1. استرس های روان : حالت هیجانی شدید و ناراحتی و نگرانی های ولانی و عدم هماهنگی در زندگی زناشویی،زندگی در محیط نامناسب و مملو از کشمکش، فقز اقتصادی،شغلهای پرمسئولیت و … (طریقتی ، ۱۳۷۶ ) .

دو مقوله عمده از استرس ها و استراسور های فیزیکی و روان شناختی هستند . استرسورهای فیزیکی حوادثی هستند که تهدید فیزیکی مستقیم بر سلامت فرد دارند مانند گرما ، سرما و عفونت و .. استراسورهای روان شناختی حوادثی هستند که با خوشی های ما درگیر شده که این به ادراک ما از آن ها بر می‌گردد (لوولو ، ۱۹۸۵ ؛ به نقل از بیکریچ [۲۰] و همکارانش ، ۱۹۹۹) .

ما با انواع متفاوتی از استرسور ها مواجه می‌شویم ، بعضی محیطی هستند (سموم ، گرماو سرما ) ، بعضی روان شناختی(تهدیدی برای عزت نفس و افسردگی) و بعضی دیگر فیلسوفانه (استفاده از زمان ، هدف در زندگی) و بعضی جامعه شناختی (عدم استخدام ، مرگ یک عزیز ) می‌باشند (گرینبرگ [۲۱] ، ۲۰۰۲).

در اویل دهه ۱۹۵۰ میلادی روانشناسی به نام توماس هولمز در پژوهش های خود ‌به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هر نوع استرس لزوم ضرورت و اجبار در ایجاد تغییر و تحول مهم در زندگی معمولی فرد است .

هولمز مشاهده کرد که در بیماران مبتلا به سل ، شروع بیماری غالب متعاقب با یک سلسله اتفاقات و حوادث و بحران های مخرب مانند : مرگ و میر در خانواده از دست دادن شغل یا تغییر آن بوده است . وی بیان داشت که استرس به علت ایجاد سل نیست ، لیکن در شدت و وخامت آن مؤثر است (شاملو ، ۱۳۷۸) .

به منظور نشان دادن تاثیر استرس از تغییرات عمده زندگی ، هولمز و روان شناسی به نام راهه در سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ میلادی پنج هزار آزمودنی را مبنی بر اولویت دادن به اتفاقات و حوادث و تغییرات مهم در زندگی به عمل آوردند که بر اساس آن مقیاس معروف هولمز و راهه به نام « ارزیابی سازگاری مجدد اجتماعی» برای اندازه گیری درجه اهمیت وقایع زندگی ساخته شده است نتایج این پژوهش اولویت وقایع اتفاقی را در زندگی به شرح زیر نشان داد :

جدول ۲-۱ : فهرست هولمز – راهه برای اندازه گیری شدت استرس (سی وارد ، ۱۹۹۷ ؛ ترجمه قراچی داغ ، ۱۳۸۰)

ردیف
حادثه ی زندگی
ال سی یو

۱

مرگ همسر

۱۰۰

۲

طلاق

۷۳

۳

جداشدن از همسر

۶۵

۴

زندانی شدن

۶۳

۵

مرگ یکی از بستگان نزدیک

۶۳

۶

بیماری یا جراحت شخصی

۵۳

۷

ازدواج

۵۰

۸

اخراج از کار

۴۷

۹

آشتی با همسر

۴۵

۱۰

بازنشسته شدن

۴۵

۱۱

تغییر سلامتی یکی از اعضای خانواده

۴۴

۱۲

بارداری

۴۰

۱۳

بد عملکردی جنسی

۳۹

۱۴

پیدا شدن عضوی جدید در خانواده

۳۹

۱۵

تغییرات تجاری

۳۹

۱۶

تغییرات مالی

۳۸

۱۷

مرگ یکی از دوستان نزدیک

۳۷

۱۸

تغییرات شغلی

۳۶

۱۹

تغییر شمار مجادله با همسر

۳۵

۲۰

وام گرفتن بیش از ۰۰۰/۱۰ دلار

۳۱

۲۱

ضبط ملک توسط بانک

۳۰

۲۲

تغییر مسئولیت شغلی

۲۹

۲۳

ترک منزل گفتن فرزندان

۲۹

۲۴

گرفتاری با خانواده همسر

۲۹

۲۵

موفقیت های شخصی برجسته

۲۸

۲۶

شروع به کار یا توقف کار همسر

۲۶

۲۷

شروع مدرسه یا خاتمه یافتن آن

۲۶

۲۸

تغییر شرایط زندگی

۲۵

۲۹

تجدید نظر در عادات شخصی

۲۴

۳۰

گرفتاری با رئیس

۲۳

۳۱

تغییر ساعات و شرایط کار

۲۰

۳۲

تغییر محل سکونت

۲۰

۳۳

تغییر مدرسه

۲۰

۳۴

تغییر تفریحات

۱۹

۳۵

تغییر فعالیت های مذهبی

۱۹

۳۶

تغییر فعالیت های اجتماعی

۱۸

۳۷

وام های کمتر از ۰۰۰/۱۰ دلار

۱۷

۳۸

تغییر عادات خواب

۱۶

۳۹

تغییر در دفعات جلسات خانوادگی

۱۵

۴۰

تغییر عادت غذا خوردن

۱۳

۴۱

تعطیلات – مرخصی

۱۳

۴۲

کریسمس

۱۲

۴۳

زیر پا گذاشتن قانون در حد جزئی

۱۱

در ادامه بررسی هولمز و راه این فهرست را در اختیار پزشکان متعدد قرار دادند و بعد نتایج خود را با تغییرات عمده زندگی به شکلی که پزشکان ارائه داده بودند ، مقایسه نمودند . معلوم شد که میان امتیازات حادثه زندگی و سوابق سلامتی شخصی همبستگی معناداری وجود دارد . آن ها ‌به این نتیجه رسیدند که امتیاز ۱۵۰ مرز میان شرایط به شدت تنش زا و مشکلات مرتبط با سلامتی است .

این دو پژوهش گر در مرحله بعدی با توجه به امتیازات ال سی یو [۲۲] (واحد های تغییر زندگی ) اقدام به طبقه بندی نمودند : امتیاز ۱۹۹-۱۵۰ بحران ملایم در زندگی را نشان می‌دهد ، امتیاز ۲۹۹-۲۰۰ بحران متوسط و امتیاز های بالای ۳۰۰ بحران شدید و عمده ای در زندگی است (سی وارد ، ۱۹۹۷ ؛ ترجمه قراچی داغی ، ۱۳۸۰ )

لازاروس بر خرده استرس زاها یا حوادث کوچک روزمره مانند ، ناراحتی های جزئی ، هیجانات ، ناکامی یا شکست ها توجه خاصی داشت و بر این عقیده بود که چنین موضوعات کوچکی مانند گیر کردن در ترافیک ، جاگذاشتن کلید ، درگیر شدن در بحث های جرئی ، شاید به اندازه یا بیشتر از حوادث عمده زندگی که توسط هولمز و راهه بیان شده است، اهمیت داشته باشد ( موریس [۲۳] و میستو[۲۴] ) ، لازاروس و همکاران او کشف کردند که وقایع روزمره زندگی را می توان به شیوه زیر گروه بندی کرد .

الف) گرفتاری های خانه داری : تهیه غذا ، خرید اجناس و …

ب) گرفتاری های سلامتی : بیماری های جسمی ، نگرانی های مربوط به مراقبت درمانی و …

ج) گرفتاری های موقتی : زیادی کار ، زیادی مسئولیت ، و کمبود وقت

د) گرفتاری های محیطی : جنایات ، تخریب خانه های همسایگان ، سرو صدای اتومبیل ها و رفت و آمده ها و …

و) گرفتاری های اقتصادی : کمبود درآمد ، داشتن قرض ، قسط بندی بدهی و … .

و) گرفتاری های شغلی : نارضایتی از شغل ، درگیری با رئیس اداره ، تعارض با همکاران و …

ی ) گرفتاری های امنیتی دراز مدت : نگران از دست دادن شغل ، تغییر قیمت های باز نشستگی و …(طریقتی ، ۱۳۷۶)

به طور خلاصه ، در حالی که هولمز و راهه بر روی حوادث بزرگ و لازاروس و همکارانش بر روی حوادث کوچک به عنوان منابع استرس تأکید داشتند ، موریس و میستو هم حوادث درونی و هم موقعیت های بیرونی و هم حوادث کوچک و بزرگ را به عنوان منابع استرس معرفی می‌کنند ، چرا که همه این حوادث احساس فشار ، عجز ، تعارض و اضطراب را ایجاد می‌کنند (موریس و میستو ، ۱۹۹۹) .

فیزیولوژی استرس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...