پژوهش های کارشناسی ارشد درباره دیپلماسی شهروندی و سیاست خارجی در عصر اطلاعات- فایل ۱۶ – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
روی اینترنت است؛ یعنی که جایی چاپ نمی شود و میتوان آن را با هزینه بسیار کم به طور مرتب روزآمد کرد؛ ضمن اینکه برای خواندنش، داشتن یک نرم افزار مرورگر کافی است.
منتشر می شود؛ یعنی نوشته های خام، طی یک روند خودکار در قالبهای پیش ساخته ریخته می شود و بالقوه در دسترس همه قرار میگیرد.
بخشی از یک اجتماع است؛ یعنی اینکه مربوط به دستهای از افراد است که علاقه مشترکی دارند و به خاطر آن، به طور مجازی دور هم جمع میشوند. (سلطانآبادی، ۱۳۹۰، ص ۱۰)
یک بررسی در سال ۲۰۰۷ نشان داد که ۱۲ میلیون آمریکایی دارای وبلاگ هستند. تعداد بلاگرهای ژاپنی حتی به نسبت، بیشتر از بلاگرهای آمریکایی بود. در بریتانیا، سردبیران و روزنامهنگاران، به یکسان و به طور مرتب، به نقل مطالب وبلاگها در مطبوعات میپرداختند. بسیاری از بلاگرها، خود را روزنامهنگاران شهروند میدانستند اما برخی ناظران، آنها را افرادی میدانستند که جذب گزارش کردن رسواییها و توطئهها شده اند. (بریگز و برک، ۱۳۸۷، ص ۴۲۶)
۴-۳-۳ فهرستهای نامه های الکترونیک و تالارهای گفتگو
پیش از آنکه وبلاگها همه چیز را دربر بگیرند، فهرستهای ایمیلی شکل گرفته بودند؛ هر کدام از این فهرستها شامل طیف وسیعی از مخاطبان خاص و عام بودند و هنوز هم از اهمیت آنها کاسته نشده است. این فهرستها، موضوعها و بحثهای مختلفی را دربر میگیرد و گاه کارشناسان متعددی درباره یک موضوع ارسال شده، اظهار نظر کرده و همه اعضا از فرایند این گفتگو باخبر میشوند.
این فهرستها با وبلاگها و سایتهای معمولی تولید محتوا متفاوت هستند. نخستین تفاوت آنها در این است که فهرستها در خدمت جماعت و گروهی خاص هستند (کسانی که نام و نشانی خود را در این فهرستها ثبت کرده اند) و فهرست، محدود به همین گروه علاقهمند است. دوم اینکه، موضوع پیامها را برروی سوژه بسیار خاص میتوان متمرکز کرد و در آخر اینکه، مانند نسل جدید ابزارهایی که در خدمت روزنامهنگاری هستند، در این فهرستها نیز پیام به سوی مخاطب «هل» داده می شود. این گروه ها اغلب ترکیبی از حرفهایهای مطلع درباره یک موضوع و افراد عادی اما علاقهمند به موضوع هستند. (الوندی، ۱۳۸۹، ص ۴۰)
۴-۴ رسانههای نوین و شهروندی
شهروند فعالبودن به معنای کارگزار فعال بودن میباشد. شهروند از نظر اجتماعی منزوی، یک تناقض است؛ چرا که شهروندی، اهمیت خود را از اعمال ارتباطی بین افراد و محیطهای مدنی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی خود کسب می کند. بدون ارتباطات، جامعهای نمیتواند وجود داشته باشد، به همین دلیل است که جوامع قبیلهای هم هویتهای خود را از طریق نمایشهای عمومی آئینی بیان می کنند که به انتقال یک زبان رایج درباره تاریخ و تعلقات خاطر آنها کمک می کند. (آکسفورد و هاگینز، ص ۱۷۱)
شهروندان کشورها، به طور سنتی، همه دریافتکنندگان انفعالی اطلاعات از روزنامهها، ایستگاههای رادیویی و کانالهای تلویزیونی کشور خویش بوده اند. آنها تا درجات معینی از امتیاز برقراری رابطه مستقیم با این موسسات، از طریق ستوننامه های خوانندگان روزنامه، تماس تلفنی با ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی و نظایر اینها نیز برخوردار بودند. اما آنها بیش از هر چیز مصرف کننده اطلاعات سیاسی بوده و هیچگاه تولیدکننده آن نبودهاند. (استریت، ۱۳۸۴، ص ۳۰۳)
در ربع آخر قرن بیستم، آزمایشهای بیشتری درباره قالبهای رسانهای مشارکتی انجام شد که شامل موارد زیر بود: رادیوهای محلی، که با دستور «تلفیق برنامه ریزی عامهپسند با افزایش بیشتر آگاهی عمومی، از مسائل جاری محلی و مشارکت در جامعه» ایجاد شدند، تلویزیونهای کابلی که الهامبخش امیدهای اولیه درباره شناخت پتانسیل تعاملی و همگانی تکنولوژی رسانه ها بودند، برنامه های ارتباط مستقیم با مردم که قول میداد میکروفنها را به سمت صدای مردم برگرداند و نسخههای مختلف از بحثهای مشارکت مخاطبان و نظرسنجیها، که مایل بودند نشان دهند شهروندان آگاه و رک و راست، چگونه از تلویزیون به عنوان محلی برای تفکر چارهجویانه استفاده می کنند. اینکه آیا این برنامهها در احیای نقش شهروندی موفق بودهاند یا نه، محل بحثها و تناقضهای بسیاری است و شواهد متناقضی از موفقیت و عدم موفقیت آنها وجود دارد. (همان، ص ۱۷۶)
برنامه های ارتباط مستقیم با مردم، نزدیکترین قالب در رسانههای پخش رادیو و تلویزیون سنتی به تعامل هستند که ویژگی رسانههای جدید است. اینگونه برنامه ها برای برخی تئوریسینهای رسانهای که از تضعیف مدنی بیشتر از اطلاعرسانی سیاسی ناامید شده اند، فرصتی دوباره برای ورود مردم به معادلات سیاسی است. بحث سیاسی در تلویزیون با حضور مخاطبان حاضر در استودیو، به صورتی روزافزون گسترش یافت. بحث ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۲ در آمریکا که شکلی از نمایش مشارکت مخاطبان را به خود گرفت، چارچوب معمول چنین مواجهههایی را شکست و انتخابات سال ۱۹۹۷ انگلیس، پر از قالبهایی بود که شهروندان را قادر میساخت تا با نمایندگان آینده خود تعامل داشته باشند. (همان، ص ۱۷۹)
از آنجا که رسانههای سنتی تکگفتارانه هستند، با عموم جامعه به عنوان مخاطب برخورد میکنند و تولیدات آنها به سادگی با نیازمندیهای شهروندی فعال جور درنمیآید. هرچند از آغاز ابداع رادیو و تلویزیون، بسیاری بر نقش بالقوه آنها در آموزش مردم برای شهروندی دموکراتیک اشاره کردهاند، اما ذات این رسانهها و عوامل دیگر چون مالکیت، با روح شهروندی، همخوانی چندانی ندارد. این ناتوانی در آموزش برای شهروندی و یا در خدمت شهروندی بودن را، بعضی به ماهیت این رسانهها و گروهی دیگر به تبانی تهیهکنندگان رسانهها با ساختارها و ایدئولوژیهای سیاسی حاکم نسبت میدهند.
چنین مینماید که رسانههای نوین به ویژه اینترنت، در حال تغییر دادن همه این چیزها و قادر ساختن مردم به ورود به قلمرو سیاست و تعامل با آن باشد. این فرصت اگر واقعاً در دسترس همه قرار گیرد، برای دموکراسی مضامین مهمی خواهد داشت. شبکه جهانی اینترنت، اکنون وسایل داشتن یک دموکراسی الکترونیکی را فراهم آورده است. یک دموکراسی که اگر شبکه ها و فنآوری لازم برای استقرار یافتن آن مهیا باشند، مردم را قادر به رای دادن مستقیم درباره مسائل کشور خود، قادر به آگاه ساختن خویش از سیاستهای دولت خود و قادر به بازخواست مستقیم از نمایندگان سیاسی خود خواهد کرد. آنها خواهند توانست شهروندان فعال و مؤثر این دموکراسی رؤیایی باشند. این حرکت می تواند به معنای چیزی فراتر از استفاده از شبکه جهانی اینترنت، به معنای یک وسیله دیگر بستهبندی سیاست برای احزاب، برای عرضهشدن از سوی آنها به رایدهندگان باشد. این حرکت می تواند در جهت قادر ساختن رایدهندگان به کنترل کارها و بدست گرفتن ابتکار عمل و صحبت کردنشان با یکدیگر به جای صحبت کردن آنها با سیاستمداران صورت گیرد. (استریت، ۱۳۸۴، ص ۳۰۶)
درباره نقش اینترنت و تأثیر مثبت یا منفی آن بر جوامع، نظرات کاملاً متناقضی وجود دارد، رسانههای نوین، حداقل به سه روش، اثرات دگرگونکنندهای بر ارتباطات مدنی دارند:
۱ ـ اطلاعات: نهادهای دولتی به واسطه دیجیتالی کردن دادهها و توزیع خدمات از طریق اینترنت، قابل دسترستر و شفافتر میشوند. سهولت و ارزانی نسبی انتقال اطلاعات، از طریق رسانههای جدید، محدودهای برای یک مجموعه بسیار آزادتر از دادهها، تفاسیر و افکار جایگزین فراهم میکند.
۲ ـ نظرخواهی: تعامل ذاتی رسانههای جدید، فرصتی برای ایجاد فضاهای عمومی مجازی فراهم میکند که گفتمان مدنی، در آن میتواند رخ دهد.
البته درباره ارزش واقعی گفتگوها و نظرسنجی های آنلاین و ارتباط آنها با کانالهای رسمی قدرت، شک بسیار وجود دارد.
۳ ـ نمایندگی: هرچند، درباره تغییر شیوههای همهپرسی و آنلاین شدن کامل آن، هنوز با تردید نگریسته میشود و شواهد عملی محکمی از انجام موفقیتآمیز آن در دسترس نیست، اما بیشک، رسانههای جدید، بر رابطه میان مردم و نمایندگان آنها تأثیر میگذارند و مردم حق سرپرستی بسیار قویتری بر نمایندگان انتخابی خود خواهند داشت. در پایان، آنچه مسلم است، شهروندان باید به مهارتهای جدید کار با رسانههای جدید، و ارائه نظر در این فضا تجهیز شوند. نمایندگی قدرتمند (یعنی نمایندگی که به صورت مستقیم از طرف مردم نظارت می شود)، نیازمند شهروندان آگاه و با مهارت است که بدانند چگونه از سوابق نمایندگان خود با خبر شوند، چگونه سوالات مفهومی و قاطع بپرسند و چگونه قضاوت کنند. (آکسفورد و هاگینز، ۱۳۸۷، صص ۱۹۲-۱۸۳)
مبلغان و مروجان رسانههای نوین، بر تواناییهای مستقیم و تعاملی سیستمهای اطلاعاتی کامپیوتری، برای فراهم آوردن امکان دسترسی عمومی به حجم وسیعی از اطلاعات و رویههای دولتی بدون صافی رسانههای سنتی تاکید می کنند. بسیاری این را یک بسط و توسعه انقلابی تلقی می کنند و دیگرانی چون «لئونارد گروسمن»، رئیس سابق شبکه خبری ان.بی.سی، پیش بینی می کنند که رسانههای جدید به نوعی همهپرسی الکترونیک و راه های نوینی برای درگیرساختن بیواسطه مردم در فرایندهای تصمیم گیری درباره زندگی جمعی و عمومی منجر خواهد شد. (بنت و انتمن، ۱۳۸۹، ص ۱۵۹)
به این ترتیب رسانههای نوین و به ویژه ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر، آنگونه که در اینترنت تبلور یافته است، نویدبخش غلبه بر بسیاری از محدودیتهای رسانههای گروهی موجود است. برخی معتقدند که توسعه ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر، متضمن ضعف و زوال دولت و جایگزین شدن آن با دیگر اشکال سازمان اجتماعی است. دیگران نیز ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر را متضمن تقویت حوزه جدید میدانند که می تواند موجب نیرو و جانگرفتن ساختارهای دموکراتیک موجود شده و احتمالاً به پیدایش انواع جدید آن هم کمک کند. (همان، ص ۱۲۳) در اینجا به راه های مختلفی که گفته می شود اینترنت می تواند طی آن به علاج مشکلات مذکور در بالا بپردازد، اشاره می شود:
۱ – عهدنامه های بنیادی ارتباطات، شفاف و البته جهانیاند.
۲ – تعامل، الگوی اصلی ارتباطات است. تسلط بر ارتباطات اجتماعی به وسیله کسانی که دارای منافع لازم برای راه اندازی روزنامه یا کانال تلویزیونیاند، با توجه به کاهش موانع رقیب، نفی و بیاثر می شود.
۳ – ماهیت الکترونیکی ارتباطات تضمین می کند که حوادث محیطی یا مکانی که از ویژگی یک استدلال متقاعدکننده علیه صور مشارکتی دموکراسی برخوردار است، دیگر اهمیت چندانی نداشته باشد.
۴ – ناشناخته بودن نشانی IP، (شمارهای که معرف هر کامپیوتری بر روی شبکه اینترنت است) موجب بیاعتباری یا نابهنگامی و بیربط بودن مشخصههای اجتماعی می شود (سن، جنس، نژاد، لهجه و …) که در عمل مایه اعتبار و یا عدم صلاحیت افراد، سخنگویان در تعامل اجتماعی مستقیم هستند.
۵ – طرح اساسی سیستم با تبادل اطلاعات علمی در ذهن به وجود می آید و بنابراین به طور خاص با نوع رفتارها و عملکردهای گفتمانی متن محور (که ویژگی تعریف روشنگری از مباحث سیاسی عقلانی است) تناسب دارد.
۶ – معماری و طرح قابل حصول سیستم، ساماندهی و توزیع اطلاعات لازم برای آغاز تصمیمات مبتنی بر اطلاعات در هر زمینه و موضوعی را آسان میسازد. (همان، ص ۱۲۴)
بهرحال امید است فنآوریهای ارتباطی جدید بتواند با فراهم آوردن وسایل لازم برای آموزش دادن و روشناندیش بارآوردن شهروندان و شرکت دادن آنان در بحثهای راجع به خیر و صلاح جامعه، و وسایل دیگر رسیدن آنها به این اهداف، آنان را در تلاشی که برای رسیدن به حق حاکمیت بر سرنوشت خود می کنند، نیرو دهد.
۴-۵ نقش رسانههای نوین در توسعه اصول دموکراتیک
فرانسیس کارنکراس[۳۰۹]معتقد است که توسعه ارتباطات از طریق شبکه اینترنت نحوه زندگی مردم، نهادها و فرهنگها را متحول کرده و موجب سرعت تحولات اجتماعی شده است و تحول در میزان آگاهی مردم بر رفتار سیاسی، الگوهای رایدهی و تصمیم گیری دولتها در عرصه بین المللی تاثیرگذار است؛ به عبارت دیگر، قدرت اینترنت در تغییرات گسترده اجتماعی ناشی از توانایی آن در تغییر قدرت ارتباطات استفادهکنندگان و عدم استفادهکنندگان از آن و همچنین توانایی در بازپیکربندی نحوه دستیابی به افراد، اطلاعات، خدمات و دیگر منابع است. تجربه نشان داه که هر محلی از جهان که به اینترنت راه یافته، آن نقطه متحول شده است؛ چون دانش و فرهنگ، یکی از عوامل مهم تحول در جوامع بشری است. (کارنکراس، ۱۹۹۷) لذا اینترنت تنها محلی برای گفتمان عمومی نیست، بلکه توانایی برای حمایت از ارتباطات چندجانبه را نیز دارد. وجود سازمانهای شبکه ای خودمختار غیرسلسلهمراتبی، نشانگر جامعه مدنی مدرن است. اینترنت تنها وسیله آگاهیبخشی نیست، بلکه کنشها و رفتارهای مردم را به صورت آنلاین هماهنگ می کند. در سراسر جهان سازمانهای غیردولتی و فعالان اجتماعی طرفدار تغییر، از آن برای نفوذ بر افکار عمومی و هماهنگی کنشهای آنان در راستای منافع عمومی استفاده می کنند. (پاپاچاریسی، ۲۰۰۲، ص ۲۷)
از دیدگاه کلینگ،[۳۱۰]فناوریهای اینترنت محور، نویدبخش دموکراتیک کردن بیشتر جوامع هستند و میتوانند دریچهای برای ارتقاء فعالیت افراد و ابراز وجود آنها در سراسر جهان فراهم کنند. این فناوریها همچنین منجر به افزایش قدرت جامعه مدنی شده و محدوده دسترسی بازیگران آن را بسیار توسعه داده است و آنها به نیروی قدرتمندی در مخالفت با سیاستهای دولتها در روابط بینالملل تبدیل شده اند. (همان، ص ۲۹)
به طورکلی بازیگران جامعه مدنی، مدت زیادی است که از شبکه های ارتباطی کامپیوتری به عنوان بخش جداییناپذیر از عملیات خود استفاده می کنند و حتی قبل از گسترش استفادههای دولتی و تجاری از اینترنت، هزاران فعال اجتماعی طرفدار تغییر، از آن برای تبادل اطلاعات و بسیج نیروهای خود استفاده میکردند. «انجمن ارتباطات پیشرو»[۳۱۱]که زیر ساختهای فنی و آموزشی را فراهم می کند، تسهیلکننده استفاده انجمنها در استفاده از شبکه اینترنت است. این انجمن در سال ۱۹۹۰ ایجاد شده و تاکنون میزبان صدها کنفرانس با شرکت بازیگران عمومی و خصوصی در موضوعات مختلف جهانی از سموم شیمیایی تا منع آزمایشهای هستهای بوده است. شرکت کنندگان از کنفرانسها به عنوان ابزاری برای به روز نگهداشتن اطلاعات اعضا در کشورهای مختلف و بسیج آنها استفاده می کنند. در بسیاری از اجلاسهای سازمان ملل، انجمن مذکور نقش مهمی در توسعه نفوذ سازمانهای غیردولتی بر نمایندگان دولتی داشته است. از اجلاس زمین در سال ۱۹۹۲ در خصوص محیطزیست و توسعه در رویو تا کنفرانسهای جهانی سازمان ملل در مورد زنان در پکن در سال ۱۹۹۵، این انجمن نقش مهمی در گسترش انتشار اطلاعات، اسناد و مواضع دولتها و سازمانهای جامعه مدنی داشته است. لذا شبکه های محلی ارتباطی، همزمان با دستیابی به ارتباطات رسمی، نقش مهمی در شکل گیری موضوعات جهانی و یا تغییر سیاستهای اجتماعی دولتها داشته اند. (وحیدی، ۱۳۸۹، ص ۴۵)
۴-۶ رسانههای نوین و افزایش آگاهی های سیاسی
اینترنت می تواند مقدار نامحدودی از اطلاعات را دربر داشته باشد. روزنامهها و تلویزیون به دلیل محدود بودن زمان و فضا دارای محدودیت میباشند، لیکن اینترنت چنین محدودیتی را ندارد. اینگونه برآورد میگردد که در هر لحظه از زمان بیش از ۸۰ میلیون صفحه اینترنتی بر روی اینترنت وجود دارد. این موضوع بدان معناست که تکنولوژی می تواند حوزه عمومی وسیعتری را برای شهروندان ایجاد نمایند تا بتوانند از محدوده وسیعتری از اطلاعات و تفاسیر نسبت به رسانههای عمومی استفاده نمایند و نیز این امر می تواند منجر به داشتن عوام آگاهتر و موسسات سیاسی قابلاعتمادتر و در دسترستر گردد. این مسئله از سه طریق اتفاق میافتد:
۱ – دسترسی به اطلاعات: راه اول، ظرفیت نت به عنوان وسیلهای برای ارائه و انتشار اطلاعات است. اینترنت، امکان دسترسی به کل اسناد سیاسی شامل بیانیههای سیاسی، گروه های سیاسی و تجاری، اسناد رسمی دولت و روزنامههای مربوط به آنها، لیست قوانین دولتی یا فرمهای درخواست خدمات دولتی را فراهم می آورد. کلیه این موارد به صورت نسخه کاغذی موجود میباشند اما اینترنت سطح دسترسی از این اسناد را فراهم می آورد که هرگز به صورت نسخه کاغذی در این حد وجود نداشته اند.
این دسترسی محدود به افراد و سازمان قدرتمند نمی باشد، این اطلاعات برای کلیه گروه های سیاسی و جنبشهای انجمنی در دسترس میباشد، چه این افراد از میان گروه های شهروندی محلی، چه حرکت های نئوفاشیستی و ساختارهای آنارشیستی و چه سازمانهای محیطی پیجیده باشند. این دسته از افراد میتوانند از اینترنت استفاده نمایند تا سیاستها و فعالیتهای خود را به این وسیله به عنوان اطلاعات چالشبرانگیز و رادیکال به جریان درآورند. برای مثال، سازمانهای صلح و حقوق بشر در طول جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ در کنار یکدیگر آمده و خدمات خبری جدیدی به نام شبکه صلح[۳۱۲] را ارائه دادند. (این وبسایت هم اکنون بر روی لینک زیر در دسترس است.) کسانی که از این خدمات استفاده مینمایند، میگویند که این وبسایت منحصر به فرد بوده زیرا محدوده وسیعی از مطالب رادیکال را در کنار هم آورده و دسترسی را برای کلیه نمایندگان سیاسی فراهم نموده است که معمولاً در دیگر نشریات این نوع نگرش یافت نمیگردد. (مکلاف، ۲۰۰۲، ص ۱۱۱)
همچنین این تکنولوژی می تواند توسط فعالان مورد استفاده قرار گیرد تا با دیگر گروه ها از طریق انواع شبکه های کامپیوتری که اینترنت آن را ممکن نموده است، در ارتباط باشند. اینگونه محاسبه شده است که بیش از ۱۳۰ انجمن در ایالات متحده بر روی اینترنت، اتاقهای گفتگوی الکترونیکی ساخته اند. این امر آنها را قادر میسازد تا اطلاعات ارتباطی همیشگی را منتشر نموده و همچنین اطلاعات خود را به گردش درآورند. برای مثال، خطرهای بالقوه و سوابق امنیتی صنایعی که به مناطق آنها وارد میشوند و خطراتی که به واسطه شهروندان جدید مناطق آنها را تهدید می نماید، را منتشر نمایند.
گروه های حمایت از گرسنگان و بیخانمانها نیز شبکه های ارتباطی الکترونیکی ساختهاند تا اطلاعات خود را به اشتراک گذاشته و در رابطه با کمپینها اطلاعات لازم را ارائه نمایند. شبکه «فعالیتهای مدنی»[۳۱۳] ایالات متحده، موضوعات خبری و تلاش های انجمنها را به منظور بازسازی زندگی شهروندی منتشر نموده و همچنین آموزشهای لازم را برای انجمنهای آینده به منظور استفاده برای اهداف سازمانی ارائه مینماید. فریدلند[۳۱۴] میگوید لازم است تا در رابطه با این گروه ها به عنوان گروه های استفادهکننده از اینترنت به منظور ایجاد شبکه های مرکزی اجتماعی تفکر نماییم. در طول سالها این گروه ها، دانش و تجربه، روش های حل مشکل در سازمانها را جمعآوری نموده اند. دسترسی به اینترنت به ما اجازه میدهد تا این اطلاعات را با دیگر گروه های همفکر به اشتراک گذاریم تا به این روش، کارایی جمعی خود را افزایش دهیم. (همان، ۱۱۲)
۲ – ارتباط مجدد با سیاست: مسئله دوم این است که اینترنت در زندگی سیاسی و اجتماعی از طریق تسهیل ارتباطات و مناظرات میان شهروندان و سیاستمداران مشارکت مینماید. کری[۳۱۵] میگوید که کلید ارتباطات موفق، تعامل میباشد. ظرفیت مشارکت و پاسخگویی به مناظرات و بحثهای عمومی، شرکت کنندگان را از مصرف کنندگان منفعل به شهروندان فعال تبدیل مینماید. تکنولوژی اینترنت این ظرفیت را دارا میباشد. اینترنت، بنیانی برای تعداد زیادی از گروه های مباحثهای سیاسی و عمومی شامل شهر و سالن اجتماعات الکترونیکی فراهم مینماید تا شهروندان بتوانند نقطهنظرات خود را با سیاستمداران مطرح نموده و پاسخ های آنان را دریافت نمایند.
این کاراییها، باعث گردید تا به علاقهمندان نشاد داده شود که ما شاهد تولد دوباره فعالیت های مدنی و مشارکتهای سیاسی هستیم. برای مثال، ساکاس[۳۱۶] میگوید که گروه های بحث سیاسی بر روی اینترنت، راه جدیدی برای اتصال مردم به دولتشان است. وجود اینترنت به این معناست که افرادی که پیش از این در مسائل سیاسی مشارکت نداشتهاند، میتوانند از پایانه های کامپیوتری در ساختمانهای عمومی استفاده نمایند تا در بحثهای عمومی شرکت داشته و در تصمیم گیری نفوذ داشته باشند. ویتینگ و اشتمیتز[۳۱۷] برای مثال نشان دادند که چگونه افراد بیخانمان در شهرهای بزرگ ایالات متحده قادر شدند تا از شبکه الکترونیکی شهرداری استفاده نمایند تا از مقامات بخواهند برای آنها مرکزی را تخصیص دهند. (همان، ص ۱۱۲)
۳ – سالنهای شهر الکترونیکی: سومین مورد مدنظر، ظرفیتی است که اینترنت در خلق دموکراسی مستقیم دارد. اشکال فعلی دموکراسی بر اساس مشارکت غیرمنظم شهروندان در فرایند سیاسی انتخابات استوار است. در عوض تکنولوژی جدید به سیاستمداران اجازه میدهد تا بیشتر و منظمتر با حوزه های انتخابیه در ارتباط باشند و از طریق امکانات مختلف، از نظرات و انتخاب مردم مطلع گردند و با آنان مشورت کنند. بارنت[۳۱۸] میگوید به زودی همهپرسیها عملیتر و مورد پذیرشتر میگردند. این امر دارای این پتانسیل است تا به شکلی از تصمیم گیری سیاسی تبدیل گردد که با وضوح بیشتری اولویتهای شهروندان را منعکس مینماید.
بوی[۳۱۹] میگوید به طور کلی، اینترنت دوره جدیدی را در دموکراسی مشارکتی تسهیل مینماید. وی به آن فعال پنجدقیقهای میگوید. وی فردی است که می تواند در اینترنت ثبت نام نموده، به مباحث مورد نظر خود که به آنها اعتقاد دارد، وارد شده و پیشنهاد یا توصیه خود را ارائه نماید، داوطلب گردد و حمایت های مالی خود را ارائه دهد. چنین فعالیتهایی تنها از طریق تکنولوژی ارتباطی جدید امکان پذیر میباشد. (همان، ص۱۱۳)
۴-۷ جامعه اطلاعاتی
ترویج مفاهیم تازهای چون «انقلاب ارتباطات»یا «انقلاب اطلاعات»، «عصر اطلاعات»، «تمدن اطلاعاتی»، «اقتصاد اطلاعاتی»و «جامعه اطلاعاتی»که مرحله جدیدی از مفهومسازی آرمانی معمول در سنت تکنوکراسی جوامع مدرن غربی را تشکیل میدهد، در دهههای اخیر اهمیت ویژهای پیدا کرده است. این مفاهیم، به دنبال نامگذاریهای پیشین راجع به تاثیر پیشرفت تکنولوژیهای نوین در تحولات اجتماعی و اقتصادی، مانند «جامعه تکنولوژیک»[۳۲۰]، «جامعه خدماتی»[۳۲۱]، «جامعه کامپیوتری»[۳۲۲]، «جامعه معرفتی»[۳۲۳]و نظایر آنها پدید آمدهاند. جامعه اطلاعاتی در یک طرح تحقیقاتی دولت فدرال کانادا که در سالهای ۱۹۷۸-۱۹۷۹ در دانشگاه مونرال اجرا گردیده بود، چنین تعریف شده است: جامعه اطلاعاتی مجموعه یا شالودهای از روابط اجتماعی مبتنی بر اقتصاد اطلاعاتی است. اقتصاد اطلاعاتی هم به نوبه خود در هر جا که بیش از ۵۰ درصد تولید ناخالص ملی از بخش وسیع اطلاعات تامین می شود، تحقق پیدا می کند. (معتمدنژاد، ۱۳۸۹، ص ۴۶) گفته می شود ویژگی اصلی جامعه اطلاعاتی آن است که اطلاعات توانمندترین عامل اجتماعی و اقتصادی آن است. بنابراین حرفههایی که به اطلاعات وابسته هستند در آن جامعه غالب میباشند و فنآوریهایی که از ذخیره، پردازش و اشاعه اطلاعات پشتیبانی می کنند، کاربرد متداول دارند. (دارنلی و فدر، ۱۳۸۴، ص۲۰)
۴-۷-۱ اندیشه های بنیادی «جامعه اطلاعاتی»[۳۲۴]
«تئوری اطلاعات» از سال ۱۹۴۸ بر پایه تحقیقات سایبرنتیکدانان و ریاضیدانان چون «نوربرت وینر»[۳۲۵]، «کلود شانون»[۳۲۶]و «وارن ویور»[۳۲۷]پدید آمد. (طاهری، ۱۳۷۹، ص ۱۰۰) در نظریه یاد شده، اطلاعات، کمیتی است که بر حسب «بیت»[۳۲۸]سنجیده شده و بر اساس احتمال وقوع نمادها تعریف می شود. این رویکرد، امکان آن را فراهم می آورد تا از مفهوم اطلاعات، بررسی ریاضیاتی کنیم. البته به بهای حذف معنا و نیز به قیمت نادیده گرفتن مسئله کیفیت اطلاعات. (طیب، ۱۳۷۹، ص ۱۷۲)
تز «جامعه اطلاعاتی» بسیار متاخرتر از «تئوری اطلاعات» است. نخستینبار در سال ۱۹۷۱، انستیتوی پیشرفت کاربرد کامپیوتر ژاپن در گزارشی با عنوان «برنامه جامعه اطلاعاتی: هدفی ملی در راستای سال ۲۰۰۰»[۳۲۹]از این مفهوم سخن گفت (طاهری، ۱۳۷۹، ص ۱۰۰)، و به این ترتیب این واژه، نخست توسط «تادئو اومه سائو»[۳۳۰](پروفسور دانشگاه کیوتو) در سال ۱۹۶۳ به کار گرفته شد و «یونه جی ماسودا»[۳۳۱]در سال ۱۹۶۸، این واژه را به خاطر تحولات زمان خود به کار برده است. ماسودا میگوید: در جامعه اطلاعاتی، تولید «اطلاعات باارزش»، قدرت محسوب می شود، نه مواد با ارزش. (شکرخواه، ۱۳۸۴، ص ۲۰)
مفهوم جامعه اطلاعاتی در کتاب «فرتیس مکلاپ[۳۳۲]» به نام «تولید و توزیع دانش در ایالات متحده» در سال ۱۹۶۲ مطرح شد. اساس مباحث مکلاپ این بود که تولید دانش، از چنان اهمیت اقتصادی برخوردار است که میتوان آن را با تولید کالا مقایسه کرد. مکلاپ اساساً تحلیلگر اقتصادی بود، نه مبلغ اجتماعی. بخش عمده کتاب او را داده های آماری حاصل از پژوهش وی تشکیل می دهند. موضوع پژوهش او و ماهیت دادههایش، بکر و نو بود. مکلاپ به جای توجه به تولید کالاها، مخارج اموری مانند آموزش، پژوهش و توسعه، پخش همگانی (رادیو و تلویزیون) و خدمات حقوقی را بررسی کرد. صنایعی که مورد توجه وی بودند، تولیدکنندگان خودرو، مواد شیمیایی یا فولاد نبودند؛ بلکه تولیدکنندگان کتاب، روزنامه، برنامه های رادیو و تلویزیون، صفحههای گرامافون و فیلمهای سینمایی بودند. به اعتقاد مکلاپ، همه این شکلهای تولید، مرتبط با دانش یا وابسته به دانش (آموزش) یا شکلی از توزیع دانش (نشر) بودند یا اساساً با تولید دانش جدید، پژوهش و توسعه ارتباط داشتند. (دارنلی و فدر، ۱۳۸۴، ص۲۲)
اثر مکلاپ برای اولین بار، نشان داد یک کشور پیشرفته، حتی کشوری که از نظر صنعتی قدرتمند است، تا چه اندازه به نیروی کار دانشی خود وابسته است. این مطلب مورد توجه دولت ایالات متحده قرار گرفت و با ماموریت دادن به «مارک یوری پورات[۳۳۳]»، از او تحلیل مهمی درباره اقتصاد اطلاعات منتشر کرد. پورات با افزودن یک طبقه جدید (بخش اطلاعات) به بخشهای سنتی کشاورزی، صنعتی و خدماتی، سعی کرد یک تعریف بنیادین جدید از ساختار اقتصاد ارائه دهد. او این بخش جدید را به بخش اصلی، که محصول اصلی آن اطلاعات است و بخش ثانوی، که در آن محصولات و یا خدمات، اطلاعاتمدار هستند، تقسیم کرد. شاید از همه عجیبتر این باشد که او باقیمانده اقتصاد (سه بخش سنتی مذکور) را نیروی کار غیراطلاعاتی توصیف کرد. طبقه بندی پورات مشتمل بر ادعایی جسورانه اما کاملاً معتبر بود: اینکه اقتصاد ایالات متحده به تدریج به چیزی که مکلاپ تولید و توزیع دانش نامیده بود، وابسته میشد و زیر نفوذ آن قرار میگرفت. برآورد پورات این بود که حدود پنجاه درصد نیروی کار آمریکا در بخش اطلاعات قرار دارد. دستهبندی او از نیروی کار، بدون چالش نبوده است؛ اما اصلاحات بعدی در روش های پورات توسط تحلیلگران بعدی نیز بخوبی نشان داد که بیش از ۴۰ درصد از کل جمعیت فعال حوزه اقتصاد در آغاز دهه ۱۹۹۰ در کارکردهای اطلاعاتی شرکت داشتند. اثر مکلاپ و پورات، به منظور تامین چهارچوبی آماری برای درک اقتصاد مبتنی بر اطلاعات طراحی شده بود. پدیده های اقتصادی که مکلاپ توصیف کرد و پورات آنها را به پیشبینیهای اقتصادی تغییر داد، مضامین اجتماعی بسیاری داشتند که حتی اگر چندان مورد توجه اقتصاددانان واقع نشدند، در زمینه های دیگر مورد غفلت قرار نگرفتند. در همین زمینه، اثر دانیل بل ارزشمندتر از همه به نظر می رسد. (همان، ص ۲۴)
در میان متفکران و محققانی که در دهههای اخیر راجع به جامعه تکنولوژیک و نقش اجتماعی و کلیدی معرفت سازماندهیشده در این جامعه، کتاب و مقاله نوشتهاند، دانیل بل، جامعهشناس مشهور آمریکایی، سهم عمده و برجستهای داشته است. وی در کتاب معروف خود با عنوان «جامعه پساصنعتی آینده: کوششی در پیش بینی اجتماعی» که در سال ۱۹۷۳ انتشار یافت و در سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۹۹ تجدید چاپ شد و در چاپ اخیر، مقدمه مفصلی بر آن افزوده گردید، مبانی و مشخصات جامعه مذکور را، که طبق نوشته های بعدی وی، همان جامعه اطلاعاتی است، بهخوبی روشن کرد. (معتمدنژاد، ۱۳۸۹، ص ۴۷)
دانیل بل در این کتاب، به گفته خودش، یک پیش بینی اجتماعی درباره تغییر در چهارچوب اجتماعی جامعه غربی ارائه داد و به این ترتیب پیشگام اندیشه «جامعه اطلاعاتی» شد. بنابر نظریه بل، درحالیکه پایه های جامعه صنعتی را کار و سرمایه تشکیل میداد، در جوامع مدرن، دانش در قالب اطلاعات، روندهای تولید و ساماندهی را چنان دگرگون کرده است که میتوان گفت جامعه پساصنعتی بر بنیاد دانش و پردازش اطلاعات استوار است.
نظریات دانیل بل در دهه هشتاد به وسیله آیندهنگران و روزنامهنگاران آمریکایی و اروپایی چون الوین تافلر، ماسودا، پیتر دراکر و جان نایس بیت تفسیر شد و در دسترس همگان قرار گرفت. اما آنان به کار تفسیر جامعه اطلاعاتی بسنده نکردند، بلکه آن را به ابتکار خود به شکل اغراقآمیزی گسترش دادند و با نظریات سیاسی محافظه کارانه و تخیل آیندهنگرانه آمیختند. دانیل بل به خاطر پیشگویی اغتشاشی که به خصوص تکنولوژیهای ارتباطات کامپیوتری در زندگی به وجود آورد، شهرت پیدا کرد. در واقع او قبل از نیاز به گسترش فراگیر این تکنولوژیهای اطلاعاتی، اثر خود را تالیف کرده بود و در آن زمان ظاهرا این تکنولوژیها چشمانداز او را تحقق میبخشیدند. بل، چنین عنوان می کند که ما درحال ورود به نظامی نوین (جامعه پساصنعتی) هستیم که با حضور و اهمیت فزاینده اطلاعات، کاملا مشخص شده است. وی استدلال می کند که اطلاعات و دانش چه از نظر کمی و چه از نظر کیفیت، برای جامعه پساصنعتی حیاتیاند. به بیانی دیگر، در جامعه پساصنعتی تنها میزان بیشتر اطلاعات وجود ندارد بلکه انواع متنوعی از اطلاعات/دانش نیز در جریان است. (وبستر، ۱۳۸۲، ص۵۴)
آلوین تافلر آمریکایی در کتاب پرفروش «موج سوم» در سال ۱۹۸۰، ماسودا پژوهشگر ژاپنی در کتاب «جامعه اطلاعاتی به مثابه جامعه پساصنعتی» در سال ۱۹۸۲ و جان نایس بیت در کتاب «جامعه پساسرمایهداری» در سال ۱۹۹۳ به این نتیجه رسیدند که تولید، توزیع و مصرف اطلاعات و دانش، عامل مرکزی رقابت در دنیای آینده خواهد بود (طاهری، ۱۳۷۹، ص ۱۰۱). دیدگاه های خوشبینانه مربوط به جامعه اطلاعاتی که در این کتابها عرضه شده بود، بیشتر گرایش داشتند تا این فرضیه را به اثبات برسانند که رسانههای الکترونی نوین، اساساً دموکراتیک و تمرکززدا هستند و ساختار ارتباطات راه دور، باید به منزله تاسیسات عمومی مبتنی بر خدمت به تمام اعضای جامعه، طرف توجه قرار گیرند. (شکرخواه، ۱۳۸۴، ص ۲۱)
در سال ۱۹۸۸، ویلیام مارتین[۳۳۴]، درصدد برآمد تا تعریفی از جامعه اطلاعاتی ارائه نماید. به اعتقاد وی، جامعه اطلاعاتی جامعهای است که در آن کیفیت زندگی، همانند چشمانداز تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی، به میزان روبه تزایدی به اطلاعات و بهره برداری از آن وابسته است. در چنین جامعهای، استانداردهای زندگی، الگوهای کار و فراغت، نظام آموزشی و بازارکار به میزان کاملاً محسوسی تحتالشعاع پیشرفتهایی قرار گرفتهاند که در قلمرو اطلاعات و دانش روی داده است. شاهد این مدعا، فرآورده های گسترده محصولات و خدمات اطلاعاتی است که از طریق طیف گستردهای از رسانههای انتقال داده می شود و قسمت اعظم آنها دارای ماهیت الکترونیک هستند. (محسنی، ۱۳۸۰، ص ۲۱)
«فرانک وبستر[۳۳۵]» یکی دیگر از افرادی است که به بررسی این مفهوم پرداخته است. وی در رابطه با ظهور برخی تکنولوژیهای ارتباطی-اطلاعاتی، از قبیل اینترنت اشاره می کند و معتقد است که ما وارد مرحله اصلی جامعه اطلاعاتی شدهایم. (لاکس، ۲۰۰۱، ص ۱۸۳)
وی به این سوال که انقلاب اطلاعات چیست؟ چنین پاسخ میدهد که اولا، پیوند بین انقلاب اطلاعاتی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی-اطلاعاتی مسلم و بدیهی به نظر میرسد. بنابراین بحث از انقلاب اطلاعاتی در تاریخچه توسعه تکنولوژی و سخن از «فرایندهای تکنولوژیکی» قرار دارد. ثانیا، این چنین فرض شده که انقلاب اطلاعاتی و تکنولوژیک نظیر انقلاب صنعتی، دریچهای به دوره تاریخی جدید میباشد. به این ترتیب است که اصطلاحات «جامعه صنعتی» و «پساصنعتی» اغلب تبدیل به «جامعه سرمایهداری» و «جامعه پساسرمایهداری» شده است که نشان از گذر از دوره محدودیتها و فشار به دوره آزادی و دموکراسی دارد. ثالثا، انقلاب اطلاعات پدیدهای نو و جدید میباشد. انقلاب اطلاعات برای اولینبار به عنوان نتیجه توسعه و همگرایی ارتباطات از راه دور و پردازش داده ها برای مهار هوش و ذکاوت انسانی با روش علمی و سیستماتیک همگن شده است، و نهایتاً میتوان گفت دانش و اطلاعات سازمانیافته از نظر اجتماعی مفیداند. اطلاعات، منبع و دارایی مهم جامعه فراصنعتی است: «آن … ماده خام حقیقت، زیبایی، خلاقیت، نوآوری، بهرهوری، رقابت و آزادی است.» اطلاعات در همه زمانها یک دستورالعمل آرمانی است. (رابینز و وبستر، ۱۹۹۹، ص ۸۹)[۳۳۶]
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-04-17] [ 09:34:00 ب.ظ ]
|