مکانیسم اصلی تأثیر گذاری نوروفیدبک به مکانیزم شرطی سازی عامل باز می‌گردد که در طی آن، فرد با دریافت یک پیامد مثبت یاد می‌گیرد که رفتارش را در جهتی خاص هدایت نماید (ورنون و همکاران، ۲۰۰۴؛ نقل از یعقوبی، ۱۳۸۵). در اوایل قرن بیستم جانگ ‌در مورد سیستم های عصبی، اولین پایه های فیزیولوژیکی شاهد بر وجود ناهشیار فرویدی را کشف کرد (لارسن[۲۴۵]، ۲۰۰۶). به طور کلی در فرایند نوروفیدبک یادگیری به سه شکل رخ می‌دهد:

۱- یادگیری نیمه هشیار[۲۴۶]، که در طی یک فرایند تحت سطح هشیاری، مغز شروع به باز شناسی خود در صفحه نمایش کامپیوتر و ایجاد تغییرات لازم برای ادامه بازی و دریافت محرک تقریبی. همزمان ممکن است فرد احساس کند که کاملا جدا از این فرایند است و تنها به صدا گوش می‌کند یا به نمایش نگاه کند بدون ادراک آن به عنوان فرایندی فردی. حتی حیوانات نیز با این نوع یادگیری می‌توانند یادبگیرند که عملکرد مغزی خود را در جهت دریافت تقویت تغییر دهند.

۲- یادگیری از طریق تداعی و ارتباط هشیارانه بین نشانه های هدف (علائم شنیداری و دیداری) و چگونگی احساسات فرد در انجام اعمال ارادی که برای ایجاد آن احساس لازم است. مثلا آگاهی از اینکه اگر من آلفای بیشتری در مغز خود ایجاد کنم چه احساسی در من رخ خواهد داد؟

۳- فرایندی ناهشیار که در خلال آن تغییرات مورد انتطار برنامه نوروفیدبک در اثر راه اندازی و تمرین در گذرگاه های عصبی واقع می شود. هرچه تمرین مغزی به سمت حالت بهینه تقریب پیدا کند، انعطاف پذیری بیشتری در پاسخ دهی به محرک ها در جهت دریافت تقویت مثبت رخ خواهد داد. این امر از طریق گسترش گذرگاه ها و سیناپس های عصبی رخ می‌دهد (لورانس[۲۴۷]، ۲۰۰۲).

بر اساس مطالعات متعدد یکی از موثرترین روش های کنترل امواج مغزی به کارگیری نوروفیدبک می‌باشد. مکانیسم زیر بنایی آن شامل تقویت و مکانیسم خودتنظیمی مورد نیاز برای کارکرد مؤثر می‌باشد (اشتاین برگ[۲۴۸] و سیگفرید[۲۴۹]، ۱۹۸۷).

درمان های نوروفیدبک بر اساس نظریه رابطه ذهن- بدن تحول یافته است و بر توانایی ذهن برای بازسازی، تغییر و التیام خود به روش طبیعی تأکید دارد (لاورنس[۲۵۰]، ۲۰۰۲). این روش از طریق تأثیر گذاری بر امواج مغزی و نیز افزایش انعطاف پذیری ذهنی امکان درمان اختلال ADHD را فراهم می‌سازد (دموس[۲۵۱]، ۲۰۰۵). در واقع نوروفیدبک، باعث کاهش امواج آهسته (تتا) و افزایش امواج سریع (بتا)، در کودکان و بزرگسالان مبتلا به ADHD می‌گردد (لوبار و دییرینگ[۲۵۲]، ۱۹۸۰؛ لوبار، ۱۹۸۴).

در سال ۲۰۰۶ لوسکو و همکاران نتایج مطالعات خود توسط تصویر برداری رزونانس (تشدید) مغناطیسی[۲۵۳]fMRI خود را منتشر کردند و نشان دادند که کودکان ADHD که تحت آموزش نورفیدبک قرار داشتند، فعالیت بهنجاری را منطقه سینگولیت قدامی هنگام انجام تکالیف توجه انتخابی نشان دادند. در این مطالعه آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در دو گروه درمانی نوروفیدبک و گروه کنترل قرار داده شده بودند و آزمودنیهای گروه کنترل هیچ تغییری را در عملکرد سینگولیت قدامی نشان ندادند (لوسکو و همکاران، ۲۰۰۶). در ۱۰- ۱۵ سال اخیر رویکرد تازه ای پیدا ‌کرده‌است از نظر اینکه به آموزش حالات عمیق[۲۵۴] توجه ‌کرده‌است و همچنین آموزش آلفا- تتا در درمان الکلیسم و سایر اعتیادها و همچنین اضطراب به کار رفته است. آموزش امواجی با فرکانس های آهسته با آموزش امواج با فرکانس بالا مثل بتا و SMR (که حدود سی سال است استفاده می شود) متفاوت است و از آموزش آلفای ارائه شده توسط المر گرین[۲۵۵] و کامیا[۲۵۶] (احمدی، ۱۳۹۲)، الهام گرفته شده است. آموزش بتا و SMR می‌توانند به عنوان درمانهایی که ارتباط مستقیم تری با رویکردهای فیزیولوژیکی دارند در نظر گرفته شوند. زیرا قدرتمند تر کردن بازداری حسی حرکتی در کرتکس و بازداری الگوهای آلفا باعث آرام تر شده متابولیسم می‌شوند.آموزش آلفا- تتا از مدل روان درمانی نشأت گرفته است و شامل هشیار کردن فرد نسیت به خاطرات سرکوب شده وآزار دهنده از طریق رسیدن حالت آلفا- تتا است. تحولات اخیر در این زمینه یک رویکرد مفهومی ایجاد ‌کرده‌است که مدل تخصیص منابع یکپارچه کنش وری مغز[۲۵۷] نامیده می شود و حاکی از حالاتی است که در آن توانایی‌های شناختی خاص تابعی از کارکرد متغیرهای الکتروفیزیولوژیکی هستند که می‌توانند در تکالیف شناختی مختلف همپوشانی داشته باشند (ثورتون[۲۵۸] و کارمودی[۲۵۹]، ۲۰۰۹).

۲-۶-۳-۱ مکانیسم عمل در نوروفیدبک

نوروفیدبک فرایند پیچیده ای از بیوفیدبک است که مبتنی بر جنبه‌های خاصی از فعالیت قشری مغز است که در طی آن فرد می آموزد تا دامنه[۲۶۰]، فرکانس و یا انسجام ابعاد الکتروفیزیولوژیایی مغز خود را اصلاح و تنطیم کند (ایوانز[۲۶۱] و همکاران، ۲۰۰۳). در نوروفیدبک به فرد پسخوراندهایی ‌در مورد فعالیت امواج مغزی (EEG) داده می شود تا فرد از الگوی فعالیت الکتریکی مغز خود در ناحیه خاصی از مغز آگاهی پیدا کند. این فیدبک ها به صورت شنیداری، دیداری و یا ترکیبی از هردو به فرد ارائه می شود. هنگام آموزش نوروفیدبک، هیچ جریان الکتریکی خاصی به مغز فرد وارد نمی شود بلکه تنها فیدبک و سیگنال‌های خروجی ناشی از فعالیت عصبی نیمه هوشیار به آموزنده داده می شود تا از این طریق فرد مهارت خودتنطیمی امواج مغزی را فرامی گیرد. نوروفیدبک شبیه یک برنامه آموزشی است و مسیرهای ارتباطی بین نورونها را قدرتمند می‌کند و تحمل و انعطاف پذیری مغز را افزایش می‌دهد (دموس، ۲۰۰۵). به طور کلی کاربرد نوروفیدبک دارای دو قسمت کلی است: ۱) بهنجار سازی امواج مغزی، ۲) رشد فردی و انعطاف پذیری.

۲-۶-۳-۲ تاریخچه استفاده از نوروفیدبک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...