کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



a
b

= هزینه تأمین مالی
= هزینه حقوق صاحبان سهام
= هزینه بدهی
۲- ۳- ۲- دیدگاه سود خالص عملیاتی[۲۲]
براساس این نظریه، درجه اهرم مالی در تصمیمات ساختار سرمایه شرکت تأثیری ندارد و بنابراین، هر گونه تغییر در اهرم تأثیری در ارزش شرکت و قیمت بازار سهام ندارد. علاوه بر این بر اساس این نظریه هزینه سرمایه و تأمین مالی بدون وابستگی به درجه اهرم، همواره پایدار است و لذا ارزش کلی شرکت تحت تأثیر ساختار سرمایه نیست. براساس نظریه دیدگاه سود خالص عملیاتی، هزینه حقوق صاحبان سهام با افزایش درجه اهرم افزایش می یابد و افزایش در اهرم باعث افزایش ریسک مالی سهامداران خواهد شد و در نتیجه موجب افزایش بازده مورد انتظار سهامداران خواهد گردید (دوراند، ۱۹۵۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پیش فرض این نگرش این است که بازار به عنوان یک کل، سرمایه شرکت را با نرخ تنزیلی که مستقل از درجه اهرم است، فراهم می آورد. هر افزایشی در استفاده از وجوه بدهی، که ظاهراً این حالت بدان علت اتفاق می افتد که، کسانی که در سهام عادی سرمایه گذاری می کنند. در جستجوی بازده جبرانی هستند زیرا آنها ریسک بیشتری را که ناشی از افزایش درجه اهرم است را تقبل می کنند. دوراند در حمایت از روش سود خالص عملیاتی، بیان می کند که ارزش بازار شرکت بر سود خالص عملیاتی و میزان ریسک تجاری شرکت متکی بوده و تغییر در اهرم مالی بر سود خالص عملیاتی و میزان ریسک تجاری شرکت اثر گذار می باشد.
۲- ۳- ۳- نظریه سنتی[۲۳]
بر اساس نظریه سنتی دستیابی به یک ساختار سرمایه بهینه متکی به میزان هزینه تأمین مالی است. بدین صورت که شرکت با کاهش هزینه تأمین مالی خود، می تواند ارزش سهام خود را در بازار افزایش دهد که موجب بالا رفتن ارزش کل شرکت نیز می شود. همچنین به دلیل اینکه از نظر سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان ریسک مربوط به بدهی کمتر از سهام است بازده موردانتظار برای اعتبار دهندگان نیز کمتر از بازده مورد انتظار سهامداران در نظر گرفته می شود. در نتیجه، شرکت می تواند تا سقف معینی برای تأمین مالی از میزان بدهی بیشتری نسبت به سهام استفاده کند و هزینه تأمین مالی کمتری را متحمل شود. با این وجود، با افزایش میزان بدهی، ریسک مالی شرکت نیز افزایش می یابد که با افزایش این ریسک، اعتبار دهندگان نرخ بهره بالاتری را برای میزان بدهی مطالبه می کنند،در این صورت هزینه تأمین مالی شرکت نیز افزایش می یابد.لذا شرکت برای دستیابی به میزان سرمایه مورد نیاز خود، باید نقطه ای را بین میزان بدهی و سهام را انتخاب کند.
بنابراین با توجه به توضیح بالا بر اساس نظریه سنتی؛ ساختار بهینه سرمایه نقطه ای است که در آن هزینه تأمین مالی شرکت در حداقل ممکن خود باشد. سرمایه بر اساس میزان هزینه به دست می آید (هریس و راویو[۲۴]، ۲۰۰۲).
در شکل ۲- ۲ روش سنتی به صورت نمودار نشان داده شده است.
شکل (۲- ۲) : تأثیر روش های مختلف تأمین مالی بر هزینه سرمایه شرکت بر اساس روش سنتی
= هزینه تأمین مالی
= هزینه حقوق صاحبان سهام
= هزینه بدهی
۲- ۳- ۴- نظریه مودیگلیانی و میلر
مودیگلیانی و میلر[۲۵] (۱۹۵۸) شالوده نظریه ای را با تدوین الزامات تعادل بازار برای خط مشی بدهی بهینه پی ریزی کردند. آنها نشان دادند که اگر خط مشی سرمایه گذاری های شرکت ثابت فرض شود، با صرف نظر از مالیات و هزینه های قرار داد، خط مشی تأمین مالی شرکت بر ارزش جاری بازار آن بی تأثیر است. فرضیه عدم ارتباط ساختار سرمایه آنها نشان می دهد که انتخاب خط مشی تأمین مالی نمی تواند ارزش شرکت را تغییر دهد، مگر آنکه بر توزیع احتمال کل جریان های نقدی شرکت اثر گذار باشد( مودیگلیانی و میلر، ۱۹۵۸).
فرضیه های مربوط به نظریه مودیگلیانی و میلر عبارت است از:
بازار سرمایه کاراست. اطلاعات بدون هیچ هزینه ای در اختیار استفاده کنندگان و سرمایه گذاران قرار می گیرد. معاملات و خرید و فروش بدون هیچ گونه هزینه ای صورت می گیرد و سرمایه گذاران رفتار معقولی دارند.
میانگین پیش بینی شده درآمد های عملیاتی یک شرکت به وسیله متغیرهای اتفاقی ذهنی نشان داده شده است و فرض شده است ارزش های منتظره توزیع احتمالات همه سرمایه گذاران یکسان است. دیدگاه مودیگلیانی و میلر بر آن است که ارزش های منتظره توزیع احتمالات درآمدهای عملیاتی مورد انتظار در همه دوره های آتی یکسان و برابر درآمدهای عملیاتی کنونی است.
شرکت ها را می توان از دیدگاه بازده سهام به طبقات یکسان دسته بندی کرد. همه شرکت هایی که در یک دسته جای می گیرند، ریسک تجاری یکسانی دارند.
نبودن مالیات بر درآمد شرکت های سهامی- آنان با گذشت زمان، این فرض را کنار گذاردند (دستگیر، ۱۳۸۴).
با وجود آن که دیدگاه مودیگلیانی و میلر نقش تحلیلی را در بحث ساختار سرمایه تغییر دادند، اما مطالعات آنها، با خط مشی تأمین مالی مورد عمل در شرکت در تعارض است. فرضیه های بی ارتباطی مودیگلیانی و میلر حاکی از آن است که خط مشی های تأمین مالی تنها وقتی بر ارزش شرکت تأثیر گذار است که تغییراتی را در جریان های نقدی شرکت ایجاد کند. تحلیل اولیه بر این پرسش که ” نسبت بدهی به سرمایه چگونه تعیین شود؟” ؛ بر اساس نظریه مودیگلیانی و میلر بوده و بیان کننده این نکته است که خط مشی سرمایه گذاری و خط مشی تأمین مالی از یکدیگر متمایز است. اگر خط مشی سرمایه گذاری ثابت فرض شود، تحلیل عوامل مؤثر بر جریان های نقدی از قبیل وجود پیامد های مهم مالیاتی، وجود هزینه های عمده قرارداد و نمایندگی و سایر وابستگی های متقابل بین انتخاب خط مشی تأمین مالی و سرمایه گذاری تمرکز می یابد( مودیگلیانی و میلر، ۱۹۵۸).
مودیگلیانی و میلر در سال ۱۹۶۳ میلادی چنین استدلال کردند که چون در محاسبه مالیات بر درآمد شرکت ها، پرداخت بهره کسر می شود. لذا هر چه قدر در ساختار سرمایه شرکت از بدهی های بلند مدت بیشتر استفاده شود، میزان مالیات بر درآمد شرکت کاهش خواهد یافت و جریان های نقدی بعد از مالیات برای شرکت بیشتر خواهد شد. بر این اساس طبق دیدگاه مودیگلیانی و میلر یک رابطه مثبت بین جهت تغییرات اهرم مالی و قیمت سهام است که هرچه نرخ نهایی مالیات بیشتر باشد شرکت می تواند از مزیت استقراض بهره مند شده و منافع بیشتری را در اختیار گیرد ( مودیگلیانی و میلر، ۱۹۶۳).
۲- ۳- ۵- نظریه موازنه ایستا[۲۶]
طبق این نظریه، ساختار سرمایه بهینه از طریق ترکیبی از منابع مختلف تأمین مالی که هزینه ها و منافع حاصل از تأمین مالی از طریق بدهی را با هم برابر می سازد؛ قابل دسترسی است. بر اساس مدل موازنه ایستا می توان از طریق برقراری توازن بین منافع تأمین مالی از طریق بدهی(مثل صرفه جویی مالیاتی حاصل از بهره بدهی و کاهش هزینه های نمایندگی از طریق نقش کنترلی بدهی) و هزینه های مرتبط با بدهی(مثل هزینه های ورشکستگی و هزینه های نمایندگی بدهی) به ساختار سرمایه ای دست یافت که ارزش شرکت را حداکثر کند. این همان ساختار سرمایه بهینه است (هنگ و جانسن[۲۷]،۲۰۰۶). در این مدل ساختار سرمایه به سمت نقطه ای حرکت می کند که آن نقطه منعکس کننده نرخ مالیات، ترکیب دارایی، ریسک تجاری، سودآوری و مقررات ورشکستگی است.
درالگوی موازنه ایستا، چهار پیش بینی کلی هزینه های ورشکستگی، نظریه نمایندگی، مالیات و هزینه های تأمین مالی وجود دارد. با توجه به پیش بینی هزینه های ورشکستگی؛ کاهش میزان سودآوری یک شرکت و همچنین افزایش نوسانات و تغییر پذیری میزان سود شرکت، افزایش هزینه های ورشکستگی مورد انتظار را در پی خواهد داشت. بر این اساس برای شرکت هایی با این روند (کاهش میزان سودآوری و نوسانات زیاد سود شرکت) بهتر است تا برای تأمین مالی از بدهی کمتری استفاده شود (فاما و فرنچ[۲۸]، ۲۰۰۲).
جنسن و مک لینگ[۲۹] (۱۹۷۶) درباره نظریه نمایندگی بر این باورند که منافع مدیران با منافع سرمایه گذاران همسویی ندارد؛ به عبارت دیگر مدیران سعی دارند که جریان های نقدی آزاد شرکت را صرف سرمایه گذاری در پروژه هایی که تأمین کننده منافع شخصی خودشان میباشد، کنند نه صرف تأمین منفعت و بازده برای سرمایه گذاران. برای حل این مشکل و از آنجایی که سود های تقسیمی و بهره مربوط به بدهی بخش زیادی از وجود مازاد شرکت را به خود اختصاص می دهند، می توانند ابزار مناسبی برای رفع و کاهش مشکلات مربوط به نمایندگی باشد. بنابراین می توان انتظار داشت:
الف- پس از کنترل فرصت های سرمایه گذاری، سود تقسیمی و اهرم مالی با میزان سودآوری یک رابطه مثبت معنی داری داشته باشد.
ب- پس از کنترل میزان سودآوری، شرکت هایی که دارای فرصت های سرمایه گذاری بیشتری هستند، نسبت پرداخت سود کوچکتر و اهرم مالی کمتری داشته باشند.
ج- بین اهرم مالی بهینه و نسبت پرداخت سود، رابطه منفی وجود داشته باشد؛ زیرا سود تقسیمی و بدهی، ابزار های مکمل کنترل مشکلات جریان های نقدی آزاد هستند.
۲- ۳- ۶- نظریه سلسله مراتبی[۳۰]
نظریه سلسله مراتبی مبتنی بر عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه گذاران یک شرکت است. راس[۳۱] (۱۹۷۷) برای اولین بار ابزار بدهی را به عنوان ساز و کار علامت دهی مطرح کرد و بیان نمود که می توان از این ابزار در زمان وجود عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه گذاران استفاده کرد. به عبارت دیگر، مدیریت در مقایسه با سرمایه گذاران دارای اطلاعات بیشتری درباره وضعیت مالی و نتایج عملکرد جاری و آتی شرکت بوده و سعی خواهد کرد تا در زمانی که شرکت عملکرد ضعیفی دارد، برای تأمین مالی از بدهی استفاده نکند زیرا در این شرایط احتمال ورشکستگی شرکت زیاد خواهد بود. در ادامه ماژلوف و مایرز[۳۲] (۱۹۸۴) شکل پیچیده تری از این مدل را ارائه و بیان کردند که چیزی که منجر به ایجاد یک ساختار بهینه سرمایه خواهد شد رسیدن به میزان تأمین مالی مورد نیاز خود است. بدین منظور شرکت ابتدا به منابع داخلی روی می آورد و اگر منابع داخلی برای تأمین مالی مورد نیاز شرکت به طور کامل کافی نباشد؛ به ترتیب از بدهی های بدون ریسک و یا ریسک ناچیز، بدهی های ریسکی و در نهایت از سهام استفاده می کند که از بین سهام نیز سهام ممتاز را بر سهام عادی ترجیح می دهد. این سلسله مراتب تأمین مالی زمانی شکل خواهد گرفت که میزان هزینه های انتشار اوراق بهادار جدید بر سایر هزینه ها و مزایای سود های تقسیمی و بدهی فزونی داشته باشد (چن و روگر[۳۳]، ۲۰۰۵).
در حالت ایستای مدل سلسله مراتبی[۳۴]، انتشار بدهی باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی می شود. با وجود این، بیان می شود که در شکل پویای مدل سلسله مراتبی[۳۵]، اگر شرکتی دارای پروژه های سرمایه گذاری زیاد و همچنین سود کافی جهت تأمین مالی این پروژه ها باشد هرگز به انتشار بدهی روی نمی آورد؛ زیرا افزایش نسبت اهرم مالی باعث کاهش ظرفیت استقراضی شرکت شده و احتمال نادیده گرفتن پروژه هایی با ارزش فعلی خالص[۳۶] مثبت مورد انتظار، بیشتر می شود. بنابراین بر طبق این شکل از الگوی سلسله مراتبی، شرکت ها ظرفیت استقراضی خود را برای رفع نیاز های احتمالی آتی حفظ می کنند. میزان نگهداشت ظرفیت استقراضی به دو عامل میزان تغییرات در مجموعه فرصت های سرمایه گذاری یک شرکت و میزان تغییرات در عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه گذاران یک شرکت بستگی دارد. شرکت هایی که به منابع برون سازمانی نیاز دارند ، ترکیبی از بدهی و سرمایه را بر می گزینند که در آن ترکیب وزن هر یک از منابع به احتمال دستیابی به ظرفیت تعیین شده برای اهرم مالی جاری شرکت ها، سطح ظرفیت استقراضی، رشد و توسعه جاری و انتظارات آتی هر یک از این عوامل بستگی دارد (چن و روگر، ۲۰۰۵).
پیش بینی الگوی سلسله مراتبی را می توان به سه دسته سود های تقسیمی، اهرم مالی و نوسان پذیری خالص وجوه نقد تقسیم کرد. بر اساس سود های تقسیمی، آن دسته از شرکت هایی که دارای دارایی های عملیاتی کم بازده، سرمایه گذاری جاری و آتی بزرگ و متنوع و اهرم مالی زیاد هستند، تمایل به انباشت سود و عدم توزیع آن دارند. بنابراین، پس از کنترل سایر عوامل، هر چه میزان سودآوری شرکتی بیشتر باشد میزان توزیع سود آن نیز بیشتر است (فاما و فرنچ،۲۰۰۲).
در مورد اهرم مالی در شکل ساده الگوی سلسله مراتبی، فرض بر این است که اگر مبلغ سرمایه گذاری بیشتر از سود انباشته باشد، بدهی افزایش و در زمانی که مبلغ مذکور کمتر از سود انباشته باشد؛ بدهی کاهش می یابد. بنابراین، با فرض دائمی بودن میزان سودآوری و مخارج سرمایه گذاری یک شرکت:
الف- با فرض ثابت ماندن میزان سرمایه گذاری، هر چه میزان سودآوری شرکت بیشتر باشد، آن شرکت کمتر به بدهی روی می آورد و در نتیجه شرکت اهرم مالی (نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام) کوچکتری را خواهد داشت.
ب- با فرض ثابت بودن میزان سودآوری، هر چه سرمایه گذاری جاری و آتی شرکتی بیشتر باشد، اهرم مالی نیز رو به افزایش خواهد بود.
در شکل پیچیده تر الگوی سلسله مراتبی، نسبت اهرم مالی بهینه وجود ندارد؛ در این حالت شرکت ها با هزینه های مبادلاتی جاری و آتی بلند مدت رو به رو هستند و می توانند از طریق برقراری تعادل بین مخارج و هزینه های جاری و بلند مدت، ظرفیت استقراضی را برای دوره های آتی ثابت نگه دارند. آنها با این کار یا مانع از دست دادن فرصت های سرمایه گذاری مورد انتظار می شوند و یا از تأمین مالی این سرمایه گذاری ها با بهره گرفتن از اوراق بهادار ریسکی جدید، خودداری می کنند. بنابراین، پس از کنترل سایر عوامل، آن دسته از شرکت هایی که فرصت های سرمایه گذاری بزرگتری دارند، دارای اهرم جاری کوچک تری هستند.
هرچه احتمال انتشار اوراق بهادار با ریسک بالا یا از دست دادن فرصت های سرمایه گذاری سودآور در زمان ناچیزبودن خالص جریان های وجوه نقد شرکت، کمتر باشد؛ شرکت هایی که خالص جریان های وجوه نقد آنها نوسان پذیرتر هستند، سودهای کمتری توزیع کرده و از بدهی کمتری استفاده می کنند (فاما و فرنچ،۲۰۰۲).
۲- ۴- نظریه نمایندگی[۳۷]
هدف مالکین یک واحد تجاری، اطمینان از این است که ارزش مؤسسه به حداکثر برسد. عامل مهمی که بر ارزش واحد تجاری در هر دوره از زمان تاثیر می‌گذارد، کل سود حاصله توسط واحد تجاری است. کسب سود برای یک واحد تجاری در زمان عبارت است از؛ تفاوت میان درآمد کل حاصله از فروش محصولات و کل هزینه‌های صرف شده در طی فرایند تولید. با در نظر گرفتن دوره زمانی ، سود را به صورت ، درآمد کل را بصورت و هزینه‌های کل را بصورت نشان می‌دهیم و خواهیم داشت:

بنابراین هدف مالکین واحد تجاری به حداکثر رساندن سود کسب شده توسط بنگاه است. ذکر این نکته ضروری است که واحد تجاری به عنوان مجموعه‌ای از گروه کارکنان و مدیران و همچنین دارایی‌های فیزیکی تعریف می شودکه به فرایند تولید وارائه خدمات می پردازد. اما یک واحد تجاری تا چه اندازه می‌تواند سود خود را افزایش دهد و به حداکثر رساند؟ دارایی های فیزیکی مثل ساختمان و ماشین آلات تولید وسایر دارایی ها به خودی خود نمی توانند سود را به حداکثر برساند. بلکه این هدف با مشارکت مستقیم کارگران، سرپرستان و مدیران فرایند محقق می شود. اما باید دانست که هدف آن ها الزاماً به حداکثر رساندن سود واحد تجاری نیست و آن ها به دنبال کسب حداکثر مطلوبیت و تأمین منابع مالی خود هستند. بنابراین، به طور کلی هدف هر یک از کارگران یا مدیران در یک واحد تجاری حفظ شغل خویش و همچنین دستیابی به بالاترین دستمزد ممکن است. اما هیچ یک از این اهداف به معنای حصول اطمینان از بازدهی بالا در تولید کالا و یا به حداکثر رساندن سود واحد تجاری نیست.
یک واحد تجاری ممکن است به اندازه‌ای کوچک باشد که مالک کل سهام آن یک فرد باشد و توسط همان فرد و یا تعدادی از افراد اداره شود.در این حالت مالکان بنگاه همان افرادی هستند که آن را اداره کرده و به طور مستقیم در فرایند تولید نیز نقش دارند. در این حالت، مسئله و مشکلات نمایندگی نمی‌تواند به وجود آید. زیرا، اهداف مالکان همان اهداف کارگران است و آنها همگی در سطحی مشابه قرار دارند. از سوی دیگر، یک واحد تجاری می‌تواند آنقدر بزرگ باشد که تعداد زیادی مالک و کارگر داشته باشد، اما مالکان در مدیریت آن نقشی نداشته باشند. به همین منظور لازم است که بین خواسته مالکان از نظر اطمینان به عملکرد مدیران و تمایل مدیران به تأمین منافع خود، تعادل برقرار شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 09:35:00 ب.ظ ]




آدرس و شماره تلفن : تهران، خیابان توحید نرسیده به آزادی، بن بست بت شکن، پلاک ۱۲، واحد ۱٫ تلفن: ۶۶۹۰۲۴۲۸

چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) :
سینما به عنوان هنر هفتم، بخشی از نظام ارتباطات محسوب می شود که همواره بر تولید و تحلیل معانی، نشانه ها و نمادهای هنری و فرهنگی دلالت می کند. سینمای غالب جهان به صورت کلی تحت تأثیر دو جریان قرار دارد: اروپا و آمریکا. نمود بارز تقابل این دو جریان مهم را می توان از منظر تقابل جشنوارۀ فیلم کن و اسکار بررسی کرد. لذا بررسی این دو جریان مهم سینمایی جهان از دید محقق کمک می نماید تا گفتمان غالب بر سینمای جهان را دریافت. گفتمان سینمایی” واقعیت” را بازتولید می کند. به دلیل اینکه این گفتمان ها همزمان هم محصول واقعیت هستند، هم سازنده ی آن، ایدئولوژی را هم بازتاب می دهند، و هم آن را تقویت می کنند، و از این نظر بازتابنده ی مناسبات قدرت هستند.هدف اصلی: شناخت مؤلفه های هنری و فرهنگی مؤثر در موفقیت فیلمهای ایرانی در جشنواره های معتبر جهانی از جمله کن و اسکار می باشد، تا از این طریق گفتمان جشنواره­های کن و اسکار بررسی شود. برای نیل به این هدف، از تلفیق دو رو یکرد نشانه­شناسی و تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. در این پژوهش در سطح نشانه­شناسی که برای دست­یابی به وجوه هنری و زیباشناختی فیلم­ها بکار گرفته شده، از الگوی رمزگان بارت کمک گرفته شده است. همچنین برای وجوه گفتمانی، تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک که نشان می دهد چگونه ایدئولوژی­ها، متون و گفتار روزانۀ ما را تحت تأثیر قرار می­دهد، ارائه گردیده است. در هر دو روش هدف نهایی دست یابی به دلالت های سازنده معانی هستند همان دلالت هایی که در ایجاد یک گفتمان جهانی توسط یک فیلم نقش دارند. در نهایت با توجه به یافته­های تحلیل فیلم طعم گیلاس عباس کیارستمی به عنوان برگزیدۀ جشنوارۀ کن و فیلم جدایی نادر از سیمین به عنوان برگزیدۀ جشنوارۀ اسکار، به تحلیل گفتمان غالب بر جشنواره­های بزرگ جهان پرداخته شده است. در نتیجه مشخص شد جشنوارۀ کن به وجوه زیبایی شناختی توجه می کند و به مؤلفه­ های سینمایی توجه کمتری دارد در مقابل جشنواره اسکار به مؤلفه­ های سینمایی توجه دارد. همچنین هر دو جشنواره دارای گفتمان سیاسی نیز هستند ولی این در مورد جشنواره اسکار نمود ظاهری بیشتری دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نظراستادراهنما برای چاپ درپژوهش نامه دانشگاه مناسب است تاریخ وامضا :
مناسب نیست
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده فارسی ‌۱
فصل اول : مقدمه و کلیات پژوهش
۱-۱ مقدمه ‌۲
۱-۲ بیان مساله ‌۲
۱-۳ سوالات و فرضیه های تحقیق ‌۴
۱-۴ اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن ‌۵
۱-۵ هدف­های تحقیق ‌۶
۱-۶ مفاهیم بنیادین ۷
۱-۷ ساختار کلی پژوهش ‌۱۳
فصل دوم: مطالعات فیلم و جشنواره­ها
مقدمه ۱۴
۲-۱ پیشینه مطالعات فیلم ۱۴
۲-۱-۱ نظریه فیلم ‌۱۵
۲-۱-۲ نظریه کلاسیک فیلم ‌۱۷
۲-۱-۲-۱ نظریه تدوین آیزنشتاین با تحلیل فرمالیستی ۱۸
۲-۱-۲-۲ نظریه پدیدارشناسی واقع­گرای بازن ۱۹
۲-۱-۳ نگرۀ مؤلف در تحلیل فیلم ۲۱
۲-۱-۴ نظریه نشانه­شناسی ساختگرا در تحلیل فیلم ‌۲۲
۲-۱-۴-۱ نظریه زبان فیلم کریستین متز ۲۵
۲-۱-۴-۲ مطالعه زبان و معنا در فیلم ۲۷
۲-۱ -۵ روان­تحلیلی فیلم ۳۰
۲-۱-۶ تحلیل فمینیستی فیلم ۳۱
۲-۱ -۷ تحلیل فیلم و پساساختارگرایی ۳۲
۲-۱-۸ نظریه شناختی و تحلیل فیلم ۳۲
۲-۱ -۹ مطالعات فرهنگی فیلم ۳۴
۲-۱-۱۰ مطالعه جامعه شناختی فیلم ۳۵
۲-۱ -۱۱ مطالعه انتقادی فیلم ۳۶
۲-۱-۱۲ گفتمان اقتصادی فیلم ۳۷
۲-۱ -۱۳ گفتمان سیاسی فیلم ۳۷
۲-۱-۱۴ جمع بندی و نتیجه گیری بخش اول فصل دوم ۳۸
۲-۲ گفتمان جشنواره­ها ۳۹
مقدمه ۳۹
۲-۲-۱ مراسم جایزه بزرگ اسکار ‌۳۹
۲-۲-۱-۱ جایزه آکادمی ۴۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:35:00 ب.ظ ]




به نظر می‏رسد این امر به خوبی بر کمی روایات نبوی صریح در این باره دلالت داشته باشد. بنابراین، بیشتر این روایات به صحابی و تابعی منتهی می‏شود؛ لذا به بحث از حجیّت روایات این دو گروه پرداخته می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از نظر عموم اهل سنت، روایت صحابیان در این باره، در حکم حدیث مرفوع[۱۳۶] می‏باشد، البته در عرف محدثان شیعه، این اصطلاح در معنای دیگری به کار می‏رود.[۱۳۷] امّا حدیث تابعی در این موضوع، در حکم مرفوع مرسل است؛ البته قیودی نیز برای سخن تابعیان لحاظ شده است که در صورت وجود آن، چنین حکمی را بر آن مترتب می‏سازند.[۱۳۸] باید توجه داشت که مبنای این داوری درباره‌ی سخنان صحابه و تابعین، این پیش‌فرض است که در تشخیص اسباب نزول، اجتهاد بیننده جایی ندارد و صحابه و تابعان، صرفاً گزارشگر محض واقع بوده‏اند.[۱۳۹] البته در میان عالمان متأخر اهل سنت، برخی نظری دیگر دارند؛ ابوزید، از جمله‌ی این متأخران است که معتقد به اجتهادی بودن شناخت اسباب نزول است. پس باید با دقت و تأمل بیشتری به تعیین و تشخیص موارد آن پرداخت.[۱۴۰]
«با توجّه به عنایت شدیدی که اهل سنت به صحابه دارند و تمام آنان را عادل می شمارند، در مورد بحث می‌گویند: اگر سبب نزولی توسط صحابه بیان گردد بدون این‌که منسوب به پیامبر۲ باشد، این سبب نزول در حکم حدیث پیامبر۲ است و مستند به ایشان، زیرا اسباب نزول از مسائلی است که امکان اجتهاد در آن وجود ندارد. بنابراین، اگر فردی از صحابه در چنین مسأله‌ای سخن گفت، ممکن نیست از خودش چیزی گفته باشد، بلکه آن‌چه گفته از پیامبر۲ شنیده؛ نهایت این‌که نام پیامبر۲ را یاد نکرده است.»[۱۴۱]
«بر خلاف اهل سنت، از نظر شیعه، سخنی که به صحابی یا تابعی منتهی شود، فاقد حجیّت شرعی است؛[۱۴۲] لذا بدان توجهی ندارند. عالمان شیعه در غیر از مباحث احکام نیز اعتنایی به روایات غیر معصوم نداشته‏اند و سخن ایشان را به عنوان شاهدان زمان نزول قرآن و آگاهان به آن، قابل اعتماد ندانسته‏اند؛ از این رو معمولاً در تفاسیر روایی شیعه؛ مانند تفسیر عیاشی و البرهان، کمتر روایاتی را در اسباب نزول می‏توان دید که از غیر معصوم نقل شده باشد. متفکران شیعی، به ندرت، بحثی مستقل را به حجیت روایات اسباب نزول و اعتبار گفته‏های صحابیان و تابعیان در این باره اختصاص داده ‏اند. آیت‌اللّه‏ جوادی آملی[۱۴۳] از معدود کسانی است که به اختصار از آن بحث کرده‏اند و روایات غیر معصوم را فی حد نفسه، حجت ندانسته‏اند، مگر آن‌که ایجاد طمأنینه قلبی بکند، البته ایشان در بررسی روایات معصوم۸ نیز بیشتر بر سند آن تکیه کرده‏اند.»[۱۴۴]
«اما اگر سبب نزول از تابعی روایت شود، به دو شرط می‌توان سخن او را پذیرفت:
۱-تابعی از کسانی باشد که همیشه از صحابه سخن خویش را می‌گیرد؛ مثل مجاهد، عکرمه و سعیدبن‌جبیر.
۲-روایت وی با روایت مرسل دیگری تأیید گردد.»[۱۴۵]
«پس، آن‌چه از پیامبر۲ یا معصومین% نقل شده در حکم حدیث است و همان آثاری که بر حدیث مترتب می‌شود، بر اسباب نزولی که از پیامبر۲ یا معصوم۸ رسیده است مترتب خواهد شد. اما آن‌چه از صحابه و تابعی به دست ما می‌رسد، در حکم حدیث پیامبر۲ نمی‌توان شمرد، زیرا تمامی صحابه عادل نبوده‌اند، بلکه شماری از آنان منافق بوده‌اند، چنان‌که اهل تحقیق در کتاب‌های رجال به تبیین ماهیت آنان پرداخته‌اند.
بنابراین، اگر سبب نزولی از صحابه به دست ما برسد به چند شرط می‌توان به آن اعتماد کرد:
۱-صحابی شاهد و ناظر سبب نزول باشد.[۱۴۶]
۲-وثاقت صحابی و رجال سند، احراز شود.
۳-ملاک‌ها و معیارهای صحت قبولی روایت را داشته باشد.»[۱۴۷]
۲-۴-۵-۱-حجیت قول صحابه از دیدگاه آیت‌الله معرفت
«آیت‌الله معرفت در تعریف صحابه، چنین می‌نویسد: صحابه‌ی پیامبر۲، کسانی‌اند که وجه‌النبی بوده و اعتقاد، اخلاق و رفتار آن‌ها، برگرفته از الگوی نبوی باشد.»[۱۴۸]
«ایشان با استناد به آیه‌ی ۱۲۲ از سوره‌ی توبه،[۱۴۹] بر حجیت گفتار صحابه، در تفسیر و اجتهادشان، صحه گذاشته است. با این حال در جای دیگری می‌گوید: تعبد به اقوال آن‌ها و نیز تسلیم در برابر نظرات تابعان دلیلی ندارد.»[۱۵۰]
ایشان در بحث حضور ناقل سبب، می‌نویسد: «آیا شرط است ناقل سبب نزول خود شاهد حادثه باشد؟ بیش‏تر علما حضور ناقل اول سبب نزول را شرط کرده‏اند تا سند روایت از خود واقعه منقطع نباشد، و سند تا وى نیز متصل بوده باشد. واحدى مى‏گوید: «لا یحل القول فی اسباب النزول ‏إلا بالروایه و السماع ممن شاهدوا التنزیل و وقفوا على الاسباب و بحثوا عن‏علمها». ولى دیگران علم قطعى ناقل را به سبب نزول کافى مى‏دانند و حضور او را در حادثه شرط نمى‏دانند. حاکم نیشابورى در علم الحدیث گفته است: «اگر صحابى‏اى که زمان وحى و نزول قرآن را درک کرده است ‏بگوید: آیه‌ی کذا در حادثه‌ی کذا نازل شد، این کلام به منزله‌ی حدیث مسند است. یعنى حدیث، منقول از پیامبر۲ تلقى مى‏شود». این قول صحیح‏تر به نظر مى‏رسد، زیرا حضور ناقل با فرض قاطع بودن، عادل بودن و صادق بودن او در گفتار خود، شرط نیست و صرفاً وثاقت و درستى و مورد اعتماد بودن او مورد نظر است. به همین دلیل روایات‏ منقول از ائمه‌ی اطهار% درباره‌ی قرآن براى ما اطمینان بخش است و مورد پذیرش ‏قرار مى‏گیرد.»[۱۵۱]
ایشان در مورد صحت سند روایت، می‌نویسد: «باید سند روایت، به ویژه آخرین کسى که روایت ‏به او منتهى مى‏شود مورد اطمینان باشد. یعنى یا معصوم۸ باشد یا صحابى مورد اطمینان، مانند عبدالله‌بن‌مسعود و ابی‌بن‌کعب و ابن‌عباس که در کار قرآن سر رشته داشته و مورد قبول امت ‏بوده‏اند. و یا از تابعین عالى قدر باشد، مانند مجاهد، سعیدبن‌جبیر و سعیدبن‌مسیب که هرگز از خود چیزى نمى‏ساختند و انگیزه‌ی دروغ پردازى‏ نداشته‏اند.»[۱۵۲]
۲-۴-۵-۲-حجیت قول صحابه از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی
«همان‌گونه که در علم فقه، آراء و فتاوی فقها برای فقیه دیگر در استنباط احکام فرعی از منابع دین هیچ‌گونه حجیّتی ندارد و تنها برای تکامل علمیِ فقیه مستنبط راه‌گشا و زمینه‏ساز است، آراء مفسران نیز راه‌گشای آشنایی با قرآن و برداشت‌های تفسیری مفسر است و هیچ‌گونه حجیّتی برای او ندارد؛ أعم از آن‌که مفسران مزبور از صحابه یا تابعی نباشند و یا از مفسران اعصار بعد؛ زیرا هیچ‌کدام از آنان معصوم نیستند تا کلام آنان حجّت شرعی و منبع استنباط احکام و حِکَم شریعت باشد؛ مگر آن‌که جنبه‌ی روایی داشته باشد.
برداشت‌های صحابه یا تابعین اگر در محضر معصومین% بوده و امکان ردع و مجال ردّ نیز بوده، لیکن چنان برداشتی مردوع و مردود نشده، نشانه‌ی صحت آن برداشت‌هاست. البته صحّت یک رأی مستلزم انحصار معنای آیه در آن رأی نیست؛ مگر آن‌که نسبت به نقیض خود پیام خاص دارد که آن پیام عبارت از بطلان نقیض برداشتِ دارجِ بین اصحاب است.»[۱۵۳]
«هرچند صحت برخی شأن نزول‌ها محتمل است و با محتوای آیه تنافی ندارد، لیکن ارزش آن در حدّ یک نقل تاریخی غیر معتبر است. شأن نزول‏هایی که از اهل‏بیت عصمت% به صورت حدیث وارد شده باشد، ارزش روایی دارد و قابل استدلال است و چیزی که از غیر معصوم بازگو گردد، فقط دارای ارزش تاریخی است و نه حصر از آن استفاده می‏شود و نه می‏توان از آن استفاده‏ی تفسیری برد، بلکه احیاناً تطبیق و مانند آن را دربر دارد.»[۱۵۴]
«در بیان شأن نزول، اگر روایت معتبری از معصوم۸ رسیده باشد، بدان اعتماد می‏شود؛ اما منقول از غیر معصوم تنها می‏تواند یک احتمال تفسیری باشد، زیرا چه‌بسا این شأن نزول از قبیل تطبیق و جری (برابرسازی یا برابریابی) یا برداشت خود راوی مانند ابن‌عباس باشد.»[۱۵۵]
«غالب روایات شأن نزول برای تطبیق است و موردش مخصّص نیست و شامل مصادیق دیگر هم می‏شود و ثانیاً، اعتبارش زمانی است که سلسله‌ی سند به معصوم۸ برسد و خللی در آن نباشد و روایتی که فقط به صحابه یا تابعین آن‌ها برسد و به معصوم۸ منتهی نشود، حجّت شرعی ندارد. نَظَر مفسّرین هم می‏تواند به عنوان یک احتمال، مقبول باشد ولی آن هم دارای حجیّت شرعی نیست.»[۱۵۶]
با توجه به دیدگاه هر دو دانشمند، حجیت روایات غیر معصوم در حد نقل تاریخی است و برای این‌که بتوان بدان استناد نمود، باید مورد بررسی قرار گیرد.
۲-۵-تعابیر بازگو کننده‌ی اسباب نزول[۱۵۷]
از نظر عموم دانشمندان علوم قرآنی، روایت تنها طریق دسترسی به اسباب نزول است، اما برخی روایات در این زمینه، بیانگر مصایق دیگر آیه و یا نظر تفسیری صحابه می‌باشد. و توجه به تعابیر به کار رفته در این دسته از روایات، ما را به سبب نزول آیه و تمایز آن از دیگر مصادیق آن و نظر تفسیری آنان رهنمون می‌سازد.
۱-«سبب نزول هذه الآیه کذا»؛ اگر راوی، چنین تعبیری به کار برد، باید آن را نصّ و صریح در بیان سبب نزول تلقی کرد.[۱۵۸] البته روایات سبب نزول نشان می‏دهد که حتی یک نمونه برای آن یافت نمی‏شود. (رشید ادعا می‏کند با بررسی کتاب‌های علوم قرآن و اسباب نزول، هیچ موردی را نیافته است که با این تعبیر عنوان شده باشد. بنابراین باید آن را صورتی فرضی تلقی کرد که احتمالاً به علت تأخّر پیدایش اصطلاح «سبب نزول»، صحابیان و تابعیان، آن را به کار نمی‏برده‏اند.)[۱۵۹]
۲-«حدث کذا فنزل الآیه»؛ چنان‌چه راوی، حادثه‏ای را نقل کند و پس از آن، حرف «فاء» (ظاهراً به کار بردن حرف «ثم» یا «واو» هم همین معنی را می‏رساند)[۱۶۰] را بر سر یکی از مشتقات ماده‌ی «نزل» به کار برد، تعبیر به کار رفته، در بیان سبب نزول، ظهور دارد و احتمال خلاف در آن بسیار کم است.[۱۶۱] این واژه، پرکاربردترین واژه در روایات اسباب نزول است.
۳-«نزلت فی کذا»؛ از نظر برخی محققان، آن‌چه معنای این تعبیر را تعیین می‏کند، کلمه‏ای است که پس از «فی» به کار می‏رود. در صورتی‌که پس از «نزلت فی» از فرد یا قوم مشخص یا حادثه‏ای معین یاد شود، صریح در بیان سبب نزول است؛ هم‌چنین اگر راوی بگوید «نزلت فی فلان آیه کذا»،[۱۶۲] اما اگر بعد از «نزلت فی»، غیر از دو مورد فوق ـ شخص یا حادثه‏ای معین ـ ذکر شود، مثل این‌که بگوید «إنّها نزلت فی مال الیتیم إذا …» نمی‏توان آن را بیانگر اسباب نزول تلقی کرد؛ بلکه از آن، تفسیر آیه یا بیان حکم آن اراده می‏شود و یا این‌که برای بیان زمان نزول آیه به کار می‏رود.[۱۶۳] در این صورت، به کار رفتن تعبیر فوق در روایت، محتمل معانی مختلف است.[۱۶۴]
۴-«أحسب هذه الآیه نزلت فی کذا»؛ اگر راوی از تعبیر فوق یا تعابیر مشابه آن، که دربرگیرنده‌ی الفاظ شک و تردید است، در روایت استفاده کند، روشن است که نمی‏توان روایت را به تصریح خود راوی، صریح در بیان سبب نزول تلقّی کرد.[۱۶۵]
۲-۵-۱-تعابیر بازگو کننده‌ی اسباب نزول از دیدگاه آیت‌الله معرفت
«عبارت «نزلت هذه الآیه فی کذا» که در زمینه‌ی اسباب نزول به کار می‌رود، عام است و ممکن است منظور شأن امر واقعی در گذشته باشد و گاهی منظور بیان حکم و تکلیف شرعی دائم می‌باشد.»[۱۶۶]
هرچند دو دانشمند بحثی مستقل در این باره ندارند، اما در بررسی‌های خود از روایات اسباب نزول، از این بحث غفلت ننموده‌اند.
۲-۶-فواید شناخت اسباب نزول
«زبان ابزار سخن گفتن و سخن وسیله‌ی تفهیم مراد متکلم به مخاطب است. متکلم با بهره گرفتن از این ابزار و قرائن حالیه‌ی آن، مقصود خود را به مخاطبش القاء می‏نماید. طبیعی است که مخاطب اولیه با توجه به همان قرائن، معنای مراد را درمی‏یابد ولی با گذشت زمان که ظرف قرائن از بین می‏رود، دریافت مقصود متکلم برای سایر مخاطبان در طول اعصار به آسانی امکان‏پذیر نخواهد بود.»[۱۶۷]
شناخت اسباب نزول دارای آثار و فوایدی است که منحصر در بحثی صرفاً تاریخی و در جهت کشف رویدادهای زمان گذشته و آگاهی از زمینه‌ی تاریخی نزول آیات نیست. از جمله‌ی این فواید عبارتند از:
-شناخت حکمت تشریع
-پی بردن به اعجاز قرآن
-عدم اختصاص حکم به سبب
-دفع توهم حصر
-شناخت مفاهیم آیات و رفع ابهام از آن: اطلاع از اسباب نزول از عوامل مؤثر در شناخت مدلول صحیح آیه است. دست‌یابی به مفاهیم آیات بدون در نظر گرفتن سبب نزول، پیمودن راه ناقص است و انسان را به هدف نمی‌رساند و محققان علوم قرآنی بر این فایده اتفاق نظر دارند.[۱۶۸]
-شناخت آیات مکی و مدنی
-شناخت فرد یا افرادی که آیه درباره‌ی آنان نازل شده است
-سهولت حفظ و درک آیات
-برطرف کردن اشکالی که ممکن است از ظاهر نصّ آیه به ذهن برسد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




قبلاً نیز بیان شد که در بخش سخن از احکام وعبادات در خطبه فدکیه، حضرت فاطمه بیست مورد از احکام و عبادات را انتخاب فرموده ­و پاره­ای از اهم حکمت­های آن­ها را برشمرده­اند؛ اما نکته­ای که در انتخاب این عناوین بیست‌گانه قابل توجه است این است که حضرت صدیقه طاهره در میان عناوینی که مردم با آن‌ها آشنا بودند و از ضروریات دین بشمار می­روند، مانند نماز، روزه، زکات، حج و جهاد، دو عنوان را میان حج و جهاد جای می­ دهند که به مسأله امامت اشاره دارند. در نگاه اول به نظر می‌رسد که این عناوین ترتیب مناسبی ندارند، اما با اندکی دقت معلوم می‌شود گنجانیدن این دو عنوان در میان آن عناوین که همه از نصوص قرآن و ضروریات دین هستند بسیار مدبرانه و حکیمانه می­باشد.
از منظر فاطمی، ولایت و امامت تنها عامل به سامان رسانی آیین اسلام است، اما به شرط ولایت‌پذیری امت. همچنین ولایت و امامت، یگانه محور وحدت، امنیت و عدالت است، اما به شرطی که همدلی و همراهی امت‌ را در کنار خود داشته باشد[۶۸۴].
ثمره اطاعت از امام، برقراری عدالت و امنیت و رسیدن به کمال است که حضرت فاطمه در این عبارات به آن اشاره می­فرمایند.
می­توان گفت هدف حضرت زهرا در این فراز از خطبه آن است که نظام صحیح را معرفی فرمایند، نظامی که رهبری آن تنها به دست خداست و رهبران دینی فقط مجری اوامر وقوانین الهی­اند. و سعادت و سلامت یک جامعه با حضور رهبر و امام معصوم در رأس حکومت تحقق می­یابد.
حضرت فاطمهبلافاصله بعد از مسأله اطاعت از اهل بیت، حکمت امامت را این گونه بیان کرده اند که در حقیقت، امامت از آن معصومان است و خدا آن­را از این رو قرار داده است که مردم تفرقه پیدا نکنند و هر کدام به طرفی نروند؛ بلکه همه دور یک محور باشند، آن هم محوری که عقل می­پذیرد، زیرا وقتی که شخصی از جهت علم، تقوا، تدبیر، عدالت، ارتباط باخدا و جهات دیگر بر دیگران رجحان دارد، طبعاً همه به سراغ او می­روند و در نتیجه تفرقه و تشتت به وجود نمی­آید. حال اگر برخی مانع شدند و مسیر صحیح جریان را به هم زدند، مسأله دیگری است[۶۸۵].

۱۲٫۸٫۴٫ توصیه قرآن به اتحاد

این فراز از خطبه که درباره حکمت وجوب اطاعت از اهل بیت عصمت و طهارت و در رابطه با امامت آن­ها می­فرمایند: «وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّهِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَهِ» به این قسمت از آیه ۱۰۳ سوره مبارکه آل عمران اشاره دارد:
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً[۶۸۶]

۱۳٫۸٫۴٫ عزت اسلام علت اصلی تشریع جهاد

«وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ»
جهاد یکی از فروعات ده­گانه و از ضروریات دین اسلام است. و پرداختن قرآن به این مسأله و بیان حکمت‌های آن برای تشریع جهاد، بیانگر اهمیت این امر است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جهاد در این فراز از خطبه شریفه به­ معنای لغوی آن یعنی پیکار می­باشد[۶۸۷].
حکمت اصلی جهاد که در قرآن مطرح و بدان تأکید می‌شود این است که نام و یاد خدا و دین الهی در زمین زنده بماند.
در قرآن کریم آمده است:
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمین[۶۸۸]
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصیرٌ[۶۸۹]
امیرمؤمنان علی در باب جهاد و وجوب آن می­فرمایند:
« عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ‏ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَرَضَ‏ الْجِهَادَ وَ عَظَّمَهُ وَ جَعَلَهُ نَصْرَهُ وَ نَاصِرَهُ وَ اللَّهِ مَا صَلَحَتْ دُنْیَا وَ لَا دِینٌ إِلَّا بِهِ[۶۹۰]
حضرت فاطمه با بیان این جمله که «وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام» به این مسأله اساسی که هدف اصلی از جهاد، اسلام و پایداری و عزت آن است، اشاره می­فرمایند.

۱۴٫۸٫۴٫ آثار جهاد در بیان قرآن

عزت اسلام در سایه فراگیر شدن نام خداوند و دین او در عالم است که یکی از مهم­ترین راه­های کسب آن جهاد و مبارزه با دشمنان خداوند متعال است. که آیات زیر به این مطلب اشاره دارد:
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ [۶۹۱]
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ[۶۹۲]

۱۵٫۸٫۴٫ صبر کمکی بر استحقاق اجر

«وَ الصَّبْرَ مَعُونَهً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ»
حضرت فاطمه زهرا به تعدادی از مهم‌ترین مباحث معارف اسلامی و نظام ارزشی دین مبین اسلام اشاره فرمودند، و در ادامه بیان حکمت تشریع این احکام به این جمله رسیدند: «وَ الصَّبْرَ مَعُونَهً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ».
در قرآن و روایات واژگانی که به­ صورت مکرر و مؤکد آمده باشد نسبتاً معدود و محدودند، که یکی از مهم­ترین آن‌ها واژه «صبر» است که جزء کلید واژه‌های معارف اسلامی می­باشد.
صبر در آموزه­های اسلامی بر دو قسم است:
یک. صبر بر طاعت و فرمان برداری از اوامر و نواهی الهی در عمل به واجبات و ترک محرمات.
دو. صبر در حوادث روزگار و صبر در مصیبت و ناگواری­ها.
در روایات صبر به چند دسته تقسیم شده است، از جمله در روایتی از رسول اکرم آمده است:
« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ‏ الصَّبْرُ ثَلَاثَهٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَهِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَه[۶۹۳]»
حضرت صدیقه طاهره در این فراز از فرمایش خود پاداش صبر را به­ طور مطلق بیان می­فرمایند.
و مقید نکردن اجر به دنیا یا آخرت، اشاره به عظمت صبر است. و این نوع بیان نیز الهام گرفته از آیات قرآن است:
إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ[۶۹۴]
البته با توجه به قرار گرفتن این جمله بعد از عبارت مربوط به جهاد، این احتمال وارد شده که شاید منظور از صبر در این فراز از فرمایش حضرت فاطمهپایداری در جهاد باشد[۶۹۵].

۱۶٫۸٫۴٫ پاداش صبر در بیان قرآن

این فرمایش حضرت «وَ الصَّبْرَ مَعُونَهً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ» اشاره­ای به این آیات شریفه است:
قُلْ یا عِبادِ الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَهٌ إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ[۶۹۶]
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ[۶۹۷]
وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ[۶۹۸]

۱۷٫۸٫۴٫ امر به معروف سبب مصلحت عمومی

«وَ الْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَهً لِلْعامَّهِ»
معروف عبارت از هر کاری است که با عقل و شریعت نیکو شناخته شده باشد[۶۹۹].
مصلحت گاهی مصلحت شخصی است و گاهی مصلحت اجتماعی. در میان تشریعات خدای متعال تشریعاتی وجود دارد که برای عموم مردم مصلحت دارد. در میان این تشریعات، آن امری که خیلی برجسته است «امر به معروف و نهی از منکر» است. این امر حقیقتی است که هم مقتضای فطرت انسان است و هم همه ادیان روی آن تأکید کرده‌اند.
با وجود این­که نهی از منکر در مصلحت اجتماعی مؤثر است و بلکه در بازداشتن جامعه از بدی­ها و منکرات تقریباً اساس برای امربه معروف می­باشد، اما حضرت فاطمه زهرا بدین سبب که هر دو به جهت اشتراک در مصلحت قرین هم می­باشند، فقط به «امر به معروف» اکتفا فرمودند[۷۰۰].

۱۸٫۸٫۴٫ امر به معروف در بیان قرآن

حضرت فاطمه درباره فلسفه امربه معروف می­فرمایند: خداوند آن­را برای مصلحت اجتماعی تعیین کرد تا جامعه به فساد کشیده نشود[۷۰۱].
دعوت به نیکی­ها و در کنارآن باز داشتن از امور ناپسند ( که در واقع آن­هم دعوت به خیر است) در آیات قرآن کریم هم مورد تأکید خداوندمتعال در قرآن کریم قرار گرفته است.
از آمران به معروف و ناهیان از منکر در آیات قرآن کریم با عنوان رستگاران، بهترین امت و صالحان یاد شده است؛
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۷۰۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




۲۲- مطمئنّ القلب ما تزعجه زفراتٌ کالغضا المشتعل ( همان، ص۴۸۱)
قلبی آرام دارد که ناله هایی چون شعله های سوزان درخت غضا او را غمگین نمی کنند .
نوع تشبیه : مرسل مجمل
۲۳- کادت الکأس التی فی قبرُص تشبهُ الکأسَ التی فی کربلا ( همان، ص۴۹۰)
نزدیک است ساغری که در قبرس است شبیه ساغر کربلا شود .
نوع تشبیه : مقیّد
۲۴- وَ روحاً علی القلب مثل النسیم یهبُّ فینعش قلب الکئیب ( همان، ص۴۹۲)
و روحی که همچون نسیم بر قلب می وزد ، و دل انسان غمگین را زنده می کند .
نوع تشبیه : مرسل مجمل
۲۵- نسیَ الطیرُ همَّهُ حینَ غنّی قلما یستقـرُّ همُّ الطـروب ( همان، ص۵۰۰)
پرنده غمش را به هنگام آواز فراموش کرد ، غم زنده دل دوامش خیلی کم است .
نوع تشبیه : ضمنی
۲۶- نستقی مِن الرّدی وَ لَن نکونَ لِلعدی کالعبید ( همان، ص۵۱۲)
از مرگ می نوشیم و هرگز برای دشمن چون برده نمی شویم .

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نوع تشبیه : مرسل مجمل
۲۷- جنّه الفردوس هاتیک الرّبی کیف تبقی لسوانا نُزُلا ( همان، ص۵۱۶)
این تپه ها بهشت برین است ، پس چگونه نشیمنگاه غیر ما شود .
نوع تشبیه : مقلوب
۲۸- أولئک الشموسُ وَالبدورُ دائمه الإشراق لا تغور ( همان، ص۵۲۹)
شهیدان خورشیدها و ماه های همیشه تابانند و نورشان کم نمی شود .
نوع تشبیه : جمع
۲۹- رأیتُ بیضا ًیعتنقن سُمرا هُنَّ النّجومُ یأتلقنَ زُهرا ( همان، ص۵۳۰)
دیدم سفید پوستانی که سبزه رویانی را در آغوش گرفتند ، آنها ستارگانی هستند که پرتو افکنی می کنند .
نوع تشبیه : بلیغ
۳۰- کونی بودِّک کَالبدر فهوَ یَخفی وَ یَظهر ( همان، ص۵۴۸)
عشق من به تو مانند ماه است که گاه پنهان و گاه آشکار است .
نوع تشبیه : تمثیلی
۳۱- ربِّ أطعمنی غلاماً شاعراً لدواعی الحسن مثلی مُذعنا (همان ، ص۵۵۰)
پروردگارا پسرشاعری به من ارزانی بدار که مانند خودم فرمانبردار خیر و نیکی باشد .
نوع تشبیه : مرسل مفصل
ب ) مجاز
مجازبه دوقسم لغوی و عقلی تقسیم می شود .

    1. مجازلغوی :لفظی است که درغیرآنچه که برایش وضع شده باعلاقه و قرینه ای که مانع

ازاستعمال معنای حقیقی است بـه کارگرفتـه می شود . علاقـه ای که واسط بین معنای حقیقـی
و مجـازی است ممکن است غیر مشابهت کـه در این صورت مجـاز، مرسل است و یا مشابهت
باشد که دراین صورت مجاز، استعاره است .
۱, ۱. مجاز مرسل
کلمه ای که در غیر معنای حقیقی با علاقه غیر مشابهت و قرینه ای که مانع از استعمال معنای
اصلی است استعمال می شود . از علاقه های آن می توان به موارد زیر اشاره کرد :
۱- سببیه : مانند :
لَه أیادٍ علیَّ سابغه أُعَدَّ مِنها و لا أُعَدِّدُها
او را دستهایی بخشنده است که من جزء آنها هستم لذا نمی توانم آنها را برشمارم .
۲- مسببیه : مانند : « و یُنَزِّلُ لَکُم مِن السَّماءِ رزقاً » ( غافر : ۱۳ )
۳- جزئیه : مانند:
کَم بَعثنا الجیشَ جرّا راً وَ أرسَلنا العُیونــا
چه لشکر بزرگی تدارک دیدیم در حالیکه بر زمین کشیده می شد و چشمهایی ( جاسوسهایی) فرستادیم .
۴- کلیه : مانند : « جَعَلوا أصابعَهُم فی آذانِهم » ( البقره : ۱۹ )
۵- اعتبار ما کان : مانند : « وَ آتوُا الیتامی أموالَهم » ( النساء : ۲ )
۶- اعتبار ما یکون : مانند : « وَ لا یَلِدُوا إلّا فاجِراً کُفّاراً » ( نوح : ۲۷ )
۷- محلیّه : مانند : « فلیدعُ نادیه » ( العلق : ۱۷ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم