هدف قرار دهد . وشعرهای جاودانه ای را در این زمینه خلق کند .
شعرهایی همچون قصیده« موطنی » که زمزمه خاص وعام شد :
موطنی الجلال و الجمال والسناء والبهاء
فی رُباک
و الحیاه و النجاه و الهناء و الرجاء
فی هواک ( ابراهیم ط. ، ۲۰۰۵م ، ص۵۱۱)
سرزمین من شکوه وزیبایی ، صلابت ونور در تپه های توست .
زندگی ، نجات ، لذت وامید در هوای توست .
اودربیست وچهارسالگی بعد ازدوران تحصیل ،اولین تلاشش این بود که وارد دنیای روزنامـه
نگاری بشود ؛
مصردرآن روزها بهترین مکانی بود که روشنفکران عرب را شیفته و آنهـا را برای کار در

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دفاترروزنامه های مشهورش جذب می کرد ، چرا کـه در آن هم شهرت فراوان بود وهم درآمد
خوب و کافی .
ابراهیم نیز همچون دیگر اندیشمندان با پدرش راهی سرزمین کنانـه (مصر) شد و در آنجا از
برخی دفاترروزنامه نگاری دیدن کرد و در پی درمان معده دردی که ازهمان دوران تحصیل
درمدرسه مطران از آن رنج می برد ، بسیاری از پزشکان را نیز ملاقات نمود که در اثر
تلاشهای آنهـا و داروهایـی کـه مصرف کرد سلامتی خود را بازیافت . ( شراره ،۱۹۶۴ م ،
صص ۱۴ و۱۵)
و او علی رغم میل باطنی وبـه اصرارپدربـه نابلس برگشت تا معلم زبان عربی گردد . یکسال
را در این شغل سپری کرد تا اینکـه دانشگاه آمریکایی بیروت بـه سفارش استاد أنیس الخوری
المقدسی ، از ابراهیم بـه عنوان مدرس در گـروه ادبیات عرب دعوت کرد . ( البعینی ، ۱۹۹۱م ،
ص۲۵۶)
البته فکر بازگشت به بیروت و فضای دلربایش به تنهایی کافی بود که ابراهیم را بار دیگر به
حرفه تعلیم وا دارد ، چون عشق او به این دیار و مردمش در درون وی نهفته بود ، وبیروت
وطن دوم او به شمارمی آمد، چرا که اولین غنچه هـای جوانی اش در آنجا شکوفا شده بودنـد :
اوّلُ عهدی بفنون الهوَی بیروت ؛ أنعِم بالهوَی الأوّل ! ( ابراهیم ط. ، ۲۰۰۵م ،
ص۴۰۴)
اولین آشنایی من با عشق بیروت بود ؛ سلام بر نخستین عشق !
و در همین ایام زیباترین قصیده های تصویری و زنده اش را سرود . ملقب بـه شاعر دانشگاه
شد و تأثیرزیادی بـردانشجویان آنجا گذاشت . شهرت اوباعث شد بیشتر روزنامه های فلسطین
و لبنان مزین به شعرهای وی شوند . ( فدوی ط. ،۲۰۰۵م، ص ۴۰)
ابراهیم درخلال اقامتش دربیروت که بیش از دو سال طول نکشید با دکتر لویس نیکل البوهیمی
آشنا شد و با وی در بسیاری ازکارهـا و تألیفاتش همکاری نمود ؛ که این همکاری چندان ادامه
نداشت ، و بیماری بار دیگر او را مجبور کرد تا بـه وطن باز گردد و در مدرسه « الرشیدیه»
در قدس مشغول بـه کار شود . کـه در همین ایام قصیده « الشاعر المعلم » را در معارضه با
قصیده احمد شوقی سرود . ( البعینی ، ۱۹۹۱م ، ص۲۵۶)
در اواخر سال ۱۹۳۲م بیماری وی اوج گرفت واورا مجبور بـه ترک تدریس نمود و بر تخت
بیمارستان نشاند تا جایی کـه پزشکان ضرورت عمل جراحی در معده اش را حیاتی دانستند و
علی رغم امیـد اندکـی کـه بـه زنده ماندنش بود ، با موفقیت بـه پایان رسیـد و او از بیمارستان
مرخص شد در حالی که این ابیات را با خود داشت : ( فدوی ط. ،۲۰۰۵م، صص ۴۳و۴۴)
إلیکَ توَجَّهتُ یا خالِقِی بشکرٍ علی نعمهِ العافیه
إذا هیَ وَلَّت فمَن قادرٌ سواکَ علی رَدِّها ثانیه
وَ ما لِلطَّبیبِ یدٌ بالشفاء وَ لکِنها یدُکَ الشافیه
تبارکتَ أنتَ مُعیدُ الحَیاه مَتی شئتَ فی الأعظُمِ البالیه ( ابراهـیم ط. ، ۲۰۰۵م ،
ص۴۲۷)
پروردگارا به شکرانه نعمت عافیت روی به درگاهت کردم .
گر سلامتی روی برگرداند غیر تو کسی بر بازگرداندن دوباره اش توانا نیست .
پزشک را هیچ دست شفا یی نیست جز آنکه شفا و بهبودی از آن توست .
والایی ، وچون اراده کنی دوباره حیات را به استخوانهای پوسیده باز می گردانی .
در سال ۱۹۳۶م پیشنهاد اداره برنامه های رادیویی فلسطین به ابراهیم داده شد که آن را به
بهترین شکل سامان بخشید . و در خلال آن با مشکلات زیادی از جمله انقلاب فلسطین ، جنگ
جهانی دوم ، و توطئه های حسودان و برخی از مسئولان کـه با افکار وی موافق نبودند مواجـه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...