«طریق درویشان ذکرست و شکر و خدمت و طاعت و ایثار و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل. هر که بدین صفت‌ها که گفتم موصوفست به حقیقت درویشست و گر در قباست»
(همان: ۲۱۵)
مــــــرد بایــد کـه جفا بیــنـد و منّــت دارد نه بنالد کــــــــه مرا طـاقت بدخویان نیست
(همان: ۴۲۸)
یکی از صاحبدلان زور آزمایی را دید به هم بر آمده و کف بر دماغ انداخته گفت این را چه حالت است گفتند فلان دشنام دادش گفت این فرومایه هزار من سنگ بر می‌دارد و طاقت سخنی نمی‌آرد
گرت از دســت بر آیـد دهــنی شیــرین کــن مردی آن نیســت کــه مشــتی بزنی بر دهنی
(همان: ۷۰)
۵-۱-۲۲- صبر بر نامرادی‌های روزگار
سعدی می‌گوید انسان در برابر پیشامدهای روزگار باید متحمل و صبور باشد. روزگار بازی‌های نو به نو دارد و هر لحظه ممکن است اتفاقی تازه رخ دهد. او انسان را به شکار تشبیه می‌کند که هر آن ممکن است به وسیله باز مرگ شکار شود :
بــر جــور روزگـار بــبــایــد تـحــــمــلــی کایـــن باز مــرگ هر گـــه سر از بیضه برکند
(همان: ۴۷۰)
رهایــی نــیـــابـــد کـــس از دســت کــس گرفتـــار را چـــاره صـــــــبر اســـت و بس
(همان:۴۷۰)
۵-۱-۲۳- صبر و بردباری در برابر افراد نادان
سعدی می‌گوید در برخی شرایط واجب است که انسان دانا و خردمند در برابر افراد نادان طریق مدارا و بردباری پیشه سازد. او بر این باور است که مجادله و مباحثه با نادان راه به جایی نخواهد برد و باعث صدمه و آسیب به شأن و شخصیت انسان می‌شود. درگیری با نادان نه تنها به حل مشکل کمکی نمی‌کند بلکه باعث به خطر افتادن ارز وآبروی فرد نیز می‌گردد.سعدی در این باره داستانی را که خود از مردی فرزانه و دانشمند شنیده است نقل می کند و می‌گوید:
شــــنــیــدم کــه فــرزانــه‌ای حـــق پرست گریــبـــان گرفـــتــــش یکی رنــــد مست
از آن تــیـــــره دل مــرد صـــــافـــی درون قـــفا خـــورد و سر بـــر نکـــرد از ســکون
یکی گفــتــش آخــر نــه مـــردی تـــو نیـز؟ تحــــمل دریـــغ اســـت از این بــــی تمیز
شنـــید ایـــن ســـخن مـرد پاکـــیزه خـوی بدو گــــفت از ایــــن نوع دیــــگر مـــگوی
درد مســـــت نــــادان گریبان مـــــــرد که بــا شیر جنگی سگالـــــــد نبرد
ز هشیار عـــاقل نزیـــبد کــــه دســــت زند در گـــریبان نــــــــادان مست
(همان: ۳۳۰)
۵-۱-۲۴٫رابطه صبر و صفای باطن
سعدی می‌گوید انسان‌هایی هستند که در اثر توجه به مبدأ ازلی دل را از هر گونه خشم و کینه و حسد و بغض شسته و خالی کرده‌اند. چنین انسان‌هایی که دارای صفای باطن هستند هرگز تحت تأثیر هوای نفس و مقهور احساسات خود نمی‌شوند. چنین انسان‌هایی می‌توانند بر خشم و غضب خود مهار بزنند و از انجام هر عمل متقابلی که خیر و خوبی در آن نیست خوداری ورزند. او در این باره حکایت مردی را با طینتی پاک نقل می‌کند که گویی خود شاهد آن بوده است. چنین صبر و تحملی را سعدی ساده دلی توصیف می‌کند و می‌گوید:
یکــــــی را چو ســــعدی دلــی ساده بود کــــــه با ســاده رویی در افتاده بود
جفا بــــــــردی از دشــــمن سخــتگوی ز چوگان سختی بـــــخستی چو گوی
ز کــس چــــین بــر ابرو نینداخـــــــتی ز یاری به تنــــــــــــدی نپرداختی
یکی گفتــــش آخــــر تو را ننــگ نیست؟ خبر زین همه سیلی و سنــگ نیست؟
تن خویشـــتن سغبه دونـــــــــان کننــد ز دشـــمن تـــحمــــل زبونان کنند
نشــــید ز دشمن خــــطا درگــــــذاشت که گــــــویند یــارا و مردی نداشت
بدو گفـــــت شیـــدای شـــــــوریده سر جـــــــــوابی که شاید نبشـتن به زر
دلــــــــــم خانــــــهٔ مهر یارست و بس از آن مـــی‌نگنـــجد در آن کین کس
(همان: ۳۴۰)
۵-۱-۲۵- صبر در راه انجام وظیفه
سعدی صبر در راه انجام وظیفه را بسیار مهم می‌داند. او بر این عقیده است که انسان باید در اه انجام وظیفه هر گونه سختی و ملالت و ملامتی را بر خود هموار کند. کسی که تاب و تحمل جور و ناهمواری مخدوم را را ندارد به نظر سعدی سزوار لایق انجام خدمت نیست. او در این خصوص می‌گوید:
اگر طاقــــت نـــداری جـــــور مــــخــدوم برو ســــعدی که خدمت را نشایی
(همان: ۷۰۱)
۵-۱-۲۶- صبر در تصمیم گیری
صبر در تصمیم گیری از نظر سعدی از اهمیت بالا و به سزایی بر خوردار است. به نظر او هر چه جایگاه و پایگاه فرد در سلسله مراتب اجتماعی بالاتر برورد، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می کند . زیرا در چنین مواقعی تصمیمی که یک شخص بالا مقام می‌گیرد با سرنوشت بسیاری از افراد مملکت ارتباط پیدا می کند و با تصمیم گیری یک فرد عادی فرق می‌کند‌. در چنین حالتی شخص صاحب مقام باید با صبر و حوصله بسیار و تأمل در نتیجه گفتار و کردارتصمیم گیری نماید تا بتواند از بروز تعدی و آسیب به احاد مملکت جلو گیری به عمل آورد. او در این باره می‌گوید:
تیر از کـــمان چــو رفــت نیـاید به شست باز پس واجبســـت در همه کاری تأملی
باید کـــــه قـــهر و لــطــف بــود پادشاه را ورنه میسرش نشود حـــــل مشکلی
(همان: ۲۱۷)
۵-۲- منزلت وجایگاه سکوت وخاموشی در آثار سعدی
آثار سعدی چه منظوم و چه منثور در برگیرنده‌ی اندیشه‌های والایی است. آشنایی سعدی با فرهنگ و معارف اسلامی جلوه‌ای خاص به آثار وی بخشیده است. او به عنوان یک فیلسوف با تجربه به بررسی اخلاق و نقش آن در مناسبات انسانی و اجتماعی می‌پردازد. وگاه چون یک جامعه شناس ژرف اندیش به تحلیل و توصیف رفتارهای اجتماعی انسان دست می‌یازد .
بخش عمده‌ی مباحث تربیتی سعدی را اخلاق تشکیل می‌دهد. در این مبحث وی تنها یک موعظه کننده یا توصیه‌گر نیست بلکه سعی دارد که مفاهیم زیبای اخلاقی را با تکیه بر قدرت عقلانی و معنوی انسان‌ها مورد ارزیابی قرار دهد و راه را برای ساختن انسان‌های نمونه و جامعه‌ی ایده آل فراهم سازد .بطور کلی تربیت از نظر سعدی چهار مرحله دارد: ۱-دینداری و رعایت پرهیزگاری ۲-داشتن عقل ۳-دانستن معنی سخن ۴- اعتماد و اتکا به نفس. باب هفتم به تربیت اختصاص دارد. تربیت برحسب باب هفتم بوستان عملی است که عقل به وسیله آن هوی و هوس را برانتظام در می‌آورد واین کار برهمه کس واجب است. تربیت با حفظ زبان آغاز می‌شود. «حفظ زبان یا خاموشی» موضوع اصلی این باب است. آدمی باید کم حرف بزند وچون لب می‌گشاید، نیکو گوید، غیبت نکند، از خود تعریف نکند و از زبان بد بیمناک باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در بیشتر این مباحث سکوت نه به عنوان امری فرعی در رفتار، کنش و منش اجتماعی در نظر گرفته شده که به عنوان اصلی اساسی و کاربردی مورد نظر اوست. سکوت در هرجایی و در هر موقعیتی معنا و مدلول‌های خاص خود را دارد. سکوت در بیشتر مواقع معنایی بسیار نزدیک به صبر و تحمل به خود می‌گیرد. در واقع از نظر سعدی سکوت مدبرانه امری هم معنا و قرینه صبر و شکیبایی است. ریشه و خاستگاه صبر و سکوت در آثار سعدی عقل است. انسان‌های فهمیده و پخته که سرد و گرم روزگار را چشیده‌اند و توشه‌های ارزنده از تجربه و تعقل آموخته‌اند غالباً در آثارسعدی صحنه گردان ماجراهایی هستند که صبر و سکوت درآن به عنوان فضیلت و راهکاری مؤثر در سرنوشت، آثار خود را نشان می‌دهند. آنان در گیرودار معرّکه‌های مختلف چه در سفر و چه در حضر می‌توانند به پشتوانه صبر و سکوت از دام مهلکه‌های مختلف نجات یابند و سرنوشت جدید و توأم با خوشبختی و کامروایی را برای خود رقم بزنند. صبر و سکوت در بیشتر این داستان و حکایت‌ها معادل تدبیر و تعقل ونشان دهنده زیرکی و ذکاوت افراد فهیم است. سعدی خاموشی را گنجینه عقل و خرد انسان دانشمند می‌داند و پرگویی را صفت افراد نادان و بی‌مایه بر می‌شمارد. تشخیص مقام گفتن و یا ناگفتن را ضرورتی مطلوب می‌داند که نشان دهنده عقل و درایّت فرد است.
انواع سکوت را از نظر حوزه‌ی کارکرد معنایی و دلالت بر مفهوم در آثار سعدی به شکل زیر می‌توان دسته بندی کرد:
۵-۲-۱- سکوت مصلحتی
در بسیاری از اشعار، سخنان نغز، ضرب المثل‌ها و قطعات منثور ردپایی از سیاست دیده می‌شود. سکوت در این میان جایگاه ویژه خود را دارد. تا جایی که سعدی یکی از ابواب گلستان را به فواید خاموشی اختصاص می‌دهد. سعدی، فاصله گرفتن، سکوت مصلحتی، تدبیر و گاه حتی تملق برای بقا و زنده ماندن فرد، را به همگان توصیه می‌کند. نه تنها باب چهارم گلستان که تقریبا در همه‌ی آثار سعدی در خصوص سکوت مصلحت اندیشانه صحبت رفته است. سعدی معتقد است انسان باید متوجه باشد در چه مقام و موقعییتی قرار دارد و با گفتار نابجا خود را به خطر نیندازد. یکی از این موقعیت‌ها جدل و بحث با بزرگانی است که از نظر مقام و موقعیت اجتماعی در سطح بالایی قرار دارند. مجادله با چنین افرادی نه تنها سودی برای فرد ندارد، چه بسا که جان او را نیز به خطر اندازد. او در این باره می‌گوید:
نه در هر سخـــن بحـــث کردن رواســت خطا بر بــزرگان گــرفـــتن خطاست

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...