کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



ارزش اصلی تدابیر اعتمادسازی ممکن است در روند واقعی اعتمادسازی در زمان صلح باشد که به آرام شدن تنش‎ها کمک می‎کند، به گونه ای که احتمال ایجاد بحران‎های جدی را از میان می‎برد. (روشندل و سیف زاده، ۱۳۸۲، ص۲۱).
«اعتمادسازی» به مجموعه ی اقدام‎های عملی اطلاق می‎شودکه به دلیل ایجاد فضای همکاری، کاربرد پیدا می‎کند و منظور از آن ایجاد نوعی حس همکاری بین طرفین با درک این مطلب است که همکاری امکان پذیر بوده و بهتر از رویارویی است. این تدابیر همچنین موجب این درک متقابل می‎شوند که منافع ملی را می‎توان از طریق همکاری و نه از طریق رویارویی ارتقا بخشید و از برخورد ناخواسته و تصادفی دو طرف ممانعت به عمل آورد. افزون بر این، اقدام‎های اعتمادسازانه تعامل انسانی را امکان پذیر می‎سازد و کمک می‎کنند تا دشمن را بشناسیم و به دیدگاه او پی ببریم، و این درک متقابل را فراهم می‎آورد که این اقدام‎ها در نهایت می‎توانند تنش‎ها را کاهش دهند. یکی از مهم ترین مفاهیم مطرح شده از اقدامات اعتمادسازانه تعریف یوهان هولست است. وی معتقد است:
اقدام‎های اعتمادسازی ممکن است به عنوان ترتیباتی به منظور ارتقای اطمینان فکری و اعتماد به قابل اطمینان بودن کشورها تعبیر گردد. (ابراهیمی‎فر، ۱۳۸۱، ص۲۸)
به بیان دیگر، نیاز مبرم به اعتمادسازی نشانگر آن است که مشکل امنیتی وجود دارد. اعتمادسازی به کشورهای منطقه ی خلیج فارس کمک می‎کند تا بر موانع سیاسی و روانی عدم اعتماد و سوءظن موجود غلبه نمایند و یک هدف مشترک را تحقق بخشند. اقدامات اعتمادسازانه می‎توانند کمک‎های مهمی‎به ترویج نگرش همکاری امنیتی در میان هر یک از دولت‎های منطقه بنمایند. همچنین این اقدامات می‎توانند با نهادینه کردن مجاری گفتگو و با مدیریت بحران و جلوگیری از منازعه، موجب ایجاد ثبات هرچه بیشتر در منطقه گردند. نهایت اینکه اقدامات اعتمادسازانه می‎توانند به عنوان نشانه ی همکاری منطقه ای به کار روند و موجب هر چه بیشترشدن تنش زدایی و اختلاف بین کشورهای منطقه ی خلیج فارس گردند. واقعیت این است که امنیت خلیج فارس از طریق استفاده از نیروی نظامی‎تأمین نخواهد شد؛ (بیلیس، ترجمه ی مجدی نجم، ۱۳۷۹، ص ۵۷).
چرا که شرایط کنونی منطقه با گذشته تفاوت قابل ملاحظه ای نموده است و صرف تقویت نیروهای نظامی‎نمی‎تواند ضامن امنیت کشورهای منطقه باشد. امروزه کشورهای منطقه باید از طریق­افزایش­امنیت­در­منطقه­ خلیج فارس، بتوانند امنیت خود را بر پایه ی اعتماد متقابل، گسترش منافع و همکاری مشترک تأمین نمایند. با توجه به عواملی که در ذیل ذکر می‎شوند، می‎توان به ضرورت و اهمیت اعتمادسازی در منطقه ی خلیج فارس پی برد:
اول اهمیت راهبردی نفت خلیج فارس در آینده نیز ادامه خواهد داشت. از این­رو، ­کشورهای­ صنعتی شیوه‎های لازم برای مهار جریان نفت را به کار خواهند بست. مجموعه ی مسائل حساس در مهم ترین منطقه ی سیاسی جهان، بازار نفت را همچنان به صورت یک مرکز سیاست زده نگاه خواهد داشت. اعتماد متقابل کشورهای منطقه و افزایش سیاست‎های تنش زدایی بین دولت‎ها می‎تواند به عنوان مهم ترین ابزار مقابله با این بحران‎ها تلقی شود. از سوی دیگر، کشورهای منطقه ی خلیج فارس با توجه به پیوستگی منافع برای بقا، پایداری و مقابله با خطرات، به ارتباط و اعتماد متقابل نیاز مبرم دارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دوم. با توجه به جهانی شدن اقتصاد، به نظر می‎رسد تهدیدها و جنگ‎های آتی جهان کمتر به خاطر تمدن‎ها، بلکه بیشتر به سبب تعارض منافع گوناگون از جمله منافع اقتصادی صورت بگیرد ( ال اسپوزیتو، ۱۳۶۷، فصلنامه ی سیاست خارجی، ص ۳۱۴).
از این رو، چالش‎های سیاسی و امنیتی در جهان با ارتباط و وابستگی فزاینده ای که دارند، به شناخت منافع مختلف و مشترک منطقه ی خلیج فارس نیاز دارند.
پس هدف اقدامات اعتمادسازانه تحول و دگرگون ساختن چارچوب روابط معلوم و مشخص است که در آن بدگمانی و سوءظن عمیق دوجانبه یا چند جانبه و نگرشی تردیدآمیز نسبت به دیگران وجود ندارد. می‎توان گفت: اقدامات اعتمادسازانه ی ایران دارای چهار نقش مکمل هستند:

    1. نقش آموزشی؛ تا از این طریق، کشورها با یکدیگر آشنا شوند و درک متقابل یکدیگر در منطقه پدید آید.
    1. نهادینه کردن مجاری گفتگو میان ایران و کشورهای منطقه و کمک به مدیریت بحران؛
    1. دست یابی به نیات و مقاصد کشورهای منطقه؛
    1. ایجاد همکاری منطقه ای و ارسال پیام‎های همکاری و مصالحه در صورت ضرورت.

واقعیت این است که امنیت واقعی منطقه ای ایران در خلیج فارس از طریق استفاده از نیروهای نظامی‎تأمین نمی‎شود؛ چرا که شرایط کنونی با سال‎های گذشته تفاوت قابل ملاحظه ای نموده است. با در نظر گرفتن این شرایط، وجود یک برنامه ریزی منسجم و هماهنگ و اتخاذ مواضع انعطاف پذیر در خصوص کشورهای منطقه، یک ضرورت تلقی می‎گردد. دلایل عمده ی به کارگیری اقدامات اعتمادسازانه در منطقه از سوی ایران را می‎توان این گونه خلاصه کرد:
– ایران کشور قدرتمند و پرنفوذی بوده که از سوی برخی از کشورهای منطقه مورد سوءظن است.
– با توجه به تک محصولی بودن ایران، مسئله ی امنیت ایران به منظور مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی با تأکید بر جنبه‎های علمی‎و نفی شعار، باید مورد بررسی قرار گیرد.
– متغیرهای روانی، فرهنگی و محیطی نقش مهمی‎در تأمین امنیت اقتصادی ایران دارند؛ عواملی همچون سرمایه گذاری جدید، بهبود سطح فناوری، توسعه ی تولید انرژی‎های جایگزین نفت، قابل ملاحظه اند.
– کاهش درآمدهای نفتی ایران همراه با تغییرات جمعیتی غیرقابل کنترل، بی نظمی‎های ساختاری ایران را تشدید خواهد نمود. این کشور به همکاری و مشارکت اقتصادی کشورهای همسایه و منطقه نیاز مبرم خواهد داشت.
جمهوری اسلامی‎ایران بی تردید، یک قدرت منطقه ای است و نادیده گرفتن این قدرت موجب ظهور مشکلاتی برای کشورهای منطقه خواهد شد. سواحل طولانی ایران در خلیج فارس و دریای عمان، جمعیت جوان و بسیار، سرزمین گسترده و عمق راهبردی و وجود منابع نفتی و گاز سرشار موجب مزیت جمهوری اسلامی‎در کنار همسایگان خویش هستند. از سوی دیگر، عواملی همچون عدم حل قضیه ی فلسطین و به نتیجه نرسیدن طرح‎های صلح خاورمیانه، سر سختی سران اسرائیل در مذاکرات صلح، عدم فشار آمریکا به اسرائیل در روند مذاکرات و تقابل سیاست‎های جمهوری اسلامی‎ایران و رژیم صهیونیستی، سران کشورهای منطقه ی خلیج فارس را به اندیشه ی ایجاد توازن در منطقه وامی‎دارد، به ویژه آنکه رژیم اسرائیل با ترکیه پیمان همکاری استراتژیک منعقد نموده و استراتژی مشترک «ضد عرب، ضد فارس» را دنبال می‎نمایند. از این لحاظ جمهوری اسلامی‎ایران و کشورهای عربی منطقه در صف مقابل قرار دارند.
راه‎ها و اقدامات اعتمادسازی و تنش زدایی در منطقه
با توجه به شرایط جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و استراتژیک مشترک کشورهای منطقه ی خلیج فارس، حصول به دو هدف اساسی «امنیت» و «منافع ملی کشورها» در سایه ی وحدت و هویت منطقه ای میسر است. بنابه علل اختلاف نظرهای جغرافیایی، همکاری در زمینه‎های اقتصادی و فنی، که بر همکاری‎های سیاسی – استراتژیک ترجیح دارند، اساس یک نظام امنیتی مبتنی بر همکاری منطقه ای و سالم و راه منحصر به فرد این کشورها برای رسیدن به اهداف است که در این بخش، الگوهای مناسب ذیل پیشنهاد می‎شوند:

    1. اسلام به عنوان ایدئولوژی حاکم بر ملت‎های منطقه، باید حامل پیام وحدت آفرین باشد. از تعصبات خشک باید دوری جست و از این طریق، از رقابت ایدئولوژیک و جنگ سرد اسلامی‎اعراض نمود و کانون تشنج را از بین برد.
    1. ایجاد روابط برادرانه بین کشورهای مسلمان منطقه و عدم گرایش به «پان»های مختلف و رفع تمایزات بین عرب و فارس و اقدام به احساسات زدایی از جمله موارد سیاست خارجی کشورهای منطقه است؛ همچنین تأکید بر این موضوع که تأمین منافع ملی همه در گرو مسالمت، صلح و همزیستی دسته جمعی است.
    1. ایجاد روابط برابر و بدون اهداف چیرگی و رقابت آمیز، که تا به کنون مورد بهره برداری کشورهای ذی نفوذ در منطقه مانند آمریکا، انگلستان و اسرائیل بوده است.
    1. زدودن ذهنیت‎های منفی تاریخی و قبولاندن این موضوع که هیچ یک از کشورها هرگز قصد سلطه بر منطقه را ندارد و این موضوع تبلیغ کشورهای غربی، به ویژه آمریکا است. در این زمینه، باید دشمن واقعی، اصلی، دیرینه و مشترک دنیای اسلام شناسایی شود.
    1. نفت به عنوان بزرگ ترین منبع تحصیل ارز برای کشورها، اصلی ترین منبع درآمد دولت‎های منطقه است، به گونه ای که نفت و گاز به تنهایی قریب به ۹۵ درصد مجموع نیازهای کشورهای موردنظر را تأمین می‎کنند. بدین روی، باید سیاست‎های نفتی هماهنگی با کشورهای منطقه در قبال کشورهای صنعتی، به منظور افزایش و کنترل قیمت نفت و حفظ میزان آن اتخاذ گردند.
    1. کاهش بودجه ی دفاعی کشورها و اساس قرار دادن «دفاع» در تولید و تهیه ی تجهیزات نظامی‎و رفع تبلیغات سوءغرب، به ویژه آمریکا، و جلب اعتماد دولت‎های منطقه ی خلیج فارس نسبت به یکدیگر.
    1. اتخاذ تدابیر جدید امنیتی توسط تمام کشورهای منطقه ی خلیج فارس با تکیه بر اصل عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و احساس برابری با همه ی کشورها و نداشتن تمایل به چیرگی در چارچوب امنیتی جدید؛ همان گونه که گفته شد، امنیت منطقه برای دولت‎های منطقه اهمیت حیاتی دارد. در این باره، باید کمک کرد تا وابستگی نظامی‎کشورهای منطقه به غرب کاهش و در مقابل، حاکمیت کشورها افزایش یابد.
    1. گسترش همکاری‎های اقتصادی بین کشورهای منطقه و انجام مبادلات پرحجم و سعی در افزایش میزان وابستگی اقتصادی کشورها به همدیگر، که به همان میزان، این وابستگی اقتصادی بر تصمیمات سیاسی تأثیر خواهد گذاشت و کشورهای منطقه را به هم نزدیک تر خواهد کرد و در نهایت، موجب تشنج زدایی خواهد شد. همکاری اقتصادی معمولا از طریق تشکیل اتحادیه‎های مشترک اقتصادی صورت می‎گیرد که پس از اعتمادسازی سیاسی نتیجه می‎دهد. تمام کشورهای منطقه باید در الگوی پیشنهادی اقتصادی، چرخه ی اقتصادی را از مسائل سیاسی جدا نمایند و به نظام اقتصادی خود سروسامان دهند؛ زیرا تنها در این صورت است که می‎توان از اهداف ملی کشورها پشتیبانی نمود.
    1. حل اختلافات ارضی و مرزی کشورهای منطقه؛ برخی از دولت‎های منطقه به خاطر حضور نظامی‎آمریکا در خلیج فارس، با انگیزه‎های سیاسی، تلاش می‎کنند اختلافات مرزی را بین المللی کنند. این ثابت می‎کند که بهره گیری سیاسی از این موضوع بر هر ادعای حقوقی واقعی می‎چربد. کشورهای منطقه باید در قالب سیاست تنش زدایی و اعتمادسازی، روابط خود را با هم توسعه دهند و مسائل پیش آمده را نیز به نحو مسالمت آمیز و از طریق مذاکره ی مستقیم و بدون دخالت کشور ثالث و یا قدرت‎های فرامنطقه ای حل نمایند (مرکز مطالعات خلیج فارس ، ۱۳۹۴، ص۹۶).

۳-۴- ویژگیهای جغرافیایی منطقه مورد مطالعه

۳-۴-۱-‎ایران

ایران در جنوب غربی آسیا واقع است. آسیای جنوب غربی در حقیقت منطقه واسطه بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است که ایران در این منطقه به نحو شدیدی از حوادث این قاره متاثر است. زیرا هر نوع واقعه‎ای که در این قاره‎ها به وقوع بپیوندد و یا روابط سیاسی و نظامی‎و اقتصادی و فرهنگی بین این سه قاره رخ دهد به صورتی بر ایران تاثیر خواهد گذاشت. سر زمین کنونی ایران که بخش عمد ه ای از فلات ایران تشکیل می‎دهد با بیش از ۹۰ درصد از مساحت در غرب این فلات واقع شده است. ایران کشوری است که به سبب موقعیت جغرافیایی و نیز دارا بودن منابع انرژی موقعیتی منحصر به فرد دارد. به همین دلیل در تمام گفتمانهای استراتژیک این موقعیت ممتاز را حفظ کرده است در دوره گفتمان ژئواستراتژیک متاثر از نظریه‎های قدرت دریایی ماهان،‎هارتلند مکیندر، ریملند اسپایکمن و کمربند شکننده کوهن، موقعیت جغرافیایی اش به علت اتصال به دریای آزاد و در اختیار داشتن تنگه استراتژیک هرمز واز همه مهمتر قرار گرفتن بین دو قدرت بری و بحری در استراتژی‎های جهانی جایگاه بالایی پیدا نموده و بر مبنای همین جاذبه ژئواستراتژیکی موقعیت ایران به عنوان یکی از حلقه‎های مهم سد نفوذ اعتبار ویژه یافت. (عفیفی، ‌۱۳۸۹، www: o20. ir. htm).
– موقعیت
ایران ۱۶۴۸۱۹۵کیلومتر مربع وسعت دارد که ۷/۰ آن را آب تشکیل می‎دهد. ایران با کشورهای ارمنستان، ‌آذربایجان (شامل جمهوری نخجوان) و ترکمنستان در شمال، افغانستان و پاکستان در شرق و عراق و ترکیه در غرب مرز دارد. به علاوه ایران در خلیج فارس با کشورهای کویت، عراق، ‌عربستان سعودی، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی مرز آبی دارد. ایران یکی از کشورهای وسیع جهان است که در محدوده ۲۵ درجه و سه دقیقه الی ۳۹ درجه و ۴۷ دقیقه عرض شمالی و ۴۴ درجه و پنج دقیقه الی ۶۳ درجه و ۱۸ دقیقه طول شرقی واقع شده است. عرض جغرافیایی یک کشور مطالب زیادی درباره رابطه آن کشور با خورشید و میزان دریافت، ‌تابش خورشید در آن در اختیار ما قرار می‎دهد. ایران در عرض‎های جغرافیایی بالا قرار دارد و ویژگی عرض‎های جغرافیایی بالا این است که تفاوت بین فصل‎ها در آنها بیشتر است. ایران کشور پهناوری است که از نظر جغرافیایی ویژگی خاصی دارد و از لحاظ اقلیمی‎بسیار متفاوت و متغییر است. کشور ایران سرزمینی نسبتاً مرتفع است به طوری که ارتفاع آن از سطح دریا به طور متوسط بیش از ۱۰۰۰ متر است این سرزمین مرتفع از طرف غرب و جنوب غرب به وسیله رشته کوههای موازی و مرتفعی از نواحی پست و خشک عراق جدا می‎شود و در شمال و شمال شرقی نیز به وسیله یک سلسله از کوههای مرتفع تر از قفقاز و حوزه دریای خزر و ریگزارهای خشک و بی آب و علف ترکمنستان جدا می‎شود. در شرق و جنوب شرق نیز کوههای کم ارتفاع تری که پیوستگی آنها به یکدیگر به مراتب کمتر از کوههای شمال و غرب است. کشورها را از همسایگان شرقی جدا می‎کند. در امتداد سواحل دریای عمان و خلیج فارس نیز چندین رشته کوه موازی که به تدریج بر ارتفاع آنها افزوده می‎شود وجود دارد که بلندی آنها در حوالی کرمان و شمال غرب استان فارس به حداکثر می‎رسد و به سلسله جبال زاگرس می‎پیوندد. سلسله جبال شمالی و غربی و رشته کوههای مرکزی و شرقی با جلگه‎ها و دره‎ها و دشت‎های کم عرض خود در مجموع کمتر از دو سوم مساحت کشور را تشکیل می‎دهد. بقیه مساحت کشور را مناطق کم ارتفاع و پست تشکیل داده اند که این مناطق را می‎توان به صورت مثلثی تصور کرد که رأس‎های آن در شهرهای بم، سبزوار و قم است. وجود سه سلسله جبال در حاشیه‎های مرزی که ایران را از همسایگانش جدا می‎کند و همچنین وجود نواحی پست در مرکز ایران سبب شده که هر سیستم جوی که از هر طرف وارد کشور می‎شود. در مرکز کشور تحت تأثیر واگرایی قرار بگیرد و همین واگرایی تنها سبب کاهش بارندگی می‎شود بلکه از دقت پیش بینی هوا نیز می‎کاهد. (در مقیاس کوچکتر تهران نیز در چنین موقعیتی قرار دارد). چون توزیع ارتفاعات این رشته کوهها از نظر خاصی برخوردار نیست امکان دارد که در طول فصل سرد سال در یک منطقه بارش برف وجود داشته باشد در حالی که در منطقه مجاور که فاصله اش از ایستگاه هواشناسی قبلی به صد کیلومتر هم نمی‎رسد بارش به صورت باران گزارش شود. کلیه سیستم‎های جوی که بر روی ایران اثر می‎گذارد از نظر بارش تحت تأثیر ارتفاعات به ویژه کوههای غربی (زاگرس) و شمالی (البرز) ممکن است تقویت یا تضعیف شود. در عین حال این رشته کوهها در تعیین مسیر حرکت سیستم‎های جوی نیز تأثیر زیادی دارد و یا به عبارتی همین ارتفاعات تفاوت اقلیمی‎متنوعی را در سطح ایران ایجاد می‎کند. همین ارتفاعات حتی اقلیم کشورمان را از اقلیم مناطق مشابه و هم عرض بر روی کره زمین متمایز می‎کند (عفیفی، ‌۱۳۸۹، www: o20. ir. htm).
– موقعیت ریاضی
ایران در نیمکره شمالی کره زمین در فاصله مدارهای ۲۵ درجه و ۳۹ دقیقه عرض شمالی و نصف النهارهای ۴۴ درجه و ۲ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۰ دقیقه طول غربی قرار گرفته است. موقعیت جغرافیایی ایران نشان می‎دهد که تمام خاک کشور در منطقه معتدله کره زمین واقع شده است. در واقع موقعیت ریاضی یک کشور بر روی کره زمین دوری و نزدیکی آن از خط استوا را نشان می‎دهد ویکی از عوامل تعیین کننده وضعیت آب و هوایی یک کشور است. از این رو ایران به طور معمول فاقد آب و هوای سرد بوده ومعمولاً در عرض جغرافیایی بالا (۶۰ تا ۹۰ درجه) وجود دارد و مشاهده آب و هوای سرد در بعضی نقاط آن به علت عبور جریانهای هوای سرد ارتفاع زیاد از سطح دریاست و به عرض جغرافیایی مربوط نمی‎شود (طاهری و موسوی، ‌۱۳۸۷، ‌ص ۵).
– موقعیت نسبی
منظور از موقعیت نسبی نزدیکی یا دوری از دریا یا مجاورت با یک دولت پر قدرت و توسعه طلب است. کشورهای جزیره ای یا کشورهای که بکلی در خشکی محاط شده اند، کشورهای که مجاور یک کانال یا تنگه بین المللی راهبردی قرار دارند مزایا و مشکلاتی دارند که بررسی آنها از نظر جغرافیایی سیاسی مهم است. از طرف دیگر باید دانست که گرچه موقعیت نسبی یک کشور ثابت است اهمیت آن با گذشت زمان تغییر می‎کند و بیشتر معلول جابه جایی قدرت و تغییر در برداشتها و ادراکات جامعه بین المللی است در ارزیابی قدرت هر حکومت همواره عامل دوری و نزدیکی با دریا مورد نظر بوده و بر اساس همین عامل نظریه‎های مهم ژئو پلیتیکی‎هارتلند (مکیندر)و تفوق قدرت دریایی (ماهان) ارائه شده است این نظریه‎ها که در شکوفایی اندیشه جغرافیدانان و سیاستمداران نقشی بسزایی داشته است. (میر حیدر، ۱۳۸۴، ص ۱۰۹)
ایران اگرچه از اقیانوس‎ها و دریاهای بزرگ فاصله دارد ولی در دو سوی شمال و جنوب به دریا منتهی می‎شود. از طرف شمال با دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه بسته جهان همسایه است. ارتباط دریایی از طریق این دریاچه با روسیه قزاقستان و ارتباط دریایی و زمینی با جمهوری‎های آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان از اهمیت خاصی برخوردار است. از طرف جنوب ایران از طریق خلیج فارس و دریای عمان با دنیای خارج ارتباط دارد و بیش از ۸۵ درصد واردات و ۹۵ درصد صادرات ایران از طریق این منطقه صورت می‎پذیرد علاوه بر آن خزر وخلیج فارس دو منبع اقتصادی و تأمین انرژی ممتاز درجهان محسوب می‎شوند(طاهری و موسوی، ۱۳۸۷، ص ۵).
نوپایی:
به جز ترکیه و روسیه (حتی ترکیه نیز از قدمت زیادی برخوردار نیست، اگر ما آن را فقط یکی از بخش‎های امپراطوری فرو پاشیده عثمانی بدانیم). عمر تأسیس هیچ یک از کشورهای همجوار ایران به یک قرن نمی‎رسد. این نوپایی زمینه نداشتن بلوغ سیاسی و نوعی وابستگی به قدرت‎های منطقه ای و فرا منطقه ای را برای آنها فراهم آورده است. به همین دلیل موج‎های کوتاه بحران زا باعث تنش و ناپایداری درونی آنها می‎شوند ( اخباری، ‌نامی، ‌۱۳۸۹، ص۱۹۹).
ناهمگنی:
اغلب این کشورها از نظر ترکیب زبانی، ‌قومی‎و مذهبی جزو دولت‎های ناهمگن هستند و این سبب تکوین چالش‎های دیرینه و عمیق فرهنگی و در نهایت باعث ناپایداری آنها شده است(اخباری، نامی، ‌۱۳۸۹، ص۱۹۹).
تداخل علایق و منابع فرهنگی:
تداخل علایق و منابع فرهنگی اغلب کشورهای همجوار ایران با یکدیگر و در تکوین منابع بالقوه و مستمر مشاجره و تنش‎های دو یا چند جانبه، نقش بزرگی ایفا می‎کند(اخباری، ‌نامی، ‌۱۳۸۹، ص ۱۹۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 10:01:00 ب.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ب.ظ ]




از این مدیران ، انتظامی ‌رو نسبت به مسائل با دیدی ژرف‌وعمیق برخوردکرده وفرایندتصمیم‌گیری استراتژیک مؤسسه رافعّال نموده تا نسبت به تغییرات بی‌شمارمحیطی عکس‌العمل مناسب نشان داده شود( سعیدی و نظری،۱۳۸۷).
این مدیران، غالبا درجامعه در معاملات تجاری ودر مذاکرات بادولت ، نماینده سازمان خود هستند. آنان ، بیشتروقت خود را صرف صحبت بامدیران عالی سایرمؤسسات وافراد خارج ازسازمان می‌کنند. مدیری که درنقش‌های عملیاتی ومیانی موفق بوده، معمولا می‌تواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کارمدیران عالی،از نظر پویایی ومشغله ،نظیرکارمدیران عملیاتی است ؛بااین تفاوت که اینان برنامه‌ ریزی‌های جامع وبلند مدت‌تری رادرحوزه فعالیت گسترده ‌تر وعوامل وضعی متنوع‌ تری ، طرّاحی یا مورد بررسی قرار می‌دهند( رضائیان،۱۳۸۴).
مدیران میانی[۱۲]؛ مدیران میانی، یک رده پایین‌ترازمدیران عالی هستند ،به‌طورمستقیم به مدیریت رده بالا گزارش می‌دهند و پل ارتباطی بین مدیریت عالی ومدیریت عملیاتی سازمان راتشکیل می‌دهند. کارمدیران میانی ،مدیریت سرپرستان است. آنهاراهبردها وخط مشی‌های ارائه ‌شده وسط مدیرا ن رابه هدف‌های ویژه وبرنامه‌ها تبدیل می‌کنندوبرای اجرا دراختیار مدیران عملیاتی قرارمی‌دهند. این مدیران،بیشتروقت خودراصرف حضوردرجلسه‌هاوتهیه گزارش‌هامی‌نمایند. این مدیران ،برنامه‌ریزی میان‌مدت می‌کنند وبرای اظهار نظرمدیران عالی برنامه‌های جامع‌تروبلند‌مدت آماده می‌کنند (سریزدی،۱۳۸۶) . عملکردمدیران رده‌های عملیاتی راتحلیل کرده،توانایی وآمادگی آنان رابرای ارتقاء ،تعیین می‌کنند وبه مدیران رده پایین درباره تولید، پرسنل وسایرمسائل،خدمات مشاوره ای ارائه می‌کنند.کارمدیران میانی،باتوجه به سطح شغلی و واحد سازمانی آن متفاوت است. ولی به‌طورکلی،دارای فعالیت عملی کمتروفعالیت فکری بیشتروکسل کننده‌تری هستند. روشن است،مدیری که دررده عملیاتی موفق است،لزوما نباید در رده میانی نیز موفق باشد ؛برای اینکه ممکن است این‌طورنباشد( سریزدی،۱۳۸۶).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مدیران عملیاتی یا سرپرستان ؛این مدیران ،درپایین‌ترین سطح سازمان قرارمی‌گیرندوافرادی هستندکه مسئول کارهای دیگران هستند. آنهارا مدیران نخستین سطح سازمان[۱۳]می‌نامند. مدیران رده پایین سازمان،کارکنانی را سرپرستی می‌نمایندکه هیچ نوع کارمدیریتی انجام نمی‌دهند. اغلب اوقات،مدیران رده پایین سازمان راسرپرست[۱۴]می‌نامند(به نقل از پارساییان و اعرابی،۱۳۸۳).
بنابراین تعریف،سرپرست به کسی اطلاق می‌گرددکه دیگران را هدایت واداره می‌کند و درسازمان،برخلاف سایر رده‌های مدیریتی ،افرادغیرمدیررااداره می‌کند. بنابراین نزدیک‌ترین رده مدیریتی به اجرا وعملیات درانجام کارهاوفعالیّت درکارگاه یا دایره کاری بوده وبه مدیرمیانی گزارش می‌دهد(سید جوادین،۱۳۸۵).
از نظرمفهومی،مدیرعملیاتی،فردی است که در پایین‌ترین رده سلسله مراتب مدیریت هرسازمان قراردارد وبه‌طورمستقیم ،چهره‌به‌چهره و بدون واسطه ،بامتصدیان مشاغل۰ گوناگون یک واحدخاصی ازسازمان کارمی‌کند ؛مثلاباکارگران درکارگاه،باکارمندان در اداره ،بامدرسان واستادان دریک دانشگاه وباسربازا ن دریک پادگان. می‌توان گفت موفقیت یا عدم موفقیت سرپرستان خط اول و واحدهای هرسازمان ،با کارآیی وبهره ‌وری کلی آن سازمان،رابطه‌ی مستقیم دارد( سلجوقی،۱۳۸۵). ازنظراهمیت،اولین نقطه ‌ای که بحث آسیب‌شناسی نظام مدیریت تولید ومدیریت منابع انسانی را مطرح می‌کند ،سرپرستی است. سرپرستان می‌توانند نقش آسیب‌زدگی سازمان را به ‌مراتب بالاتر ببرند ؛یا اینکه مصونیت ازآسیب را پایین بیاورند( شبگو منصف،۱۳۸۳).
البته مدیریت عملیات،عنوان کلی است که هم مدیر وسرپرست تولید دریک مؤسسه یاکارگاه تولیدی وهم مدیر وسرپرست خدماتی دریک سازمان خدماتی را دربرمی‌‌گیرند،هردوی این مدیران،عملیاتی ر ابرای وصول به اهداف سازمان‌های شان که ارائه خدمات وتولیدات است ،انجام می‌دهند وهردو،صرف نظر ازنوع خدمت یامحصول شان،مدیر وسرپرست عملیاتی واجرایی‌اند.درتمامی عناوین سرپرستی،مفاهیم مشترک زیر قابل برداشت است:
– سرپرستان دارای چندین کارمندیاکارگرند؛که به آنها گزارش می‌دهند.
– کار،توسط سرپرستان ازطریق افراد زیرمجموعه صورت می‌گیرد.
– تلاش سرپرستان درجهت تحقق اهداف ودست‌یابی به شاخص‌های عملکردی است؛که ازطریق مدیران عالی ومیانی تعیین می‌گردد.
– نوع عملیات آنهایعنی،عملیاتی وصفی (اجرایی) است( سیدجوادین،۱۳۸۵).
مدیران عملیاتی سرشان شلوغ است ؛اغلب مجبورند برای نظارت در رفت وآمد باشند،برای پرسنل خود مأموریت‌های کاری خاص تعیین کنند و باید برنامه عملیاتی،تفصیلی وکوتاه ‌مدت طرح‌ریزی کنند. برخلاف تصور،نتایج مطالعات حکایت ازآن داردکه مدیران اجرایی ،وقت کمی صرف برنامه‌ریزی ،گزارش‌نویسی،خواندن،اظهارنظروبازبینی می‌کنند. بیشتروقت این مدیران باکارگران صرف می‌شود و زمان کمی را بامدیران بالاتر یا افراد خارج ازسازمان می‌گذرانند. این مدیران بامحیط کاری خود ،کاملا درارتباط هستند ومسائل آنها را حل می‌نمایند. درحقیقت آنان درخط آتش کارمی‌کنند ؛جایی که عملیات درآن صورت می‌گیرد( سریزدی،۱۳۸۶).
وظایف مدیر : هرسازمان درآغازکوچک است به‌طوریکه حتی یک فردبه تنهایی قادر به انجام دادن همه کارها است. اماباگسترش یافتن کارها ،آن فرد به معاونان وهمکارانی نیاز پیدا می کند. درنتیجه برای سهولت کاروظایف خود رامیان خود وهمکاران تقسیم می‌کند .مدیران عالی سازمان ،به برنامه‌ریزی،سازماندهی،رهبری،نظارت و … می‌پردازند ؛ولی سرپرستان،درپایین سلسله مراتب قراردارند وبه‌عبارتی درتقسیم‌بندی مدیریت ،جزء مدیران تحتانی سازمان هستند( زمردیان،۱۳۷۰). تمام تعاریفی که ازوظایف ومسئولیت‌ها برای مدیریت ارائه شده ،درمورد سرپرست‌ ها نیز مصداق دارد. سرپرست ،مانند مدیر،تقسیم کار،نظارت ،برنامه‌ریزی وکنترل می‌کند. یک مورد دیگرهم به وظایف سرپرست اضافه می‌شود وآن اجرا است ؛یعنی مدیریت ،بحث نظری وفلسفی مطلب را هم دارد ؛اما سرپرست ،نه تنها تمام این تکالیف راکه برعهده مدیراست ودرنظام مدیریت تعریف شده ،برعهده دارد،بلکه چون باطبقات اجرایی سازمان درتماس است،همه آن نقش‌های مدیران راباید ازنظرستادی داشته باشد و از پایین هم باعوامل اجرا در ارتباط باشد( شبگو منصف، ۱۳۸۴).
موقعیت سرپرست خط اول درسازمان،از این جهت منحصر به‌فرد است که سرپرست،تنها مدیری است که کار افراد غیر مدیر را سرپرستی می‌کند. ازآنجاکه نیل به هدف‌های سازمانی ،بستگی به این داردکه کارها در سطح اجرایی چگونه انجام می‌شود ،بنابراین ،این موضوع به‌ نحو بارزی اهمیت موقعیّت سرپرستان سازمان را افزایش می‌دهد( زمردیان،۱۳۷۰).
منطقه عملیاتی : وظایف افرادشاغل دراین منطقه،اجرای عملیات اصلی درسازمان،کارگا ه ،مؤسسه ی تولیدی،خدماتی وصنعتی است و مانند استادان ،مدرسان ،دبیران ،آموزگاران درسیستم آموزشی،کارشناسان وکارمندان در ادارات،تکنسین‌ها ،سرکارگران،کارگران ومسئولان مستقیم کاردرکارگاه اراشامل می‌شود( سلجوقی،۱۳۸۵).
۵-۲-مهارت‌های سه‌گانه مدیریت : رابرت کاتز، مهارت‌های مورد نیاز مدیران را به صورت فنی، انسانی و ادراکی طبقه‌بندی کرده است. مهارت، به توانایی‌های قابل پرورش شخص که در عملکرد و ایفای وظایف منعکس می‌شود، اشاره می‌کند. منظور از مهارت، توانایی به‌کار بردن مؤثر دانش و تجربه‌ی شخصی است.
۵-۲-۱-مهارت فنی[۱۵]
یعنی دانایی و توانایی در انجام وظایف خاص که لازمه آن ورزیدگی در کاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارت فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل می‌شود. مدیران، معمولا این مهارت‌ها را طی دوره‌های کارآموزی فرامی‌گیرند، نظیر دانش، روش‌های برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی، کنترل، حسابداری، امور مالی، کارگزینی و غیره. ویژگی بارز این مهارت این است که به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن می‌توان دست یافت(سعیدی و نظری،۱۳۸۷).
مهارت های فنی به آن دسته از مهارت ها گفته می شود که کنجکاوی، دقت نظر، ابتکار، آموزش و رفع مشکل اجزاء اصلی آن را تشکیل می دهد. در مهارت های فنی فرد هر روز در حال کسب تجربه، یادگیری، نوآموزی و در عین حال تجربه اندوزی است و به سمت تعالی حرکت می کند. در بخش مهارت های فنی به جهت ارتباط این مهارت ها با کار و تولید به مطالبی اشاره می شود که فراتر از ارتباط فن و انسان شکل می گیرد. فن سالاری وقتی نمود عینی پیدا کرد که فن آوری های بشر روز به روز پیچیده تر و گسترده تر شد. بشر امروز نیازهای فنی خود را متناسب با فن آوری های روز در حد بالا می بیند و به صورتی دنیای امروز را ترسیم می نماید که در همه بخش ها، مهارت های فنی و حرفه ای حرف اول را می زند. روابط تولید هم از لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ فنی دگرگون شده است. مطمئنا این روابط سرمایه داری هستند اما گونه ای از سرمایه داری که به لحاظ تاریخی خصلتی متفاوت دارد و من آن را سرمایه داری اطلاعاتی می نامم. برای توضیح بیشتر، ویژگی های جدید تولید، نیروی کار و سرمایه را به ترتیب مورد توجه قرار خواهم داد. آنگاه دگرگونی مناسبات طبقاتی را می توان آشکار ساخت. بهره وری و توان رقابت فرآیندهای مسلط اقتصاد اطلاعاتی جهانی هستند. بهره وری در اصل از نوآوری و توان رقابت از انعطاف پذیری سرچشمه می گیرند. به این ترتیب، شرکتها، مناطق، کشورها و هر گونه واحد اقتصادی مناسبات تولیدی خود را به سمت به حداکثر رساندن نوآوری و انعطاف پذیری سوق می دهند. تکنولوژی اطلاعات و توان فرهنگی برای استفاده از آن، در موفقیت کارکرد جدید تولید نقشی اساسی دارند. علاوه بر این نوع جدیدی از سازمان و مدیریت که هدف آن سازگاری و هماهنگی همزمان است، اساس موثرترین سیستم عامل قرار می گیرد که نمونه آن همان چیزی است که من بنگاه شبکه ای نامیده ام. در این سیستم جدید تولید، نیروی کار به لحاظ نقش خود به عنوان تولید کننده از نو تعریف شده، براساس ویژگیهای کارگران به گروه های کاملاً متمایز تقسیم می شود. یکی از تفاوتهای عمده به چیزی مربوط می شود که من آن را نیروی کار عمومی در برابر نیروی کار خود برنامه ریز می نامم. کیفیت تعیین کننده در ایجاد تمایز میان این دو نوع نیروی کار، آموزش و ظرفیت دستیابی به سطوح بالاتر آموزش است؛ یعنی دانش مجسم و اطلاعات. البته باید میان مفاهیم آموزش و مهارت تمایز قائل شد.تحولات تکنولوژیک و سازمانی ممکن است مهارتها را به سرعت منسوخ کند. آموزش (که با تلنبار کردن مطالب توسط کودکان و دانش آموزان فرق دارد) فرآیندی است که از طریق آن مردم، یعنی نیروی کار، توانایی باز تعریف پیوسته مهارتهای لازم برای یک کار معین و دسترسی به منابع یادگیری این مهارتها را به دست می آورند. هر کسی که در محیط سازمانی مناسب تعلیم می بیند، می تواند خود را متناسب با وظایف دائماً در حال دگرگونی فرایند تولید تنظیم کند. از سوی دیگر، نیروی کار به اطلاعات و دانشی سوای توانایی دریافت و اجرای علائم نیازی ندارد. البته بسته به تصمیم شرکت می توان ماشین یا هر کس دیگری را در شهر، کشور یا جهان جایگزین این «پایانه های انسانی» کرد. در حالی که این پایانه ها به طور جمعی جزء لاینفک فرایند تولید هستند، به لحاظ فردی بی ارزش اند، زیرا ارزش افزوده هر یک از آنها بخش کوچکی است از آنچه توسط یا به نفع سازمان تولید می شود. ماشین و نیروی کار عمومی از منابع و مکانهای متعدد و مدارهای تابع سیستم تولید جمع شده، در کنار هم قرار می گیرند(سلجوقی،۱۳۸۵).
۵-۲-۲-مهارت انسانی[۱۶]
منظور دارا بودن توانایی و قدرت کار کردن با مردم، در انجام کار به وسیله‌ی آنان است. در این نوع از مهارت، مدیران قادرند، انگیزه‌های کارکنان را دریابند و از محرک‌ها و نیازهای آنان در رهبری مؤثر بهره گیرند. مهارت انسانی به آسانی قابل حصول نیست و روش‌های مشخصی ندارد اما امروزه روان‌شناسی اجتماعی و مردم‌شناسی، زمینه دستیابی به این مهارت را فراهم می‌نمایند(موسوی سریزدی،۱۳۸۶).
۵-۲-۲-۱-مهارتهای انسانی مدیران
به‏همان نسبت که انسانها از نظر شکل‏ ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند از نظر رفتاری و پیچیدگی‏های روانی هم بسیار متفاوت هستند. به‏هرحال برای هدایت و اداره انسانهایی که‏ رفتارهای کاملا متفاوتی دارند،بعضی الگوهای‏ رفتاری و مهارتهای اساسی وجود دارد.برای مدیران،مهارتهای انسانی حیاتی‏ترین‏ مهارتها در هر سطح و هر نوع سازمان است.از طرف دیگر مهمترین نقشی که برای یک مدیر قائل شده‏اند،نقش رهبری و هدایت است.برای‏ اینکه مدیر بتواند نقش مهم و اساسی خود را خوب ایفا کند و توان کار کردن با دیگران را در خود تقویت نماید و کارها را از طریق آنان انجام‏ دهد نیازمند آشنایی با روشها ،فنون و الگوهایی‏ است که وی را در شناخت رفتار گذشته و پیش‏بینی رفتار آینده هدایت و کنترل کند تا تغییر رفتار کسانی‏که با او کار می‏کنند یاری‏کننده و مددکار باشد(کازمایر، ترجمه زمردیان و آرمن مهروژان، ۱۳۷۰).اکثر مدیران در فرایند کار و مسئولیتهای خود بعضی از مهارتهای انسانی را فرامی‏گیرند و تجربیاتی در این زمینه دارند.شک نیست که‏ بسیاری از مدیران در طول مدت مدیریت خود در مقابل دیگران و با افراد سازمان دارای رفتارهای‏ مناسبی بوده‏اند بنابراین نیاز به تلاش بیشتر احساس نمی‏کنند.مسئله قابل درک آن است که شرایط رفتاری‏ بارها تکرار می‏شود،بنابراین باید در جهت درک‏ بهتر شرایط تلاش کنیم.اگر ما تلاش برای کسب‏ مهارتهای جدید را متوقف کنیم منجر به آن‏ خواهد شد که ما با ندانستن این مهارتها با مخاطره و مشکل روبرو شویم،زیرا شرایط و حالات انسانها وضعیت متغیری دارد.اگر بپذیریم‏ که بهبود مهارت انسانی اهمیت دارد آنگاه‏ می‏پرسیم که مدیران و رهبران برای تاثیر گذاشتن‏ بر رفتار دیگران به چه مهارتهایی نیاز دارند؟آنچه‏ برای همه مدیران و سرپرستان و سایر افراد مطرح است«چرائی رفتار دیگران است»اگر بخواهیم کارها از طریق افراد دیگر انجام شود باید بدانیم چرا آنان دست به رفتاری می‏زنند که‏ اختصاص به خودشان دارد.اگر بخواهیم در نقش مدیر یا رهبری موثر باشیم به عاملی غیر از درک و پیش‏بینی رفتار نیاز داریم به‏عبارت دیگر هر مدیری به مهارتهایی که‏ در هدایت و کنترل رفتار افراد اثر دارد احتیاج‏ داشته و باید در رشد و تکامل آنها بکوشد.
۵-۲-۲-۲-مهارتهای انسانی چه هستند؟
توانایی های مدیر به‏عنوان عضوی از سازمان و گروه که در کارکنان موثر بوده و ایجاد کوشش‏های دسته‏جمعی در درون سازمان یا گروه می‏کند،مهارت انسانی نامیده می‏شود.در این نوشته منظور از مهارتهای انسانی،رفتارهایی‏ هستند که به‏صورت رودررو و در تعامل نزدیک‏ بکار رفته و به پیشرفت و رسیدن به اهداف و نتایج مفید کمک می‏کند.بررسی و تجزیه و تحلیل‏ این مطلب به‏دقت بیشتری نیاز دارد.رفتارها مطالبی هستند که بیان می‏گردند و اعمال و حرکاتی است که انجام داده می‏شود.این رفتارها در مواجهه رودررو با افراد بر آنها تاثیر می‏گذارد. بنابراین برای همه افراد مهم هستند.منظور از مواجهه رودررو،کلیه،اعمال،واکنش‏ها و عکس العمل‏های متفاوت بین افراد است.رفتار ممکن است ناشی از گفتگوی غیررسمی بین‏ افراد یا حاصل از بحث و مذاکره در جلسه رسمی‏ و اداری باشد.نکته قابل توجه آن است که فقط در هنگام روبرو شدن و مواجهه متقابل با افراد است‏ که رفتار کامل هرکس ظاهر می‏شود.به‏عبارت‏ دیگر در یک مکالمه تلفنی،طرفین فقط صحبت‏ می‏کنند و ارتباط از طریق صوت است.ارتباطات‏ از طریق نوشته نیز کاملا متفاوت است،افراد در حین نوشتن یا خواندن یک متن،رفتار خاصی‏ بروز نمی‏دهند درحالی‏که اگر همان مطلب را بخواهند به‏صورت شفاهی و رودررو به فرد دیگری منتقل کنند،رفتارها،جلوه دیگری‏ خواهند داشت.در نحوه رفتار انسان،سه مرحله کلی را می‏توان درنظر گرفت،اول موقعیت رودررو بین‏ دو فرد،دوم،اهداف،یعنی چگونگی نیت هر فرد از ملاقات،و سوم،بروز و ظاهر شدن رفتار انسانهاست.نکته جالب توجه آن است که هرسه‏ مرحله فوق به آرامی و تناسب بروز می‏کند(کازمایر، ترجمه زمردیان و آرمن مهروژان، ۱۳۷۰).
۵-۲-۲-۳-چرا بر رفتار تاکید می‏شود؟
این سوال،جواب ساده‏ای دارد،دلیل آن‏ است که تنها بخشی از شخصیت هر فرد که‏ دیگران می‏توانند آن‏را مشاهده کنند،رفتار اوست.تا آنجا که به دیگران مربوط می‏شود، شخصیت هر فرد،رفتاری است که در مقابل‏ دیگران ارائه می‏دهد.در حقیقت رفتار انسانی مانند کوه یخ شناوری‏ است که فقط بخش کوچکی از آن قابل مشاهده‏ است.رفتار هر فرد بر افراد دیگر اثرات زیر را دارد:
ادراک دیگران از شما(چه شما را دوست‏ داشته باشند یا نداشته باشند،و چه به شما اعتماد داشته باشند یا بی‏اعتماد باشند و نظایر آن)
واکنش‏های دیگران نسبت به شما(ممکن‏ است رفتار خوب یا بد داشته باشند)،تنها با مهارتهای انسانی که مدیران هم می‏توانند آنها را بکار ببرند،امکان اعمال کنترل بر رفتار و حرکات‏ دیگران در هنگام مواجهه،وجود خواهد داشت(کوهستانی،۱۳۷۶).
۵-۲-۲-۴-آیا می‏توان مهارتهای انسانی را توسعه داد؟
می‏توان مهارتهای انسانی را توسعه داد وکامل کرد.به‏هرحال مانع و رادعی برای یادگیری‏ رفتارهای جدید وجود ندارد و راز موفقیت در توسعه مهارتهای انسانی،فراگیری نکات جدید از تجارب روزمره است.رفتارهای روزانه با درنظر گرفتن مراحل زیر می‏توانند آموزنده باشند:
به ‏صورت مداوم روش های رفتاری جدید و متفاوت را تجربه کردن؛
بازنگری و بررسی رفتارهای گذشته؛
نتیجه‏گیری از تجارب؛
برنامه‏ ریزی برای رفتارهای آتی با دیگران‏ (مثلا اعمال و رفتارهای قبلی را تکرار کردن یا اصلاح آنها به‏منظور کسب موفقیت بیشتر،یا تلاش در زمینه استفاده از رفتارهای کاملا متفاوت).
به‏هرحال غیر از خود فرد،مانعی در سر راه‏ توسعه و کمال رفتارهای شخصی وجود ندارد. اگر شما نخواهید مهارتهای خود را توسعه دهید، هیچ‏کس یا هیچ‏چیزی نمی‏تواند شما را وادار به‏ انجام این رفتارها یا توسعه مهارتها کند.افراد دیگر نمی‏توانند حتی با پیش آمدن‏ فرصت‏های یادگیری جالب،شما را تهییج و تحریک کنند.اما فقط و فقط خود فرد می‏تواند در راه کمال پانهد و به‏صورت مداوم نقص‏های‏ خود را مرتفع کرده و کمال‏جو بشود. (فیضی،۱۳۸۳).
۵-۲-۲-۵-مبانی مهارتهای انسانی کدامند؟
مبانی مهارتهای انسانی اصول و ضوابط رفتاری است که می‏توان به‏صورت همسان در کلیه شرایط روبرو شدن با دیگران اعمال کرد. بهتر است هر فرد فهرستی از این مهارتهای‏ رفتاری داشته باشد.این مبانی با توجه به شرایط، اهمیت متفاوتی خواهند داشت،اگر در مورد چگونگی حل مسئله‏ای با فرد باتجربه‏تر از خود بحث و گفتگو می‏کنید،گوش دادن بیشتر بر صحبت کردن اولویت دارد.درحالتی‏که آگاهی و اطلاع شما بیشتر از دیگران است،برقراری‏ ارتباط روشن و آزمایش میزان درک دیگران از یک مشکل،در اولویت بالاتر قرار دارد(آقابخشی، ۱۳۸۶).
به‏طورکلی شش اصل و مبنای رفتاری وجود دارد که می‏تواند در کلیه شرایط،کاربرد داشته‏ باشد:
۱-بررسی و تحلیل شرایط؛
۲-درنظر گرفتن اهداف واقعی؛
۳-انتخاب شیوه‏های مناسب رفتاری؛
۴-کنترل رفتار خود؛
۵-جهت دادن به رفتار دیگران؛
۶-نظارت بر رفتار خود و دیگران.
سه اصل اول از اصول فوق،مهارتهای ذهنی‏ و فکری هستندو سه مهارت بعدی،مهارتهایی‏ هستند که در حین انجام رفتار آشکار می‏شوند، به‏هرحال رفتار هرکس ترکیبی از آنهاست.هیچ‏ تفکری احتمالا بدون اقدام و عمل باقی نمی‏ماند و هیچ حرکت و رفتاری قطعا بدون تفکر نمود پیدا نمی‏کند.توجه به مهارتهای مذکور،ابزار مناسبی‏ است که در همه شرایط و همه‏جا قابل استفاده‏ است.بررسی و تحلیل هر موقعیت ما را در کشف شرایطی که موجب برقراری هدف واقعی‏ می‏شود،کمک می‏کند.اهداف تعیین‏شده به نوبه‏ خود برای انتخاب بهترین رفتار زمینه‏ای فراهم‏ می‏کند.سپس هر مهارت فکری به‏سوی مرحله‏ بعدی حرکت کرده و در مجموع هر سه مهارت، در مورد آگاهی دادن نسبت به موقعیت و چگونگی اقدام لازم درباره آنچه که می‏خواهیم‏ انجام دهیم،به ما کمک می‏کند.به احتمال زیاد با کنترل آگاهانه رفتار خود،رفتار موردنیاز برای‏ رسیدن به هدف را به‏کار می‏بریم.بدین ترتیب ما از تنها راه ممکن یعنی از طریق رفتار صحیح خود بر رفتار دیگران تاثیر خواهیم گذاشت(الوانی، ۱۳۷۲). حالا با دقت بیشتری هریک از مهارتها مورد بررسی قرار می‏گیرد.بایستی توجه داشت که در نحوه مهارتهای انسانی فقط وضعیت رودررو موردنظر است.در رویارویی با دیگران شش‏ سوال کلیدی مطرح است:
آیا باید مسئله و موضوع پیش‏آمده را به‏صورت‏ پیچیده،ساده یا معمولی مطرح کرد؟
چه کسی از نظر مقایسه،آگاهی و دانش‏ بیشتری دارد،شما یا فرد مقابل که با شما در حال‏ بحث است؟
آیا در هریک از طرفین،احساس تعهد و مسئولیت در حد لازم وجود دارد یا صرفا در حد مطلوب است؟
آیا یک اشتباه رفتاری غیرقابل قبول،مخاطره‏ بالایی دارد؟(مالی،مادی یا اعتباری)یا طرف‏ مقابل قدرت پذیرش نظرات را دارد؟
آیا فرصت کم است یا قبل از اخذ تصمیم وقت‏ کافی برای مباحثه در زمینه‏های مختلف وجود دارد؟
چند نفر در بحث حاضر هستند:فقط یک نفر، گروه کوچک ۶-۵ نفره یا گروه متوسط ۱۵-۹ نفره یا گروه بزرگتر؟
با پاسخ دادن به این سوالات اصلی می‏توان‏ اطلاعات کافی برای حرکت به‏سوی مهارتهای‏ بعدی را کسب کرد(الوانی،۱۳۷۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ب.ظ ]




که N طول سری‌زمانی اصلی، D بُعد جاسازی* سری‌زمانی و T زمان تاخیر* است ]۳۹[. برای اجرای تئوری تاکنز به طور موثر، انتخاب مناسب بُعد جاسازی D و زمان تاخیر T مورد نیاز است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دو روش برای تخمین این پارامترها که برای پیش‌بینی مورد نیازند، استفاده شده است [۵۰] که عبارتند از: (۱)روش استاندارد* و (۲) روش معکوس*. روش استاندارد پارامترهای فضای‌حالت را با بهره گرفتن از معیارهای موجود در پژوهش‌ها تعیین می‌کند. در این مورد هنگامی که بُعد سیستم تخمین زده شود بُعد جاسازی m با بهره گرفتن از فرمول‌های راهنما تعیین می‌شود. با توجه به نظریه جاسازی تاکنز، برای سیستم‌های دینامیکی با بُعد d، یک بُعد جاسازی m که () برای جاسازی فضای‌حالت کافی است. همچنین فارمرو سیدرویچ* (۱۹۸۷)، ابربنل* و همکارانش (۱۹۹۰) بیان کرده‌اند که یک بُعد جاسازی فقط بزرگتر از بُعد جذب‌کننده () کافی است. زمان تاخیر Tبه طور کلی با بهره گرفتن از تابع خودهمبستگی یا میانگین اطلاعات متقابل یا حتی به صورت خودسرانه تعیین می‌شود. همچنین باید توجه شود که هیچ توافق عمومی به عنوان مقدار آستانه از تابع خود‌همبستگی وجود ندارد که برای تعیین زمان تاخیر، استفاده شود. بنابراین در روش استاندارد، هیچ معیار پذیرفته شده‌ی واحدی برای تعیین بُعدجاسازی و تاخیر زمانی وجود ندارد. بنابراین استفاده از روش معکوس برای پیداکردن پارامترهای فضای‌حالت محبوب‌تر است. در روش‌های معکوس پارامترها از یک مجموعه بهینه از پارامترهای فضای‌حالت، که یک رنج از قبل تعیین شده از مقدار پارامترها هستند، انتخاب می‌شوند به طوری ‌که دقت پیش‌بینی حداکثر شود.
الف- تعیین زمان تاخیر مناسب
چون در عمل داده‌های سری‌های زمانی دارای نویز هستند انتخاب زمان تاخیر مناسب در تحلیل‌های بعدی کاملا موثر است و انتخاب دلخواه آن، برای استخراج دینامیک داده‌ها مناسب نیست. اگر زمان تاخیر در مقایسه با مقیاس‌های زمانی مربوط به ذات سیستم بسیار کوچک انتخاب گردد، مؤلفه‌های متوالی در بردار تاخیر به شدت به هم نزدیک و وابسته می‌باشند. بنابراین تمام بردارهای تاخیر در فضای محاط m بعدی در حوالی محور قطری فضا متمرکز می‌گردند. این پدیده افزونگی نامیده شده است. از طرف دیگر اگر زمان تاخیر بسیار بزرگ انتخاب گردد مؤلفه‌های متفاوت کاملا ناهمبسته می‌گردند. در این حالت جاذب جاسازی شده ممکن است پیچیده گردد حتی اگر جاذب واقعی سیستم ساده باشد [۴]. به منظور تعیین زمان تاخیر روشی مبتنی بر میانگین اطلاعات متقابل بین داده‌های سری‌زمانی مطرح می‌شود ]۴۹[.
ب- تخمین بُعد جاسازی با بهره گرفتن از روش شمارش نزدیک‌ترین همسایه‌های کاذب
این روش متداول‌ترین روش تعیین بُعد جاسازی سری‌زمانی آشوبی است [۴۳]. مفهوم همسایه‌های کاذب با توجه به شکل ۳-۱ بیان شده است. با توجه به شکل می‌توان دریافت که در فضای ، b نزدیک‌ترین همسایه‌ a با فاصله v1 می‌باشد. با افزایش بعد در فضای ، b’ فاصله‌اش از a’، v2 است و با توجه به فاصله‌های v1 و v2، b’ همسایه a’ محسوب نمی‌شود زیرا v2>>v1 می‌باشد. بنابراین b همسایه a شده، نه به خاطر دینامیک حاکم بر جاذب سیستم بلکه به خاطر تصویرسازی در فضای با بُعد ناکافی. بنایراین b همسایه a نیست بلکه همسایه کاذب a نامیده می‌شود. در این صورت برای یک نقطه، همسایه‌ای واقعی محسوب می‌شود که با افزایش بعد، فاصله بین آن‌ها تفاوت چشم‌گیری نداشته باشد.
شکل ۳-۱. نمایش جاذب یک سیستم دینامیکی در به همراه تصویرش در ]۴ [
با این نحوه‌ی تشخیص همسایه‌های کاذب، وضعیت همسایه‌ها برای هریک از بردارهای تاخیر به ازای بُعدهای متوالی محاط بررسی می‌گردد تا اینکه تعداد همسایه‌های کاذب که از تصویر نمودن جاذب در فضای کوچک ناشی می‌گردد به حدود صفر برسد [۴].
۳-۱-۲: روش‌های تعیین بهینه‌ی پارامترهای فضای حالت
مریم پری زنگنه و همکارانش [۴] روشی مبتنی بر شبکه‎‌های عصبی تاخیر زمانی متمرکز به منظور تخمین بُعد جاسازی بهینه سری‌های زمانی آشوبی پیشنهاد کرده‌اند. شبکه مذکور متشکل از یک شبکه پیش‌خور چند لایه به انضمام یک خط تاخیر زمانی (TDL)* در ورودی می‌باشد. با توجه به اینکه دینامیک اصلی سیستم در فضایی با بُعد m با بهره گرفتن از نگاشت تاخیر می‌تواند جاسازی شود، مهم‌ترین وظیفه برای شبکه عصبی مطرح شده، یادگیری این نگاشت پیش‌گویا است. عملکرد و کارایی شبکه ارائه شده روی سری‌های زمانی آشوبی لورنز و راسلر بررسی می‌شود. در این مقاله سعی شده است که به کمک شبکه‌های عصبی تاخیر زمانی و با در نظر گرفتن نحوه تغییرات خطاهای مطلق و نسبی در پیش‌بینی مقدار آینده به کمک m مقدار قبلی، بُعد جاسازی بهینه تخمین زده شود. در این روش با تغییر m در یک بازه، هر بار خطاهای مطلق و نسبی پیش‌بینی محاسبه شده و در نهایت m ای که در آن توقف کاهش معنی دار خطاها را به ازای چند بُعد متوالی بَعدتر نیز داریم به عنوان بُعد جاسازی بهینه در نظر گرفته می‌شود. مقایسه نتایج روش جدید مبتنی بر شبکه‌های عصبی تاخیر زمانی ارائه شده و روش متداول شمارش همسایه‌های کاذب، کارایی موثر و خوب این روش نشان می‌دهد.
چانگ* و همکارش [۳۲] نیز از الگوریتم بهینه‌سازی جمعیت ذرات دودویی (BPSO)* در مدل پیش‌بینی خطی محلی، برای تخمین پارامترهای بهینه بُعد جاسازی و زمان تاخیر استفاده کرده‌اند. به طور معمول مقدار بهینه یکی از پارامترها با ثابت نگه داشتن پارامتر دیگر و توسط حداقل‌سازی خطای پیش‌بینی استاندارد برآورد می‌شود. اما در این پژوهش از BPSO برای ارزیابی همزمان هر دو پارامتر استفاده شده است. به دلیل اینکه انتخاب بهینه پارامترهای فضای حالت تاثیر مهمی روی دقت پیش‌بینی دارد، بهره‌گیری از این الگوریتم دقت پیش‌بینی کوتاه مدت را افزایش داده است.
۳-۲: پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوبی با روش‌های هوش محاسباتی و ترکیب آن‌ها
هوش مصنوعی* از جمله مباحثی است که تا پیش از اختراع کامپیوترها صحبت کردن در مورد آن‌ها عملا غیر ممکن بود. پس از ورود کامپیوترها به زندگی بشری بود که بحث در خصوص هوش مصنوعی به یکی از مباحث داغ تبدیل شد. هوش مصنوعی از نظر علمی، بخشی از علوم کامپیوتر است و امروزه به عنوان مبحثی اساسی و کاربردی در رشته‌های مختلف علوم پایه و مهندسی مورد مطالعه و پژوهش قرار می‌گیرد.
هوش محاسباتی* یکی از زیر بخش‌های بسیار مهم و کاربردی هوش مصنوعی است، که در آن از ابزارهای مختلفی برای تحقق ایده‌ی هوش مصنوعی استفاده می‌شود. ابزارهای مورد استفاده در هوش محاسباتی، غالبا ابزارهایی ریاضی هستند که به نوعی از طبیعت و دنیای اطراف الهام گرفته شده‌اند. مهم‌ترین ابزارها و الگوهایی که در هوش محاسباتی مطرح می‌شوند، شامل موارد زیر هستند:
محاسبات تکاملی*: محاسبات تکاملی شامل مجموعه‌ای از روش‌ها است که به نام الگوریتم‌های تکاملی معروف هستند. مشهورترین این الگوریتم‌ها الگوریتم وراثتی است که از نظریه تکامل و علم وراثت الهام گرفته شده است. در این الگوریتم، فرایند تکامل، که طی میلیون‌ها سال در طبیعت اتفاق افتاده است، شبیه‌سازی می‌شود. اصلی‌ترین مورد کاربرد الگوریتم‌های تکاملی، حل مسائل بهینه‌سازی و برنامه ریزی ریاضی است.
هوش جمعیتی*: روش‌هایی که در این دسته قرار می‌گیرند، الگوی دیگری را برای حل مسائل بهینه‌سازی پیشنهاد می‌کنند. در این روش‌ها، تعداد قابل توجهی از عامل‌های بسیار ساده و کم هوش، برای تشکیل نوعی هوش جمعیتی یا هوش‌جمعی با یکدیگر همکاری یا رقابت می‌کنند. به عنوان مثال، الگوریتم بهینه‌سازی مورچگان، که از رفتار جمعی مورچه‌ها الهام گرفته شده است، یکی از الگوریتم‌های هوش جمعیتی است.
شبکه‌های عصبی مصنوعی: تقریبا همه دانشمندان یقین دارند که مغز انسان پیچیده‌ترین ساختار موجود و شناخته شده در کل هستی است. ریاضی‌دان‌ها و مهندسین هوش مصنوعی، با الهام از یافته‌های عصب‌شناسان، شبکه‌های عصبی مصنوعی را معرفی کردند که استفاده‌های فراوانی در مدل‌سازی و طبقه‌بندی اطلاعات دارد. شاید بتوان شبکه‌های عصبی را مهم‌ترین ابزار در زمینه یادگیری ماشینی به حساب آورد.
سیستم‌های فازی*: نظریه‌ی مجموعه‌های فازی و محاسبات فازی از ابداعات پرفسور لطفی عسگرزاده، استاد ایرانی ֵآذربایجانی دانشگاه برکلی آمریکا است. در محاسبات فازی، به جای استفاده از اعداد دقیق برای توصیف یک مفهوم، از کلماتی مانند کم یا زیاد استفاده می‌شود. به عنوان مثال در عبارتی مانند سود زیاد دقیقا مشخص نشده است که مقدار سود چقدر است. سیستم‌هایی که در آن‌ها به جای نظریه کلاسیک مجموعه‌ها و محاسبات کلاسیک ریاضی، از نظریه مجموعه‌های فازی و محاسبات فازی بهره گرفته می‌شود، به نام سیستم‌های فازی شناخته می‌شوند. امروزه از سیستم‌های فازی در طراحی سیستم‌های مختلف، استفاده‌های فراوانی می‌شود.
در کنار موارد یاد شده، ابزارهای ریاضی دیگری نیز به کار گرفته می‌شوند تا عملکرد کلی سیستم‌های مبتنی بر هوش محاسباتی بهبود یابند. هدف اصلی محققین حوزه‌های هوش مصنوعی و هوش محاسباتی، ایجاد ابزار آلاتی است که ما را به ایجاد هوش مصنوعی هم تراز با هوش انسانی نزدیک‌تر نماید.
۳-۲-۱: پیش‌بینی با روش‌های مبتنی بر شبکه‌های عصبی مصنوعی
کایرونِسینگ و لایانگ* ]۱۹ [ تحقیقی روی کارایی شبکه‌های عصبی مصنوعی به عنوان یک مدل عمومی و مدل‌های محلی همچون روش میانگین محلی و چند جمله‌ای محلی در پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوب‌گونه انجام داده اند. پس از اینکه پارامترهای فضای‌فاز برای یک سری‌زمانی آشوب‌گونه تعیین و نقاط فضای‌فاز حاصل شدند، روش‌های پیش‌بینی فضای‌فاز می‌توانند برای پیش‌بینی سری‌زمانی استفاده شوند. ایده اصلی در پیش‌بینی فضای‌حالت، برای بدست آوردن تابع همبستگی بین حالت جاری و آینده سیستم است. دو رویکرد کلی که در بدست آوردن این تابع وجود دارد تخمین محلی و تخمین عمومی هستند. در روش تخمین محلی، محدوده جذب‌کننده به تعدادی زیرمجموعه تقسیم و برای هریک تابعی معتبر ارائه شده، در نهایت مجموع همه توابع، تابع کلی برای سیستم بدست می‌آید. فن میان‌گیری محلی و ‌فن چند جمله‌ای محلی به طور گسترده در تخمین‌زننده‌های محلی استفاده می‌شوند. اما در تخمین عمومی که یک تابع کلی روی تمام نقاط فضای حالت مد نظر است، می‌توان از شبکه‌های عصبی، توابع چندجمله‌ای و منطقی استفاده کرد. نتایج ارائه شده برای سری‌های زمانی آشوبی بدون نویز* و نویزدار نظری و دو سری‌زمانی جریان رودخانه آشوبی، حاکی از پیش‌بینی کاراتر شبکه‌های عصبی مصنوعی به عنوان یک مدل کلی در مقایسه با روش‌های محلی است.
در کار تحقیقاتی صورت گرفته توسط میانزیک* ]۵۱[، مقایسه تجربی بین معماری شبکه عصبی پیش‌خور و چند معماری شبکه بازگشتی (شبکه المان، جردن و شبکه المان توسعه یافته)، براساس دقت پیش‌بینی، زمان آموزش مورد نیاز و پایداری انجام گرفته است. داده مورد استفاده سری های نقشه منطقی* است که فقط براساس آخرین گام زمانی تعریف شده است. نتایج بیانگر این است که در پیش‌بینی کوتاه مدت سری آشوب‌گونه معماری شبکه عصبی پیش‌خور با دو لایه پنهان نسبت به معماری با یک لایه پنهان ارجحیت دارد. معیار پایداری برای همه معماری‌های مورد آزمون برقرار است. اما باید این نکته را مد نظر داشت که در این مقاله فقط آزمون روی معادله بازگشتی نقشه منطقی صورت گرفته و ممکن است برای همه موارد عمومیت نداشته باشد.
حسین میرزایی در تحقیق خود ]۳۰[ الگوریتم یادگیری لونبرگֵمارکوارت* را برای آموزش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه با سه لایه پنهان، روی سری‌زمانی آشوبی مکی‌گلاس بکار گرفته است و بیان می‌کند مدل شبکه‌عصبی ساده با یک روش یادگیری خبره و پیچیده می‌تواند به خوبی ساختار سیستم‌های آشوبی غیرخطی استخراج کند. در ادامه اشاره می‌کند که الگوریتم یادگیری شبکه عصبی لونبرگֵ مارکوارت نه تنها سریع است بلکه همچنین می‌تواند در فرار از کمینه* محلی در تابع هزینه فضای پارامتر بسیار کارا عمل کرده و ممکن است به کمینه کلی نزدیک شود و اگرچه امکان آشکار کردن این نیست که این روش یادگیری می‌تواند در چند اجرا با شرایط اولیه مختلف به کمینه عمومی دست پیدا کند.
شبکه عصبی [۲]NARX، یک معماری عصبی پویا است که به طور رایج برای مدلسازی ورودی- خروجی سیستم‌های پویای غیرخطی استفاده می‌شود. منزز*]۵۲[ به طور تجربی نشان داده است که معماری اصلی شبکه‌های NARX که حلقه‌ای از خروجی‌های تاخیری تولید شده دارد، می‌تواند برای پیش‌بینی بلندمدت سری‌های زمانی تک متغیره بطور کارایی استفاده شود. نتایج ارائه شده، کارایی فراتر این نوع شبکه نسبت به شبکه‌ عصبی تاخیر زمانی (TDNN)* و المان را نشان می‌دهد.
دیاکانسیو* ]۳۱[، کارایی مدل شبکه عصبی بازگشتی NARX را برای چندین سری‌زمانی آشوبی و فراکتال* با تعداد نرون‌های مختلف، الگوریتم‌های آموزشی و حافظه جاسازی شده، به طور تجربی مورد ارزیابی قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که این نوع از شبکه‌های عصبی بازگشتی، توانایی بدست آوردن پویایی در سیستم‌های دینامیکی غیر خطی را دارند. این مقاله یک روش جدید پیشنهاد نمی‌دهد اما این نتیجه را نشان می‌دهد که شبکه‌های عصبی بازگشتی NARX فقط برای پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوبی اهمیت ندارند، بلکه به طور کلی برای کنترل سیستم‌های پویا هستند، همچنین تعیین عناصر این معماری همانند تعداد نرون‌ها و … به صورت تجربی بوده و بیان می‌کند که تعیین آن‌ها در یک روش بهینه کاری بحرانی و دشوار است و آن را به کارهای آینده واگذار می‌کند.
هان و ونگ* ]۲۲[ یک روش چند متغیره غیرخطی برای مدل‌سازی و پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوب‌گونه پیشنهاد کرده اند. با توجه به اینکه در مورد پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوبی، ابعاد فضای حالت سری‌های آشوبی معمولا بزرگ بوده و ممکن است باعث شود که مدل تعداد ورودی‌های بیشتری داشته باشد که بسیار مرتبط‌اند، در این پژوهش می‌تواند کاهش ابعاد بردار تاخیر را با بهره گرفتن از روش تحلیل مؤلفه‌های اصلی(PCA)*، حل کند. اخیرا محققان در پیش‌بینی چند متغیره نشان داده‌اند که پیش‌بینی چند متغیره دقت بیشتری از پیش‌بینی تک متغیره دارد ]۵۳[. بنابراین سری‌های زمانی که در پیش‌بینی چند متغیره استفاده شده‌اند باید چندین ارتباط داشته باشند. در اینجا یک روش برای تشخیص ارتباط مستقیم و غیرمستقیم در بین فضاهای حالت مختلف قبل از پیش‌بینی پیشنهاد شده است، سپس پیش‌بینی چند متغیره را که همیشه ابعاد بزرگی دارد انجام داده است. ترکیب روش PCA و تئوری شبکه عصبی برای مدل‌سازی و پیش‌بینی سری‌های زمانی چند متغیره ارائه شده است. این مقاله با تمرکز روی پیش‌بینی چند متغیره، شامل دو گام است: تحلیل ارتباط بین فضای‌فاز مختلف و پیش‌بینی مبتنی بر شبکه عصبی چهار لایه پیش‌خور ترکیبی با روش PCA. در این مقاله ابتدا یک شاخص مبتنی بر مفهوم پیش‌بینی‌پذیریֵمثبت* و پیش‌بینی‌پذیریֵمعکوس* برای کشف ارتباط بین سری‌های زمانی آشوب‌گونه استفاده شده است.که اتصال فضاهای حالت مختلف را در حال و آینده تحلیل می‌کند. سپس روش PCA برای کاهش ابعاد ورودی استفاده می‌شود تا بر بیش ازحدمناسب‌سازی* و تعمیم‌ ضعیف* ناشی از ورودی‌های ناهموار غلبه کند. پس از آن یک شبکه عصبی پیش‌خور برای پیش‌بینی سری‌زمانی چندمتغیره پیشنهاد شده است. سیستم‌های پیچیده حساسیت بالایی به ارزش اولیه متغیرها، پارامترها و نویزها دارد. بر این اساس قدرت خود یادگیری و قابلیت انطباق‌پذیری ترکیب روش‌های پیشرفته شبکه عصبی و روش PCA یک روش جدید برای مطالعه سیستم‌های پیچیده فراهم کرده است. نتایج شبیه‌سازی برای سری‌های زمانی بارش، درجه حرارت در دیلین*، سیلاب رودخانه زرد و لکه‌های خورشیدی*، حاکی از دقت روش پیشنهادی است.
فروغ مرزبان و همکارانش ]۱۱[ پژوهشی در زمینه پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوب‌گونه با بهره گرفتن از شبکه‌های عصبی مصنوعی دینامیک زمان گسسته انجام داده‌اند. روش پیاده‌سازی به گونه‌ای است که با بهره گرفتن از الگوریتم پس انتشار خطا و استراتژی‌هایی برای نحوه ورودی‌های شبکه و استفاده از واحدهای عصبی پویای (DNU)* نوع ۵، ۹ و ۱۱ برای سیستم، پیش‌بینی سری‌زمانی آشوبی همچون مکی‌گلاس* و هنون* را انجام داده و نتایج را برای هررویکرد انجام دهند.
محمود اردلانی فرسا و سعید ذالفقاری ]۱۷[ سهم تجزیه و تحلیل خطا را برای افزایش کارایی روش‌های پیش‌بینی بررسی کرده‌اند. از نظریه تعبیه، برای آشکارسازی و جاسازی نقاط فضای‌فاز سری‌زمانی استفاده شده‌است. این نقاط فضای حالت به یک شبکه عصبی المان* که با الگوریتم آموزشی گرادیانت نزولی با شتاب* داده شده‌است، تا بر این اساس سری‌زمانی اصلی را پیش‌بینی کند. خطا محاسبه شده به عنوان یک سری‌زمانی آشوبی جدید در نظر گرفته شده و به طور مشابه تجزیه و تحلیل می‌شود. تحلیل خطا چندین مرتبه تکرار می‌شود و در نهایت یک شبکه عصبی NARX برای بدست آوردن ارتباط بین ارزش‌های پیش‌بینی شده‌ی سری‌زمانی اصلی و خطا‌ها با سری‌زمانی اصلی، آموزش داده شده است. روش‌های ارائه شده روی دو مجموعه داده* سیستم آشوب‌گونه مکی‌گلاس و لورنز و یک سری‌زمانی واقعی مربوط به لکه‌های خورشیدی اجرا شده است. نتایج حاکی از آن است که روش ارائه شده برای پیش‌بینی یک گام جلوتر معتبر بوده و مقایسه مقادیر شاخص خطا در مقایسه با سایر پژوهش‌ها، کارایی بالاتری را نشان می‌دهد.
۳-۲-۲: پیش‌بینی باترکیب شبکه‌های عصبی مصنوعی و سایر الگوریتم‌های هوش محاسباتی
ژانگ و چاندرا* ]۲۴[ کاربرد دو روش تجزیه مسئله با شبکه‌های عصبی بازگشتی را برای مسئله پیش‌بینی سری‌های زمانی مکی‌گلاس، لورنز و لکه‌های خورشیدی ارائه داده‌اند. در این مقاله روش تشریک مساعی با تکامل(CC) * که یک روش بهینه سازی الهام گرفته شده از طبیعت است و مسئله را به زیر مؤلفه‌ها تجزیه می‌کند]۵۴[، استفاده شده است. تجزیه مسئله در CC تعیین می‌کند که چگونه یک شبکه عصبی به مؤلفه‌ها شکسته و کدگذاری می‌شود. دو روش اصلی برای تکاملیֵعصبی* با بهره گرفتن از CC وجود دارد که شبکه را در سطح عصبی* و سطح پیوندگاه* تجزیه می‌کند ]۵۵[. در این مقاله روش تجزیه مسئله با عنوان زیرجمعیت مبتنی بر رشته عصبی برای آموزش شبکه‌های عصبی بازگشت‌کننده روی مسائل سری‌های زمانی آشوبی استفاده شده است و با روش تجزیه مسئله در سطح پیوندگاه مقایسه شده است. استفاده از روش پیشنهاد شده، نشان داده است که سری‌های آشوب‎‌گونه با دقت خوبی در مقایسه با تعدادی از روش‌های استفاده شده در پژوهش‌ها پیش‌بینی می‌شوند. محدودیت استفاده از الگوریتم‌های تکاملی برای آموزش شبکه‌های عصبی در مقایسه با روش‌های مبتنی بر گرادیانت در زمان همگرا شدن آن‌هاست.
ونگ و هانگ*]۲۵[ یک رویه بهینه سازی برای مدل شبکه پس انتشار(BPN)* مبتنی بر الگوریتم وراثتی، به منظور پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوبی پیشنهاد کرده‌اند. نوسان و بی‌قاعدگی اغلب در سری‌های زمانی واقعی مشاهده می‌شود. شبکه‌های پس انتشار اغلب در ANN استفاده می‌شوند اما این الگوریتم اغلب تمایل به توقف در مینیمم محلی دارد و در نتیجه ممکن است برای مسائل آشوب‌گونه غیر خطی مناسب نباشد. این مطالعه الگوریتم وراثتی را برای بهینه‌سازی BPN بکار می‌گیرد. این روش با اجتناب از تله‌های محلی ذاتی در BPN، امکان شناسایی راه‌ حل ‌های برتر را برای مسائل غیرخطی افزایش داده و نتایج BPN را بهبود می‌بخشد.
زین* و همکارانش ]۲۶[ یک مدل شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم ترکیبی، پیشنهاد داده‌اند. این مدل مبتنی بر شبکه عصبی المان بوده و از الگوریتم بهبود یافته‌ی ترکیب بهینه‌سازی جمعیت ذرات با ایده فرایند تبرید شبیه‌سازی شده* به جای الگوریتم استاندارد پس انتشار استفاده کرده است. این الگوریتم روی سری‌های زمانی مکی‌گلاس و هنون آزموده شده است. نتایج حاکی از سرعت همگرایی* سریع‌تر، پایداری* بهتر، دقت* پیش‌بینی بالاتر و سازگاری* قوی‌تر آن است.
سمنتا* در مقاله خود ]۲۷[ دو روش هوش محاسباتی، مدل عصب تک ضربی (SMN)* و سیستم استنتاج فازیֵعصبی انطباق‌پذیر (ANFIS)* برای پیش‌بینی سری‌زمانی آشوبی پیشنهاد و با یکدیگر مقایسه می‌کند. مدل عصب تک ضربی از محاسبات تک عصب* در علم عصب الهام گرفته شده است و موفقیت آن بستگی به تخمین پارامترهای مدل در مرحله آموزش دارد. برای تخمین پارامترهای مدل SMN از یک تغییر الگوریتم بهینه‌سازی جمعیت ذرات (PSO)* با همکاری همراه زیر جمعیت* که COPSO نامیده می‌شود، استفاده شده است. قابلیت منطق فازی (FL)* در سروکار داشتن با اطلاعات مبهم و نادرست است. در ANFIS، مزیت منطق فازی و شبکه‌های عصبی مصنوعی ترکیب شده‌اند. دو روش اشاره شده برای سری‌های زمانی آشوبی مختلف از جمله مکی‌گلاس بکار گرفته شده‌اند. هر دو روش نتایج منطقی خوبی را ارائه داده‌اند اما ANFIS بهتر از SMN کار می‌کند.
کوا* ]۲۸[ شبکه- موجک* را برای پیش‌بینی سری‌های زمانی آشوبی معرفی می‌کند. این پژوهش ابتدا پیش‌بینی کوتاه‌مدت سری‌زمانی از جذب کننده آشوبی و سپس پیش‌بینی دقیق ساختار انشعاب‌های سری‌زمانی آشوبی را انجام داده و در نهایت پیش‌بینی بلند‌مدت جذب‌کننده آشوب را با ایجاد پیش‌بینی مبتنی محاسبه ابعاد همبستکی جذب کننده را ساخته است. اثر بخشی کار انجام شده توسط آزمون‌های عددی ارائه شده است.
سوو* ]۵۶[ روش پیش‌بینی سری‌زمانی مبتنی بر شبکه عصبی موجک همراه با بهره گرفتن از نظریه جاسازی فضای‌حالت را مورد بحث قرار می‌دهد. حداقل بعد جاسازی به عنوان تعداد نود‌های* ورودی استفاده شده است. داده‌های مورد آزمون در این مطالعه، سری‌های زمانی آشوبی لورنز و هنون * می‌باشند. از آن‌جا که جاسازی فضای‌حالت قادر است تا بطور عمیق اطلاعات سری‌های تک‌متغیره را بیابد، نتایج نشان می‌دهد که روش ارائه شده دقت بهتری نسبت به شبکه عصبی موجک نرمال دارد.
در مطالعه صورت گرفته توسط بدونسکای* ]۲۹[ یک معماری پنج لایه سیستم ترکیبی موجک*ֵعصبیֵفازی انطباقی که نرونֵ موجک*را استفاده می‌کند، پیشنهاد شده است. نرونֵموجک، یک نرون است که ساختار آن شبیه یک شبکه تابعی شعاع‌محوری* است، اما به جای توابع مرسوم شعاع محوری از توابع فعال‌سازی عضویت* انطباقی موجک چند بعدی استفاده می‌کند. سیستم پیشنهاد شده از موجک به عنوان تابع عضویت در لایه اولی و موجک‌های انطباقی چندبعدی به عنوان تابع فعال‌سازی در لایه نتیجه استفاده کرده است که نه تنها می‌توانند تاخیر و پارامترهای تبدیل را تنظیم کنند، می‌توانند خودشان در فرایند یادگیری شکل بگیرند. نتایج ارائه شده حاکی از آن است که سیستم پیشنهاد شده، قابلیت تخمین‌زنی را بهبود داده است و نرخ یادگیری بالاتری در مقایسه با شبکه‌های موجکֵعصبیֵ فازی را دارد. این سیستم می‌تواند برای حل مسائل تشخیص، پیش‌بینی، تقلید و شناسایی فرآیندهای غیر ایستا و سری‌های زمانی آشوبی استفاده شود.
فصل چهارمشبکه‌های عصبی مصنوعی و الگوریتم بهینه‌سازی جمعیت ذرات
۴-۱: شبکه‌های عصبی مصنوعی
مغز انسان، مغز از میلیون‌ها نرون عصبی و اتصالات بین آن‌‌ها تشکیل شده است. برخی از ساختارهای عصبی در هنگام تولد تعریف می‌شوند و برخی دیگر در طول زندگی و از طریق فرایند یادگیری توسعه می‌یابند. در واقع یادگیری عبارت از ایجاد اتصال‌های جدید و یا قطع کردن برخی اتصالات عصبی قدیمی است. ثابت شده است که حافظه انسان با توجه به قدرت پیوند بین نرون‌های عصبی شکل می‌گیرد. شبکه‌های عصبی از عناصر عملیاتی ساده‌ای ساخته می‌شوند که به صورت موازی در کنار هم عمل می‌کنند و عملکردشان از طریق نحوه اتصال بین اجزا تعیین می‌شود. بنابراین ما می‌توانیم یک ساختار مصنوعی به تبعیت از شبکه‌های طبیعی بسازیم و با تنظیم مقادیر هر اتصال، تحت عنوان وزن اتصال، نحوه ارتباط بین اجزای آن را تعیین نماییم. پس از تنظیم یا همان آموزش شبکه عصبی، اعمال یک ورودی خاص به آن منجر به دریافت پاسخ خاصی می‌شود. شبکه بر مبنای تطابق بین ورودی و هدف سازگار می‌شود تا اینکه خروجی شبکه و خروجی مورد نظر (هدف) بر هم منطبق گردند.
پس می‌توان گفت که یک شبکه عصبی مصنوعی ایده ای است برای پردازش اطلاعات که از سیستم عصبی زیستی الهام گرفته شده و مانند مغز به پردازش اطلاعات می پردازد . عنصر کلیدی این ایده ، ساختار جدید سیستم پردازش اطلاعات است. این سیستم از شمار زیادی عناصر پردازشی فوق العاده بهم پیوسته تشکیل شده که برای حل یک مسأله با هم هماهنگ عمل می کند. شبکه‌های عصبی مصنوعی، مانند انسان‌ها، با مثال یاد می‌گیرند. یک شبکه عصبی مصنوعی برای انجام وظیفه‌های مشخص ، مانند شناسایی الگوها و دسته بندی اطلاعات، در طول یک رویه یادگیری، تنظیم می‌شود.
شبکه‌های عصبی مصنوعی فعلی هرگز به پیچیدگی مغز انسان نیستند. اما به هرحال دو شباهت اساسی بین شبکه‌های عصبی زنده و مصنوعی وجود دارد. شباهت اول در این است که ساختار هر دو، از یک ابزار محاسباتی ساده با به هم پیوستگی بسیار بالا تشکیل شده اند. شباهت دوم این است که هر دو مورد اتصالات بین نرون‌ها تعیین کننده‌ی تابع شبکه می‌باشند ]۱۲[.
سه ویژگی اصلی که استفاده ازشبکه‌های عصبی را آسان کرده است: (۱) مشخصه غیرخطی بودن، که آن‌ها رابرای سروکار داشتن با سیستم‌های غیرخطی مناسب می‌کند (۲) پردازش موازی ویژگی‌های آن، که اجازه انجام وظایف مختلف را به طور موثری می‌دهد (۳) ویژگی یادگیری آن‌ها، که برای تطبیق با شرایط محیطی مختلف ایده‌آل است ]۲۲[.
۴-۱-۱: کاربرد شبکه‌های عصبی
از کاربرد شبکه‌های عصبی می‌توان در شاخه‌های مختلف علوم همچون حمل‌ و نقل، بانکداری، امور دفاعی، الکترونیک، امور مالی، ساخت و تولید، پزشکی، رباتیک، امنیت نام برد ]۱۲[.
به طور خلاصه می‌توان جمع‌بندی زیر را از کاربرد شبکه‌های عصبی ارائه نمود ]۱۳[:
(۱) طبقه بندی، شناسایی و تشخیص الگو: انواع و اقسام شبکه‌های عصبی ایستا و پویا برای طبقه‌بندی، خوشه‌بندی، شناسایی و تشخیص الگوها مورد استفاده قرار گرفته است. مثلا می‌توان به شناسایی حروف لاتین، عربی، فارسی و … توسط شبکه‎‌های عصبی اشاره نمود.
(۲) پردازش سیگنال: در این راستا می‌توان به کاربرد شبکه‌های عصبی در فیلترهای تطبیقی، پردازش صحبت و تصویر، رمزگذاری و فشرده‌سازی تصویر اشاره نمود.
(۳) پیش‌بینی سری‌های زمانی: از شبکه‌های عصبی برای پیش‌بینی سری‌های زمانی مخصوصا جایی که شرایطی از قبیل ایستایی یا شرایط دیگری که راه را برای به کارگیری روش‌های کلاسیک فراهم می‌سازد، برقرار نیست و سری‌های زمانی پیچیده می‌باشند، بسیار استفاده شده است. مثلا می‌توان برای پیش‌بینی بار در سیستم‌های قدرت اشاره نمود.
(۴) مدل‌سازی و کنترل: در سیستم‌های تطبیقی مخصوصا وقتی که فرایند مورد بررسی بسیار پیچیده می‌باشد، شبکه‌های عصبی راه‌ حل ‌های مناسبی ارائه می‌دهد. در اینجا ابتدا شناسایی و سپس طراحی کنترل‌کننده آن گونه که پاسخ سیستم رفتار خاصی را دنبال کند، صورت می‌پذیرد. هر دو سیستم شناسایی کننده و کنترل کننده، مبتنی بر شبکه‌های عصبی می‌باشند.
(۵) بهینه‌سازی: در سیستم‌های کنترلی، مدیریت، تخصیص و تقسیم منابع، و در سیستم‌های مالی و بانکداری از شبکه‌های عصبی پویای برگشتی بسیار استفاده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ب.ظ ]




با تبدیل نمادهای روابط ماتریس SSIM به اعداد صفر و یک‌بر حسب قواعد زیر می‌توان به ماتریس دستیابی رسید. این قواعد بدین‌صورت می‌باشند:
الف( اگر خانه (i,j) در ماتریس SSIM نماد V گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد ۱ می‌گیرد و خانه قرینه آن یعنی خانه (j,i) عدد صفر می‌گیرد.
ب ) اگر خانه (i,j) در ماتریس SSIM نماد A گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد صفر می‌گیرد و خانه قرینه آن یعنی خانه (j,i) عدد ۱ می‌گیرد.
ج) اگر خانه (i,j) در ماتریس SSIM نماد X گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد ۱ می‌گیرد و خانه قرینه آن یعنی خانه (j,i) عدد ۱ می‌گیرد.
د) اگر خانه (i,j) در ماتریس SSIM نماد O گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد صفر می‌گیرد و خانه قرینه آن یعنی خانه (j,i) هم‌عدد صفر می‌گیرد.
۴- سازگار کردن ماتریس دستیابی
پس‌ازاینکه ماتریس اولیه دستیابی به دست آمد می‌بایست سازگاری درونی آن برقرار شود. به‌عنوان نمونه اگر متغیر ۱ منجر به متغیر ۲ شود و متغیر ۲ هم منجر به متغیر ۳ شود می‌بایست متغیر ۱ نیز منجر به متغیر ۳ شود و اگر در ماتریس دستیابی این حالت برقرار نبود باید ماتریس اصلاح‌شده و روابطی که ازقلم‌افتاده جایگزین شوند. بدین‌صورت که ماتریس دستیابی را به توان K+1 می‌رساند و K≥۱ می‌باشد. البته عملیات به توان رساندن ماتریس باید طبق قاعده بولن باشد طبق این قاعده ۱×۱=۱، ۱+۱=۱ می‌باشد.
۵ – تعیین سطح و اولویت متغیرها
برای تعیین سطح و اولویت متغیرها مجموعه دستیابی و مجموعه پیش‌نیاز برای هر متغیر تعیین می‌شود. مجموعه دستیابی هر متغیر شامل متغیرهایی می‌شود که از طریق این متغیر می‌توان به آن‌ها رسید و مجموعه پیش‌نیاز شامل متغیرهایی می‌شود که از طریق آن‌ها می‌توان به این متغیر رسید. این کار با بهره گرفتن از ماتریس دستیابی انجام می‌شود. پس از تعیین مجموعه دستیابی و پیش‌نیاز برای هر متغیر عناصر مشترک در مجموعه دستیابی و پیش‌نیاز برای هر متغیر شناسایی می‌شوند. نتیجه کار جدولی به‌صورت زیر می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول ۳-۱۴ ماتریس کلی تعیین سطح و اولویت متغیرها

عناصر

مجموعه دستیابی

مجموعه پیش‌نیاز

عناصر مشترک

سطح

۱

۲

N

پس از تعیین مجموعه‌های پیش‌نیاز و دستیابی و عناصر مشترک نوبت به تعیین سطح متغیر‌ها (عناصر) می‌شود. در اولین جدول متغیری دارای بالاترین سطح می‌باشد که مجموعه دستیابی و عناصر مشترک آن کاملاً یکسان می‌باشند. پس از تعیین این متغیر یا متغیر‌ها آن‌ها را از جدول حذف نموده و با بقیه متغیر‌های باقیمانده جدول بعدی را تشکیل می‌دهیم. در جدول دوم نیز همانند جدول اول متغیر سطح دوم را مشخص می‌کنیم و این کار را تا تعیین سطح همه متغیرها ادامه می‌دهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم