کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



انعام/۱۱۵

وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ مشیت پروردگار بر اساس صدق و عدل به جریان افتاده است.

همانگونه که از آیات استنباط می گردد مضامین عدالت در آموزش از دیدگاه قرآن عبارتند از:تحقق عدل و اعتدال در وجود آدمی، اصل توحید و برابری تمامی انسانها از جنسیتها و زبانها و نژادها و قومیتها و مذهبهای مختلف در برخورداری از امکانات آموزشی از جمله فضای آموزشی، نیروی انسانی متخصص، سرانه مناسب و سواد و آموخته های یکسان در سایه سعی و تلاش ٬ پیشرفت و مشارکت مساوی و انگیزه مساوی و برخورد مساوی معلم و مدیر و تخصیص یکسان منابع و امکانات
۲-۳-۵-۱۲٫ برابری و عدالت از دیدگاه نهج­البلاغه
سنگ­پایۀ مشروعیت حکومت حق­مدار، برپایی عدالت در تمام وجوه اجتماعی است. در این حکومت در پی تأمین رفاه، امنیت و آگاهی عامۀ مردم، حق بیت­المال مسلمانان گردآوری می­ شود، با دشمن پیکار و راه ­ها امن می­گردد و حق ضعیف از قوی گرفته می­ شود و نیکوکار از شر بدکار آسوده می­ماند. این موارد که به مثابه علل وجودی حکومت امام علی(ع) مطرح شده ­اند، ضامن بقای جامعه­اند (بیگدلی و پورعزت، ۱۳۸۸: ۹۷).کوتاه­ترین و کامل­ترین تعریف عدالت را می­توان در کلام حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) یافت: «العدلُ یَضع الاُمورِ فی مَواضعها» (کرمانی، ۱۳۸۴: ۲)؛ امام علی (ع) احقاق حقوق مردم را رویه­ای عادلانه و از وظایف حاکم اسلامی می­داند و در رابطه با وجود حاکمان و مسئولان عادل و باتقوا در جامعه و نظارت بر رفتار شخصی و اجتماعی آنان، به عنوان یکی از ابزارهای اجرای عدالت، توجه زیادی مبذول داشته است. حضرت علی (ع) در نهج­البلاغه، هدف از قبول خلافت را احقاق حق مظلومان می­داند. همچنین، آن حضرت درباره توزیع برابر اموال بیت­المال به زمامداران و حاکمان مربوطه، توصیه اکیدی داشته اند (نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶: ۵۵۳).حضرت علی (ع) در نامه­ای به محمد ابوبکر، فرماندار مصر تاکید می کند که حتی در نگاه کردن به مردم نیز به تساوی رفتار کند (نهج­البلاغه، نامه ۲۷: ۷۳۶).امام در تلاش است در بین مردم روحیه صادقانه برادرى و اخوتایجاد کند تا باعث مساوات و برابرى شود. در جای­جای نهج البلاغه، حضرت علی(ع) با بیان شیوا و فصیح خویش در خطابه­ها، حکمت­ها و نامه­ هایی که به زمامداران عصر خویش می­نویسند، بر رعایت حق طبقه ضعیف جامعه، فقرزدایی، حق مساوی همه در برخورداری از رفاه و مساوات در برخورداری از سهم بیت المال و … تأکید می­ کنند.
جدول شماره۲- ۲٫ نمونه ای از حکمتها، نامه ها و خطابه های حضرت علی (ع) در نهج البلاغه درباره عدالت و برابری

منبع

متن

خطبه ۱۶

«اگر به دست راست روی نهی به گمراهی افتی و اگر به دست چپ گرایی بازهم به گمراهی افتی پس میانه را در پیش گیر که سعادت در آن است»..

خطبه ۳۷

«خوارترین افراد نزد من عزیز است، تا حق او را بازگردانم و فرد قوی در نزد من پست و ناتوان است، تا حق او را بازستانم»

حکمت ۱۶۶

«کسی را سرزنش نکنند که چرا حقش را با تأخیر می­گیرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقش نیست، بگیرد»

خطبه ۱۹۶

«خدا بیامرزد کسی را که حقی را ببیند و آن را یاری دهد و ستمی را ببیند و آن را دور سازد و صاحب حق را در گرفتن حقش یار باشد»

نامۀ ۵۹

«پس باید کار مردم در حقی که دارند در نزد تو یکسان باشد که در فضای زورگویی جایی برای عدل نخواهد بود».

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نامۀ ۷۰

«حکومت عدل ما را دیدند و شناختند و آوازۀ آن را شنیدند و به گوش سپردند. دریافته بودند که در اینجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند»

نامه ۵۹

«زمانی که حکم می کنید به عدالت حکم کنید و زمانی که سخن می گویید به احسان سخن بگویید خدا محسن است و محسنان را دوست دارد».

نامه۴۳

«بدان!مسلمانانى که در نزد تو هستند یا در نزد ما هستند، سهمشان ازاین غنیمت برابر است».

نامه ۵۹

«پس باید کار مردمدرحقى که دارند، نزد تو یکسان باشد».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 09:49:00 ب.ظ ]




(مدیریت آموزش- دکتر امان الله قرانی مقدم)
هماهنگی (Coordingating) با افزایش کارکنان و واحدهای کار ایجاد هماهنگی وپیوستگی میان افراد در واحد ما ضرورت می یابد.هماهنگی ایجاد موازنه وتطبیق بین وظایف متعدد واحدهای مختلف سازمان به منظور تامین هدف مشترک آن است
(کیمبل وایلز- مدیریت رهبری آموزشی ص ۶۹)
هماهنگی یعنی به هم پیوستن و وحدت بخشیدن همه امکانات ومنابع مادی و انسانی وهمچنین فعالیتها وکوششهایی که برای رسیدن به هدف سازمان ضرورت دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(مدیریت آموزش- دکتر امان الله قرانی مقدم)
هماهنگی یعنی اتخاذ تدابیری که با حداکثر استفاده از هر یک از فعالیتها بدون تکرار عملیات بوسیله واحدهای مختلف کلیه کوششها وفعالیتهای سازمانی با یکدیگرهماهنگ گردند به طریقی که حصول به هدف به بهترین وجهی میسر می شود.
(مدیریت آموزشی- دکتر علاقه بند ص ۱۰۲)
کارگزینی (Staffing) کلیه اموری که برای جذب، بهسازی نگهداری و کاربرد مطلوب مهارتها فنون دانش و نگرش افراد در سازمانها لازم است و شامل کارمند یابی ، انتخاب و انتصاب، ارزیابی کارکنان، توضیح، ارتقا، انتقال، انفصال از خدمت بازنشستگی ونگهداری سوابق می شود.
(کیمبل وایلز- مدیریت رهبری آموزشی ص ۷۰)
کارگزینی یعنی استخدام و بکارگیری نیروی انسانی در مشاغل عین و تامین شرایط مساعد کار برای افراد به منظور رسیدن به هدف سازمان
(مدیریت آموزشی-دکتر امان الله ترائی مقدم)
گزارش دهی یا ارتباطات: (Reporting) مدیران با بهره گرفتن از اطلاعات بدست آمده ناشی از تحقیق ارزشیابی بررسی و مقایسه نتایج با هدفها، به کار آمدی افراد، واحدها ومنابع آگاهی می یابند.
(کیمبل وایلز- مدیریت رهبری آموزشی ص ۷۰)
ارتباطات یعنی: فرایندی که به وسیله آن مدیران به گرفتن اطلاعات وتبادل معانی به افراد و واحدهای داخل وخارج سازمان می پردازند.و از جریان امور آگاهی حاصل می کنند.
(مدیریت آموزشی- ریالرائی مقدم ص ۵۱)
امور بودجه (Budgeting) کلیه اموری است که با برنامه ریزی حال یا حساب داری کنترل هزینه سرو کار دارد.این امور می تواندنوعی کنترل بازخوردی باشد.امور بودجه با توجه به شرایط محیطی در تمامی مراحل امور اداری مذکورجریان دارد.
نظریه گیولیک وارویک مبتنی ومکمل نظریه هانری فایول است. نحوه انجام امور اداری فوق می تواند دستورالعمل مناسبی برای مدیران آموزشی در ایفای نقش خود باشد.مدیر مدرسه می تواند با تعیین واحدهای مشخص کار برای هر یک از نقشهای خود و رعایت مراحل مذکور مدرسه را در جهت حصول به اهداف رهبری کند.تشخیص وتعیین واحدهای کار به شرایط وموقعیت مدرسه بستگی دارد.
(کیمبل وایلز-مدیریت رهبری آموزشی ص ۷۱)
* بودجه بندی ß یعنی تنظیم طرح مالی درآمدها وهزینه های سازمان ونظارت بر اجرای آنها لوترگیولیک، وظایف مدیر را با اصطلاح ساختگی (P.O.S.D.Co.R.B) که از ترکیب هفت حذب اول انگلیسی: برنامه ریزی-سازماندهی- کارگزینی، فرماندهی، هماهنگی، ارتباط یا گزارش دهی وبودجه بندی ساخته شده است مشخص می کند.
مدیریت آموزشی-ریالرائی مقدم ص ۵۰
تعریف بودجه
از واژه بودجه، همانطورکه بین مردم مصطلح است، مفهوم دخل و خرج (در آمد وهزینه) استنباط می شود و زمانی که از بودجه دولت سخن به میان می آید، مفهوم جز این نخواهد داشت و در واقع بودجه شامل درآمدها وهزینه های دولت است.اما این ساده ترین برداشت از مفهومبودجهبوده وامروزه از آن فاصله بسیار گرفته وپیچیده تر گردیده است.تا آنجاکه نه تنها از جهات اقتصادی بلکه از نظر سیاسی ومدیریت نیز مورد توجه است.
ماده اول قانون محاسبات عمومی ایران (مورخ ۲۱ صفر ۱۳۲۹ هجری قمری) بودجه را چنین تعریف کرده است.
«بودجه دولت، سندی است که معاملات دخل وخرج مملکتی برای مدت معینی در آن پیش بینی وتصویب می گردد. مدت مزبور را سنه مالی میگویند که عبارتند از یک سال شمسی است.»
اما نچهعآنجآنچه در همه تعاریف، مشترک ومقبول است، آن است که بودجه:
حاوی یک برنامه مالی وکاری است.
حاوی پیش بینی درآمدها و هزینه ها مورد نیاز است.
مدت آن محدود است.
سندی است که به تصویب قوه مقننه باید برسد وجنبه قانونی دارد.
هیچ دولتی نمی تواند بدون آن به فعالیت خود ادامه دهد.
اصول بودجه:
بودجه نیز مانند هر علم دیگری بر اصول وفرضهای ثابتی استوار استکه همواره باید در نظر گرفته شوندهای اصول عبارتند از:
اصل سالانه بودن:منظور این است که بودجه دولت در هر سال فقط یک بار تنظیم وجهت رسیدگی وتصویب به مجلس تقدیممی گردد.
اصل وحدت: منظور از اصل وحدت این است که بودجه باید حاوی کلیه هزینه های دولت در مدت یک سال است.
اصل تعادل:منظور از اصل تعادل برابری درآمدها و هزینه های دولت در مدت یک سال است.
اصل جامعیت:منظور از اصل جامعیت، جامع وکامل بودن بودجه است به این معنیکه باید تمام درآمدها و هزینه های دولت را به هر شکلی که هست دربربگیرد.
اصل انعطاف پذیری:مطابق این اصل، مدیران سازمانهای دولتی ضمن اینکه باید کاملاً تابع مقررات ونظم مالی باشند، باید تا حدودی نیز دارای اختیار و آزادی عمل باشند تا بتوانند مسائل و مشکلات خود را به آسانی حل کنند.در غیر این صورت تشریفات طولانی اداری از تحرک کار مدیر جلوگیری بعمل می آورد.
بودجه برنامه ای
در بودجه برنامه ای، هزینه های سازمان به تفکیک برنامه ها و فعالیت های آن بر آورد می شود. در این نوع بودجه نویسی، هر یک از سازمانهای دولتی باید، عملیات خود را به چند برنامه و هر برنامه به فعالیت های تابعه تقسیم می گردد. البته حدود هر برنامه باید وسیع باشد تا بتوان آن را به فعالیت های متعدد تقسیم بندی نمود و سپس بر مبنای آنها هزینه های لازم رابه صورت برنامه متداول برآورد کرد و تنظیم نمود.
در این نوع از بودجه ریزی، مانند بودجه متداول مورد نظر وهدف نیست بلکه در جستجوی آن هستیم که بدانیم، هر وزارتخانه یا سازمان دولتی، در جهت کدام یک از وظایف عمل می کند، برنامه آنها چیست؟ و چه فعالیت واقداماتی در داخل برنامه انجام می شود؟ بنابراین لازم است که مواد هزینه را بدانیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم که مثلاً چه مبلغی از بودجه برنامه ای ، باید برای هزینه های پرسنلی صرف گردد و چه مبلغی، برای خرید وسایل و ملزومات و یا ماشین آلات وغیره هزینه شود وامثال آن.
بدین جهت است که «بودجه متدوال» در داخل بودجه برنامه ای، تهیه وتنظیم می شود.
مثلاً برای آنکه بودجه برنامه ای وزارت آموزش و پرورش را که هدف کلی آن تعلیم وتربیت است تنظیم نمائیم، نخست وظایف آن رابه گونه ای طبقه بندی می کنیم که به صورت برنامه های مشخص درآید مانند: برنامه آموزش ابتدائی، برنامه آموزش راهنمایی تحصیلی، برنامه آموزش متوسطه، برنامه آموزش فنی و حرفه ای، برنامه آموزش تربیتمعلم، برنامه مراکز ضمن خدمت و … همچنین می توانیم این برنامه ها را بر اساس شهر و روستا ومنطقه ای در نظر بگیریم.
سپس در مرحله دوم، اعتبار مورد نیاز هر برنامه را جداگانه و بر اساس مواد هزینه (بودجه)
تحلیل در مورد (P.SDC.RB) در آموزش و پرورش
مهمترین توانایی لازم برای یک مدیر فقط مهارتهای فنی، تجاری، مالی، تامینی وحساب داری نیست بلکه این توانایی ذهنی وفلسفی مدیر در اجرای عناصر اصلی امور اداری است که مهمتر می باشد. منظور فایول از برنامه ریزی بیشتر پیش بینی و دقت در دورنمای آینده وتنظیم برنامه عملیات بود و سازمان دهی را بنای ساختاری انسانی و سازمانی می دانست.منظور وی از فرماندهی تداوم فعالیتهای کارکنان و غرض از هماهنگی، همبستگی و وحدت و سازگاری فعالیت های مختلف در سازمان بود و سرانجام کنترل را به معنای تطبیق عملیات با موازین مصوبه مقررات موجود می دانست.
در کشورما برنامه ریزی آموزشی و درسی به عهده سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش می باشد ونحوه همکاری مدیران آموزشی در برنامه ریزی، مطابق مقرراتی است که به تصویب شورای عالی آموزش وپرورش می رسد.
چنانچه تهیه وتدوین برنامه ها صرفاً در اختیار – باشد. اکثر آنان تمایل دارند تلاش خود را محدود به مطالب قابل طرح در کلاس وقابل اندازه گیری در آزمون نمایند.در گذشته برنامه ریزی آموزشی فقط به کتب درسی توجه شده و حجم کتابها بسیار زیاد بوده است.
شرکت مدیران در برنامه ریزی آموزشی و درسی می تواند به هماهنگی هدفهای آرمانی و اولویتهای یادگیری با تلاشهای معلمان در کلاس بیانجامد. آنان می توانند تفسیر والدین و معلمان و عکس العمل دانش آموزان نسبت به برنامه ها را همراه با درک نیازها و علایق نو و توان و کشش فراگیران به اطلاع برنامه ریزان برسانند و ضمناً موجباتی فراهم سازند تا با مشارکت معلمان در برنامه ریزی، از احساس عدم امنیت آنان ناشی از اجرای برنامه ها بکاهند.
نقش مدیران مدارس در کشور ما به لحاظ آنکه باید انتظارات سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی را برآورند و به هدایت تلاش معلمان در اجرای هدفهای آرمانی تعلیم وتربیت .جلب توجه به مفاهیم عمیق و تمرکز بر یادگیری توسط خود دانش آموزان بپردازند. بسیار حساس و دشوار است.مضافاً در اوایل تشکیل وزارت آموزش و پرورش برای چند سال برنامه ریزی درسی وتدوین مطالب کتابهای درسی توسط بخش خصوصی انجام گرفت، ولی شورای عالی آموزش و پرورش یکی از کتابهای موجود را انتخاب و سفارش چاپ وانتشار آن را به شرکت آن می داد.
به طور کلی برنامه ریزی بخش اعظم وظایف مدیر را در بر میگیرد و برای انجام همه نقش ها از آن استفاده میشود. مدیر در هر یک از وظایف برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل، نظارت و رهبری که از وظایف مدیریت محسوب می شود به برنامه ریزی نیاز دارد.
هدفهای برنامه ریزی افزایش احتمال رسیدن به هدف از طریق تنظیم فعالیت ها ، افزایش بازدهی اقتصادی یا مقرون به صرفه بودن عملیات، تمرکز بر روی مقاصد و اهداف و احتراز از تغییر مسیر و بالاخره تهیه ابزاری برای کنترل است.میزان وقتی که مدیران صرف برنامه ریزی می کنند.نشانگر میزان اعمال مدیریت آنان است در حقیقت در تعریف مدیریت ورهبری برنامه ریزی برنامه ریزی یک مفهوم کلیدی است.کسانی که قدرت اختیار و توان برنامه ریزی در سازمان را ندارد مجری هستند نه مدیر. برنامه ریزی نقشه کشیدن برای آینده وچیش بینی راه دست یابی به آن در مدیریت آینده بر اساس مفهوم برنامه ریزی کلیه مفاهیم واجرای یکدرس با هماهنگی کامل در طرح کلی آن درس قرار می گیرند و با مقتضیات محیط و شرایط نظام کلی آموزش و پرورش و اهداف آن هماهنگ می شوند.
دومین ویژگی لازم برای یک هدف درسی، با توجه به اصل هماهنگی از اصول مدیریت هماهنگی آن با اهداف وسیعتر در سطوح فراتر از آن مطالب درسی وکلاس درس است.یعنی پیوند میان انتظارات نظام آموزش و پرورش، تعلیمات پایه برای ادامه تحصیل، پرورش، تعلیمات پایه برای ادامه تحصیل، پرورش جوانان برای شرکت فعال و موثر در زندگی سیاسی و اجتماعی و استفاده صحیح از حقوق اجتماعی و …
به طور مثال اهدافی از قبیل قابلیت و توان تفسیر و تحلیل مطالب کتب و اطلاعات مربوط به علائم ونشانه ها در نقشه ها، طرحها، تصاویر، چارتها، ماکتها، جداول و اشکال مختلف و یا توانایی ایجاد ارتباط میان اطلاعات، طبقه بندی اطلاعات بر اساس این ارتباطات، حاکم ساختن نظامی فکری بر این طبقات و کسب مفهوم و نشان دادن آن به شکلی از اشکال مذکور، مسلماً به بیش از مقدار تلاشی نیاز دارد که معمولاً از تحقق یک هدف درسی مطلب محدود به کلاس در وقت معین انتظار می رود.
در کل با نگاهی نو به P.SDC.VB باید گفت که در عصر حاضر و در آینده در آموزش وپرورش می بایستی حالت خلاقیت وجریان سینکتیکس برقرار کرد.
کاربرد استفاده از سینتکس در برنامه تحصیلی
س

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ب.ظ ]




در این تابع Yمحصول، A شاخص بهره وری،K سرمایه و Lنیرویکار است.
با اعمال عملیات ریاضی بر تابع فوق به معادله (۳-۹) میرسیم. حروف کوچک در این معادله لگاریتم طبیعی متغیرها را نشان میدهد. (۳-۹)
عامل تکنولوژی رشد را به دو جزء ثابت و متغیر تقسیم میکنند، جزء ثابت و جزء متغیر که تحت تأثیر نااطمینانی (سطح سرمایهگذاری در دانش را تحتتأثر قرار میدهد) قرار دارد.
با محاسبۀ نرخ رشد داریم: (۳-۱۰)
با نوشتن معادله فوق به صورت سرانۀ هر متغیر و معرفی یک جمله خطا داریم:
(۳-۱۱)
پرایس و آستریو با تخمین رابطه (۳-۱۱) اثر نااطمینانی بر رشد اقتصادی را بررسی کردهاند، همچنین برای دستیابی بهh از GARCH(1,1) برای GDP سرانه استفاده کردهاند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این دو محقق در نهایت با بهره گرفتن از نتایج برآورد نشان میدهند که نااطمینانی بر رشد و سرمایهگذاری اثر منفی دارد و رشد اقتصادی و هم سرمایهگذاری را کاهش میدهد.
۳-۲مطالعات مربوط به ایران
-گرجی و مدنی(۱۳۸۲)
ابراهیم گرجی و شیما مدنی در مطالعۀ خود اثرات متقابل سرمایهگذری و رشد تولید ناخالص داخلی با تکیه بر نقش ثبات اقتصادی را بررسی کرده اند. این مطالعه طی دورۀ ۷۹-۱۳۴۲ و از طریق روش حدقل معادلات سه مرحله ای صورت گرفته است.
در این مقاله تأکید بر آن دسته از عواملی موثر بر رشد است که ناشی از سیاستهای پولی، مالی و ارزی دولت میباشد. پنج متغیر نرخ تورم، حاشیۀ نرخ ارز، نرخ بهرۀ واقعی و تراز پرداختها را به عنوان معیار ثبات یا بیثباتی اقتصاد انتخاب کردهاند.
گرجی و مدنی در بخش اول کار خود با بررسی روند پنج شاخص مذکور در طی دورۀ مورد مطالعه بیان میکنند که در طی سه دهۀ اخیر شرایط اقتصاد کلان بیثبات بوده و بنابراین بیثباتی به عنوان یک مانع بر سر راه رشد عمل کرده است.
در بخش دوم این مقاله به بررسی تجربی اثرات این بیثباتی بر رشد اقتصادی و سرمایهگذاری میپردازند. معادلۀ رشد استفاده شده در این مقاله به تبعیت از بلینی[۳۷] به صورت معادله ی(۳-۱۲) تصریح شده است.
معادلۀ رشد : (۳-۱۲)
معادلل سرمایه گذاری: (۳-۱۳)

    • GR نرخ رشد سرانه GDP
    • INV نرخ رشد سرمایه فیزیکی
    • X متغیرهای تأثیرگذار بر رشد در مطالعات گذشته
    • Z دستهای از متغیرهاست که معرف سیاستهایی میباشند که منجر به ثبات یا بیثباتی اقتصاد کلان شدهاند.

گرجی و مدنی با بهره گرفتن از معادلات رشد و سرمایهگذاری فوق سه معادلۀ مجزا برای رشد و سرمایهگذاری خصوصی و سرمایهگذاری کل به صورت زیر تعریف کرده اند:
(۳-۱۴)
(۱۵-۳)
(۳-۱۶)
متغیرها در معادله (۳-۱۴) به ترتیب عبارتند از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ ثبت نام در سطح متوسطه، نرخ رشد سرمایهگذاری واقعی، نرخ رشد درآمدهای نفتی، حاشیۀ نرخ ارز، نسبت حجم پول به تولید ناخالص داخلی و حاصلضرب سرمایهگذاری واقعی در حساب ذخیره تعهدات ارزی.
در معادله ی (۳-۱۵) متغیرها مانند متغیرهای معرفی شده در بالا میباشند یعنی سرمایهگذاری واقعی بخش خصوصی، تولید ناخالص داخلی، حاشیۀ نرخ ارز و حاصلضرب درآمدهای نفتی در تولید ناخالص داخلی.
و بالاخره معادله (۳-۱۶) سرمایهگذاری کل اقتصاد که از مجموع سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتی حاصل میشود را نشان میدهد.
نتایج حاصل از برآورد سه معادله فوق نشان میدهد که سرمایهگذاری انسانی و فیزیکی اثر مثبت بر رشد اقتصادی دارند اما سیاستهای دولت در ایران به عنوان مانعی بر سر راه رشد عمل کرده و باعث کاهش کارآیی سرمایهگذاری شدهاند.
در بین متغیرهای بیثباتی تورم اثر منفی بیشتری بر رشد اقتصادی دارد به طوری که اگر تورم یک واحد کاهش یابد رشد تولید ناخالص داخلی ۳۱/۰ واحد افزایش مییابد. بیثباتی در بازار ارز و مدیریت نامناسب دولت در مورد سیاستهای ارزی باعث تأثیر منفی حاشیۀ نرخ ارز بررشد اقتصادی شده است.
گرجی و مدنی توصیه میکنند که کاهش تورم، جایگزینی انضباط مالی به جای بیثباتی مالی در بودجه دولت، حذف نوسانات کسری بودجه، کاهش و محدود ساختن کسری بودجه و بالاخره به حداقل رساندن آن از جمله اقداماتی است که زمینۀ رشد را فراهم می سازد. همچنین دولت به جای تمرکز بر تأمین مالی سرمایهگذاری باید در جهت ایجاد شرایط باثبات اقتصادی تلاش کند.
– عراقی و رمضانپور(۱۳۷۹)
عراقی و رمضانپور در مقالۀ خود با عنوان”اهمیت محیط باثبات اقتصاد کلان”ثبات اقتصاد کلان را مبنای اساسی رشد اقتصادی معرفی میکنند و از چهار متغیر نسبت کسری بودجه بهGDP، نرخ تورم، تغییرات درصدی نرخ واقعی ارز و انحراف معیار رشد رابطه مبادله برای تصریح یک محیط بیثبات اقتصاد کلان استفاده میکنند. از سیاست مالی دولت به عنوان یک عامل بیثبات کننده نام میبرند و علت آن دسترسی به منابع سهلالوصول برای تأمین کسری بودجه، مدیریت ضعیف اقتصاد کلان (عدم هماهنگی سیاستهای پولی و مالی) بیان شده است.
در این مطالعه به تبعیت از منکیو و رومر[۳۸] از یک تابع تولید کاب داگلاس برای تصریح معادله رشد استفاده شده است که نتیجه نهایی به صورت معادله (۳-۱۷) میباشد.
(۳-۱۷)
این معادله شامل سه دسته متغیر به شرح زیر است:
الف- متغیرهای اساسی تابع تولید (ومدلهای رشد)

    • PG نرخ رشد جمعیت
    • PIY نسبت سرمایهگذاری خصوصی بهGDP
    • GIY نسبت سرمایهگذاری بخش عمومی به GDP
    • SSER نرخ ثبت نام در سطح متوسطه به عنوان شاخصی از توسعه سرمایه انسانی

ب-متغیرهای معرف بیثباتی اقتصاد کلان:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ب.ظ ]




۸۹۴/۰

رضایت شغلی

۹۰۷/۰

۳-۸) روش تجزیه و تحلیل داده‌ها واطلاعات
از آنجاکه به یک مجموعه از مفاهیم و روش‌های بکار گرفته شده جهت سازمان دادن، خلاصه کردن، تهیه جدول، رسم نمودار و توصیف داده‌های جمع‌ آوری شده آمار توصیفی گفته می‌شود. (خاکی، ۱۳۸۹).در این تحقیق آمار توصیفی برای تبیین وضعیت‌ مسأله یا موضوع مورد مطالعه مورد استفاده قرار گرفته و از تکنیک‌های موجود در آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است . در مرحله اول، تجزیه و تحلیل داده‌ها با بهره گرفتن از روش‌های آمار توصیفی به بیان خواص نمونه موردمطالعه پرداخته می‌شود.گام بعد جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده از تکنیک‌های آمار استنباطی است. در تحلیل‌های آمار استنباطی همواره نظر بر این است که نتایج حاصل از مطالعه گروه کوچکی به نام نمونه چگونه به گروه بزرگتری به نام جامعه تعمیم داده شود. آنچه در این تحقیق استفاده شده از روش پارامتری مانند پیرسون است و جهت آزمون فرضیه‌های تحقیق نیز از روش تحلیل رگرسیون و همبستگی استفاده شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱) مقدمه
این فصل جهت تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌ آوری شده طراحی گردیده است. در فرایند اجرایی، نخست پرسشنامه هایی که توسط پاسخ دهندگان تکمیل گردیده است را جمع آوری کرده و داده های خام مورد نیاز جهت توصیف و آزمون فرضیه ها به کمک رایانه و نرم افزار استخراج می گردند و سپس این داده ها از طریق نرم افزار spss 18 تجزیه و تحلیل شده و در دو مرحله به اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق، تبدیل می گردند. در مرحله اول که تجزیه و تحلیل توصیفی می باشد، داده های جمع آوری شده به صورت جدول آمارتوصیفی و نمودار هیستوگرام ارائه می شود و در مرحله دوم که تجزیه و تحلیل استنباطی می‌باشد، با بهره گرفتن از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد بررسی قرار می گیرند. در نهایت می‌توان در مورد پذیرش یا عدم پذیرش هر کدام از فرضیه های آماری اظهار نظر نمود.
۴-۲) توصیف متغیرهای جمعیت شناختی پاسخ دهندگان:
توصیف جنسیت پاسخ دهندگان
جدول۴-۱) توصیف جنسیت پاسخ دهندگان

فراوانی

درصد

معتبر

مرد

۲۴

۹/۱۸

زن

۸۵

۹/۶۶

کل

۱۰۹

۸/۵۸

بدون پاسخ

۱۸

۲/۱۴

کل

۱۲۷

۱۰۰

نمودار۴-۱) نمودار دایره ای جنسیت پاسخ دهندگان
با توجه به جدول و نمودار ۴-۱ مشاهده می شود که جنسیت ۹/۱۸ درصد از پاسخ دهندگان مرد و ۹/۶۶ درصد زن می باشند؛ همچنین ۲/۱۴ درصد به این سوال پاسخ نداده اند.
توصیف سن پاسخ دهندگان
جدول۴-۲) توصیف سن پاسخ دهندگان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ب.ظ ]




الف) مطابق دیدگاه هیک در مورد زندگی پس از مرگ، شخصی که با مرگ نابود شده، توسط قدرت لایتناهی خداوند بازآفرینی می‌شود. براین اساس مهمترین مسأله‌ای که در این دیدگاه مطرح می‌شود، مسأله‌ی این‌همانی‌ شخصی فرد بازآفرینی شده است. زیرا این سؤال پیش می‌آید که آیا می‌توان شخصی را که در جهانی دیگر از نو خلق ‌شده، همان شخص دنیوی قبل از مرگ دانست؟ اگر چنین است ملاک و معیار، در این‌همان‌ دانستن آنها چه خواهد بود؟
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب) اهمیت دیگر این بحث در این است که ارتباط عمیقی با بحث بدن اخروی دارد. زیرا براساس ملاکی که هیک به عنوان ملاک این‌همانی شخصی در جهان پس از مرگ در نظر می‌گیرد، کیفیت بدن اخروی و نسبت آن با بدن دنیوی مطرح می‌شود.
ج) همچنین دلائلی که برای اعتقاد به زندگی پس از مرگ از نظر هیک مطرح شد، وقتی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شوند که شخص در جهان دیگر همان شخص دنیوی باشد. یعنی برای این‌که تکامل و رشد اخلاقی تداوم یابد یا این‌که فرد به پاداش و جزای اعمال خود برسد، باید همان شخص دنیوی باشد نه شخصی دیگر.
۲-۲) این‌همانی شخصی در این جهان
تمام افراد انسانی در طول عمر خود، تغییرات و تحولات گوناگونی را چه از نظر جسمانی و چه از نظر روان‌شناختی، پشت سر می‌گذارند. اما علی‌رغم تمام این تغییرات، باز هم توسط دیگران همان شخص شناخته می‌شوند. آنچه مورد سؤال است این است که چه چیزی باعث می‌شود که ما علی‌رغم تمام تغییرات، شخص را همان شخص بدانیم؟ در واقع ملاک این همانی شخصی در طول عمر یک فرد چه خواهد بود؟ هیک برای پاسخ به این سؤال، تمثیلی را بیان می‌کند و در ضمن بیان تغییرات ایجاد شده در یک فرد شصت ساله پس از پنجاه و هشت سال، ملاک‌های این همانی در طول زمان را بیان می‌کند. هیک چنین می‌گوید:
رابطه‌ی میان جان هیکی که اکنون مشغول نوشتن است و من او را J.H60 می‌نامم و جان هیک در سن دو سالگی که او را J.H2 می‌نامم، در نظر مجسم کنید. تفاوت‌های عمده میان آنان، نخست این است که J.H60 و J.H2 به لحاظ ظاهری اصلاً شبیه یکدیگر نیستند و دوم این که نفوس ذی شعور کاملاً متفاوتی هستند. در مورد تفاوت اول، اگر کسی عکس و تصویر J.H2 را ببیند، بدون این‌که به او توضیح داده شود متوجه نمی‌شود که آن عکس J.H60 در ۵۸ سال قبل است و نه عکس شخص دیگری در سن دو سالگی؛ زیرا شباهت ظاهری بسیار کمی بین این دو عکس وجود دارد. در مورد تفاوت دوم، اگر کسی نوار صدای J.H دو ساله را گوش کند که در آن اندیشه‌هایش را به صورت کلمات و صداهای دیگر بازگو می‌کند، احساس خواهد کرد که J.H60 ذهنیت کاملاً متفاوتی دارد. بدون شک همین ویژگی‌های فردی هم در کودک و هم در مرد وجود دارد، اما با وجود این، خودآگاهی یکی با خودآگاهی دیگری بسیار متفاوت است. تا اینجا مقایسه این دو هرگز به خودی خود ما را به این نتیجه‌گیری نمی‌رساند که آنها یک تن هستند. بنابراین، هم از نظر کیفیات جسمی و هم روان‌شناختی اختلافات بسیاری میان J.H2 وJ.H60 وجود دارد. (هیک، ۱۳۷۶، صص۳۲۱-۳۲۰)
البته با توجه به این تغییرات عمده جسمانی و روان‌شناختی به نظر نمی‌رسد که کسی هیک شصت ساله را شخصی غیر از هیک دو ساله بداند. بنابراین بدون شک عوامل و ملاک‌هایی وجود دارند که باعث یکی دانستن این دو می‌شوند. هیک به سه ملاک به عنوان سه جریان استمرار شخص و هویت فرد در طی زمان معتقد است. (همان، ص۳۲۴-۳۲۱)
الف) جریان اول که ظاهراً از نظر هیک مهمترین جریان است، حافظه میباشد. در واقع حافظه و یادآوری خاطرات گذشته عاملی برای اعتقاد به استمرار شخص در طول زمان است. براساس تمثیلی که بیان شد، J.H60 احتمالاً خاطره‌ای دور و مبهم از حوادثی که J.H2 آن را تجربه کرده است دارد. مثلاً او به خاطر می‌آورد که به او گفته‌اند هنگامی که به دنیا آمده خواهرش دو سال از او بزرگ‌تر بوده است. پس با وجود همه‌ی اختلافات و عدم شباهت‌هایی که میان آن دو دیده می‌شود، نوعی حلقه‌ی رابطه‌ی شکننده و ظریف خاطره که J.H60 را با J.H2 پیوند دهد، وجود دارد. بنابراین علی‌رغم تفاوت‌های جسمی و روان‌شناختی‌ای که بین هیک در سن دو سالگی و سن شصت سالگی وجود دارد، می‌توان از حافظه به عنوان یک جریان استمرار شخص در زمان سخن گفت.
ب) جریان دوم استمرار جسمانی است. در این جریان وقتی استمرار وجود دارد که جسم انسان در ظرف زمان و مکان از دوران کودکی تا پیری، با وجود تغییراتی که در آن ایجاد می‌شود، امتداد داشته باشد. زیرا ممکن است هیچ یک از اتم‌هایی که در ابتدا بدن از آنها ترکیب یافته اکنون بخشی از بدن انسان بزرگسال نباشند. اما نوعی ارگانیسم جسمی که دائماً در حال دگرگونی است و لحظه به لحظه از توده‌های کم و بیش متفاوت اتم‌ها ترکیب می‌یابد، وجود دارد که با اتصال و تداخل مناسب توده‌ی اتم‌ها و تجمع توده‌ها از لحظه‌ای به لحظه‌ی دیگر به‌گونه‌ای که امکان تشکیل همان ارگانیسم فراهم گردد، تداوم می‌یابد.
ج) جریان سوم استمرار روان‌شناختی که الگویی از گرایش‌های ذهنی است، می‌باشد. با توجه به این‌که فرد به لحاظ روان‌شناختی دچار تغییرات بسیاری شده اما گرایش‌هایی که شخصیت فردی او را تشکیل می‌دهند با وجود تغییر ذهنیت و خودآگاهی‌اش استمرار می‌یابند.
۲-۳) این همانی شخصی در جهان پس از مرگ
هیک در پاسخ به مسأله‌ی این‌همانی و ملاک هویت شخصی وقتی که ادعا می‌شود فلان شخصِ ساکن در جهان اخروی، همان شخص و فردی است که زمانی در جهان فعلی زندگی می‌کرده، سه حالت فرضی مطرح می‌کند. او با بیان این سه حالت علاوه بر توضیح ملاک این‌همانی، در صدد معقول جلوه دادن ایده‌ی بازآفرینی بدن نیز می‌باشد. هیک این سه حالت را که در اکثر آثار خود می‌آورد، بسیار عجیب، اما به لحاظ منطقی ممکن می‌داند. او در این رابطه می‌گوید:
اجازه دهید، امری ممکن اما بسیار عجیب را مطرح کنم. (البته من می‌خواهم بیش از آن‌که عجیب بودنش را مورد تأکید قرار دهم، بر ممکن بودنش تأکید کنم) و سپس ببینیم که تا چه حد می‌توان آن را برای تبیین مفهوم جسم بازآفرینی شده بسط داد. بسط آن امر ممکن، بر غرابتش می‌افزاید اما من می‌خواهم نشان دهم که آن امر به رغم غرابت، منطقاً ممکن باقی می‌ماند. این امر ممکن را در قالب سه فرض بسط می‌دهم. این سه فرض به‌گونه‌ای تنظیم شده‌اند که خود، مبین خویش هستند. (همان، ۱۳۸۴، ص۱۱۱ـ۱۱۰)
حالت اول: فردی ناگهان در مکان خاصی از این جهان معدوم می‌شود و لحظه‌ای بعد در مکان دیگری که نزدیک مکان اول نیست موجود می‌شود. او از نقطه A به نقطه B می‌رسد، اما نه به این صورت که فاصله‌ی مکانی بین این دو نقطه را با طی کردن مسیر می‌پیماید. بلکه او در نقطه A ناپدید شده و در نقطه B پدیدار می‌شود. برای مثال در یک همایش علمی در لندن یکی از شرکت‌کنندگان ناگهان و به نحوی توضیح‌ناپذیر ناپدید می‌شود و لحظه‌ای بعد بدل دقیقی از او ناگهان و به نحو توضیح‌ناپذیر در یک جلسه‌ی همایش در نیویورک ظاهر می‌شود. شخصی که در نیویورک ظاهر می‌شود، از لحاظ خصوصیات جسمانی و روانی دقیقاً شبیه فردی است که در لندن ناپدید شده است. استمرار حافظه، مشابهت کامل صفات جسمانی از جمله اثر انگشت، رنگ مو، چشم، محتویات معده و نیز باورها، عادات و ویژگی‌های روانی، در هر دو کاملاً مشابه است. تمام امور به‌گونه‌ای است که ما را به یکی دانستن فرد ظاهر شده در نیویورک با فرد ناپدید شده در لندن سوق می‌دهد. در واقع تمام ویژگی‌ها بین دو فرد یکسان است. فقط مکان، مکان قبلی نیست و فرد استمرار مکان خود را حفظ نکرده است. هیک بعد از ذکر این حالت بیان می‌کند که چنین حالتی تاکنون در جهان کنونی واقع نشده، زیرا تا وقتی که ماده مطابق با قوانین کنونی عمل می‌کند، چنین رویدادهایی اتفاق نخواهد افتاد. اما با این وجود ما می‌توانیم با فرض تغییراتی در رفتار ماده، چنین رویدادی را ممکن بدانیم. درنتیجه باید این فرض را به لحاظ منطقی ممکن دانست. اما آنچه در اینجا مطرح می‌شود، مسأله‌ی چگونگی توجیه این‌همانی شخص در صورت اتفاق افتادن چنین فرضی است؟ یعنی آیا می‌توان فرد پدیدار شده در نیویورک را همان فردی دانست که در لندن ناپدید شده است. هیک معتقد است با توجه به شباهت‌هایی که وجود دارد، باید فرد پدیدار شده را همان فرد ناپدید شده در لندن بدانیم. از نظر او در این حالت حتی اگر کسی از دوستان یا همکاران او به نیویورک سفر کرده و با او صحبت کنند، تأیید می‌کنند که این بدل همان شخص ناپدید شده است. گویی انگار همان فرد از لندن به‌طور معمولی و رایج و از طریق وسیله‌ی نقلیه به نیویورک سفر کرده است. علاوه بر این خود فرد نیز از این‌که همان شخص است آگاه است. او برای دوستان و همکارانش توضیح می‌دهد که چگونه هنگامی که در حال گوش دادن به سخنرانی آقای z بوده، با سوسو کردن چشم‌هایش، ناگهان خودش را در حالی که در مکان دیگری است و به سخنرانی آقایx گوش می‌دهد، می‌یابد. او از دوستانش می‌پرسد جلسه بعد از این‌که او آنجا را ترک کرده چگونه گذشته است و آنها چه فکری در مورد ناپدید شدن او کرده‌اند. هیک بیان می‌کند با توجه به تمام این موارد، دیگران او را به عنوان همان شخص ناپدید شده شناسایی می‌کنند و جامعه نیز در رابطه با موضوعاتی مانند مالکیت، حقوق قانونی، ازدواج و …. به تأیید این‌همانی او حکم می‌کند. (Hick. 1976. p280)
هیک اضافه می‌کند که ما باید مفهوم «همان شخص[۵۲]» را چنان بسط دهیم که اگر گفتیم فرد ظاهر شده در نیویورک «همان شخص» است که در لندن ناپدید شده، ادعایمان موجه باشد. عواملی که ما را وا‌ می‌دارد تا این دو فرد را یکی بدانیم، بسیار قوی‌تر از عواملی هستند که ما را از این کار باز می‌دارند. بنابراین معقول‌ترین کار آن است که نحوه‌ی کاربرد «همان شخص» را چنان بسط دهیم که بر موارد جدید و نامتعارف نیز قابل اطلاق باشد. (Ibid. p281)
۲-۳-۱) مبانی جان هیک در اثبات این‌همانی شخصی
هیک بعد از پرداختن به حالت فرضی اول، با بیان دو نکته به تأیید مسأله‌ی این‌همانی شخصی می‌پردازد. به نحوی که مبنایی می‌شود برای یکی دانستن شخص پدیدار شده در نیویورک با شخص ناپدید شده در لندن.
الف) دیدگاه وینر
هیک نخست نظریه‌ی نوربرت وینر را بیان می‌کند. وینر معتقد است این‌همانی انسان در طول زمان ناشی از عینیت اجزای بدن در زمان‌های مختلف نیست. زیرا بدن انسان در طول زمان دائماً در حال تغییر است. بنابراین هویت بدن مانند هویت آتش است نه مانند هویت سنگ. اما وینر با وجود تغییرات دائمی بدن، باز هم ملاک این‌همانی را بدن می‌داند و فقط عینیت اجزا را رد می‌کند. او معتقد است می‌توان تمام اطلاعات انسان را یعنی الگوی بدنی او را به صورت پیام یا کد‌هایی ذخیره‌سازی و آن‌ها را مجدداً فعال کرد. وینر الگوهای تصویر و صدا را مثال می‌زند که از طریق دستگاه به امواج تبدیل می‌شوند و مجدداً در رادیو و تلویزیون به صدا و تصویر برگردانده می‌شوند. بنابراین از نظر او میان این گونه‌ انتقالات و انتقال یک ارگانیسم زنده‌ی انسان، هیچ تفاوتی وجود ندارد. بنابراین می‌توان کل الگوی بدن انسانی را با تمام صفات و اطلاعاتش به صورت کد در‌آورد و به وسیله‌ی دستگاهی بازسازی کرد. فرد جسمانی‌ای که در پایان جریان کد‌گذاری و انتقال به وجود می‌آید، با این‌که مشابه فرد ابتدایی است، اما عیناً از همان مواد جسمانی تشکیل نشده است. بلکه از مواد مشابهی به وجود می‌آید که همان اطلاعات را تشکیل می‌دهند. درنتیجه مطابق نظر وینر، عینیت اجزای بدن در این‌همانی اهمیت ندارد. بلکه آنچه مهم است الگو و اطلاعاتی است که در هر دو بدن، به‌طور یکسان وجود دارند. (Ibid. p281-282)
هیک با ذکر دیدگاه وینر بیان می‌کند که دیدگاه او پذیرش این‌همانی شخص ناپدید شده و پدیدار شده را آسان‌تر می‌کند. زیرا حالت فرضی او از جهاتی قوی‌تر از حالت فرضی وینر است. بدین جهت که او در حالت فرضی‌اش سیستمی برای رمز‌گذاری و رمز‌گشایی، یا دسته‌ای از امواجی که از لندن به نیویورک حرکت کنند، فرض نکرده است. در حالت فرضی او بر خلاف دیدگاه وینر هیچ زمانی برای انتقال سپری نمی‌شود. بلکه آنچه اتفاق می‌افتد، جریان ناپدید شدن و پدیدار شدن در لحظه‌ی بعد است. همچنین وینر بر خلاف او به یکی بودن ویژگی‌های جسمانی و روانی تأکید می‌کند و این‌همانی را وابسته به الگو و کدهای ذخیره شده می‌داند نه این‌همانی عددی[۵۳]. (Ibid. p283)
ب) معنا‌ی اصطلاح بدل[۵۴]
مطلب دومی که هیک برای تأیید این‌همانی در حالت فرضی اول بیان می‌کند، توضیحی در مورد اصطلاح «بدل» است. هیک در کاربرد اصطلاح «بدل» معنای خاصی را مد‌نظر دارد که با معنایی که به‌طور معمول در مکالمات روزمره از کلمه‌ی بدل مقصود است، متفاوت می‌باشد. به همین دلیل او این کلمه را با علامت , ، نشان می‌دهد تا بین دو معنا تمایز قائل شود و آن‌ها را از هم مجزّا کند. از نظر او بدل در امور روزمره به این معنا به کار می‌رود که ما کپی یا بدلی از یک شئ ایجاد می‌کنیم؛ به این صورت که شئ اصلی می‌تواند در کنار بدل وجود داشته باشد و همچنین ما می‌توانیم به تعداد دلخواه از آن کپی و بدل تهیه کنیم. اما ,بدل، در اینجا وقتی اطلاق می‌شود که اولاً شخص اول ناپدید شود و دوماً تنها یک ,بدل، از او پدیدار شود و نه بیشتر. بنابراین ممکن نخواهد بود که اصل و ,بدل، به‌طور همزمان وجود داشته باشند و یا این‌که بیش از یک ,بدل، وجود داشته باشد. زیرا در غیر این صورت دیگر ,بدل، نخواهد بود بلکه بدل است. (Ibid. p283)
حالت دوم: در این حالت فرض می‌کنیم که آنچه در لندن اتفاق می‌افتد، ناپدید شدن ناگهانی نیست، در واقع اصلاً ناپدید شدن نیست بلکه مرگ ناگهانی، اتفاق می‌افتد و فرد در لندن می‌میرد و بدلی از او با تمام ویژگی‌های مشابه در نیویورک پدیدار می‌شود. در این حالت باید مفهوم «همان شخص» را چنان بسط دهیم که با وجود جنازه در مقابل‌مان، بتوانیم بگوییم فردی که در لندن مرده، همان شخصی است که به نحو معجزه‌آسایی در نیویورک مجدداً خلق شده است. این حالت، بسیار عجیب‌تر از حالت اول است. زیرا با وجود شخص زنده در نیویورک، یک جنازه نیز در لندن وجود دارد. اما علی‌رغم عجیب بودن، این حالت نیز مانند حالت اول به لحاظ منطقی ممکن است. زیرا مجدداً فرض می‌کنیم که تعدادی از دوستان و همکاران متوفی برای مصاحبه با فردی که ناگهان در نیویورک ظاهر شده به آنجا بروند. او همکاران خود و جلسه‌ی همایش را به یاد می‌آورد. علاقه‌مند به آنچه اتفاق افتاده می‌باشد و به اندازه‌ی دیگران شگفت‌زده و متحیر است و حتی نگران مشکلات قانونی‌ای است که در صورت بازگشت به لندن برایش اتفاق می‌افتد. هیک در این مورد هم معتقد است که با توجه به این شواهد، آنها بدل پدیدار شده را به عنوان دوست و همکار خودشان شناسایی می‌کنند و با او چنان رفتار می‌کنند که گویی همان همکار متوفی است. در این مورد نیز عواملی که ما را وا‌‌ می‌دارند تا فرد ظاهر شده را همان شخص ناپدید شده بدانیم قوی‌تر از عواملی هستند که ما را به یکی نشمردن آن دو وا می‌دارند. بنابراین باز هم باید نحوه‌ی کاربرد عبارت «همان شخص» را چنان بسط دهیم که این مورد جدید را هم در بر بگیرد. (Ibid. p284)
حالت سوم: در این حالت بدل فرد مرده، نه در نیویورک بلکه در جهانی کاملاً متفاوت ظاهر می‌شود. در جهانی که موقعیت مکانی آن با موقعیت جهان کنونی ما متفاوت است. مطابق نظر هیک در این حالت، مسأله‌ی این‌همانی شخصی اندکی تغییر می‌کند. آنچه مطرح می‌شود این است که چگونه خود فرد، می‌تواند تشخیص دهد که همان شخص، در دنیا است. در حالی که در دو حالت قبل آنچه اهمیت داشت این بود که دیگران این‌همانی شخص پدیدار شده را تشخیص دهند. بنابراین در اینجا مسأله‌ی این‌همانی از منظر سوم‌ شخص به اول ‌شخص تغییر می‌کند. در حالت فرضی سوم، آقای x می‌میرد و بدل او با همان مشخصات و صفات در جهانی کاملاً متفاوت و در مکانی کاملاً مجزّا از مکان این جهان، پدیدار می‌شود. هیک از منظر فردی که در جهان دیگر پدیدار می‌شود می‌گوید:
من خودم را به عنوان یک ارگانیسم جسمانی ـ روانی و نه صرفاً یک شعور و آگاهی غیر‌مادی و بدون بدن می‌یابم. وجودی جسمانی ـ روانی دقیقاً شبیه آنچه قبل از مرگ بودم. هرچند اکنون در مکان متفاوتی هستم. همان‌طور که من در دنیا وقتی از خواب برمی‌خیزم؛ در حالی که هیچ شعوری به اطراف ندارم؛ در این که من همان شخص قبل از خواب هستم شکی ندارم؛ در حالت خلق مجدّد یافتن در جهان دیگر نیز از حالت عدم شعور برخاسته‌ام و هیچ شبهه‌ای در این‌که همان موجود سابق هستم ندارم. در این حالت من بلافاصله و یا لحظه‌ای بعد پی‌می‌برم که مرده‌ام زیرا لحظه‌ی مرگ خود را به خاطر می‌آورم و همچنین خود را در مکان متفاوتی می‌یابم که تمام کسانی که می‌دانم مرده‌اند آنجا هستند. (Ibid. p284-285)
هیک معتقد است این فرد در جهان دیگر علی‌رغم آگاهی از مرگ خود، خود را همان شخص قبل از مرگ می‌داند و آگاه است که با مرگ به این‌همانی او لطمه‌ای وارد نشده است. بنابراین در این حالت نیز پذیرش این‌همانی کمتر از دو حالت قبل نخواهد بود. بدل‌ها در جهان دیگر به همان اندازه در این‌همانی خود شک دارند که ما اکنون در این‌همانی خود شک داریم.
هیک با بیان این سه حالت فرضی و به ویژه حالت سوم، بر این‌همانی شخص دنیوی و شخص اخرویِ بازآفرینی شده تأکید می‌کند. مطابق با آنچه از این سه فرض برمی‌آید، هیک ملاک این همانی را در جهان دیگر حافظه‌ی شخص بازآفرینی شده می‌داند. همان‌طور که در دو حالت فرضی اول فرد علاوهبر شناسایی توسط دیگران به عنوان همان‌ شخص، خودش را براساس حافظه‌‌ای که قبل از ناپدید شدنش داشت، همان فرد می‌دانست، در جهان دیگر نیز در حالی که دسترسی دیگران به او ممکن نیست، باز هم با ملاک حافظه به این‌همانی خود واقف خواهد بود. بنابراین در هر سه حالت فرضی، این‌همانی به لحاظ اول شخص مطرح است، اما در حالت سوم این‌همانی به لحاظ اول شخص، از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا به سبب حضور شخص در جهان و مکانی متفاوت، امکان شناسایی این‌همانی به لحاظ سوم شخص وجود ندارد.
نکته قابل توجه در اینجا این است که همان‌گونه که در کلیات توضیح داده شد آنچه در بحث این‌همانی شخصی مورد نظر است؛ ساحت وجود شناختی این‌همانی است نه ساحت معرفت شناختی. به همین سبب باید توجه شود که هرچند در فرضیه‌های هیک به ساحت معرفت شناختی اشاره شده است و فرد ناپدید شده، توسط دیگران یا خودش به سبب داشتن حافظه‌ی قبلی شناخته می‌شود، اما در بیان نظرات هیک در باب تعیین ملاک این‌همانی و مباحث مربوط به آن، از حافظه به عنوان ملاک این‌همانی در ساحت وجود شناختی صحبت می‌شود.
۲-۴) این‌همانی از جهانی به جهان دیگر
هیک بعد از پرداختن به مسأله‌ی این‌همانی شخصی و بیان ملاک این‌همانی از منظر اول شخص، مسأله‌ای را در مورد آگاهی شخص از مکان دومی که بعد از مرگ به آن وارد شده، مطرح می‌کند. هیک می‌گوید: شخصی که باور دارد اکنون در مرحله‌ی پس از مرگ به سر می‌برد و وجودی دیگر یافته، چگونه می‌تواند معتقد باشد که او در جهانی به ‌سر‌ می‌برد که در مکانی متفاوت و مجزّا از مکان جهان قبلی است؛ و در واقع او در مکان دیگری از همان جهان به‌سر نمی‌برد؟ شخص بازآفرینی شده با چه ملاکی به این باور می‌رسد که او به جهان رستاخیز وارد شده و آن هم جهان رستاخیزی که هیچ ارتباط مکانی با جهان قبلی ندارد، نه مثلاً در سیاره‌ای دیگر که به دور ستاره‌ای دیگر می چرخد؟ Ibid. p285))
پاسخ هیک به این سؤالات این است که ممکن است ما تصور کنیم که جهان رستاخیز دارای ویژگی‌ها و قوانینی مغایر با این جهان است و به این طریق ما از بودن خود در مکانی دیگر آگاه خواهیم شد، اما این طور نیست. چون مفهوم جهان رستاخیز مستلزم این نیست که مکانش حتماً دارای ویژگی و قوانینی متفاوت با این جهان باشد، بلکه ممکن است کاملاً شبیه به همین جهان باشد و بنابراین شخص بازآفرینی شده نتواند از روی ویژگی‌های ظاهری و با مشاهده‌ی مستقیم امور، از بودن در مکانی دیگر آگاه شود و احتمال ندهد که شاید او در مکانی در همان منظومه‌ی شمسی است. بنابراین از نظر هیک برای مفهوم جهان رستاخیز، بودن در جهانی متفاوت ضروری نیست. اما به سبب آنکه استدلال‌هایی برای پذیرش فرضیه‌ی وجود جهان‌های متکثر وجود دارد، آن را در نظر می‌گیرد و به بررسی آن می‌پردازد. اما دلیلی که هیک به عنوان دلیل اصلی برای آگاهی فرد از حضورش در جهانی متفاوت بیان می‌کند این است که شخص بازآفرینی شده دو حالت فرضی اول را که مطابق آن‌ها فرد در یک مکان ناپدید و دوباره در مکانی دیگر از همان جهان پدیدار می‌شود، تنها دو فرض قابل تصور میداند. ولی معتقد است نه تنها دلیلی بر اثبات آنها وجود ندارد، بلکه دلایلی هم در دست داریم که براساس آن‌ها در واقعیت چنین اموری رخ نخواهند داد. درنتیجه با رد آن‌ها فرضیه‌ی سوم پذیرفته می‌شود و فرد به این باور می‌رسد که در جهان رستاخیز بازآفرینی شده نه در مکانی از همان جهان. (Ibid. p286)
۲-۵) اشکالات دیدگاه جان هیک در باب اینهمانی شخصی
اشکالاتی به دیدگاه هیک و در واقع به سه فرضیهی او که برای اثبات اینهمانی شخصی در جهان دیگر و همچنین اثبات معقولیت دیدگاه بازآفرینی در باب زندگی پس از مرگ بیان میکند، وارد شده که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
۲-۵-۱) عدم ارتباط زمانی دو عالم
جان هیک این اشکال را که توسط آلن اولدینگ[۵۵] مطرح شده است، با عنوان زمان و مکان این‌گونه بیان می‌کند که اگر مفهوم مکان را به عنوان امری متعدد و دارای کثرت تعریف کنیم و مفهوم رستاخیز را به عنوان بازآفرینی واحد جسمانی ـ روانی در مکان متفاوت پس از مرگ در نظر بگیریم، این سؤال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان بین دو مکان متفاوت ارتباط زمانی برقرار کرد و از بازآفرینی و زندگی «پس» از مرگ سخن گفت؟ آیا زمان، ارتباطی با مکان ندارد که حوادث این جهان و حوادث جهان دیگر را همان‌طور که به لحاظ مکانی غیرمرتبط می‌دانیم به لحاظ زمانی هم غیر‌مرتبط بدانیم؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم