کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



شاعر رو به پروردگارش می آورد و این گلایه را به ایزد می برد که خداوندا اگر با لطف و مهربانی ایزدی خود، دل و جان مرا آشنا کرده ای، هرگز نمی توان مدعی شد که این از وفاداری و محبت تو نسبت به من سرچشمه گرفته است. در واقع شاعر می خواهد بگوید اگر خداوند می خواست لطف و محبت خود را شامل حال وی کند، هرگز او را اینچنین عاشق نمی کرد. در این بیت بین جان و جانا، جناس زاید در آخر دیده می شود.
وزن غزل:
این غزل بر وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن در بحر رجز مثمن کامل سروده شده است که از وزن‎های دوری عروض فارسی به حساب می آید.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : (وفا دارم، نیازارم، آزارم، کارم و خریدارم ، نارم، دارم) که در کنار ردیف «ترا» قرار گرفته اند و دارای ضرباهنگ و موسیقی زیبایی هستند و باعث توازن آوایی غزل شده اند.
ویژگی سبکی:
این غزل از جمله غزل هایی است که شاعر در آن بصورت غیر مستقیم به مدح و تمجید معشوق پرداخته است. واژه های «جرم»، «آزار»، «جور»، «جفا»، «خون»، «جگر»، «حال»، «آب رخان»، «تیمار»، «جان»، «خواری» ، «دردسر» و . . . در سراسر غزل آورده اند که همگی مشمول ستمی هستند که معشوق به عاشق روا داشته است. این کلمات همگی در ابیات مختلف پراکنده شده اند و جفای یار را می‎رسانند و شاعر ادعا می کند که این بلایا خللی در مهر او که از دل و جان برآمده است وارد نخواهد کرد.

۴-۲-۲٫

ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا
وی کرده دست عشق تو زیر و زبر مرا
از پای تا به سر همه عشقت شدم چنانک
در زیر پای عشق تو گم گشت سر مرا
گر بی تو خواب و خور نباشد مرا رواست
خود بی تو در چه خور بود خواب و خور مرا
عمر کمان صبر همی داشتم به زه
آخر به تیر غمزه فکندی سپر مرا
باری به عمرها خبریابمی ز تو
چون نیست در هوای تو از خود خبر مرا
در خون من مشو که نیاری به دست باز
گر جویی از زمانه به خون جگر مرا
درون مایه ی اصلی غزل:
این غزل در سراسر ابیات شاهد توصیف حال عاشق است که خطاب به معشوق از حال و روز خود صحبت می کند. شاعر عشقی راکه در دل دارد و محبتی را که از معشوق در سینه ی او پدیدار شده است توصیف می کند و در این میان خود را چنان غرق دریای این عشق می داند که گاهی دست به اغراق می‎زند و خود را فنا شده و هیچ می انگارد.
بافت معنایی غزل و آرایه های ادبی:
در بیت اول:
شاعر خطاب به معشوق می گوید که غم عشق او، وی را دچار سیاهی شب و گرفتار کرده است و عشق او
وی را از این رو به آن رو کرده است. یعنی دنیای او را زیرو کرده است. دست عشق در مصرع دوم این بیت اضافه ی اقترانی است. کلمات «ای» و «وی» که در شروع هر مصرع آمده اند دارای سجع هستند.
در بیت دوم:
شاعر در اغراقی زیبا ادعا میکند که از پای تا سر چنان مجذوب و شیفته ی معشوق شده است که سرش در زیر پای عشق معشوق گم شده است. (پای عشق) اضافه ی اقترانی است. بین کلمات «پا» و «سر» تناسب است. بین «پای» در مصرع اول و دوم جناس تام محسوس است. در مصرع دوم ترکیب کنایی (سر در زیر پای گم کردن) کنایه از نهایت ارادت و افتادگی در برابر عشق معشوق است.
در بیت سوم:
شاعر ادعا می کند که شایسته است اگر تو نباشی من دست از خواب و خوراک بکشم. در مصرع دوم تاکید میکند که چه فایده ای دارد اگر که من بدون تو بخورم و بخوابم. مصرع دوم تاکید برای مصرع اول است. در این بیت واژه آرایی در حرف «خ» به زیبایی محسوس است و بین واژه های «خور» و «خورد» جناس زاید دیده می شود. همچنین بین «خور» در مصرع دوم به معنای درخور بودن و شایسته بودن و روا بودن و «خور» که کلمه ی قافیه است، جناس تام وجود دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در بیت چهارم :
شاعر صبر خود را به کمانی تشبیه می کند که یک عمر در زه بوده است و درآخر غمزه ی معشوق را به تیری همانند می کند که از زه این کمان رها شده و به سپر عاشق برخورد کرده و آن را انداخته است. در واقع شاعر می گوید که بعلت این افتادن سپر، اکنون هیچ تکیه گاه و محافظی ندارد و کاملاً صدمه پذیر شده است. در این بیت بین واژه های «کمان» ، «زه» و «سپر» تناسب دیده می شود. تیر غمزه اضافه ی تشبیهی و کمان صبر هم اضافه ی تشبیهی است.
در بیت پنجم:
شاعر می گوید عمر طولانی و زمان زیادی لازم است تا از حال تو با خبر شوم زیرا که تا زمانی که در حال و هوای تو هستم از خود بی خود می شوم و حتی از خودم هم غافل می شوم. بین واژه های «خبر» و «خبری» جناس زاید دیده می شود.
بیت ششم:
شاعر از معشوق خود تقاضا می کند که قصد جان او را نکند و این حال زاری که او دارد را حتی با خون دل خوردن هم نمی تواند درک کند. «در خون کسی شدن» کنایه از قصد جان کسی را کردن و خونش را ریختن است. بین «جویی» و «خون» در این بیت ایهام تناسب دیده می شود. «باز» در مصرع اول برای تاکید است. همچنین فعل (بدست نیاوردن) بصورت «نیاری به دست باز» آمده است که تقدم جزء دوم را در پی دارد.
وزن غزل:
این غزل در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفلن در بحر رجز مثمن کامل سروده شده است که از وزنهای دوری بحساب می آید.
قافیه :
کلمات قافیه عبارتند از: سمر، زبر، سر و غیره که در کنار ردیف مراقرار گرفته اند. کلمه ی ( (خور)) در بیت سوم ( (خر)) تلفظ می شود که به مرور زمان شامل تغییرات آوایی در زبان فارسی شده است و امروزه ( (خور))تلفظ می شود.
ویژگی سبکی:
کلمات «سمر»، «زیرو زبر»، «خون»، «جگر» و غیره در تمام ابیات نشانه های بارز ستم و جفای معشوق در حق عاشق هستند که در طول غزل به کار گرفته شده اند.

۴-۲-۳٫

گر باز دگر باره ببینم مگر اورا
دارم زسرشاری بر فرق سراورا
با من چو سخن گوید جز تلخ نگوید
تلخ از چه سبب گوید چندین شکر او را
سوگند خوردم من به خدا و به سر او
کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را
چندان که رسانید بلا ها به سرمن
یا رب مرسان هیچ بلای به سر او
هر شب زبر شام همی تا به سحرگه
رخساره کنم سرخ زخون جگر او را

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-04-18] [ 01:28:00 ق.ظ ]




ایجاد همسایگی قابل دسترس توسط پیاده
ویژگی آموزشی پرورشی، جوامع جذاب یا حساس قوی مکانی (فرهنگ سازی شهروندان)
حفظ فضای باز و زمین های کشاورزی و نواحی زیست محیطی بحرانی
توسعه قوی و مستقیم به سمت جوامع موجود
تهیه تنوعی از شیوه های حمل و نقل
تصمیم گیری های توسعه ای قابل پیش بینی، عادلانه و از نظر هزینه ها موثر
تشویق همکاری های قوی جامعه ای (افزایش مشارکت شهروندان).
الگوی رشد فشرده نسبت به الگوی پراکنش مزایای بیشتری داشته و بهتر می تواند به ارتقای سطح کیفیت زندگی در شهرها کمک نماید. رشد فشرده تلاش می کند به جای توسعه شهرها در اطراف، آن ها را از درون چارچوب موجود، توسعه دهد تا علاوه بر این که از گسترش بی رویه شهرها جلوگیری نماید، بتواند به ارتقای سطح کیفی درون جامعه نیز کمک نماید. در این راستا آنچه که از تحقیقات در سطح جهانی تاکنون انجام شده است، نشان می دهد که رویکرد «شهر فشرده» به اهداف توسعه پایدار نزدیک تر است. ایده «شهر فشرده» می تواند برای ارتقاء کیفیت زندگی شهری شهروندان با ایجاد فضاهای پرتحرک، مناسب و جذاب، از نظر انرژی مقرون به صرفه جویی و مشوق حمل ونقل عمومی سودمند باشد. اما مخالفت هایی با ایده شهر فشرده و برای دفاع از ایده «حومه گسترده» وجود دارد با این استدلال که مدل «شهر گسترده» به بسط و پراکنش اثرات ترافیک در محیطی بارزتر و در نتیجه جذب آن ها در محیط و آلودگی کمتر منجر می شود و کیفیت زندگی در این مدل توسعه بسیار بالاتر خواهد بود (رهنما و عباس زاده، ۱۳۸۷: ۶۱- ۴۶).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۳-۵-۴ گسترش عمودی شهر (Vertical expansion of the city)
ایده ی اصلی از طرح شهرهای عمودی، ساخت شهر در بر گرفته از فکر منطقه ی شهری است و هدف اصلی آن رفع مشکلات و نواقص شهرهای موجود با بهره گرفتن از تکنولوژی جدید است. از بهترین نمونه های این شهرها می توان از کارهای لوکربوزیه ایده ی ابر سازه یا شهرهای خاص که ناچارا” توسعه ی شهری در جهت ارتفاع تنها جوابگوی حل مسائل آن شهرها بوده است نام برد. موافقان با ساخت بناهای بلند، ضمن ارائه ی دیدگاه ها و نظرات گوناگون دلایل بسیاری برای مزیت این گونه بناها مطرح می کنند. بعضی از این نظریات، احداث بناهای بلند از نوعی واقع گرایی دانسته و با توجه به شرایطی که در قرن حاضر ایجاد گردیده است، بر استفاده از ساختمان بلند تاکید می کنند و در مجموع با توجه به رشد جمعیت شهرهای بزرگ، احداث ساختمان های بلند را راه حل طبیعی و مناسب جهت اسکان مردم در شهرهای بزرگ می دانند. از طرفی احداث ساختمان های بلند را راه حلی برای خلوت کردن شهرها یا متمرکز کردن ادارات، مراکز تجاری و حتی مسکن می دانند که ساختنش قبل از به وجود آمدن بتون مصالح و اسکلت فلزی میسر نبود. اما مخالفان ساخت بناهای بلند بر این عقیده اند که بناهای بلند کیفیت زندگی شهری را به شکل های مختلف پایین آورده و با زیر پا گذاشتن ارزش ها و سنت های قدیمی زندگی نامناسبی در شهرها فراهم می آورد و صرفا” اجبار باعث شده است که در شهر به ساخت این گونه بناها اقدام کنند؛ به گونه ای که شهرهای شلوغ و پرجمعیت اشکالات ترافیک و غیره… مارا وادار می کند که عمارات را چند طبقه بسازیم، ساختمان ها را عمودی بسازیم. هر چه زمین کمیاب تر شود، بالاتر و بالاتر خواهیم رفت (بمانیان، ۱۳۹۰: ۱۰۵-۹۵).
الگوی رشد و توسعه کالبدی شهر، به عنوان الگوی فضایی فعالیت های انسان در برهه خاصی از زمان تعریف می شود و به سه دسته اصلی پراکنش شهری (Urban Sprawl)، رشد هوشمند شهری (Smart Growth)، الگوی شهر فشرده (Compact City) تقسیم می گردد. شناخت الگوی توسعه کالبدی متفاوت و جداگانه ای از دیگری ایجاد می نمایند. رشد فیزیکی به شکل افزایش محدوده شهر یا به اصطلاح گسترش افقی ظاهر می گردد و رشد عمودی به صورت درون ریزی جمعیت شهری و الگوی رشد شهر فشرده نمایان می شود. این الگوهای متفاوت به نسبت نوع گسترشی که در شهر به وجود می آورند، پیامدها و نتایج متفاوتی را نیز بدست می آورند (رهنما و عباس زاده، ۱۳۸۷: ۲۱).
۲-۳-۶ مفهوم فضا (Space)
مفهوم فضا مهمترین و تعیین کننده ترین مفهوم در رویکرد انسان شناختی و مخصوصا” در انسان شناسی فضا و مکان به شمار می آید، زیرا در فضا نوعی جامعیت فرهنگی دیده می شود. فضا به گونه ای حیرت انگیز و با سازوکارهایی که گاه کشف چند و چون آنها برای ما ممکن نیست، تمام ابعاد زندگی انسانی را در خود جای داده و نمایندگی می کند. از این رو تحلیل فضا به عنوان یکی از موثرترین شیوه های تحلیل فرهنگ های انسانی مورد تاکید بوده است. برای انسان، شناسانی چون ادوارد.ت. هال، درک فضا از تحلیل فضاهای کالبدی و شخصی آغاز می شود و تا بزرگترین ابعاد فضایی در شهر تداوم می یابد. در این تحلیل مسلما” نباید سهم سایر عوامل را در شکل دادن به فضا و دگرگون ساختن بارهای معنای آن از یاد برد (محمدپور، ۱۳۹۱: ۸۶). هرچه جامعه ای بزرگتر باشد، به تنوع بیشتر جمعیت منجر می شود و هر چه جمعیت متنوع تر باشد، جدایی های فضایی نیز بر مبنای نژاد، قومیت و منزلت بیشتر خواهد شد. جدایی فضایی در شهر باعث سست شدن پیوندهای همسایگی و احساساتی می شود که جوامع کوچک از آن برخوردارند (Reissman, 1970: 140). این ویژگی ها که اساسا” در شهرها وجود دارد، باعث می شود که روابط سطحی، زود گذر و توام با گمنامی پدید آید. به همین ترتیب، جدایی افراد و زندگی تفکیک شده آنها به ایجاد احساس بی هنجاری و اختلالات شخصیتی منتهی می شود (Wirth, 1952: 54-55).
۲-۳-۶-۱ فضای شهری (City Space)
راپاپورت” دو نقطه نظر در مورد فضای شهری بیان می کند که منجر به ایجاد دو شکل شهری متفاوت می شود: نقطه نظر اول ساختمان ها برای زندگی اصل می داند و باقی فضاها را فضاهایی ارتباط دهنده و تلف شده محسوب می کند، نقطه نظر دوم به ساختمان ها بعد خصوصی می دهد و فضای شهری را به قلمروهایی تقسیم می کند که هدف آن ها ایجاد مرزهایی میان اعمال خصوصی و عمومی افراد است و بر اساس آن سطوح مطلوب روابط متقابل تضمین می شود. راپاپورت بر این نکته تاکید دارد که ایجاد فضاهای شهری نامناسب اثرات مخربی بر فرهنگ ها دارد و در عین حال برای فضاها و عناصر عمومی و با ارزش شهر اهمیت قائل است و منزلت یک شهر را به وجود مجموعه ای عمومی از آن وابسته می داند که حتی شهر نیز از دست می رود (محمدپور، ۱۳۹۱: ۸۸). تفکیک فضای شهری به علت محدودیت زمین صورت می گیرد. در شهرهای سرمایه داری زمین مالکیت خصوصی می یابد و هر قطعه آن با توجه به وسعت، محل و کاربری بالقوه یا بالفعل، دارای ارزشی متفاوت است. این فضاهای تحت تملک، عرصه انواع متفاوتی از فغالیتهای انسانی است. آنچه در هر یک از این عرصه ها روی می دهد، به نحوی نتیجه تاریخ تلاش، رقابت، برنامه ریزی و کنترل است. در جامعه شناسی شهری، تفکیک گروه های اجتماعی از تفکیک زمین بسیار مهمتر است. نابرابری اجتماعی جلوه ای فضایی دارد. در واقع افراد ثروتمند بندرت در کنار کارگران غیر ماهر زندگی می کنند، بنابراین از سال ۱۹۸۱، ۵۹ درصد از افرادی که در شهر لندن زندگی می کردند جزء خانوارهایی بودند که در آن رئیس خانوار به طبقات اجتماعی یک و دو، طبقات بالا و متوسط، تعلق داشت (ساوج و وارد، ۱۳۸۷: ۹۲). توزیع فعالیت ها و مراکز قدرت، جدایی میان فضاهای مسکونی و اقتصادی، صورت های سکونت و مسکونی کردن، نمایشی از جامعه، هنجارها، ارزش ها و عادت هایش هستند. همه آن هایی که در تولید فضای شهری مداخله دارند، پیوسته از خود می پرسند این فضا چگونه مایه تحکیم یا تخریب گروه های اجتماعی می شود که در آن سکونت دارند یا سکونت خواهند داشت. موریس هالبواکس، یکی از پیشگامان جامعه شناسی شهری خاطر نشان می کند که «جامعه در جهان مادی جای دارد و تفکر گروه اجتماعی در بازنمایی های شرایط فضایی اش، یک اصل نظم و پایداری را می بیند». میان انسجام گروه های اجتماعی و فضای تولید شده جامعه، رابطه دو جانبه ای برقرار است (فیالکوف، ۱۳۸۳: ۳۳).
فضایی شهری به طور کلی دارای ابعاد مختلفی است و از جنبه های مختلف می توان آن را تعریف کرد:
بعد مکانی و فیزیکی: از این بعد، فضای شهری مکانی است در شهری که از مساحت و وسعت برخوردار باشد و عناصر آن در یک ترکیب منظم قرار گرفته اند. برای ایجاد یک فضا وجود محصوریت یک اصل اساسی محسوب می شود که در این محصوریت عناصر و روابط باید به حالتی منظم قرار گیرند و شهروندان بتوانند به درکی از فضا برسند و با آن در ارتباط و تعامل باشند و از فضا برای آنها خاطره ای ایجاد شود و اینکه در آن فضا تعامل و ارتباط اجتماعی انجام شود.
بعد اجتماعی: از بعد اجتماعی فضای شهری محل تعامل اجتماعی است و یک فضای شهری قابلیت ایجاد مکان ارتباط و تظاهرات جمعی باشد. در واقع فضای شهری بدون تعامل خیلی معنادار نیست. و بسیاری از صاحب نظران در مورد فضای شهری همچون «راب کلییر» نیز با این موضوع تاکید خاصی دارد. بعد اجتماعی به دو صورت مطرح می شود: ۱- بعد روانی: که از این بعد، در فضای شهری دارای ویژگیهایی می باشد که در ذهن شهروندان خاطره جمعی ایجاد کند. در واقع یک فضای شهری باید مجموعه ای از اتفاقات جمعی برای شهروندان باشد. ۲- بعد عمومیت: یک فضای شهری بایستی عمومی باشد و محدودیتی برای استفاده از آن برای تمام مردم وجود نداشته باشد (طهماسبی، ۱۳۹۱: ۵۱-۵۰).
۲-۳-۶-۲ انواع فضای شهری
فضاهای موجود در شهر را به لحاظ نحوه ی استفاده از آنها به سه دسته کلی تقسم بندی نمود:
۲-۳-۶-۲-۱ فضای خصوصی (Private space)
آن بخش از فضاهای شهر که به صورت خصوصی توسط اشخاص تحت تصرف یا تملک قرار گرفته و مورد استفاده قرار می گیرد. فضاهایی چون: خانه های مسکونی، حیاط ها و باغ های خصوصی
۲-۳-۶-۲-۲ فضایی نیمه خصوصی/ نیمه عمومی (Space semi-private / semi-public)
آن دسته از فضاهای موجود در شهر که به علت محدودیت در هدف و کاربری آن توسط گروهی خاص از افراد استفاده قرار می گیرد. فضاهایی چون محوطه های مجتمع های مسکونی
۲-۳-۶-۲-۳ فضای عمومی (Puplic Space)
فضاهای عمومی عنصر ضروری برای زندگی اجتماعی هستند، و حرکت در فضاهای شهری را ممکن می کند، از تبادل اطلاعات و آگاهی حمایت می کند، اجتماع پذیری را آسان می کند و کیفیت محیط شهری را غنی می سازند و کمک شایانی به زندگی سیاسی و فرهنگی می کند. از ویژگی های اصلی فضاهای عمومی، دسترس پذیری و گستردگی است. عمومی بودن آن ها به وسیله دسترس پذیر بودن آن ها شکل می گیرد. از طریق مسئله دسترسی و قدرت که اعمال می شود برای کنترل دسترسی به مکان ها، فعالیت ها و اطلاعات ما مشاهده می کنیم که چگونه جنبه های فضایی- اجتماعی چالش ها و تغییرات عمده آن ها به یکدیگر متصل می شود. از منظر شهرسازی همه فضاهای عمومی و در دسترس عموم نظیر خیابان، بازار و غیره… از جمله فضاهای عمومی شهر تلقی می شوند، صرف نظر از آنکه در آن چه روی می دهد. اما از منظر اجتماعی تنها آن دسته از فضاهای شهری که کنش جمعی در آنها رخ می دهد یا اثرات اجتماعی قابل توجیهی دارند، از جمله استراحت و تمدید قوا، معاشرت و تعامل اجتماعی یا اطلاع رسانی در زمره فضاهای عمومی بالفعل تلقی می شوند به این اعتبار بسیاری از فضاهای شهری تنها به صورت بالقوه فضای عمومی محسوب می شوند (کلانتری، ۱۳۹۳: ۴۹-۴۸).
۲-۳-۶-۳ فضاهای اجتماعی (Social Spaces)
اصطلاح «زندگی جمعی» را اولین بار مایکل بریل [۸] و لین لافت[۹] در بیان تعریف فضایی از روابط اجتماعی ارائه دادند. آنان روابط اجتماعی در فضا را به سه صورت تقسیم کرده اند. اولین عنوان از قسمتهای روابط متقابل اجتماعی زندگی عمومی است که به معاشرت پذیریی با غریبه هایی که بیشتر از حد تصورند اطلاق می شود. این نوع از روابط زندگی عمومی، نوعا” در مکانهای عمومی مانند: میادین، پارکها و خیابانها صورت می گیرد. اگرچه ممکن است در مکانهایی با مالکیت خصوصی مانند رستورانها، باشگاهها فضاهای این چنینی نیز برقرار شود. دومین سطح از این روابط زندگی جمعی است که به عنوان زندگی محلی نیز در نظر گرفته می شود. این نوع ارتباطات، روابط متقابل میان مردمی است که تا حدودی همدیگر را می شناسند؛ مانند آشنایان، مشتریان در یک مغازه و غیره … که این روابط معمولا” در همسایگیها یا در مکانهای نیمه عمومی یا نیمه خصوصی مانند کافی شاپهای محلی یا زمین بازی محله هم به چشم می خورد. سومین نوع از ارتباطات متقابل اجتماعی، زندگی شخصی است. ما این رابطه را با اعضای خانواده و دوستان نزدیک داریم. آنهایی که با ما رابطه ای صمیمی دارند و ما نیز با آنها رابطه نزدیک داریم، این قسمت از ارتباطات اجتماعی عموما” در قلمروهای خصوصی خانه ها بروز می یابد (رامیار، ۱۳۹۰: ۴۷- ۴۶). اهمیت و تحلیل لوفور در رابطه با فضای اجتماعی، در درک «فضا نه به عنوان یک سوژه» (امری ذهنی) و نه به مثابه یک «ابژه» (امر عینی)، بلکه به مثابه واقعیت اجتماعی روابط و صورت هایی است که شامل امکان ها و نیروهایی برای کنش های متقابل اجتماعی می شود. به طوری که «هر فضایی، مستلزم، متضمن و مشتمل بر مناسبات اجتماعی است و این بدان معناست که فضا یک چیز یا شیء نیست، بلکه بلعکس مجموعه ای از روابط میان اشیاء است» (Lefebvre, 1991: 82- 83). در بررسی های زیمبل درباره «جنبه های فضا» که وی آنها را برای درک صورت های کنش متقابل و اجتماع مهم می دانست، کاملا” روشن است که درک او از اهمیت فضا در جایگاه وی به عنوان یک فیلسوف و جامعه شناس مدرنیته، تاثیرگذار بوده است. تحلیل زیمبل از بعد فضایی صورت های اجتماع، یک عامل مهم در تحلیل های مختلف درباره «موجودیت خاص انتزاعی» به شمار می آید که از نظر وی، همان زندگی روزمره است (ژیلنیتس، ۱۳۹۳: ۵۶). فضاهای زندگی اجتماعی محصولاتی اجتماعی اند. البته، این بیانیه ای ریاکارانه از حقیقتی بدیهی است، که ما را خاطر نشان می سازد که آثار عمل اجتماعی- شهرها، خیابان ها، ساختمان ها می توانند چقدر سخت، مشخص و عینی باشند. بحث لوفور خاطر نشان می کند که این فضاهای عملی چگونه از طریق عمل اندیشه، تحت الشعاع قرار می گیرند؛ اعلام می کند که فرم های شهری نه فقط جدا از مواد و اشیاء بلکه جدا از نیت ها، زبان و نمادها ساخته نمی شود. می توان یک ساختمان را به نسبت ساده پایین کشید. اما نابود کردن فضایی که با حافظه، تجربه یا تخیل ترکیب شده بسیار دشوارتر است. در قالب یک حس اجتماعی، فضایی خالی وجود ندارد، فضا همواره هست و فقط به عنوان مجموعه ای از ارتباطات و جدایی ها بودن و نبودن ها، تولید می شود (تانکیس، ۱۳۹۰: ۵).
۲-۳-۷ ناپایداری اجتماعی (Social Unsustainability)
فرد، خانواده و جامعه یک مثلث را تشکیل می دهند که اختلالات رفتاری در هریک از آنها، سبب ایجاد آسیبهای بسیاری می گردد. دروغ گفتن، ستیز و درگیری، عدم احساس مسئولیت، انحراف اخلاقی، عدم دلبستگی و سرسپردگی اعضای خانواده نسبت به هم و بالاخره اعتیاد را می توان از عوامل خشونت زا در بستر خانواده دانست (ستوده، ۱۳۸۷: ۵۴). بررسی موضوع پایداری اجتماعی و دلایل افزایش و کاهش آن از حیث نظری از سیر تاریخی و اجتماعی در میان آثار فلاسفه یونانی و مورخین مسلمانان، ابن خلدون برای نخستین بار به وجهی عالمانه موضوع حیات اجتماعی را مورد کنکاش قرار داده است. وی در تبیین واقعیت های جاری در حیات مناطق شهری و تخریب فرهنگ انسانی و جایگزین شدن الگوهای خاصی از منفعت طلبی و فرد گرایی و کاهش حمایت مشترک نسبت به همدیگر دلایلی چون: ماهیت زندگی مدنی، فزونی جمعیت و رویارویی متعدد شهروندان، رشد فرهنگ رفاه و تن آسایی و رواج فرهنگ خود خواهانه برخاسته از فرهنگ شکوه و جلال شهری را ذکر می کند. نگاه مکتب شیکاگو به مناطق شهری که از آن به عنوان محیط شناسی شهری نیز یاد می کنند و نگاهی انتقادی و بحث برانگیز است. این دیدگاه با قیاس اندام وارگی، شهر و پیرامون آن را همچون پهنه ای جغرافیایی در نظر می گیرد که در آن جریان های اکولوژیکی همچون جامعه گیاهی و حیوانی رخ می دهند. انگیزه های اصلی اجتماعی توجیه کننده این مکتب رشد سرسام آور جمعیت شهری، ورود مهاجرین، ناهمگنی جمعیت، جداگزینی اجتماعی و در کل مشکلات روز افزون اجتماعی است. در مجموع علل نظری ناپایداری اجتماعی در جوامع شهری که در دیدگاه دهای کلاسیک و معاصر بدان اشاره شده است را می توان در جدول زیر نشان داد (سرور و امینی، ۱۳۹۲: ۴۰-۳۹).
جدول شماره ۲-۵: علل نظری ناپایداری اجتماعی در جوامع شهری

علل نظری ناپایداری اجتماعی
فرهنگی و تربیتی

بستر فرهنگی منطقه ای، خرده فرهنگ ها، فرهنگ خانواده

فردی

سن، جنس، تحصیلات، عقاید، تیپ های شخصیتی، ویژگی های جسمی، ذهنی و روانی

اقتصادی

درآمد سرانه، شغل، خط فقر، هزینه ها، نرخ بیکاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ق.ظ ]




الف)تعریف نظری: رضایت زناشویی عبارتست از احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبه های ازدواجشان را در نظر میگیرند. این سازه یک متغیر نگرشی است. بنابراین خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب میشود. طبق این تعریف، رضایتمندی زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذتبخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند(هولیست و میلر[۱۸]،۲۰۰۵).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب)تعریف عملیاتی: منظور از رضایت زناشویی، نمرهای است که فرد در عامل رضایت پرسشنامه سازگاری زناشویی بدست میآورد.
۱-۶-۵- انسجام زناشویی:
الف)تعریف نظری: نزدیکی و همخوانی عملکرد زوج را در مورد فعالیتها و امور روزمره زندگی و یا حیطه های عملی مشترک زن و شوهر( مانند نحوه برخورد با نمره پایین فرزند) نشان میدهد(هولیست و میلر،۲۰۰۵؛ نیلسون، ۲۰۰۵).
ب)تعریف عملیاتی: منظور از توافق انسجام، نمرهای است که فرد در عامل انسجام پرسشنامه سازگاری زناشویی بدست میآورد.

فصل دوم
ادبیات پژوهش

۲-۱- مقدمه
در این فصل، ادبیات پژوهش در دو بخش ذکر میشود. در بخش اول ادبیات نظری و در بخش دوم پژوهشهای مرتبط با موضوع پژوهش بیان میشود. در بخش ادبیات نظری به تشریح دیدگاه های موجود در مورد کیفیت روابط زناشویی و غنیسازی روابط پرداخته میشود. در بخش پیشینه پژوهشی یافته های پژوهشهای مشابه در داخل کشور و خارج کشور ذکر خواهد شد.
۲-۲- کیفیت روابط زناشویی
پیش از آنکه به تعریف کیفیت زناشویی پرداخته شود برای روشن شدن هر چه بیشتر مفهوم این سازه، ابتدا باید آن را از سازه های دیگری که در مطالعه ها و پژوهش های زناشویی بیشترین استفاده را دارند، متمایز نمود. در پژوهش های زناشویی شاخص های رضایتمندی، سازگاری و کیفیت زناشویی، سازه هایی هستند که بیش از همه و بعضی اوقات به جای هم، مورد استفاده قرار گرفته اند(آکاردینو و جورنی، ۲۰۰۳ ، ادیتال و لاوی[۱۹]، ۲۰۰۵).

۲-۲-۱- رضایتمندی زناشویی
رضایتمندی زناشویی[۲۰] به عنوان نگرش ها یا احساسات کلی فرد نسبت به همسر و رابطهاش تعریف شده است(کوب[۲۱]، ۲۰۰۲). چنین تعریفی از رضایتمندی زناشویی نشان می دهد که رضایتمندی یک مفهوم تک بعدی است و نشان دهنده ارزیابی کلی فرد نسبت به همسر و رابطهاش است. بدین ترتیب رضایتمندی زناشویی نشان دهنده ارزیابی کلی فرد است که در آن ویژ گی های مثبت بارز هستند و و یژگی های منفی تقریباً وجود ندارند و عدم رضایتمندی زناشویی منعکس کننده حالتی از ارزیابی است که در آن ویژگیهای منفی بسیار بارز هستند و ویژگی های مثبت نسبتاً وجود ندارد. در نتیجه رضایتمندی زناشویی یک پدیده درونفردی و یک برداشت فردی از همسر و رابطه است و وقتی بکار می رود که واحد تحلیل فرد است(یعنی نگرش ها یا احساسات فرد) و هدف تجزیه و تحلیل نگرش های ذهنی افراد (به جای نشانه های عملی) درباره همسر و رابطه است(برادبوری، فینچام و بیچ[۲۲]، ۲۰۰۰).
۲-۲-۲- سازگاری زناشویی
بررسی پیشینه مفهوم سازگاری زناشویی نشان می دهد که این مفهوم به طور ثابت برای اشاره به فرایندهایی که برای دستیابی به یک رابطه زناشویی هماهنگ و کارکردی ضروری است، در نظر گرفته میشود(برادبری، فینچم و بیچ، ۲۰۰۰). دراین خصوص، رابطه سازگارانه به عنوان رابطه ای تعریف میشود که در آن مشارکت کنندگان حتی اگر با یکدیگر مخالفند، به خوبی با هم ارتباط برقرار میکنند و اختلافهایشان را به شیوه های رضایت بخش و دو جانبه حل و فصل میکنند(لاک و والاس[۲۳]، ۱۹۵۹). اسپنیر سازگاری را فرایندی تعریف می کند که پیامدهای آن بوسیله میزان اختلافات مشکل آفرین زوجین، تنشهای بین فردی و اضطراب فردی، رضایتمندی زوجین، انسجام و به هم پیوستگی زوجین و همفکری درباره مسایل مهم زناشویی، مشخص میشود(گانگ، ۲۰۰۷). بدین ترتیب سازگاری مفهومی چند بعدی است که نه تنها فرد، بلکه رابطه او با همسرش را در نظر میگیرد و نسبت به رضایتمندی از ویژگی های عینیتری برخوردار است(برومن[۲۴]،۲۰۰۵).
اسپنیر بر اساس این تعریف، مقیاس سازگاری زوجی را تدوین کرد که شامل اندازه گیری چند بعدی سازگاری زناشویی است. اما به دلیل آنکه وجوه متفاوت روابط زناشویی را ارزیابی میکند، مورد انتقاد تعداد بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است(برادبری، فینچم و بیچ، ۲۰۰۰). به همین ترتیب لاک و والاس(۱۹۵۹) سازگاری زناشویی را به عنوان فرایند انطباق کارامد شوهر و زن تعریف میکنند که از تنشهای ارتباطی اجتناب میکنند و یا آن را حل میکنند، آن چنان که از ازدواجشان و از یکدیگر احساس رضایت میکنند و علایق و فعالیتهای مشترکی دارند و احساس میکنند که ازدواجشان انتظارات آنها را برآورده کرده است. لاک بر اساس همین تعریف یک آزمون سازگاری زناشویی تدوین کردند که خشنودی همسران از ازدواج و همسرشان، میزان توافق درباره مسائل زناشویی(مثلا” رابطه جنسی، تبادل محبت، فلسفه زندگی و غیره)، میزان همراهی همسران با یکدیگر، توانایی آنان در کنار آمدن با تضادهایشان را ارزیابی میکند(لسلی و لیتیگ[۲۵]، ۲۰۰۴ ).
۲-۲-۳- تعریف کیفیت زناشویی
اگرچه در طول دهه اخیر مفهوم کیفیت زناشویی به طور روز افزونی در پژوهشهای زناشویی استفاده شده و مطالعات بسیاری درباره آن انجام شده است، اما اتفاق نظر اندکی درباره مفهوم سازی و اندازه گیری آن وجود دارد. هنوز به درستی مشخص نیست که آیا کیفیت زناشویی احساس افراد متاهل درباره ازدواجشان است یا یکی از ویژگیهای ارتباط بین همسران است. آیا برای اندازه گیری آن باید از یک بعد ( برای مثال، رضایتمندی کلی) و یا چند بعد پیچیده( برای مثال ، ویژگیهای رفتاری ) استفاده کرد؟ از آنجاییکه به نظر می رسد مردم تمایل ندارند ازدواج هایشان را به طور کلی منفی ارزیابی کنند، اندازه گیری تک بعدی رضایت کلی همسران ممکن است نامناسب باشد( پیمنتل[۲۶] ، ۲۰۰۰). بررسی پیشینه پژوهشهای حیطه روابط زناشویی نشان می دهد که دو جهت گیری عمده برای مفهوم سازی و کاربرد عملی کیفیت زناشویی وجود دارد. در برخی موارد با کیفیت زناشویی به طور واضح به عنوان مفهومی که از دو جزء تشکیل شده برخورد شده است. یعنی کیفیت زناشویی، هم سازگاری زناشویی و هم شادمانی[۲۷] زناشویی را در بر میگیرد. در این صورت سطح بالای کیفیت نشان دهندهی وجود ویژگی های عینی رابطه( بین همسران ) همچون همراهی، ارتباط خوب و عدم تضاد است، که مشخصه رابطه سازگارآنهاند. همچنین میزان رضایتمندی از رابطه و همسر را نیز در بر میگیرد. سازه کیفیت زناشویی این سازگاری و رضایتمندی را در یک مفهوم وسیعتر و جامع ترکیب میکند( لیوایز و اسپنیر، ۱۹۷۹). بدین ترتیب کیفیت زناشویی مفهومی چند بعدی است که نه تنها شامل ویژگی های دورن فردی، بلکه شامل ویژگی های بینفردی همسران نیز هست. براین اساس بوکوالا[۲۸](۲۰۰۵) توافق نسبی زن و شوهر درباره موضوعهای مهم، شریک شدن درکارها و فعالیتهای مشترک و ابراز محبت به یکدیگر را کیفیت زناشویی میداند.
بیشتر اندازه گیری های رضایت، سازگاری و کیفیت زناشویی در دو گروه جای می گیرند. اندازه گیری های کیفیت سازگاری، که هر دو ویژگی-های عینی و ذهنی روابط زناسویی را ارزیابی می کنند، و اندازه گیری های کیفیت رضایتمندی، که فقط ویژگی ها و نگرشهای ذهنی روابط زناشویی را ارزیابی میکنند(برومن، ۲۰۰۵).
لازم به ذکر است که در این پژوهش پژوهشگر از مفهوم وسیع و جامع کیفیت زناشویی استفاده کرده است. به عبارت دیگر هم سازگاری و هم رضایتمندی یعنی هر دو ویژگی عینی و ذهنی روابط زناشویی ارزیابی کرده است.
۲-۲-۳- نظریه های تبیین کننده کیفیت روابط زناشویی
در این قسمت به بررسی و توضیح مهمترین نظریه های پیرامون کیفیت روابط زناشویی یعنی نظریه لیوایز و اسپنیر و نظریه مارکس پرداخته میشود.
۲-۲-۳-۱- نظریه لیوایز و اسپنیر
لیوایز و اسپنیر (۱۹۷۹) طی مطالعات و پژوهش هایی که درباره کیفیت روابط زناشویی انجام دادند، سعی کردند از یک سو عوامل موثر بر کیفیت زناشویی را بیابند و از سوی دیگر دریابند کیفیت زناشویی، بیش از همه بر ثبات و پایداری روابط زناشویی تاثیر میگذارد. آنها معتقد بودند که کیفیت زناشویی تابعی از سه نوع متغیر است: منابع فردی و اجتماعی قبل از ازدواج که همسران با خود به خانواده میآورند، رضایتمندی آنها از سبک زندگیشان و پاداشی یا تقویتی که از تعاملات زناشویی خود دریافت میکنند. سپس این نویسندگان موضوع اصلی نظریه اشان را چنین بیان می کنند : هر چه کیفیت زناشویی بیشتر باشد، ثبات زناشویی بیشتر میشود. ثبات به این معناست که آیا یک ازدواج بی عیب است یا نه. همچنین آنها اظهار کردند که کیفیت زناشویی پایین، عدم اثبات را افزایش می دهد. به این دلیل که احساس عدم خوشبختی یا عدم رضایتمندی از ازدواج نوعاً افکار و رفتارهای مربوط به طلاق را افزایش می دهد. سرانجام آنها استدلال کردند که دو گروه از نیروهای بیرونی وجود دارند که رابطه بین کیفیت زناشویی و ثبات زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهند که به طور مشخص عبارتند از، تاثیر قوی منفی از جذابیت های جایگیزین و یک تاثیر می گذارد. سرانجام آنها استدلال کردند که دو گروه از نیروهای بیرونی وجود دارند که رابطه بین کیفیت زناشویی و ثبات زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهند که عبارتند از تاثیر قوی منفی از جذابیتهای جایگزین و یک تاثیر مثبت قوی از فشارهای بیرونی بر زوجین برای حفظ ازدواجشان. به تعبیر دیگر در صورتی که چیزهای پر جاذبهتر از روابط زناشویی بتوانند همسران را به خود جذب کنند، کیفیت زناشویی کاهش خواهد یافت و ثبات زناشویی از بین خواهد رفت . از سوی دیگر می توان هنجارها و ارزش های اجتماعی ، احساس تعلق و وابستگی به همسر و خانواده همچنین انسجام و یکپارچگی نظام خانواده را از جمله فشارهای بیرونی دانست که همسران را وامیدارند تا زندگیشان را حفظ کنند(لیوایز و اسپنیر، ۱۹۷۹).
۲-۲-۳- ۲- نظریه مارکس
مارکس (۱۹۸۹) بر اساس نظریه لیوایز واسپنیر و رویکرد سیستمی بوون (۱۹۷۲) نظریه و نوع شناسی نوینی درباره کیفیت زناشویی ارائه کرد. او با نگرشی سیستمی به فرد ، رابطه او با همسرش و رابطه فرد با دیگران، می نگرد و استدلال میکند که در نظریه سازی درباره روابط زناشویی، ما همیشه فرضیه هایی مطرح می کنیم درباره فردی که وارد رابطه زناشویی می شود، سپس آن را حفظ یا نابود می کند و به شیوه های گوناگون تحت تاثیر آن قرار میگیرد و بر آن تاثیر می گذارد. او چارچوب نظریه خود را چنین توضیح میدهد: یک فرد متاهل دارای سه زاویه است که عبارتند از: زاویه درونی، زاویه همسری، سومین زاویه . اولین زاویه خود درونی فرد است- بار دورنی فرد با تلاشها، انگیزهها و انرژیهای گوناگون فرد که بوسیله پیشینه طولانی از تمامی تجربیات زندگی اش شکل می گیرد . دو زاویه دیگر، دو راهی هستند که فرد را از زاویه اولیه اش به بیرون هدایت میکنند. زاویه دومی زاویه رابطه با همسر است. آن بخشی از خود که به طور مداوم به همسر توجه میکند. با او هماهنگ می شود و از مراقبت میکند: زاویه دوم پل استقلال – همبستگی است، به همین دلیل است که مردم همسر را به عنوان ( نصف دیگر من) میدانند . سومین زاویه هر نقطه تمرکز خارج از خود به جز همسر را نشان می دهد. افراد مختلف دارای زاویه سوم گوناگون هستند که مهمترین آنها، بچه ها ، خویشاوندان، دوستان، مشاغل، علاقهمندیهای تفریحی و سرگرمی و غیره هستند. سومین زاویه می تواند علائق مستقل یا مشترک همسران باشد، علایقی که هر یک از همسران جداگانه دنبال می کنند. مثلاً شغل و یا علایقی که به طور مشترک دنبال می شود، مثلاً فرزندان ، بسته به اینکه همسران چگونه زاویه سوم شان را درون مثلث هایشان جای میدهند، زاویه سوم همسران میتواند مستقل از یکدیگر یا مشترک باشد. سه زاویه فرد ، محیط پیچیده و پویایی از انرژی، اطلاعات و منابع را برای او فراهم میکنند. مارکس برای فهم بهتر پویایی های روابط زوجین اظهار می دارد که من به دلیل منابعی که در هر یک از زاویه هایش می یابد به سوی آنها کشیده می شود. و از یک زاویه دور میگردد. اگر منابع جذابتری در زاویه های دیگر بیابد. همان چیزی که لیوایز و اسپنیر «جذابیت های جایگزین» نام نهادهاند. بنابراین هر تغییری در کیفیت انرژی هر یک از زاویه های من شکل مثلث را تغییر می دهد: افزایش کشش در یک نقطه موجب کاهش کششهای نقطه های دیگر می شود و کاهش کشش در یک نقطه موجب کاهش کششهای نقطه های دیگر میشود ، و کاهش کشش در یک نقطه مطمئن ترین شیوه برانگیختن من برای محدود کردن خودش به زاویه هایی است که کشش قوی تری دارند. من به طرفی کشیده می شود که بیشترین پاداش های جذب کننده را دریافت می کند و یک فرد خوش شانس چنین پاداشهایی را در هر سه زاویه می یابد. همچنین مارکس توجه زیادی به رویکرد سیستمی بوون به ویژه پویایی های خانواده و اینکه مثلثهای افراد متاهل چگونه به شکل های مختلف سازماندهی میشوند، داشته است. از نظر بوون ازدواج نظام ناپایداری است که همیشه شامل تنشهای غیر قابل اجتنابی است که درون آن ایجاد می شود. به طور متناوب، یک یا هر دو همسر تمایل دارند بحران های انباشته شده در زاویه سوم مثلث خود را تخلیه کنند. اما مارکس پویایی های زناشویی را به شیوه های متفاوت از بوون تجزیه وتحلیل میکند. برخلاف بوون که یک مثلث تغییر پذیر را در نظر میگیرد که دو زاویه آن را زن و شوهر تشکیل می دهند و زوایه دیگر اعضاء خانواده یا آنچه در خارج قرار دارد است، مارکس دو مثلث جداگانه ای که با یکدیگر آمیختهاند را تصور می کند که هر همسر سه زاویه ای که در بالا توضیح داده شد را دارد. بوون سومین زاویه را فرد در دسترس می داند، در حالیکه مارکس سومین زاویه را متشکل از هر علاقه مهم میبیند که اغلب یک شخص مثلاً بچه است، اما ممکن است یک فعالیت همچون شغل، سرگرمی و فعالیت های تفریحی نیز باشد. با این وجود بوون تاکید بسیاری بر ماهیت سیستمی عناصر همسری دارد. او به وضوح نشان می دهد که چگونه سومین زاویه به طور غیر قابل اجتنابی بخشی از سیستم زناشویی است و اینکه چگونه کیفیت روابط زناشویی به طور مستقیم تحت تاثیر شیوه ای که توسط آن همسران زاویه های سوم خود را بکار میبرند، قرار می گیرند(مارکس، ۱۹۸۶).
از نظر مارکس کیفیت زناشویی، نتیجه شیوه های سازمان یافتن و تعامل افراد متاهل در این مثلث است. گفته می شود فردی که من اش حرکت های عادی و متعادلی اطراف و بین هر سه زاویه انجام دهد، دارای کیفیت زناشویی بالایی است. سپس او با بهره گرفتن از تصاویر گرافیکی جالبی انواع کیفیت زناشویی را این چنین توصیف می کند(مارکس، ۱۹۸۶):

۲-۲-۳-۲-۱- ترکیب رمانتیک
شکل(۲-۱) ترکیب رمانتیک را نشان می دهد . انرژی بسیاری اطراف و بین زاویه های همسری در گردش است که همسران را به هم می آمیزد. مانند آنست که تمامی من هر دو همسر می خواهند هیچ چیز به جز شریک زندگی شان نباشد و بقیه خودشان را فراموش میکنند. مطمئناً دو همسر از زاویه های درونی و زاویه های سومشان جدا می شوند. در تصویر این تبادل ها بوسیله فلشهایی که زاویه – درونی را به محیط ویژه اش متصل میکند، نشان داده شده است(دنیای درونی، تاریخچه و پیشینه شخصی فرد) و سومین زاویه را به محیطش( برای مثال، انرژی و اطلاعاتی که به فرد از طریق دنیای شغل وارد می شود و به دنیای شغل به عنوان برون داد برمیگردد). جالبتر اینکه در ترکیب رومانتیک فرد هرگز نمی تواند از پیشینه شخصی خود جدا شود و از طرف دیگر نمیتواند تمامی تعهدات خود نسبت به زاویه سومش را حذف کند، چرا که حتی شیداترین عشاق نیازمند توجهند.
۲-۲-۳-۲-۲- ترکیب وابستگی- فاصلهای
شکل(۲-۲) ترکیب وابستگی- فاصله ای را نشان می دهد. در این ترکیب یک همسر( اغلب زن ) با زاویه همسرش می آمیزد(همچون ترکیب رمانتیک) و بنابراین به آن وابسته است، در حالیکه همسر دیگر با سومین زاویه مستقل خود درگیر است. بنابراین از ارتباط زناشویی فاصله میگیرد، در این ترکیب حداکثر پویایی و کشش وجود دارد: هر چه قدر فرد وابسته سعی میکند فردیکه فاصله میگیرد را بیشتر به خود جذب کند، فردیکه فاصله میگیرد بیشتر از او دور میشود. فردی که فاصله میگیرد کمتر علاقهمند است و قدرت بیشتری در رابطه زناشویی دارد، جاذبه سومین زاویه قبلاً مرد را به خود جذب کرده است و او حتی توجه اندکی به درون خودش دارد. شوهر منابع زیادی را هم از سومین زاویه محبوبش و هم از سوی همسرش(کسی که مشتاقانه یا نا امیدانه جبهه خانگی را برای هر دوشان حفظ میکند) دریافت میکند، و سعی دارد توجه شوهرش را به خود جلب کند. معمولا زن هیچ منبعی در سومین زاویه اش ندارد و تنها مصرف کننده درآمد شوهرش است.
زاویه سوم

شوهر
زاویه همسری
زاویه همسری
زاویه درونی
شکل(۲-۲). ترکیب وابستگی- فاصلهای(مارکس،۱۹۸۹،ص:۱۹).
۲-۲-۳-۲-۳- ترکیب جدایی
شکل(۲-۳) ترکیب جدایی کیفیت زناشویی را نشان می دهد: هر دو همسر با زاویه های سومشان آمیختهاند و از زاویه های همسریشان فاصله گرفتهاند. علی رغم انرژی اندکی که از زاویه هر یک از همسران به سوی دیگری جریان دارد، این ترکیب نسبت به الگوی وابستگی – جدایی ممکن است آسایش بیشتری برای همسران به وجود آورد. سومین زاویه قدرتمند میتواند هر چیزی باشد، فرزند، کار، دوستان و زناشوییهای جدا و غیره؛ این پیوندها علی رغم پایین بودن کیفیتشان میتوانند بسیار با ثبات و طولانی باشند.
۲-۲-۳-۲-۴- ترکیب همبستگی متعادل
شکل(۲-۴) همبستگی(اتصال) متعادل را نشان میدهد و نمایانگر الگویی از پویاییهای ارتباطی است که در آن هر دو همسر بین خلوت و اشتراکشان تعادل برقرار کردهاند. توجه داشته باشید که چگونه انرژیهای آنان به طور سیال چرخشها را انجام میدهد و هیچ تراکمی در هیچیک از زوایهها وجود ندارد. یک فرد با چنین حرکت های سیالی حقیقتاً استقلال داخلی دارد، و جریان من نه تنها از ارتباط همسری، بلکه از دیگر زوایای من متمایز است و هیچیک از زاویه ها به تنایی به فرد دستور نمیدهد. بنابراین هر دو همسر مقدار زیادی منابع را از زاویه های فردی و سوم شان به سوی زاویه همسری شان هدایت می کنند. آنها همچنین یک زاویه سوم مشترک دارند. که برای آنها حداقل یک نقطه مشترک را فراهم می کند(مثلاً کودک).
همانطور که شکل نشان میدهد حرکت مداوم من اطراف زاویه های خارج از خودش، مثلث را به دایره تبدیل میکند.
شاید برای همسران عجیب باشد که چنین تعادلی را بین بخش های مختلف بر قرار کنند، و اغلب افراد تمایل دارند خود را به شیوه ای سازماندهی کنند که به برخی از قسمت ها ارجحیت بیشتری دهند به این معنی که حرکت من نظامی از تعهدات ایجاد میکند که در آن یک علاقه بهتر یا با ارزشتر از علایق دیگر فرد دیده میشود. اینکه کدام علاقه ارجحیت می یابد از یک فرد به فرد دیگر متفاوت است و با قوانین فرهنگی که جهت گیریهای فردی را از طریق فرایند جامعه پذیری سازماندهی میکند، ارتباط تنگاتنگ دارد. برای مثال، نقش پدر بودن، مردان را به تعهد بیشتر به نقشهای حرفه ایشان وادار میکند و مادر بودن زنان را به نقش های مادری شان متعهد می سازد(مارکس، ۱۹۸۹).
۲-۲-۴- رابطه کیفیت روابط زناشویی و موقعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده:
یکی از مسایل بسیار با اهمیت که همیشه مورد توجه اندیشمندان مختلف بوده است، یافتن فرایند تاثیر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده برکیفیت روابط زناشویی است. زیرا اولین نهاد اجتماعی که حتی با کوچکترین تغییر در شرایط اجتماعی دچار چالش های جدی میشود خانواده است. نوسان های اقتصادی که منجر به کاهش در امد از دست دادن شغل افراد جامعه می شود، خانواده را دستخوش مشکل های جدی همچون عدم سازگاری زن و شوهر ، از هم گسیختگی خانواده، خشونت و پرخاشگری همسران نسبت به یکدیگر خواهد کرد(باقری، ۱۳۸۰).
کانجر، الدر ، لورنز، کانجر و دیگران[۲۹](۱۹۹۰) از طریق ارزیابی میزان تنش و تضاد در روابط زناشویی نشان دادند که مشکلات اقتصادی (درآمدکم، عدم ثبات شغلی) موجب کاهش کیفیت زناشویی(خوشبختی و رضایتمندی زناشویی) می شود. آنها به جای اینکه از احساس کلی همسران نسبت به زندگی زناشویی شان به عنوان شاخص اصلی ارزیابی کیفیت تعامل های زناشویی استفاده کنند، از میزان عدم توافق در امور مالی، رفتارهای ستیزه جویانه و تنش زا، عصبانیت و خشونتی که مردان به هنگام مشکلات اقتصادی نشان میدهند، استفاده کردند. آنها همچنین نتیجهگیری کردند که تنش بیشتر در روابط زناشویی با عدم ثبات زناشویی(جدایی، طلاق) بیشتر مربوط است. این نتایج، یافته های دیگر پژوهشهایی که فروپاشی زناشویی را با مشکلات اقتصادی مرتبط می دانستند، تایید کرد. همچنین یافته های آنان نشان داد که تاثیر مشکلات اقتصادی بر کیفیت زناشویی، از طریق افزایش خشونت و کاهش گرمی و حمایت کنندگی در روابط زناشویی نمود مییابد. فشارهای اقتصادی رابطه غیرمستقیمی با ارزیابی زوجین از زندگی زناشوییشان دارد. بدین طریق که فشارهای اقتصادی موجب افزایش خشونت در تعاملهای زناشویی وکاهش رفتارهای گرم و حمایت کنندهای که زوجین نسبت به یکدیگر ابراز میدارند، میشود. میزان خشونت و یا گرمی و محبت در تعاملهای زناشویی پیش بینیکننده و ابراز رضایتمندی زناشویی و یا درماندگی زناشویی[۳۰] هستند(کانجر و الدر، ۱۹۹۰).
به نظر میرسد آن ابعاد تعامل زناشویی که شامل محتوای منفی(برای مثال، عیب جویی/ خردهگیری) و تاثیر احساسی منفی( مثلاً عصبانیت یا رفتارهای تهدید آمیز و خشونت) هستند، بیشترین تاثیر را بر کیفیت روابط زناشویی داشته باشند و مشکلات اقتصادی بیشترین تاثیر را بر آنها می گذارند. همچنین پژوهش های پیشین نشان میدهند که فشار اقتصادی ممکن است منجر به کناره گیری و عدم توجه مراقبت همسران نسبت به یکدیگر شود. بنابراین، هنگامیکه زوجین با مشکلات مالی روبرو میشوند، تعاملهای مثبت بین آنها کاهش مییابد. گرمی و حمایت کنندگی تعاملهای زناشویی نیز بر خوشبختی و رضایتمندی زناشویی تاثیر میگذارد و از این طریق کیفیت زناشویی را کاهش میدهد. کانجر و الدر(۱۹۹۰) مدلی(شکل۲-۵) را برای تبیین بهتر این موضوع پیشنهاد کردند.
این مدل نشان می دهدکه شاخصهای عینی مشکلات اقتصادی( نداشتن درآمد متناسب با نیازها، فشار اقتصادی حاصل از درآمدکم یا نداشتن درآمد در طولانی مدت، و عدم ثبات شغلی) با احساس فشاراقتصادی(این استنتاج که منابع مالی برای برآوردن احتیاجات خانواده کافی نیستند) مرتبط است. همچنین مشکل اقتصادی موجب مشکلات تعاملی بین همسران( افزایش خشونت و رفتار منفی) کاهش گرمی و حمایت کنندگی(رفتار مثبت) میشود، هنگامی که همسران متوجه میشوند منابع خانواده برای حفظ یک زندگی مطلوب یا زندگی که انتظار آن را داشتند کافی نیست(کانجر و والدر،۱۹۹۰). مشکلات تعاملی حاصل از فشار اقتصادی موجب کاهش کنش متقابل مثبت بین همسران شده و در نهایت بر خوشبختی و رضایتمندی زناشویی تاثیر میگذارد(گانگ،۲۰۰۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ق.ظ ]




۶-۳ پایایی و روایی …………………………………………………………………………………………………………. ۳۷
۷-۳ روش اجرا ……………………………………………………………………………………………………………. ۳۹
۸-۳ روش تجزیه و تحلیل اطلاعات …………………………………………………………………………………… ۳۹
فصل چهارم (یافته‌های پژوهش)
۱-۴ توصیف داده‌ها ………………………………………………………………………………………………………… ۴۱
۲-۴ تحلیل یافته‌های تأییدی واستنباطی …………………………………………………………………………….. ۴۶
فصل پنجم ( نتیجه‌گیری)
۱-۵ خلاصه نتایج پژوهش ……………………………………………………………………………………………… ۵۵
۲-۵ یافته‌های جانبی ……………………………………………………………………………………………………… ۶۱
۳-۵ محدودیت‌های پژوهش ……………………………………………………………………………………………. ۶۴
۴-۵ پیشنهادات پژوهش …………………………………………………………………………………………………. ۶۵
منابع …………………………………………………………………………………………………………………………….. ۶۶
پیوست‌ها ………………………………………………………………………………………………………………………… ۷۳
چکیده انگلیسی ………………………………………………………………………………………………………………….. ۷۸
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۱-۴ فراوانی سن در دو گروه پرستاران و معلمان …………………………………………………… ۴۲
جدول ۲-۴ نتایج t مستقل برای مقایسه میانگین میزان سن ………………………………………………….. ۴۲

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول ۳-۴ فراوانی تحصیلات در دو گروه پرستاران و معلمان …………………………………………….. ۴۳
جدول ۴-۴ نتایج t مستقل برای مقایسه میانگین میزان تحصیلات …………………………………………. ۴۴
جدول ۵-۴ فراوانی سابقه شغلی در دو گروه پرستاران و معلمان ………………………………………… ۴۵
جدول ۶-۴ نتایج t مستقل برای مقایسه میانگین میزان سابقه شغلی ………………………………………… ۴۵
جدول ۷-۴ میانگین و انحراف استاندارد ویژگی‌های سرشت و منش ……………………………………… ۴۷
جدول ۸-۴ میانگین و انحراف استاندارد به تفکیک جنسیت در ویژگی‌های سرشت و منش ……….. ۴۷
جدول ۹-۴ نتایج تحلیل واریانس چند متغیره …………………………………………………………………….. ۴۸
جدول ۱۰-۴ نتایج تحلیل واریانس و سطح معناداری متغیرهای مورد مطالعه در دو گروه …………… ۴۹
جدول ۱۱-۴ همبستگی بین متغیرهای ویژگی‌های سرشت و داده‌های جمعیت شناختی در کل گروه نمونه ……………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۰
جدول ۱۲-۴ همبستگی بین متغیرهای ویژگی‌های منش و داده‌های جمعیت شناختی در کل گروه
نمونه …………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۱
جدول ۱۳-۴ همبستگی بین متغیرهای ویژگی‌های سرشت و منش در کل گروه نمونه ………………. ۵۲
مقایسه ویژگی‌های شخصیتی سرشت و منش درگروهی از معلمان و پرستاران
به‌وسیله: سحـــر الـه‌مـرادی
چکیده
پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگی‌های شخصیتی سرشت و منش در گروهی از معلمان و پرستاران شهر اهواز انجام گرفته است. برای این منظور ۱۰۰ نفر (شامل ۵۰ معلم و ۵۰ پرستار از هر گروه شغلی ۲۵ نفر زن و ۲۵ نفر مرد) با روش نمونه‌گیری در دسترس به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند. از پرسشنامه ۱۲۵ سئوالی سرشت و منش کلونینجر (TCI) به عنوان ابزار تحقیق استفاده گردید.
داده‌های بدست آمده از پرسشنامه در دو بخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، حدأقل و حدأکثر نمرات) و آمار استنباطی با بهره گرفتن از روش تحلیل واریانس چند متغیره کووریانس یا اصطلاحاً MANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان دادند بین گروه‌های شغلی پرستاران و معلمان در تمام ابعاد سرشت و منش (نوجویی، آسیب‌پرهیزی، همکاری، پشتکار، خود‌راهبری، خود‌فراروی، پاداش وابستگی) تفاوت معنی‌دار نبود.
کلید واژه ها : شخصیت، شغل، ویژگی‌های شخصیتی، سرشت و منش
فصل اول
کلیات پژوهش
۱ـ۱ مقدمه
ازشخصیت[۱] تعاریف گوناگونی به عمل آمده است که هر کدام بر یک نظریه‌ی ویژه مبتنی است(شولتز[۲]، ۱۳۸۹). صاحب نظران، قدیمی‌ترین طبقه‌بندی تیپ شخصیتی را به بقراط و جالینوس ازحکمای یونان باستان نسبت داده‌اند. بقراط شخصیت افراد را تحت تاثیر چهار خلط(مایع) یعنی خون، بلغم، صفرا و سودا تصور می‌کرد(کریمی، ۱۳۷۸). بقراط معتقد بود براساس این چهار خلط و از زیادی یا تسلط یکی از این مایعات بدنی است که تیپ‌های مختلف شخصیت یعنی تیپ شخصیتی دموی، بلغمی، صفراوی و سودایی بوجود می‌آیند(حق شناس، ۱۳۹۰). ویژگی‌های عمومی شخصیت در زندگی روزمره، به صفاتی پایدار در طی زمان باز می‌گردد که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نکرده و به ماهیت وجودی فرد اشاره دارد. در ابتدای سده‌ی بیستم زیگموند فروید[۳] بر تجارب پنج سال اول عمر انسان به عنوان پایه‌گذار ویژگی‌های شخصیتی در دوران پس از آن تأکید دارد، درحالی که پیشگامان نظریه‌ی شخـصیتی وجودگرا و انسان‌گرا، نظری برخلاف آن داشتند. این فرایند با انقلاب سومی درحوزه‌ی شخصیت شناسی روبه رو شد. در واقع نظریه‌ی عاملی شخصیت، به اهمیت تأثیر فرایند رشد، شرایط متفاوت محیطی در توسعه و رشد ویژگی‌های فردی و انگیزش‌ها و نیازهای روزمره برای بروز ویژگی‌های شخصیتی تأکید دارد(حق شناس، ۱۳۹۰). به هر صورت، در روانشناسی امروز دیدگاه‌های نه چندان متعدد اما متفاوتی از شخصیت وجود دارد. یکی از این رویکردهایی که نزد اهل فن از مقبولیت نسبی برخوردار است، نظریه عاملی شخصیت است(گروسی، ۱۳۸۰). پژوهش حاضر به یکی از جدید‌ترین طرح‌های عاملی شخصیت می‌پردازد. چارلز ای. اسپیرمن[۴] از شروع کننده‌های طرح‌های عاملی شخصیت بوده(شولتز، ۱۳۸۹). فرض بنیادین نظریه‌های عاملی همان گونه که در نظریه‌ی بقراط آمده، از نظر علی، تقدم را به ویژگی صفات می‌دهد. سرانجام این نظریه برتأثیرات نهفته‌ی وراثتی، جنبه‌های فیزیولوژیک و روان‌شناختی، أعم از اکتسابی و مادرزادی، درشکل‌گیری صفات و ویژگی‌های شخصیتی[۵] تأکید می‌ورزد. تاریخچه‌ نظریه‌های عاملی به کارهای پژوهشی و بالینی “گوردن آلپورت[۶]“(۱۹۶۷-۱۸۹۷) باز می‌گردد. او بر این باور بود که ویژگی‌های شخصیتی، بنیادی‌ترین واحد‌های شخصیت هستند که بر پایه‌ ویژگی‌های سیستم عصبی مرکزی استوارند. این ویژگی‌ها قواعدی را برای برخورد فرد با محیط پیرامون او تعیین می‌کنند که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی ندارد. او ویژگی‌های شخصیتی را برپایه‌ی سه عامل؛ فراوانی، شدت و موقعیت تعریف می‌کند. آلپورت ویژگی‌ها یا خصلت‌های شخصیت را به سه نوع اساسی[۷]، مرکزی[۸] و ثانویه[۹] تقسیم کرده است(پروین و جان، ۲۰۰۱).
کتل به تحلیل و طبقه‌بندی مفصلی درباره‌ی صفات شخصیت دست زده است. صفات عواملی شخصیتی هستند که با روش تحلیل عاملی از توده‌ی انبوهی از اندازه‌گیری‌های انجام گرفته بر روی آزمودنی‌ها استخراج شده است. صفات گرایش‌های واکنشی نسبتا پایدار یک شخص هستند و واحد‌های بنیادی شخصیت فرد را تشکیل می‌دهند. کتل صفات را به دو دسته صفات عمقی و صفات سطحی طبقه‌بندی کرده است. صفات عمقی از نظر او با ثبات و پایدار هستند و عناصر اساسی شخصیت فرد را تشکیل می‌دهند. پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت وی بر این اساس تدوین شده است(کوپر، ۱۹۹۸). گرچه کتاب شخصیت آلپورت نخستین کار در زمینه‌ی عامل شناسی شخصیت است اما کارهای “هانس جی آیزنک[۱۰]” (۱۹۹۷-۱۹۱۶) که برگرفته از پژوهش‌های فیزیولوژیست روسی، پاولف[۱۱] بود بعدها شهرت و محبوبیت بیشتری پیدا کرد. آیزنک از روش تحلیل عوامل برای نشان دادن ویژگی‌های شخصیتی استفاده کرد. روش تحلیل عوامل[۱۲]، برضرایب همبستگی بین نشانه‌های زیرساخت یک عامل با آن عامل مبتنی است. از سوی دیگر، ضرایب همبستگی بین نشانه‌ها نیز دراین محاسبه مورد نظر قرار می‌گیرند. درواقع، نخست میان گروهی ازنشانه‌ها ارتباط پیدا می‌شود و سپس هر یک از این نشانه‌ها با عنصر بالاتری، ارتباط قابل فهم و معنی داری را نشان خواهد داد. وی این عنصر بالا دست را “سوپرفاکتور” نامید(حق شناس، ۱۳۹۰). آیزنک دو ویژگی (سوپرفاکتور) عصبیت[۱۳] (روان نژندی یا بی ثباتی هیجانی نیز نامیده شده است) و برون‌گرایی را در دو محور عمود بر هم قرار داد که در هر ربع آن می‌توان نشانه‌های شخصیتی را جای داد(پروین و جان، ۲۰۰۱). دو محور برونگرایی ـ درونگرایی و بی‌ثباتی ـ باثباتی هیجانی که عمود برهم قرار گیرند می‌توانند صفات مختلف شخصیت را توضیح دهند. بدین ترتیب بود که یکی از مهم‌ترین نظریه‌های شخصیت در دهه ۱۹۵۰ پایه‌گذاری شد و چنین زیربنای تاریخی موجب پیدایش نظریه‌ی پنج عاملی شخصیت است(حق شناس، ۱۳۹۰). نظریه‌ی پنج عاملی شخصیت که به پنج عامل بزرگ[۱۴] نیزمعروف است، ازسوی دو روانشناس به نام کاستا[۱۵] و مک کری[۱۶] در اواخر دهه ۸۰ میلادی ارائه شد و در اوایل دهه ۹۰ مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت که زیربنای این نظریه در درجه اول کارهای آیزنک بود. پنج عامل اصلی یا بزرگ عبارتند از روان نژندی ( N ) که عصبیت یا بی‌ثباتی هیجانی نیز نامیده شده، برونگرایی[۱۷]( E )، بازبودن به تجربه[۱۸]( ‌O )، توافق[۱۹]( A ) و وجدانی بودن[۲۰]( ‌‌C )(حق شناس، ۱۳۹۰). مدل زیستی روانی اجتماعی کلونینجر[۲۱] از شخصیت شامل ابعاد روانی ـ زیست شناختی سرشت و منش است. ابعاد سرشتی تصور می‌شود که از نظر ژنتیکی مستقل از یکدیگر، به طور متوسط ارثی و در طول زمان پایدار و باثبات باشند و پاسخ‌های هیجانی خودکار هستند. ابعاد منش بر پایه تئوری‌های رشد اجتماعی، شناختی و شخصیت استوار هستند و تفاوت‌ها در سن بطور متوسط تحت تأثیر یادگیری اجتماعی ـ فرهنگی قرار دارد و از نظر کلونینجر هریک از این جنبه‌‌‌های شخصیت با یکدیگر در تعامل هستند(سا‌نگ[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۲).
با توجه به همه‌ی آنچه که در خصوص شخصیت و نظریه‌های مرتبط با آن ذکر گردید به دلیل تعامل فرد با محیط و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری حاصل از این ارتباط، محقق به دنبال ویژگی‌هایی است که تحت تأثیر عوامل محیطی در ساختار شخصیت فرد بوجود می‌آید. بنابراین در پی این هدف به دیدگاه کلونینجر در زمینه سرشت با اساس وراثتی و علی الخصوص منش که با زمینه‌ای اکتسابی بیشتر ویژگی‌هایی را که تحت تأثیر عوامل محیطی در ساختار شخصیت فرد به وجود می‌آید پرداخته شده است.
۲ـ۱ بیان مسئله
دیدگاه کلونینجر با تأکید بر پارامتر‌های زیست‌شناختی، یک چارچوب نظری محکم در مورد شخصیت پدید آورده است که هم شخصیت بهنجار و هم شخصیت نابهنجار را در بر می‌گیرد. بر اساس این دیدگاه شخصیت از اجزای سرشت و منش تشکیل شده است(کلونینجر،‌‌‌۱۹۹۱،۱۹۸۷).‌ سرشت اساس وراثتی هیجانات و یادگیری‌هایی است که از طریق رفتار‌های هیجانی و خودکار کسب می‌شود و به عنوان عادات قابل مشاهده در اوایل زندگی فرد دیده می‌شود و تقریباً در تمام طول زندگی ثابت باقی می‌ماند(کاپلان و سادوک، ۲۰۰۳). کلونینجر (۱۹۹۱،۱۹۸۷) در مدل عصبی ـ زیستی خود مطرح کرده است که سامانه‌های سرشتی در مغز دارای سازمان یافتگی کارکردی[۲۳] و متشکل از سامانه‌های متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال‌سازی، تداوم و بازداری رفتار در پاسخگویی به گروه‌های معینی از محرک‌ها هستند. وی چهار بعد نوجویی( NS )[24] ، آسیب پرهیزی‌‌( HA )[25] ، پاداش وابستگی( RD )[26] و پشتکار( P )[27] را برای سرشت معرفی کرد. فعال‌سازی رفتاری در پاسخ به محرک‌های نو[۲۸] و نشانه‌های پاداش و رهایی از تنبیه است. بنابراین تفاوت‌های فردی در چنین قابلیتی، نوجویی نامیده می‌شود. بازداری رفتاری در پاسخ به محرک‌های تنبیه یا نبودن پاداش است. تفاوت‌های فردی در قابلیت وقفه یا بازداری رفتاری[۲۹]، آسیب پرهیزی نامیده می‌شود. از سوی دیگر رفتاری که با پاداش تقویت می‌شود، معمولاً تا مدتی پس از قطع پاداش ادامه می‌یابد. کلونینجر، تفاوت‌های فردی در تداوم پاسخ پس از قطع پاداش را پاداش وابستگی نامگذاری کرد. بدین ترتیب کلونینجر سه بعد را که هر یک دارای چهار مقیاس فرعی هستند به علاوه بعد چهارم یا پشتکار که فاقد زیر مقیاس است در قسمت سرشت معرفی کرد( کلونینجر، ۱۹۹۱،۱۹۸۷). منش نیز شامل دریافت‌های منطقی درباره خود، دیگران و دنیا است و بیشتر ویژگی‌هایی را شامل می‌شود که تحت تأثیر عوامل محیطی در ساختار شخصیت فرد به وجود می‌آید. کلونینجر(۱۹۹۴) سه بعد خود‌راهبری[۳۰]( SD )، خود‌فراروی[۳۱]( ST ) و همکاری[۳۲]( C ) را برای منش در نظر می‌گیرد. بعد خودراهبری بر پایه‌ی پنداشت از خویشتن به عنوان یک فرد مستقل و دارای زیر مجموعه‌های وحدت، احترام، عزت، تأثیر‌بخشی، رهبری و امید تعریف شده است. همچنین بعد همکاری بر پایه‌ی پنداشت از خویشتن به عنوان بخشی از جهان انسانی و جامعه قرار دارد که از آن حس اجتماعی، رحم و شفقت، وجدان و تمایل به انجام امور خیریه مشتق می‌شود. خود‌فراروی بر پایه مفهومی از خویشتن به عنوان بخشی از جهان و منابع پیرامون آن مطرح شده است که با پندارهای حضور رازگونه، ایمان مذهبی و متانت و صبوری غیرمشروط همراه است(کلونینجر و شوراکیک[۳۳]، ۲۰۰۵).
همان‌طور که در دیدگاه کلونینجر آمده، کلونینجر با تأکید برپارامترهای زیست شناسی یک چارچوب نظری محکم در مورد شخصیت پدید آورده است که هم شخصیت بهنجار و هم شخصیت نابهنجار را در بر می‌گیرد. از دیگر مسائلی که پیوسته نظر دانشمندان را به خود جلب کرده است انطباق محیط و الگوهای محیطی با ویژگی‌های شخصیتی افراد است که خرسندی و ارضاء نیاز درونی فرد را به همراه دارد و زمینه‌های پیشرفت در فعالیت‌های شغلی و اجتماعی فرد را نیز فراهم می کند. صفات شخصیتی[۳۴] نمایانگر انگاره کلی پاسخگویی فرد به موقعیت‌های گوناگون است. چنین صفاتی از یک موقعیت به موقعیت دیگر هماهنگند و در طول زمان پایدار تصور می‌شوند. ساختار زیستی وابستگی‌های اجتماعی و فرهنگ، همگی در شکل دادن به این ویژگی‌ها کمک می‌کنند. در سال‌های اخیر پژوهشگران دریافته‌اند که صفات شخصیتی از آنچه نخست تصور می‌شد ناپایدارترند. صفات شخصیتی و محیط هر دو مشترکاً موجب رفتار می‌شوند و محیط بیش از پیش مهم تشخیص داده شده است. صفات شخصیتی به تنهایی پیش‌بینی‌های شایسته از ملاک جامع یا بلند مدت از قبیل موفقیت در حیات شغلی نبوده‌اند. از سوی دیگر پاره‌ای از صفات شخصیتی، انواع معینی از رفتار را در محیط نسبتاً خاص با تقریب خوبی پیش‌بینی می‌کنند. شخص ممکن است مایل به دانستن این نکته باشد که سنجش‌های شخصیتی تا چه اندازه به پیش‌بینی رفتار یا عملکرد ویژه در محیط سازمانی می‌پردازد. در اینجا سنجش‌های شخصیت به عنوان ابزار گزینش عمل می‌کنند. آزمون‌های شخصیتی مختلف ویژگی‌های شخصیتی را در بروز بعضی رفتارها موثر دانسته‌اند. از بعضی از آزمون‌ها این نتایج بدست آمده است: افرادی که رفتار آمرانه دارند به پیروی از قواعد و نظامات متمایلند و افرادی که اعتماد بالا دارند در موقعیت‌های گروهی لذت میبرند و یا افراد قابل اعتماد و با ثبات احتمالاً اعضای مطلوب و مقبول گروهند. رفتار خارق العاده و غیر منتظره احتمالاً مخل خواهد بود و یا افراد درون‌گرا[۳۵] از کار خود بیشتر راضی هستند و هنگامی از کار خود راضی‌تر هستند که شغل آن‌ها پیچیدگی و مشارکت بیشتری را بطلبد و سعی می‌کنند نسبت به برون‌گراها[۳۶] شغل‌های بالاتری را احراز کنند و بیشتر دوست دارند در شغل خود باقی بمانند(ارمیچل، ۱۳۷۷).
جان هالند[۳۷] (۱۹۷۳) نظریه‌ی خود را در زمینه‌ی شغل و شخصیت چنین بیان می‌دارد که “اگر ما الگوی شخصیتی یک فرد و الگوی محیطی او را بدانیم می‌توانیم در اصل با به کارگیری دانسته‌هایمان در مورد تیپ‌های شخصیتی و الگوهای محیطی به پیش بینی برخی از نتایج این گونه سازگار شدن‌ها بپردازیم. این گونه نتایج شامل انتخاب شغل، تغییرات کاری، موفقیت‌های شغلی، صلاحیت فردی و رفتار تربیتی و اجتماعی می‌گردد”(به نقل از رابینز و دی سنزو، ۱۹۹۸).
با توجه به آنچه در خصوص پایداری خصوصیات شخصیتی و یا تأثیر پذیری و اثرگذاری محیط بر آن ذکر گردید در این پژوهش به مقایسه ویژگی‌های شخصیتی سرشت و منش در گروهی از معلمان و پرستاران پرداخته خواهد شد.
۳ـ۱ اهمیت و ضرورت پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ق.ظ ]




این خاکها بعلت داشتن اپی پدون اکریک( Ochric ) و افق مشخصه زیر سطحی کلسیک (Calsic)با مرز بالایی در محدوده ۱۰۰ سانتیمتری سطح خاک و واکنش شدید خاک با اسید کلریدریک سرد و رژیم رطوبتی یوستیک, در زیرگروه Typic Calciustepts قرار می گیرند و چون معدل درصد وزنی ذرات رس در عمق ۲۵ تا ۱۰۰ سانتیمتری خاک ۱۸ تا ۳۵ درصد و معدل درصد وزنی ذرات شن در همین عمق بیش از ۱۵ درصد می باشد و دارای بیش از ۴۰ درصد کربنات کلسیم بوده و رژیم حرارتی خاک Hyperthermic است این خاک در فامیل:
Fine loamy, calcareous, hyperthermic
طبقه بندی می گرد.
۴-۲-۲-۳ سری کول فرح
این خاکها بعلت داشتن اپی پدون اکریک (Ochric)و افق مشخصه زیر سطحی کمبیک (Cambic) با مرز بالایی در محدوده ۱۰۰ سانتیمتری سطح خاک و رژیم رطوبتی یوستیک, در زیرگروه Typic Haplustepts قرار می گیرند و چون معدل درصد وزنی ذرات رس در عمق ۲۵ تا ۱۰۰ سانتیمتری خاک تا عمق ۵۸ سانتیمتری۱۸ تا ۳۵ درصد و معدل درصد وزنی ذرات شن در همین عمق کمتر از ۱۵ درصد و تا عمق ۸۱ سانتیمتری معدل درصد وزنی ذرات رس بیش از ۳۵ و در ادامه تا عمق ۱۰۰ سانتیمتری شرایط عمق ۲۵ تا ۵۸ مشاهده شده است و واکنش شدید خاک با اسید کلریدریک و دارای کمتر از ۴۰ درصد کربنات کلسیم بوده و رژیم حرارتی خاک Hyperthermic است در فامیل:
Fine silty over fine, aniso, mixed, calcareous, hyperthermic
طبقه بندی می گردد.
۴-۲-۲-۴ سری کهباد
این خاکها بعلت داشتن اپی پدون اکریک (Ochric) و افق مشخصه زیر سطحی کمبیک (Cambic) با مرز بالایی در محدوده ۱۰۰ سانتیمتری سطج خاک و واکنش شدید خاک با اسید کلریدریک و رژیم رطوبتی یوستیک, در زیر گروه Typic Haplustepts قرار می گیرند و چون معدل درصد وزنی ذرات رس در عمق ۲۵ تا ۱۰۰ سانتیمتری خاک ۱۸ تا ۳۵ درصد و معدل درصد وزنی ذرات شن در همین عمق بیش از۱۵ درصد و دارای بیش از ۴۰ درصد کربنات کلسیم بوده و رژیم حرارتی خاک Hyperthermic است در فامیل:
Fine loamy, calcareous, hyperthermic
طبقه بندی می گردد.
۴-۲-۲-۵ سری کمالوند
خاک بسیار عمیق با بافت خاک سطحی عموما سنگین (silty clay loam) و ساختمان کلوخه ای (A) که بر روی لایه ای با بافت سنگین (silty clay loam) تا بسیار سنگین ((silty clay و با ساختمان فشراسته که همراه با مقدار بسیار کمی آهک ثانویه میباشد قرار گرفته است (AB) لایه فوق بر روی لایه ای با بافت سنگین (silty clay loam) و با ساختمان متوسط تا قوی مکعبی گوشه دار همراه با مقدار بسیارکمی آهک ثانویه قرار گرفته است در این لایه مقداری کانکریشن های سخت شده آهکی مشاهده می شود که به نظر می رسد در زمان تشکیل این خاکها از محل دیگری آورده شده و رسوب کرده اند (Bw1). لایه های فوق بر روی لایه ای با بافت سنگین (silty clay loam) و با ساختمان ضعیف مکعبی گوشه دار قرار گرفته اند (Bw2).
Fine , Carbonatic, Hyperthermic, Fluventic Haplustepts
۴-۲-۳ راسته مولی سول ( Mollisols)
خاک هایی هستند که در آن مقادیر متنایهی از مواد آلی در جوار کلسیم، تجزیه و فساد حاصل کرده مواد آلی سرشار از کلسیم را بوجود آوراده اند. بنابراین در خاک های مالی سول درجه اشباع بازی و مقدار کلسیم قابل توجه است و بایستی انتظار داشت که در مناطق نیمه خشک و نیمه مرطوب یافت شود. تیره شدن خاک به سبب افزایش مواد آلی به خاک چیره ترین فرآیندی است که در خاک های مالی سول رخ می دهد. در این خاک ها ریشه های گیاهان حاوی لیگنین و فیبر بوده که در اثر تجزیه تشکیل هومات کلسیم و رنگ تیره در خاک را می دهد. سیکل تری و خشکی در مناطق نیمه خشک و نیمه مرطوب شرایط مساعدی را برای نگهداری وبقا ماده آلی خاک پدید آورده و از لحاظ سنی زمان کمی برای تشکیل این خاک ها لازم است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بطورکلی مالی سول ها خاک های معدنی هستند که دارای اپی پدون مالیک می باشند. در این اپی پدون ساختمان سنگی در بیش از نیمی از کل حجم خاک از بین رفته است. رنگ اپی پدون تیره است مگر اینکه بیشتر از ۴۰ درصد ذرات ریز آهک داشته باشد. اشباع بازی این اپی پدون ۵۰ درصد یا بیشتر به روش استات آنیوم است. درصد کربن آلی ۶/۰ یا بیشتر است.
ضخامت این اپی پدون برای ۱۸ سانتی متر بالایی خاک یا همه عمق خاک تا سنگ، افق پتروکلسیک و یا دوری پن در صورتی که این افق در عمق کمتر از ۱۸ سانتی متری سطح قرار داشته باشد.
خاک های تشخیص داده شده در این راسته به دلیل وجود رژیم رطوبتی یوستیک در زیر راسته Ustolls قرار می گیرند. یوستال ها خاک های مالی سول با زهکش خوب نواحی نیمه خشک تا نیمه مرطوب می باشند. خشکسالی در تابستان رخداد معمولی اما نامنظم است و باران های نامنظم اکثر در طول فصل رشد می بارد.
۴-۲-۳-۱ سری بندان
این خاکها بعلت داشتن اپی پدون مالیک (Mollic) و افق مشخصه زیر سطحی کلسیک با مرز بالایی در محدوده ۱۰۰ سانتیمتری سطج خاک و واکنش شدید خاک با اسید کلریدریک و رژیم رطوبتی یوستیک در زیرگروه Typic,calciustoll قرار می گیرند و چون معدل درصد وزنی ذرات رس در عمق ۲۵ تا ۱۰۰ سانتیمتری خاک ۶۰ تا ۳۵ درصد می باشد و دارای بیش از ۴۰ درصد کربنات کلسیم بوده و رژیم حرارتی خاک نیز Hyperthermic است در فامیل:
Fine, carbonatic, calcareous, hyperthermic
طبقه بندی می گردد.
جدول شماره۴-۱ طبقه بندی خاکهای دشت ایذه و هماهنگی آن با طبقه بندی جهانی

PHysiograPHy
Soil Series

U.S.D.A Soil Taxonomy, 1999

WRB

No

Name

Family

Subgroup

Order

۲۰۰۶

۱

Parchestan

Fragmantal ,mixed, calcareous, hyperthermic.

Typic Ustorthents

Entisols

Calcaric Regosols

۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم