۲-۱-۲ کمال گرایی:

سازه کما ل گرایی در گذشته مورد توجه نظر یه پردازان بزر گی همچون فرو ید، آدلر و مازلو بوده است (نورد بی و هال،۱۹۷۴) و در دهه های اخیر نیز مورد اقبال پژوهشگران بسیاری قرارگرفته است و هرکدام به فراخور دیدگاه خود تعر یف متفاوتی از آن ارائه داد ه اند. با این حال اکثر پژوهشگران، برا ین امر که معیارهای بلند مرتبه برای عملکرد، مفهوم محوری کمال گرایی است، توافق دارند.

هورنای(۱۹۵۰) کمال گرایی را شیوه ای از زندگی می‌داند که افراد برا ی رهایی از اضطراب اساسی آن را به کار می بندند و کمال گرایی را گرا یش روان رنجورانه به بی عیب و نقص بودن، کوچک ترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامد های شوم داشتن، تعریف می‌کند. هانلند (۱۹۷۸) بر این باور است که کمال گرایی نشان دهنده گرایش و علاقه فرد به درک محیط پیرامون خود به گونه قانون همه یا هیچ است که به موجب آن، نتا یج به شکل موفقیت ها یا شکست ها حاصل می‌شوند. گرچه مفهوم کمال گرایی به طور گسترده ای توجه روان شناسان را به خود جلب ‌کرده‌است، اما هنوز به عنوان پدیده ای تقر یباً ناشناخته و ناسازگار تعریف شده است. سازه کمال گرایی مثبت و منفی، می‌تواند به صورت های به هنجار و نابه هنجار باشد(هماچک،۲۰۰۶).

به عقیده تری شوت و همکاران(۲۰۰۵) کسانی که کمال گرایی مثبت(به هنجار) دارند، معیارهایی را برای خود در نظر می گیرند، اما به جای این که ر سیدن و یا نرسیدن به آن معیارها برایشان مهم باشد، نفس تلاش کردن برا ی رسیدن به هدف در نظرشان اهمیت دارد. در واقع ا ین افراد از کار و تلاش زیاد لذت می‌برند و وقتی در انجام دادن یا ندادن کاری آزادند ، سعی می‌کنند آن را به بهترین نحوی که می‌توانند انجام د هند .

کمال گرایی مثبت به هنجار(نه تنها موجب مشکلی نمی شود، بلکه باعث می شود که فرد استعدادهای خویش را شکوفا سازد و به احساس رضایت شخصی بالایی دست یابد.

در مقابل، افراد کمال گرای منفی(نابه هنجار) یا روا ن رنجور، بیشتر در فکر آنند که مبادا اشتباهی از آ ن ها سر بزند؛ آن ها هیچ وقت احساس پیروزی نمی کنند. کسا نی که کمال گرایی منفی دارند ، حتی اگر از دیگران بهتر کار می‌کنند، بازهم احساس رضا یت نمی کنند، آن ها خود را سرزنش می‌کنند، هدف بالاتری را در نظر می گیرند و مدام در این زنجیره بی انتها گیر می‌کنند، همیشه با خودشان درگیرند و در نتیجه دچار انواع افسردگی و روان رنجورخویی می‌شوند.

‌کمال‌گرایی نقش مهمی در سبب شناسی، حفظ و مسیر آسیب های روانی بازی می‌کند؛ و با مکانیزم هایی از جمله معیارهای افراطی که باعث ایجاد قوانین انعطاف ناپذیر برای عملکرد می شود و نیز رفتارهایی همچون اجتناب و ارزیابی مکرر عملکرد، ‌سوگیری‌های شناختی همچون افکار دومقوله ای(اگان، پیک، دایک و ریز،۲۰۰۷ ؛ واتسون، الفیک، دهر، استیل و ویلکچ،۲۰۱۰) توجه انتخابی به شکست و افزایش معیارها درمورد دستاوردها برجسته می شود(گلور، برون، فیربرن و شافران، ۲۰۰۷)

اروزکان، کاراکاس، آتا و آیبرک ( ۲۰۱۱ ) بیان می‌کنند ‌کمال‌گرا کسی است که مجموعه‌ای از استاندارهای سخت، غیرواقعی و بالا ایجاد می‌کند و هنگام ارزیابی عملکرد خود درگیر تفکر همه یا هیچ می شود. ‌بنابرین‏، موفقیت تنها زمانی رخ می‌دهد که یک معیار بالا به دست آید و عملکرد فقط در چارچوب آن معیار بی عیب و نقص است. افراد ‌کمال‌گرا تجارب شکست را بیش از حد تعمیم می‌دهند. ‌بنابرین‏ دور از انتظار نیست که پژوهش‌ها حاکی از آن باشند که ‌کمال‌گرایی با افسردگی، اضطراب، عزت نفس پایین، خودکشی، بیماری کرونری قلب و الکلیسم ارتباط داشته باشد. چرا که وقتی فرد پذیرش خود را مشروط به کسب موفقیتها و معیارها می‌داند، احتمالاً روند پیگیری اهداف به طورمؤثر، دچار مشکل خواهد شد و به دنبال آن، شکست و ناکامی در تحقق اهداف رخ خواهد داد، که این خود باعث ناکامی فرد در دستیابی به سایر اهداف و ایجاد شناختهای معیوب در فرد خواهد شد. ‌بنابرین‏ در طی این فرایند ‌کمال‌گرایی مستوجب مشکلات و مسائل بسیار در فرد می شود. ‌بر اساس پژوهش‌هایی که تاکنون در زمینه ‌کمال‌گرایی انجام شده است ازجمله پژوهش استوبر، کمپ و کاف ( ۲۰۰۸ ) ‌کمال‌گرایی پیامدهایی همچون افسردگی، اختلال‌های روده ای و احساس گناه را به دنبال دارد. ‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد لازم است این پیامدها در افراد تعدیل شوند. برخی از پژوهشگران بیان می‌کنند انواعی از ‌کمال‌گرایی بهنجار، سازگارانه و سالم اند و این نوع ‌کمال‌گرایی را میتوان از انواع روان آزرده، ناسالم و ناسازگارانه آن متمایز کرد(وینتر،۲۰۰۶) از نظر لی، اسکپسالیوان و کمپداش ( ۲۰۱۲ )، بین ‌کمال‌گرایی بهنجار و روان آزرده تمایز وجود دارد . ‌کمال‌گرایی بهنجار به عنوان تلاش برای معیار های معقول و واقعی تعریف شده است؛ ‌کمال‌گرایی روان آزرده تمایل به تلاش برای معیارهای بسیار بالا است که با ترس از شکست و تمرکز بر مأیوس کردن دیگران ، همراه است. رویکرد دیگر برای تعریف و اندازه گیری ‌کمال‌گرایی به وسیله هویت و فلت (۱۹۹۱) نقل از اروزکان و همکاران،۲۰۱۱) پایه گذاری شد. آن ها نشان دادند که ‌کمال‌گرایی از سه بعد جداگانه تشکیل شده است. ‌کمال‌گرایی خودمدار، ‌دیگر مدار و اجتماع مدار.

اگر ‌کمال‌گرایی را به صورت یک طیف درنظر بگیریم در یک انتهای آن ‌کمال‌گرایی روان آزرده، در انتهای دیگر افراد غیرکمال گرا و در جایی در این بین، ‌کمال‌گرایی بهنجار و سالم قرار دارد که با معیارهای بالا، سطح بالای سازمان یافتگی و تلاش برای برتری مشخص می شود. افراد ‌کمال‌گرا مستعد تجربه احساس گناه هستند. این حالت تنها در ‌کمال‌گرایی ناسازگار دیده می شود، در حالی که ‌کمال‌گرایی سازگار، با تجربه احساس غرور همراه است(لی و همکاران،۲۰۱۲). همچنین شواهد نشان می‌دهد که ‌کمال‌گرایی خودمدار و ‌دیگر مدار با سطوح بالای احساس گناه آن هم به دنبال شکست در وظایف، همراه است(اگان، وید و شافران، ۲۰۱۱).

‌کمال‌گرایی اجتماع مدار، افراد را از تجربه احساس رضایت و غرور به هنگام دستیابی به نتایج عالی باز می‌دارد (استوبر و یانگ، ۲۰۱۰).

فروست و همکاران(۱۹۹۰) از شش بعد ‌کمال‌گرایی یاد می‌کنند که عبارتند از اهداف و معیارهای شخصی، اهمیت دادن بیش از اندازه به اشتباه، انتظارات والدین، انتقادات والدین، تردید در اعمال و سازماندهی . از این میان، معیارهای شخصی و سازماندهی، تبیین کننده ‌کمال‌گرایی مثبت یا سازگارانه و دیگر ابعاد تبیین کننده ‌کمال‌گرایی منفی یا ناسازگارانه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...