ملا فتح الله کاشانی در ذیل آیه (وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَن لَّمْ یَلْبَثُواْ إِلاَّ سَاعَهً مِّنَ النَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ)[۲۲۷]« و روزى که آنان را گرد مى‏آورد گویى جز به اندازه ساعتى از روز درنگ نکرده‏اند با هم اظهار آشنایى مى‏کنند قطعا کسانى که دیدار خدا را دروغ شمردند زیان کردند و به حقیقت راه نیافتند» در بحث قرائت آورده است: «یوم نحشرهم و یاد کن روزى را که جمع کنیم و حفص به غیبت خوانده یعنى خداى جمع کند کافران را از هول آن روز مدت مکث در دنیا و قبر مر ایشان را کوتاه نماید بر وجهى که مبعوث شوند»[۲۲۸]
ملا فتح الله کاشانی در ترجمه (یَحْشُرُهُمْ) بنا بر قرائت شعبه که آن را به صیغه متکلم یعنی (نحشرهم) خوانده، عمل کرده است. در حالی که حفص آن را به صورت غایب(یَحْشُرُهُمْ) قرائت کرده است. و این اختلاف قرائت که در لفظ مشاهده می شود سبب تغییر در معنا می شود.
سبب ترجیح قرائت عاصم در این آیه نیز همان چیزی است که در آیه قبل ذکر کردیم چرا که با توجه به سیاق آیه مشخص می شود که فاعل فعل(یَحْشُرُهُمْ) خداوند است که مطابق با قرائت عاصم است.
در آیه (وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ یَطْهُرْنَ)[۲۲۹] «و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند»، ملا فتح الله کاشانی(یَطْهُرْنَ) را براساس قرائت ابوبکر ترجمه و تفسیر کرده است«یطَّهرنَّ» و مقاربت با زنان را مشروط به غسل کردن بعد از انقطاع خون می داند وی می نویسد:«(حَتَّى یَطْهُرْنَ‏) تا وقتى که غسل کنند بعد از انقطاع دم و حفص و حمزه و کسایى یطهرن می خوانند به سکون طا و ضم ها یعنى تا وقتى که پاک شوند و دم ایشان منقطع گردد و اول قول شافعى است و دوم قول حنفى و نزد علماى امامیه مستحبّ است که مجامعت بعد از غسل باشد و قبل از آن مکروه است.[۲۳۰]»
توضیح این که از قرائت «یَطَّهَّرنَ»، جواز وَطی و مجامعت با زنان پس از غسل حیض، فهمیده می شود و از قرائت (یَطْهُرْنَ)، جواز وَطی و مجامعت با زنان پس از انقطاع دَمْ و قبل از غسل حیض، استنباط می گردد.[۲۳۱]
در مجمع البیان آمده است: « در قرائت کلمه (یَطْهُرْنَ) بعضى با تشدید و بعضى بدون آن خوانده‏اند که معنایش در دو صورت فرق می کند اگر بدون تشدید باشد به معناى پاکى و تمام شدن خون است نه غسل کردن ولى اگر با تشدید خوانده شود معنایش غسل کردن می باشد.»[۲۳۲]
علامه طباطبایی;ذیل این آیه منظور از این طهارت را پاکى از حیض می دانند و در ادامه طهارت در جمله (حَتَّى یَطْهُرْنَ) را به معناى قطع شدن جریان خون از زنان است، و در جمله (فَإِذا تَطَهَّرْنَ)[۲۳۳] «پس چون پاک شدند» یا به معناى شستن محل خون و یا به معناى غسل کردن، معنا کرده اند.[۲۳۴]
با توجه به آنچه علامه طباطبایی;در تفسیر المیزان فرموده اند و نیز نظر دیگر مفسّران[۲۳۵] و فقهای شیعه در مورد این آیه می توان گفت قرائت صحیح در این آیه نیز همان قرائت حفص از عاصم است.
در این جا نیز اختلاف قرائت سبب تغییر در معنا و به وجود آمدن یک حکم فقهی می شود پس می توان فهمید که اهمیت توجه به قرائت صحیح در تفسیر آیات قرآن به چه اندازه اهمیت دارد که حتی سبب تغییر در احکام فقهی نیز می شود.
در آیه (وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ)[۲۳۶] «و خدا به آنچه او زایید داناتر بود»، «شُعبه»،‌ «وَضَعتُ» با تاء مضموم وبه صیغه متکلم خوانده است. ترجمه ای که در تفسیر منهج الصادقین آمده است نیز مطابق با این قرائت می باشد. «وخدا داناست به آنچه بارنهادم». امّا «حفص»، (وَضَعَتْ) را به صیغه مؤنث و با سکون تاء، قرائت کرده است که مفهوم آن چنین است: «وخدا داناست به آنچه او بارنهاد»[۲۳۷]
صاحب مجمع البیان قرائت حفص که (وَضَعَتْ) را به صیغه غایب خوانده است، بهتر و صحیح تر معرفی می کند و علت آن را این گونه بیان می کند که در این آیه خداوند خبر می دهد که خود به حال مریم عالم تر است از مادر مریم؛ چرا که مریم را آفریده و صورت بخشیده. این معنى با قرائت اول که سکون تاء باشد صحیح‏تر است و با قرائت دیگر که تاء مضموم «وَضَعتُ » بخوانیم آیه بیان خطاب مریم است به خدا یعنى پروردگارا تو از من به آنچه زاییدم عالمترى.[۲۳۸]
بدیهی است که در این جا نمی توان به همه موارد اختلاف قرائت عاصم با شعبه اشاره نمود، از این رو به جهت پرهیز از به درازا کشیدن سخن به ذکر برخی از آنها بسنده شده است.[۲۳۹]
همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم ملا فتح الله کاشانی در برخی موارد بر طبق قرائت حفص عمل کرده است. به عنوان نمونه در آیه (وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللّهِ یُکَفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ)[۲۴۰] « و البته [خدا] در کتاب [قرآن] بر شما نازل کرده که هر گاه شنیدید آیات خدا مورد انکار و ریشخند قرار مى‏گیرد با آنان منشینید.» در این آیه حفص (قَدْ نَزَّلَ) را به صیغه معلوم قرائت کرده است در حالی که ابوبکر و دیگر قاریان آن را به صیغه مجهول «وَقَد نُزِّل»[۲۴۱] قرائت کرده اند. ملا فتح الله کاشانی در منهج الصادقین طبق قرائت حفص ترجمه کرده است:« (وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ) و بدرستى که خدا فرو فرستاد بر شما اى مؤمنان.»[۲۴۲]
همچنین در آیه (وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ)[۲۴۳] «و اوست که بادها را پیشاپیش [باران] رحمتش مژده‏رسان مى‏فرستد.» در این آیه حفص(بُشْرًا) قرائت کرده که به معنای مژده و خبر خوش است در حالی که ابوبکر آن را به صورت «نُشُرآً»[۲۴۴] به معنای برانگیختن قرائت کرده است؛ صاحب منهج الصادقین بر طبق قرائت حفص یعنی (بُشْرًا) ترجمه و تفسیر کرده است.«(بُشْراً) در حالتى که مژده دهنده‏اند.»[۲۴۵]
۹-نقد و بررسی روش ملا فتح الله از حیث توجه به قرائت صحیح
۹-۱- امتیازات
یکی از امتیازات ملا فتح الله کاشانی در بحث قرائت ذکر قرائاتی غیر از قرائت ثبت شده در مصحف کنونی است به عنوان نمونه ملا فتح الله کاشانی در ذیل آیه (مالِکِ یَوْمِ الدِّین)[۲۴۶] «[و] خداوند روز جزاست.» می نویسد:«و بدانکه عاصم و کسایى باثبات الف مالک خوانده‏اند که به معنى متصرفست در اعیان مملوکه بهر وجهى که خواهد و مشتق منه آن ملک است بکسر میم و نافع و ابن کثیر و ابو عمرو و حمزه ملک بحذف الف که بمعنى متصرف است بامر و نهى در مامورین مشتق از ملک بضم میم و این ابلغ است در مدح از اول.»[۲۴۷]
ملا فتح الله در این جا قرائت ملک را بر مالک ترجیح می دهد و این را می توان به عنوان یکی از امتیازات روش ملا فتح الله در بحث قرائت دانست. چرا که قرائت حقیقی قرآن را متعین در قرائت ثبت در مصحف کنونی نمی داند و چنانچه در قاعده نخست از قواعد تفسیر تبیین شده[۲۴۸] در آیات و کلماتی از قرآن کریم که قرائت یا قرائت های مشهور دیگری غیر از قرائت ثبت شده در مصحف فعلی وجود دارد، متعین نیست که قرائت ثبت شده در مصحف کنونی قرائت حقیقی و دیگر قرائت های مشهور نادرست باشد. مانند مثال فوق که چه بسا قرائت ملک قرائت حقیقی قرآن باشد چنانچه این قرائت همواره در میان مسلمانان مشهور بوده و اکنون نیز فقها و مراجع بزرگ نیز هر دو قرائت را صحیح دانسته اند.
۹-۲- کاستی ها

            1. ضعف مستندات ملا فتح الله کاشانی در بحث قرائت

یکی از کاستی های روش ملا فتح الله در بحث قرائت ضعف مستندات وی در این باره است چرا که بر مفسّر لازم است زمانی که بیش از یک قرائت مشهور در آیه ای مطرح باشد، قرائت صحیح آیات را پیدا کرده و آیه را براساس آن تفسیر کند و مستنداتی برای آن قرائت ذکر کند به طوری که مستندات وی قابل خدشه نباشد. ولی این مفسّر گرانقدر در کمتر جایی این قاعده را رعایت کرده بدین معنی که در آیاتی که اختلاف قرائت منجر به اختلاف در معنی می شود و بیش از یک قرائت مشهور وجود داشته، وی قرائتی را ترجیح [۲۴۹]داده است بدون این که به دلیلی برای آن اشاره کند مثل قرائت به تشدید در آیه (وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ یَطْهُرْنَ)[۲۵۰] «و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند» که ملا فتح الله کاشانی بدون ذکر هیچ دلیلی این قرائت را برگزیده است و می گوید که نظر علمای امامیه نیز همین قرائت است. همچنین وی در انتخاب قرائت «مَلِک»هیچ دلیل و یا استنادی ذکر نکرده است. علاوه براین موارد بسیار زیاد دیگری از این قبیل در تفسیر منهج الصادقین به چشم می خورد که به برخی از آن ها قبلاً اشاره شد و نظر ملا فتح الله در مورد آن ها بیان شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

            1. عدم ترجیح یک قرائت خاص

یکی دیگر از کاستی هایی که در بحث قرائت در تفسیر منهج الصادقین به چشم می خورد این است که ملا فتح الله کاشانی در برخی موارد به نقل قرائت ها اکتفا کرده و قرائتی را بر قرائت دیگر ترجیح نمی دهد. به عنوان مثال در آیه (فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)[۲۵۱] «پس به آثار رحمت‏خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده مى‏گرداند.» ملا فتح الله کاشانی می نویسد:«ابن عامر و حمزه و کسایى و حفص (آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ) جمع می خوانند یعنى نشانه هاى رحمت الهى»[۲۵۲] وی فقط به ذکر قرائت ها می پردازد و به نتیجه گیری که کدام قرائت بر دیگری رجحان دارد اشاره نمی کند از این موارد نیز در تفسیر منهج الصادقین زیاد به چشم می خورد. شاید بتوان دلیل این عمل ملا فتح الله کاشانی را آنچه در مقدمه تفسیر ذکر کرده دانست، وی در مقدمه تفسیرش بیان می کند به علّت این که بحث از قرائت مفید حال عوام نمی باشد و از طرفی وی این تفسیر را برای توده مردم تالیف کرده، از این رو از غور در بحث قرائت خودداری کرده است و متعرض قرائات دیگر نمی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...