۱-دوری از آیات و روایات ۲-هوای نفس ۳-اطمینان به برخی نقل‌های غیر معتبر مثل جزیره خضرا ۴-عدم بصیرت کافی و تفقّه در دین ۵-بدگمانی و عدم اطمینان به نقل‌های معتبر ۶-توهم و خیال پردازی ۷-عدم درک جایگاه معجزات، امدادهای غیبی و اسباب و علل‌ مادی

پیامدها

۱-دور از دسترس قرار دادن امام ۲-کم رنگ جلوه کردن تأثیر وجودامام، در اثر عدم اعتقاد به حضور ملموس ایشان
۳-رویکرد و توجه زیاد مدعیان ارتباط و ملاقات

راه درمان و مبارزه

۱-دوری از خیال‌پردازی و توهمات ۲-رویکرد به معارف ناب دینی و علمای ربّانی ۳-مقابله با انحراف و بدعتها و عوهم گراها ۴٫تبیین و روشنگری توسط علمای دین.[۱۲۸]

دیدگاه صواب

درباره حقیقت غیبت امام مهدی و چگونگی پنهان زیستی آن حضرت دو دیدگاه عمده وجود دارد:

دیدگاه‌ نخست: خفای شخص (جسم)

بر اساس این دیدگاه که عقیده سنتی و متعارف میان مردم است در زمان غیبت، جسم حضرت از انظار مردم مخفی است آن حضرت مردم را می‌بیند اما مردم ایشان را نمی‌بینند و با این که امام مهدی در مکانی شرف حضور دارند آن مکان خالی از حضرت دیده می‌شود.

دلایل

این دیدگاه از سوی تعدادی از روایات تأیید می‌شود. از اما رضا در مورد امام مهدی (عج) سؤال شد. حضرت فرمودند: جسمش دیده نمی‌شود و نامش برده نمی‌شود»
امام صادق فرمودند: امام از مردم غایب می‌شود ولی در مراسم حج شرکت می‌کند و آنها (مردم) را می‌بیند ولی آنها او را نمی‌بینند.» این فرضیه آسان‌ترین فرض ممکن در مورد مخفی بودن امام مهدی و رهایی ایشان از دست ظالمین است؛ زیرا در صورت مخفی بودن شخص حضرت، از هر نوع تعقیب و تعرضی به شکل مطمئنی در امان خواهند بود چنین اختفایی شکل معجزه دارد و سبب شکل گرفتن این معجزه ضرورت حفظ امام از خطرات است تا در روز موعود مسؤلیت خطیر خود را به انجام رساند و چون از یک سو، در عصر ظهور با جاری شدن عدالت هم جانبه در تمام عالم و تشکیل دولت حق، آرزوی تمام انبیاء و اولیاء جامه تحقق پوشیده، تلاش‌هایشان به ثمر می‌نشیند و از سوی دیگر حفظ جان امام برای به دوش کشیدن این مسئولیت متوقف بر مخفی شدن معجزه وار آن حضرت است، بنابراین تحقق این معجزه ، ضروری به نظر می‌رسد، به همین خاطر خداوند آن را جاری می‌سازد همچنان که اثبات حقانیت پیامبران متوقف بر معجزه است و خداوند آن را به دست پیامبران جاری می‌سازد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

البته بر اساس این دیدگاه هنگامی که به خاطر مصلحتی لازم باشد از حالت اختفا خارج شود، آن حضرت ظاهر می‌شود؛ مثل این که بخواهد حاجت کسی را برآورده سازد یا کسی را از چیزی بیم دهد. بی‌شک، حد و مرز خروج از اختفا و ظاهر شدن را مصلحت معین می‌کند.

دیدگاه دوم: غیبت شخص (شخصیت)

بر اساس این دیدگاه مردم حضرت را می‌بینند اما ایشان را نمی‌شناسند زیرا همچنان که در تاریخ غیبت صغری آمده است پدر بزرگوار حضرت مهدی (عج) آن حضرت را به دور از انظار مردم پرورش داد و تنها گروهی اندکی آن حضرت را دیدند پس از شهادت امام حسن عسگری، اختفای آن حضرت بیشتر شد تا جایی که تنها راه ارتباط با ایشان، سفرای چهارگانه بودند و جز تعداد اندکی از شیعیان مانند علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی که در پی یافتن جانشین امام حسن عسگری بودند کسی توفیق ملاقات آن حضرت را نیافت و امام مهدی به این افراد نیز دستور کتمان و راز داری می‌دادند.
هر چه سالهای غیبت رو به فزونی می‌نهاد از تعداد معاصرین با امام عسگری و ملاقات کنندگان با امام مهدی کم می‌شد تا این که تمامی آنها به دیار رحمت الهی شتافتند. نسل جدید برای ارتباط با امام راهی جز سفرای چهارگانه نداشتند، بنابراین اطلاع چندانی از شکل و شمایل آن حضرت در دست آنها نبود به گونه‌ای که اگر با آن حضرت مواجه می‌شدند باز هم ایشان را نمی‌شناختند و به همین دلیل برای امام مهدی امکان سفر به نقاط مختلف جهان فراهم شد بدون این که توجه کسی را به خود جلب نماید.
بر این اساس آن حضرت می‌تواند بدون جلب توجه دیگران سال‌های بسیاری در مکان مورد نظر خود زندگی کند و مانند یک شخص عادی در یک یا چند شهر اقامت گزیند تا از سوی خداوند اجازه قیام داده شود.

دلایل

بر این فرضیه از چند جهت می‌توان استدلال کرد:
الف)امام صادق فرموده‌اند امام مهدی، شباهت‌هایی به انبیاء دارد… شباهت او به حضرت یوسف u مخفی بودن اوست. خداوند میان مردم و او حجابی قرار می‌دهد به شکلی که او را می‌بینند ولی نمی‌شناسند.[۱۲۹]
ب) شیخ طوسی از سفیر دوم محمد بن عثمان عمری نقل می‌کند که وی گفته است به خدا سوگند! امام مهدی (عج) هر سال در مراسم حج شرکت می‌کند او مردم را می‌بیند و می‌شناسد اما آنها او را می‌بینند و نمی‌شناسند با توجه به این که محمد بن عثمان سفیر حضرت و نزدیکترین افراد به امام بوده است. بنابراین، از احوال امام اطلاع کافی داشته، گزارش او با واقع منطبق است.
ج) وقتی از سفیر دوم درباره به زبان آوردن نام امام مهدی (عج) سوال شد، در پاسخ گفت: «اگر اسم ایشان برده شود مأموران حکومتی برای یافتن او اقدام می‌کنند.» بدون شک اگر دید گاه اول را بپذیریم و بگوییم جسم آن حضرت از انظار مردم مخفی است تعقیب و جستجوی حضرت خطری برای ایشان در پی ندارد زیرا طبق فرض حضرت دیده نمی‌شود اما چون از نام بردن حضرت به خاطر خطر مذکور، نمی‌شده، می‌توان فهمید آنچه مخفی است، شخصیت آن حضرت است، زیرا در صورت مخفی بودن نام آن حضرت، حساسیت دستگاه حکومتی برانگیخته نمی‌شود در نتیجه ایشان از تعقیب در امان خواهند بود.
د) برای سفیر دوم، محمدبن عثمان از ناحیه حضرت توقیعی به این مضمون صادر شده است: اگر مردم از نام من مطلع شوند آن را منتشر می‌کنند و گر مکان مرا یاد بگیرند به دیگران یاد می‌دهند.»

نتیجه

به نظر نگارنده دیدگاه دوم به صواب نزدیکتر است شاید منظور از ندیدن امام در روایت امام رضا و امام صادق که در دیدگاه اول مطرح شده است این باشد که مردم ایشان را نمی‌شناسند.
پس، مفهوم غیبت می‌تواند به یکی از دو معنای مذکور اتفاق افتد، ولی بزرگانی مثل مرحوم مجلسی صورت دوم را ترجیح داده‌اند که در زمان غیبت حضرت دیده شده ولی شناخته نمی‌شود و غیبت آن بزرگوار به معنای پنهان بودن شخصیت و عنوان ایشان است، نه به معنای پنهان بودن شخص (و جسم) آن بزرگوار. گفتنی است مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر در کتاب «المهدی» و نیز مرحوم علامه، شهید سید محمد صدر در «تاریخ الغیبه الکبری» همین وجه را پذیرفته‌اند.
هر کدام از دو دیدگاه درست باشد، این مطلب مسلم و قطعی است که آن حضرت روی کره زمین و در کنار ما انسان‌ها زندگی می‌کند نه در آسمان‌ها و دنیاهای دیگر؛ این تصور، سخت اشتباه است که امام مهدی u در گوشه‌ای زندگی مخفیانه‌ای را پیش گرفته‌اند، از اخبار و اوضاع مردم و حوادث تلخ و شیرینی که بر آنها می‌گذرد بی‌خبر بوده، و اقدامی نمی‌کند. آن حضرت در میان مردم حضور دارد و به اراده الهی از اوضاع و احوال مردم مطلع می‌شود و کوچکترین اتفاقی از چشمان تیزبین ایشان مخفی نمی‌ماند و در موارد ضروری دست به اقدام و فعالیت می‌زند، هدایت می‌کند، نجات می‌دهد و … خود آن حضرت چه زیبا به این حقیقت اشاره فرموده است:
«ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما مخفی نمی‌ماند.»[۱۳۰]

۶-طرح مباحث غیر ضروری

در معارف اسلامی شناخت امام از جایگاه و اهمیت به سزایی برخوردار است تا آنجا که وقتی شخصی از امام حسین u می‌پرسد: «یَابنَ رسولِ اللهِ بِأَبی أَنت و أُمی فَما مَعرِفَهُ اللهِ؟؛ ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟
آن حضرت پاسخ می‌دهند: «مَعرفَهُ أهلِ کُلِّ زَمانٍ إمامَهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیهِم طاعَتُهُ[۱۳۱]؛ شناخت اهل هر زمان نسبت به امامی که باید از او فرمان برند.
حال این پرسش مطرح می‌شود که شناخت امام زمان- که همه ما موظف به کسب آن هستیم- چه محدوده‌ای دارد و چه موضوعاتی را شامل می‌شود؟ در پاسخ این پرسش می‌توان گفت: چنانکه از روایت یاد شده نیز به دست می‌آید، شناخت امام عصر u مقدمه‌ای برای اطاعت اوست و از این رو ما تنها موظف به شناخت آن دسته از موضوعات و مسائل و مرتبط با امام عصر خود هستیم که ما را به اطاعت او نزدیک‌تر و از مخالفت او دورتر می‌سازد یا بر آمادگی و شوق ما برای حاضر شدن در پیشگاه آن حضرت و اطاعت از اوامر و نواهی ایشان می‌افزاید. و شناخت هر آنچه که دانستن آن هیچ تأثیری در اطاعت ما نسبت به آن امام ندارد، در دایره تکالیف ما داخل نمی‌شود.
یکی دیگر از انحرافات در مقوله انتظار پرداختن به مباحثی است که هیچ ثمره‌ای ندارد. در روایت آمده است:«فاغلَقوُا ابوابَ السؤال عَما لا یَعنیکُم؛ از آنچه ثمره‌ای برایتان ندارد، بیهوده نپرسید». مسکن، ازدواج، همسر، تعداد همسران، تعداد فرزندان حضرت مهدی و… از مباحثی هستند که اذهان افراد را به خود مشغول ساخته و از مباحث مهم باز داشته است.
معرفت امام، وظیفه ما نسبت به امام، تبیین و ترسیم استراتژی آینده و ارائه آن برای زمینه سازی و فراهم آوردن شرایط ظهور و… مسائلی است که پرداختن به آن اهمیت فراوانی دارد.[۱۳۲]
با توجه به آنچه گفته شد، مروجان و مبلغان فرهنگ مهدوی باید همه توان خود را صرف پرداختن به موضوعاتی چون: ویژگی‌ها و خصائص امام، ضرورت وجود امام و حجت الهی، جایگاه حجت در عالم هستی، مفهوم، ضرورت و فضیلت انتظار، وظایف منتظران، چگونگی تحقق ظهور، ویژگی‌های جهان پس از ظهور و… نمایند و از پرداختن به موضوعات و مسائل کم اهمیت یا بی‌اهمیتی که دانستن آنها وظیفه و تکلیف مردم نیست و تأثیری هم در اطاعت آنها نسبت به امام زمان u ندارد، خود داری کنند و اذهان مخاطبان خود را درگیر این گونه موضوعات و مسائل نسازند. موضوعات و مسائلی از این دست که محل زندگی و اقامت عصر u کجاست، آیا این زن و فرزند دارد و آیا…؟[۱۳۳]

ریشه یابی

    1. عدم تشخیص وظیفه دینی ۲٫ هوای نفس که در عوام فریبی بروز می یابد ۳٫ توهم و خیال پردازی که زمینه داستان سرایی هایی چون جزیره خضرا و… است ۴٫ عدم بررسی سندی و دلالی روایات (چنانکه تأمل و بررسی، به خوبی جزیره خضرا را نفی می کند و با نفی آن، بطلان وجود هزاران فرزند برای حضرت یا تطبیق خضرا بر مثلث برمودا، کاملا روشن می گردد) ۵٫ عدم تبیین و روشنگری اندیشمندان و عالمان دینی.

پیامدها

    1. بازماندن از مباحث مهم، کاربردی و ضروری ۲٫ بستر سازی برای ورود خرافات و سخنان بی دلیل و غیر مستند که در نتیجه، سوداگران برای مطرح کردن خویش یا فریفتن مردم از بازار گرم این مباحث بهره می جویند.

راه درمان و مبارزه

    1. علم و بصیرت در دین ۲٫ روشنگری توسط اندیشمندان در موضوعات مرتبط با مهدویت و ذکر مسایل مهم و کاربردی و تبیین وظایف ۳٫ حساسیت علما نسبت به عوام فریبان و ورود خرافات به ساحت دین و مقوله های دینی نظیر مهدویت ۴٫ تقوا در مقابل هوای نفس و عوام فریبی.[۱۳۴]

۷-تعجیل در ظهور

یکی دیگر از آسیب‌های جدی در فرهنگ مهدویت، استعجال ظهور است. استعجال به معنی عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت آن و تحقّق زمینه‌های لازم برای آن است. انسان‌های عجول به خاطر ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست می‌دهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیده‌ها هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...