پایان نامه -تحقیق-مقاله – ج- حق شرط در کنوانسیون ۱۹۶۹وین حقوق معاهدات – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
دیوان با توجه به شرایط ونیازهای جامعه بینالمللی و با توجه به خصوصیات خاص کنوانسیون پیشگیری و مجازات ژنو ساید، نظریه قبول مشروط و محدود حق شرط را جایگزین نظریه سنتی پذیرش شرط به اتفاق آرای میکند.
ج- حق شرط در کنوانسیون ۱۹۶۹وین حقوق معاهدات
معاهد ۱۹۶۹ وین، در بخش دوم خود ، در مواد ۱۹ ، ۲۰، ۲۱ ، ۲۲ و ۲۳ به مسئله حق شرط میپردازد .
با مطالعه این مواد، به نظر میرسد دو اصل کلی براین نظام حاکم است:
-
- اصل اختیار دولتها در محدود کردن دامنه تعهدات قراردادی.
- اصل اختیار دولتهای دیگر در پذیرفتن شرط دولتی که خواستار تحاشی از تعهدات قراردادی شده است .
به موجب اصل اول ، اختیار دولتها در محفوظ نگه داشتن بعضی امتیازات ملی منوط به اجازه دولتهای دیگر نیست و به موجب اصل دوم ، حقوق محفوظ زمانی در قبال دولت دیگر قابل استناد است که آن دولت این محدودیت را پذیرفته باشد. در این حالت شرط یکجانبه است و پذیرش دولت دیگر، رابطهای قراردادی میان دو دولت برقرار میکند.[۱۲]
به موجب قسمت اول ماده ۱۹، کنوانسیون اصل حاکمیت دولتها را به عنوان اساس در نظر گرفتند و معتقد به استقلال اراده دولتهاست . طبق این ماده دولتها میتوانند به هنگام امضا، قبول ، تصویب ، تأیید یا عضویت در یک معاهده ، تعهدات خود را نسبت به برخی از مواد معاهده محدود سازند.
با این تصور غلط است که برای این حق محدودیتی وجود ندارد . ماده ۱۹ کنوانسیون۱۹۶۹ وین ، در خصوص اعمال حق شرط نسبت به مفاد معاهده ، محدودیتهایی را برای دولتها بیان نموده است .
و دلیل این محدودیتها این است که هر دولت تا آنجا میتواند از این حق استفاده کند که محدودیتهای مورد نظرش با موضوع و هدف معاهده مباینت نداشته باشد و در دو حالت امکان دارد شروط یک جانبه دولتها با موضوع و هدف معاهده تناقض داشته باشد.
یک : معاهده اصولا ً حق شرط را ممنوع کرده باشد.
دو : زمانی که آن حق شرط در زمره شروطی نباشد که معاهده اجازه داده است.[۱۳]
اگر معاهده به هر یک از دولتهای طرف معاهده اجازه داده باشد حق حاکمیت خودش را در قبال بعضی مقررات معاهده حفظ کند و محدودیت دیگری هم قائل نشده باشد ، اصل براین است که همه دولتهای طرف معاهده رضایت خود را از پیش نسبت به این قبیل محدودیتها اعلام کردهاند.
اگر معاهده اساسنامه سازمان بینالمللی باشد ، تنها زمانی که این اساسنامه محدودیتی در نظر نگرفته باشد، وارد کردن شرط بر معاهده باید به تصویب رکن صلاحیت دار سازمان برسد. به محض اینکه رکن صلاحیت دار آن شرط را پذیرفت ، مانند آن است که تمام دولتهای عضو سازمان آن محدودیت را پذیرفتهاند.
( بند ۳ ماده ۲۰) [۱۴]
اما اگر شرط « حقوق محفوظ» را دولتهای دیگر قبول نکرده باشند ، در این حالت ، معاهده فقط میان دولتی که حق یا حقوقی را برای خود محفوظ داشته و دولتی که آن را پذیرفته است به صورت محدود اجرا میشود.
اما اگر به دلیل شمار محدود دولتهایی که در مذاکرات مربوط به تهیه و انعقاد آن معاهده شرکت داشتهاند، معاهده مستلزم آن باشد که به صورت کامل به اجرا در بیاید و یا موضوع و هدف معاهده چنین اقتضاء کند که معاهده باید کامل اجرا شود ، دولت شرط گذار تنها زمانی میتواند عضو معاهده شود که همه آن دولتها شرط « حقوق محفوظ » او را بپذرند ، در غیر این صورت نمیتواند به آن معاهده ملتزم شود . ( بند ۲ ماده ۲۰)[۱۵]
بند ۴ ماده ۲۰ نیز مقرر میدارد: زمانی که حق شرطهای ابرازی مشمول بندهای ۱ و ۲ و۳ ماده ۲۰ نشوند و معاهده نیز نحوه دیگری را مقرر نکرده باشد:
الف) وقتی یکی از کشورهای عضو معاهده ، حق شرط کشور دیگر را قبول کند، در صورت لازم الاجرا شدن معاهده نسبت به آن ها در مقابل هم طرف معاهده محسوب میشوند.
ب) وقتی یکی از کشورهای عضو معاهده با حق شرط یک کشور مخالفت کند، این مخالفت مانع لازمالاجرا شدن معاهده بین کشور مخالفت کننده و کشوری که قائل به شرط شده است نمیشود مگر آنکه مخالفت کننده قطعاً منظور خود را از مخالفت ابراز کرده باشد.
ج) اقدامی که رضایت دولت را مبنی بر التزام در قبال یک معاهده منعکس کند و مضافاً متضمن حق شرطی باشد ، به محض آن که حداقل یک کشور متعاهد دیگر حق شرط را بپذیرد اثر قانونی خواهد داشت.
از بند « الف» نسبی بودن حق شرط میان کشور شرط کننده و شرطگذار استنباط میشود و میتوان چنین نتیجهای گرفت که به محض اینکه حق شرط از طرف یکی از طرفین معاهده مورد پذیرش قرار گیرد، حق شرط قوت قانونی پیدا میکند. بنابرین بند ، اعتبار حق شرط در گرو پذیرش آن توسط یکی از طرفین معاهده است . از طرفی در بند «ج» ماده ۱۹ کنوانسیون وین حق شرط را در صورت عدم مغایرت با موضوع و هدف معاهده معتبر میداند.
از این دو میتوان دو برداشت نمود: اول اینکه بند ۴ ماده۲۰ دلالت براین دارد که حتی اگر حق شرط با موضوع و هدف معاهده مغایر باشد باز هم چنانچه یکی از کشورهای طرف معاهده آن را قبول کند معتبر است . و دوم اینکه دو مقرره فوق مغایرتی با هم ندارند بلکه کنوانسیون وین برآن بوده که تشخیص مغایرت یا عدم مغایرت حق شرطها با موضوع و هدف معاهده را به هر یک از کشورها واگذار کند.
اگر چنین برداشتی را درست تلقی کنیم به این نتیجه میرسیم که کشورها بر اساس منافع فردی و بیتوجه به موضوع و هدف معاهده ، حق شرطهایی را میپذیرند و یا با آن ها مخالفت میکنند.
صحیح پنداشتن این برداشت این نتیجه را در برخواهد داشت که قسمت «الف» بند ۴ ماده ۲۰ کنوانسیون به طور ضمنی بند «ج» ماده ۱۹ را فسخ کردهاست . قسمت «ج» بند ۴ همین ماده نیز میتواند به عنوان دلیلی برای تأیید برداشت مورد نظر باشد. چون این مقرره نیز اعتبار حق شرط و آغاز اثر قانونی آن را بدون آن که آن را مقید به موضوع و هدف معاهده کند از زمانی میداند که حداقل یک کشور متعاهد ، حق شرط یک کشور شرطگذار را پذیرفته باشد.
با این اوصاف اینگونه به نظر میرسد که قصد منعقدکنندگان معاهده ایجاد یک سیستم انعطاف پذیر بوده است و بر اساس آن اعتبار حق شرط ارائه شده صرفاً مشروط به پذیرش از سوی هر یک از کشورهای متعاهد است.[۱۶]
کنوانسیون وین در قسمت « ب» بند ۴ ماده ۲۰ مقرر میدارد:
«اعتراض دیگر کشورهای متعاهد به حق شرط مانع از آن نیست که معاهده میان کشور معترض و کشور شرط کننده اجرا شود.»
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-05] [ 01:13:00 ب.ظ ]
|