهای استان گیلان است.
ج) قلمرو زمانی: قلمرو زمانی این تحقیق در بازه زمانی اسفند ماه سال ۹۳ تا شهریور سال ۹۴ انجام شده است. لازم به ذکر است پرسشنامه‌ها در بازه زمانی خردادماه ۱۳۹۴ تا تیرماه ۱۳۹۴ توزیع گردید.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
بخش اول:
رهبری تحول‌گرا
۲-۱-۱) مقدمه
افزایش سرعت تغییر و پیچیدگی روز افزون دنیای امروز نه تنها توجه پژوهشگران و مدیران را به رهبری اثربخش جلب کرده، بلکه منجر شده که آنان در صدد عواملی برای ارتقاء عملکرد رهبری سازمان‌ها برآیند. به همین خاطر لازم است ابزاری در اختیار گیرند که توان سازمان‌ها را در هماهنگی و منطبق سازی با تحولات دنیای امروز در جهت پیشبرد اهداف سازمانی خود افزایش دهند. رهبری یکی از عوامل مهم در پایداری بهبود مستمر در هر سازمانی محسوب می‌شود،. الهام بخشیدن به افراد برای انجام امور به گونه‌ای دیگر، نیازمند رهبرانی است که بتوانند آنچه را که باید انجام دهند به همراه دلیل انجام دادن آن به دیگران تفهیم نمایند. رهبری لازم است که دیدگاه و هدف روشنی داشته باشد و بتواند آن را به دیگران انتقال دهد و از این طریق نشان دهد، چگونه این دیدگاه به یک واقعیت تبدیل می‌شود(سلمانی و نیکفال‌آذر، ۱۳۹۰: ۱۲۲).(سلمانی & نیکفال آذر, ۱۳۹۰)
رهبری جزء جدایی ناپذیر مدیریت است و نقش اساسی را در عملیات ایفا می‌کند. اگر فقط یک عامل وجود داشته باشد که وجه افتراق بین سازمان‌های موفق و ناموفق را معلوم کند، بدون شک آن عامل، رهبری مؤثر است. رهبری طبق تعریف آنتوناکیس[۱۶] و همکاران فرایند تغییر هدف داری است که از طریق آن رهبر و پیروان به وسیلۀ مقصود مشترک به هم می‌پیوندند و حرکت به سمت چشم انداز را آغاز می‌کنند (بهاروند، ۱۳۹۳: ۱۴۴). رهبری سبک های متنوع دارد که در میان رهبری تحول‌گرا یکی از مناسب‌ترین سبک های رهبری برای سازمان‌های دانشی است. مؤلفه‌های تئوری رهبری تحول‌گرا تناسب خوبی با فرایند مدیریت دانش دارد. کارکنان در زمانی که دارای آزادی عمل قابل ملاحظه‌ای برای ایجاد ایده‌های جدید، تسهیم آنها با همکارانشان و آزمون ایده‌های جدیدشان هستند، بهره‌ورترند. رهبری تحول‌گرا محیطی ایجاد می‌کند که موجب خلق دانش، حفظ، تسهیم و بهره‌برداری از آن می‌شود. رهبران تحول‌گرا منبع کلیدی نفوذ بر فرهنگ سازمانی هستند. از طریق ایجاد و حفظ نوعی فرهنگ و جوّ سازمانی که تلاش های خلاق را ترویج و انتشار یادگیری را تسهیل می‌کند، رهبران می‌توانند خلاقیت سازمانی را ارتقاء دهند. به طور خاص، با بهره گرفتن از کاریزما، تحریک ذهنی و توجه شخصی به کارکنان، رهبران تحول‌گرا کارکنان خود را به خلق و تسهیم دانش بر می‌انگیزند. رهبران تحول‌گرا از طریق بیان واضح چشم اندازی چالش‌زا و اهداف استراتژیک برای سازمان، قادر به جذب اشخاص مستعد هستند(خیراندیش و کاملی، ۱۳۹۰: ۱۶۵ و ۱۶۶).(خیراندیش & کاملی, ۱۳۹۰) (بهاروند, ۱۳۹۳)
۲-۱-۲) تعاریف رهبری تحول‌گرا
شروع مباحث رهبری با تئوری‌های شخصیتی بوده است. این تئوری‌ها در مورد صفات رهبران بزرگ بحث کرده‌اند که بر اساس آنها رهبر بر اساس صفات درونی که با آن به دنیا می‌آید، توصیف می‌شود. بعد از تئوری‌های شخصیتی، تئوری‌های رفتاری و سپس تئوری‌های اقتضایی مطرح شدند. با این توضیح که کانون توجه نظریه‌های رفتاری بر این موضوع معطوف می‌شد که معمولاً رهبران اثربخش چه رفتارهایی را از خود بروز می‌دهند. اما در نظریه اقتضایی شناخت شرایط و به مقتضای آن عمل کردن، رمز موفقیت رهبران شناخته می‌شد. در سال های اخیر و در بازگشتی آگاهانه نسبت به ایده‌ها و رویکردهای شخصیتی رهبری و در قالبی نو و تحت عناوینی مانند نظریه‌های اسناد رهبری، نظریه رهبری فره‌مند، رهبری خدمتگزار، رهبری ممتاز، نظریه رهبری مبادله‌ای و رهبری تحول‌گرا تغییرات ویژه‌ای در نظریه‌پردازی صورت گرفته است. ویژگی نظریه‌های اخیر این است که آنها به دنبال لحاظ کردن عواملی هستند که به طور درونی اششخاص را بر می‌انگیزانند تا به گونه‌ای اثربخش عمل کنند. یکی از نظریه‌های رهبری که از مبنای قوی در نظریه‌های انگیزشی برخوردار است، نظریه رهبری تحول‌گرا است. رهبری تحول‌گرا، بخشی از پارادایم جدید رهبری است و بیانگر فرایندی است که افراد را متحول می‌کند و با ارزش‌ها، خصیصه‌های اخلاقی و اهداف بلند مدت در ارتباط است(حسن‌پور، عباسی و نوروزی، ۱۳۹۰: ۱۶۱ و ۱۶۲).(حسن پور, عباسی, & نوروزی, ۱۳۹۰)
مفهوم اولیه رهبری تحول‌گرا در نتیجه تحقیقات توصیفی پیرامون رهبران سیاسی ارائه شده است. این مفهوم به عنوان فرایندی که در آن رهبر و پیروان هم دیگر را به سطح بالاتری از اخلاق، انگیزه و معنویت ترقی می‌دهند، تعریف می‌شود. این رهبران سعی می‌کنند خصوصیات اخلاقی و آرمان های متعالی مانند آزادگی، عدالت، برابری، صلح و انسانیت را پیرامون خود متجلی سازند و از خصوصیات پستی مانند ترس، حرص، حسادت و تنفر پرهیز کنند. نظریه رهبری تحول‌گرا، نظریه‌ای است که در آن مجموعه‌ای از مفروضات اخلاقی و معنوی درباره رابطه میان رهبران و پیروان ارائه شده است. این نظریه به وضوح دیدگاهی را درباره ماهیت رهبری خوب از نظر اخلاقی ارائه می‌دهد و بحث می‌کند که رهبران بیشتر از پیروان مجبور به عمل بر مبنای ارزش‌ها و هنجارهای سازمانی هستند و وظیفه ارتقای سطح اخلاقی و معنوی کارکنان را به عهده دارند. از سوی دیگر، پیروان رهبر تحول‌گرا نسبت به او احساس اعتماد، تحسین و وفاداری دارند و به او احترام می‌گذارند و بیش از حدی که از آنان انتظار می‌رود انگیزه برای خدمت دارند. رهبر از طریق آگاه ساختن کارکنان از اهمیت مأموریت، گذشت از منافع شخصی در برابر منافع سازمان و فعال ساختن نیازهای سطح بالای آنان بر پیروان تأثیر می‌گذارد(قربانی زاده، ۱۳۹۲: ۲).(قربانی‌زاده, ۱۳۹۲)
رهبری تحول‌گرا در تلاش است تا با بهره‌گیری از نظام ارزشی، تحریک عواطف و تقویت هویت‌های فردی و اجتماعی کارکنان، خلاءهای ناشی از کاستی‌های ساز و کارهای بوروکراتیک و اقتدار سنتی را جبران کند و سازمان‌های دانش محور امروزی را به سمت رسیدن به کمال مطلوب سوق دهد. رهبران تحول‌گرا با خلق ایده‌ها، چشم اندازهای جدید مسیر تازه‌ای از رشد و شکوفایی را فراروی سازمان‌ها قرار می‌دهند و نوید بهبود عملکرد سازمان‌ها خواهند بود. در واقع این رهبران، اساس و شالوده‌ای را برای تغییرات بلند مدت سازمانی که دسترسی به اهداف بالاتر را برای نظام سازمانی میسر می‌سازد، فراهم می‌سازند. از طرف دیگر رهبران تحول‌گرا در باورها، ارزش‌ها و اهداف پیروان خود نفوذ کرده و تأثیر به سزایی بر آنها می‌گذارند. این گونه رهبران از طریق رفتار و کردار خود کل سازمان را دچار تحول کرده و پیروان این رهبران نیز به آنها احساس اعتماد و وفاداری می‌کنند(نیستانی، چوپانی، غلام زاده، زارع خلیلی، ۱۳۹۱: ۵۰).(نیستانی, چوپانی, غلام زاده, & زارع خلیلی, ۱۳۹۱)
جیمز[۱۷] نظریه رهبری تحول‌گرا را روشی اخلاقی مطرح کرد که به وسیله آن رهروان و رهبران را به سطوح عالی‌تر انگیزه و منزلت سوق می‌دهد. رهبر تحول‌گرا الهام بخش و خلاق است و افراد را طوری رهبری می‌کند که بیشتر از توانمندی‌های خود در سازمان تلاش کنند و نیز دست به ابداع و نوآوری در حیطه کاری خود بزند. رهبرانی که موجب تحول می‌گردند (رهبران خلاق) به کارکنان تفهیم می‌کنند تا به ارزش کاری که انجام می‌دهند پی ببرند. بنابراین احساسی به فرد القا می‌شود که به خاطر تیم، در یک نهاد بزرگ‌تر به منافع شخصی خود تعالی ببخشد، یعنی نیازهایی خود را در سطحی عالی‌تر مطرح سازد، مناعت طبع داشته باشد و در صدد خود شکوفایی برآید(پورسلطانی، واقفی، زارعیان، موسوی‌راد، ۱۳۹۰: ۳۳). (پورسلطانی, واقفی, زارعیان, & موسوی‌راد, ۱۳۹۰)
برنز[۱۸] معتقد است رهبران تحول‌گرا ضمن تعامل با پیروان خود به جستجوی راه‌های نو در حل مشکلات می‌پردازند، به طوریکه در مقایسه با شرایط عادی، هم خود و هم پیروانشان به سطح بالاتری از موفقیت می‌رسند. از دیدگاه بس، رهبر تحول‌گرا در تلاش برای گسترده کردن دامنۀ علایق زیردستانش و برانگیختن آنها به سوی پذیرش مأموریت تیم، گروه یا سازمان است و برای شناخت افرادی که با او کار می‌کنند وقت صرف می‌کند. بس[۱۹]، اشاره می‌کند که رهبران تحول‌گرا تلاش می‌کنند تا فرد از نیازهای اولیه (یزیولوژیک و امنیت) پا فراتر گذاشته و به سوی نیازهای مهم‌تر (موفقیت و خودشکوفایی) گام بردارد(حلاجی، زردشتیان و تندنویس، ۱۳۹۰: ۲۹). (حلاجی, زردشتیان, & تندنویس, ۱۳۹۰)
بنا به گفته والاچ[۲۰] و مولر[۲۱]، رهبران تحول‌گرا می‌توانند زیردستان خود را به وسیلۀ فراهم کردن شرایط پشتیبانی و حمایت عاطفی و دادن فرصت برای استفاده از تجربۀ آنها، توانمند سازند. سبک رهبری تحول‌گرا به آن دسته از رفتارهای رهبر اشاره دارد که هدفشان بازشناسی و تصدیق نیازهای رشد و توسعۀ پیروان و همچنین مربی‌گری و مشورت دادن به آنهاست(امیرکبیری، دهقان، شیخ، فتحی، ۱۳۹۴: ۱۵۳).(امیرکبیری, دهقان, شیخ, & فتحی, ۱۳۹۴)
رهبری تحول‌گرا به عنوان یک سبک رهبری است که برای ایجاد انگیزه و الهام بخشیدن به پیروان برای تحقق اهداف بالادستی صورت می‌گیرد؛ که در این فرایند نگرش ها، ارزش‌ها و رفتارهای پیروان تغییر می‌یابد. این سبک رهبری یک پدیده در ۲ سطح کلی است که در گام اول افراد را در بر گرفته و سپس کل سازمان را پوشش می‌دهد (To, Herman, & Ashkanasy, 2015, p. 2). رهبران تحول‌گرا تمایل دارند پیروان خود را تشویق نمایند تا نتایجی فراتر از حد انتظار را به دست آورند؛ که در این مسیر ممکن است از باورها و ارزش‌های سطح بالاتر کارکنان بهره ببرند(Mittal, Dhar, Adcroft, & Adcroft, 2015, p. 895).
این سبک رهبری شامل رفتارهایی است که به دنبال تبدیل استانداردها و ارزشهای کارکنان؛ و بسیج آنها برای رسیدن به اهداف سازمانی است که فراتر از منافع فردی آنها می‌باشد و شامل نتایج چندگانه انگزیشی شامل توانمندسازی و انگیزه مستقل بودن می‌باشد (Fernet, Trépanier, Austin, Gagné, & Forest, 2015, p. 11 & 12).
۲-۱-۳) تئوری‌های رهبری تحول‌گرا
رهبری، مفهومی سهل و ممتنع است. تقریباً به تعداد صاحبنظران رهبری از آن تعریف وجود دارد. اما در مجموع، باور بسیاری از دانشمندان مدیریت این است که رهبری شامل فرایند نفوذ است؛ به عبارت دیگر رهبری توانایی نفوذ در دیگران برای رسیدن به اهداف است. این منبع نفوذ می‌تواند مانند نفوذی که شخص به دلیل برخورداری از مقام و مسئولیت مدیریتی به دست می‌آورد، رسمی یا غیر رسمی باشد. از آنجا که مشاغل مدیریتی با مقداری اختیارات رسمی همراه است، ممکن است چنین تصور شود که نقش رهبر به دلیل شغلی که وی در سازمان دارد ساده است، اما چنین نیست. نه همه رهبران، مدیر هستند و نه همه مدیران، رهبر هستند؛ زیرا سازمان به مدیرانش فقط اختیارات معین می‌دهد اما تضمین نمی کند که آنها می‌توانند به طور اثربخش رهبری کنند. می‌توان رهبرانی را پیدا کرد که توانایی نفوذشان ناشی از ساختارهای غیر رسمی است؛ به عبارت دیگر، رهبران به همان اندازه ساختارهای رسمی می‌توانند در داخل گروه غیر رسمی ظاهر شوند. چگونگی استفاده رهبر از قدرت و نفوذ خود را سبک رهبری می‌گویند. سبک های رهبری در شکل (۲-۱) زیر ارائه شده است(عامری، ۱۳۹۰: ۴۷ و ۵۱).(عامری, ۱۳۹۰)
شکل۲-۱) انواع سبک های رهبری(همان منبع: ۵۱)
در آخرین پژوهش های صورت گرفته بر موضوع رهبری، رهبران را به دو دسته تحول‌گرا و مبادله‌ای تقسیم کرده‌اند. محققان، رهبران تحول‌گرا را به صورت افرادی معرفی می‌کنند که با نشان دادن عواطف، افراد زیردست خود را متعهد کرده و متقاعد می‌کنند تا اهداف و ارزش های سازمان را بپذیرند و برای دسترسی به آنها تلاش فراتر از انتظار از خود نشان دهند، این شیوۀ عمل باعث می‌شود تا رهبران یک نوع دلبستگی عاطفی با زیردستان خود پیدا کنند. اما رهبران مبادله‌ای به عواملی از قبیل کنترل و ثبات برنامه‌ها علاقه‌مندند و احتمال ندارد که برای تأثیر بر تغییر نگرش‌ها، هنجارها یا شیوه‌های تفکر تلاش نمایند و نیز کمتر احتمال دارد روابط همکارانه را تشویق نمایند. شکل (۲-۲) زیر نشان‌دهندۀ ابعاد اصلی تشکیل دهندۀ رهبری تحول‌گرا و مبادله‌ای است (بهاروند، ۱۳۹۳: ۱۴۵).(بهاروند, ۱۳۹۳)
شکل۲-۲) ابعاد اصلی تشکیل دهندۀ رهبری تحول‌گرا و مبادله‌ای(همان منبع: ۱۴۶)
بس و آولیو[۲۲] الگوی رهبری تمام عیار را به منظور تبیین بهتر فرآیندهای رهبری مؤثر، ارائه نمودند. این الگو شامل سه نوع رهبری مبادله‌ای، تحول‌گرا و عدم مداخله گر می‌باشد(الحسینی المدرسی، ابراهیم زاده پزشکی و ابوالقاسمی، ۱۳۹۴: ۹۴ و ۹۵):(الحسینی المدرسی, ابراهیم زاده پزشکی, & ابوالقاسمی, ۱۳۹۴)
رهبری مبادله ای: برنز، رهبری مبادله‌ای (تعامل گرا) را به عنوان یک فرایند مبادله اجتماعی در نظر می‌گیرد. رهبران مبادله‌ای پیروان خود را در جهت اهداف و نقش‌های مورد نیاز هدایت می‌کنند و برای انگیزه دادن به آنان به پاداش و تنبیه سازمانی متکی هستند. علاوه بر این، آنها بر وظایف، استانداردهای کاری و اهداف وظیفه محور تأکید دارند. ابعاد رهبری مبادله‌ای عبارت است از: پاداش مشروط، مدیریت بر مبنای استثناء (مدیریت بر مبنای استثناء- فعال و مدیریت بر اساس استثناء- منفعل).
رهبری تحول‌گرا: رهبر تحول‌گرا، کسی است که به منظور تقویت عملکرد کارکنان و سازمان، رابطه مثبتی با زیردستان برقرار می‌کند، کارکنان را تشویق می‌کند که از نیازهای شخصی فراتر بروند و در راستای تمایلات گروه و سازمان کار کنند. رهبران تحول‌گرا زیردستان خود را بر می‌انگیزاند تا آنچه را در توان دارند انجام دهند. رهبری تحول‌گرا بر اساس مدل بس، دارای چهار عامل نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش و ملاحظات فردی می‌باشد.
رهبری عدم مداخله گر: منظور از رهبری عدم مداخله گر، عدم حضور رهبر یا اجتناب از رهبری کردن است که درواقع در طیف رهبری، غیر فعال‌ترین نوع رهبری به شمار می‌آید. در مقابل رهبری مبادله‌ای، حالت عدم مداخله‌گری، حالتی کاملاً غیر مبادله‌ای و بی‌تفاوت را نمایان می‌کند و رهبر از تصمیم‌گیری خودداری و مسئولیت‌ها را واگذار می‌کند.
به زعم بس، رهبری تحول‌گرا از چهار مؤلفه زیر تشکیل شده است که در ادامه به توضیح آن پرداخته می‌شود(خیراندیش و کاملی، ۱۳۹۰: ۱۶۶ و ۱۶۷؛ Li, Zhao, & Begley, 2015, p. 1149):(خیراندیش & کاملی, ۱۳۹۰)
نفوذ آرمانی[۲۳]: در مرکز نفوذ آرمانی؛ خلق ارزش هایی قرار دارد که الهام می‌بخشد و معنایی را برای افراد ایجاد می‌کند. چنانچه یک رهبر تحول‌گرا باشد، حس احترام، تحسین و وفاداری را در میان پیروان خود ایجاد خواهد کرد و بر داشتن تعهد قوی برای تحقق رسالت‌های سازمان تأکید خواهد نمود. سرافرازی، فره‌مندی، احترام و وفاداری بی چون و چرای پیروان از رهبری که حس آرمانی را انتقال می‌دهد، دیده می‌شود. نفوذ آرمانی سبب می‌شود که رهبران به عنوان مدل‌هایی از نقش و الگوی رفتار برای پیروان باشند.
انگیزش الهام بخش[۲۴]: در انگیزش الهام بخش؛ رهبران تحول‌گرا به روشی رفتار می‌کنند که به افراد پیرامون خود الهام بخشیده و به آنها انگیزه می‌دهند. انگیزش الهام بخش توصیف کننده رهبرانی است که از طریق مشارکت پیروان در ترسیم چشم اندازها، تعهد آنها را افزایش داده و ایجاد انگیزه می‌نمایند. تأکید انگیزش الهام بخش بر احساسات و انگیزه‌های درونی و نه بر تبادلات روزانه رهبر و پیرو است.
ترغیب ذهنی[۲۵]: رهبران تحول‌گرا تلاش‌های پیروان شان را جهت خلاق و نوآور بودن، از طریق زیر سؤال بردن مفروضات، شکل دهی مجدد مسائل و عبور از وضعیت‌های قدیمی به روش‌های جدید ترغیب می‌کنند. رهبران تحول‌گرا پیروان شان را جهت تفکر درخصوص مشکلات قدیمی با روش هایی جدید ترغیب نموده و آنها را جهت به چالش کشیدن ارزش ها، سنت‌ها و اعتقادات شخصی شان تشویق می‌کنند. النکوو[۲۶] معتقد است که ترغیب ذهنی به عنوان نوعی از رفتار رهبری دیده می‌شود که پیروان را به بررسی مجدد برخی از مفروضات درباره کارشان و تفکر مجدد در خصوص چگونگی انجام آنها تشویق می‌کند.
ملاحظه شخصی[۲۷]: در ملاحظه شخصی؛ رهبر نیاز به رشد پیروان را تشخیص داده و نوعی سبک مربیگری برای ارضاء این نیازها و برای آماده نمودن آنها برای سطوح بالاتر تدارک می‌کنند. در ملاحظه شخصی، رهبران فرصت‌های جدید یادگیری را به همراه نوعی جوّ حمایتی ایجاد می‌کنند. بس خاطر نشان می‌کند که رهبران تحول‌گرا از طریق توجه به نیازهای خاص هر یک از کارکنان شان ملاحظه شخصی را به نمایش می‌گذارند. چنین رفتارهایی به یادگیری ارزش گذاشته و انتظارات موفقیت شغلی را ارتقاء می‌دهد.
۲-۱-۴) آثار و اهمیت رهبری تحول‌گرا
رفتارهای تحول‌گرا (رفتار رهبرانی که از سبک رهبری تحول‌گرا استفاده می‌نمایند) برای اجرای استراتژی‌ها بسیار ضروری است زیرا این رفتارها محیطی را ایجاد می‌نمایند که پیروان احساس می‌کنند در جمع کارکنان اعتماد وجود داشته و این اعتماد در رفتار آنها نسبت به رهبر منعکس شده و این انگیزه را در آنها ایجاد می کند که فراتر از آنچه باید انجام دهند، اجرا نمایند (Engelen, Gupta, Strenger, & Brettel, 2015, p. 1070).
در عصر حاضر، روند تغییرات و تنوع ابزار مورد استفاده در جریان زندگی، هر روز بیشتر می‌شود. سرعت تغییرات و دگرگونی به حدی است که هیچ یک از افراد بشر حتی در یک قرن گذشته پیش بینی چنین تغییراتی را نمی کرد. رقابت جهانی و تجارت رو به رشد در شرق و غرب، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، فضایی به شدت ناپایدار برای تمامی کسب و کارها ایجاد کرده است. به منظور مقابله با این محیط نامطمئن و تغییرات مستمر، نیاز به افرادی در نقش رهبر به شدت احساس می‌شود. بدیهی است که رهبری سنتی در هزارۀ سوم ادامۀ حیات نخواهد یافت و جهان نیازمند رهبرانی تحول‌گرا خواهد بود. اقدام‌های رهبری تحول‌گرا این امکان را به شرکت‌ها می‌دهد تا به هنگام رقابت در یک محیط متلاطم و غیر قابل پیش بینی، عملکرد خود را ارتقاء دهند. هنگامی که اجزای رهبری تحول‌گرا به عنوان مکمل سایر اقدام‌های رهبری به کار رود، می‌تواند به یک منبع مزیت رقابتی برای شرکت تبدیل شود و استفاده از این مزیت رقابتی می‌تواند کمک قابل توجهی در رقابت استراتژیک و کسب بازده بالاتر در کوتاه مدت و بلند مدت کند. در واقع بدون رهبری تحول‌گرای اثربخش، احتمال اینکه سازمان بتواند به هنگام مواجهه با چالش‌های اقتصاد جهانی به عملکرد برتر و حتی رضایت بخش دست یابد، کاهش خواهد یافت(سیادت و همکاران، ۱۳۹۲: ۶۳).(سیادت, چوپانی, حیات, & کاظم پور, ۱۳۹۲)
توجه به مبحث رهبری تحول‌گرا به صورت فزاینده‌ای در حال افزایش است. به همین دلیل چندین کتاب، و مطالعه پژوهشی در خصوص بررسی تأثیر این متغیر منتشر شده است. به هر حال، باید این نکته را پذیرفت که مطالب تجربی و تئوریکی منتشر شده با ارزش بوده و به درک بهتر این سبک رهبری کمک خواهد نمود(Salem & Kattara, 2015, p. 2).
اهمیت موضوع رهبری در قلمروهای سازمان، مدیریت و رفتار سازمانی همواره کانون توجه سیاستگذاران سازمان‌ها را به خود معطوف داشته است. رهبری را می‌توان تحت شرایط مشخص، برای تحقق پذیری هدف‌های فردی یا گروهی مشخص، به عنوان فرایند تأثیرگذار و جهت دهی یک فرد به فعالیت‌های دیگران تعریف کرد. برداشت و لزوم درک اینکه مدیران باید کار هدایت و رهبری را انجام دهند، اهمیت موضوع را افزایش می‌دهد. در حقیقت از مدیران، به دلیل ماهیت وظایف رسمی و مسئولیت‌هایی که به آنها واگذار می‌شود، انتظار می‌رود متصل به صفات رهبری باشند. تغییرهای سریعی که در محیط های بیرونی و درونی سازمان‌ها روی می‌دهد، باعث می‌گردد نیاز به اعمال سبک رهبری اثربخش‌تر احساس شود (امیرکبیری و همکاران، ۱۳۹۴: ۱۴۵).(امیرکبیری et al., 1394)
رهبری هر سازمان یکی از عواملی است که در حیات سازمان‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کنند، که می‌تواند تأثیر به سزایی بر خلاقیت و نوآوری کارکنان داشته باشد. رهبری است که می‌تواند شرایطی را برای کارکنان به وجود بیاورد که کارکنان احساس استقلال و با ارزش بودن در سازمان کرده و با اعتماد به نفس بیشتری به دنبال ایده‌های خلاقانه و فرصت‌های کارآفرینانۀ ایجاد شده در سازمان رفته و از این رو باعث پیشرفت و تغییر و تحول در سازمان شوند. نظریه‌های رهبری تحول‌گرا بیان می‌کنند که ارتباط معناداری بین رهبری تحول‌گرا و کارآفرینی وجود دارد. رهبران تحول‌گرا، پیروان را تحریک می‌کنند تا فراتر از علائق شخصی‌شان به دنبال اهداف سازمان باشند. کانگر و کاننگو[۲۸] بیان می‌دارند که رهبران تحول‌گرا، ماهیتاً گرایش به تغییر و رفتار کارآفرینانه در سازمان دارند. از طرفی دیگر این رهبران به شدت به دنبال نوآوری در سازمان خود هستند. علاوه بر این، پژوهش‌های دیگر نیز نشان می‌دهند که رفتار پیشگام از قبیل اول بودن در بازار، اقدامات نوآورانه و پافشاری در دستیابی به اهداف، در ارتباط با رهبری تحول‌گرا می‌باشد(عربیون، دهقان نجم آبادی، رضازاده، حاجی‌فتحعلی، ۱۳۹۲: ۶۱).(عربیون, دهقان نجم آبادی, رضازاده, & حاجی‌فتحعلی, ۱۳۹۲)
یکی از تأثیر رفتار رهبری تحول‌گرا، بر روی عملکرد تیمی است. برای درک این که چرا رهبری تحول‌گرا می‌تواند بر روی کارکرد تیم تأثیر بگذارد، باید گفت که مطالعات زیادی بر این امر متمرکز شده اند که بسیاری از خروجی های مثبت تیم مانند تعهد تیمی، توانمندسازی، اهداف مشترک تیم می‌توانند به واسطۀ رهبری تحول آفرین بهبود یافته و از این طریق رهبری تحول آفرین می‌تواند بر کارکرد تیم تأثیر بگذارد (Lehmann-Willenbrock, Meinecke, Rowold, & Kauffeld, 2015, p. 1).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 11:34:00 ب.ظ ]




۲-۴-۷-۱) بررسی آیه­ی«عدو»:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ»[۱۵۹]: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مى‏کنید، در حالى که آن­ها به آن­چه از حقّ براى شما آمده کافر شده‏اند و رسول اللَّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندى که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون مى‏رانند اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده‏اید (پیوند دوستى با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آن­ها رابطه دوستى برقرار مى‏کنید در حالى که من به آن­چه پنهان یا آشکار مى‏سازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کارى کند، از راه راست گمراه شده است!
بیان نکات آیه:
۱) در این آیه، عدوّ به معنی جمع آمده یعنی به معنی دشمنان است، به قرینه­ی این­که فرموده: آن­ها را اولیای خود نگیرید.[۱۶۰]
۲) این آیه نازل شده در حق حاطب بن ابى بلتعه و سبب نزول آن بود، زنى به نام ساره مولاه ابى عمرو بن صیفى بن هاشم بن عبد مناف از مکه به مدینه آمد حضور پیغمبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) دو سال بعد از جنگ بدر آن حضرت به او فرمود: آمده‏اى مسلمانان بشوى، گفت: خیر ،فرمود: هجرت کرده‏اى عرض کرد :خیر، چون مولاى من شمائید و من در مکه مولائى ندارم بسیار محتاج شده‏ام آمده‏ام تا به من چیزى مرحمت بفرمائید تا باز گردم به سوى مکه فرمود چرا از اهل مکه درخواست ننمودى و آن زن در مکه پیشه‏اش غنا و نوح سرائى بود عرض کرد پس از روز بدر کسى رغبت و میل پیدا نکرد و خوانندگى من رسول خدا به فرزندان عبد المطلب فرمود: چیزى به او بدهید تا بر گردد به مکه، آن­ها ده دینار و لباس و شترى به او دادند.[۱۶۱]در این موقع حاطب نزد ساره آمد و نامه­ای نوشت و به او داد و همراه خود برد، پیامبر از طریق وحی این امر را متوجه شد وعده ای را برای تعقیب او فرستاد، وقتی او را در همان جا که پیامبر فرموده بود یافتند؛ از او نامه را خواستند و او نامه را نمی داد، آن­گاه امام علی(ع) آن زن را تهدید کرد، آن گاه آن زن، نامه را از میان گیسوانش بیرون آورد. امیر مؤمنان (ع) نامه را گرفت و نزد پیامبر خدا (ص) آورد و پیامبر خدا (ص) به حاطب گفت: «اى حاطب این چیست؟ حاطب گفت: اى پیامبر خدا، به خدا قسم که من دورویى نورزیدم و تغییر نیافتم و عوض نشدم و هم­چنان گواهى مى‏دهم که خدایى نیست به جز خدا و تو بی گمان به حق پیامبر خدایى، ولى اهل و خانواده‏ام درباره خوش رفتارى قریش با ایشان به من نامه نوشتند و من خواستم که خوش رفتارى قریش را با خانواده‏ام پاداشى داده باشم.[۱۶۲]

۲-۴-۸) بطانه:
بطانه، به معنای ِلباس زیرین است و کنایه از محرم اسرار است.[۱۶۳]
صاحب کتاب «التحقیق» در ذیل واژه­ی «بطانه»می­نویسد: البطانه: خلاف الظهاره[۱۶۴]: یعنی؛ بطانه به معنی لباس زیرین و مقابل آن لفظ «ظهاره»، به معنایِ لباس بالایی می­باشد. صاحب قاموس ذیل واژه­ی «بطانه »می­نویسد: «لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ…»[۱۶۵] ؛ بطانه به معنی هم راز و کسی که به باطن امر و اسرار مطّلع باشد جز از خودتان همراز نگیرید، کفّار را به باطن امر مطّلع نگردانید و با آن­ها مشورت نکنید آن­ها در ناراحت کردن شما کوتاهى ندارند.[۱۶۶]بِطانَه‏: برخلاف ظهاره ؛ یعنى آستر هر چیز. بِطَانَه : به صورت استعاره براى کسى که از باطن کار تو با اطّلاع است.[۱۶۷]«بطانه» در لغت به معناى فرد مورد اعتمادى است که انسان کارهاى سرّى خود را با او در میان مى‏گذارد و او آن­ها را فاش نمى‏کند. این کلمه مأخوذ است از بطانه الثوب، یعنى جامه زیرین و نظیر این است گفته عرب که مى‏گوید: فلان شعار فلان یعنى فلانى جامه زیرین فلانى است. و از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «یاران و نزدیکان انسان هم­چون جامه زیرین و سایر مردم به منزله لباس رویین هستند»[۱۶۸]
از رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) روایت شده که «ما بعث اللّه من نبىّ و لا استخلف من خلیفه إلّا کانت له بطانتان، بطانه تأمر بالخیر و تحضّه علیه، و بطانه تأمره بالشّرّ و تحثّه علیه»: (هیچ پیامبرى را خدا مبعوث نکرد و جانشینى براى او نگزارد مگر این­که دو گونه اصحاب و محرم داشته‏اند:
۱- بطانه و یار و محرمى که او را به خیر ترغیب مى‏نماید.
۲- بطانه و یار و محرم که بر شرّ و بدى تشویق مى‏نماید.[۱۶۹]
این واژه تنها یک بار در قرآن ذکر شده است و به صورت کنایه در مورد کسی که او را برای اطلاع از کار خود برمی­گزنیم استعمال می­ شود.[۱۷۰] از این­رو بطانه در اصطلاح به دوست پنهانی، دوست، همراز و کسی که باطن امر و اسرار مطلع است گفته می­ شود.[۱۷۱]
۲-۴-۸-۱) بررسی آیه­ «بطانه»:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتْ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»[۱۷۲]
مجاهد گوید این آیه درباره آن عده از مسلمانان نازل شد که به علت نزدیکى و دوستى و هم­پیمانى و همسایگى و خویشاوندى رضاعى با منافقان و بعضى یهودیان صمیمیت و پیوند داشتند. خداى­تعالى در این آیه آنان را از ارتباط نزدیک با اغیار بر حذر داشت تا در فتنه نیفتند و اغفال نشوند.[۱۷۳]
در این آیه شریفه،«ولیجه» (خویشاوند نزدیک) را« بطانه» (آستر) نامیده و وجهش این است که آستر به پوست بدن نزدیک است. تا رویه (ظهاره) لباس. چون آستر لباس بر باطن انسان اشراف و اطلاع دارد و مى‏داند که آدمى در زیر لباس چه پنهان کرده، خویشاوند آدمى هم همین طور است، از بیگانگان به آدمى نزدیک­تر و به اسرار آدمى واقف‏تر است. و جمله«لا یَأْلُونَکُمْ» به معناى«لا یقصرون فیکم» است. یعنى دشمنان از رساندن هیچ شرّى به شما کوتاهى نمى‏کنند[۱۷۴] و این که خداى­تعالى فرمود:«لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ» به این معنا است که دوستى که در دیانت یا به قول بعضى در قرابت به پایه شما نمى‏رسد انتخاب و اتخاذ نکنید.[۱۷۵]
قرائتی در تفسیر این آیه می­نویسد: «بِطَانَهً» از بطن، بطن یعنى شکم و درون، لباسى که به شکم مى‏چسبد، لباس زیر را مى‏گویند؛ «بِطَانَهً»، «مِنْ» یعنى از «دُونِکُمْ» :یعنى غیر خودتان، از غیر خودتان نگذارید کسى به درونتان بچسبد، یعنى نگذارید عوامل نفوذى بروند در تشکیلات شما، جاسوس‏هاى بیگانه را راه ندهید، بیگانه را راه ندهید، رازدارى کنید، همه اطلاعات را به همه کس نگویید. این آیه مى‏گوید مسلمان‏ها باید رازدار باشید. آخرِ آیه مى‏گوید که‏ «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»، یعنى اگر عقل دارید؛ ایمان تنها کافى نیست، چون مى‏گوید:اى مؤمن، اگر عاقلى باید این کارها را بکنى. پیداست مى‏شود آدم دین داشته باشد ولى عقل نداشته باشد.[۱۷۶]ولی متأسفانه بسیاری از پیروان قرآن از این هشدار غفلت ورزیده­اند در نتیجه گرفتار نابسامانی­های فراوان شده ­اند هم­اکنون نیزدر اطراف مسلمان دشمنانی هستند که خود را به دوستی می­زنند معلوم می­ شود که دروغ می­گویند: اما مسلمانان فریب ظاهر آن­ها را خورده و به آن­ها اعتماد می­ کنند، در صورتی که آن­ها برای مسلمان جز پریشانی و بیچارگی و تباهی چیزی نمی­خواهند و از ریختن خار بر سر آن­ها و به دشواری کردن کار آن­ها کوتاهی ندارد و تمام نقشه­ها و اهدافشان شکست و به بند کشیدن اقتصادی، فرهنگی و… می­باشد.
۲-۴-۹) ولیّ:
ولاء و ولایت (به فتح وکسر واو)، ولیّ و مولی و امثال این­ها همگی از ماده­ «و ل ی»در مجموع ۲۳۲ بار در قرآن کریم آمده است.[۱۷۷]
ولیّ‏: وَلَاء و تَوَالِی‏ یعنى دوستى و صمیمیت که دو معنى از آن‏ها حاصل می­ شود و افزون می­گردد تا جایی­که میان آن معانى چیزى که از آن­ها نباشد نیست و این معنى یعنى دوستى براى نزدیکى، مکانى، نسبى، دینى، بخشش و یارى کردن و اعتقاد و ایمان به­کار می­رود. وِلَایَه- با کسره حرف (و) یارى کردن است، ولىّ- وَلَایَه- با فتحه حرف (و) سرپرستى است و نیز گفته شده هر دو واژه حقیقتش همان سرپرستى است که کارى را به عهده بگیرند. وَلِیّ‏ و مَوْلَى‏- در آن معنى به­کار می­رود که هر دو در معنى اسم فاعل هستند.[۱۷۸]
مصطفوی در تعریف واژه «ولیّ» می­نویسد: ولىّ: أصل صحیح یدلّ على قرب[۱۷۹]؛ ولیّ در اصل دلالت بر قرب و نزدیکی می­ کند. وَلِی‏: سرپرست و اداره کننده امر. و نیز به­معنى دوست و یارى کننده و غیره آید.[۱۸۰]
طبرسى ذیل‏ آیه­ی «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ‏ »[۱۸۱] نوشته است:
ولىّ از «ولى» است به معنى نزدیکى بدون فاصله و او کسى است که به تدبیر امور از دیگرى احقّ و سزاوارتر است.[۱۸۲] به رئیس قوم والى گویند که به تدبیر و امر و نهى امور نزدیک و مباشر است. به آقا مولى گویند که به امر بنده سرپرستى و مباشرت می­ کند به بنده مولى گویند که با اطاعت مباشر امر مولى است و از آنست ولىّ یتیم که مباشر مال یتیم و اداره اوست.[۱۸۳]
علامه امینی در تبین معنای مؤلا که از ولی مشتق است، ۲۷ معنا را نقل کرده است، یکی از معانی آن؛ ولایت و سرپرستی است.[۱۸۴]
صاحب کتاب التحقیق می گوید: مفاهیمی همانند نزدیکی، دوستی، یاری رساندن و پیروی کردن از آثار و نشانه­ های اصل «ولی» می­باشند که با توجه به اختلاف موارد به دست می­آیند.[۱۸۵]
۲-۴-۹-۱) بررسی آیه­«ولیّ»:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‏»[۱۸۶]: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! یهود و نصارى را ولّى (و دوست و تکیه‏گاه خود،) انتخاب نکنید! آن­ها اولیاى یکدیگرند و کسانى که از شما با آنان دوستى کنند، از آن­ها هستند خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمى‏کند.
شأن نزول این آیه، مربوط به زمان پیامبر (ص) بعد از جنگ بدر یا احد بود که بعضی از مسلمان خواستند با یهود و نصاری معاشرت کنند تا به جهت خوف از مشرکان به آن­ها پناه ببرند، لکن خطاب آن عام است و تا قیامت به تمام مؤمنان است. این آیه این درس را به مسلمانان می دهد که هیچ­گاه این دو گروه ِیهود و نصاری را به عنوان ولی و دوست و تکیه گاه خود نگیرید. زیرا که صرف نظر از این­که بین خودشان عداوت و بغضا دارند ولی در عداوت با اسلام و قرآن و مسلمانان یک دل و یک جهتند اگر دیدید با شما اظهار دوستی کردند، بدانید که می­خواهند شما را استثمار کنند و حیثیت­های شما را از بین ببرند و دین شما را از دست شما بگیرند[۱۸۷].
۲-۴-۱۰) نفاق:
نفاق از ماده «نفق» با مشتقاتش در قرآن کریم،۱۱۱ بار آمده است .[۱۸۸] نفق‏:«نفق (بر وزن فرس) و نفاق (به فتح ن) به معنى خروج یا تمام شدن است».[۱۸۹]
نفاق مصدر است به معنى منافق بودن، منافق کسى است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است‏[۱۹۰]: «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ‏».[۱۹۱]
طبرسى در وجه این تسمیه می­گوید: منافق به سوى مؤمن با ایمان خارج می شود و به سوى کافر با کفر و در جاى دیگر می­گوید: علت این تسمیه آنست که منافق از ایمان به طرف کفر خارج شده است.[۱۹۲]
ناگفته نماند: نَفَق‏ (بر وزن فرس) نقبى است در زیر زمین که درب دیگرى براى خروج دارد و در آیه‏«… فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ‏ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ…»[۱۹۳] ؛ مراد همان نقب است یعنى اگر بتوانى نقبى در زمین یا نردبانى بر آسمان بجوئى. لذا منافق را از آن منافق گوئیم که از ایمان خارج شده چنان­که از طبرسى نقل شد و یا از درى وارد و از در دیگرى خارج شده چنان­که از راغب نقل گردید.[۱۹۴]
۲-۴-۱۰-۱) نکاتی پیرامون واژه «نفاق » و«منافق»:
منافق از منظر قرآن خطرناک‌ترین افراد در یک جامعه منافقان هستند؛ چرا که تکلیف انسان در برابر آن­ها روشن نیست. نه واقعاً دوست‌اند و نه ظاهراً دشمن؛ از امکانات مومنین استفاده می‌کنند و از مجازات کفار ظاهراً مصون‌اند؛ ولی اعمال‌شان از کفار بدتر است. لذا منافق از کافر خطرناکتر و عذاب او در آخرت از کافر سخت­تر است زیرا که به حکم دزد خانگى است و پلى است که کفّار به­وسیله آن به خراب­کارى در اسلام راه می­یابند، قرآن مجید می­فرماید:« إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً»[۱۹۵] : منافقان در پایین‏ترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آن­ها نخواهى یافت! (بنا بر این، از طرح دوستى با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!
و نیز فرموده:« وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها هِیَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ»[۱۹۶]: خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش دوزخ داده جاودانه در آن خواهند ماند- همان براى آن­ها کافى است! و خدا آن­ها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب همیشگى براى آن­هاست!
در صدر اول اسلام منافقان در کارهاى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) بسیار کار شکنى کردند حالاتشان اغلب در سوره توبه که در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهاى دیگر مذکور است و نیز زنان منافق نیز کم نبوده‏اند که قرآن پنج بار «منافقات» را در ردیف «منافقین» آورده است.[۱۹۷]
خطر این قشر برای اسلام و مسلمان تا آن­جاست که پیامبر(ص)، قهرمان و مقاومی که در برابر قدرت­های بزرگ و دشمنان سر سخت اسلام بدون هیچ ترس و بیمی ایستاد و سر­سختانه می­خروشید و می­جنگید، در مورد نقشه­های خائنانه­ی منافقین بر پیکر امت اسلام فرمود: «من بر امتم نه از مؤمنان بیمناکم، نه از مشرکان؛ مؤمن، ایمانش مانع ضرر اوست و مشرک، خدا او را به خاطر شرکش رسوا می کند ولی من از منافق بر شما می ترسم که از زبانش علممی ریزد(ودر قلبش کفر وجهل است)سخنانی می­گوید که برای شما دل پذیر است، اما اعمالی (در خفا)انجام می­دهد که زشت و بد است.[۱۹۸]
۲-۴-۱۰-۲) اقسام نفاق:
نفاق به معنى دو رویى و مخالف بودن ظاهر با باطن است و براى آن اقسامى است:
الف) نفاق در عقیده: این قسم از نفاق عبارت است از این­که؛ شخص در باطن کافر و مشرک و طبیعى و منحرف باشد، ولى در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کند و یا جزءِ فرق باطله و اهل بدعت و ضلالت باشد ولى اظهار تشیّع نماید و این نوع از نفاق اعظم و اشدّ و اقبح اقسام کفر است زیرا علاوه بر کفر باطنى، شامل مکر و حیله و خدعه نسبت به مسلمانان نیز می باشد و آن­چه از مصائب و بدبختی­ها که دامن­گیر مسلمانان شده از قبل این­گونه افراد بوده است و از این جهت خداوند در قرآن سخت‏ترین عذاب و درکات دوزخ را براى آنان مقرر داشته و فرموده: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ…»[۱۹۹]
ب) نفاق در اخلاق: یعنى باطناً متخلّق به اخلاق حمیده نباشد ولى در ظاهر چنین نمایش دهد که داراى اخلاق حمیده است مثل این که در باطن زهد و خوف از خدا و محبّت خدا و سخاوت و توکل و خشوع و امثال این صفات را ندارد ولى در ظاهر خود را زاهد و خائف و محبّ خدا و سخى و متوکل و خاشع و نظائر این­ها نشان می­دهد. ولى اگر در باطن داراى اخلاق رذیله باشد ولى در ظاهر ترتیب اثر بر آن­ها ندهد، این نفاق نمی ­باشد بلکه طریقه معالجه اخلاق رذیله همین است و اگر به این قصد باشد بسیار ممدوح و پسندیده بلکه لازم است.
ج) نفاق در اعمال است یعنى خلوت او با ملأ او و پنهان او با آشکاراى او و غیبت او با حضور او متفاوت باشد و در ظاهر خود را اعبد و اتقى ناس معرّفى کند ولى در حقیقت چنین نباشد و این نیز غیر از اخفاء معصیت است زیرا اشاعه و اظهار معصیت خود گناه است و دلیل بر این­که نفاق شامل جمیع این اقسام است اخبارى است که از رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) در تعریف نفاق و منافق وارد شده از امام چهارم زین العابدین (علیه السّلام) روایت شده که فرمود: «قال رسول اللَّه (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) ما زاد خشوع الجسد على ما فى القلب فهو عندنا نفاق.[۲۰۰]
نفاق و دورویى، مثل سایر اوصاف و ملکات خبیثه یا شریفه، درجات و مراتبى است در جانب شدت و ضعف، هر یک از اوصاف رذیله را که انسان در صدد علاج آن برنیاید و پیروى از آن نماید، رو به اشتداد گذارد. و مراتب شدّت رذایل چون شدّت فضایل غیر متناهى است. انسان اگر نفس امّاره را به حال خود واگذار کند، به واسطه تمایل ذاتى آن به فساد و ناملایمات عاجله نفسانیه و مساعدت شیطان و وسواس خنّاس میل به فساد کند و روز به روز به اشتداد و زیادت گذارد تا آن­جا رسد که آن رذیله‏اى که از آن پیروى کرده صورت جوهریه نفس و فصل اخیر آن گردد و تمام مملکت ظاهر و باطن در حکم آن درآید. نفاق و دورویى علاوه بر آن­که خود صفتى است بسیار قبیح و زشت که انسان شرافت­مند هیچ­گاه متصف به آن نیست و داراى این صفت از جامعه انسانیّت خارج، بلکه با هیچ حیوانى نیز شبیه نیست و مایه رسوایى و سرشکستگى در این عالم پیش اقران و امثال است، ذلت و عذاب الیم در آخرت است و به طورى که در حدیث شریف ذکر فرموده: صورتش در آن عالم آن است که انسان با دو زبان از آتش محشور گردد و اسباب رسوایى او پیش خلق خدا و سرافکندگى او در محضر انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین گردد. و شدت عذابش نیز از این روایت مستفاد شود، زیرا که اگر جوهر بدن جوهر آتش شد، احساس شدیدتر و الم بیشتر گردد.[۲۰۱]
۲-۴-۱۰) بصیرت:
حرف اول در اساسی­ترین شاخصه­های رشد و کمال جامعه­ دینی از آنِ بصیرت است. بصیرت ضروری­ترین شرط برای دعوت به حق است و داعیان الی­الله باید خود را به آن بیارایند، خدا­شناسی، پیامبرشناسی، امام­شناسی، معادشناسی و دشمن­شناسی از ابعاد برجسته­ی بصیرت است: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ»[۲۰۲]‏: بگو؛ این راه من است من و پیروانم و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!
الف) معنا و مفهوم بصیرت: در این بخش معنای لغوی و اصطلاحی بصیرت مورد بررسی قرار می­گیرد.
۲-۴-۱۰-۱) بصیرت در لغت:
بصیرت و جمع آن بصائر[۲۰۳] از ماده بصر است. بصر در لغت به معانی زیر به کار رفته است:
بصر به معنای «العین»[۲۰۴] یعنی حس بینایی ظاهری که توسط چشم اتفاق می­افتد. جمع بصر در این معنی ابصار به کار رفته است.[۲۰۵]بصر به معنای علم وآگاهی[۲۰۶]، قدرت ادراک دل و قوّه بینایی[۲۰۷]و نفاذ فی القلب[۲۰۸] که فراتر از چشم ظاهری بوده و آگاهی یافتن به غیر از حواس ظاهریست می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ب.ظ ]




رفتار ها : همیشه دعوا دارد، خودزنی می کند ،فحش می دهد، داد و بیداد می کند . در اخر جلسه از آزمودنی خواسته شد برگه های یادداشت تمرین برای درک مسائل خود را کامل کند.در این تکلیف محیط ، رفتار ،افکار و واکنش های جسمانی مورد تاکید هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جلسه چهارم: تمرکز به زمان حال و رفتار خود با تاکید بر روش های مراقبه وحساسیت زدایی منظم
هدف:
۱-توجه و تاکید بر زمان حال و رفتار کنونی خویش.
۲- استفاده از تکنیک موثر در کاهش اضطراب و افسردگی ناشی از چالشهای زناشویی
در این جلسه پس از بحث و تبادل نظر در مورد تکلیف جلسه قبل ، ازمونگر از اعضا می خواهد به منظور تغییر خویش و دستیابی به هویت موفق و در گیری ارتباط بیشتر با دیگراعضا خانواده، رفتار خود را تغییر دهند. زیرا به اعتقاد یونگ ، انسان به میزان بسیار محدودی بر احساس و افکارش کنترل دارد در حالیکه ساده تر می تواند رفتارش را کنترل کند و با پرسیدن سوالاتی از قبیل اکنون چه کاری دارید انجام می دهید؟به رفتار اعضا در زمان حال تاکید می کند.ازمونگر تمام سعی اش این است تا اعضا به قضاوت ارزشی نسبت به رفتار خود بپردازند و انها را متوجه رفتار کنونی شان کند. در طول جلسه از انتقاد و تنبیه بر حذر شود. در این جلسه بر ارضائ نیازهایی چون عشق و محبت، احساس ارزشمندی ، احساس تعلق، بقا، شوخی، ازادی و کنترل زندگی خویش تاکید می شود .در ادامه ازمونگر تکنیک ریلکسیشن را اموزش داده و از اعضا می خواهد تا تکنیک مورد نظر را انجام دهند و از انها می خواهد تا درحضور ازمونگر تمرین کنند . در پایان ازمونگر از اعضا می خواهد تا این فن را در منزل تمرین کنند. همچنین به عنوان تکلیف جلسه بعد ازمونگر می خواهد از اعضا تا مسولیت چند کار را شخصا به عهده بگیرند و چند واقعیت زندگی خود رایاداشت کنند.
جلسه پنجم : شناخت اهداف و ارزشها و باورهای شخصی و بازسازی طرحواره های ذهنی
هدف:شناخت اهداف کوتاه مدت و دراز مدت و بررسی نظام ارزشی خود (رشد و شناخت بهتر خود ، شناخت بیشتر نقاط قوت و ضعف خود از طریق ابراز خویشتن و بی پرده گویی ، تمرین گوش دادن فعال ، پی بردن به اثر افکار خود روی سایر اعضای خانواده ، دیدن خود از دریچه چشم اعضا خانواده ، کمک به کاهش اضطراب درخانه)
این هدف از طریق
۱- تشخیص موقعیت ، افکارو باور های غلط
۲- توانایی جداسازی موقعیت و افکار
۳- شناخت افکار خود آیند و شواهدی که این افکار را تایید و یا رد می کنند
۴-شناخت تفکر جایگزین یا متعادل محقق می شود.در جلسات پیشین به طور مختصراشاره ای شد ،به راهبردهای مقابله با طرحواه های ناسازگار که به شرح زیر است :
۱-بازسازی شناختی
۲-پیش بینی و آماده شدن با بهره گرفتن از تجسم ذهنی(مراقبه و ریلکسیشن)
۳-تشخیص نشانه های اخطاری و اسنادهای بدبینانه
۴-ایجاد وقفه (دور ساختن خود از موقعیت)
۵-جرات آموزی
در ادامه به آزمودنی ها تشخیص باورهای غیر منطقی ، افکارخودایند ، تشریح اسنا های بدبینانه و کلی ارائه شد و و اسناد های خوش بینانه و تمرین آنهاآموزش داده شد.آزمودنی ها و درمانگر درباره اینکه آیا می توان از افکار خودایند یا تصاویر ذهنی آگاه شد ، به بحث پرداختند.و برای تشخیص این افکار تمرین هایی انجام دادند. به تمرین و تشخیص باورها وطرحواره های پر التهاب ، شواهدی که آن را تایید و یا رد میکنند وتمرین و تشخیص تفکر جایگزین یا متعادل و آموزش چگونگی دستیابی به تفکر جانشین یا متعادل که در کاهش طرحواره های ناسازگار نقش بسزایی دارد نیز به آزمودنی ها اموزش داده شد. بطور مثال گزارش یکی از ازمودنی ها در موارد بازسازی شناختی به شرح زیر است :
موقعیت : در منزل با همسرم نشسته ام
حالت های خلقی: احساس غم ناشی عدم توجه همسر به بنده
افکار خودآیند : من از این رفتار همسرم خوشم نمی آید.
او از من بدش می آید و هیچ وقت با من خوب نمی شود.اوتماشای تلویزیون را بر صحبت کردن با من ترجیح می دهد.
شواهدی که فکر پر التهاب را تایید می کنند : چون من خوشگل نیستم .
افکار نوع دیگر /متعادل : شاید امروز با همکارانش دعواش شده ،بیحالی و کسالتش راب رای من آورده.
شایدم مریض باشه ،حال و حوصله نداره.
در ادامه جلسه اعضا در مورد اهداف کوتاه مدت و دراز مدت زندگی زناشویی خود سخن می گویند و برخی به غیر منطقی بودن اهداف و باورهای خویش پی می برند. در اینجا کلیه موضوع ارائه شده در رابطه با اهداف و ارزشها با اصول و فرایند طرحواره درمانی و روش های مقابله با طرحواره های ناسازگار ارتباط داده می شود و از تکنیک های این نظریه جهت پیشبرد کارهای گروه استفاده می شود. در پایان از اعضا خواسته می شود چند اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را یادداشت کنند و در مورد ارزشها وباورهای فردی خود و تاثیر آن در زندگی مشترک ، مواردی را برای جلسه بعد یاداشت کنند. در ادامه جلسه تمرکز بسیار بر رابطه حسنه بین اعضای خانواده و شناخت ابعاد مختلف از جمله تواناییها، نقاط ضعف و قوت و مشکلات انان صورت گرفت. در پایان ضمن خلاصه نمودن بحث و جمع بندی توسط ازمونگر ،از اعضا خواسته شد تا رفتار خود را با توجه به بحث مطرح شده ارزیابی کنند و خود را مسئول اعمال کنونی خویش بدانند.
جلسه ششم: آموزش تکنیک کاهش و حذف طرحواره های ناسازگار
هدف:
۱-متعهد شدن هریک از اعضا به انجام مراحل عملی به شیوه ای مسوولانه در جهت افزایش شادی و نشاط
۲- تشخیص نشانگان یاس و ناامیدی و کسب برخی مهارتها در رویارویی با موقعیت های یاس آور
در این جلسه همانند قبل ابتدا به بررسی تکالیف جلسه قبل پرداخته می شود. در این جلسه ازمونگر گروه با توجه به زمان جلسه برخی از تکنیکهای موثردر جهت حذف باورهای منفی شامل:
۱- استفاده از خاطرات خوشایند
۲-انجام فعالیت های جالب
۳-تنفس کنترل شده
۴-خود گویی مثبت
۵-کنترل رژیم غذایی و انجام حرکات ورزشی
۶-گوش دادن به موسیقی شاد
۷-خواندن کتاب طنز
۸-گذران اوقات فراغت با دوستان شاد
۹-شیوه توقف تفکرات مزاحم
۱۰-به مثبت ها توجه کردن
۱۲-روحیه شوخ طبعی را در خود تقویت کردن
می باشد را آموزش می دهد. و از انها می خواهد تا در منزل این تکنیکها را تمرین نمایند. ازمونگر همچنین به اعضا توصیه می کند که هیچ گونه عذر و بهانه ای برای رد مسئولیت پذیرفته نمی شود و تمامی تکنیکها باید انجام پذیرد. در ادامه آزمونگر به تشریح موارد چون:
۱-شناخت موقعیت ها و نشانه های یاس آور
۲-بررسی تفکر خودکار افراد در موقعیت های ناامید کننده
۳-اجتناب از سرزنش و تنبیه
۴-اجتناب از کمال گرایی و ناامیدی
۵-جایگزینی افکار مثبت بجای افکار ناامید کننده
۶-پرهیز از استدلالات و انتظارات غیر منطقی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ب.ظ ]




مقایسه جنبش زنان در سه کشور ایران، ترکیه و امریکا پرداخته است. این رساله در دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۸۲ انجام شده است. روش انجام این تحقیق، مقایسه «تطبیقی – تاریخی» بوده که به شش فرضیه اصلی پرداخته است. محمدکریمی در فصل دوم پایان نامه به مرور مبانی نظری تحقیق، یعنی تئوری های جنبش اجتماعی پرداخته است و پس از بررسی آنها، نظریه تیلی را به عنوان چارچوب نظری تحقیق انتخاب کرده است.
محمدکریمی در فصل چهارم پایان نامه که مربوط به تحلیل داده ها است، به بررسی شش فرضیه خود در رابطه با جنبش زنان در سه کشور مورد اشاره پرداخته است. در سنجش فرضیه اول، «رابطه سابقه جنبش های اجتماعی با شکلگیری جنبش زنان» مورد بررسی قرار گرفته است. در این قسمت، تاریخچه جنبش مشروطه و جنبش زنان ایران مرور شده و با موارد مشابه در ترکیه و امریکا مقایسه گردیده است. سابقه جنبش های اجتماعی در این سه کشور، مشروطهطلبانه (ایران)، استقلالطلبانه (ترکیه)، و ضد نژادپرستی (امریکا) بوده است. در مجموع، این مرور تاریخی در تائید فرضیه نخست بوده است، «یعنی، هرچه سابقه جنبش های اجتماعی (خاصه با حضور زنان)، در یک جامعه بیشتر باشد، امکان شکلگیری جنبش زنان افزایش مییابد» (محمدکریمی، ۱۳۸۲: ۲۰۴-۲۰۷).
فرضیه دوم، مربوطه به رابطه بین ساختار سیاسی و احتمال شکلگیری جنبش زنان است. محمدکریمی در این قسمت، ساختار سیاسی سه کشور فوق را از نظر دموکراتیک بودن مورد ارزیابی قرار داده، و کیفیت شکلگیری جنبش زنان در این کشورها را مقایسه کرده است. بر اساس یافته های تاریخی، وی مدعی است که ساختار دموکراتیک منجر به مساعد شدن زمینه رشد جنبش زنان می گردد. محمدکریمی، ساخار سیاسی امریکا را به دلیل تکثرگرا بودن، مساعد برای رشد جنبش زنان می داند؛ در حالیکه برخی مقررات، و دخالت دولت در جامعه مدنی ایران و ترکیه را مانعی در جهت شکلگیری «مستقل» جنبش زنان ارزیابی کرده است (۱۳۸۲: ۲۲۷-۲۲۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سومین فرضیه این تحقیق در مورد ارتباط میان مشروعیت مطالبات جنبش زنان از نظر مردم و دولت حاکم نسبت به تحقق اهداف جنبش است. در این مورد نیز، مطالبات گروه های مختلف جنبش زنان در سه کشور مورد نظر، بررسی گردیده و رابطه مشروعیت آنها با میزان تحقق اهداف جنبش بررسی شده است. محمدکریمی، مشروعیت مطالبات را در دو سطح «مردم» و «دولت» تحلیل کرده است. در مورد ایران، وی با دستهبندی گروه های جنبش زنان به دو دسته کلی «جنبش زنان اسلامگرا» و «جنبش زنان سکولار» مطالبات آنها را از یکدیگر تفکیک کرده است. در مورد زنان اسلامگرا به اعتقاد محمدکریمی تاکید آنها بر قوانین بوده و مسائلی را مورد هدف قرار می دهند که از نظر اسلام امکان تغییر داشته باشد. در مقابل، زنان سکولار علاوه بر مطالباتی که زنان اسلامگرا مطرح می کنند، خواسته هایی را در نظر دارند که ممکن است در تعارض با نظر علما باشد. در نتیجه، اینگونه استدلال می شود که چنین مطالباتی با مانع مواجه می گردد. محمدکریمی در تائید فرضیه سوم خود می گوید: «در ایران به دلیل مشروعیت بالای مذهبی بین مردم و دولت، تحقق مطالبات جنبش زنان اسلامگرا سریعتر رخ خواهد داد» (۱۳۸۲: ۲۴۷-۲۵۱).
فرضیه چهارم، در مورد ارتباط میان چگونگی سازماندهی جنبش زنان و میزان قدرت عمل و موفقیت آن، است. در این قسمت، محمدکریمی سازماندهی جنبش زنان در سه کشور مدنظر را برررسی کرده و وضعیت سه سازمان برجسته در هر یک از آنها را با میزان قدرت و موفقیت آنها مقایسه می کند. «سازمان ملی زنان» در امریکا، «اتحادیه زنان» در ترکیه، و «دفتر امور مشارکت زنان» در ایران مورد تحلیل قرار گرفته و ویژگی های آنها از نظر استقلال مالی، سلسله مراتب درونی و رهبری، ایدئولوژی، گسترش جغرافیایی و اجتماعی، و نوع سازماندهی بررسی شده است. در ادامه قدرت و موفقیت جنبش مترادف با تحقق مطالبات در نظر گرفته شده و مقایسه نهایی صورت گرفته است. محمدکریمی استدلال می کند که «هرچه کم و کیف سازماندهی جنبش زنان بیشتر باشد، میزان قدرت عمل و موفقیت جنبش زنان افزایش می یابد» (۱۳۸۲: ۳۲۱-۳۲۲).
فرضیه پنجم، مشابه فرضیه پیشین به ربط میان میزان امکانات بسیج شده توسط جنبش زنان و میزان قدرت عمل و موفقیت آن اختصاص دارد. که این فرضیه نیز بر اساس یافته های تحقیق مورد تائید قرار می گیرد. آخرین فرضیه این تحقیق، درباره رابطه میان آگاهی زنان و میزان سازمانیافتگی جنبش زنان است. بر این اساس، محمدکریمی به بررسی میزان تحصیلات عمومی و عالی در سه کشور مورد نظر پرداخته و پس از آن سازمانیافتگی جنبش را با سطح آگاهی مقایسه می کند. وی در مورد ایران می گوید: «به دنبال افزایش آگاهی این قشر [زنان]، شاهد رشد انفجاری تشکل های مستقل زنانه و سازمان های غیردولتی زنان هم از نظر کمی و هم کیفی هستیم» (۱۳۸۲: ۳۵۶). در نهایت، محمدکریمی معتقد است که میان سطح آگاهی زنان و میزان سازمانیافتگی جنبش زنان ارتباط وجود دارد.
تحقیق محمدکریمی از این جهت ارزشمند است که مقایسه ای میان سه جنبش در سه بافت اجتماعی متفاوت انجام داده است، و این مقایسه امکان شناخت ویژگی های جنبش زنان در هر کشور را افزایش داده است. بویژه اطلاعات گردآوری شده در مورد جنبش زنان در ترکیه بدین سبب که کمتر مورد توجه بوده، حائز اهمیت است. اما نقدی که می توان بر این تحقیق وارد کرد، بیشتر در مورد جنبش زنان در ایران و انتخاب مصادیق عینی برای شناخت آن است. بسیاری از واقعیت ها در این تحقیق پنهان مانده، تا جائیکه برخی از فعالیت های «دولتی» به جای جنبش زنان مورد ارزیابی قرار گرفته است. به عبارت دیگر، آن بخشی از جنبش زنان که محمدکریمی عنوان «جنبش زنان سکولار» بر آنها می نهد در این تحقیق به ندرت واکاوی شده است.

حسین رنجبر
حسین رنجبر، در رساله ای با عنوان «بررسی جنبش زنان از مشروطه تاکنون» که جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد مطالعات زنان در دانشگاه علامه انجام داده است، به تحقیقی تاریخی در خصوص جنبش زنان پرداخته است. سوالات اصلی این تحقیق عبارتند از: «سیر تاریخی جنبش اجتماعی زنان در ایران از مشروطه تاکنون چگونه است؟ جنبش اجتماعی زنان ایران از مشروطه تاکنون به دنبال چه بوده و هست؟ آیا جنبش اجتماعی زنان ایران از مشروطه تاکنون یک جنبش ملی بوده است؟» (رنجبر، ۱۳۸۳: ۷).
فصل دوم این تحقیق، اختصاص به مبانی نظری جنبش های اجتماعی دارد. رنجبر با مرور نظریه های رویکرد بسیج منابع (زالد و مککارتی، سیدنی تارو، و چارلز تیلی)، و رویکرد جنبش های جدید (آلن تورن، یورگن هابرماس، مانوئل کاستلز، آلبرتو ملوچی) به طرح چارچوب نظری تحقیق می پردازد. چارچوب نظری این تحقیق بر اساس تئوری «سازماندهی جنبش» تیلی و تئوری «جنبش های اجتماعی نوین» تورن و کاستلز تدوین شده است. در واقع، محقق بر اساس این چارچوب نظری در پی شناخت هویت، اهداف، استراتژی ها، ایدئولوژی ها و دشمنان جنبش زنان ایران است. روش شناسی تحقیق نیز، «تاریخی» است. دوره های «مشروطه»، «حکومت رضاشاه»، «حکومت محمدرضاشاه»، و «نظام جمهوری اسلامی»، مقاطع تاریخی مورد بررسی هستند.
رنجبر در فصل چهارم به تشریح یافته های تحقیق می پردازد. در قسمت اول این فصل، تاریخچه جنبش زنان در عصر مشروطه مرور می گردد. اولین جرقه شکلگیری جنبش زنان به زعم رنجبر سال ۱۲۸۷ است که گردهمائی بزرگی توسط زنان در تهران با تمرکز بر «حق آموزش» تشکیل می شود. در عصر مشروطه، سه ویژگی جنبش زنان مورد توجه قرار می گیرد: «انجمن های زنان، نشریات زنان و مدارس زنان». بر اساس یافته های این تحقیق، در فاصله زمانی ۱۲۸۶ تا ۱۳۲۲ (کمتر از ۳۰ سال) حدود ۸۷۰ مدرسه دخترانه در ایران ساخته می شود (به نقل از احمدی خراسانی، ۱۳۸۱: ۸۰-۸۱). انجمن های زیادی مانند «انجمن آزادی زنان، اتحادیه غیبی زنان، انجمن نسوان، انجمن مخدرات وطن، انجمن همت خواتین، جمعیت نسوان وطن خواه، و کمیته نسوان ایرانی» در دوره مشروطه توسط زنان و مردان برابری خواه ایجاد می گردد (رنجبر، ۱۳۸۳: ۵۶-۶۲). نشریات عمده زنان نیز در این دوره عبارتند از: «دانش، شکوفه، جهان زنان، پیک سعادت نسوان، زبان زنان، نامه بانوان، و عالم نسوان» (۱۳۸۳: ۶۲-۶۸). رنجبر در جمع بندی ویژگی های جنبش زنان در عصر مشروطه معتقد است که فعالان این جنبش برخاسته از طبقه متوسط شهری (بویژه تهران) بودند. آنها لزوماً از گفتمان فمینیستی استفاده نمی کرده، بلکه بیشتر بر «انسان» تاکید داشتند. مسئله اصلی آنها در حوزه «خانواده و آموزش» بود. همچنین، روش مبارزه آنها پس از انقلاب مشروطه، اصلاح طلبانه و مسالمت آمیز بود (۱۳۸۳: ۶۹-۷۰).
قسمت دوم فصل چهارم، متوجه فعالیت های زنان در دوره پهلوی اول است. به اعتقاد رنجبر، «جنبش زنان در عصر دیکتاتوری رضاخان از سطح به عمق رفته است، و جنبش ها به طور اعم، و جنبش زنان به طور اخص خفه گردید» (رنجبر، ۱۳۸۳: ۷۷). وی عنوان می دارد که در این دوره تنها سازمان هایی از زنان اجازه فعالیت داشتند که مطابق با اهداف رژیم حرکت می کردند. در این دوره بیشتر سازمان های مستقل از بین رفتند؛ در مقابل، سازمان دولتی «کانون بانوان» که متمرکز بر فعالیت های خیریه ای و ورزشی بود بوجود آمد. در این دوره نشریه ای نیز با عنوان «عالم نسوان» فعالیت می کرد. رنجبر، مهمترین مسئله ای که در ارتباط با زنان در دوره رضاشاه بوقوع پیوست را «کشف حجاب» می داند. وی معتقد است، گروه هایی از زنان بودند که آزادی پوشش را مطالبه می کردند؛ اما در نهایت رضاشاه با اقدامی از بالا و اجباری، قانون کشف حجاب را در سال ۱۳۱۴ تصویب کرد (۱۳۸۳: ۷۷-۸۲).
قسمت سوم این فصل، به فعالیت های زنان در دوره پهلوی دوم اختصاص دارد. رنجبر، این دوره را در امتداد سیاست های پهلوی اول می داند، با این تفاوت که برای سال های ۱۳۲۰ الی ۱۳۳۲ اندکی تفاوت قائل است. به اعتقاد وی در این فاصله زمانی برخی از گروه های مستقل زنان این مجال را یافتند که به فعالیت خارج از چارچوب دولتی بپردازند. رنجبر به انجمن هایی مانند «جمعیت راه نو، جمعیت زنان ایران، انجمن حقوقدانان زن، و حزب زنان ایران» اشاره می کند. اما، با تاسیس «سازمان زنان ایران»، فعالیت اکثر سازمان های مستقل با مشکل مواجه شد و بسیاری از آنها در داخل سازمان زنان هضم شدند. البته شمار نشریات پیرامون مسائل زنان در این دوره افزایش یافت، اما اغلب آنها از دستورات دولتی پیروی می کردند. در اواخر سلطنت پهلوی، رنجبر به پیدایش زنانی اشاره می کند که در قالب تشکل های چپگرا یا اسلامی مشغول فعالیت انقلابی بودند. خواسته های مطرح جنبش زنان در دوره پهلوی دوم، «کسب حق رای» و «تغییر قوانین خانواده» بوده است. هر دو این خواسته‌ها البته با حمایت از بالا تاحدودی متحقق شدند. در سال ۱۳۴۲، حق رای به زنان داده شد، و در دهه ۵۰ نیز «قانون حمایت از خانواده» تصویب گردید که اصلاحاتی جزئی در قوانین ازدواج و طلاق به نفع زنان انجام داده بود (۱۳۸۳: ۸۳-۱۰۴).
بخش پایانی فصل چهارم، اختصاص به دوره نظام جمهوری اسلامی دارد. رنجبر، در ابتدای این بخش به ذکر آماری پیرامون وضعیت زنان در عرصه های مختلف می پردازد. از برجسته ترین این آمار، می توان به این موارد اشاره داشت: ۱) افزایش تحصیلات زنان پس از انقلاب، ۲) کاهش نرخ اشتغال زنان در دهه ۶۰، ۳) افزایش مجدد این نرخ در دهه ۷۰، ۴) حضور گسترده زنان در بخش خدمات، ۵) نرخ پائین حضور زنان در پست های مدیریتی (۳ درصد) و … (۱۳۸۳: ۱۰۴-۱۲۱). در ادامه، وی به برخی از مشکلات زنان در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی اشاره می کند. پس از آن به حضور زنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی پرداخته و به تدریج وارد حوزه فعالیت جنبش زنان پس از انقلاب می شود. بر اساس یافته های رنجبر، پس از انقلاب حدود ۲۵ نشریه اختصاصی در حوزه زنان، در مقاطع مختلف منتشر می شده است. برخی از این نشریه‌ها عبارتند از: «زن روز، ندا، جنس دوم، فصل زنان، زنان، پژوهش زنان، حقوق زنان، و صدای زن» (۱۳۸۳: ۱۳۸-۱۴۳). در ادامه، وی به بررسی گفتمانهای موجود در ارتباط با مسائل زنان می پردازد. می توان این گفتمان ها را در قالب جدول زیر خلاصه کرد:
جدول شماره ۱: گفتمان های موجود در ارتباط با مسئله زن (بر اساس تحقیق حسین رنجبر)

گفتمانهای موجود در ارتباط با مسئله زنان

گفتمان های بیرون از جنبش زنان

سنتگرایان دینی

روشنفکران دینی

گفتمان های درون جنبش زنان

خارج از کشور: براندازانه

داخل کشور

فمینیست های غربی

فمینیست های اسلامی

پس از آن، برخی از سازمان های زنان در دوره نظام اسلامی معرفی می گردد: «بسیج زنان، انجمن داوطلبان سلامت، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، خانه ریحانه، مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، و جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» (۱۳۸۳: ۱۵۲-۱۵۷).
فصل پنجم این تحقیق، اختصاص به جمعبندی یافته های پایان نامه دارد و با اشاره ای به محدودیت های کار، پیشنهاداتی برای آینده ارائه می گردد. این تحقیق از این جهت که به مسئله زنان و جنبش زنان توجه نشان داده است، قابل توجه می باشد. اما در مجموع، تنها به گردآوری اطلاعات آماری، تاریخی و توصیفی اکتفاء کرده است. بعلاوه، سوگیری ارزشی نیز در بخش های از تحقیق قابل ملاحظه است، و بی طرفی ارزشی محقق در قضاوت درباره وقایع تاریخی جای سوال است.

سعید زاهد زاهدانی
سعید زاهد زاهدانی، استاد جامعه شناسی دانشگاه شیراز است که در مقاله ای با عنوان «نظریه ای ترکیبی در مورد جنبش های اجتماعی»، تلاشی داشته است در جهت تدوین رویکردی ترکیبی به موضوع جنبش های اجتماعی. این مقاله که در فصلنامه «فرهنگ» منتشر شده از معدود تلاش های نظری توسط جامعه شناسان ایرانی به شمار می آید که در خصوص جنبش های اجتماعی انجام گرفته است. وی در ابتدای متن آورده است «در این مقاله سعی شده است از مبنای اصالت «فرد – رابطه – جمع» به پدیده جنبش های اجتماعی پرداخته شود، و بر این اساس امید است که در این مقاله نظریه ای جامع تر ارائه شود» (۱۳۷۷: ۲۴۵).
وی در بخش آغازین مقاله به بررسی سه گرایش «فردگرایی»، «جمع گرایی»، و «رابطه گرایی» در جامعه شناسی می پردازد، و با نقد این سه گرایش، رویکردهای ترکیبی همچون نظریه «ساختیابی[۹]» گیدنز را راهگشا ارزیابی می کند. سپس به دسته بندی نظریه های ویژه جنبش های اجتماعی می پردازد و آنها را مورد بررسی قرار می دهد. وی نظریه پردازانی همچون دیویس، اسملسر، تاک، بلومر، ویلسن، تیلی، اسکات، مک کارتی و زالد، تورن و ملوچی را بر اساس فردگرایی، رابطه گرایی و جمع گرایی از یک سو، و نگاه تحلیلی یا تجربی از سوی دیگر مورد دسته بندی قرار می دهد. نمودار زیر نتیجه کار زاهدانی است:
نمودار شماره ۱: ماتریکس نظریات جنبشی (زاهد زاهدانی، ۱۳۷۷: ۲۵۸)

فردگرایی

رابطه گرایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ب.ظ ]




شاعر در این شعر بعدازآنکه از مظاهر طبیعت و زیبایی‌های آن یاد می‌کند، یاد خدا را قشنگ‌ترین چیز می‌داند و به نظر می‌رسد شاعر وانمود می‌کند که کودک می‌داند همه این نعمت‌ها را خداوند آفریده است. یعنی به‌طور غیرمستقیم به کودک این پیام را می‌رساند و از کودک می‌خواهد که با دیدن زیبایی‌های طبیعت که خداوند آن‌ها را آفریده است از او یاد کند.
ازنظر روان شناسان هم رساندن پیام به‌صورت غیرمستقیم روش درستی است.
خدا کجاست؟
خدا کجاست؟ / در همه‌جا/ هم رو زمین هم تو هوا
یه وقت می شه جوونه/ سر می زنه از دل‌تنگ دونه
یه وقت می شه پرنده/ تو دل من می سازه آشیونه
جیک و جیک و جیک، می خونه ( شعبانی ، ۱۳۸۸ : ۹ )
شاعر در قسمت دوم شعر که می‌گوید «به‌وقت می شه جوونه» تا مصراع آخر که می‌گوید «جیک و جیک و جیک می خونه» به قابل‌رؤیت بودن خداوند در این گروه سنی دامن می‌زند و ازآنجاکه کودکان این گروه‌های سنی به معنای تحت‌اللفظی شعر دقت می‌کنند کودک به‌اشتباه تصور می‌کند خداوند در وجود جوانه و پرنده است و این ازنظر روانشناسان می‌تواند ایراد داشته باشد.
پروردگارا
هر چیز دنیا/ ناپایدار است/ جز او که نامش/ پروردگار است
او هرچه باشد/ زیبا و پاک است/ ما هرچه داریم/ یک‌مشت خاک است
او جان و ما جسم/ او مغز و ما پوست/ پس هرچه داریم/ از پرتو اوست ( شعبانی ، ۱۳۸۷ : ۵۸ )
شاعر در این شعر از کلماتی استفاده کرده است که قابل‌درک برای کودک نیست و کودک گروه سنی «الف و ب» که هنوز در مرحله تفکر شهودی و ملموس و در اوایل مرحله عملیات عینی است، ناپایدار بودن چیزهای دنیا برایش قابل‌درک نیست و در بیت دوم نیز کودک نمی‌تواند قبول کند که چیزهایی که ما داریم مشتی خاک بیشتر نیست در بیت سوم نیز جان و جسم و مغز و پوست و پرتو خداوند برایش چیزهای ملموسی نیستند که بتواند آن‌ها را درک کند و این شعر برای این گروه سنی ازنظرروان‌شناسی مناسب نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آب‌بازی
خدا جونم از اون بالا/ یه قل بزن پایین بیا
بیا طناب‌بازی کنیم/ تو باغچه آب‌بازی کنیم
با غنچه‌ها قاطی بشیم/ تو حوض آب ماهی بشیم
به جوجه‌ها لونه بدیم/ به مورچه‌ها دونه بدیم
بازی کنیم شنگول و شاد/ تا وقتی‌که مامان بیاد
( شعبانی ، ۱۳۸۷ : ۵۹ )
در این شعر بااینکه شاعر می‌خواهد تصویر زیبایی از خداوند را برای کودک ترسیم کند اما نمی‌داند که به‌اشتباهخامی‌های تفکرات کودک را تقویت می‌کند.
ازآنجاکه کودکان گروه‌های سنی «الف و ب» هنوز تصور و درک درستی از جای خداوند و ذات خداوند ندارند، شاعر باید تصویر درستی از خداوند برای کودک ارائه دهد ولی در این شعر شاعر خداوند را تا حد بسیار زیادی برای کودک کوچک و ملموس کرده است و ناتوانی کودک را از درک خداوند تشدید کرده است.
به نظر می‌رسد این شاعر با مراحل رشد تفکر مذهبی و شناختی کودکان ناآشنا نیست و در بعضی اشعار به‌خوبی به رشد ذهنی مخاطب توجه داشته است اما در بعضی اشعار دیگر که آمد شاید به دلیل بی‌توجهی به این امر نتوانسته است اشعاری مناسب در آموزش درست مضمون خداشناسی برای کودکان این گروه‌های سنی ارائه دهد و به نظر می‌رسد نیازمند توجه بیشتر به مراحل رشد شناختی و روان‌شناسی کودکان است.
۴- شکوه قاسم نیا
شکوه قاسم نیا در سال ۱۳۳۴ در تهران به دنیا آمده است و دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی است. او شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان است. ایشان مسئولیت و سردبیری چند مجله و ماهنامه را داشته است و همچنین مسئول شورای شعر کیهان بچه‌ها بوده است. از سروده‌های ایشان در تلویزیون و مطبوعات برای کودکان و نوجوانان استفاده می‌شود.
۱۱کتاب از این شاعر در دهه اخیر در شورای کتاب کودک بررسی‌شده است که ۲ شعر در ۲ کتاب او مضمون مذهبی دارند و هر دو مضمون خداشناسی هستند.
شعر « فقط یکی »از کتاب « یک بوس محکم » و « خدا کجاس؟ » از کتاب «از آسمون تا اینجا » را از این شاعر بررسی می‌کنیم.
فقط یکی
می‌پرسم از مامان جونم/ مامان خدا چه شکلیه
مثل گله یا شاپرک/ به من بگو مثل چیه
مامان میگه: عزیز من/ خدا شبیه هیچی نیست
شبیه و همتا نداره/ چون‌که خدا فقط یکی است
(قاسم نیا ، ۱۳۸۷ : ۱۲ )
شاعر در این شعر وحدانیت خداوند را برای کودک بیان کرده است و با زبانی ساده این موضوع را در شعر آورده است.
ازنظر گلدمن و پیاژه نیز این نوع پاسخ دادن به سؤال کودک درست است زیرابه دلیل آنکه کودک خداوند را دارای شکل و جای خاصی می‌داند شاعر پاسخ خود را معطوف به جاندار پنداری و قابل‌رؤیت بودن خداوند کرده است.
خدا کجاس؟
می‌پرسم از مامان جونم/ مامان بگو خدا کجاس
مامان به من جواب می ده/ خدا تو قلب آدماس
دست روی قلبم می­ذارم/ می­گم سلام خدا جونم
اگر صدا مومی‌شنوی/ جواب بده تا بدونم
صدای تاپ و تاپ می آد/ خدا با من حرف می زنه
چه دوست خوبیه خدا/ همیشه همراه منه (قاسم نیا ، ۱۳۸۵ : ۹ )
شاعر در این شعر جایگاه خداوند را قلب انسان می‌داند و با زبانی ساده خداوند را دوست و همراه کودک معرفی می‌کند ولی شاعر نباید جایگاه خداوند را فقط قلب انسان بنامد و به محدود بودن خداوند در ذهن کودک دامن بزند بلکه باید بابیانی دیگر بساطت ذات خداوند را در ذهن کودک به وجود آورد.
به نظر می‌رسد این شاعر تا حدودی با مراحل رشد شناختی کودک آشناست ولی باید با دقت بیشتری در مورد این‌گونه مسائل که به شناخت پایه‌های مذهبی کودک مربوط می‌شود وارد عمل شود و به سرایش این‌گونه اشعار بپردازد.
۵- ناصر کشاورز
ناصر کشاورز در سال ۱۳۴۱ در تهران متولدشده است که بعد از اخذ دیپلم به ادبیات کودک پرداخته است. از او تاکنون حدود ۱۶۰ عنوان کتاب در حوزه ادبیات کودکان منتشرشده است که اکثر آن‌ها در حوزه شعر کودک است. ایشان با مجلات و مطبوعات نیز همکاری دارد. ۲۱ کتاب از این شاعر توسط شورای کتاب کودک در دهه هشتاد بررسی‌شده است،که از بین این کتاب‌ها در ۴ کتاب اشعاری مذهبی وجود دارد که در ۳ کتاب آن مضامین خداشناسی به چشم می‌خورد.
اشعار « دویدم و دویدم» از کتاب « اتل‌متل ترانه» و « سنگ تمیز» از کتاب « کله‌کدو تو کوچه ، دنبال چند تا مورچه » را از این شاعر بررسی می‌کنیم.
دویدم و دویدم
دویدم و دویدم/ به یک سؤال رسیدم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم