از نظر کتل، صفت­ها واحدهای ساختاری شخصیت هستند. آن ها سازه­ های فرضی هستند که از مشاهده­ عینی رفتار استنباط می­شوند. یک صفت بر حسب یک تمایل به واکنش تعریف می­ شود که بخش نسبتاً پایدار شخصیت را تشکیل می­دهد. راه ­ای چندی برای طبقه بندی صفات وجود دارند از جمله صفت های مشترک در برابر صفت های یگانه، صفت های سطحی در برابر صفت های عمقی.

کتل صفت­های عمقی را بر حسب اصل و ریشه­ آن ها به صفت­های سرشتی و صفت­های محیط ساخته تقسیم کرد. ۱۶ صفت عمقی از جمله عامل A (خود دار در برابر بجوش)، عامل (کم هوش در برابر باهوش) و عامل (تحت تأثیر احساس­ها در برابر ثبات هیجانی) را ذکر می­ کند.

از نظر کتل دو نوع صفت پویا وجود دارد که عبارتند از: آمادگی­های ذاتی که منبع انرژی برای تمام رفتارهاست و دیگری احساس­ها که الگوهای آموخته شده نگرش­ها است.

کتل ‌در مورد شخصیت، بیشتر دیدگاه جبری دارد و بر هیچ هدف غایی بر رفتار تأکید نمی­ورزد. در نظریه­اش عوامل مؤثر دوران کودکی در رشد شخصیت به اندازه­ وراثت و محیط اهمیت دارند. سه فن اصلی که کتل برای ارزیابی شخصیت از آن ها سود جست عبارتند از داده­هایی که توسط مشاهده­گران درجه­بندی ‌شده‌اند، درجه بندی­های شخصی که از طریق پرسشنامه ­ها، سیاهه­های شخصیت و مقیاس­های نگرش صورت ‌می‌گیرد و داده ­های فراهم آمده از آزمون­ها که در برابر پاسخ های دروغ و ساختگی مقاوم هستند (شولتز، ۱۹۹۰؛ ترجمه کریمی و همکاران،۱۳۹۳).

الگوی پنج عاملی شخصیت

نظریه­ های کتل و آیزنک[۸۰] موضوع پژوهش­های بسیاری قرار گرفته است و برخی از نظریه­پردازان عقیده دارند که کتل بر روی تعداد زیادی صفات، تمرکز ‌کرده‌است و آیزنک بر روی تعداد کمی. در نتیجه، یک نظریه جدید ویژگی­های شخصیت به نام نظریه پنج عاملی شکل گرفت. این مدل پنج عامل شخصیت نشانگر پنج ویژگی اصلی است که در تعامل با یکدیگر، شخصیت انسان را شکل می­ دهند (وطن خواه و ابوالقاسمی، ۱۳۸۸).

مک­کری و کاستا در ادامه تحقیقات خود حضور مدل پنج عاملی را در پرسشنامه شخصیت آیزنگ، فرم تحقیق شخصیت جکسون و ۱۶ عاملی کتل به اثبات رسانیده­اند. تعداد زیادی از محققان در عوامل پنج گانه شخصیت، اصطلاحات گوناگونی برای هر بعد به کار برده ­اند که این تنوع صرفاً محدود به اصطلاحات است نه مفاهیم پایه­ای هر بعد .اما، عناوین اصلی که معمولاً در تحقیقات مختلف به کار می­رود بدین صورت است:

  1. روان رنجورخویی

۲- برون گرایی، برونگرایی(یا شاد خویی)

۳-عقل (یا انعطاف پذیری) [۸۱]

۴-رفاقت، خصومت (یا دلپذیری)

۵-با وجدان بودن (یا اراده)

عوامل پنج گانه شخصیت

پنج عامل اصلی شخصیت عبارتند از : روان نژندی، برونگرایی، گشودگی، موافق بودن، با وجدان بودن.

۱- روان نژندی

مؤثرترین قلمرو مقیاس­های شخصیت تقابل سازگاری یا ثبات عاطفی با ناسازگاری یا روان نژندی است. متخصصین بالینی انواع گوناگونی از ناراحتی­های عاطفی، چون ترس اجتماعی، افسردگی و خصومت را در افراد تشخیص می­ دهند، اما مطالعات بی­شماری نشان می­دهد­، افرادی که مستعد یکی از این وضعیت­های عاطفی هستند، احتمالاً وضعیت­های دیگر را نیز تجربه ‌می‌کنند (مک کری و کوستا، ۱۹۹۲)

تمایل عمومی به تجربه عواطف منفی چون ترس، غم، دستپاچگی، عصبانیت، احساس گناه و نفرت مجموعه حیطه N را تشکیل می‌دهد. هر چند N چیزی بیشتر از آمادگی برای ناراحتی­های روان­شناختی دارد. مردان و زنان با نمره بالا در N مستعد داشتن عقاید غیرمنطقی هستند و کمتر قادر به کنترل تکانش­های خود بوده و خیلی ضعیف­تر از دیگران با استرس کنار می­آیند .

همچنان که اسم این عامل نشان می­دهد، بیمارانی که به طور سنتی به عنوان نوروتیک تشخیص داده ‌شده‌اند کلاً نمرۀ بالایی در اندازه­ های N به­دست می ­آورند، اما مقیاس N این پرسشنامه همانند سایر مقیاس­هایش یک بعد از شخصیت سالم را اندازه ‌می‌گیرد. نمرات بالا ممکن است نشانه احتمال بالا برای ابتلا به برخی از انواع مشکلات روانپزشکی باشد. اما زیر مقیاس N نباید به عنوان اندازه­ای برای اختلال­های روانی در نظر گرفته شود. ممکن است که به­دست آوردن یک نمره بالا در مقیاس N با یک اختلال قابل تشخیص روانی همراه نباشد، از طرفی تمام اختلال­های روانی با نمره بالا در N همراه نیست. به عنوان مثال یک فرد ممکن است اختلال شخصیت ضد اجتماعی داشته باشد و نمره بالایی در N کسب نکند.

افرادی که نمرات آن ها در N پایین است دارای ثبات عاطفی بوده و معمولاً آرام، معتدل و راحت هستند و قادرند که با موقعیت­های فشارزا بدون آشفتگی یا هیاهو روبرو شوند.

۲- برونگرایی

برونگراها، جامعه­گرا هستند، اما توانایی اجتماعی فقط یکی از صفاتی است که حیطه برونگرایی دارای آن است. علاوه بر آن دوست داشتن مردم، ترجیح گروه ­های بزرگ و گردهمایی­ها، با جرئت بودن­، فعال بودن و پرحرف بودن نیز از صفات برونگراها است. آن ها برانگیختگی جنسی و نیز تحریک را دوست دارند و متمایلند که بشاش باشند. همچنین سرخوش، با انرژی و خوش­بین نیز هستند. مقیاس­های حیطه E به طور قوی با علاقه به ریسک­های بزرگ در مشاغل همبسته است (کوستا، مک کری و هالند، ۱۹۸۴ ).

هر قدر که نشان دادن مشخصات برونگراها آسان است، به همان اندازه نشان دادن ویژگی­های درونگراها مشکل است. در برخی از توصیف­ها درونگرایی باید به منزله فقدان برونگرایی در نظر گرفته شود تا به عنوان ضد برونگرایی. از این رو افراد درونگرا خود دارترند تا غیر دوستانه، ‌مستقل‌اند تا پیرو، یکنواخت و متعادلند تا تنبل و دیر جنب. وقتی منظور این است این افراد ترجیح می­ دهند تنها باشند، شاید گفته شود این افراد کمرو هستند. افراد درونگرا لزوماًً از اضطراب­های اجتماعی رنج نمی­برند. گر چه این افراد روحیه بسیار شاد برونگرا را ندارند، ولی آدم­های غیر خوشحال یا بدبینی نیستند.

۳- گشودگی به تجربه

عناصر گشودگی چون تصور فعال، احساس زیبا پسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت، اغلب نقشی در تئوری­های و سنجش­های شخصیت ایفا نموده ­اند. اشخاص گشوده هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند و زندگی آن ها از لحاظ تجربه غنی است. آن ها مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزش­های غیرمتعارف بوده و بیشتر و عمیق­تر از اشخاص غیر انعطاف­پذیر هیجان­های مثبت و منفی را تجربه ‌می‌کنند. نمرات گشودگی با نمرات هوش همبسته است. انعطاف­پذیری مخصوصاً با جنبه­ های مختلف هوش چون تفکر واگرا که عاملی در خلاقیت ‌می‌باشد، مربوط است (مک کری ، ۱۹۸۷) اما انعطاف­پذیری ظرفیت هوشی خیلی محدودی دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...