پوشش گیاهی مهمترین عامل تأثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستم­های طبیعی است. مشکل اصلی در احیایی بیولوژیک مراتع و مبارزه با مباحث بیابان­زایی و فرسیاش خاک، انتخاب گونه­ های گیاهی مناسب برای مناطق در دست احیا می­باشد. استان کرمانشاه دارای مراتع خوب و جنگل­های فراوانی است. این مناطق طبیعی بخاطر تغیرات اقلیمی، بیماری های گیاهی، چرای زود رس و بی­رویه، آتش سوزی و غیره در حال نابودی و تخریب می­باشند که می­توان به عنوان یک مساله بیابانزایی به آن پرداخت. در این تحقیق هدف شناخت عوامل اقلیمی تاثیر گذار در رشد و پراکنش گونه­ های گیاهی غالب استان کرمانشاه می­باشد. برای شناخت و بررسی پارامترهای اقلیمی در استان کرمانشاه ابتدا اقدام به تهیه پایگاه داده ­های اقلیمی مرکب ۱۵ عنصر اقلیمی به تفکیک ماه، سالانه و فصلی از ۲۶ ایستگاه داخل و خارج استان که با اقلیم و پوشش گیاهی منطقه در ارتباط هستند، انتخاب گردید. سپس با بهره گرفتن از روش­های درونیابی و اندازه شبکه سلولی مناسب داده ­های نقطه­ای به داده ­های پهنه­ای تبدیل گردید و با روش کرزانوفسکی و ضریب پروکراستس حجم داده ­ها کاهش پیدا کرد. به منظور کاهش حجم داده ­ها و شناسایی مهمترین عامل­های تاثیر گذار از آنالیر تحلیل عاملی استفاده شد. همچنین تحلیل خوشه­ای جهت پهنه بندی مناطق همگون بکار گرفته شد. سپس نقشه پوشش گیاهی منطقه با نقشه امتیازات عاملی تطبیق داده شد و امتیازات عاملی ۴ گونه مرتعی و جنگلی غالب منطقه تعیین گردید. نتایج نشان می­دهد که مناسب­ترین روش برای درونیابی داده ­های اقلیمی روش کرجینگ و مناسب­ترین اندازه شبکه سلولی ۶ کیلومتری است. داده ­های اقلیمی به تعداد ۶۲۲ نقطه در سطح استان تعمیم داده شد. با روش کرزانوفسکی مهمترین و موثرترین متغیرهای هواشناسی به تعداد ۱۰۶ متغیر اقلیمی انتخاب شدند. تحلیل عاملی نشان داده که ۴ عامل اصلی دمای گرمایشی، بارش، بارش زمستانه و باد به ترتیب ۹/۴۷، ۷/۲۳ ۸/۸ و ۷/۶ که ۱۶۸/۸۷ درصد از واریانس کل داده ­ها را به خود اختصاص می­ دهند. با بهره گرفتن از امتیاز عاملی ۴ عامل اصلی و آنالیز خوشه­ای استان کرمانشاه به هفت منطقه اقلیمی: اقلیم بسیار گرم و خشک، اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک، اقلیم مرطوب نیمه سرد، اقلیم سرد و نیمه مدیترانه­ای، اقلیم نیمه سرد مدیترانه­ای، اقلیم سرد و نیمه خشک، اقلیم سرد و نیمه خشک بادی، پهنه بندی شد. در نامگذاری مناطق اقلیمی استان کرمانشاه از عامل دمای گرمایشی به عنوان تاثیر گذارترین عامل استفاده شد و تنها در اقلیم مرطوب نیمه سرد عامل بارش نقش تعیین کننده ­ای در نامگذاری منطقه داشت. با بهره گرفتن از امتیازات عاملی و پارامترهای اولیه اقلیم رویشی گونه­ های Festuca ovina، جنگل­های استان، tomentellus Bromos و Hordeom bulbosa بررسی شد که نشان داد گونه Festuca ovina در دو ناحیه اقلیمی سرد مدیترانه­ای و سرد نیمه مرطوب بادی گسترش پیدا کرده است همچنین آستانه تحمل بارش بسیار بالا و دمای مناسبی دارد و در مناطق مختلف با بارش­های متفاوت گسترش می­یابد. آستانه تحمل دمای گونه­ های درختی بلوط بالا بوده در نتیجه می­توان عامل دما را بعد از عامل بارش به عنوان دومین عامل کنترل کننده گسترش گونه­ های جنگلی در استان کرمانشاه عنوان کرد. آستانه تحمل دمای گونه tomentellus Bromos بسیار زیاد بوده و متوسط بارش بیشتر از ۵۰۰ میلی متر در سال لازم می­باشد تا این گونه بتواند به عنوان گونه غالب و یا گونه همراه در منطقه گسترش پیدا کند. عامل اصلی تاثیر گذار در رویش گونه Hordeom bulbosa عامل­های بارش می­باشند و عامل دما در درجه اهمیت بعدی قرار دارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کلمات کلیدی: اقلیم رویشی، تحلیل عاملی، آنالیز خوشه­ای، کرجینگ، پروکراستس، کرمانشاه
فصل اول
مقدمه
کلیات
محیط زندگی بشر در هر قسمت از کره زمین در نتیجه پاره­ای عوامل جغرافیایی بوجود می ­آید که هر یک به نوبه خود در شئون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بالاخره تمدن ساکنین آن محیط تاثیر دارد. عوامل عمده­ای که محیط زندگی انسان را به وجود می­آورند عبارتند از موقعیت جغرافیایی وضع پستی و بلندی زمین، دوری یا نزدیکی دریا، جنس خاک و آب و هوا، در میان این عوامل پیوستگی خاصی وجود دارد چنانچه مطالعه و تحقیق درباره هر یک از آنها بدون توجه به مابقی غیر مقدور و یا مشکل به نظر می ­آید. تاثیر آب و هوا در زندگانی بشر به مراتب بیشتر از سایر عوامل جغرافیایی است زیرا نه تنها وجود نباتات و حیوانات بسته به آب و هواست بلکه سلامت و ادامه حیات خود انسان رابطه نزدیکی با وضع اقلیمی محیط او دارد [۴۰].
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و صنعتی شدن و تغییراتی که انسان بر کره زمین ایجاد کرده یک نوع عدم تعادل در طبیعت بوجود آمده است. این بی­تعادلی ایجاب می­ کند که مطالعات آب و هوای و اقلیمی منطقه متفاوت از قبل باشد. در دورانهای گذشته مطالعات بیشتر تحت تاثیر عوامل و عوارض طبیعی و جغرافیایی از قبیل ارتفاع، دوری و نزدیکی به دریا، عرض جغرافیایی و … تعیین می­شد که در مقیاس­های وسیع تغییرات زیاد پیدا نمی­کردند. واحدهای صنعتی در یک حوضه آبخیز می ­تواند باعث تغییرات چشم گیری در کل حوضه آبخیز، بخصوص در آب و هوا و اقلیم آن حوضه ایجاد کند. این تغییرات باعث متمایز شدن این حوضه از حوضه­های مجاور خود می­گردد بر همین اساس مطالعات آب و هوا و اقلیم در مقیاس­های کوچکتر صورت بگیرد.
عوامل هواشناسی از قبیل بارش، دما، رطوبت، باد و … می­باشند. ورودی به یک سیستم طبیعی از نظر هیدرولوژی بارش و خروجی آن به صورت تبخیر و تعرق است که از عوامل مهم هواشناسی محسوب می­گردد. اقلیم نیز در واقع یک مفهوم توصیفی است و می­توان آن را متوسط وضعیت هوا در یک منطقه در دراز مدت دانست. اقلیم شناسی وضعیت کلی جو را به صورت منطقه­ای و یا دوره­ای مورد برسی قرار می­دهد. بنابراین مهم ترین و اصلی ترین عوامل موثر در ورودی و خروجی یک واحد هیدرولوژیکی که همان حوضه آبخیز می باشد آب و هوا می باشد. از این رو مطالعات آب و هواشناسی و شرایط جوی حاکم بر حوضه در مطالعات منابع طبیعی و کشاورزی اهمیت زیادی دارد زیرا این عوامل سایر پارامترها را هم تحت تاثیر قرار می دهند.
پوشش گیاهی مهمترین عامل تأثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستم­های طبیعی است. بررسی و مطالعه روابط بین پوشش گیاهی و عامل­های محیطی به شناخت عوامل مؤثر بر رشد و استقرار گونه­ های گیاهی و همچنین شناسای رویشگاه­ها کمک می­ کند. اقلیم به شرایط آب و هوایی یک منطقه جغرافیایی نظیر دما، رطوبت، فشار اتمسفر، باد، بارش و سایر مشخصه‌ های هواشناسی در مدت زمانی نسبتاً طولانی نسبت داده می‌شود. در هواشناسی معمولا شرایط حال حاضر آب و هوا مورد بررسی قرار می‌گیرد در حالی که در اقلیم‌شناسی مشخصه‌ های درازمدت آب و هوا مورد توجه ‌است.
تقریبا تمام فعالیت‌های پوشش گیاهی برای تداوم چرخه زندگی بطور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر آب و هوا و اقلیم[۱] قرار می­گیرد. روش اصلی مطالعه در اقلیم شناسی، جمع نگری یا کلی نگری می‌باشد. یعنی برای مطالعه هر بخش از کره زمین محققین اقلیم شناس تمام ویژگی‌های آن مکان را در ارتباط با یکدیگر و به صورت مجموعه مرتبط بررسی می‌کنند. در مطالعه اقلیمی داده‌های لازم در خصوص عناصر سازنده اقلیمی مانند: دما، بارش، تبخیر و تعرق و سایر عوامل اقلیمی جمع‌ آوری شده و در جهت شناسایی استعدادها و توان‌های اقلیم‌های روی زمین و عملکرد این اقالیم در چرخه حیات برای زندگی انسان و پوشش گیاهی بکار گرفته می‌شوند. در تعیین اقلیم یک منطقه در گذشته از عوامل و عوارض طبیعی و جغرافیایی از قبیل ارتفاع، دوری و نزدیکی به دریا، عرض جغرافیایی و غیره استفاده می­شده است که در مقیاس‌های وسیع تغییراتی چندان زیادی پیدا نمی‌کردند [۳۰]. اما امروزه این مطالعات در مقیاس‌های کوچکتر و دقیق تر با بررسی تعداد پارامترهای بیشتری صورت می گیرد تا بتوان تاثیرات اقلیم بر طبیعت را دقیق‌‌تر بررسی نمود که به اقلیم خرد[۲] معروف است. هر نوع اقلیمی، وضعیت گیاهان و پوشش گیاهی هر منطقه ای را تعیین می کند. یعنی پوشش گیاهی هر منطقه ای متاثر از اقلیم حاکم بر آن است و شدیدا تحت تاثیر آن قرار می­گیرد. همچنین عوامل آب و هوایی به صورت کمی و کیفی در رشد و نمو گیاهان تاثیر دارند به طوری که از لحاظ کمی باعث سرعت بخشیدن یا عدم رشد گیاهان می‌گردد و میزان زی‌توده را به اندازه قابل توجهی تغییر می‌دهد و به طور کیفی نیز محیط را برای توسعه و گسترش برخی از گونه­ های گیاهی مساعدتر ساخته و برای برخی محدودیت ایجاد می کند [۴۳]. اقلیم شناسان از طرفی متوجه عدم کارایی میانگین­های آب و هوایی در موارد کاربردی شده، از طرف دیگر با روش های استفاده از کامپیوتر آشنا شدند. این عوامل سبب شد که آب و هواشناسان میزان تشابه بین نقاط مختلف را به کمک کامپیوتر خیلی دقیق اندازه ­گیری و نتیجه را با بهره گرفتن از مدلهای آماری متعدد، طبقه ­بندی کنند [۳۸].
به نظر ریتیرتو[۳] و کاربلریا[۴] (۱۹۹۲) در مقیاس جهانی، اقلیم به طور معمول، مهمترین کنترل کننده توزیع جغرافیایی گونه­ های گیاهی در نظر گرفته میشود. بقیه عامل­ها مانند خاک، توپوگرافی، عاملهای تاریخی و انسانی که مقیاس کوچکتری دارند، بدون شک مهم­اند، ولی از درجه اهمیت کمتری برخوردار می­باشند. بر خلاف اهمیت اقلیم که به عنوان عاملی شاخص در توزیع پوشش گیاهی موثر است، تحقیقات اکولوژیکی زیادی در این زمینه انجام نشده است. به همین منظور بایستی اقداماتی در این زمینه صورت پذیرد که میتوان به یافتن مشکلات موجود در توصیف اقلیم این مناطق و افزایش ایستگاه­های اقلیمی اشاره کرد [۹۴].
روش طبقه بندی اقلیمی همراه با پوشش گیاهی، شاید ساده‌ترین روش برای مرتبط ساختن الگوهای پراکنش گیاهی در سطح کره زمین باشد [۳۹]. با توجه به اینکه هر جامعه گیاهی در یک اقلیم خاص رشد و گسترش پیدا می‌­کند، لذا ضرورت دارد که اقلیم­های خرد با بهره گرفتن از پارامترهای هواشناسی و پوشش گیاهی در یک منطقه تعیین گردد.
اهداف تحقیق
۱- تعیین عناصر اقلیمی موثر بر گسترش چند گونه گیاهی مرتعی غالب استان کرمانشاه.
۲- پهنه بندی اقلیم رویشی گونه‌های گیاهی مرتعی غالب استان کرمانشاه.
۳- تهیه برخی لایه­ های اطلاعات اقلیمی استان کرمانشاه برای افزایش بانک اطلاعاتی اقلیم کشاورز و منابع طبیعی به منظور بهره برداری بهینه و پایدار از منابع موجود.
ضرورت پژوهش
پوشش گیاهی مهمترین عامل تأثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستم­های طبیعی است. اهمیت فراوان گونه­ های گیاهی در حفظ آب و خاک و همچنین نداشتن اطلاعات اطلاعات کافی در خصوص آنها، ضرورت شناخت سرشت و نیازهای اکولوژیک این گونه­ ها را روشن می­سازد تا علاوه بر افزایش دانش پایه، اطلاعات این گونه­ ها جهت مدیریت منابع طبیعی در اختیار مدیران قرار گیرد. مشکل اصلی در احیایی بیولوژیک مراتع و مبارزه با مباحث بیابان­زایی و فرسیاش خاک انتخاب گونه­ های گیاهی نامناسب برای مناطق در دست احیا می­باشد. هر منطقه شرایط اقلیمی و خاکی خاص خود را دارا می­باشد که بایستی با توجه به شرایط منطقه گونه گیاهی مناسب را انتخاب نمود تا بتوان به اهداف مورد نظر در احیا دست یافت.
استان کرمانشاه دارای مراتع خوب و درخور توجه است. ساکنین این استان از گذشته­ های دورزندگی کوچ نشینی توأم با معیشتی بر اساس دامداری داشته اند، این استان از مناطق عمده ایران در امر دامپروری به شمار می ­آید. دره‌های مناطق غربی تا جنوب شرق استان کرمانشاه یعنی ارتفاعات اورامانات تا زردلان و هلیلان پوشیده از جنگل است. گونه­ های مرتعی استان از لحاظ داویی و صنعتی حائز اهمیت هستند که نقش تعیین کننده ­ای در اقتصاد ساکنین این استان دارد و می­توان با بررسی دقیق­تر شرایط اکولوژیک این گونه­ های گیاهی شرایط را برای بهره ­برداری هرچه بهتر آنها فراهم نمود که در راستای آن اقتصاد ساکنین این مناطق نیز بهبود می­یابد. این مناطق بخاطر تغیرات اقلیمی، بیماری­های گیاهی، چرای زود رس و بیروه، آتش سوزی­های عمدی و غیره در حال نابودی و تخریب می­باشند که می­توان به عنوان یک مساله بیابانزایی به آن پرداخت. شناخت درست از منطقه و همچنین گونه­ های بومی منطقه می ­تواند کارشناسان را در امر مدیریت و کنترل مسائل بیابان زایی کمک کند. پوشش گیاهی هر منطقه ای متاثر از اقلیم حاکم بر آن است و شدیدا تحت تاثیر آن قرار می­گیرد. پهنه بندی و تفکیک مناطق همگون اقلیمی امکان مدیریت بهتر و کاراتری را فراهم می­ کند. شناخت پوشش گیاهی منطقه، تعیین عوامل اقلیمی موثر بر گونه­ های گیاهی، شناسایی عوامل موثر بر کاهش تولیدات عرصه ­های طبیعی در زمان­های مختلف و شناخت محدودیت­های اقلیمی گونه­ های گیاهی می ­تواند متخصصین را در استفاده هر چه بهتر این گونه­ ها برای احیا بیولوژیک مراتع و مباحث بیابانزدایی، همچنین جهت اهلی نمودن گونه­ های وحشی برای مصارف دارویی و صنعتی کمک می­ کند.
فصل دوم
بررسی منابع
پیشینه اقلیم رویشی
بررسی­های همبستگی اقلیم با پوشش گیاهی سابقه طولانی دارد. وایزمن[۵] (۱۹۴۸)، پراکندگی جهانی اقلیم را در ارتباط با پوشش گیاهی بررسی کرده است. سیستمی که او پایه‌گذاری کرده بر مبنای روش کوپن استوار می­باشد. در این مطالعات براساس دما، ۵ منطقه حرارتی در جهان تعیین می‌شود که با هم پوشانی پراکندگی بارندگی و رژیم حرارتی به مناطق فرعی­تری تقسیم می‌گردد. در مطالعات با مقیاس کوچکتر شبه قاره­ای استینر (۱۹۶۵) پهنه بندی اقلیمی ایالات متحده آمریکا را انجام داده که با بهره گرفتن از روش آماری تحلیل عاملی[۶] اجرا شده است. نتایج این پژوهش نشان می­دهد ۴ عامل رطوبت، آشفتگی جوی، بری بودن و قابلیت دمایی ۶/۸۸ درصد از پراش را توجیه می­ کند [۹۹]. این مطالعات در مقیاس های کوچکتر کشوری و یا استانی در اقصی نقاط دنیا انجام شده که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره می گردد. در این مطالعات سعی شده که رابطه پراکندگی گونه­ ها با فاکتورهای اقلیمی بصورت علم روز و با بهره گرفتن از مدل­های ریاضی تعریف گردند [۱۳،۳۴،۳۶،۱۱۲و…].
مقدم (۱۳۷۷) معتقد است هر اقلیمی، وضعیت پراکندگی گونه­ های گیاهی و اجتماعات گیاهی مناطق مختلف را تعیین می کند. همچنین عوامل آب و هوایی به صورت کمی و کیفی در رشد و نمو گیاهان تاثیر گذارند. به‌طوری که از نظر کمی باعث سرعت یا عدم رشد گیاهان شده، میزان محصول را به میزان قابل توجهی تغییر می‌دهد و به‌صورت کیفی نیز محیط را برای توسعه تعدادی از گونه ها مساعدتر ساخته و برای برخی گونه ها حیطه رشد را محدودتر می کند.
از طرفی علیزاده و همکاران (۱۳۸۸) گزارش کرده اند که ساده‌ترین و ابتدای‌ترین طبقه‌بندی آب هوایی بر اساس دمای هوا بوده است. در این سیستم سه نوع آب و هوا در سطح دنیا متمایز است که عبارتند از: آب و هوایی تروپیک، آب و هوایی معتدل و آب و هوایی قطبی [۳۰]. هیل (۱۹۹۱) بیان می­ کند که اقلیم در تعیین و توزیع گونه­ های غالب منطقه نقش عمده دارد [۶۲] و در طول سالهای گذشته در انگلستان طبقه‌بندی‌های بیوکلیماتیک[۷] مختلفی در زمینه تیپ‌های مختلف گیاهی و یا بایومی[۸] صورت گرفته است [۵۸،۶۱،۶۲].
یکی از مشخصات عمده مناطق خشک[۹] و نیمه‌ خشک[۱۰]، اقلیم آن است که موجبات پیدایش انواع معینی از پستی بلندی، خاک، فون و فلور می‌شود به‌طوری که از نظر این ویژگی‌ها آن را بطور کامل از مناطق مرطوب[۱۱] متمایز می‌سازد. از آنجایی که خشکی تابعی از مقدار بارندگی، درجه حرارت و تبخیر است، بنابراین هرگونه طبقه‌بندی که فقط شامل یکی از این عوامل باشد، نمی‌تواند مبین واقعیت اقلیمی منطقه باشد [۱۰].
مطالعات حلقه­های رشد درختان نشان داده که رشد سالیانه درخت در طول بهار و تابستان هر سال در جنگل‌ها بستگی به درجه حرارت در زمستان قبلی دارد. مطالعه این حلقه ها همبستگی مثبت بین عرض حلقه­های رشد درخت و درجه حرارت درزمستان را نشان میدهد [۱۰۹].
پابو (۱۳۴۸) کارشناس فائو، اقالیم رویشی کشور را در مقیاس کلان به سه اقلیم خزری، ایران – تورانی و بلوچی تفکیک کرد [۵]. ترابی و جهانبخش (۱۳۸۰) با بهره گرفتن از روش های تحلیل خوشه­ای و طبقه بندی اقلیمی که با بهره گرفتن از داده ­های ۴۱ ایستگاه هواشناسی در دوره آماری ۳۰ ساله (۱۹۶۶-۱۹۹۵) انجام گردید، پنج منطقه اقلیمی به اسامی معتدل خزری، سرد کوهستانی، گرم و نیمه خشک، گرم و خشک و گرم خشک ساحلی معرفی نمود [۶].
فرج زاده (۱۳۹۰) همبستگی [۱۲]NDVI را با رطوبت نسبی میانگین و حداکثر و دمای حداکثر بررسی کرده و همبستگی بالاتر آنرا در شرایط مورد مطالعه گزارش کرده است، در حالیکه مقدار NDVI با بارش و دمای حداقل همبستگی پایین­تری دارد و چنین بیان کرده که هر چه عنصری دارای توزیع یکنواخت تر مکانی باشد، تاثیر آن در پیش بینی مقدار NDVI بیشتر است. همچنین توضیح داده که تاثیر آب و هوای فصل گرم بر روی NDVI بیشتر از فصل سرد بوده است (۱۸). برخی از محققین معتقداند که همبستگی بالایی بین NDVIو مقدار بارش باران در مناطق خشک وجود دارد، اما همبستگی بین NDVIو دما کمتر ولی معنی­دار ارزیابی شده است [۶۷،۹۵،۱۰۸]. همچنین مطالعات نشان داده که همبستگی مثبتی بین NDVI با بارش و تبخیر‌و‌تعرق وجود دارد در حالی که همبستگی بسیار ضعیف با دما در بیوم و زیست بایوم­ها برقرار است که تائید کننده مطالعات قبلی است [۱۱۴]. بدین ترتیب می­توان نتیجه گرفت که NDVI که جهت مطالعات پوشش گیاهی است و از طریق سنجش ازدورحاصل می گردد با فاکتورهای مختلف اقلیم شناسی همبستگی دارد و تغییرات عوامل اقلیمی را می توان با آن بررسی نمود.
به دنبال روند تکامل روش­های آماری در تخمین ذخایر معدنی به ویژه براساس پژوهش­های محققینی از قبیل سیشل و کریگ، ماترون (۱۹۶۲) با انتشار مقاله­ای پایه­ های زمین آمار را بنا نهاد. اگر چه عمده زمینه ­های رشد و توسعه زمین آمار در مساله تخمین ذخایر معدنی بوده است ولی در زمینه ژئوشیمی، زمین شناسی، ژئوفیزیک، مکانیک سنگ، تخمین مخازن نفت، اقلیم شناسی، هیدرولوژی و منابع آب نیز تحقیقات کاربردی جامعی انجام شده است. امروزه استفاده از روش­های درونیابی در بسیاری از علوم زمین کاربرد دارد. رواج استفاده از سیستم­های اطلاعات جغرافیایی یا “ساج” (GIS) به استفاده گسترده­تر از این روشها کمک کرده است، زیرا امکان استفاده از این روش­ها در بسیاری از نرم افزارهای ساج وجود دارد و می­توان با بهره گرفتن از این روش­ها و با دقت مناسب نقشه­های خطوط هم ارزش را ترسیم نمود.
بررسی­های زیست اقلیمی در ایران
خداقلی و همکاران (۱۳۸۵) به بررسی گیاه-اقلیم شناختی حوضه زاینده رود پرداخته و تغییرات مکانی ۶۳ متغیر اقلیمی که از نظر رستنی­های طبیعی اهمیت دارند را با بهره گرفتن از تجزیه عاملی و تحلیل خوشه­ای بررسی کردند و بررسی ها نشان داد که ۵ عامل اول ۹۵/۹۵ درصد پراش متغیر های اولیه را بیان می­ کند که این عوامل عبارت بود از بارش، دمای گرمایشی، جهت و سرعت باد، بارش تابستانه و غبار که به ترتیب ۱/۳۵ ، ۸/۲۶ ، ۵/۱۷ ، ۲/۱۱ ، ۴/۵ درصد از پراش را تعریف می­ کنند و در نهایت حوضه زاینده رود به ۸ پهنه اقلیم رویشی تفکیک، ترسیم و نامگذاری شده است [۱۳].
قطره سامانی (۱۳۸۳) پهنه­ بندی اگروکلیماتولوژیک استان چهارمحال و بختیاری را از نظر قابلیت کشت گردو با بهره گرفتن از سیستم ساج GIS[13] مورد بررسی قرار دادند و در این بررسی چنین استنتاج نموده ­اند که عامل محدودیت رشد گردو دما است. با توجه به نیاز دمایی درخت گردو در استان چهارمحال و بختیاری با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه­های هم دما (حداقل، حداکثر و میانگین) رسم و مناطق مناسب جهت کشت را تعیین و مشخص نمود که کشت گردو در مناطق مرکزی و شمال استان مناسب بود. در جنوب استان گرمای تابستان و در منطقه شمال غرب استان سرمای زمستان و بهار از عوامل محدود کننده تولید گردو شناخته شد [۳۶].
مطالعات یغمایی و همکاران (۲۰۰۹) نشان می دهد که عناصر آب و هوایی به تناسب موقعیت جغرافیایی، در مناطق مختلف به شدت متفاوتی نمایان می‌شوند به گونه‌ای که در هر ناحیه ای معمولا یک عنصر‌، نمود آشکار منطقه را شکل داده و بقیه عناصر در درجات بعدی اهمیت قرار می­گیرند. بررسی تحلیل عاملی در استان اصفهان نشان می‌دهد که عامل بارش در غرب استان عامل غالبی است در صورتی که دما در شرق اصفهان بیشترین تاثیر را دارد. در این تحقیق با بهره گرفتن از تحلیل عاملی و تحلیل خوشه­ای، ۷ اقلیم زیستی در استان اصفهان شناسایی و نامگذاری و تیپ گیاهی شاخص در هر یک از این اقلیم ها معرفی شد [۱۱۲].
به منظور بررسی تاثیر عوامل اقلیمی بر گسترش تیپ­های جنگلی استان چهارمحال و بختیاری، یغمائی و همکاران (۱۳۸۸) تعداد ۷۱ متغیر اقلیمی را که از نظر شرایط اکولوژیک گونه های جنگلی، اهمیت بیشتری داشتند، انتخاب کرده و با روش تحلیل عاملی، عوامل موثر بر پراکنش این گونه­ ها شناسایی و معرفی شد. این عوامل که ۸۲/۹۱ درصد از واریانس متغیرها را بازگو می­ کنند، عبارتند از: دمای گرمایشی، بارش و تابش. تاثیر هر یک از این عوامل و نیز متغیرهای اولیه اقلیمی بر پراکنش تیپ­های شاخص جنگلی استان مزبور، بررسی شد [۴۸].
خداقلی و همکاران (۱۳۸۶) به منظور تعیین اقالیم رویشی حوضه آبخیز کارون، تعداد ۵۲ متغیر اقلیمی را با روش تحلیل عاملی و تجزیه خوشه­ای پهنه بندی کردند این بررسی نشان داد ۵ عامل اول ۲۶/۹۴ درصد از پراش متغیرهای اولیه را داردکه این عوامل عبارتند از: ۱) دما، ۲) بارش، ۳) بارش بهاره و برف، ۴) باد و۵) رطوبت نسبی که به ترتیب ۸/۴۳، ۹۶/۲۶، ۳/۱۳، ۱۵/۵ و ۱/۵ درصد از تغییرات را نشان می دهند و نتایج تحلیل خوشه ای با روش سلسله مراتبی وارد، نشان داد که حوضه آبخیز کارون با مساحت ۴۲۷۵۴۰۰ هکتار دارای ۹ پهنه اقلیم رویشی مختلف با پتانسیل و استعداد متفاوت می باشد [۱۴].
حیدری و علیجانی (۱۳۷۸) در یک تحقیق ارزشمند، با بهره گرفتن از ۴۹ متغیر اقلیمی با روش تحلیل عاملی و تجزیه خوشه­ای اقالیم ایران را پهنه بندی کردند. ایشان رطوبت، دما و جهت گیری باد را به عنوان سه عامل اصلی موثر در اقلیم ایران دانسته و نهایتا ۶ ناحیه اقلیمی و ۱۲ زیر ناحیه اقلیمی شناسائی کردند [۱۱].
مسعودیان (۱۳۸۳) با بهره گرفتن از ۲۷ عنصر اقلیمی در مقیاس سالانه با روش تحلیل عاملی و تجزیه خوشه­ای نواحی اقلیمی ایران را مشخص کرد. بر اساس این تحقیق اقلیم ایران متاثر از ۶ عامل اصلی گرما، نم و ابر، بارش، باد، غبار و تندر می باشد. مسعودیان نهایتا ۱۵ ناحیه اقلیمی را شناسائی و تفکیک نمود. مسعودیان به بررسی پراکندگی جغرافیایی بارش در ایران به روش تحلیل عاملی دوران یافته پرداخت، در این بررسی که به روش تحلیل عاملی دوران یافته انجام گرفت آشکار گردید که در ایران سه قلمرو پر بارش وجود داردتحقیقاتی نیز در ارتباط با هم اقلیمی برخی گونه­ های زراعی در کشور انجام گرفته است که می توان به کمالی و کوچکی (۱۳۸۹)، کمالی و همکاران (۱۳۸۷)، مظفری و صادقیان (۱۳۹۰) اشاره نمود [۴۲].
فاطمی آذرخوارانی و همکاران (۱۳۹۱) در بررسی زیست اقلیم گیاهی گونه قیچ صحرایی در استان اصفهان با بهره گرفتن از تحیلی عامل تعداد ۶۸ متغیر اقلیمی را به ۴ عامل اصلی کاهش دادند، که دمای سرمایشی، بارش، ابرناکی و باد تعیین شدند و به ترتیب ۴۵/۳۴, ۴۳/۷۹,۲۹/۱۱ و ۰۷/۹ درصد واریانس کل متغیرها را به خود اختصاص میدهند. عامل ابرناکی به دلیل نزدیکی این ناحیه به تپه­های شنی مرکز کشور بوده که میزان گرد و غبار این منطقه را افزایش می­دهد [۳۳].
خان حسنی و همکاران (۱۳۷۶) ویژگیهای بوم شناختی و جنگلشناسی مناطق جنگلی استان کرمانشاه را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق با بهره گرفتن از نقشه اقلیم تهیه شده به روش دمارتن اصلاح شده، محل پراکنش جنگلهای استان در اقلیمهای مختلف از راه تطبیق این نقشه با نقشه­های توپوگرافی و دیگر نقشه­ها تعیین و در نهایت ۱۳ منطقه جنگلی در ۶ اقلیم استان مشخص شد [۱۲].
زارع چاهوکی (۱۳۸۰) در بررسی عوامل محیطی تأثیرگذار بر پراکنش تیپ­های رویشی مراتع پشتکوه استان یزد دریافت که پراکنش تیپهای Artemisia aucheri و Artemisia sieberi تحت تأثیر عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و بافت خاک قرار می­گیرد. نتایج تحقیق نشان داد که گونه Artemisia aucherاز ارتفاع ۲۴۰۰ متر به بالا بر روی اراضی به نسبت شیبدار و در خاک­هایی با بافت سبک و سنگریزه­دار گسترش دارد. این در حالی است که گونه Artemisia sieberi در محدوده ارتفاع ۲۱۰۰ تا ۲۴۰۰ متری بر روی اراضی به نسبت مسطح با بافت متوسط و خاکهایی با املاح زیادتر از رویشگاهArtemisia aucheri مستقر شده است [۲۲].
خوشحال و همکاران (۱۳۸۵) از گروه بندی خوشه­ای در پهنه بندی زیست اقلیم انسانی اصفهان استفاده کرده است. در این پژوهش بهترین روش طبقه بندی زیست اقلیمی برای استان اصفهان روش گیونی تشخیص داده شده و براساس روش مذکور استان اصفهان به پنج منطقه زیست اقلیم انسانی مجزا طبقه بندی گردید [۱۶].
برادران راد (۱۳۷۸) با بهره گرفتن از روش سلیانوف و بکارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی شمال غرب ایران را از نظر اقلیمی پهنه بندی کرده است [۴]. رضیئی و عزیزی (۱۳۸۸) مناطق همگن بارشی در غرب ایران را تعیین کرده ­اند. در این پژوهش میانگین ۹ متغیر وابسته به بارش در دوره آماری ۱۹۶۵ تا ۲۰۰۰ را برای ۱۴۰ ایستگاه هواشناسی پراکنده در سطح منطقه محاسبه و مورد استفاده قرار داد. متغیرهای یاد شده به کمک روش تحلیل مؤلفه­ های اصلی (با آرایه R) به چهار مؤلفه کاهش و با بهره گرفتن از چرخش واریماکس چرخش داده شدند. سپس با بهره گیری از روش خوشه بندی سلسله مراتبی به شیوه “وارد” ایستگاههای مورد بررسی در این تجزیه و تحلیل، بر مبنای مقادیر نمرات استاندارد آنها در مؤلفه­ های بدست آمده گروه بندی و به این ترتیب غرب ایران به چهار زیر منطقه همگن بارشی تقسیم شد [۲۰].
ساکی ( ۱۳۸۷) به منظور ارائه طرح­های معماری مناسب و هماهنگ با اقلیم را بررسی و حوضه­های اقلیمی استان لرستان را تعیین کرده است. وی ابتدا حوضه­های اقلیمی استان لرستان را مشخص نموده و سپس معماری همساز با اقلیم هر حوضه را براساس روش تحلیل عاملی و خوشه بندی تعیین کرده است [۲۵].
ثقفیان و همکاران (۱۳۸۴) اثر تراکم ایستگاه و تفکیک منطقه­ای در برآورد توزیع مکانی بارندگی روزانه را بر روی بارندگی جنوب غرب ایران مورد بررسی قرار دادند. آنها نتیجه گرفتند که در مجموع روش TPSS مناسبتر می­باشد. ولی با توجه به نزدیک بودن دقت روش­ها، انتخاب نهایی روش مناسب را به هدف و زمان محاسبه وابسته معرفی کرده ­اند [۸].
به طور یقین بخش کشاورزی بیشترین ارتباط و تاثیر پذیری را از شرایط محیط اطراف و به خصوص اقلیم دارد، به گونه ­ای که ویژگیهای اقلیمی مثل پتانسیل­ها و محدودیتهای اقلیمی در بلند مدت، منجر به تعیین الگوی کشت و توجیه پراکنش گونه­ های گیاهی مختلف شده است. متاسفانه بخش کشاورزی به دلیل سرعت و قدرت کم تطابق، بیشترین تاثیر را از تغییرات اقلیمی متحمل خواهد شد. پیش بینی می­ شود در اثر تغییرات اقلیمی و گرم شدن هوا، مناطق جنگلی در نیمکره شمالی به سمت شمال سوق پیدا کنند. بنابراین جغرافیای کشاورزی در این مناطق، تحت تأثیر تغییر اقلیم قرار می­گیرد [۳۹].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...