«أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی قَدْ بَثَثْتُ لَکُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِی وَعَظَ الْأَنْبِیَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِیَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُم‏ [۲۶۸]
اى مردم، من به شما اندرزهایى دادم که انبیاء الهى امّتهاى خود را به آن اندرز دادند، وظیفه خود را نسبت به شما آنچنان که جانشینان انبیا نسبت به مردمى که پس از آنان آمدند انجام دادند، انجام دادم‏»
۳ـ۳ـ۳ـ۱ـ آداب موعظه
اما موعظه، زمانی تأثیرگذار و سودمند است که مبتنی بر آدابی باشد. ارکان موعظه ، موعظه کننده، موعظه و موعظه شونده، است که هر کدام باید ویژگیهائی داشته باشد
۱ـ شرایط موعظه کننده
موعظه کننده باید عامل به گفتار خود باشد؛ در غیر این صورت موعظه تأثیر گذار نیست ، زیرا سخنی که از دل برآید بر دل می نشیند، به تعبیر امیرالمؤمنین ۷«واعظ معتظ »باشد . معتظ کسی است که به موعظه نفس می پردازد و واعظ برای غیر، موعظه می کند و چراغ را به این جهت به واعظ اضافه کرده که هر کسی در نفس خویش پند نپذیرد ، بعید است که دیگری از او پند بپذیرد [۲۶۹](روشنی چراغ شود)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«أَیُّهَا النَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَهِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ [۲۷۰]
ای مردم! روشنی از شعله چراغ وجود واعظی طلبید که موعظه خود را به کار بندد و از زلال چشمه ای آب برکشید که از تیرگی پالوده بود.»
اگر سخن از دل برآید بر دل نشیند و اگر از زبان برآید، از گوش ها فراتر نرود.[۲۷۱] همچنین زمانی که موعظه از خلوص و یکرنگی برخوردار باشد، تأثیر گذار است. فردی که موعظه می کند، باید نمونه و الگوی عملی باشد. موعظه ای سبب رقت قلب می شود که از قلبی رقیق برمی خیزد .امیرالمؤمنین ۷در باره خود می فرماید :
«وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَهٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَهٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا [۲۷۲]
اى مردم، به خدا قسم شما را به طاعتى ترغیب نمى‏نمایم جز اینکه خود به عمل به آن از شما پیشى مى‏گیرم، و از گناهى باز نمى‏دارم مگر اینکه قبل از شما از آن باز مى‏ایستم»
در این صورت است که بر جسم و جان اثر گذارد. از این جهت است که ابن ابی الحدید می نویسد:
به آنچه همه ملت ها به آن سوگند یاد می کنند، سوگند یاد می کنم که از پنجاه سال پیش تاکنون بیش از هزار بار این خطبه راخوانده ام (۲۰۳) و هرگز نشده است که آن را بخوانم، مگر این که در درونم لرزش و ترس و موعظه ای تازه پیدا شود. این سخنان در دلم به شدت تأثیر گذاشته است و اعضا و جوارحم را به لرزه افکنده است. نشده است که در آن تأمل کنم، مگر آن که به یاد مرگ خانواده، نزدیکان و دوستانم افتاده ام و چنان تصور نموده ام که گویا من آن کسی هستم که امام ۷حالش را توصیف کرده است.[۲۷۳]
۲ـ شرایط موعظه
موعظه باید رسا، بلیغ، لطیف و رقیق باشد تا پیام خود را به گوش جان ها برساند. موعظه باید متناسب با حال و مقام مخاطب باشد و با توجه به توانایی فهم طرف موعظه باشد. موعظه باید موزون، لطیف، زیبا، معقول و منطقی باشد و با زبانی نرم و گویا بیان شود. زیاد طولانی نباشد؛ زیرا بسیاری از موعظه های طولانی و تکراری، ملال آور و خسته کننده و کم تأثیر است. حضرت در این باره می فرمایند:
«أبلغ البلاغه ما سهل فى الصّواب مجازه و حسن‏ إیجازه‏[۲۷۴]
رساترین سخن شیوا، سخنی است که فهم درست آن آسان باشد و اختصاری نیکو داشته باشد.»
همچنین موعظه باید حالت سری و مخفی داشته باشد؛ یعنی واعظ، در میان جمع، خطاها و تخلف های فرد خاطی را بیان نکند؛ چون این عمل باعث تحقیر شخصیت او می شود، به همین دلیل موعظه اثر نمی کند و حتی ممکن است اثر و پیامد منفی هم داشته باشد و در برخی موارد او را به عکس العمل منفی وادار کند. اما اگر این عمل به مورت مخفیانه انجام شود احتمال پذیرش وعظ، بسیار بالا خواهد بود. حضرت علی ۷می فرمایند:
«مَنْ‏ وَعَظَ أَخَاهُ‏ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَهً فَقَدْ شَانَه‏[۲۷۵]
هر کس برادرش را مخفیانه موعظه کند، اورا زینت بخشیده و هر کس ‍ آشکارا او را موعظه کند، او را پست و بی ارزش کرده است.»
۳ـ شرایط موعظه شونده
موعظه شونده نیز، باید آماده و خواهان پذیرش باشد. زیرا اگر قلب خود را به روی حقیقت و تربیت بسته باشد، هیچ موعظه ای در او تأثیر نمی گذارد. حضرت در مورد موعظه پذیری می فرماید:
«وَ لَا تَکُونَنَّ مِمَّنْ لَا تَنْفَعُهُ الْعِظَهُ إِلَّا إِذَا بَالَغْتَ فِی إِیلَامِهِ.[۲۷۶]
از کسانى مباش که موعظه به آنان سود ندهد مگر وقتى که در توبیخ و آزردنشان جدّیت کنى
براى رسیدن به نتیجه مطلوب در هر امری، دو شرط لازم است: قابلیّت قابل، و فاعلیّت فاعل. »
بهترین باغبان‏ها و عالیترین بذرهاى اصلاح شده و دقیق‏ترین مراقبت‏ها در آبیارى و تغذیه گیاه، نمى‏تواند از زمین شوره زار، بوته گل پرطراوتى ببار آورد، چرا که با عدم قابلیّت محل، تمام این زحمات بر باد مى‏رود.
در تربیت نفوس انسانى نیز همین اصل حاکم است، تا واعظى از درون نباشد و انصاف و حق‏جویى و حق‏طلبى بر روح انسان حاکم نگردد، از واعظهاى بیرونی ، کارى ساخته نیست. به همین دلیل «ابوجهل» ها و «ابولهب» ها از کنار چشمه جوشان وحى، تشنه بازمى‏گشتند، ولى «اویس قرن» ها با یک اشاره، به سر مى‏دویدند. [۲۷۷] اگر انسان خواهان موعظه باشد، موعظه بسیار است.ولی مادام که موعظه، به گوش شنوا وارد نشود سودی نخواهد بخشید.
بنابراین، باید زمینه قلبی مناسبی در شنونده وجود داشته باشد. تا زمانی که زمینه پذیرش موعظه در انسان وجود نداشته باشد، مهم ترین و شیواترین مواعظ هم بر او بی تأثیر خواهد بود.
۳ـ۳ـ۴ـ امر به معروف و نهی از منکر
برقراری قانون و نظم اجتماعی بر عهده حکومت است و آداب و رسوم پسندیده نیز ، در عملی ساختن این مهم بسیار تأثیر گذار است ، اما در راه اجرای نظم و مقررات اجتماعی به هیچ کدام از این عوامل نمی توان به تنهایی اکتفا کرد . زیرا جامعه با اصل «دخالت و نظارت مردم» قوام پیدا می کند، اگر مردم دخالت و نظارت لازم را نداشته باشند، عوامل ذکر شده نمی‏توانند به تنهایی، در اجرای قانون و برقراری نظم موفق شوند .
زیرا حفاظت از سلامت فضای جامعه و جلوگیری از نقض مقررات پذیرفته شده و هنجار شکنی، وظیفه همه افراد است و عواقب ترک آن، دامنگیر همه افراد جامعه می شود . شاهد این امر عدم بروز هنجار شکنی ها در محیط های بسته مانند شهرستان ها و روستاها می باشد. به دلیل وجود محدودیت مکانی و شناخت افراد از یکدیگر، بسیاری از تخلفات اجتماعی در این مکان ها به حداقل ممکن می رسد. چه بسا همین افراد وقتی در موقعیت بازتر، که ناشناس و غریب اند، قرار گیرند؛ رفتارهای هنجارشکنانه از خود بروز دهند . گمنامی و زندگی در کلان‌شهرهای امروزی، که افراد به ندرت یکدیگر را می‌شناسند، به دلیل کمرنگ شدن نظارت مردمی، عامل ایجاد انواع نابسامانی های اجتماعیمی گردد.
امیرالمؤمنین۷با شیوه‏های گوناگون، در تمامی سخنرانی‏ها و رهنمودها و نامه‏هایی که برای استانداران و فرمانداران خود می‏نوشتند، تلاش می‏کردند تا مردم را به نظارت و دخالت صحیح و امر به معروف و نهی از منکر سوق دهند، تا فرهنگ «نظارت مردمی» رواج یابد . در دوران حکومت آن حضرت هر یک از افراد جامعه در شهر خود مراقب اعمال حاکم خود بودند و می‏توانستند، در صورتی که حاکم از عهدی که از او گرفته شده بود تخلف کند، شکایتشان را به امام کند .
با رواج و تحقّق امر به معروف و نهی از منکر، جامعه اسلامی به سوی سلامت و بالندگی پیش می رود. نهج‏البلاغه تنها عاملی را که بعنوان یک راه حل اساسی و عامل حیاتی برای اصلاح فرد و جامعه و حکومت معرفی می‏کند، اصل دخالت و نظارت مردم است . دنیای امروز برای اجرای قوانین و مقررات اجتماعی از اصل امر به معروف و نهی از منکر غفلت کرده و حتی با طرح راه حلهایی مثل جریمه ، زندان، اجبار و تهدید، انواع ادوات پلیسی و جاسوسی، همواره با ناکامی و شکست مواجه گردیده است.
در ارزش امر به معروف و نهی از منکر همین بس، که حضرت تمام اعمال نیک را کمتر از جایگاه امر به معروف و نهی از منکر اعلام کرده و همانند قطره‏ای است در برابر دریا توصیف می کند :
«أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَهٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ [۲۷۸]
تمام کارهاى نیک و جهاد در راه خدا در جنب امر به معروف و نهى از منکر چیزى نیست جز به مانند انداختن آب دهان در دریاى پهناور.»
مقصود حضرت از این بیان ، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در مسائل اخلاقی می باشد و نه در مسائل فقهی در باب امر به معروف و نهی از منکر .[۲۷۹]
۳ـ۳ـ۴ـ۱ـ آثار اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر
امربه معروف و نهی از منکر آثار و برکات فراوانی به همراه دارد ، ولی با توجه به موضوع این نوشتار، فقط به بعد تأثیرات اجتماعی آن در جامعه می پردازیم.
۱ـ استواری نظام اسلامی
اگر نظارت مردمی در جامعه رواج یابد، کمک زیادی به استحکام حاکمیت خواهد کرد، زیرا مردم بر عملکرد دولت نظارتی مستمر خواهند داشت و کارهای هر یک از مسئولان و مأموران دولتی را زیر ذره بین خواهند برد و با اظهار نظر خویش از راه های ممکن ، آنان را بر پیاده کردن صحیح قوانین وادار خواهند ساخت و از کم کاری، کارشکنی، نقض قانون، خیانت و وطن فروشی احتمالی آنان جلوگیری خواهند کرد.
از سویی دیگر کارگزاران حکومتی در برابر مردم، احساس مسئولیت کرده و تلاش خواهند کرد که آنان را به اجرای احکام الهی وادار نموده از هرگونه سستی و کجی باز دارند و با حسن اجرای قوانین و بخش نامه های اسلامی در حوزه­ مسئولیت خویش، زیردستان و ارباب رجوع را نیز بدان سمت سوق دهند.
۲ـ امنیت
هر جامعه ای برای پویایی خود، نیاز به آرامش و امنیت از جانب دشمنان داخلی و خارجی خویش دارد. در جامعه­ اسلامی، یکی از آثار ارزشمند امر به معروف و نهی از منکر کمک به تأمین امنیت راه ها و مرزها از دشمنان درونی و بیرونی است. زیرا به وسیله­ امر به معروف و نهی از منکر اشرار و راهزنان دست از شرارت برداشته یا به وسیله­ دیگر مردم، سرزنش و سرکوب می گردند و امنیت داخل به ویژه راه ها تأمین خواهد شد. همچنین ، مسلمانان در صورت تهاجم و تهدید دشمنان اسلام، با سفارش یکدیگر به استقامت و پایمردی و شرکت در جهاد ، دشمنان به مبارزه برمی خیزند .
۳ـ تنظیم همه کارها
در روایتی وارد شده با امر به معروف و نهی از منکر، کسب و کار مردم حلال ، حقوق افراد تأمین ، امنیت راه ها برقرار، شهرها آباد ، از دشمنان انتقام گرفته و همه کارها رو به راه می شود .[۲۸۰]
۳ـ۳ـ۴ـ۲ـ عواقب اجتماعی ترک امربه معروف و نهی از منکر
طبیعی است با ترک «نظارت مردمی» و فراموش شدن نهی از منکر مفاسد اجتماعی رونق گرفته و بلاهای شوم اجتماعی دامن گیر جامعه خواهد شد. اقامه‏ همه‏ ارزش‏های اسلامی و انسانی، ارتباط مستقیم با این فریضه دارد. اگر این فریضه فراموش شود، ارزش‏ها به فراموشی سپرده خواهد شد، و روزی که جامعه‏ اسلامی از ارزش‏های دینی روی گرداند و به چیزی جز اسلام پناه برد، نصرت الهی را از دست خواهد داد، پس با بی‏تفاوتی و ملاحظه‏کاری و سکوت نمی‏شود از خطرات جدی گریخت. امیرالمؤمنین افرادی را که در جامعه اسلامی نظاره گر شکسته شدن حدود الهی هستند، ولی عکس العملی نشان نمی دهند ملامت و نهی می کند:
«قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَهً فَلَا تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ [۲۸۱]
عهد خدا شکسته مى‏شود و غضب نمى‏کنید، در حالى که از شکستن عهد پدرانتان بر سر غیرت آمده آن را ننگ مى‏دانید.»
مسلما مسلمان نمی تواند یک نظاره گر ساکت و بی طرف باشد. از نظر علی ۷ مسلمانی که شکسته شدن حدود الهی را ببیند، اما واکنشی از خود نشان ندهد، مرده ای بین زندگان است .
« تَارِکٌ لِإِنْکَارِ الْمُنْکَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ یَدِهِ فَذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ [۲۸۲]
کسى که انکار با زبان و قلب و دست را ترک کرده، او مرده‏اى است میان زندگان.»
ترک نظارت مردمی زیانهای جبران‏ناپذیری به همراه خود خواهد آورد از جمله :
۱ـ سبب تسلط اشرار
ترک امر به معروف و نهی از منکر زمینه‏ مناسبی برای اشرار فراهم می‏سازد، که جهت دستیابی به قدرت، حرکت کنند، در حالی که در فضای معروف حتی به اندازه یک سر سوزن هم نمی‏توانند فعالیت داشته باشند. خطر ترک فریضه‏ امر به معروف و نهی از منکر، به حدّی است که امیرالمؤمنین ۷تا آخرین لحظات زندگی، مردم را از آن برحذر می‏داشت و در آخرین جمله وصیت‏نامه خویش فرمودند :
«لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ شِرَارُکُم‏[۲۸۳]
امر به معروف و نهى از منکر را وانگذارید، که بد کارانتان‏بر شما مسلّط شوند»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...