سازی بهترین اطلاعات موجود برای اتخاذ تصمیم ­گیری­های مناسب در سطح وسیعی از علوم، گسترش یافته است که مدل شبکه‌ی تصمیم ­گیری بیزین یکی از مدل‌هایی است که برای ایجاد انواع مختلف سیستم­های تصمیم ­گیری مورد استفاده قرار گرفته است. شبکه‌های باور بیزین (Bayesian Belief Networks) یا به طور مخفف BBNS با عناوین دیگری نظیر شبکه‌های اعتقادی، شبکه‌های بیز و شبکه‌های احتمالی معمولی نیز شناخته می­شوند[۱۱۸]. این مدل می تواند تا حدی عدم اطمینان­های موجود در نتایج ارزیابی را تعیین و با تولید نقشه، توان ریسک بیابان­زایی با شدت­های متفاوت بیان کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این شبکه‌ها در طیف گسترده‌ای از مسائل، از تجزیه و تحلیل داده‌های متنی گرفته تا تشخیص طبّی استفاده می شوند [۴۸]. استفاده از این روش منجر به سهولت درک روابط علت و معلولی میان متغیرها شده و می ­تواند با سایر ابزارهای‌ تحلیلی برای تصمیم‌های مدیریتی ترکیب شده و ابزارهای پشتیبانی تصمیم‌گیری را ایجاد کنند[۹۸].
شبکه‌ی تصمیم‌گیری بیزین، روشی سودمند است که می تواند اطلاعات و داده‌های کمی را به خوبی با دانش کیفی کارشناسی تلفیق نماید [ ۸۸ ، ۶۵ و ۶۶].از طرفی دیگر، این شبکه ها را می­توان به عنوان هوش مصنوعی قلمداد کرد. تکنیک‌های مدل‌سازی بیزین دارای ویژگی‌هایی هستند که آنها را برای پرسش­های تحلیلی و مدیریتی داده‌های جهان واقعی، کاربردی و مفید ساخته است [۱۱۸].
در این تحقیق ابتدا با بهره گرفتن از مدل مدالوس شاخص ­ها و معیارهای مهم در بیابان­زایی منطقه مطالعاتی شناسایی و ارزیابی شده و سپس با بهره گرفتن از شبکه ­های باور بیزین به بررسی و ارزیابی معیار­های مدل مدالوس پرداخته خواهد شد. و در نهایت یک مدل کلی طراحی می­ شود که عوامل مهم در ایجاد بیابان­زایی را به شکل علی معلولی می ­تواند نشان دهد تا با بهره گرفتن از آن بتوان اعمال روش های مدیریتی را در جلوگیری از روند بیابان­زایی منطقه بررسی نمود.
۱-۲- اهداف مطالعه
۱-۲-۱- اهداف اصلی

    • پهنه بندی وضعیت بیابان­زایی و تعیین مهمترین معیارها و شاخص­ های بیابان­زایی منطقه مطالعاتی با بهره گرفتن از مدل مدالوس
    • ایجاد یک ابزار پشتیبان تصمیم ­گیری با تلفیق نتایج مدل مدالوس و روش شبکه باور بیزین

۱-۲-۲- اهداف فرعی

    • بررسی قابلیت­ مدل­های پیشنهادی در ارزیابی وضعیت فعلی بیابان­زایی در منطقه مطالعاتی

فصل دوم
تعاریف و پیشینه مطالعات
۲-۱- تعریف مفاهیم و واژه­ های کلیدی
۲-۱- ۱- مناطق خشک
در بیابان­زایی تعریفی که از مناطق خشک به عمل آمده است متکی بر تعریف یونیپ (۱۹۹۱) از خشکی است. طبق این تعریف مناطق خشک جهان نقاطی هستند که نسبت میانگین سالانه بارندگی (P) به میانگین سالانه تبخیر و تعرق بالقوه ( ETP) در آنها در یک دوره ۳۰ ساله ( بین سالهای ۱۹۵۱ – ۱۹۸۰( کمتر از ۶۵% بوده است [۲۳]. چنانچه مناطق خشک براساس آب و هوا تعریف شوند ۳۶ درصد و چنانچه براساس پوشش گیاهی تعریف شوند ۳۵ درصد سطح زمین را در بر می­گیرند [۱۱۷].
طبقه ­بندی فوق توسط میگز به نمایندگی از سازمان یونسکو صورت گرفته است. میگز طرحش را بر پایه شاخص رطوبتی قابل دسترس تورنت – وایت (Im ) بناء نهاد که به صورت رابطه ۱ بیان شده است .
رابطه ( ۲-۱ ) : ) PET Im = ( ۱۰۰ S- 60 D
که در آن PET تبخیر و تعرق پتانسیل جمع­آوری شده از داده ­های هواشناسی، S و به ترتیب D رطوبت مازاد و کمبود رطوبت براساس پایه­ای یکساله از داده ­های ماهانه است [۸۳].
۲-۱-۲- بیابان
در لغت‌نامه‌های معتبر، بیابان به مناطق خشک، بدون پوشش و عاری از سکنه تعبیر شده است، منطقه‌ای که به دلیل کمبود آب،ادامه حیات با مشکل مواجه شده و تراکم جمعیت موجودات زنده بسیار کم است [۱۵].
در فرهنگ ایران، واژه بیابان، به مناطق خشک و کم آب و علف اتلاق می­ شود، که در فارسی کهن؛ ویاپان[۵]، در فرهنگ عرب؛ صحرا[۶] و در زبان لاتین و انگلیسی معادل کلمه دِزِرت[۷] آمده است [۷].
بیابان واژه نامأنوسی در ایران و بسیاری از سرزمین­های خشک و کم­آب جهان نیست؛ ولی بیابانی­شدن (بیابان­زایی) برای بسیاری از ساکنین ایران و حتی ساکنین مناطق نیمه­خشک تا مرطوبِ جهان واژه­ای ناشناخته و حیرت­آور است [۷].
تا چند دهه قبل که نشانه­ های ناشی از فعالیت­های تخریبی انسان در طبیعت مشهود نبود و یا به طور جدی سایر منابع زیستی را تهدید نمی­کرد، کلمه بیابان معمولاً به اراضی اتلاق می­شد که براساس ساختارهای اقلیمی و زمین­ شناسی حاکم بر آن، از منابع آب و پوشش گیاهی محدودی برخوردار بودند. در این مدت نیز بیابانها و شدت بیابانی بودن اراضی نیز از دیدگاه­ های اقلیمی (هواشناسی) مورد تجزیه و تحلیل قرار می­گرفت؛ به­ طوری که غالب اقلیم­شناسان جهان بر­اساس پارامترهای اصلی اقلیمی یعنی مقدار بارش و درجه حرارت، مناطق بیابانی و غیر بیابانی را از هم تفکیک می­نمودند و یا پاره­ای از اقلیم­شناسان از جمله آمبرژه برای گویاتر نمودن ویژگی­های اقلیمی از فاکتور پوشش گیاهی آن‌ هم از دیدگاه نوع و ترکیب گونه ­ای و نه از بعد انبوهی و میزان تولید بهره می­جستند [۹].
به تعبیر دیگر، بیابان مکانی است که در آن مشکلات محیطی، زندگی انسان را با مشکل روبرو می­سازد. در بوجود آمدن شرایط بیابانی عوامل مختلف اقلیمی، زمین­ شناسی، پوشش­گیاهی، خاک­شناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی نقش خاص خود را ایفا نموده و بر یکدیگر نیز تأثیر­گذار می­باشند [۴۷].
در دستورالعمل تشخیص و نحوه واگذاری اراضی بیابانی و کویری تبصره پنج ماده ۳۴ قانون حفاظت و بهره ­برداری از جنگل­ها و مراتع، مشخصات بیابان­های ایران آمده است که:
«نسبت بارندگی به تبخیر و تعرق کمتر از ۲/۰ باشد، درصد تاج پوشش گیاهان پایای آن کمتر از ۱۰ درصد و در مناطقی که رژیم رطوبتی خاک آکوئیک است، درصد تاج پوشش آن کمتر از ۲۵ درصد باشد [۵۶].
در اینجا به تعدادی از تعاریف و معیارهای تفکیک بیابان­ها از دیدگاه اقلیم­شناسان جهان اشاره می­کنیم:
الف- تورنتوایت (۱۹۴۸): تبخیر و تعرق بالقوه ماهانه و سالانه بیشتر از بارندگی ماهانه و سالانه باشد.
ب- گوسن (۱۹۵۲): بیابان به مناطقی اتلاق می­ شود که متوسط بارندگی ماهانه آن کمتر از دوبرابر متوسط درجه حرارت ماهانه در تمام روزهای سال باشد.
ج- دومارتن (۱۹۵۴): مناطق با ضریب خشکی کمتر از پنج را جزء مناطق بیابانی می­داند.
د- آمبرژه (۱۹۵۵): بیابان به مناطقی اتلاق می­ شود که دارای ۱۲ ماه متوالی بدون بارش (خشک) باشد.
هـ- بودیکو (۱۹۵۶): بیابان به مناطقی اتلاق می­ شود که شاخص تابش هوای خشک در آن ناحیه بیشتر از سه باشد. این شاخص عبارت است از میزان تابش موجود برای تبخیر یک سطح مرطوب نسبت به میزان تابش لازم برای تبخیر میانگین سالانه بارش.
همانطور که مشاهده می­ شود تعاریف فوق تنها از دیدگاه اقلیم­شناسی به بیابان نگریسته و مفاهیم غیر مبسوط و ناقصی از مناطق بیابانی ارائه می­ دهند که بیشتر به خشکی محیط و پارامترهای اقلیمی مؤثر در آن توجه می­ کند؛ در حالی که عوامل دیگری از جمله پوشش گیاهی، کاهش توان بیولوژیکی اکوسیستم­ها، شدت فرسایش و کاهش حاصلخیزی خاک، محدودیت منابع آب و نهایتاً تنگ شدن عرصه برای زیست ساکنین اکوسیستم­ها از دیگر عواملی هستند که باید بیابان را با آنها محک زد [۹].
۲-۱-۳- بیابان­زایی
واژه بیابانی شدن؛ اولین بار به صورت غیر رسمی توسط لوئیس لاودن[۸]، دانشمند فرانسوی در سال ۱۹۲۷ میلادی و در رابطه با تخریب اکوسیستم­ها و منابع گیاهی عنوان گردید.
پس از او در سال ۱۹۴۹ میلادی، جنگلبانی فرانسوی بنام اوبرویل[۹] اصطلاح بیابانی شدن را با پیدایش شرایط و چشم­اندازی مشابه بیابان­هایِ طبیعی که بر اثر عملکرد نادرست انسان و در نتیجه­ تخریب پوشش گیاهی و خاک در اراضی جنگلی مناطق حاره و نیمه­حاره آفریقا بوجود آمده بود بکار برد [۷].پس از آن اصطلاح بیابان­زایی توسط کارشناسان و پژوهشگران دیگری برای تعیین وضعیت تخریب اراضی در سایر مناطق بکار گرفته شد و به ­مرور کاربرد این اصطلاح بیشتر در سرزمین­های خشک توسعه و تعمیم یافت [۴۹].
بر پایه یکی از جدیدترین مطالعات دیرینه­شناسی[۱۰] خاک، مشخص شده است که فرایند بیابان­زایی ناشی از فشارهای باستانی در یونان باستان، از پیشینه‌ای حداقل ۴۵۰۰ ساله برخوردار است و این فرآیندها نه تنها بر حاصلخیزی اراضی کشاورزی اثر گذاشته، بلکه در دراز مدت گرایش اقلیمی منطقه را نیز به سوی خشکی بیشتر سوق داده است. چنانچه همان مطالعات، ثابت کرده است که میانگین سالانه­ی ریزش­های جوّی یونان باستان در سرزمین‌های با ارتفاع کمتر از ۱۰۰۰ متر به ۹۳۲ میلی­متر می‌رسیده است. این واقعیت؛ یعنی اثر متقابل بیابان­زایی در تشدید روند تغییر اقلیم و گرمتر شدن سرزمین‌های متأثر از آن را پیش­تر هولم[۱۱]و کِلی[۱۲] (۱۹۹۷) نیز در آفریقا به اثبات رسانده بودند[۱۶].
بیابان­زایی با دامنه‌ اثرگذاری در بیش از ۱۰۰ کشور، زندگی حدود یک میلیارد نفر از مردم جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است. بیابان­زایی نتیجه‌ تعامل‌های پیچیده در بین عوامل مختلفی همچون تغییرات اقلیمی و فعالیت‌های انسانی است. گسترش سریع بیابان­زایی منجر به خسارات اقتصادی، تخریب محیط زیست، شرایط ناپایدار سیاسی محلی و هرج و مرجهای اجتماعی شده است؛ بر این اساس دلایل بیابان­زایی در بسیاری از مطالعات مورد توجه قرار گرفته است [۱۲۱]. بیابان­زایی؛ مجموعه‌ای از پیامدهای ناخوشایند محیطی را برای انسان به­بار می‌آورد. گروهی از این پیامدها به اثرات غیرمستقیم انسانی همچون مهاجرت جمعی، فقر، کمبود آب و غذا و کشمکش بر سر منابع‌زمینی و آبی مربوط می‌شود و گروه دیگر مشکلات بهداشتی مربوط به کاهش کیفیت آب از دید نمک و ذرات اضافی آن را شامل می‌شود[۸۲].در کنفرانس سال ۱۹۹۲ میلادی جامعه ملل در باب محیط زیست و توسعه[۱۳] بیابان­زایی را تخریب اراضی در مناطق خشک، نیمه­خشک و نیمه­مرطوب-خشک تعریف نمود که به­وسیله عوامل گوناگونی از جمله تغییرات اقلیمی و فعالیت­های انسانی رخ می­دهد[۴۳].
دفتر همکاری­های زیست­محیطی وابسته به سازمان ملل متحد (۱۹۷۷ میلادی) بیابان را اکوسیستم­های تخریب شده­ای نامیده که تولید و توده زنده حیاتی آنها کم شده و یا از بین رفته باشد. و این امر علاوه بر شرایط آب و هوایی به عوامل دیگری نیز چون زمین­ شناسی، توپوگرافی، منابع آب و خاک بویژه دخالت انسان در محیط بستگی دارد [۷].
۲-۱-۴- مدل
مدل، ابزاری برای تحلیل رفتار پدیده ­ها و ساده کردن پیچیدگی­های موجود در جهان واقعی و اهداف آن، افزایش دریافت ما درباره واقعیت­ها و فرایند­ها در جهان است. فرایند مدل­سازی شامل شناخت مسأله، جمع­آوری داده ­ها، گزینش معیار­ها و شاخص ­ها، فرموله کردن و ارزیابی فرایند مورد بررسی است؛ همچنین با اعمال روش­های مختلفی صحت و دقت مدل­ها نیز بررسی می­گردد. مدل­سازان تصاویر ایده­آلی از حقیقت را خلق می­ کنند تا به کمک آنها، پاره­ای از صفات خاص آن را نشان دهند [۷].
۲-۲- مدل­های ارزیابی بیابان­زایی
مدل­هایی که تاکنون در زمینه ارزیابی بیابانی­شدن اراضی ارائه شده است، از نوع تجربی و ایستا[۱۴] و بر اساس دانش کارشناسی[۱۵] و عموماً دارای ساختار شاخص توصیفی – عددی است. مدل­های موسسه تحقیقات بیابان ترکمنستان، فائو-یونپ[۱۶]، مدالوس[۱۷]و مدل‌های ایرانی [۱۸]ICD ، MICD و IMDPA همگی در این دسته از مدل­ها قرار می­گیرند. تا کنون در زمینه ارزیابی بیابانزایی، مدل­های پویا (مبتنی بر فرایند دینامیک) ارائه نشده است؛ شاید یکی از دلایل آن کند بودن فرایند بیابان­زایی باشد [۷].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...