هر تغییر در عرضه و تقاضا سبب بر هم خوردن تعادل بازار نفت خواهد شد. به لحاظ تئوری اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد و یا اگر تقاضا افزایش یافته و عرضه کم شود می ­تواند دلیلی بر افزایش قیمت شود (وکیل، ۱۳۸۰: ۱۴). به طور کلی عواملی وجود دارد که بر قیمت نفت مؤثر می­باشند؛ این عوامل در دو دسته تقسیم می­شوند: یک دسته از این عوامل مربوط به قیمت است که بر طبق اصول اقتصادی، چنانچه قیمت کاهش یابد فرصت فروش بیشتر می­ شود زیرا افراد بیشتری می ­توانند خود را در زمره­ خریداران احتمالی آن درآورند و گاهی هم خریداران قبلی بر مصرف خود می­افزایند و هرگاه قیمت افزایش یابد عکس این حالت رخ می­دهد. اقتصاددانان معتقدند این نوسان قیمت خود به خود می ­تواند سبب کنترل بازار گردد. تمایل به اینگونه واکنش­ها در مقابل نوسانات قیمت، کشش نامیده می­ شود و هر قدر کشش بازار بیشتر باشد، عرضه­کننده تمایل کمتری به افزایش قیمت از خود نشان خواهد داد (همان، ص: ۱۵).

دسته دوم عوامل نامربوط به قیمت هستند که بر تقاضای نفت مؤثرند: درآمد، رشد اقتصادی، درجه­ توسعه ­یافتگی اقتصاد، میزان رقابت در بازار، مسائل جمعیتی و رشد جمعیت، درجه­ شهرنشینی، عادات و سنن اجتماعی، سیاست­های صادراتی و مبادلات بازرگانی، شرایط­جوی و عوامل فصلی، تحقیق و توسعه، تعدد و فراوانی مصرف­ کنندگان موقت و پاره­ای عوامل غیرقابل پیش ­بینی از اهم این عوامل می­باشند(قنبری، ۱۳۹۰: ۸۷).

الف) تقاضای نفت

بهترین راه درک مکانیسم نوسان قیمت یک کالا این است که ببینیم تقاضا چه واکنشی در برابر افزایش یا کاهش قیمت دارد. تمایل به واکنش کاهشی یا افزایشی تقاضا در مقابل نوسانات قیمت، همان­طور که قبلاً اشاره کردیم کشش نامیده می­ شود و هر قدر کشش بازار بیشتر باشد، نوسان قیمت کمتر خواهد بود(همان، ص: ۸۸).

باید توجه داشت که تقاضا برای نفت خام تقاضای فرعی یا مشتق شده است، زیرا تقاضاکنندگان در حقیقت تقاضایشان برای مصرف فراورده­های نفتی است ‌و مجموع تقاضاهای فراورده­های نفتی موجب تقاضا برای پالایشگران نفت خام می­ شود. اکثر فراورده­های نفتی جزو کالاهای ضروری به حساب آمده و کشش قیمتی تقاضا برای آن ها بسیار کم است (حسنتاش، ۱۳۷۷: ۱۷).

ب) عرضه نفت

در صنعت نفت هزینه­ های ثابت یعنی سرمایه ­گذاری اولیه مربوط به اکتشاف، حفر چاه، نصب واحدهای بهره ­برداری، خط لوله و غیره بسیار سنگین هستند. در حالی که هزینه­ جاری آن نسبتاً کم است به همین دلیل کسی که سرمایه ­گذاری ثابت را انجام داده است دائماً علاقه­مند است که از حداکثر ظرفیت تولید خود استفاده کند و هر سرمایه ­گذاری اولیه ظرفیت محدود و مشخصی را ایجاد می­ کند و افزایش ظرفیت جدید تولید مستلزم سرمایه ­گذاری سنگین جدید بوده و زمانبر است. پس چناچه تقاضا بیش از ظرفیت نصب شده باشد عرضه نمی­تواند به آن واکنش سریع نشان دهد (قنبری، ۱۳۹۰: ۸۸). با توجه به اینکه مجموعه­ صنعت نفت از تولید هر چاه تا تحویل نفت خام به مشتری مجموعه ­ای به هم پیوسته است و بروز هر خللی در مراحل این مجموعه منجر به تولید متوسط خواهد شد، معمولاً تولید کننده ناگزیر است که برای تداوم بخشیدن به تولید هدف، اقدام به احداث ظرفیت تولیدی بیش از میزان تولید هدف نماید. هزینه تولید نفت در کشورهای حوزه­ خلیج فارس به طور اساسی تأثیری روی قیمت­ها نداشته است. حوزه ­های نفتی همگی بزرگ بودند، نسبتاً نزدیک دریا قرار داشتند، و استخراج آن ها تقریباً ساده بود (همان، ص ۸۹). ‌بنابرین‏ در صنعت نفت دو واژه ظرفیت تولید و ظرفیت قابل تداوم تولید از هم قابل تفکیک هستند. با توجه به فنا پذیر بودن نفت و چون در مراحل اولیه تولید طبعاً مخازن پربازده و کم­هزینه مورد بهره ­برداری قرار ‌می‌گیرد، لذا سرمایه ­گذاری­های جدید بر روی نفت خام پر هزینه­تر صورت گرفته و هزینه نهائی تولید بالا رفته، البته توسعه تکنولوژی با ابداع شیوه ­های پیشرفته­تر اکتشاف و حفاری و به کارگیری مدیریت مدرن تا حدی باعث کم­شدن هزینه­ ها می­ شود. و نهایتاًً اینکه فقدان دسترسی به سرمایه در بسیاری از کشورهای تولید کننده نفت ممکن است موجب شود که این کشورها نتوانند واکنش به موقع و مناسبی نسبت به افزایش تقاضا و قیمت­ها نشان دهند (حسنتاش، ۱۳۷۷: ۲۰).

۲-۳-۲- عوامل مؤثر بر قیمت نفت

امروزه کمتر کسی تردید دارد که نفت و تعیین قیمت آن به شدت تحت تأثیر مسائل سیاسی است. ساز و کارهای قیمت­ گذاری هنوز بر مبنای معادله­ سنتی عرضه و تقاضا ست؛ اما اهمیت تعیین کننده­ نفت در رشد اقتصاد جهانی و پیشرفت­های صنعتی سبب شده روابط میان تولیدکنندگان و مصرف­ کنندگان همواره از مبنایی سیاسی برخوردار باشد. قیمت­ گذاری منابع پایان­پذیر مثل نفت، توسط هاتلینگ[۳۴] در سال ۱۹۳۱ مطرح شد. وی در نظریه خود عنوان می­ کند، منبع نفتی هر کشور محدود است و امکان جانشینی هر واحد این منابع که در زمان حال استخراج و مصرف می­شوند، وجود ندارد. ‌بنابرین‏ در قیمت گذاری آن منبع هزینه فرصت از دست رفته (ارزش سایه­ای) را لحاظ می­نماییم. البته تعیین هزینه فرصت از دست رفته و یا ارزش سایه­ای امری ذهنی است، که در قیمت گذاری منابع نفتی باید در نظر گرفته شود (همتی، ۱۳۷۴). در برخی از تحلیل­ها، حداکثر منابع خالص اجتماعی زمانی حاصل می­ شود که قیمت (تقاضا) با هزینه نهایی صنعت (عرضه کل بازار) مساوی شود. در بازار رقابتی، زمانی که قیمت با هزینه نهایی کل برابر شود، منابع خالص اجتماعی حداکثر می­ شود. در صورتی­که در اقتصاد منابع پایان­پذیر، باید قید مربوط به کمیابی منابع نیز برای رسیدن به عدالت اجتماعی لحاظ شود. ‌بنابرین‏ در حالت تعادل مجموع هزینه نهایی تولید و هزینه فرصت (رانت کمیابی) در واحد اضافی برابر قیمت تعادلی است. یعنی علاوه بر هزینه نهایی تولید، هزینه فرصت نیز در تعیین قیمت منبع اثر دارد. به همین دلیل قیمت نفت همواره از هزینه نهایی تولید آن بالاتر بوده است، اما قیمت آن طی زمان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار داشته است. عواملی مانند:

    • عوامل اقتصادی (هزینه تولید، عرضه و تقاضا)

    • عوامل انحصاری (اوپک، شرکت­های بزرگ نفتی)

    • عوامل سیاسی (برخوردهای سیاسی کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده)

  • عوامل روانی (شایعات مبنی بر قطع عرضه یا وفور تقاضا، همچنین برداشت از ذخایر و یا افزایش میزان ذخیره­سازی)

بررسی روند قیمت نفت خام نشان می­دهد که قیمت این کالا تمایل زیادی به افزایش یا کاهش دارد که غالباً رفتار گام زنی تصادفی نامیده می­ شود. بدین معنی که در هر لحظه از زمان مستقل از اینکه چه روند قیمتی وجود داشته است این امکان وجود دارد که قیمت این کالا افزایش یا کاهش پیدا کند.

نوسانات قیمت انرژی از عدم تعادل در عرضه و تقاضا ناشی می­ شود. این عدم تعادل می ­تواند در اثر وقایعی نظیر جنگ، تغییر رژیم سیاسی، بحران­های اقتصادی، شکل­ گیری یا انحلال موافقت­نامه­ های تجاری، الگوهای غیر منتظره جوی و غیره شدت گیرد، پس یکی از عوامل تعیین کننده بنیادین در قیمت نفت تعادل بین عرضه و تقاضا در بازارهای مختلف است.

۲-۳-۳- عوامل اقتصادی تعیین­کننده قیمت نفت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...