نوآوری های تحولی و کامل، شانس کمتری برای پذیرش دارند و در صورت عدم بستر سازی، در اکثر موارد توسط مدارس رد می شوند. نوآوری های توسعه ای و گسترشی، بیشترین شانس پذیرش را دارند و چون نیازی کمتر به بستر سازی و زیر ساخت سازی دارند به سهولت در مدارس کشورهای در حال توسعه قابل اجرا هستند (حسینی خواه ، ۱۳۸۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲-۱-۵- فرایند نوآوری
تغییر ایده های خلاق به نوآوری را به منظور تأثیر گذاری بر سازمان، فرایند نوآور گویند. (تولایی، ۱۳۸۷) همچنین فرایند نوآوری عبارت است از توسعه و اجرای ایده های جدید توسط افرادی که در طول زمان در تراکنش با دیگران در درون یک سازمان می باشند. باید توجه داشت که نوآوری یک عمل مجرد نیست، بلکه فرایندی کلی از فرایندهای فرعی مرتبط شده با یکدیگر می باشد. توالی فرایند نوآوری در سازمان را به صورت زیر می توان نشان داد:
تشخیص
توسعه ایده
فعالیت حل مسئله
راه حل
به اجرا درآوردن
به صورت نمایشی
استفاده در سازمان
به صورت کامل
شکل شماره (۲-۲): توالی فرایند نوآوری در سازمان به نقل از تولایی (۱۳۸۷)
عوامل مؤثر بر شکل گیری فرایند نوآوری در سازمان: بر اساس تحقیقات انجام گرفته در شرکت “ایران ترانسفور” به طور کلی پارامترها و عوامل موثر بر فرآیندهای نوآوری شرکت ها و سازمان ها را به دو گروه اصلی می توان تفکیک کرد: (احمدی، ۱۳۸۶)
الف) عوامل درونی سازمان ها
ب) عوامل بیرونی سازمان ها
عوامل درونی را “موتور نوآوری” نام نهاده اند که سیستم پیچیده عوامل داخلی تأثیر گذار بر فرایند نوآوری را شامل می شود. عوامل داخلی شامل توانایی و قابلیت یادگیری سازمان ها برای توسعه و خلق محصولات و فرایندهای جدید است.
عوامل خارجی نیز توانایی هایی است که قدرت رقابت و عرضه متناسب با نیاز مشتریان و ذی نفعان را گسترش می دهد.
۲-۲-۱-۶- الگوهای تکامل فرایند نوآوری تکنولوژیکی
فرایند نوآوری تکنولوژیکی، فرایند تبدیل ایده جدید به کالا (محصول، خدمت) و یا فرایند جدید یا کاملاً توسعه یافته است. به عبارتی به گفته فریمن نوآوری مجموعه ای از عملیات فنی، صنعتی و تجاری است. بنابراین به سادگی نمی توان آن را در قالب های خطی ساده تعریف نمود. اما تا قبل از دهه ۸۰ مدل های ارائه شده برای فرایند نوآوری مبتنی بر فرایند خطی ساده تصور می شدند که با تحقیقات پایه، شروع شده و منجر به خلق ایده و در نهایتی تولید کالا یا فرایند جدید می شوند. اما با تحقیقات وسیع تر و بررسی موشکافانه رفتارهای فرایند نوآوری در شرایط مختلف، پیچیدگی هایی مشاهده گردید که دیگر نمی شد آنها را در یک فرایند خطی خلاصه نمود. لذا فرایندهای غیر خطی مورد ارزیابی قرار گرفتند و محققان مختلفی سعی در شناخت فرایندهای نوآوری نمودند. احمدی و همکاران (۱۳۸۸) به بررسی انواع مدل های این الگوها پرداختند :
۲-۲-۱-۶- ۱-مدل فشار علم [۵۹] :
در طی سال های ۱۹۶۰-۱۹۵۰ فرایند نوآوری بر اساس یک مدل خطی تعریف می شد. در این مدل ساده فرض می شود که نوآوری با تحقیق علمی جدیدی شروع می شود و در مراحل بعد به توسعه محصول، تولید و بازار یابی می رسد و در خاتمه کالا، خدمت یا فرایند جدید با موفقیت به فروش می رسد.
بر طبق این مدل بیان می شود که برای ایجاد بازار پیشرو، باید تحقیقات علمی را بهبود و توسعه داد و تأکید بر روی تحقیق و توسعه است و نیاز بازار هم بر روی فعالیتهای تحقیق و توسعه تعریف می شود و ماهیتی مستقل ندارد.
۲-۲-۱-۶- ۲-مدل کشش بازار [۶۰] :
از اوایل ۱۹۶۰، دومین مدل خطی نوآوری با توجه به دیدگاه های اقتصادی شکل گرفت. در این مدل نوآوری ها نتیجه تقاضا و نیاز بازارها بودند و تقاضای بازار مستقیماً باعث ایجاد نیاز جدید توسعه تکنولوژی شرکت ها می شد. در این مدل بیشتر نوآوری ها حاصل کار دپارتمان هایی است که به طور مستقیم با مشتری در ارتباطند چون که این دپارتمان ها، نیاز و خواسته مشتری را بهتر می شناسند و محل سرمایه گذاری ها بهتر تشخیص می دهند. در این مدل، بازار تعیین می کند که در چه پروژه هایی برای تحقیق و توسعه سرمایه گذاری شود و تأکید بر روی بازار و نیاز مشتری است.
۲-۲-۱-۶- ۳-مدل اتصالی [۶۱] :
اما بسیاری از محققان با بررسی ۲ مدل خطی ساده فوق به این نتیجه رسیدند که فرایند نوآوری را نمی توان در قالب مدل های خطی بطور شفاف بیان کرد. بلکه گاهی اوقات تحقیقات علمی باعث تولیدات جدید در بازار می گردد و گاهی نیز نیاز بازار واحد تحقیقات را وادار به نوآوری می کند. در واقع در هدف مدل سوم نشان دادن توالی عملیات در نوآوری و وجود پس خور بین واحد تحقیق و توسعه و بازار بوده است. یعنی گاهی اوقات و در برخی از صنایع تقاضای بازار بر بخش تحقیق و توسعه فشار وارد می کند تا تحقیقات علمی جدیدی انجام دهد و گاهی اوقات نوآوری نتیجه فعالیت های مستقل تحقیق و توسعه می باشد.
۲-۲-۱-۶- ۴-مدل یکپارچه و شبکه ای [۶۲] :
اما مدل سوم هم جوابگوی بسیاری از نوآوری ها در سطح شرکت ها (یا حتی در سطح ملی) نبود. بنابراین مدل های نسل چهارم و پنجم با فاصله زمانی کوتاهی از هم شکل گرفتند که در مدل های جدید، به پس خور در بین مراحل توجه بیشتری مبذول شده است. در نسل چهارم به توسعه موازی هر مرحله در کنار یکپارچگی های افقی توجه شده است. بر روی مشتری و نیاز مشتری تمرکز بیشتری وجود دارد و منابع تأمین کنندگان را هم بخشی از منابع شرکت ها در نظر گرفته است. در این مدل تأکید بر روی تحقیق و توسعه و ساخت و تولید است (طراحی های قابل تولید)
در مدل نسل پنجم بیشتر هدف یکپارچه کردن استراتژی های توسعه در بین سازمان های مختلف داخلی و خارجی شرکت ها بوده است. تأکید این مدل بر روی انعطاف پذیری شرکت در برابر تغییرات و سرعت در توسعه می باشد و تمرکز بیشتر بر روی کیفیت است تا قیمت تمام شده.
۲-۲-۱-۶- ۵-مدل زنجیره ارزش [۶۳] :
شاید بهترین مدل غیر خطی که عناصر مختلف فرایند نوآوری را توضیح می دهد، مدل روزنبرگ – کلاین باشد. این مدل فرایند نوآوری را در پنج مرحله خلاصه کرده است:
۱-شناخت پتانسیل و نیاز بازار کار
۲-ابداع کردن یا ایجاد طرح تحلیلی برای تولید محصول جدید
۳-طراحی با جزییات، تست کردن طرحها و طراحی مجدد
۴-تولید
۵-توزیع و بازار یابی
۲-۲-۱-۷-ویژگی های نوآوری
برای گسترش نوآوری پنج ویژگی ضروری وجود دارد که این ویژگیها را با ارائه راهبرد در زمینه نوآوری های آموزشی بررسی می کنیم:
۱-داشتن یک مزیت نسبی [۶۴] نسبت به موارد موجود : برای مثال برتری پاورپوینت بر پروژکتور اورهد سبب شده است که کمتر از پروژکتور اورهد استفاده شود و ماشین های آموزش دهنده اسکینر به دلیل عدم هوشمندی، آسیب پذیری و پر هزینه بودن با اقبال چندانی مواجه نشده و در زیر زمین مدارس به همراه کتاب های قدیمی انبار شده اند (میلر، ۱۹۸۳، ترجمه مهر محمدی، ۱۳۸۲)
۲-سازگاری نسبی [۶۵] : با ارزشهای موجود، تجارب گذشته و نیازهای پذیرندگان سازگار باشد.
۳-سازگاری استفاده و قابل فهم بودن [۶۶] : پیچیدگی یک نوآوری موجب پذیرش کمتر آن می شود.
۴-قابل امتحان بودن [۶۷]
۵-قابل مشاهده بودن [۶۸]
۱)مزیت نسبی: برای بررسی مزیت نسبی نوآوری آموزشی (مثلاً استفاده از اینترنت برای آماده سازی مطالب درسی) می توان برنامه هایی را سازماندهی کرد و از معلمان خواست که یک عنوان درسی مشابه را از طریق اینترنت تهیه کنند. سپس از معلمان خواست که هر درس را جداگانه ارزیابی کنند تا مشخص شود که آیا کارآیی و اثر بخشی روش جدید نسبت به روش معمول بیشتر است یا نه
۲)سازگاری نسبی: برای فراهم سازی شرایط لازم برای پذیرش یک نوآوری آموزشی باید سیاست های موجود مدارس را تعدیل کرد و به تدریج میان ارزش ها و نیازهای معلمان و دانش آموزان با نوآوری سازگاری ایجاد کرد. برای مثال، می توان برنامه زمانی مدرسه را تغییر داد و روش های جدید انتقال دانش را در برنامه جدید گنجاند.
۳) استفاده آسان: معلمان و دانش آموزان باید قادر باشند که به سهولت از نوآوری معرفی شده استفاده کنند. اگر نوآوری برای آنها کاملاً نا آشنا باشد و روش بهره گیری از آن را نیاموخته باشند، باید وقت بیشتری در اختیار آنها قرار داد تا به دستکاری نوآوری بپردازند. همچنین می توان از متخصصان نوآوری خواست که به آموزش آنها بپردازند.
۴)قابل امتحان بودن: باید شرایط دسترسی مداوم به نوآوری را فراهم ساخت تا پذیرندگان قادر به امتحان آن باشند. برای مثال، برای دسترسی معلمان به اینترنت باید در مکان هایی که معلمان حضور بیشتری دارند (مانند اتاق معلمان، کتابخانه مدرسه، کلاسهای درس) این امکان را فراهم ساخت. اگر هزینه دسترسی به اینترنت از خانه، برای معلمان پرداخت شود آنها برای امتحان اینترنت فرصت بیشتری پیدا خواهند کرد. همچنین می توان در مدرسه، امکانات جانبی (مانند پرینتر لیزری، اسکنر، فلش) را در اختیار معلمان قرار داد تا علاقه آنها به استفاده از اینترنت بیشتر شود.
۵)قابل مشاهده بودن: باید حضور فیزیکی نوآوری و عوامل وابسته به آن را در مدرسه افزایش داد. می توان از نوآوران، فروشندگان و توزیع کنندگان نوآوری خواست تا به مدرسه بیایند و در زمینه مزایا و روش بهره گیری از نوآوری برای معلمان و دانش آموزان صحبت کنند و نمونه هایی از نوآوری را در اختیار آنها قرار دهند.
ویژگی دیگری که باید به ویژگی های فوق اضافه کرد، قابلیت دستکاری و کنترل است. نوآوری ها در طول عمر خود دچار تغییرات زیاد می شوند. شکل نهایی یک نوآوری با تصورات اولیه خالق آن تفاوت بسیار دارد. برادران رایت هرگز فکر نمی کردند که یک هواپیما، روزی بتواند صدها مسافر را در خود جا دهد. گراهام بل در فکر آن بود که برای ناشنوایان وسیله ای خلق کند، اما همین وسیله تبدیل به تلفن شد. اینترنت به عنوان یک سیستم بسته و امنیتی در دوران جنگ سرد (دهه ۱۹۶۰) برای امنیت ملی طراحی شد، اما امروزه تبدیل به یک پدیده کاملاً متفاوت (سیستم باز و عمومی) شده است. در نظام آموزشی نیز نوآوری ها دچار تغییر می شوند به گونه ای که بیشتر این تغییرات را معلمان صورت می دهند تا نوآوری را با نیازهای دانش آموزان منطبق سازند
بنابراین نوآوری باید طوری طراحی شود که مجریان بتوانند آن را دستکاری کنند، زیرا نوآوری های که قابل کنترل و دستکاری هستند نسبت به آنهایی که قابل تغییر نیستند، راحت تر پذیرفته می شوند (تیک و کوبان ۱۹۹۵ و دالی ۱۹۹۹). ویژگی آخر (قابلیت دستکاری)، اشاره به فرایند پویا و پیچیده مرحله اجرا دارد که طی آن، نوآوری با محیط اجرا به تعاملات گوناگونی می پردازد. مک لولین در زمینه اجرای نوآوری های آموزشی در مدارس، به سه حالت اشاره می کند:
۱-انطباق دو جانبه: در این حالت، نوآوری و فضای نهادی (شامل: مدیران، معلمان، دانش آموزان، ساختار مدرسه، امکانات و تجهیزات) خود را با همدیگر انطباق می دهند که در این صورت نوآوری با موفقیت اجرا می شود.
۲-انطباق یک جانبه: در این حالت، تنها نوآوری است که خود را با فضای نهادی انطباق می دهد و فضای نهادی انطباق می دهد و فضای نهادی هیچ گونه تغییر و تعدیلی را نمی پذیرد. در این حالت، نوآوری به طور ناقص و نا تمام به اجرا در می آید.
۳-عدم انطباق : در این حالت، هیچ کدام از دو عامل خود را با دیگری انطباق نمی دهد و نتیجه آن می شود که نوآوری در همان آغاز متوقف می شود و به اجرا در نمی آید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...