کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



اما اینکه عمل شورای عالی در تصویب‌نامه و بخشنامه ۱۴۹، ۱۴ و ۵/۱۴ واحد درآمد سازمان چگونه با مواد ۴۱، ۳۸ و ۲۸ ق.ت.ا. قابل توجیه می‌باشد، بدین ترتیب است که شورا و سازمان جهت تسهیل امر و جلوگیری از یک سری اشتباهات و سوء استفاده‌های احتمالی و حفظ حقوق پیمانکاران به تعیین نسبت مزد اکتفا نکرده بلکه در قراردادهای پیمانکاری پس از تعیین این نسبت ماده ۲۸ قانون تأمین اجتماعی را نیز در آن اعمال کرد‌ه‌اند. بدین صورت که، سازمان برای پیمان هایی که مصالح بر عهده کارفرما است، ۵۶% بهای ناخالص پیمان را برای حقوق یا مزد کارکنان تعیین کرده و برای پیمان هایی که مصالح بر عهده پیمانکار است و قراردادهایی که در اجرای آن نیاز به مصالح نیست (کارهای خدماتی) ۲۶% را در نظر گرفته است. سپس این نسبتها را در عدد ۲۷% موضوع ماده ۲۸ قانون تأمین اجتماعی ضرب نموده که عدد ۱۵% و ۷% به دست آمده است. پس، آنچه در مواد ۱ و ۲ تصویب‌نامه آمده (۱۵% و ۷%) با رعایت مواد ۳۸ و ۲۸ قانون تأمین اجتماعی به دست آمده است. به همین دلیل نیز دیوان در آراء متعدد خود تصویب‌نامه و بخشنامه‌ها را با قوانین منطبق دانسته است.[۱۳۱]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

البته علی رغم اینکه نظراتی مبنی بر تأیید استنباط سازمان تأمین اجتماعی از ماده ۴۱ قانون مذکور وجود دارد که بر همین مبنا نیز رویه اجرایی شکل گرفته است، لیکن به نظر می رسد ماده قانونی مزبور صرفاً تعیین نسبت مزد را به کل کار به پیشنهاد هیأت مدیره و تصویب شورای عالی واگذار کرده است، نه تعیین درصد مقطوعی از ناخالص بهای کل بیان که عبارت از ۵% و یا ۷% باشد. بنابراین به نظر می رسد چنانچه تعیین نسبت مزد به کل کار در هر قراردادی تعیین گردد، در این صورت ممکن است درصدهای مذکور درخصوص قراردادهای متعدد متفاوت باشد. یعنی تعدد و فراوانی ضریب های کسر حق بیمه از قراردادهای پیمانکاری بسیار بیشتر از آنچه که در حال حاضر عمل می گردد، خواهد شد و هر چه تعدد ضرایب بیشتر باشد، نشان دهنده واقعی تر شدن کسر حق بیمه از قراردادهای پیمانکاری خواهد بود. شفافیت بیشتر اعمال ضریب های انواع قراردادهای پیمانکاری موجب رعایت هرچه بیشتر اصل امنیت حقوقی و در نهایت اعمال دقیق تر قانون خواهد شد.
تفاوت هایی که در میزان حق بیمه پیمانکارانی که بر مبنای لیست واقعی کارکنان خود حق بیمه پرداخت میکنند با میزان حق بیمه ای که به واسطه ضرایب اعلامی از سوی شورای عالی تأمین اجتماعی تعیین شده است بیانگر این است که ضرایب حق بیمه های تعیین شده همواره دقیق و واقعی نیست و مانع شفافیت در اعمال قانون و پرداخت حق بیمه پرداختی از سوی پیمانکاران می باشد. هر چند برخی بر این عقیده اند که اصولاً اگر مبلغ لیست اعلامی از سوی کارفرما کمتر از مبلغ تعیین شده به واسطه ضریب حق بیمه باشد، می باید ضریب حق بیمه اعمال گردد. چرا که در هر صورت می باید مبالغ حق بیمه تعیین شده در لیست برابر با ضریب تعیین شده باشد و اگر کمتر از ضریب بوده به معنی آن است که کارفرما در اعلام اسامی کارکنان یا میزان دستمزد واقعی تقلب نموده است و ارقام واقعی را اعلام نکرده است در مقابل هنگامی که میزان دستمزد اعلامی در لیست کارفرما و یا تعداد کارکنان شاغل در پیمانکاری به اندازه ای باشد که حق بیمه اعلام شده از سوی کارفرما بیشتر از حق بیمه ای که به واسطه ضریب اعلامی از سوی شورای عالی دریافت می شود چنین استدلال می گردد که در این خصوص کارفرما رقم واقعی را اعلام نموده است و بنابراین لیست ارائه شده می باید ملاک عمل قرار گیرد. در نتیجه بند ۵ تصویب نامه مورخ ۲۴/۱/۷۰ شورای عالی تأمین اجتماعی که مقرر می دارد: «چنانچه میزان حق بیمه لیست های ارسالی پیمانکار بیشتر از میزان تعیین شده در این تصویب نامه (۱۵% و ۷% ناخالص بهای کل پیمان) باشد لیست پیمانکار ملاک محاسبه و وصول حق بیمه خواهد بود» را قانونی دانسته اند و در نهایت به نظریه مورخ ۲۵/۹/۸۱ شورای نگهبان مبنی بر شرعی بودن بند ۲ بخشنامه ۱۴۹ سازمان تأمین اجتماعی را که در دادنامه شماره ۹ مورخ ۱۴/۱/۸۴ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری منعکس گردیده است را مبنای قانونی دانستن بخشنامه مذکور قلمداد کرده اند.[۱۳۲] در هر صورت حتی اگر بنابر نظریه شورای نگهبان و رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری بند ۲ بخشنامه ۱۴۹ سازمان تأمین اجتماعی را قانونی بدانیم بازهم این سؤال مرح می گردد که چنانچه لیست اعلامی از سوی پیمانکار کمتر از میزان حق بیمه‌ای باشد که به واسطه ضریب تعیین شده در قراردادهای پیمانکاری اخذ می گردد، آیا ضریب حق بیمه ملاک خواهد بود یا لیست بیمه ای کارفرما؟ می توان گفت در این خصوص هیچ رأیی از دیوان عدالت اداری صادر نشده و هیچ نظری از سوی شورای نگهبان ارائه نگردیده است. بنابراین همچنان ایراد وارده بر ماده ۴۱ قانون تأمین اجتماعی و یا عملکرد سازمان در اجرای ماده مذکور پابرجاست و همان گونه که گفته شد اعمال اصل امنیت حقوقی شهروندان در این خصوص با مشکل مواجه است.

فصل دهم: الزام کارفرما به پرداخت خسارت در صورتی که وقوع حادثه یا بروز بیماری ناشی از تقصیر وی باشد

ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی درخصوص قصور کارفرما و وقوع حادثه یا بروز بیماری و نیز خساراتی که از این جهت کارفرما مکلف به پرداخت آن است مقرر داشته است: «در صورتی‌ که‌ ثابت‌ شود وقوع‌ حادثه‌ مستقیماً ناشی‌ از عدم‌ رعایت‌ مقررات‌ حفاظت فنی‌ و بروز بیماری‌ ناشی‌ از عدم‌ رعایت‌ مقررات‌ بهداشتی‌ و احتیاط‌ لازم‌ از طرف‌ کارفرما یا نمایندگان‌ او بوده‌ سازمان‌ تأمین‌ خدمات‌ درمانی‌ هزینه‌های‌ مربوط‌ به‌ معالجه‌ و غرامات‌ و مستمری‌ها و غیره‌ را پرداخته‌ و طبق‌ ماده‌ ۵۰ این‌ قانون‌ از کارفرما مطالبه‌ و وصول‌ خواهد نمود.
تبصره۱ مقصر می‌تواند با پرداخت‌ معادل‌ ده‌ سال‌ مستمری‌ موضوع‌ این‌ ماده‌ به‌ سازمان‌ از این‌ بابت‌ بری‌الذمه‌ شود.
تبصره۲ هرگاه‌ بیمه‌شده‌ مشمول‌ مقررات‌ مربوط‌ به‌ بیمه‌ شخص‌ ثالث‌ باشد در صورت‌ وقوع‌ حادثه‌ سازمان‌ و سازمان‌ تأمین‌ خدمات‌ درمانی‌ و یا شخصاً کمک‌های‌ مقرر در این‌ قانون‌ را نسبت‌ به‌ بیمه‌شده‌ انجام‌ خواهند داد و شرکت‌های‌ بیمه‌ موظفند خسارات‌ وارده‌ به‌ سازمان ها را در حدود تعهدات‌ خود نسبت‌ به‌ شخص‌ ثالث‌ بپردازند».
ماده قانونی مذکور در برگیرنده سه موضوع است. موضوع اول: وجود حادثه یا بیماری که ناشی از کار باشد. موضوع دوم: سازمان تأمین اجتماعی تعهدات قانونی خود را در حق بیمه شده انجام داده باشد. موضوع سوم: ثابت گردد که وقوع حادثه یا بروز بیماری مستقیماً ناشی از قصور کارفرما بوده است. موضوع چهارم: تکلیف کارفرما به پرداخت خساراتی که به سازمان وارد کرده است. هریک از موضوعات فوق الذکر در گفتاری جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد.

مبحث اول: وجود حادثه یا بیماری ناشی از کار

اولین شرط اجرای ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی وجود حادثه یا بیماری ناشی از کار است. بند ۸ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی به تعریف حادثه پرداخته است و حادثه را اتفاقی پیش بینی نشده که تحت تأثیر عامل یا عوامل خارجی می داند که در اثر عمل یا اتفاق ناگهانی رخ می دهد و موجب صدماتی بر جسم یا روان بیمه شده می‌گردد. تعریف مذکور بدون توجه به اینکه حادثه ناشی از کار یا غیرناشی از کار باشد بیان گردیده است البته از آنجا که کلمه «بیمه شده» در تعریف مذکور به کار رفته است، به نظر می رسد هدف مقنن تعریف حادثه ای است که به کار مربوط می گردد. هر چند چنین تصریحی در متن مقرره مذکور وجود ندارد. اما تعریفی که اختصاصاً مربوط به حادثه ناشی از کار می شود، تعریفی است که در ماده ۶۰ قانون تأمین اجتماعی آمده است: « حوادث‌ ناشی‌ از کار حوادثی‌ است‌ که‌ درحین‌ انجام‌ وظیفه‌ و به‌ سبب‌ آن‌ برای‌ بیمه‌ شده‌ اتفاق‌ می‌افتد. مقصود از حین‌ انجام‌ وظیفه‌ تمام‌ اوقاتی‌ است‌ که‌ بیمه ‌شده‌ در کارگاه‌ یا مؤسسات‌ وابسته‌ یا ساختمان‌ها و محوطه‌ آن‌ مشغول‌ کار باشد و یا به‌ دستور کارفرما در خارج‌ از محوطه‌ کارگاه‌ عهده‌دار انجام‌ مأموریتی‌ باشد. اوقات‌ مراجعه‌ به‌ درمانگاه‌ و یا بیمارستان‌ و یا برای‌ معالجات‌ درمانی‌ و توان ‌بخشی‌ و اوقات‌ رفت‌ و برگشت‌ بیمه‌ شده‌ از منزل‌ به‌ کارگاه‌ جزء اوقات‌ انجام‌ وظیفه‌ محسوب‌ می‌گردد مشروط‌ بر اینکه‌ حادثه‌ در زمان‌ عادی‌ رفت‌ و برگشت‌ به‌ کارگاه‌ اتفاق‌ افتاده‌ باشد حوادثی‌ که‌ برای‌ بیمه‌ شده‌ حین‌ اقدام‌ برای‌ نجات‌ سایر بیمه ‌شدگان‌ و مساعدت‌ به‌ آنان‌ اتفاق‌ می‌افتد حادثه‌ ناشی‌ از کار محسوب‌ می‌شود». این تعریف بیان کننده حادثه ناشی از کار است و آنچه که نظر مقنن در ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی می باشد این نوع حادثه است که دارای دو ویژگی مهم است: «حین انجام وظیفه یا به سبب انجام وظیفه». برخی از صاحبنظران بر این عقیده اند که حادثه وقتی در نتیجه یا به مناسبت انجام کار است که کارگر در زمان حادثه تحت سلطه کارفرما بوده باشد، از این رو تشخیص حادثه ناشی از کار، مستلزم مشخص کردن قلمرو سلطه کارفرما است که آن هم به نوبه خود منوط به مشخص کردن مفهوم زمان و مکان انجام کار است.[۱۳۳]
ماده ۶۰ قانون تأمین اجتماعی مصادیقی را ذکر کرده است که همگی بیانگر نظر مقنن درخصوص مفهوم زمان و مکان انجام کار می باشد. مصادیق ویژگی های فوق نیز در ادامه ماده آورده شده است. شرایط و ویژگی های مربوط به تعریف حادثه در بند ۸ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی و حادثه ای که در ماده ۶۶ آن قانون وجود دارد متفاوت است که در گفتار بعدی به شرح و بیان آن پرداخته می شود.
نکته دیگر عبارت «بروز بیماری» است که در ماده ۶۶ تصریح گردیده است. بند ۷ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی در تعریف بیماری چنین آورده است: «بیماری وضع غیرعادی جسمی یا روحی است که انجام خدمات درمانی را ایجاب می کند یا موجب عدم توانایی موقت اشتغال به کار می شود یا اینکه موجب هر دو در آن واحد می گردد».
تعریف فوق الذکر درخصوص بیماری عادی است و شامل بیماری حرفه ای نمی شود البته عبارت بیماری در ماده ۶۶ شامل هر دو نوع بیماری ناشی از کار و بیماری غیرناشی از کار می شود. درخصوص بیماری ناشی از کار می توان از بیماری های حرفه ای که در ماده ۶۱ قانون تأمین اجتماعی آمده است، نام برد که معیار بیماری های حرفه‌ای را به موجب جدولی که به پیشنهاد هیأت مدیره به تصویب شورای عالی سازمان می رسد می داند. البته در حال حاضر هنوز جدول بیماری های حرفه ای تدوین نشده است هر چند تدوین آن جهت ارائه خدماتی که بابت این نوع بیماری ها از سوی سازمان تأمین اجتماعی به بیمه شدگان ارائه می شود ضروری است.

مبحث دوم: عدم رعایت مقررات حفاظت فنی و عدم رعایت مقررات بهداشتی و احتیاط لازم از سوی کارفرما

ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی در صورتی کارفرما را به عنوان مقصر می شناسد که ثابت شود وقوع حادثه مستقیماً ناشی از عدم رعایت مقررات حفاظت فنی و بروز بیماری ناشی از عدم رعایت مقررات بهداشتی و احتیاط لازم از طرف کارفرما بوده است.
آنچه که موجب مسئولیت کارفرما می شود این است که وقوع حادثه مستقیماً ناشی از عدم رعایت مقررات حفاظت فنی از سوی وی باشد. البته عدم رعایت مقررات حفاظت و وقوع حادثه ای که ناشی از آن باشد، موجب می‌گردد حادثه قابلیت پیش بینی داشته باشد. در این صورت تعریفی که در بند ۸ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی از حادثه ارائه گردیده است با مفهوم حادثه در ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی در تعارض قرار می گیرد. زیرا بند ۸ ماده۲ قانون مذکور حادثه را اتفاقی پیش بینی نشده می داند در حالی که عدم رعایت مقررات حفاظت فنی می تواند حادثه قابل پیش بینی را سبب گردد. در این خصوص یکی از صاحب نظران چنین بیان داشته است: «اثبات این امر که با وجود رعایت کلیه احتیاط های لازم، اجتناب از زیان به بار آمده مقدور نمی بود به معنای اثبات پیش بینی ناپذیری زیان است. زیرا احتیاط های متعارف برای احترار از وقوع حوادثی است که احتمال رخ دادن آن جدی است و به بیان دیگر قابل پیش بینی است. بر این پایه واقعه ای که به رغم احتیاط های متعارف رخ می دهد حادثه ای است نامنتظر که مسئولیتی برای کارفرما ایجاد نمی کند».[۱۳۴]
همچنین ماده ۶۶ درخصوص بیماری بیمه شده نیز در صورتی کارفرما را مقصر می داند که بروز بیماری ناشی از عدم رعایت مقررات بهداشتی و احتیاط لازم از طرف کارفرما باشد. در این حالت نیز قابلیت پیش بینی بیماری مطرح است یعنی هر انسان متعارفی می داند که نتیجه عدم رعایت مقررات بهداشتی و احتیاطات لازم منتهی به بیماری بیمه شده خواهد شد. از مجموع مطالب فوق چنین به نظر می رسد که مقنن در ماده ۶۶ نظریه تقصیر غیرعمدی یا تقصیر ناشی از بی احتیاطی یا تسامح را پذیرفته است چرا که مطابق نظر برخی از نویسندگان تقصیر غیرعمدی زمانی است که مرتکب بی احتیاطی اگر با خبر از کاری باشد که می کند غافل از آن است که این کار بی‌احتیاطی است و در اینجا باید دید که فرد متوسط و عادی اگر در همین شرایط فرض شود چگونه رفتاری خواهد داشت. بدیهی است اگر رفتار هر دو مشابه باشد نمی توان رفتار اولی را بر بی احتیاطی حمل کرد.[۱۳۵] بنابراین آنچه که درخصوص بی احتیاطی کارفرما در ماده ۶۶ آمده است مبتنی بر این است که یک انسان متعارف در شرایط مشابه چنین بی احتیاطی را نمی کرد.
نتیجه اینکه چنانچه کارفرما مقررات حفاظت فنی و مقررات بهداشتی را رعایت ننموده و احتیاط لازم که همان احتیاط متعارف است را نیز نداشته باشد و این مقدار ترک فعل وی منتهی به وقوع حادثه یا بروز بیماری برای بیمه شده گردیده باشد، در این صورت تقصیر کارفرما مفروض است و کارفرما برای اثبات بی تقصیری خود ناگزیر از آن است که ثابت کند اقدامات وی در حدود قانون و مقررات مربوط بوده است و یا احتیاطاتی کرده که هر انسان متعارفی آن احتیاطات را صورت می داده است از طرف دیگر باید ثابت نماید که ضرر وارده به بیمه شده و وقوع حادثه یا بروز بیماری به هیچ عنوان قابلیت پیش بینی را نداشته است.
ایرادی که در این خصوص بر ماده ۶۶ وارد است این است که ماده مذکور درخصوص ماهیت حادثه است که بین تعریف حادثه در بند ۸ ماده ۲ یا تعریف حادثه در ماده ۶۶ تعارض وجود دارد. ماهیت حادثه در بند ۸ ماده ۲ قانون تأمین اجتماعی اتفاقی است. پیش بینی نشده در حالی که مطابق شرایط مقرر در ماده ۶۶ این قانون حادثه امری است که در نتیجه عدم رعایت مقررات حفاظت فنی رخ می دهد یعنی قابل پیش بینی است از این جهت ضروری است تعارض میان مواد قانونی فوق الذکر به گونه ای حل گردد که میان مواد قانون انسجام درونی وجود دانسته است.

مبحث سوم: اثبات تقصیر کارفرما و الزام به پرداخت خسارت

گفتار اول: اثبات تقصیر کارفرما

صدر ماده ۶۶ قانون فوق الذکر درخصوص اثبات تقصیر کارفرما از فعل مجهول «ثابت شود» استفاده کرده است. بنابراین مشخص نیست مرجع اثبات تقصیر کارفرما کیست؟ آیا سازمان تأمین اجتماعی که مطابق ماده ۶۶ رأساً نسبت به وصول خسارات از کارفرما اقدام می نماید و ظاهراً در مقام مدعی است می تواند خود داور قضیه بوده و تقصیر کارفرما را ثابت کند و یا اینکه مرجع دیگری مکلف به احراز تقصیر کارفرما است؟ به نظر می رسد در این خصوص نمی توان سازمان تأمین اجتماعی را که خود مدعی است به عنوان داور محسوب نمود. لذا در این خصوص استناد به مواد قانونی فصل چهارم قانون کار که مربوط به حفاظت فنی و بهداشت کار می باشد خصوصاً ماده ۹۶ آن که اداره کل بازرسی وزارت کار را مسئول نظارت بر اجرای صحیح مقررات قانون کار و آیین نامه ها و دستورالعمل های مربوط به حفاظت فنی می داند می تواند راهگشا بوده و به استناد ماده ۱۰۱ آن قانون گزارش بازرسان کار و کارشناسان بهداشت کار را که در حکم گزارش ضابطین دادگستری است ملاک عمل قرار دهیم. ضمن اینکه ماده ۳۳ قانون کار نیز تشخیص میزان قصور کارفرما در انجام وظایف محوله قانونی را نیز برابر ضوابطی که به پیشنهاد وزیر کار و تصویب هیأت وزیران می باشد دانسته است. به هر حال نظر بازرسان کار در این زمینه لازمالاتباع است.
مطلب دیگر اینکه همان گونه که در مباحث قبلی بیان شد قانون تأمین اجتماعی شامل کلیه بیمه شدگان اعم از مشمولین قانون کار و غیرمشمولین قانون کار می باشد بنابراین چنانچه قائل بر این باشیم که درخصوص قصور کارفرمایان مشمول قانون کار نظر بازرسان کار ملاک عمل است. اثبات تقصیر کارفرمایان غیرمشمول قانون کار بر عهده کیست؟ از این جهت ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی واجد ایراد است و با اصل امنیت حقوقی سازگار نیست. چرا که مرجع تشخیص کارفرما مشخص نیست و چنانچه صرفاً مطابق نظر کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی عمل گردد ممکن است حقوق کارفرمایان مشمول ماده قانونی فوق الذکر تضییع گردد. به هر حال لازم است ماده ۶۶ به گونه ای اصلاح شود که مرجع تشخیص قصور کارفرما به صراحت تعیین شود.

گفتار دوم: میزان و نحوه دریافت خسارات از کارفرما

پس از اینکه تقصیر کارفرما ثابت شد، خسارات وارده به سازمان چگونه محاسبه گردیده و از کارفرما وصول می شود. درخصوص میزان خسارات وارده به سازمان ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی به صراحت بیان داشته است سازمان تأمین اجتماعی هزینه های مربوط به معالجه و غرامات و مستمری ها و غیره را پرداخته و طبق ماده ۵۰ از کارفرما وصول می کند. وقوع حادثه و یا بروز بیماری ممکن است مستلزم ارائه برخی از تعهدات از سوی سازمان باشد که قانوناً مکلف به آن است.
ماده ۳ قانون تأمین اجتماعی درخصوص تعهدات کوتاه مدت و بلندمدت سازمان به حوادث و بیماری ها غرامت دستمزد، ازکارافتادگی، مرگ (بازماندگان) و … تصریح دارد مواردی که نام برده شد درخصوص هزینه‌هایی که نسبت به بیمه شده حادثه دیده و یا بیمار اعمال می گردد، مصداق دارد. بیمه شده حادثه دیده و یا بیمار ممکن است نیاز به اقدامات درمانی دانسته باشد و یا به دلیل ازکارافتادگی مستحق دریافت مستمری ازکارافتادگی باشد و یا در اثر فوت ناشی از حادثه یا بیماری بازماندگان وی مستحق دریافت مستمری بازماندگان گردند. در تمامی این موارد سازمان تعهدات قانونی خود را انجام می دهد، لیکن نسبت به هزینه هایی که بابت این تعهدات نموده است علیه کارفرما اقدام می نماید.
مبنای رجوع سازمان به کارفرما (مسئول وقوع حادثه یا بیماری) چیست؟ در این خصوص نظرات مختلفی ارائه گردیده است: از جمله نظریه قائم مقامی سازمان از زیان دیده، نظریه مسئولیت مدنی نظریه تأسیس قانونی خاص،[۱۳۶] به نظر می رسد نظریه مسئولیت مدنی درخصوص الزام کارفرما به جبران خسارات وارده به سازمان بیشتر از سایر نظرات مستدل و مستند باشد چرا که تقصیر کارفرما سبب ورود خسارت به سازمان گردیده است و رابطه سببیت در این خصوص قابل احراز است.
البته به دلیل اینکه درخصوص اعمال ماده ۶۶ تقصیر کارفرما شرط ایجاد مسئولیت است بنابراین اثبات وجود رابطه سببیت چندان دشوار نیست چرا که به دلیل اینکه تقصیر در اینجا از ارکان مسئولیت است بنابراین صرفاً به وقوع حادثه و بیماری که ناشی از بی احتیاطی و یا عدم رعایت قوانین از سوی کارفرماست می توان استناد نمود.[۱۳۷]
درخصوص میزان خسارات کلیه هزینه هایی که سازمان بابت معالجه بیمه شده صرف کرده و یا غرامت دستمزدی که در ایام بیماری به بیمه شده پرداخت کرده است همچنین کلیه مستمری هایی که به سبب ازکارافتادگی بیمه شده بدون پرداخت می شود و یا به سبب فوت بیمه شده به بازماندگان وی پرداخت می گردد مستند خسارات وارده به سازمان که از کارفرمای مقصر قابل وصول است قرار می گیرد. البته مطابق تبصره ۱ ماده ۶۶ مقصر می تواند با پرداخت مبلغ ده سال مستمری موضوع این ماده به سازمان از این بابت برئ الذمه شود.
مطلب دیگر اینکه خسارات وارده طبق ماده ۵۰ قانون تأمین اجتماعی از کارفرما وصول می گردد. یعنی مطالبات مذکور در حل مطالبات مستند به اسناد لازم الاجرا بوده و طبق مقررات مربوط به اجرای مفاد اسناد رسمی به وسیله مأمورین اجرای سازمان قابل وصول می باشد.
ایرادی که در این مبحث می توان بر ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی وارد نمود این است که تعیین میزان خسارات وارده به سازمان به عهده خود سازمان واگذار گردیده و از این جهت که تعیین میزان خسارت نوعی رسیدگی قضایی به میزان خسارات است که نیازمند برخورداری از یک دادرسی منصفانه می باشد، بنابراین ضروری است قانونگذار در جهت اعمال اصل امنیت قضایی و حقوقی شهروندان، تعیین میزان خسارت را به عهده مراجع ثالث اعم قضایی یا شبه قضایی واگذار نماید تا به عنوان یک امر ترافعی با حضور طرفین دعوی، رسیدگی و رأی مقتضی صادر گردد.

بخش سوم: حقوق کارفرمایان مشمول قوانین و مقررات تأمین اجتماعی در پرتو تأمین اصل امنیت حقوقی

بخش سوم
حقوق کارفرمایان مشمول قوانین و مقررات تأمین اجتماعی در پرتو تأمین اصل امنیت حقوقی
در بخش دوم تکالیف کارفرمایان بررسی گردید و در مواردی که تکالیف قانونی با اصل امنیت حقوقی سازگاری نداشت با توجه به معیارهای اصل مذکور پیشنهاد اصلاح قوانین و مقررات مربوط داده شد. این بخش به موضوع حقوق کارفرمایان می پردازد علت تقدم و تأخر بررسی حقوق و تکالیف این است که ابتدا می باید تکالیف کارفرمایان، مطابق قانون روشن گردد، سپس در راستای این تکالیف قانونی حقوقی نیز برای کارفرمایان متصور می‌گردد که مقنن در مباحث قانونی مختلف به بیان آنها پرداخته است. این بخش ضمن اینکه به بررسی حقوق کارفرمایان مطابق قوانین جاری تأمین اجتماعی می پردازد، مباحث اصل امنیت حقوقی را نیز مدنظر قرار می دهد، هر چند زمانی که بحث از حقوق اشخاص در قوانین و مقررات مطرح است به دلیل اینکه اصل بر حمایت قانونی از اشخاص می باشد اصولاً تعارض کمتری با اصل امنیت حقوقی ایجاد می گردد لیکن از آنجا که اعطای حقوق قانونی به اشخاص بر پایه مبانی و معیارهایی است که لازمه حقوق شهروندی است. ممکن است مقنن نیز به بهانه اینکه قانونی حمایتی تدوین می نماید و معترضی در این خصوص وجود ندارد، نسبت به اعطای کامل حقوق اشخاص سهل انگاری نماید و حقوق مربوط را تماماً و کاملاً مدنظر ندانسته باشد. بنابراین اعطای حق از جانب مقنن همیشه به معنای رعایت کلیه حقوق شهروندی نیست و ممکن است در مواردی اصلاحات قانونی در جهت اعطای کامل حقوق اشخاص ضروری باشد. در فصول این بخش به طرح و بررسی حقوق کارفرمایان پرداخته می شود.

فصـل اول: حق کارفرما در برخورداری از معافیت های بیمه ای و بخشودگی جرایم

تکالیف کارفرمایان در پرداخت حق بیمه در بخش دوم بیان شد همچنین بیان گردید که در مقررات مربوط به بیمه شدگان اجباری کارفرما مسئولی پرداخت حق بیمه سهم خود و بیمه شده به سازمان تأمین اجتماعی است و سازمان تأمین اجتماعی هیچ گونه رابطه بیمه ای با بیمه شدگان اجباری که دارای کارفرما می باشند ندارد و در این فصل قوانین و مقرراتی مورد بررسی قرار می گیرد که بنا به دلایل اجتماعی و یا اقتصادی و شرایط خاص جامعه، همچنین تشویق کارفرمایان به ایجاد اشتغال معافیت هایی برای ایشان در نظر گرفته اند. بدیهی است در مقررات بیمه‌ای با توجه به ماهیت امور، ارفاقاتی که در حق کارفرما صورت می گیرد جنبه حق بیمه ای داشته باشد. در مواردی قانونگذار کارفرما را از پرداخت تمام یا بخشی از حق بیمه سهم کارفرمایی معاف می نماید و در مواردی دیگر ممکن است تمام یا بخشی از جرائم ناشی از دیرکرد در پرداخت حق بیمه مورد بخشودگی قرار گیرد.

مبحث اول: معافیت کارگاه های کمتر از پنج نفر از پرداخت حق بیمه سهم کارفرما

گفتار اول: شرح متن ماده واحده

قانون معافیت از پرداخت سهم بیمه کارفرمایانی که حداکثر پنج نفر کارگر دارند (مصوب ۱۶/۱۲/۶۱) کارفرمایان کلیه کارگاه های تولیدی و صنعتی و فنی که از خدمات دولتی از قبیل برق، آب، تلفن و راه استفاده می‌کنند تا میزان ۵ نفر کارگر از پرداخت حق‌بیمه سهم کارفرما معاف بوده و از ۵ نفر به بالا نسبت به مازاد ۵ نفر حق بیمه را قابل وصول می داند.
ماده واحده مذکور در جهت حمایت از کارفرمایان و کمک به وضعیت اشتغال جامعه تصویب گردیده است. البته معافیت مذکور اولاً، به معنی عدم پرداخت حق بیمه به سازمان نیست چرا که معافیت مذکور با پرداخت حق بیمه کارفرمایی از محل اعتبارات دولت به سازمان جبران می گردد. تبصره ۱ ماده واحده نسبت به تأمین بار مالی آن تصریح نموده است. ثانیاً، به معنی رفع تکلیف کارفرما از پرداخت حق بیمه سهم کارکنان نیست، چرا که کارفرما مطابق ماده ۳۶ قانون تأمین اجتماعی همچنان مکلف است حق بیمه سهم بیمه شده را از حقوق و مزایای وی کسر و با ارائه لیست بیمه ای، به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نماید.
تعیین نوع کارگاه های تولیدی، صنعتی و فنی را تبصره ۵ قانون فوق به موجب آیین نامه ای دانسته است که توسط وزارت بهداری از طرف دولت تهیه و توسط هیأت وزیران به تصویب می رسد. آیین نامه اجرایی مذکور نیز به موجب تصویب نامه شماره ۱۰۶۲۵۲ مورخ ۱۲/۲/۶۹ هیأت وزیران وضع گردید و فهرست فعالیت های تولیدی، صنعتی و فنی مشمول معافیت حق بیمه سهم کارفرما تا میزان ۵ نفر کارگر در آن تصریح شده فهرست مذکور شامل ۳۴ نوع فعالیت بود که به عنوان مثال می توان از فعالیت هایی چون ریخته گری، سراجی، پرورش ماهی، انواع بافندگی و … نام برد.

گفتار دوم: ابهامات موجود در متن ماده واحده

تبصره ۳ ماده واحده درخصوص استثناهای ماده واحده بیان می دارد: «کارخانجات، معادن، پیمانکاران، شرکتهای خارجی از شمول این قانون مستثنی هستند». ابهامی که در تبصره مذکور وجود دارد مربوط به کلمه «کارخانجات» است که هیچ گونه تعریف خاصی در قوانین و قمررات موجود برای آن ارائه نشده است. برخی از کارگاه ها به دلیل اینکه در پروانه بهره برداری آنها کلمه کارخانه قید گردیده است نمی توانند از معافیت قانون فوقالذکر استفاده کنند در حالی که فعالیت مشابهی که صرفاً دارای پروانه بهره بردای از وزارت صنایع نیست و یا در پروانه بهره برداری آن عنوان «کارخانه» قید نگردیده می تواند از معافیت استفاده کند از این جهت وجود ابهام در متن قانون سبب گردیده است اصل امنیت حقوقی شهروندان مخدوش گردیده و کارفرمایی که فعالیتی تولیدی یا صنعتی را آغاز می کند، نتواند بر مبنای اصل اعتماد مشروع، نسبت به پیش بینی معافیت یا عدم معافیت خود واقف گردد. عدم پیش بینی چنین موضوعی در یک فعالیت اقتصادی که شروع آن مستلزم محاسبات دقیق مالی اولیه میباشد، می‌تواند تأثیر مهمی بر تصمیم گیری کارفرمایان داشته باشد. بنابراین به نظر می رسد تعریف کلمه «کارخانه» در متن ماده واحده الزامی است که استفساریه ای از مجلس شورای اسلامی می تواند در این زمینه راهگشا باشد.
ابهام دیگری که از جمع ماده واحده و قانون مصوب پس از آن به وجود می آید حذف تبصره ۵ ماده واحده به موجب قانون اصلاح قانون تأمین اجتماعی و برخی قوانین مربوط مصوب ۲۵/۱/۸۷ مجلس شورای اسلامی و ۸/۴/۸۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام است. همان گونه که قبلاً بیان شد تبصره ۵ ماده واحده تعیین نوع کارگاه های تولیدی، صنعتی و فنی را به تصویب آیین نامه اجرایی مصوب هیأت دولت واگذار کرده بود که آیین نامه مذکور نیز در تاریخ ۲۸/۲/۶۲ به تصویب هیأت وزیران رسیده بود و تا سال ۸۷ لازم الاجرا بود. پس از حذف تبصره ۵ ماده واحده عملاً فهرست فعالیت های تولیدی، صنعتی و فنی مصوب هیأت وزیران نیز حذف گردید. سؤالی که مطرح می‌گردد این است که آیا پس از حذف تبصره فوق الذکر از متن ماده واحده در سال ۱۳۸۷ و لغو مصوبه هیأت وزیران درخصوص تعیین نوع کارگاه های مشمول قانون معافیت کارگاه های کمتر از ۵ نفر از پرداخت حق بیمه سهم کارفرما، تمامی فعالیت ها و کارگاه ها مشمول معافیت قرار می گیرند و یا اساساً به دلیل عدم وجود مقرره ای که نوع فعالیت کارگاه های مشمول قانون را معین کند اجرای قانون می باید متوقف گردد. به هر حال با حذف تبصره ۵ قانون صدر ماده واحده که صرفاً کارفرمایان کارگاه های تولیدی، صنعتی و فنی را مشمول معافیت مقرر در قانون فوق می دانست همچنان اجرای قانون را مقید می داند و با حذف تبصره نمی توان گفت قانون مطلقاً تمامی کارفرمایان کارگاه ها را مشمول معافیت دانسته است. ابهام مذکور به گونه ای است که اجرای قانون حمایتی فوق‌الذکر را با مشکل مواجه ساخته است. چنانچه کلیه کارفرمایان کارگاه های کمتر از ۵ نفر مشمول معافیت حقبیمه کارفرمایی گردند، در این صورت بار مالی ناشی از اجرای قانون به اندازه ای افزایش خواهد یافت که تأمین اعتبار آن از سوی دولت امکان پذیر نیست و عدم تأمین اعتبار نیز موجب عدم اعمال معافیت مذکور از سوی مجری آن یعنی سازمان تأمین اجتماعی خواهد بود.
ابهامات ایجاد شده سبب گردیده است امنیت حقوقی کارفرمایان به مخاطره افتد. از طرفی کارفرمایانی که قبلاً به دلیل وجود قانون حمایتی اقدام به فعالیت تولیدی کرده اند و حق مکتسب قانونی برای ایشان ایجاد گردیده است نمی توانند از حق مذکور استفاده کنند. ثانیاً، تعارض بین اصل قانون و اصلاحیه آن موجب عدم انسجام درونی قوانین گردیده و ابهام در نحوه اجرای قانون نیز امنیت حقوقی کارفرمایان را به مخاطره انداخته است. نتیجه تمامی این ابهامات عدم شفافیت قانون است بنابراین مهمترین شرایط مربوط به اصل امنیت حقوقی که شفافیت قوانین است در مقرره مذکور موجود نیست. لذا به نظر می رسد تصویب متن صریحی که تکلیف کارفرمایان مشمول قانون را مشخص نماید ضروری است.

گفتار سوم: ضمانت اجرای سوء استفاده کارفرمایان از معافیت قانونی

تبصره ۲ ماده واحده در جهت جلوگیری کارفرمایان از تقلب نسبت به قانون مذکور مقرر داشته است: «در مورد کارگاه هایی که ظرفیت کاری کمتر از ۵ نفر کارگر دارند در صورتی که کارفرما افرادی را بدون اشتغال در کارگاه برای استفاده از مزایای این قانون به تأمین اجتماعی به عنوان کارگر معرفی نمایند ملزم به پرداخت جریمه ای معادل سه برابر مزایای بهره مند شده از این بابت خواهد شد».
تبصره فوق واجد ابهاماتی به شرح زیر است:
۱- مرجع تشخیص ظرفیت کاری کارگاه ها مشخص نیست و از این جهت قانون دارای ابهام است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 10:35:00 ب.ظ ]




از نظر برنز، رهبری تحول آفرین عموماً برتر از تبادلی است (استون و همکاران، ۳۵۰:۲۰۰۴). رهبری تحول آفرین با تاکید بر روی نیازها، ارزش ها و روحیات پیروان در ایجاد مسولیت اخلاقی در پیروان تلاش می نماید. رهبران تحول آفرین با خلق ایده ها و چشم اندازهای جدید و با ایجاد اعتماد و شور و شوق در میان مدیران و کارکنان در جهت تغییر و تحول در سازمان ها عمل می نمایند و نوید بخش توسعه و بهبود عملکرد سازمان هستند.
۲-۱۰)چالش های پیش روی سازمانها و رهبری تحول آفرین
رهبری تحول آفرین به نوعی رهبری اطلاق می شود که در آن رهبران دارای موهبت الهی هستند و برای پیروان خود انگیزش معنوی و توجه ویژه فراهم و با نفوذ بر قلبشان، آنها را هدایت می کنند. فولمر، گیبز و گلدسمیت اشاره می کنند که جهانی شدن‌، مقررات زدایی، تجارت الکترونیک و تغییر سریع تکنولوژیک، شرکتها را مجبور به ارزیابی مجدد روش فعالیت خودشان می‌کند. ناپایداری و پیچیدگی ممکن است قابلیت پیش بینی محیط را خیلی پایین آورد و بر نوع رهبری در حال ظهور در سازمان تاثیر بگذارد. در یک محیط ناپایدار، سبک جدید مدیریتی که دارایی های نامشهود را قادر به توسعه و ظرفیتهای پویا را قادر به فعالیت کند، مهم است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سازمانها نمی‌توانند چنین ائتلاف مجدد استراتژیک را بدون تاکید بر یک رهبری تحول آفرین خلق نمایند. گیبنز به پیچیدگی و کمیابی محیطی به عنوان عوامل خارجی تاثیر گذار بر شکل رهبری تحول آفرین مورد نیاز، توجه نمود(مطلبی اصل،۱۳۸۶). بعضی از نویسندگان تجاری معتقدند که چالش های شرکت ها در هزاره سوم، این است که چطور سازمان ها رهبری شوند که مولد دانش و پرورش دهنده آن باشند، چطور متکی به قضاوت و غریزه باشند، چطور در یک دنیا با تعداد فزاینده‌ای از شرکتها زندگی کنند.
یک چالش بزرگ برای رهبران تحول آفرین در هزاره سوم، یافتن راههایی برای تشویق هر یک از کارکنان برای به فعل درآوردن پتانسیل‌های بالقوه آنهاست. یکی دیگر از چالشهای پیش روی رهبران تحول آفرین، تنوع زیاد نیروی کار است. جوامع سازمانی شامل افرادی از کشورها و فرهنگهای گوناگون خواهد بود که ممکن است دارای ساختار ارزش ویژه‌ای باشند. بنابراین رهبران تحول آفرین باید یاد بگیرند که باورها، ارزشها، رفتارها و فعالیتهای تجاری-رقابتی شرکتها را در نواحی و فرهنگهای متنوع شناسایی و ارزیابی کنند و نسبت به رشد و توسعه آن گام بردارند.
چالش دیگر پیش روی رهبران تحول آفرین این است که چطور هنجارهای ارزشی را برای هدایت فعالیت های شرکت و رفتار افراد تلقین کنند.
پاوار و ایستمن پذیرش رهبری تحول آفرین را به عنوان یک عامل مهم تسهیل کننده ظهور رهبری تحول آفرین مورد توجه قرار داده اند. آنها پذیرش سازمانی رهبری تحول آفرین را حدی تعریف کرده اند که یک سازمان به وظایف رهبری تحول آفرین نظیر بیان چشم انداز ، تزریق ارزشها و ایدئولوژی جدید و پیوند دادن علائق فردی و جمعی پاسخ می دهد یا به آنها کمک می کند. بنابراین ناپایداری محیط خارجی ممکن است به پذیرش رهبری تحول آفرین از طرف اعضای سازمان تاثیر بگذارد. زمانی که محیط خارجی ناپایدار و آینده سازمان در خطر است، اعضای سازمان ممکن است به آسانی تلاش یک رهبر تحول آفرین را از طریق معرفی تغییرات عمده برای انسجام مجدد شرکت قبول کنند. یک رهبر تحول آفرینی مؤثر باید بداند که رسیدن به موفقیت از طریق همکاری اعضای تیم امکان پذیر است.
۲-۱۱)مزایای رهبری تحول آفرین در سازمان
از مقایسه فعالیت های رهبران تحول آفرین و سنتی در می یابیم با وجود تغییر و تحولات و ناپایداری ها و عدم اطمینان محیطی که بر سازمان ها تاثیر گذارند، نیاز به رهبران تحول آفرین است تا شاهد افزایش عملکرد در سازمان ها باشیم. رهبری تحول آفرین می کوشد تا با ایجاد فرصت های خوب جهت بهبود عملکرد سازمان های امروزی که قادر به توقف روند سرعت تغییرات نیستند در جهت پیش بینی تغییرات محیطی عمل کند. سازمان ها برای موفقیت نیازمند رهبران تحول آفرین هستند تا انگیزه تحول را ایجاد و با سرمایه گذاری مداوم در توسعه کارکنان، چشم اندازی مطلوب پیش روی افراد در جهت رسیدن به آرمان های مطلوب ترسیم نمایند.
رهبری تحول آفرین ممکن است به چندین شکل باشد . برنز دو نوع رهبری تحول آفرین را شناسایی کرده است: اصلاح طلب و تکامل گرا . «اصلاح طلب روی اجزا کار می کند در حالی که تکامل گرا بر روی کل، کار می کند. اصلاح طلب در جستجوی اصلاحات هماهنگ با روندهای موجود و سازگار با اصول و تئوری‌های متداول است‌. تکامل گرا به دنبال تعیین مسیر ، جلوگیری یا نقض تئوری‌ها و تغییر اصول است. رهبران تحول آفرین یک چشم انداز سازمانی پویا خلق می کنند که اغلب یک دگرگونی در ارزشهای فرهنگی برای انعکاس نوآوری بیشتر را ضروری می سازد. رهبری تحول آفرین همچنین به دنبال برقراری یک رابطه بین علائق فردی و جمعی است تا به زیردستان اجازه کار کردن برای اهداف متعالی را بدهد(مطلبی اصل،۱۳۸۶).
رهبران تحول آفرین به چند دلیل موثر هستند :
آنها قادرند هم پیروان خود را متحد کنند و هم اهداف و باورهای پیروان را تغییر دهند. رهبران تحول آفرین تصویری از یک چشم انداز آینده را به پیروان خود ارائه می کنند. از آنجا که چنین رهبرانی قادرند یک چشم انداز روشن و مورد نیاز را ش
کل دهند ، احتمالا قادر به برانگیختن کارکنان برای مشارکت در آن چشم انداز هم هستند. رهبران تحول آفرین زیردستان را برای انجام کار بیش از حد انتظار بر می‌انگیزانند.
براساس نظر پاوار و ایستمن، اثربخشی یک رهبر تحول آفرین نتیجه سه عامل است ؛ موقعیت نسبی سازمان در پیوستار پذیرش سازمانی(پذیرش تغییر)، درجه تطبیق فرایند تحول آفرینی لازم برای موفقیت سازمان و فرایند رهبری تحول آفرینی که در سازمان در حال اجراست و قابلیت‌های رهبران تحول آفرین برای اجرای فرایند مناسب تحول‌آفرینی. انعطاف پذیری این اطمینان را می دهد که سازمان ظرفیت فعالیت پویا یا پاسخ سریع به شرایط رقابتی در حال تغییر را دارد و بنابراین یک مزیت رقابتی ایجاد کرده یا مزیت رقابتی موجود را حفظ می کند. یک رهبر تحول آفرین ، تغییر را در کل سازمان القا کرده و چشم اندازی هم برای مدیران و هم کارکنان خلق می‌کند(مطلبی اصل، ۱۳۸۶).
۲-۱۲)مؤلفه های رهبری تحول آفرین
رهبری تحول آفرین برای عملی شدن به چهار مؤلفه یا عامل که به عنوان عناصر تشکیل دهنده این نظریه نیز شناخته شده اند نیاز دارد. آولیو و دیگران ۴ رفتار اصلی که رهبری تحول آفرین را تشکیل می دهند به شرح زیر بیان می دارند:
نفوذ آرمانی[۵۴] (ویژگیهای آرمانی – رفتارهای آرمانی) :
در این حالت فرد، خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد؛ مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل می‌شناسند و سعی می‌کنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتارهای آرمانی است. نفوذ مطلوب باعث می شود که رهبران به عنوان مدل هایی از نقش و الگوی رفتار برای پیروان باشند(تونکه نژاد ،۱۳۸۶).
انگیزش الهام بخش[۵۵] :
رهبر کارکنان را ترغیب می‌کند تا به هدف و قابل دستیابی بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند. برانگیختن و بالا بردن انگیزش در پیروان که با توسل به احساسات آنها صورت می پذیرد. تاکید انگیزش الهام بخش بر احساسات و انگیزه های درونی است نه بر تبادلات روزانه بین رهبر و پیروان (امیرکبیری و همکاران،۱۳۸۵).
ترغیب ذهنی[۵۶]:
رهبر به صورت ذهنی کارکنان را بر می‌انگیزد. این رهبران پیروانشان را تشویق می‌کنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و فروض بدیهی را مورد سؤال قرار دهند. آنها پیروان را ترغیب می‌کنند که مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مسئله نوآورانه را پیاده کنند.
برانگیختن پیروان بوسیله رهبری به منظور کشف راه حلهای جدید و تفکر مجدد در مورد حل مشکلات سازمانی توسط پیروان است. در واقع رفتار رهبر، چالشی را برای پیروان ایجاد می‌کند که دوباره در مورد کاری که انجام می‌دهند، کوشش و تلاش و در مورد چیزی که می‌تواند انجام یابد دوباره تفکر کنند(امیرکبیری و همکاران،۱۳۸۵).
ملاحظات فردی[۵۷] :
رهبر نیاز های احساسی زیر دستان را برآورده می‌کند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص می‌دهند و به آنها کمک می‌کنند تا مهارتهایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظه ای را صرف پرورش دادن، آموزش و تعلیم کنند (اسپکتور و همکاران[۵۸]، ۲۰۰۴: ۱۸-۱۹).
توجه به تفاوتهای فردی پیروان و ارتباط با تک تک آنها و تحریک آنها از طریق واگذاری مسئولیتها برای یادگیری و تجربه آنها است. افراد به وسیله رهبران حمایت می شوند و رهبران در رابطه با توجه به احساسات و نیازهای شخصی آنها نگران هستند.
مهمترین ویژگی عصرکنونی عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانی سازی و تغییرات فزاینده تکنولوژیکی است. موفقیت با این شرایط و موقعیت، مستلزم تغییر در فعالیتها و وظایف سازمانی و چگونگی اداره و به ویژه رهبری سازمانها است. مدیران برای موفقیت و ایفای نقش مؤثر در سازمان علاوه بر دارا بودن نگرش اقتضایی نسبت به متغیرهای محیطی، باید سازمان و مدیریت را به عنوان یک سیستم مدنظر قرار دهند و با این نگرش به بررسی رفتار کارکنان بپردازند و شیوه و سبک رهبری خود را بر اساس واقعیت و شرایط، ماهیت کار و وظایف و خصوصیات کارکنان انتخاب کنند.
بنابراین سازمانهای موفق به رهبرانی نیازمند هستند که با ژرف‌نگری، جهت مناسب و مسیر آینده سازمان را مشخص سازند، افراد را به آن مسیر هدایت کنند و انگیزه ایجاد تحول را در کارکنان به وجود آورند(گودرزوند و همکاران، ۱۳۸۹). رهبران تحول آفرین با خلق ایده ها، چشم اندازهای جدید مسیر تازه ای از رشد و شکوفایی را فرا روی سازمان ها قرار می دهند و نوید بهبود عملکرد سازمان ها خواهند بود.
۲-۱۳)مفهوم تعهد سازمانی
اندیشه تعهد، موضوعی اصلی در نوشته های مدیریت است. این اندیشه، یکی از ارزشهای اساسی است که سازماندهی بر آن متّکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد، ارزشیابی میشوند. اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد، برای اثربخشی سازمانی ضرورتی تام دارد. همچنین مطالعات مختلف در سازمانهای مختلف نشان میدهد برای این‌که کارکنان بتوانند کارآیی بیشتر و تمایل قوی برای ماندن در شغل خود داشته باشند از دلبستگی شغلی نیز برخوردار باشند و همچنین احساس تعهد بالایی به انجام وظایف خود نمایند؛ که این خود موجب احساس مسئولیت، درک عمیق از شغل و از خودگذشتگی میشود. نخستین عامل ایجادی در بدست آوردن اهداف سازمانی تعهد سازمانی است. (دیک و متکالف، ۲
۰۰۱ :۱۲).
تعهد سازمانی به این معنا است که کارمندان هدف ها و ارزش های سازمانی را اتخاذ کنند و با داشتن اعتقاد بالا در آنها به طور قوی در سازمان باقی خواهند ماند و این یک موضوع جدی است. با احترام گذاشتن به استفاده موثر عوامل انسانی که به یک ارزش اصلی برای سازمان تبدیل می شود(کافمن و سنگه ۱۹۹۳).
تعهد سازمانی، شاخصی است از وفاداری فرد نسبت به سازمان و این که فرد سازمان را معرف خود بداند و به اصطلاح به وجود چنین سازمانی بر خود ببالد (رابینز ،۱۳۸۴ : ۴۶). تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سال‌های گذشته مورد علاقه بسیاری از محققان رشته های رفتار سازمانی و روان‌شناسی خصوصاً روان‌شناسی اجتماعی بوده است (رکنی نژاد، ۱۳۸۶).
این نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است که شاید عمده ترین این تغییر در قلمرو مربوط به نگرش چند بعدی به این مفهوم تا نگرش یک بعدی به آن بوده است(رابینز ،۲۰۰۵ : ۴۶). همچنین با توجه به تحولات اخیر در حیطه کسب و کار از جمله کوچک سازی‌ها و ادغام‌های شرکت‌ها در یک‌دیگر عده ای از صاحب‌نظران را بر آن داشته تا اظهار کنند که اثر تعهد سازمانی بر دیگر متغیرهای مهم در حوزه مدیریت از جمله ترک شغل، غیبت و عملکرد کاهش یافته است و به همین جهت بــررسی آن بی مورد است (ساقروانی ،۱۳۸۸). اما عده ای دیگر از محققان این دیدگاه را نپذیرفته و معتقدند که تعهد سازمانی اهمیت خود را از دست نداده است و همچنان می تواند مورد توجه قرار گیرد (فرهنگی ،۱۳۸۴)
تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتارسازمانی[۵۹] به شیوه های متفاوت تعریف شده است. معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان درنظر می گیرند.
براساس این شیوه فردی که به شدت متعهد است هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد و از عضویت در آن لذت می برد (ساروقی ، ۱۳۷۵). پورتر و همکارانش (۱۹۷۴) تعهد سازمانی را پذیرش ارزش‌های سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف می کنند و معیارهای اندازه گیری آن را شامل انگیزه ، تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزش‌های سازمان می دانند. چاتمن و اورایلی (۱۹۶۸) تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزش‌های یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزش‌های ابزاری آن (وسیله ای برای دست‌یابی به اهداف دیگر) تعریف می کنند (رنجبریان ،۱۳۷۵).
تعهد سازمانی درجه نسبی تعیین هویت فرد با یک سازمان خاص و درگیری و مشارکت او با‌ آن سازمان است و سه عامل را شامل می شود:

    1. اعتقاد قوی به اهداف و ارزش های سازمان
    1. تمایل به ادامه رابطه فرد با سازمان و حصول اطمینان از تداوم آن است(کای و همکاران[۶۰]، ۲۰۰۹).

۳-آرزو و خواست قوی و عمیق برای ادامه عضویت در سازمان(پورتر[۶۱]، ۱۹۸۳).
۴-تعهد کارکنان به سازمان، مولد دارایی های نامشهود است. پژوهش ها نشان می دهند که تعهد کارکنان، نیروی قوی و موثر در موفقیت سازمان ها به شمار می رود(کلورسون،۲۰۰۲). تعهد سازمانی، نگرش درباره وفاداری کارکنان به سازمان و یک فرایند مستمر است که به واسطه مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه به افراد، سازمان، موفقیت و رفاه سازمان را می رساند(سیرت دوست، ۲۰۰۵). تعهد سازمانی با توانمندسازی ارتباط معنا داری دارد و استقلال عامل مهمی در اعتمادسازی است و اعتماد باعث تمایل به ریسک پذیری بالا می شود و اکثر تغییرات سازمانی مثبت ناشی از وجود اعتماد بین مدیران و کارکنان هستند.
تفویض اختیار‌، حس خودهدایتی را در افراد به وجود آورده و موجب ابتکار عمل در رفتارها و فرایندهای کاری آنان می شود. آلبرت (۲۰۰۵) معتقد است، تعهد اثربخش، نگرش تغییر، هدف جابجایی و افزایش ـ عملکرد فوق العاده به وسیله رهبر اثرگذار ایجاد می شوند(فرای و همکاران[۶۲]، ۲۰۰۵).
پورتر، تعهد را براساس نیروی کلی همانندسازی (تعیین هویت) و مشارکت یک فرد در سازمان تعریف می کند. در این دیدگاه تعهد ناشی از سه عامل می شود.
۱ – قبول اهداف و ارزشهای سازمان
۲ – تمایل به همکاری با سازمان برای کسب اهدافش
۳ – میل به باقی ماندن در سازمان (استیزر، ۱۹۸۹: ۵۷۷ – ۵۷۶).
در این دیدگاه، تعهد به عنوان یک مفهوم تک بعدی نگریسته شده است، که تنها متمرکز بر تعهد عاطفی است. سال ها، اندیشمندان درک ما را از تعهد سازمانی با نگــــریستن به آن به شکل چند بعدی تغییر داده اند. این محققان علاقه مند به یک مجموعه وسیعتر از پیوندها بین کارکنان و سازمانها نسبت به آنچه که پورتر مطرح کرد، بوده اند.
درحالی که پورتر متمرکز بر یک پیوند توصیف شده با قبول اهداف سازمان بوده است، تحقیقات محققان بعدی بر انواع تعهد متمرکز شده است که می تواند برای توجیه رفتار فرد و استمرار آن در محیط کار در نظر گرفته شود (مودی،۱۹۹۸:۳۹۰- ۳۸۹). به عقیده سالانسیک تعهد حالتی است در انسان که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقاد می یابد که به فعالیت‌ها تداوم بخشد و مشارکت مؤثر خویش را در انجام آن‌ ها حفظ کند (به نقل از ساروقی ،۱۳۷۵).
بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزش‌ها و اهداف سازمان می داند، یعنی وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزش‌ها و اهداف و به سازمان فی نفسه جدای از ارزش ابزاری آن (به نقل از ساروقی ،۱۳۷۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ب.ظ ]




۳.روش شناسی تحقیق
۱-۳ –مقدمه
شکل های جدید وضعی برخی از مسایل و امور ، محققان را واداشت تا شیوه ای نو در تحقیقات خود بیندیشند. در واقع تغییرات شتاب زده اجتماعی و گونه های مختلف از واقعیت های زندگی ، محققان را با بافت های اجتماعی زیادی روبه رو کرده است.از این رو روش شناسی های قیاسی برای بدست آوردن نتایج از پرسشهای و فرضیه های پزوهشی با رویکرد نظری و آزمون آن ها بازمانده است. به همین دلیل راهبردهای استقرایی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است که برای مطالعه بافت های اجتماعی “حساس سازی مفاهیم” اهمیت می یابد.به همین جهت در سال های اخیر بررسی کیفی در بین تحقیقات اجتماعی و پژوهش های رفتاری نفوذ زیادی یافته است . (هومن،۱۳۸۵: ۲-۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در این پژوهش ، روش تحقیق تجزیه و تحلیل کیفی دیدگاه های صاحب نظران و ارتباط گران حوزه رسانه ای درباره موضوع” تبلیغ کالاهای هنجار شکن” است. رویکرد پژوهش اساسا کیفی است اما در توصیف اطلاعات و داده های به دست آمده ، به آمار و اعداد هم اشاره هایی کوتاه نیز شده است. جمع آوری داده ها با بهره گرفتن از روش مصاحبه عمیق به دست آمده وبه وسیله تجزیه و تحلیل کیفی نتیجه گیری شده است .
۲-۳-پژوهش کیفی
بررسی مقایسه‌ای روش های کمی و کیفی در تحقیقات اجتماعی
از آغاز تاریخ بشر درصدد پی بردن به قاعده و نظم موجود در پدیده ها و رویدادهای جهان اطراف خود بوده است. بدین جهت کشف قوانین،اصول و نظریه های حاکم بر پدیده ها و رویدادها نایل آمده است. اما باید توجه داشت که این قوانین و اصول تحت شرایط خاصی اعتبار دارد. این شرایط زیربنای صحت آنها را تشکیل می دهد. (سرمد ودیگران ۲۰:۱۳۸۲)
شکی نیست که پی بردن به قاعده و نظم میان پدیده ها و رویدادها در علوم فیزیکی و زیستی در مقایسه با علوم انسانی و اجتماعی (از جمله علوم رفتاری) با سهولت بیشتری انجام می شود. زیرا موضوع اصلی در علوم انسانی و اجتماعی، انسان است (همان:۲۱).
باید توجه داشت که رفتار آدمی پیچیده است و عوامل بسیاری در آن دخالت دارد که به ظاهر آن را سازمان نایافته و حتی متناقض جلوه گر می کند. اما می توان با روش مناسب به شناخت آن پرداخت (همان:۲۰).
روش اول از نگاه متفکران مختلف تعاریف متفاوتی دارد.هر کدام از دیدگاه خود به تعریف این مفهوم می پردازند.
در انجام دادن پژوهش، به منظور کسب شناخت، باید مجموعه ای از گزاره ها[۱] (فرضیه یا سوالهای تحقیق) را تدوین کرد سپس آنها را مورد آزمون قرار داد یا پاسخ آنها را فراهم آورد. این امر، فرایند پژوهش را هدایت کرده و پژوهشگر را در بدست آوردن شناخت یاری می دهد. بر این اساس، روش تحقیق وسیله یا طریقه تعیین این امر است که چگونه یک گزاره تحقیق مورد تأیید قرار می گیرد یاری می شود. به عبارت دیگر،روش تحقیق چارچوب عملیات یا اقدامات جستجوگرانه برای تحقق هدف پژوهش،جهت آزمون فرضیه یا پاسخ دادن به سوالهای تحقیق را فراهم می آورد (سرمد ودیگران ۲۲:۱۳۸۲).
اما باید توجه داشت که میان روش و روش شناسی تفاوت مفهومی وجود دارد و نباید این دو را با هم در یک معنا بکار برد.
به اعتقاد ساروخانی (۱۳۸۸) روش شناسی مطالعه منظم و منطقی اصولی است که تفحص علمی را راهبردی می کنند.
از این دیدگاه، روش شناسی به عنوان شاخه ای از منطق و یا حتی فلسفه است. دیدگاه دیگر روش شناسی را شاخه ای از علم می داند (ساروخانی ۲۲:۱۳۸۸).
در مقابل تالکوت پارسونز در اثرش “ساخت عمل اجتماعی” می نویسد: روش شناسی در اصل با روش های پژوهش تجربی نظیر آمارشناسی، مطالعه موردی، مصاحبه و غیره سروکار ندارد. بلکه ملاحظه زمینه های کلی برای اعتبار کار عملی است. سپس روش شناسی نه دقیقاً یک رشته فلسفی، و نه دقیقاً رشته ای علمی است. (پارسونز به نقل از ساروخانی ۲۲:۱۳۸۸)
تقسیم بندی روشها :
روش های تحقیق را می توان با توجه به معیارهای مختلف در گروه های متفاوتی جای داد. هر یک از این معیارها بر روی یک ویژگی از روشها تأکید می کند و روشها را با توجه به آن ویژگی تقسیم بندی می کند.

    1. با توجه به میزان تمرکز بر پدیده مورد نظر : الف:پهنانگر ب: ژرفانگر

تحقیق می تواند ژرفانگر یا پهنانگر باشد، یعنی با توجه به میزان تمرکز بر پدیده مورد بررسی متفاوت باشد. یک پژوهش پهنانگر به بررسی یک موضوع عمده و در سطح گسترده می پردازد، در حالیکه تحقیق ژرفانگر به یک موضوع واحد ولی به صورت همه جانبه و عمقی می پردازد. برای مثال بررسی علل و نحوه بروز انقلاب ها در حالت کلی و با شمول عام یک پژوهش پهنانگر است زیرا تنها به بررسی یک انقلاب نمی پردازد و بر روی یک انقلاب خاص تمرکز نمی کند. درحالیکه برای مثال مطالعه انقلاب فرانسه و بررسی زمینه ها، جریانات و نتایج آن یک تحقیق ژرفانگر است که درآن محقق به مطالعه آن به صورت واحد و همه جانبه می پردازد.

    1. نوع داده های گردآوری شده : الف:کمی ب: کیفی

داده های کمی همواره داده های کیفی ای هستند که متناسب با موضوع به صورت کمی و عددی تبدیل می شوند. داده های کمی معمولاً از طریق پرسشنامه گردآوری می شوند. در پرسشنامه ها با بهره گرفتن از طیف های مختلف از جمله لیکرت بوگاردوی، ترستون و… جملات و سوالات محقق تبدیل به اعدادی می شوند که پاسخگویان با انتخاب گزینه مورد نظر در واقع عددی را به محقق ارائه می کنند و محقق از طریق این اعداد به نتیجه گیری می پردازد.
در روش کیفی داده ها نه به صورت اعداد بلکه به شکل جملات، نشانه ها و علایم، رنگها، حرکات چهره و رفتار افراد گردآوری می شوند. این داده ها قابلیت تبدیل شدن به عدد کمتری دارند، به همین علت به همان شکل که گردآوری شده اند مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. داده های کیفی بیشتر مورد استفاده محققان انسان شناسی و مونوگرافیست هاست، که بیشتر هدفشان توصیف موضوع است.

    1. زمان : مقطعی و طولی( روندپژوهی، مطالعه نسلی، مطالعات پانل )

الف) مطالعات مقطعی : بسیاری از طرحهای تحقیق را با ایجاد مقطعی از پدیده ای در یک زمان و تحلیل دقیق آن مقطع برای مطالعه طراحی می کنند. غالب مطالعات اکتشافی و توصیفی مقطعی هستند. مثلاً سرشماری جمعیت هر کشور مطالعه ای است که هدف آن توصیف جمعیت آن کشور در یک زمان معین است. (ببی ۲۱۵:۱۳۸۸)
بسیاری از مطالعات تبیینی نیز به طور مقطعی انجام می گیرد. محققی که برای بررسی علل تعصب نژادی و مذهبی به تحقیقی ملی در سطح گسترده می پردازد، به احتمال زیاد، با یک قالب زمانی واحد در فرایند جاری تعصب سروکار دارد (همان،۲۱۵).
ب) مطالعات طولی : طرح مطالعه طولی بر سه نوع است: روند پژوهی که داده های مربوط به افراد مختلف را در فواصل زمانی مقایسه می کند؛ مطالعه نسلی که داده های مربوط به افراد هم سن و سال را با گذشت زمان و در فواصل زمانی مقایسه می کند (مثلاً گروه سنی ۱۹-۱۵ ساله ۱۹۶۰ را با گروه ۲۹-۲۵ ساله ۱۹۷۰)؛ مطالعه پانل که افراد معینی را در طول زمان بررسی می کند (بیکر ۱۱۷:۱۳۸۸).

    1. سطوح و گستردگی واحد تحلیل (کلان، میانه و خرد)

گستردگی واحد مورد بررسی می تواند متغیر باشد. واحد تحلیل می تواند خرد،میانه و کلان باشد. برای مثال در یک پژوهش که به بررسی رابطه گرایش سیاسی و طلاق در یک شهر پرداخته شود، واحد مورد بررسی در سطح خرد ( یعنی خانواده ) های آن شهر است.اما در صورتی به مطالعه ظرفیت نهادی شرکتهای سهامی پرداخته شود واحد تحلیل شرکتهای سهامی کل کشور را شامل می شود و این سطح را می توان در سطح میانه قرار داد. همچنین در صورتی که به مقایسه سیستم های سیاسی جهان بپردازیم در این صورت واحد تحلیل ما سیستم های سیاسی ای است که در کل جهان وجود دارد و این سطح از تحلیل سطح کلانی است.
نحوه انتخاب روش تحقیق متناسب با عنوان موضوع :
مقصود اصلی انتخاب استراتژی یا استراتژی های پژوهشی دستیابی به بهترین رویه های تحقیقاتی برای پرداختن به موضوع پژوهش و بخصوص، پاسخ دادن به پرسشهای پژوهش است. با این حال، توجه به این نکته اهمیت شایانی دارد که شاید لازم باشد از استراتژی های متفاوتی برای پرسشهای پژوهشی متفاوت استفاده شود. برای مثال استراتژی استقرایی را می توان برای پاسخ دادن به پرسشهای “چیست” به کاربرد، و استراتژی قیاسی و پس کاوی را برای پاسخ دادن به پرسشهای “چرا”. استراتژی استفهامی این مزیت را دارد که هم برای پاسخ دادن به به پرسشهای “چیست” و هم پرسشهای “چرا” قابل استفاده است، بسته به اینکه پژوهشگر در چه شاخه ای از تفسیرگرایی فعالیت می کند (بلیکی ۱۶۳:۱۳۸۴).
در انتخاب روش و ابزار مورد استفاده به تناسب موضوع و هدف پژوهش باید دقت زیادی به خرج داد. مطالعات کیفی گرا که بیشتر توصیف یک پدیده و آن هم از طریق مشاهده صورت می گیرد معمولاً به صورت مطالعه موردی است. هدف کلی در مطالعه موردی مشاهده تفصیلی ابعاد “مورد” تحت مطالعه و تفسیر مشاهده ها از دیدگاه کل گرا است. از این رو مطالعه موردی بیشتر به روش کیفی و با تأکید بر فرایندها و درک و تفسیر آنها انجام می شود. مورد چنان انتخاب می شود که نمایان کننده وضعیت یا حالت کلی تحت مطالعه، یا مثالی از پدیده(های) مورد نظر باشد که پژوهشگر می خواهد درباره آن(ها) به درک عمقی دست یابد. در تعلیم و تربیت، “مورد” می تواند شامل: یک فرد ( دانش آموز،معلم،مدیر )، یک برنامه درسی، یک گروه از افراد (معلمان و مسئولان اداری)، یکی از رویدادهای آموزشی (دانش آموختگی)، یا یک سازمان (رسمی یا غیررسمی) باشد (سرمد و دیگران ۸۹:۱۳۸۲).
روش های کمی به سبب اهدافشان که تعمیم پذیری و شمول عام یافتن نتایج است، معمولاً از اعداد و ابزارهای عددساز استفاده می کنند. عالیترین نوع روشها برای نیل به این هدف، پیمایش است.در مطالعات پیمایشی از ابزار پرسشنامه استفاده می شود. پرسشنامه ها سوالاتی را پیش روی پاسخگویان قرار می دهند و در مقابل اعدادی را به پژوهشگر تحویل می دهند و پژوهشگر متناسب با فرضیه های اولیه خود داده ها را مقایسه و به نتایجی دست می یابد. محققان (بیشتر محققان رفتاری) گاهی از آزمایش نیز استفاده می کنند. گرچه در آزمایشها محقق به مشاهده رفتار افراد می پردازد اما میزان تکرارپذیری رفتارها و عکس العملها داده های محقق را تأمین می کند و این بار نیز محقق گرفتار اعداد و داده هایی می شود که نتایج تحقیق او را نشان می دهد.
محاسن و معایب روش تحقیق کمی :
نظم و قدرت تحلیل عددی است که اطلاعات کمی سازی شده را چنین جذاب کرده و موجب بدگمانی نسبت به اطلاعات کیفی شده است. اما برای آنکه داده های کمی از این مزایای آشکار برخوردار شوند لازم است فرض کنیم که خواص یک دستگاه عددی با برخی خصوصیات داده های اصلی متناظرند (بلیکی ۳۱۷:۱۳۸۴).
به طور سنتی، پژوهشگران کمی توجه خود را معطوف به محرز ساختن “اعتبار” و “پایایی” اندازه گیری های خود می کنند، یعنی اینکه ابزارهای آنها همان چیزی را می سنجد که داعیه سنجیدن آن را دارند و این سنجش با انسجام و سازگاری همراه است. اگر روش های تعیین اعتبار و پایایی را بررسی کنیم، درمی یابیم که آنها براساس تأیید و تکرار استوارند. هیچ معیار نهایی که بتوان ابزارهای سنجش را با آن محک زد وجود ندارد، چیزی که وجود دارد فقط ابزارهای به خوبی استفاده شده ای هستند که اجتماعی از پژوهشگران به آنها اطمینان زیادی دارند. عینیت همواره نسبی است (همان:۳۱۹).
روش های کمی نقاط ضعف و قوتی دارند که باعث می شود مقبول و یا مطرود شود. در زیر به برخی نقاط ضعف و قوت آن اشاره می شود :
نقاط قوت :

    1. دقت : به دلیل سنجه های قابل اطمینان و سنجشگر
    1. کنترل : به علت نمونه گیری و طراحی
    1. توانایی ارائه روابط علی : به سبب استفاده از آزمونهای کنترل شده
    1. تکنیک های آماری که توان تحلیل های پیچیده را به محقق می دهد.
    1. تکرارپذیر (برگرفته از ۲۰۰۶Hughes )
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ب.ظ ]




مقدمه‌ای بر کنترل غیرخطی

مقدمه‌ای بر کنترل غیرخطی

مقدمه

در دنیای واقعی بسیاری از سیستم­های فیزیکی غیرخطی هستند و یک سیستم کنترل باید بتواند بر این خاصیت غیرخطی غلبه کند.
دلایل استفاده از کنترل کننده های غیرخطی عبارت است از :

    • تعدیل سیستمهای کنترل موجود

بعضی از سیستمهای کنترل خطی براین اساس طراحی شده اند که تغییرات ورودی حول نقطه کار بسیار کوچک است. اما در عمل چون سیستم ذاتاً غیرخطی عمل می کند و امکان دارد تغییرات ورودی حول نقطۀ کار بزرگ باشد لذا احتمال ناپایداری کنترل کننده خطی سیستم بسیار زیاد است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    • آنالیز عوامل غیرخطی شدید

در بعضی از سیستمهای کنترل عوامل غیرخطی وجود دارد که بواسطه طبیعت غیرپیوسته آنها امکان هیچ گونه تقریب خطی وجود ندارد. این عوامل غیرخطی شدید معمولاً شامل یکی از موارد اصطکاک کولمبی، اشباع، ناحیه مرده، backlash و هیسترزیس می باشد.

    • وارد نمودن عدم قطعیت های مدل در طراحی

در طراحی سیستمهای کنترل خطی، لازم است که فرض کنیم پارامترهای مدل سیستم به گونه ای معقول شناخته شده هستند. اما خیلی از مسائل کنترلی در مدل پارامتریک سیستم دارای یک سری عدم قطعیت هستند.

    • سادگی در طراحی

در بسیاری از مواقع، یک کنترل کننده غیرخطی که خوب طراحی شده بود میتواند نسبت به کنترل کننده خطی نظیرش بسیار ساده تر نیز باشد.
معمولاً عوامل غیرخطی به دو دسته ذاتی و قراردادی تقسیم بندی می شوند.
عوامل ذاتی آن دسته از عوامل هستند که به طور طبیعی جزء سیستم می باشند و اصطلاحاً به طور سخت افزاری در ذات سیستم واقع شده اند همچون اصطکاک کولمبی بین دو سطح، هیسترزیس، اشباع و backlash. عوامل غیرخطی قراردادی به طور مصنوعی توسط طراح به سیستم اعمال می گردد. قوانین کنترل غیرخطی قراردادی، همچون قوانین کنترل تطبیقی و قوانین کنترل بهینه Bang-Bang جزء دسته مواردی هستند که به سیستم کنترل اعمال می‌گردند تا عملکرد سیستم را بهبود بخشد [۳۲].

سیستم غیرخطی

سیستمی که اصل جمع آثار در مورد آن صادق نباشد، سیستم غیرخطی نامیده می‌شود و معمولاً به صورت زیر نمایش داده می‌شود.
که در رابطۀ فوق:
بردار کنترل ورودی، تابع بردار غیرخطی، بردار حالت، و n تعداد حالات یا مرتبۀ سیستم است.

تئوری پایداری لیاپانوف

در بین خواص مختلف سیستم‌های کنترل، اولین و مهم‌ترین آن‌ ها، مسئله پایداری می‌باشد.
در هر سیستم کنترل چه خطی و چه غیرخطی، بررسی مسئله پایداری بسیار حائز اهمیت بوده و بایستی به دقت مورد مطالعه قرار گیرد.
با این تفاوت عمده که در مورد سیستم‌های خطی، پایداری برای کل سیستم تعریف می شود و در سیستم‌های غیرخطی، پایداری نقطه تعادل مورد بررسی قرار می‌گیرد و در ضمن این امکان وجود دارد که سیستمی غیرخطی بازاء شرط اولیه‌ای پایدار و بازاء ورودی خاصی ناپایدار باشد.
هدف اصلی از این بخش، ارائه تئوری پایداری لیاپانوف و کاربرد آن در آنالیز و طراحی سیستم‌های غیرخطی می باشد.
قبل از پرداختن به تعاریف پایداری برحسب لیاپائوف مجبوریم به چند تعریف بپردازیم:

سیستم وابسته به زمان[۸]

سیستم را وابسته به زمان گویند، اگر تابع f به زمان وابسته باشد.
طبیعت متغیر با زمان بودن سیستم‌های کنترل یا به ذات پروسه سیستم مربوط می باشد و یا به قانون کنترلی سیستم.
یک پروسه متغیر با زمان همراه با دینامیک را در نظر بگیرید. اگر کنترل کننده این سیستم به زمان وابسته باشد مثلاً آنگاه سیستم f متغیر با زمان نامیده می‌شود.

تفاوت اصلی بین سیستمهای متغیر با زمان و نامتغیر با زمان

مسیر حالت در سیستم‌های نامتغیر با زمان مستقل از زمان اولیه می باشد با آنکه در سیستم‌های متغیر با زمان اصلاً اینطور نیست. اختلاف فوق ما را ملزم می‌کند که در تعریف مفهوم پایداری برای سیستم‌های متغیر با زمان، زمان اولیه مطلقاً تاثیر گذار است و به همین دلیل آنالیز سیستم‌های متغیر بازمان بسیار پیچیده تر از سیستم‌های نامتغیر با زمان است.

مفهوم پایداری به بیان لیاپانوف

حالت تعادل x=0 را پایدار گوییم اگر برای هر ، وجود داشته باشد به نحوی که اگر، آنگاه برای تمام زمان‌های داشته باشیم . در غیر این صورت سیستم را به بیان لیاپانوف ناپایدار گویند.
تعریف پایداری فوق که بنام پایداری براساس مفهوم لیاپانوف نیز نامیده می‌شود به این معنی است که برای یک سیستم پایدار که شروع کار سیستم بسیار نزدیک به مبداء باشد آنگاه مسیر حالت سیستم نیز به مبداء بسیار نزدیک خواهد بود. اگر بخواهیم کلاسیک‌تر صحبت کرده باشیم می‌توان گفت که تعریف فوق بیان می دارد که مبداء در یک سیستم غیر خطی پایدار است اگر مسیر حالت شروع شده از هر نقطه دلخواه نزدیک به مبدأ و با گذشت زمان از ناحیه کروی گون به شعاع R خارج نگردد.
شکل ‏۲٫۱- مفهوم پایداری لیپانوف
در این بخش مفاهیم مختلف پایداری از جمله پایداری مجانبی[۹]، پایداری نمائی[۱۰]، پایداری مجانبی مطلق[۱۱] را برای سیستم های نامتغیر با زمان ارائه خواهیم داد.

تعریف پایداری مجانبی

نقطه تعادل صفر را پایدار مجانبی می گوئیم اگر اولاً پایدار باشد (در مفهوم لیاپانوف) و ثانیاً اگر بازاء هر ، کوچکتر از r باشد، آنگاه زمانی که میل می‌کند، میل کند.

تعریف پایداری نمائی

نقطه تعادل صفر را پایدار نمائی می‌گویند اگر اعداد مثبت به نحوی وجود داشته باشند که:
باید توجه داشت که پایداری نمائی الزاماً پایداری مجانبی را نتیجه می‌دهد اما عکس این مطلب صادق نیست.

تعریف پایداری مطلق

اگر پایداری مجانبی یا نمائی در یک سیستم به ازای هر شرط اولیه‌ای برقرار باشد آنگاه خواهیم گفت که نقطه تعادل به طور همه جانبه پایدار مجانبی یا نمائی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ب.ظ ]




منظور از روایی معیار ابزار سنجش این است که چنانچه آن متغیر را با ابزار دیگری نیز مورد بررسی قرار دهیم نتایج بررسی متغیر مذکور با دو ابزار مختلف متشابه باشد.(اقتباس از: شورای پژوهشگران .۱۳۸۰ : ۲۹) به این منظور رضایت از زندگی رابا دو روش مختلف سنجیدیم.[۱۲۰] روش نخست باارائه ۸ گویه که هر گویه سعی می نمود پاسخگو را در موقعیتی قرار دهد و میزان رضایت وی از زندگی را مورد سؤال قرار می دهد که در نهایت با ترکیب (compute) هشت گویه مذکور متغیر رضایت کلی از زندگی ساخته شد. در روش دوم به جای استفاده از طیف متداول لیکرت از پاسخگو خواسته شده بود که اگر برای وضعیتی که حکایت از زندگی ایده آل و رضایت کامل دارد عدد بیست و برای حالتی که حکایت از دشوارترین حالات و ناکامیها است عددیک رادر نظر بگیریم میزان رضایت از زندگی خودرا در این ایام بیان نمایید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰
۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰
در مقایسه همبستگی دو متغیر ارائه شده مشابهت مطلوبی مشاهده می شود.

جدول ۳-۹بررسی روایی معیار متغیر وابسته

رضایت از زندگی بر اساس هشت گویه (متغیر وابسته ) و
رضایت از زندگی بر اساس نمره ۱ تا ۲۰
۵۸%+
ضریب همبستگی پیرسون
۰٫۰۰
سطح معناداری دو دامنه
۰۴/-
چولگی متغیر وابسته
۱۴/-
چولگی رضایت از زندگی بر اساس نمره۱تا۲۰
۲/۶۰%
میانگین رضایت از زندگی متغیر وابسته در مبنای ۱۰۰
۶۴%
میانگین رضایت از زندگی نمره ۱تا۲۰ در مبنای ۱۰۰

البته لازم به ذکر است آزمون کولموگروف اسمیرنوف حکایت از نرمال بودن متغیر وابسته وغیر نرمال بودن مقیاس ۱تا۲۰ دارد.. مقایسه نمودار هیستو گرام آن دو نیز حکایت از چولگی به چپ هر دو متغیر دارد (پیوست ۴-۶ و۴-۷)

فصل چهارم

یافته‌های تحقیق

۴-۱-مقدمه

در این فصل نتایج تحقیق ارائه می شود. ابتدا، به توصیف متغیرهای زمینه ای خواهیم پرداخت سپس به توصیف متغیر وابسته و متغیرهای مستقل می پردازیم. در گام بعدی به تحلیل یافته های پژوهش و آزمون فرضیات خواهیم پرداخت. سپس تبیین رضایت از زندگی بر اساس روابط رگرسیونی ارائه خواهد شد. و در پایان مئل تحلیل مسیر و اثر مستقیم، غیر مستقیم وکل متغیرهایی که بیشترین تاثر بر متغیر وابسته داشته اند، ارائه خواهیم داد.
در توصیف هر متغیر به ارائه نتایج نظرات پاسخگویان درباره گویه های مربوط به یک متغیر می‌پردازیم؛ البته در راستای مقایسه بهتر گویه ها از میانگین استفاده می کنیم و در پایان به ارائه شاخص کلی آن متغیر می پردازیم.

۴-۲- بخش اول: آمار توصیفی

۴-۲-۱-توزیع پاسخگویان بر اساس دسته های سنی

جدول ۴-۱ توزیع فراوانی پاسخگویان بر اساس دسته های سنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم