دانلود منابع دانشگاهی : راهنمای نگارش پایان نامه در مورد مقایسه ی تأثیر هوش ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
خودارزیابی دقیق
خودتنظیمی
قابلیت بررسی هیجانات و مدیریت توزیع احساسات به طور مؤثر
خودکنترلی
وفق پذیری
ابتکار
خودانگیزشی
قابلیت امیدوار ماندن و بهینه بودن علیرغم موانع و نقایص
موفقیت
تعهد
اشتیاق
شایستگیهای اجتماعی
آگاهی اجتماعی
قابلیت فهم و درک هیجانی سایر افراد و کسب احساس صحیح فرایندهای تفکر
تأثیر متقاعدسازی
انگیزش دیگران
هوشیاری سیاسی
مهارتهای اجتماعی
مهارت در مدیریت روابط و ایجاد شبکهها و ارتباطات
رهبری
ارتباطات
همکاری
کار تیمی
مدیریت تعارض
۲-۲-۳-۴.معیارهای هوش هیجانی
هوش هیجانی از پنج مهارت تشکیل شده است که عبارتند از:
۱) خود آگاهی: شناخت احساسات و هیجانات خود به طور آنی و عمیق و استفاده از آن برای راهنمایی در تصمیم گیریهای مناسب.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲) مهارت خود نظم دهی: توانایی مهار و مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم گیری و بهره گیری از توانمندیهای شناختی به نحو مناسب. هماهنگی با هیجاناتمان به نحوی که به جای اختلال در کارها، در تسهیل آن به ما یاری رساند.
۳) خود انگیختگی: استفاده از عمیقترین علایق خود برای حرکت دادن و هدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیش قدم شده و در جهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم، نه اینکه منتظر مانده تا یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما گردد.
۴) همدلی:درک آنچه افراد احساس میکنند، توانایی در نظر گرفتن دیدگاههای دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسانهای گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی(بویژه در محیط سازمانی).
۵) ارتباطات اجتماعی: در روابط با دیگران، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران. فهم دقیق موقعیتها و شبکههای اجتماعی. مهارت خوب گوش کردن، و خوب ابراز وجود کردن، حل تضادها و تعارضها و استفاده از این مهارتها برای متقاعد سازی، رهبری و مدیریت(سابز[۴۶]، ۲۰۰۵؛ گلمن[۴۷]، ۱۹۹۸ و بویاتسیز[۴۸]، ۱۹۸۲).
مهارت خود نظم دهی به منظور کنترل هیجانات، مهارت خودشناسی برای درک بهتر لایههای زیرین احساسات، رنجشها، تمایلات و افکار، و مهارت خود انگیختگی در جهت ایجاد امید و رفتاری که به آن پشتکار نیز میگویند برای یک مدیر از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. آنگاه که مدیر با شناخت عمیق احساسات و مدیریت هیجانات خود، و با شناسایی امواج احساسات و هیجانات جاری سازمان خود، با رفتاری حاکی از همدلی با این امواج هماهنگ میگردد، به رهبری مبدل خواهد شد که بر دلها حکومت میکند، نه بر سِمتها و پستهای سازمانی.
۲-۲-۳-۵.معیارهای هوش هیجانی در سطح تیمی
دروسکات[۴۹] و وولف[۵۰](۱۹۹۹) معیارهایی را به عنوان شایستگی هوش هیجانی یک تیم که هوش هیجانی را در مسیرایجاد شایستگی هیجانی وتوسعه سرمایه اجتماعی قرار میدهدو اثر بخشی را منتج میشود، بیان داشتند.آنها معیارهایی را مرتبط با فرد، گروه و سازمان نشان دادندکه در هر سه سطح حداقل یک معیار به عنوان شاخص آگاهی و یک معیار به عنوان شاخص قانونمند درنظر گرفته شده است.معیارهای شایستگی هوش هیجانی را در سطح فرد میتوان به خود آگاهی و خود مدیریتی افراد به معنی تفهیم احساسات ابراز شده و ابراز نشده، علایق، ترجیحات، نقاط قوت و ضعف تک تک افراد تیم، و در سطح گروه به خود مدیریتی و خود آگاهی گروه به معنی خود درمانی تیم، جمع آوری اطلاعات در زمینه عملکرد و مقایسه آن اطلاعات با تیمهای دیگردر راستای رسیدن به عملکرد بالاتر تیم و پذیرش احساسات به عنوان قسمتی از کار گروهی و در نهایت در سطح سازمان به خود مدیریتی و خود آگاهی سازمان در شناخت محیط و سیستم سازمانی که تیم قسمتی از آن به شمار میآید و تمایل تیم در کمک به ایجاد روابط مثبت با ذینفعان به منظور پشتیبانی و امنیت درمالکیت منابع برشمرد(سابز، ۲۰۰۵ و هامه[۵۱]، ۲۰۰۳).
به سادگی میتوان گفت که در هر گروه انسانی، رهبر، حداکثر قدرت را برای تأثیر گذاری بر هیجانات داراست. اگر هیجانات افرادتوسط رهبر به سمت اشتیاق کشیده شود، عملکرد به اوج خواهد رسید اگر افراد به سمت کینه و اضطراب سوق یابند، از پیشرفت باز خواهند یافت. این امر جنبهی دیگری از رهبری پایهای را نشان میدهد، که آثارش فراتر از تعیین کردن اینکه آیا یک وظیفه به خوبی انجام میشود، میرود. پیروان نیز برای ارتباط هیجانی حمایت گرانه و همدلی، نگاه خود را به رهبر معطوف میکنند.
۲-۲-۳-۶.هوش هیجانی و بازاریابی
از سالها پیش روان شناسان متوجه شدهاند که برای کسب موفقیت تنها دارا بودن ظرفیتهای هوش عقلانی قوی (IQ) کفایت نمیکند. مطالعات نشان میدهد، تعداد زیادی از افراد دارای هوش عقلانی و شناختی بالا نتوانستهاند در زمینه شغلی، زندگی زناشویی، ایجاد روابط با دیگران و حتی زمینههای تحصیلی موفق باشند. پس از آن نظر دانشمندان از جمله پیتر سالوی و جان مایر به توانمندیهای دیگری جلب شد که بیشتر از جنس هیجانات بودند تا شناختها. این توانمندی که از این پس هوش هیجانی نامیده میشود به تواناییهای آموخته شدهای اشاره دارد که به ما کمک میکند تا احساسات و هیجانات خود را درک کرده و کنترل نماییم تا به نفع ما کار کنند نه بر علیه ما. به بیان دیگر هوش هیجانی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است. یعنی اینکه فرد در شرایط مختلف بتواند امید را در خود همیشه زنده نگه دارد، با دیگران همدلی نماید، احساسات دیگران را بشنود، برای به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداشهای کوچک را نادیده انگارد، نگذارد نگرانی قدرت تفکر و استدلال او را مختل نماید، در برابر مشکلات پایداری نماید و در همه حال انگیزه خود را حفظ نماید. هوش هیجانی نوعی استعداد عاطفی است که تعیین میکند از مهارتهای خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک میکند خرد را در مسیری درست به کار گیریم.
۲-۲-۳-۷.هوش هیجانی و مدیریت بازار
استفاده از هوش هیجانی در تجارت ایدهای نوین میباشد. در واقع بیشتر مدیران ترجیح میدهند برای انجام کارها از مغزشان استفاده کنند تا از قلبشان. نگرانی اصلی آنها آن است که احساس همدلی و دلسوزی با همکاران و مشتریان آنها را از پرداختن به اهداف سازمان دورمی نماید. سیستم بازاریابی فرایندی کامل است که موجب هماهنگی شرکت با بهترین فرصتهای بازار میشود.
فرایند کلی مدیریت بازار شامل ۴ مرحله اصلی است که عبارتند از:
–تجزیه و تحلیل بازار: معمولاً شامل سیستمهای اطلاعاتی و تحقیقاتی بازار و بررسی بازارهای مصرف کننده و بررسی بازارهای سازمانی میباشد. محیط پیچیده و در حال تغییر است و همواره فرصتها و تهدیدهای جدیدی به همراه میآورد. شرکت و سیستم استراتژیک آن باید محیط را همواره تحت نظر داشته باشند که این تحت نظر گرفتن محیط مستلزم دریافت اطلاعات زیادی میباشد. اطلاعاتی در مورد مصرف کنندگان و نحوه خرید آنها.
–انتخاب بازارهای هدف: هیچ شرکتی توانایی تأمین رضایت تمام مصرف کنندگان را ندارد. وجود شرکتهای مختلف و قوی در تولید کالاهای مشابه بیانگر تنوع و تشتت سلایق بین مصرف کنندگان میباشد. هر شرکتی برای اینکه بتواند بهترین استفاده را از تواناییهای بالقوه خود نماید و بهترین جایگاه را در بازار انتخاب نماید و در وضعیت بهتری قرار گیرد نیازمند بررسی چهار مرحلهای میباشد که شامل اندازه گیری و پیش بینی تقاضا تقسیم بازار، هدفگیری در بازار و جایگاهیابی در بازار میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-04-18] [ 01:19:00 ق.ظ ]
|