کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



با بهره گرفتن از حل ناویر میدان های جابجایی به صورت زیر در نظر گرفته می شوند:

(‏۳‑۵۹)

با جایگذاری روابط (۷۳) در معادلات بی بعد شده ی (۶۰-۶۴) مسئله تبدیل به یک مسئله ی مقدار ویژه خواهد شد که حل آن با توجه به روش های موجود براحتی انجام خواهد شد.

حل عددی

روش عددی GDQ

انتخاب یک روش حل عددی مناسب در دقت و کیفیت جواب­های تولید شده تأثیر بسزایی دارد. همچنین، انتخاب یک روش خوب می ­تواند به طور چشمگیری از زمان حل مسأله بکاهد. در این بین، روش عددی GDQ از مزیت­های چشمگیری برخوردار است؛ چرا که با وجود در نظر گرفتن تعداد نقاط گسسته سازی بسیار کمتر از روش اجزاء محدود، جواب­هایی بسیار دقیقتر از روش تفاضل محدود تولید می­ کند. بنابراین، انتخاب این روش به عنوان روشی سریع که از دقت بالایی نیز برخوردار است، به نظر تصمیمی منطقی می‏باشد. به همین دلیل، روش GDQ به عنوان یک روش عددی مناسب برای حل دستگاه معادلات دیفرانسیل ارائه شده در فصل قبل انتخاب شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

همانند هر روش عددی دیگری، GDQ هندسه مسأله را گسسته سازی می­ کند و مجهولات مسأله را به عنوان توابعی از مقادیر مجهول در نقاط گسسته­سازی شده تعریف می­ کند. این روش، تابع و مشتقات آن را به صورت جمع خطی وزنی مقادیر تابع در تمامی نقاط گسسته سازی تعریف می­ کند. همین نکته باعث می­ شود که این روش از روش های مشابه دقیق­تر باشد.
ریچارد بلمن[۴۸] در سال ۱۹۷۲ برای اولین بار ایده روش DQ را مطرح کرد [۴۶] و از آن پس، این روش شروع به پیشرفت و شکوفایی کرد. بلمن از دو روش برای پیدا کردن ضرایب وزنی[۴۹] استفاده کرد. در روش اول، یک تابع ساده به عنوان تابع وزنی انتخاب شد، اما مشاهده شد که با بهره گرفتن از چنین تابعی، ماتریس ضرایب در تعداد نقاط گسسته سازی زیاد (برای مثال بیش از ۱۳ نقطه) دچار مشکل شده و در نتیجه جواب­ها در چنین حالتی واگرا می­شوند. روش دوم او نیز همانند روش اول بود، با این تفاوت که در این روش، نقاط گسسته سازی با بهره گرفتن از ریشه ­های معادله مرتبه N لژاندر انتخاب می­شدند.
شو[۵۰][۴۷] با ارائه یک سری مقالات، روش DQ پیشنهاده شده را تعمیم داد. تغییر اساسی که او در این روش ایجاد کرد، در نحوه مواجهه با شرایط مرزی است. اخیراً، وو در مقاله­ای[۴۸] روش مربعات تفاضلی تعمیم یافته (GDQ) را پیشنهاد داده است که در این پژوهش نیز به کار گرفته شده است.
نکته پیچیده استفاده از این روش مواجهه با شرایط مرزی مسأله است. زمانی که تنها یک شرط مرزی در هر تکیه­گاه وجود داشته باشد، مشکلی با اعمال شرایط مرزی ,وجود ندارد، اما در صورت وجود شرایط مرزی اضافی باید روش خاص دیگری اتخاذ شود که در این مورد چهار راه حل گوناگون پیشنهاد شده است.
روش اول که توسط برت و همکارانش [۴۹] پیشنهاد شده است، شرط مرزی هندسی را به خود گره مرزی اعمال کرده و شرط مرزی نیرویی را به نقطه­ای با اختلاف بسیار جزئی از مرز اعمال می­ کند. بنابراین، با بهره گرفتن از این نگرش، نمی­ توان شرط مرزی نیرویی را به طور دقیق در گره مرزی اعمال کرد. دقت این روش، به میزان زیادی وابسته به انتخاب درست اندازه پارامتر است و برای شرایط مرزی لولا جواب‏هایی­ با خطای نسبتاً زیاد تولید می­ کند.
روش دوم که توسط ونگ و برت [۵۰] ارائه شده است، با اصلاح ماتریس ضرایب سعی می­ کند که شرایط مرزی نیرویی را خودبه­خود ارضاء کند. این روش، اگرچه به نظر مطلوب می ­آید، اما به دلیل لزوم تغییر تابع وزنی برای هر شرط مرزی، روشی بسیار طاقت فرسا می­باشد. ضمن اینکه این روش قادر به حل شرایط مرزی گیردار و آزاد نمی ­باشد.
روش سوم که توسط شو و دو [۵۱] توضیح داده شده، به جایگزینی شرایط مرزی به جای معادلات حاکم در گره­های مرزی می ­پردازد. این روش با اعمال مستقیم شرایط مرزی از دقت بسیار بالایی برخوردار بوده و برای تمامی شرایط مرزی قابل استفاده است. به همین دلیل، در این پروژه از این روش استفاده شده است.
روش آخر به حل توأمان شراط مرزی و معادلات حاکم می ­پردازد [۵۲]. این روش برای مسائل ارتعاشی و برای هر نوع ترکیبی از شرایط مرزی قابل استفاده می­باشد، ولی جواب­های حاصل از آن، در مقایسه با سایر روش­ها، از دقت بالایی برخوردار نیستند.
همان­گونه که بیان شد، مسأله اساسی در روش مربعات تفاضلی تعمیم یافته، تعریف مشتقات تابع در هر نقطه، به عنوان جمع وزنی مقادیر تابع در تمامی نقاط است. در این روش، با پیشنهاد کوآن و چانگ [۵۳]، تابع چند جمله­ای میان­یاب لاگرانژ[۵۱] برای غلبه بر مشکلات موجود در روش DQ به کار گرفته شده است. بنابراین، برای مشتقات تابع در هر نقطه داریم:
الف) f تابعی از x

(‏۳‑۶۰)

ب) f تابعی از x و y

(‏۳‑۶۱)

(‏۳‑۶۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 10:16:00 ب.ظ ]




۲۶٫۴٫۳
ظرفیت جابجایی move,n,c,t توسط اندازه ظرفیت ثابت برای توسعه و یا / جابجایی KMe,c ضربدر تعدادی از اندازه ظرفیت ـ ثابت جابجایی De,n,c,t در هر دوره زمانی T t است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

محدودیت ظرفیت از سایت‌های کارخانه
نامساویهای و اطمینان می‌دهند که ظرفیت برای پردازش محصولات نهایی gG در هر محل کارخانه j J از آن مقدار تجاوز نخواهد کرد.
۲۸٫۴٫۳
۲۷٫۴٫۳
محدودیت اطمینان می دهد که مقدار پردازش هر مرکز aA در هر سایت کارخانه موجود jE نباید از ظرفیت موجود خود تجاوز نماید.
۲۷٫۴٫۳

۲۷٫۴٫۳
این ظرفیت موجود با مجموع ظرفیت اولیه (KIj,a) محدود شده و ظرفیت توسعه (T-1t expj,a,) منهای ظرفیت جابجایی در یک یا چند سایت کارخانه جدید (jN t-1t MOVj,j,a, ).
به همین ترتیب، محدودیت تضمین می‌کند مقدار پردازش در هر مرکز aA از هر سایت کارخانه جدید jN که باید از ظرفیت‌های موجود از آن تجاوز ننماید.
۲۸٫۴٫۳

۲۸٫۴٫۳
ظرفیت‌های موجود برای پردازش محصولات نهایی در هر مرکز aA در هر سایت کارخانه جدید jN مجموع ظرفیت گسترش یافته (t expj,a,) و ظرفیت جابجایی از یک یا چند سایت کارخانه موجود (t movj,j,a,) است.
محدودیت‌های به هر مرکز aA و هر سایت کارخانه jJ تحمیل می‌کند که باید بالاتر از حداقل ظرفیت مجاز خود عملیات انجام دهد.
۲۹٫۴٫۳

۲۹٫۴٫۳
این را باید از محدودیت‌های الی اشاره نمود که مقدار پردازش، مجموع تمام محصولات نهایی ضربدر UJj,a,g است که عامل واحد اندازه‌گیری ظرفیت مصرف برای هر محصول نهایی gG در هر مرکز aA می‌باشد.
۲۷٫۴٫۳
۲۹٫۴٫۳
محدودیت ظرفیت سایت‌های میانی(واسط)
از محدودیت های و اطمینان حاصل می‌شود که جریان ورودی از محصولات نهایی gG به هر سایت میانی iI نباید از حداکثر ظرفیت آن سایت میانی تجاوز نماید.
۳۱٫۴٫۳
۳۰٫۴٫۳
محدودیت‌های تصریح می کند که تحویل محصولات نهایی gG در هر مرکز bB در هر سایت موجود iE نمی‌تواند بیش تر از ظرفیت قابل حصول آن مرکز باشد.
۳۰٫۴٫۳

۳۰٫۴٫۳
این ظرفیت قابل حصول با مجموع ظرفیت اولیه (KIi,b) و ظرفیت گسترش (t expi,b,t) منهای ظرفیت منتقل شده از یک یا چند سایت جدید میانی (iN t-1t movi,i,b,t) محدود می‌شود.
۳۱٫۴٫۳
محدودیت‌های مقدار محصولات نهایی gG فرستاده شده از هر مرکز bB در هر سایت میانی جدید iN که نمی‌توانند ظرفیت قابل حصول آن تجاوز نماید را اعمال می‌کند.

۳۱٫۴٫۳
ظرفیت قابل حصول برای تعدادی از هر مرکز bB در هر سایت میانی جدید iU ارسال شده که مجموع ظرفیت گسترش یافته (t expi,b,) و ظرفیت انتقال یافته از یک یا چند سایت میانی موجود (iE t movi,I,b,) باشد.
محدودیت‌های تضمین می‌کند که تعداد محصولات نهایی gG ارسال شده به هر مرکز bB در هر سایت میانی iI باید بیشتر از حداقل ظرفیت مجاز آن مرکز باشد.
۳۲٫۴٫۳

۳۲٫۴٫۳
این در محدودیت‌های الی قابل مشاهده است که جمع تعداد تحویل داده شده ضربدر UJl,I,b,g که یک عامل واحد اندازه‌گیری ظرفیت مصرف برای هر محصول نهایی gG در هر مرکز bB می‌باشد.
۳۲٫۴٫۳
۳۰٫۴٫۳
محدودیت ظرفیت تأمین‌کنندگان خارجی
محدودیت‌های حداکثر ظرفیت موجود از هر تأمین کننده خارجی s S را نشان می‌دهد.
۳۳٫۴٫۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ب.ظ ]




همان‌گونه که روشن است، در این تعاریف انکار آنچه خداوند شناخت آن را واجب کرده سبب کفر معرفی شده است و از مواردی که اغلب علمای شیعه معرفت به آن را شرط ایمان دانسته‌اند، اعتقاد به امامت است. بنابراین، منکر امامت در نظر بسیاری از متکلمین کافر شمرده شده است، در حالی که از لحاظ فقهی ـ‌به نظر اکثر متأخرین‌ـ محکوم به اسلام است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنا بر آنچه گفته شد روشن می‌شود که رابطه منطقی میان کفر کلامی و کفر فقهی، عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی ممکن است کسی از لحاظ فقهی مسلمان شمرده شود، ولی بر اساس موازین کلامی شیعه، کافر باشد؛ اما چنانچه کسی در فقه کافر قلمداد شود، حتماً از لحاظ کلامی نیز کافر است.
بنابراین اگر در کلام، به کفر کسی حکم شود، به این معنا نیست که لزوماً باید حکم به نجاست او و حرمت ازدواج با او و حرمت ذبیحه او و احکامی از این دست نمود.
اصطلاح اخلاقی
در اطلاقات کفر می‌توان معنای دیگری را نیز یافت که دایره‌ای وسیع‌تر از اصطلاح کلامی دارد و ما از آن به «اصطلاح اخلاقی» تعبیر می‌کنیم. بر اساس این معنا ممکن است کسی به کفر یا شرک متصف شود، در حالی که بر طبق موازین فقهی یا کلامی، کافر یا مشرک نباشد. در این استعمال، صفت ایمان به سادگی بر کسی اطلاق نمی‌شود.
بر اساس بسیاری از روایات، انسان زمانی مؤمن شمرده می‌شود که ایمان عمیق قلبی داشته باشد، به‌گونه‌ای که در هیچ یک از اصول و عقاید، ذره‌ای شک و تردید به دل راه ندهد. خداوند متعال می‌فرماید: إنَّما المُؤمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَم یَرتابُوا…؛ مؤمنان تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده و سپس تردیدی به خود راه ندهند…[۴۲] در آیه شریفه دیگری آمده است: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه…‏؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خدا و رسولش ایمان آورید… [۴۳]و در سوره مبارکه صف چنین می‌فرماید: یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا هَل أَدُلُّکُم عَلی تِجارَهٍ تُنجِیکُم مِن عَذابٍ أَلِیمٍ، تُؤمَنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَموالِکُم وَ أَنفُسِکُم…؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آیا می‌خواهید شما را به تجارتی هدایت کنم که از عذابی دردناک نجاتتان دهد؟ به خداوند و رسولش (حقیقتاً) ایمان آورید و در راه خدا با اموال و جان‌های خود مجاهده کنید…[۴۴] در این دو آیه اخیر، علی رغم این‌که خطاب متوجه مؤمنان است، با این وجود امر به ایمان آوردن به خدا و رسولش صادر شده است. امر نمودن مؤمنان به ایمان آوردن نشان می‌دهد که این ایمان با ایمانی که آنان را لایق خطاب به «مؤمن» کرده، متفاوت است.
بر اساس این معنای ایمان، کسی که حتی در جزئیات عقاید، ایمان محکمی ندارد و دچار شک و تردید است، یا التزام عملی کامل به آنچه خداوند و رسولش امر کرده‌اند ندارد، کافر یا مشرک است. در روایات نیز مؤیدات فراوانی بر این مطلب می‌توان یافت.
به عنوان مثال، در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که اگر قومی خداوند یگانه را با اعتقاد به توحید عبادت کنند و نماز را به پا دارند و زکات پرداخت کنند و حج بجا آورند و ماه رمضان را روزه بگیرند، اما در مورد فعلی از افعال خداوند یا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بگویند: «چرا به‌گونه‌ای دیگر انجام نداد؟!» یا چنین چیزی را در درون خود بیابند، به‌خاطر این تردید مشرک‌اند.[۴۵]
همان‌طور که آشکار است، در این قضیه هیچ انکاری نسبت به خداوند متعال یا رسالت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و یا یکی از ضروریات دین انجام نگرفته؛ بلکه تصریح شده به این که موضوع روایت کسی است که خداوند را با اعتقاد به توحید عبادت کند و اهل اعمال و مناسک نیز باشد، اما با این وجود، امام (علیه‌السلام) این افراد را مشرک دانسته‌‌اند.
معنای کفر در قرآن و روایات
واژه کفر در قرآن و روایات در معانی مختلفی استعمال شده است. توجه به این معانی یا مصادیق مختلف، برای فهم بهتر معنای کفر و قضاوت صحیح‌تر در این زمینه کاملاً ضروری است.
از امام صادق (علیه‌السلام) درباره انواع کفر در قرآن پرسیده شد و حضرت انواع آن را بر اساس استعمالات مختلف قرآنی، پنج نوع برشمردند: کفر جحود، که یا از روی جهل است و یا از روی علم، کفر نعمت، کفر ترک اوامر الهی و کفر برائت.
قسم اول از کفر جحود عبارت است از انکار ربوبیت پروردگار و انکار بهشت و جهنم و امثال آن. قرآن از زبان افرادی که چنین اعتقادی دارند بیان می‌کند که می‌گویند: وَ ما یُهلِکُنا إِلّا الدَّهرُ؛ بجز دهر (روزگار)، کسی ما را از بین نمی‌برد.[۴۶] و به همین جهت، آنان را دهریه می‌نامند. انکار این عده، واقعی است و به‌حقیقت چنین اعتقادی دارند، گرچه درباره آن تحقیق و تفکر نکرده‌اند و به همین دلیل خداوند درباره آنها می‌فرماید: إِن هُم إِلّا یَظُنُّونَ؛ آنان تنها ظن و گمان می‌برند.[۴۷].
کفر در قرآن کریم در بسیاری از موارد در این معنا استعمال شده است، از جمله در آیه شریفه إِنَّ الّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیهِم ءَأَنذَرتَهُم أَم لَم تُنذِرهُم لَایُؤمِنُونَ؛ برای کافران فرقی ندارد که ایشان را بترسانی یا انذار نکنی؛ آنها ایمان نمی‌آورند.[۴۸]
قسم دوم از کفر جحود، انکار از روی علم است؛ یعنی حقانیت مسأله‌ای برای شخص روشن و ثابت باشد و با این وجود، آن را انکار کند. خداوند در قرآن می‌فرماید: وَ جَحَدُوا بِهَا وَ استَیقَنَتهَا أَنفُسُهُم ظُلماً وَ عُلُواً؛ و با آن‌که دل‌هایشان بدان یقین داشت، از روى ظلم و تکبّر آن را انکار کردند.[۴۹] و در جای دیگر می‌فرماید: وَ کَانُوا مِن قَبلُ یَستَفتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُم مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعنَهُ اللهِ عَلَی الکَافِرِینَ؛ و با آنکه خود آنها پیش از آن (بعثت پیامبر اسلام) انتظار غلبه بر کافران داشتند، آن گاه که آمد و شناختند (که همان پیغمبر موعود است) باز به او کافر شدند، پس خشم خدا بر کافران باد..[۵۰]
قسم سوم از اقسام کفر که در قرآن استعمال شده، کفر نعمت است. ناسپاسی و شاکر نبودن در مقابل نعمت‌های الهی نیز یکی از انواع کفر است که در بسیاری از آیات قرآن، کفر به این معنا استعمال شده است، از قبیل: لِیَبلُوَنِی ءَأَشکُرُ أَم أَکفُرُ وَ مَن شَکَرَ فَإِنَّما یَشکُرُ لِنَفسِهِ وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ؛ (فضل خداوند بر من) به این جهت است که مرا بیازماید که شکر (نعمت‌هایش را) مى‏گویم یا کفران مى‏کنم، و هر که شکر کند، شکر به نفع خویش کرده و هر که کفران کند همانا خدا بى‏نیاز و کریم است.،[۵۱] لَئِن شَکَرتُم لَأَزِیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ؛ اگر (نعمت‌ها) را شکر بگویید، (نعمت‌های) شما را افزایش می‌دهم، اما اگر کفران بورزید همانا عذابم شدید است.[۵۲] و فَاذکُرُونِی أَذکُرکُم وَ اشکُرُوا لِی وَ لاتَکفُرُون؛ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جاى آرید و کفران نعمت من نکنید.[۵۳]
روشن است که این معنای کفر، ارتباطی با انکار خداوند یا معاد و یا سایر عقاید ندارد و در مقابل مرتبه بالاتری از اسلام و ایمان قرار دارد.
چهارمین قسم از اقسام کفر، ترک اوامر الهی است. یهودیان بنی قریظه و بنی النظیر در جنگ‌ها بر خلاف دستور تورات و عهد و میثاقی که از آنها گرفته شده بود، یکدیگر را می‌کشتند، اما اگر اسیری از جبهه مخالف به آنها می‌رسید، با گرفتن فدیه او را آزاد می‌کردند. خداوند متعال این مخالفتشان با عهد و میثاق الهی را کفر خوانده است و این معنای کفر، همان قسم چهارم از اقسام کفر، یعنی کفر به ترک اوامر الهی است.[۵۴]
قسم پنجم از اقسام کفر در قرآن، بنا به فرمایش امام صادق (علیه‌السلام) کفر برائت است. در موارد بسیاری در قرآن، کفر به معنای بیزاری جستن از شخص یا عقیده‌ای استعمال شده است. از جمله این موارد حکایت قول حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) است که فرمود: کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنَا وَ بَینَکُمُ العَداوَهُ وَ البَغضاءُ أَبَداً حَتّی تُؤمِنُوا بِاللهِ وَحدَهُ؛ از شما برائت می‌جوییم و همیشه میان ما و شما کینه و دشمنى خواهد بود تا وقتى که تنها به خداى یگانه ایمان آرید.[۵۵] همچنین آنجا که از زبان ابلیس نقل می‌کند: إِنِّی کَفَرتُ بِما أَشرَکتُمُونِ مِن قُبلُ؛ از این‌که مرا پیش از این شریک خدا کرده بودید بیزاری می‌جویم.[۵۶] و نیز آنجا که می‌فرماید: إِنَّما اتَّخَذتُم مِن دُونِ اللهِ أَوثاناً مَوَدَّهَ بَینِکُم فِی الحَیاهِ الدُنیا ثُمَّ یَومَ القِیامَهِ یَکفُرُ بَعضُکُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُکُم بَعضاً؛ شما بت‌هایى را به جاى خداى یکتا به خدایى گرفته‏اید تا در این زندگانى دنیا میانتان دوستى باشد، ولى در روز قیامت از یکدیگر برائت مى‏جویید و یکدیگر را لعنت مى‏کنید.[۵۷]
این پنج قسم از اقسام کفر، در روایت امام صادق (علیه‌السلام) ذکر شده است.[۵۸] روایت دیگری نیز با مضمون مشابه از امام علی (علیه‌السلام) نقل شده که از لحاظ اقسام، تفاوتی با این روایت ندارد.[۵۹]
آنچه در پایان بحث مفهوم شناسی کفر شایان ذکر است این‌که کثرت معانی و اطلاقات کفر در لغت و اصطلاح و نیز تعدد وجوه آن در قرآن و روایات، استعمال صحیح و دقیق این کلمه و فهم معنای مقصود از آن در موارد استعمال را دشوار می‌کند و مستلزم احتیاط فراوان در به‌کارگیری این کلمه و مشتقات آن و یا برداشت از آن است.
تغایر اسلام و ایمان در مقابل کفر
با مراجعه به قرآن و روایات، به این نکته پی می‌بریم که کفر، گاهی در مقابل ایمان و گاه در مقابل اسلام قرار گرفته است. اکنون به مناسبت بحث مفهوم شناسی کفر، اشاره‌ای گذرا به تغایر اسلام و ایمان می‌نماییم.
در خصوص نسبت میان اسلام و ایمان، بنا به آنچه شهید ثانی (رحمه‌الله) فرموده، سه نظریه در میان علما وجود دارد. برخی اسلام و ایمان را کاملاً مساوی می‌دانند؛ یعنی هم در مفهوم و هم در مصداق آن دو را یکی می‌دانند؛ عده‌ای آن دو را در مفهوم، متغایر و در مصداق، یکی می‌دانند و دسته سومی آن دو را هم در مفهوم و هم در مصداق با یکدیگر متغایر می‌دانند و معتقدند که اسلام اعم از ایمان است.[۶۰]
گروه سوم که قائل به تغایر در مفهوم و مصداق‌اند، خود بر دو دسته‌اند؛ عده‌ای تغایر را تنها در حقیقت می‌دانند و برخی اسلام و ایمان را هم در حکم و هم در حقیقت متغایر می‌دانند.
قائلین به اتحاد اسلام و ایمان به صورت مطلق، به آیاتی در این زمینه استدلال کرده‌اند. از جمله این آیات، آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید: فَأَخْرَجْنا مَنْ کانَ فِیها مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَما وَجَدْنا فِیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ پس هر که از مؤمنان در آن (شهرها) بود را خارج کردیم، ولی در آنجا جز یک خانه از مسلمانان را نیافتیم[۶۱] در این آیه کلمه «غیر» به معنای «إلا» و برای استثناست و عبارت «غَیرَ بَیتٍ مِنَ المُسلِمِینَ» را از «مَن کَان فِیهَا مِنَ المُؤمِنِینَ» استثنا می‌کند. به تعبیر شهید ثانی (رحمه‌الله) گویا معنای آیه این است که «مَا وَجَدنَا فِیهَا مِن بُیُوتِ المُؤمِنِینَ إلا بَیتاً مِن بُیُوتِ المُسلِمِینَ» و بیت مسلم تنها در صورتی می‌تواند بیت مؤمن باشد که مؤمن بر مسلم قابل صدق باشد. بنابراین، یا باید مؤمن اعم از مسلمان باشد تا بر آن صدق کند و یا حداقل باید این دو با هم مساوی باشند و از آنجا که کسی قائل به اعم بودن ایمان نسبت به اسلام نیست، احتمال دوم یعنی تساوی ایمان با اسلام متعین می‌شود.
لکن، اکثر علما قول به تغایر اسلام و ایمان را پذیرفته و برای اثبات آن به آیات و روایاتی استناد کرده‌اند. از جمله آیاتی که در این زمینه به آن استدلال نموده‌اند، آیه‌ای است که می‌فرماید: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکنْ قُولُوا أَسْلَمْنا؛ اعراب گفتند: ایمان آوردیم، بگو: شما ایمان نیاورده‌اید، لکن بگویید اسلام آورده‌ایم.[۶۲] در این آیه به صراحت حکم به تغایر اسلام و ایمان شده است و اطلاق اسلام بر آن گروه جایز شمرده شده، در حالی که ایمان از آنان نفی شده است. این آیه به روشنی اسلام و ایمان را دو امر متغایر دانسته است و بر اساس این آیه اسلام اعم از ایمان است.
علاوه بر این آیه، در روایات بسیاری نیز از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) نقل شده که در اسلام به مجرد اظهار شهادتین اکتفا می‌نموده‌اند، اما در تحقق ایمان شرایط دیگری را نیز لازم می‌دانسته‌اند.
در کافی شریف، مرحوم کلینی بابی را به عنوان «بَابُ أنَّ الإسلامَ یُحقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّی بِهِ الأمَانَهُ وَ أنَّ الثَّوابَ عَلَی الإیمَانِ» گشوده است و در آن روایات مرتبط به این بحث را وارد کرده است. همچنین باب دیگری در کافی وجود دارد تحت عنوان «بَابُ أنَّ الإیمَانَ یَشرَکُ الإسلامَ وَ الإسلامُ لا یَشرَکُ الإیمَانَ» که روایات وارد شده در این دو باب، به روشنی حکم به تغایر اسلام و ایمان و اعم بودن اسلام نسبت به ایمان می‌کنند.
اکثریت علما نیز همان‌گونه که گذشت، همین قول را پذیرفته و اسلام را متغایر با ایمان دانسته‌اند و احکام متفاوتی را برای هر یک از این دو بیان نموده‌اند. علاوه بر این، برخی ادعای اجماع و اتفاق در این مسأله در میان علمای امامیه نموده‌اند. به عنوان نمونه، مرحوم مفید در این زمینه می‌نویسد:
«وَ اتَّفَقَتِ الإمَامِیَّهُ عَلَى أنَّ الإسلامَ غَیرُ الإیمَانِ وَ أنَّ کلَّ مُؤمِنٍ فَهُوَ مُسلِمٌ وَ لَیسَ کلُّ مُسلِمٍ مُؤمِناً؛ امامیه اتفاق نظر دارند بر این که اسلام غیر از ایمان است و هر مؤمنی مسلمان است، اما هر مسلمانی مؤمن به حساب نمی‌آید.»[۶۳]
مراتب و کاربردهای اسلام و ایمان
علاوه بر تغایر معنایی اسلام و ایمان، مراتب مختلفی نیز برای هر یک از این دو واژه وجود دارد که سبب تنوع اطلاقات و کاربردهای این دو واژه شده است. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان مراتب مختلفی را برای اسلام و ایمان برمی‌شمارد که از این قرار است:
مرتبه اول اسلام عبارت است از اقرار زبانی به توحید و نبوت و تلفظ شهادتین؛ خواه قلب نیز در این شهادت با زبان همراه باشد یا نه. آیه شریفه قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکنْ قُولُوا أَسْلَمْنا؛ اعراب گفتند: ایمان آوردیم، بگو: شما ایمان نیاورده‌اید، لکن بگویید اسلام آورده‌ایم.[۶۴] نیز به همین مرتبه از اسلام اشاره دارد.
پس از این مرتبه از اسلام، اولین مرتبه ایمان قرار دارد که عبارت است از اعتقاد قلبی به مضمون شهادتین به صورت اجمالی و لازمه این اعتقاد، عمل به غالب فروع است.
دومین مرتبه از مراتب اسلام پس از اولین مرتبه از ایمان قرار دارد و عبارت است از قبول کردن عمده اعتقادات تفصیلی حقه، گرچه ممکن است انسان مسلمان در این مرتبه مرتکب خطا و گناه نیز بشود و در مواردی به وظیفه خود عمل نکند. آیاتی از قبیل الَّذِینَ آمَنُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا مُسْلِمِین‏؛ آنان که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند[۶۵] و یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّه؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، جملگی در سلم (اسلام) وارد شوید.[۶۶] اشاره به این مرتبه از اسلام دارند.
پس از مرتبه دوم اسلام، دومین مرتبه از ایمان واقع است و عبارت است از اعتقاد تفصیلی به حقایق دینی و این مرتبه از ایمان در آیاتی مورد اشاره قرار گرفته است، از قبیل: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِک هُمُ الصَّادِقُون‏؛ مؤمنان تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردند سپس تردید به خود راه ندادند و در راه خدا با اموال و جان‌های خود مجاهده کردند. اینان راستگویانند.[۶۷] و یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکمْ عَلى‏ تِجارَهٍ تُنْجِیکمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ، تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکم‏؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی می‌بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان آورید و در راه خدا با اموال و جان‌هایتان مجاهده کنید[۶۸]
سومین مرتبه اسلام به نظر مرحوم علامه مرتبه انس به اعمال و اخلاق مرتبه دوم از ایمان است. زمانی که انسان به دومین مرتبه ایمان انس بگیرد و اخلاقیات آن مرحله را در خود ایجاد کند، به گونه‌ای که هواها و هوس‌های نفسانی را تحت کنترل قرار دهد و گرایشی به زخارف دنیا نداشته باشد، به این مرتبه از اسلام دست یافته است. آیه شریفه فَلا وَ رَبِّک لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکمُوک فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً؛ چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمى‏آورند، مگر آن که تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حکمى که کرده‏اى در دل‌هایشان احساس ناراحتى (و تردید) نکنند و کاملاً سر تسلیم فرود آورند.[۶۹] از این مرتبه از اسلام سخن می‌گوید.
پس از این مرتبه از اسلام، سومین مرحله از ایمان قرار دارد و اخلاق فاضله از قبیل رضا، تسلیم، صبر در راه خدا، زهد و ورع کامل و حب و بغض در راه خدا از لوازم این مرتبه از ایمانند. آیات آغازین سوره مؤمنون به این مرتبه از ایمان اشاره دارند.
چهارمین و بالاترین مرتبه اسلام، بعد از مرحله سوم از ایمان قرار دارد و انسان در این مرتبه دیگر هیچ استقلال و ملکیتی برای خود نمی‌بیند، بلکه خود را محض ربط و فقر محض می‌داند. اسلام در آیه شریفه رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَک[۷۰] به همین معناست؛ زیرا اسلام به معانی گذشته، پیش از این نیز برای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) محقق بود و روشن است که در خواست اسلام توسط آن حضرت در اواخر حیاتش، در خواست مرتبه‌ای بالاتر از اسلام است و آن همین مرتبه چهارم از اسلام است.
پس از این مرتبه از اسلام، بالاترین مرتبه از ایمان قرار دارد. در این مرتبه، حالت ارتباط فقری و ربطی به خداوند متعال تمام افعال و احوال بنده را فرامی‌گیرد و انسان در همه حالات و همه اعمالش یقین دارد به این که هیچ چیزی بجز ذات اقدس الهی استقلالی از خود ندارد و هیچ سببی بدون اذن او تأثیر نمی‌گذارد. آیه شریفه أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ، الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُون‏؛ آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسی بر آنان غالب می‌شود و نه اندوهگین می‌شوند. همان کسانی که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده‌اند.[۷۱] به این مرتبه از ایمان اشاره دارد.[۷۲]
بخش دوم: مقصود از «مخالف»
کلمه «مخالف» که در عنوان رساله آمده، در عرف علمای شیعه معنای خاصی دارد و در روایات نیز مکرراً استعمال شده است. از این جهت لازم است معنای دقیق این کلمه و اطلاقات مختلف آن را نیز مورد بررسی قرار دهیم.
معنای «مخالف» از حیث لغت روشن و بی‌نیاز از توضیح است. کسی که در امری با دیگری موافقت نداشته باشد و رأیی غیر از رأی او داشته باشد، مخالف او خوانده می‌شود. در علوم مختلف نیز معنای این واژه با معنای لغوی آن یکسان است. آنچه در اینجا مهم است این‌که وقتی این واژه در محاورات عرفی استعمال می‌شود، غالباً متعلق اختلاف هم ذکر می‌شود و اگر هم به صورت مطلق استعمال شود، قرینه‌ای برای تعیین متعلق اختلاف وجود دارد. حال باید ببینیم در روایات معصومین و لسان علمای شیعه، استعمال این واژه به صورت مطلق انصراف به چه اختلافی دارد.
معنای «مخالف» در روایات و کلام علمای امامیه
در موارد متعددی کلمه «مخالف» و مشتقات آن ـ‌چه به صورت اسم و چه به صورت فعل، مانند «من خالفکم»ـ در روایات استعمال شده است. این تعبیر در اکثر موارد، اشاره به عده خاصی دارد و به اصطلاح، عنوان مشیری است که غالباً معنای لغوی آن به صورت مطلق اراده نشده است.
استعمال واژه «مخالف» و مشتقات آن در لسان ائمه (علیهم‌السلام) دو حالت دارد. گاهی به معنای مطلق مخالف استفاده شده است که در این حالت تمامی کسانی را که از جهتی با تشیع اثناعشری مخالفتی دارند، شامل می‌شود و فرقی میان مسلمان و غیرمسلمان نیست. این معنا اعم از غیرمسلمانان و مسلمانان غیرشیعی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ب.ظ ]




طبیعی است که هر عاشقی برای راه یافتن به دل معشوق، خود را طبق سلیقه و خواست او می آراید. مثلا در خانواده، مطلوب است که زن ببیند شوهرش چه مدل آرایش و چه نوع رنگ لباسی را دوست دارد و آن گونه خود را آرایش کند و لباس بپوشد. چون از این راه بیشتر در دل شوهرش جا می گیرد. زنی که محب خداست و می خواهد محبت و نظر خدا را به خود جلب کند باید باب سلیقه خدا عمل کند. باید ببیند خدا زن را چطور می پسندد و همانطور ظاهر شود. خدا زن را پوشیده دوست دارد. راه جلب نظر الهی برای زن اختیار کردن حجاب سادگی و متانت است(طیب،۵۲:۱۳۸۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴- کارکردهای اجتماعی حجاب
۱-۴- حجاب عامل استحکام خانواده
حجاب به دو طریق باعث تحکیم پیوند خانوادگی و استحکام خانواده هاست. اولین تاثیر حجاب در استحکام روابط خانوادگی در مرحله انتخاب همسر صورت می گیرد. حجاب باعث می شود که در حین انتخاب همسر، زیبائی ها و جذابیت های زن در چشم مرد جلوه نکند و او مبنای انتخاب خود را از ملاک زیبائی به ملاک های دیگری در زن تغییر بدهد. تایید این واقعیت چندان دور از ذهن نیست که زیبائی زن باعث می شود مردان در حین انتخاب به مقولات دیگر چندان توجهی نشان ندهند و برای تصاحب این همه جمال و زیبائی تعجیل کرده و حسابگری های دیگر را لحاظ نکنند و نیز واضح است که انتخابی که تنها از روی احساس صورت گرفته و صرف زیبائی زن را ملاک قرار می دهد از عمق زیادی برخوردار نخواهد بود زیرا زیبائی های زن هر چقدر هم که برای مرد خیره کننده باشد با گذشت زمان تکراری شده و دیگر آن همه جذابیت پیشین را نخواهد داشت. در این مواقع است که اگر بنا به یک اتفاق، زن زیبائی خود را از دست بدهد و یا مرد، زنی زیباتر از همسر خویش را پیدا کند بدون دریغ به سوی او گرایش پیدا خواهد کرد زیرا زیبائی برای او تعیین کننده بوده است. اما حجاب مانع از این انتخاب سطحی و احساساتی می گردد و باعث می شود مردان ملاک های دیگری را در زن جستجو کرده و آنها را مبنای تشکیل زندگی خود قرار دهند. لذا در اینگونه انتخاب ها است که مبنای زن و شوهری و محبت میان آنها بر پیوند های استواری بنا شده است و زیبائی و یا عدم زیبائی زن چندان خللی در این ارتباط ایجاد نخواهد کرد(اقبالی،۸۴:۱۳۹۰).
مردی که بیرون از خانه دائماً در معرض جلوه های زنان است و با تحریکات گوناگون مواجه می شود، کم کم از همسر خود دلسرد می گردد و در نتیجه، ‌محیط خانواده انسجام خود را از دست داده و سست و چه بسا متلاشی می شود، چرا که همسر او حدّ معینی از زیبایی را دارد و همه جذابیتها و زیبایهای ظاهری زنان خودآرا و جلوه فروشی را که در جامعه می بیند، ندارد و مرد خواه ناخواه اقدام به مقایسه زن خود با زنان دیگر می نماید و از محدودیتهای ظاهری زن خود دلسرد می گردد. اگر بخواهیم بنیاد خانواده مستحکم باشد، باید مرد از معرض چنین جلوه هایی مصون بماند و برای این منظور زنان باید پوشیده و موقر در جامعه ظاهر شوند. این به سود خود زن هم هست.
۲-۴- حجاب باعث بقای انگیزه ازدواج
حجاب باعث حفظ انگیزه ازدواج و تن دادن مرد به مسئولیتها و دشواریهای تشکیل و اداره ی خانواده است. یکی از معضلاتی که امروز در جامعه وجود دارد این است که مردها تن به ازدواج نمی دهند. چون از طرفی تامین هزینه ی اداره ی زندگی و مسئولیتهای دشوار اداره ی خانواده، کار سنگینی است و از طرف دیگر وقتی زنان خود را آرایش می کنند و در جامعه عرضه می نمایند و به آسانی خود را در دسترس مردان قرار می دهند، مرد دلیلی برای تن دادن به مسئولیتهای سخت و دشوار اداره ی خانواده نمی بیند. بازار آزاد لذت جویی های جنسی، خواسته های او را تامین می کند. بدون اینکه آن دردسرها و هزینه ها و مشکلات را داشته باشد. لذا اگر بخواهیم انگیزه ی تشکیل خانواده باقی بماند، باید راه کامیابی های جنسی به شکل غیر اخلاقی در جامعه بسته باشد و بازار آزاد لذت جویی ها تعطیل شود و زن به هنگام حضور در جامعه، باید پوشیدگی، وقار، متانت و سنگینی خود را حفظ کند، تا تنها راه تامین این نیاز حیاتی برای مرد، تشکیل خانواده باشد(همان:۸۶).
۳-۴- حجاب باعث پویایی و نشاط جامعه
این تصور که حجاب باعث می شود که زنان امکان حضور فعال در جامعه را نداشته باشند با روح حاکم بر اصل حجاب در اسلام تضاد دارد. حجاب در دین اسلام دارای یک سری ضوابط و حدود مشخص است که به هیچ عنوان مانع حضور فعال زن در جامعه نیست. دین اسلام به هیچ وجه نگفته است که زنان باید در خانه محصور شوند و یا هنگامی که در جامعه حاضر می شوند طوری خود را بپوشانند که دیگر قادر به انجام هیچ گونه فعالیتی نباشند. اسلام به شدت مخالف محصور کردن زن در درون خانه است و حتی انجام کارهای داخل خانه را جزء تکالیف زن نمی شمارد و به حجاب زنان نیز صورت تعدیل یافته ای بخشیده است تا زنان در عین حالیکه رعایت تقوا و عفاف را در مواجهه با نامحرم لحاظ می کنند از انجام وظایف اجتماعی خود نیز باز نمانند(مطهری،۶۲:۱۳۸۴).
اگر یک فرد رفتار کاملا تنظیم شده ای داشته باشد و در هنگام انجام یک کار با تمرکز ذهنی و روانی کامل کار خود را پیش ببرد کارائیش بیشتر از کسی خواهد بود که رفتارش تنظیم نشده و بدون تمرکز ذهنی و روانی کامل به انجام کار مشغول می شود. به عبارت دیگر فردی که همزمان مشغول انجام دو یا چند فعالیت مهم است بسیار کمتر از کسی که سرگرم انجام یک کار بوده و تمرکز روی آن کار دارد، کارائی خواهد داشت. به طور مثال واضح است که فردی که از طرفی مشغول مطالعه است و از طرفی دیگر در حال تماشای مسابقه فوتبال از تلویزیون است کارائی کمتری نست به کسی که صرفا مشغول مطالعه بوده و مزاحمی به نام تلویزیون را ندارد، خواهد داشت. مقوله بی حجابی و حضور زنان با لباس های تحریک کننده نیز به همین صورت است. مثلا اگر یک دانشجو در سر کلاس دختری را با وضعیت کاملا زننده و تحریک آمیز در کنار خود ببیند بیشتر حواسش به درس جمع است یا دانشجوئی که با این مسئله روبرو نیست و تنها با استاد و کتاب سر و کار دارد؟ پاسخ روشن است. لذا این بی حجابی است که مانع کارائی جامعه می شود و نه حجاب که باعث تنظیم روابط جنسی و جهت دادن به نیروهای افراد جامعه است.
نشاط جامعه در گرو نشاط افراد جامعه است و نشاط افراد جامعه نیز مستلزم جلوگیری از هدر رفتن انرژی های زائد و تنظیم آنها در یک چارچوب خاص است. به عبارت دیگر افراد یک جامعه وقتی نشاط را تجربه خواهند کرد که تمامی نیازها علی الخصوص نیاز به محبت و عشق و نیز نیاز به روابط جنسی در آنها در یک چارچوب مشخص برآورده شود و افراد احساس کمبود در نیازهای خود نداشته باشند. نکته مهمی را که در اینجا باید لحاظ کرد بحث نشاط جنسی افراد جامعه است که تنها و تنها در سایه رعایت حجاب از سوی زنان و محدود کردن روابط جنسی در چارچوب خانواده امکان پذیر خواهد بود. در واقع وقتی در جامعه زنان حجاب نداشته باشند و زیبائی های خود را بدون هیچ محدودیتی در اختیار مردان نامحرم در جامعه قرار دهند کم کم به دلیل بالا رفتن آستانه تحریک مردان جامعه، جذابیت های زنان برای آنها بی تاثیر خواهد شد و به همین دلیل در روابط جنسی هیچگونه لذتی باقی نخواهد ماند و به تبع آن نشاط جنسی در آن جامعه از بین خواهد رفت و در این حالت است که افراد به سمت تنوع طلبی در روابط جنسی گرایش پیدا می کنند. به همین دلیل اسلام قصد دارد با الزام حجاب به زنان، نیازهای عاطفی و جنسی افراد را از درون جامعه به چارچوب خانواده منتقل کند تا با جلوگیری از بوجود آمدن این مشکلات باعث ایجاد آرامش روانی و سلامت جسمانی افراد و به تبع آن، نشاط جامعه شود.
ب. مولفه های الگوی حجاب زن مسلمان ایرانی
الگوی حجاب زن مسلمان ایرانی دارای مولفه هایی است که اکنون پس از ذکر ملاحظات موجود در این زمینه، در ذیل به آنها اشاره می گردد.
۱- حجاب در پوشش و لباس
اولین و مهمترین مولفه ای که در باب حجاب زن مطرح می گردد، حجاب در پوشش و لباس است. زنان مسلمان طبق دستور صریح دین مبین اسلام می بایست بدن خود را از نگاه مردان نامحرم بپوشانند. در ادامه به آیات و روایات موجود در این زمینه اشاره می گردد.
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»
«اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است» (قرآن کریم، احزاب:۵۹).
«…وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ..»
«…زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش فرو اندازند..» (قرآن کریم، نور:۳۱).
همچنین احادیث و روایات بسیاری در این زمینه وجود دارند که هر کدام به نوعی حدود و ابعاد حجاب در پوشش زن در برابر مردان نامحرم را مشخص می کنند (وسایل الشیعه: ج۳، ص۲۵ ؛ الکافی: ج۵، ص۵۲۱ ؛ سنن ابی داوود: ج۲، ص۳۸۳). از مجموع این آیات و روایات برداشت می گردد که زنان می بایست در برابر مردان نامحرم، همه جای بدن به جز صورت و کفّین، و زینت های خود را بپوشانند.
۲- حجاب در رفتار
دیگر مولفه ای که برای حجاب زنان در آیات قرآن و روایات معصومین(ع) ذکر شده است، حجاب در رفتار زنان است که به نوعی به مقوله حیا و عفاف به عنوان ابعاد درونی حجاب، نیز مرتبط است. تعدادی از آیات و روایات این زمینه عبارتند از:
«…وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ..»
«…و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود..» (قرآن کریم، نور:۳۱).
و نیز احادیثی که در این زمینه وجود دارند (وسائل الشیعه: ج۲۰، ص۱۸۵ و ۱۹۷ و ۱۹۸).
۳- حجاب در گفتار
از دیگر مولفه های الگوی حجاب زن مسلمان، حجاب در گفتار و نحوه سخن گفتن با مردان نامحرم است که این بعد نیز به حجاب درونی و یا همان عفت و حیا مرتبط است. آیات و روایاتی نیز در این زمینه به چشم می خورد که تعدادی از آنها عبارتند از:
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ..»
«پس نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار است به طمع افتد» (قرآن کریم، احزاب:۳۲).
و نیز احادیثی که در این زمینه وجود دارند (بحارالانوار: ج۲۷، ص۳۳۵ و ۳۵۶ و۳۴۰).
۴- حجاب چشم
مولفه ی دیگر الگوی حجاب زن مسلمان، همانا حجاب چشم و مراقبت از نگاه خود در مقابل مردان نامحرم است. اگر چه دستورات اکید اسلام در زمینه حفظ و مراقبت از نگاه غالبا مردان را مخاطب قرار می دهد اما اسلام به زنان نیز دستور داده است که مراقب نگاه های خود باشند.
«…قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ..»
«…ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند..» (قرآن کریم، نور:۳۱).
جمع بندی
این فصل در پی دست یابی و شناخت مولفه های الگوی حجاب و پوشش زن مسلمان ایرانی بوده است و بدین منظور ابتدا ملاحظات مهم و اساسی دیدگاه اسلام پیرامون بحث حجاب مورد بررسی قرار گرفت که این ملاحظات عبارت از: از بین بردن زمینه ایجاد فساد لازمه تعالی جامعه، حجاب امری اجتماعی و نه فردی، کارکردهای فردی حجاب برای زنان و کارکردهای اجتماعی حجاب بودند. تعدادی از مهمترین کارکردهای فردی و اجتماعی حجاب عبارتند از: حجاب باعث پویایی و نشاط جامعه، حجاب باعث بقای انگیزه ازدواج، حجاب عامل استحکام خانواده، حجاب مایه ی مقبولیت زن نزد خداوند، حجاب زمینه ساز برخورداری یکسان زنان از آرامش و شادی، حجاب زن مایه ی آرامش روحی مرد، حجاب باعث رهائی زن از رنج و خرج تحمیلی، حجاب باعث محبوبیت زن برای همسرش، حجاب باعث افزایش مطلوبیت و ارزش زن، حجاب مایه امنیت زن و حجاب باعث مطرح شدن شخصیت زن بودند. پس از بررسی این ملاحظات به تبیین مولفه های الگوی حجاب زن مسلمان ایرانی در زمینه های حجاب در پوشش، حجاب در رفتار، حجاب در گفتار و حجاب چشم پرداخته شد.
فصل ششم
راهکارهای تقویت الگو در میان زنان جامعه پس از انقلاب اسلامی
مقدمه
تمایل یا عدم تمایل نسبت به هر پدیده ای منوط به دو شرط اساسی است که اولین و مهمترین آن کسب آگاهی و شناخت نسبت به آن پدیده می باشد. به عبارت دیگر اطلاع از ماهیت و چیستی یک پدیده است که منجر به نفی و یا اثبات آن می گردد و بدون داشتن اطلاع و آگاهی در باب آن مقوله، اساساً نفی یا اثبات آن بی معنا خواهد بود. شرط دوم که البته بی اهمیت نیست همانا سنجش نسبت میان سود و زیان ناشی از آن پدیده است که منجر به انتخاب و یا رد آن می گردد.
مقوله ی سبک زندگی نیز از این دست مقولاتی است که در جامعه ما، مردم یا اطلاعی از سبک زندگی دینی ندارند و یا سبک زندگی مدرن و امروزی آنان برایشان کارکرد مثبت دارد. اصلاح سبک زندگی منوط به آن است که بتوان آرمان‌ها و ارزش‌های جای‌گزین برای نسل جوان طراحی، و رقابت‌ها را به آن سو هدایت کرد. نخبگان و گروه مرجع، احزاب و سازمان‌های مردم‌نهاد و نهاد‌های تبلیغی می‌توانند در این زمینه ایفای نقش کنند؛ چنان‌که ساختار‌های فرهنگی اجتماعی نیز بر این عرصه تأثیری بسزا دارند. لذا با عنایت به تبیین الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی که در این پایان نامه سعی کوچکی در راستای آن صورت گرفت، لازم است که زمینه ها و راهکارهای تقویت آن در جامعه مورد بررسی قرار گیرد. در ادامه بحث، راهکارهای تقویت این الگو در سه محور زیر مورد بررسی قرار می گیرند:
الف- راهکارهای تقویت الگوی نقش اجتماعی زن مسلمان
ب- راهکارهای تقویت الگوی مصرف زن مسلمان
ج- راهکارهای تقویت الگوی حجاب زن مسلمان
لازم به ذکر است که راهکارهای زیر از مصاحبه با اساتید و کارشناسان استخراج گردیده است.
الف- راهکارهای تقویت الگوی نقش اجتماعی زن مسلمان
در این بخش درصدد پیشنهاد راهکار‌هایی هستیم که از یک سو زنان را به ایفای نقش‌های اجتماعی و اقتصادی، متناسب با ویژگی‌ها و مسئولیت‌های زنانه مطرح شده در الگوی حاضر فراخواند و از سوی دیگر کاهش فشار‌های جسمی و روانی و افزایش حس همبستگی خانوادگی و اجتماعی را در پی داشته باشد.
۱- تغییر در الگوهای پیشرفت
می توان ادعا کرد که الگو‌ها و شاخص‌های توسعه از آنجا که اصلاحات فرهنگی‌ و اجتماعی را با نگاهی اقتصاد‌ محور، دنبال می‌کنند ضد‌ مصالح خانواده‌اند و از این روی، در حالی که برابری در احراز مناصب اجتماعی و اقتصادی از سیاست‌های توسعه به شمار می‌آید، اصلاح‌ الگوی مصرف، کاهش میزان طلاق و افزایش همبستگی خانوادگی جایی در ادبیات توسعه ندارد. بر این‌ اساس، لازم است الگوها و شاخص‌های توسعه بر اساس نگرش اسلامی و با نگاهی فرهنگ‌ محور باز‌تعریف شوند و سیاست‌های جنسیتی در آن به‌ روشنی کانون توجه قرار گیرند(مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر کرمی،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر نیلچی، ۱۱/۸/۹۰)
۲- ارزشگذاری به کار خانگی زنان
تنزل جایگاه خانواده، مادری و همسری از عوامل رویکرد زنان به اشتغال است. از این روی، لازم است سیاست‌های تبلیغی و نظام‌ ارزش‌گذاری به سمت خانواده‌ محوری تغییر مسیر دهد تا از یک سوی، زنان از مسئولیت‌های خود در پرورش جسمی و روحی فرزندان و نظارت بر عملکرد آنان، تقویت بنیادهای اخلاقی اعضای خانواده، حمایت عاطفی و جنسی از همسر، کنترل سبد هزینه‌های خانواده و اصلاح الگوی مصرف و تقویت پیوند‌های طایفه‌ای آگاه شوند، و مردان نیز وظایف اقتصادی، نظارتی و حمایتی خود را به‌خوبی بشناسند و در قبال ایفای درست آنها احساس مسئولیت‌ کنند. افزون بر این، باید اهمیت اقتصادی و فرهنگی کار خانگی را به خوبی نشان داد. با وجود اهمیت بسیارِ کار خانگی در اقتصاد ملی، چنان‌که گیدنز اشاره می‌کند «نظریه‌های جامعه‌شناسی توجه چندانی به کار زنان در خانه نکرده‌اند؛ در حالی که کار خانگی از نظر ارزش، تقریباً معادل یک‌سوم کل تولید سالانه در یک اقتصاد امروزی است؛ و افزون بر این، برای مردان زمینه‌ای فراهم می‌کند که به اعتماد حضور همسرانشان در خانه، کار بیشتری انجام دهند(مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر علم الهدی، ۲۹/۸/۹۰ ؛ دکتر قندفروش، ۱/۱۰/۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ب.ظ ]




وزارت کشور نسبت به احراز ولادت طفل در ایران و صدور پروانه ازدواج موضوع ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی اقدام می کند و نیروی انتظامی نیز با اعلام وزارت کشور پروانه اقامت برای پدر خارجی مذکور در این ماده صادر می‌کند. فرزندان موضوع این ماده قبل از تحصیل تابعیت نیز مجاز به اقامت در ایران می‌باشند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تبصره ۱ـ چنان‏چه سن مشمولین این ماده در زمان تصویب بیش از هجده سال تمام باشد بایستی حداکثر ظرف یک سال اقدام به تقاضای تابعیت ایرانی نمایند.
تبصره ۲ـ از تاریخ تصویب این قانون کسانی که در اثر ازدواج زن ایرانی و مرد خارجی در ایران متولد شوند و ازدواج والدین آنان از ابتداء با رعایت ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی به ثبت رسیده باشد، پس از رسیدن به سن هجده سال تمام و حداکثر ظرف مدت یک سال بدون رعایت شرط سکونت مندرج در ماده ۹۷۹ قانون مدنی به تابعیت ایران پذیرفته می‌شوند».[۲۴۴]

۴) تحلیل و بررسی بر مبنای سه دیدگاه و قانون اساسی و دیدگاه امام خمینی

با توجه به دیدگاه امام خمینی می‌بینیم حقی که امام خمینی برای یک زن قائل بوده زیر پا گذاشته شده است. یک زن حق انتخاب همسر خویش را ندارد و حتماً باید یک سازمان نظارتی باشد تا همسری را که او می‌خواهد را تأیید کند در حالی که مردان بر اساس همین قوانین می‌توانند به راحتی با هر شخصی حتی خارج از مرزهای این کشور ازدواج کند بی آن که مشکلاتی از قبیل هر آن چه که برای یک زن در ازدواج با یک مرد خارجی می‌تواند وجود داشته باشد مواجه گردد. اینجا ما تعارضی بین قانون اساسی و فرمایشات امام خمینی و انچه که در عمل می‌بینیم شاهد هستیم. فرزندان یک زن که با یک مرد خارجی ازدواج کرده است، از اولیه‌ترین حق خود که حق هویت است محروم می‌شوند و مشلات بعدی که خواهند داشت، بماند. این مصوبه به ظاهر در راستای حل مشکل زنانی بر آمده است که مردی که برای ازدواج انتخاب کرده‌اند، دارای تابعیت خارجی می‌باشد. اما در مشروح مذاکرات مجلسین می‌بینیم آن‌چه که بیشتر از هر چیزی مورد اختلاف یا توافق قرار می‌گیرد به مخاطره افتادن امنیت کشور یا احقاق حقوق کودکان حاصل از این ازدواج مدنظر قرار می‌گیرد. اینجا کسی برای حق زن وقعی نمی‌نهد.کسی به حمایت از حق انتخاب زن در ازدواج بر نمی‌خیزد و باز هم حق زن و آسیب های که به پیرو عمل خویش به او تحمیل می‌شود توجهی نمی‌شود. این‌جا یک زن نه به سبب نقش مادری و همسری( تفاوت محور جنسیتی) و نه به سبب تساوی‌گرای هویتی مورد هیچ‌گونه توجهی نیست. به عبارتی می‌توان گفت زن در مباحث تابعیت نادیده گرفته می‌شود و اصولاً جای‏گاهی برای انتخاب او متصور نیست.

د) بحث و بررسی در خصوص طرح ساماندهی مد و لباس[۲۴۵]
۱) دیدگاه امام خمینی و قانون اساسی

پیش‌تر گفتیم که امام خمینی در دیدگاه خویش در رابطه با حجاب زن فرموده بودند: زن هرگز با مرد فرقی ندارد. آری در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد. بل‏که زن می‏تواند هر لباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. در قانون اساسی نیز از جمله در اصل بیست و یک، بر حفظ حقوق زن در تمام جهات مادی و معنوی و ایجاد زمینه‌های مساعد برای رشد شخصیت او تأکید شده است.
۲) مذاکرات مجلس
۲-۱- دیدگاه موافقان طرح
موافقی در دفاع از طرح بر اهمیت لباس و پوشاک اشاره کرده و این‌گونه صحبت خود را آغاز می‌کند:
برادران و خواهران نماینده و ملت ایران نسبت به اهمیت لباس و پوشاک واقف هستند و می‌دانند که لباس و پوشاک بهترین و بارزترین نمودار از فرهنگ یک ملت است و ملت قهرمان ایران دارای دو ویژگی است که به آن می‌بالد و افتخار می‌کند، یکی ایرانیت و دیگری مسلمان بودن و معتقدیم لباس باید شخصیت انسانی را حفظ کند و معرف یک فرد مسلمان ایرانی باشد. ولی متأسفانه واقعیت امروز جامعه آن است که اکثر لباس‌هایی که در بازارها عرضه می‌شود این دو ویژگی را ندارد.
به گفته این نماینده موافق، این طرح به دنبال حمایت و تشویق و ترویج الگوهای بومی و ملی با هویت ایرانی و اسلامی است.
عماد افروغ موافق دیگر طرح در ادامه می‌گوید:
لباس یکی از جلوه‌های ویژه و زنده میراث فرهنگی و حفظ ارزش‌های سنتی و هویت ملی و عامل توسعه و ارتباطات فرهنگی بین ملل مختلف است. در کشور ما با توجه به موقعیت جغرافیایی، اقلیمی، فرهنگی، اعتقادی و دینی ایرانیان، لباس از اهمیت خاصی برخوردار است. این اهمیت آنقدر بالاست که در تاریخ ایران یکی از شیوه‌های تغییر اجباری هویت ملی و دینی ایرانیان، تغییر در نوع لباس آن‌ها بوده است. در شرایط حاضر توجه به امر لباس و پوشاک به عنوان یکی از عناصر نشان دهنده هویت ملی و دینی ایرانیان ضرورت جدی دارد چرا که اغلب فرهنگ‌ها و تمدن‌های کهن مورد هجوم فرهنگ غرب قرار گرفته و روند جهانی یکسان‌سازی فرهنگی به ویژه در زمینه پوشش و زبان به تدریج تنوع فرهنگی را در جهان به مخاطره انداخته است.[۲۴۶]
اما در کشور عزیزمان متأسفانه در سال‌های گذشته به موضوع لباس و پوشاک و جنبه هویت فرهنگی- اعتقادی آن در جامعه ما توجه جدی نشده است. ترویج گسترده مدل‌ها و الگوهای غربی به ویژه در سال‌های اخیر و نابسامانی در الگوهای پوشش اکنون به یک مساله فرهنگی در کلان شهرها تبدیل شده است و ضرورت فرهنگ‌سازی برای مقابله با آن را به یک نیاز ملی تبدیل کرده است تا جایی که توجه به لباس ایرانی با الگوی بومی و پرهیز از بیگانگان در زمینه پوشش و لباس مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است. سپس اشاره‌ای می‌کند به دیدگاه ایشان در جمع جوانان و دانشجویان استان همدان در تاریخ ۸۳/۴/۱۷ که بعد از رد کردن مدگرایی افراطی فرمودند: «می‌توان با ارائه الگوهای بومی و ایرانی این نیاز را تأمین کرد یعنی نیاز به تنوع در مد را» که بعد ازآن بر همین اساس بحث ساماندهی مد و لباس و جستجوی راه‌های قانونی و نظارتی در جهت ارائه الگوی بومی و ایرانی در زمینه لباس در دستور کار کمیسیون فرهنگی قرار گرفت.[۲۴۷]
این طرح شامل ۱۳ ماده است و اکثراً باعث تشویق در تهیه پارچه و طراحی مدل‌های جدید طبق الگوهای ایرانی، اسلامی و تبلیغ آن و حمایت و کمک به قسمت‌های مختلف، از کارخانه تولید پارچه تا صنف تولیدکنندگان و فروشندگان و تشویق و حمایت آن‌ها قرار گرفته‌اند.کلیات این طرح در ۱۳ ماده تهیه شده که ماده اول آن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مکلف کرده جهت پی‌ریزی ساختار مدیریتی موضوع این قانون، کمیته‌ای متشکل از یک نفر نماینده تام‌الاختیار از هرکدام از وزارت خانه‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی، بازرگانی، صنایع و معادن، سازمان‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی، مدیریت و برنامه‌ریزی کشور و یک نفر نماینده از کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تشکیل شود. در ماده‌های بعد ترویج نمادها و الگوهای پارچه و لباس و بعد از آن تشکیل نمایشگاه و جشنواره‌های ملی و منطقه‌ای، حمایت از طرح‌ها تحت عنوان قانون حمایت مؤلفان و مصنفان، نمایشگاه‌های عرضه فصلی لباس و پوشاک، گرفتن عوارض گمرکی برای واردات تجاری لباس‌های خارجی، تأسیس تعاونی برای استفاده از تسهیلات دولتی، حمایت وزارت ارشاد از صنایع و کارخانجات نساجی و تولیدات ملی و امثال این‌ها مورد اشاره قرار گرفته و در ماده ۱۲ هم نیروی انتظامی را مکلف می‌کند از فروش لباس‌های خارجی دست دوم که به صورت قاچاق وارد کشور می‌شود ممانعت کند.[۲۴۸]
افروغ در ادامه گفته‌های خود می‌گوید:
بحث من در سه محور است. یکی بحث مدخل ورودی این طرح است، یکی کارکردهای این طرح است و یکی هم خود طرح. ما امروز یک حقی داریم به نام حق فرهنگ، به خاطر اینکه یک فلسفه سیاسی و اجتماعی خاصی را دنبال می‌کنیم، یک تاریخ ویژه‌ای داریم، یک قانون اساسی خاصی داریم. حق شهروندی فقط تقلیل به حقوق اقتصادی و معیشتی و امنیتی نمی‌کند. ما حق فرهنگ، حق سنت، حق معماری، حق شهرسازی، حق هنر، حق موسیقی داریم. مردم حق دارند و دولت وظیفه دارد و می‌گوید نسبت به این حقوق و این وظیفه غفلت شده است. ایشان در ادامه متذکر می‌شوند که مناط و ریسمان پیوست و انسجام یک جامعه فرهنگ است اما سنخ و جنس برنامه‌ریزی فرهنگی یک سنخ عاطفی است، تشویقی است، حمایتی است و توضیح می‌دهد که در این طرح کل نگاهشان یک نگاه عاطفی، ارادی، تشویقی، حمایتی و پرهیز از تصدی گری دولت و عمدتاً سیاست گذاری، هدایت و نظارت است.[۲۴۹]
در ادامه ایشان می‌گویند:
قرار نیست که مجلس مد بدهد قرار نیست که حتی دولت مد بدهد، دولت یک چارچوبی را تعیین می‌کند و کار را طراحان بخش خصوصی ادامه می‌دهند که متأسفانه قدرت رقابت را به خاطر این غفلت ندارند ایشان اضافه می‌کنند که مدتی است شاهد غلبه اقتصاد زدگی و سیاست زدگی بر کشور هستیم و فرهنگ به فراموشی سپرده شده و مادامی که ما عطف به قابلیت‌های انقلاب اسلامی، نگاه فرهنگی را غالب نکنیم مشکلات اقتصادی و سیاسی‌مان هم حل نمی‌شود.[۲۵۰]
در دفاع در مقابل به اصطلاح خودشان «تصورات القاء کننده‌« که ابراز می‌دارند موافقان این طرح به دنبال مدگرایی هستند و به استقبال مد می‌روند.
ایشان معتقدند:
در این عرصه باید از تکثر و تنوع و تغیر حمایت کرد و به استقبال آن رفت و در جهت تحقق وحدت هویتی در عین کثرت پیش رفت و اشاره می‌کنند به لباس مازندرانی، گیلکی، لر، ترک، بلوچ و عرب و انواع و اقسام لباس‌ها، آرایش رنگ‌ها و میگویند: در کنار این همه تنوع و تکثر که من نمی‌گویم عین آن‌ها احیاء شود، ما بایستی باز تولید کنیم، نو کنیم. در کنار این تنوع و تکثری که شما می‌بینید یک ریسمان وحدتی هم دارد و آن این است که همه این‌ها یادآور هویت ایرانی است.[۲۵۱]
به نظر ایشان مد یک مقوله اجتماعی است و از مجلس می‌خواهد استقبال کنند از این‌که دولت را موظف کنند که تولید کنندگان را حمایت کنند که نمایشگاه جهانی و فصلی بزنند. سپس ایشان در پاسخ به یکی از کمیسیون‌ها که گفته بودند قانون سال ۶۵ کفایت می‌کند، توضیح دادند:
قانون سال ۶۵ فقط سلبی است. ما نمی‌توانیم مسائل فرهنگی و اجتماعی خودمان را فقط با نگاه سلبی برطرف کنیم، ما در کنار این نگاه‌های سلبی نیاز به راهکارهای ایجابی داریم. می‌گویند معضلات فرهنگی داریم، آیا به صرف برخوردهای قضایی، حقوقی و سلبی می‌شود این مشکل را حل کرد؟ نه، شما باید ریشه‌یابی کنید. بخشی از آن به فقدان تسهیلات لازم برای ازدواج بر می‌گردد، بخشی از آن مربوط به بیکاری است، بخشی از آن مربوط به این است که شما الگو نمی‌دهید، شما مدهای متنوع در دسترس جوانان ما قرار نمی‌دهید. یک خانمی که می‌خواهد برود یک لباس خوب تهیه کند، تنوع مد در اختیارش نیست. از آن طرف مشکلات اقتصادی به او اجازه را هم نمی‌دهد که برود دستور یک دوخت بدهد، مجبور می‌شود از همین مدها استفاده کند، سپس ایشان در تکمیل گفته‌های خود بالا بردن حق انتخاب شهروندان را از مقولات حقوق شهروندی دانسته و اضافه می‌کنند این طرح اصلاً جنبه اجباری و تحمیلی ندارد، در کنار تمام مدهایی که عرضه می‌شود ما می‌گوییم این قابلیت‌های نهفته در فرهنگ ایرانی را هم فعال کنیم تا آن‌ها تشویق شوند که به عرضه مد بپردازند.[۲۵۲]
عماد افروغ دو کارکرد برای این طرح بیان می‌دارد:
یکی این‌که واقعاً بخشی از خلأهای مربوط به راه‌کارهای ایجابی را با همان رویکرد تشویقی و حمایتی برطرف می‌کند. دوم این‌که اشتغال زایی می‌کند. و اشاره می‌کنند به دانشکده‌های طراحی که با مشکل مواجه اند. به نظر ایشان اگر ما واقعاً بیاییم و طرح ایرانی را در دستور کار خودمان قرار بدهیم، این یک مستمسک و انگیزه‌ای می‌شود برای این‌که بخش طراحی ما در دانشکده‌ها تقویت شوند، بخش عرضه تقویت شود، بخش نمایش و عرضه این مدها تقویت شود. بنابراین جنبه اشتغال‌زایی هم دارد، حتی جنبه فنی و صنعتی آن به نظر ایشان به گونه‌ای است که حتی می‌تواند صنعت نساجی ما را هم دچار یک دگرگونی‌هایی بکند.[۲۵۳]
در توضیح کارکرد دوم هم می‌گویند:
ما نیاز داریم در دنیایی که جهانی شدن دارد غالب می‌شود، جهانی شدن فرهنگی با رویکرد آمریکایی شدن عالم دارد غالب می‌شود، در برابر این استحاله فرهنگی مقاومت کنیم. ایشان مهم‌ترین کارکرد آن را باز‌تولید هویت ایرانی و تقویت فرهنگ تاریخی زاد و بوم حداقل برای جلوگیری از استحاله فرهنگی می‌داند.[۲۵۴]
نکته دیگر، از کارکردهای دیگر این است که، بله درست است، مردم ما در لایه‌های زیرین خود الهی هستند. اما بین لایه نمادین و لایه زیرین آن‌ها شکاف افتاده، برای اینکه غفلت شده و اتفاقاً بیگانگان هم خوب می‌دانند، از زمان هرودوت مطرح شده، این قوم، قوم یکتاپرست است، از طریق جهان‌بینی نمی‌شود آن را مورد حمله قرار داد، اما از طریق حمله به نمادها می‌شود. تاکی می‌توانیم بگوییم وزنی که به لایه نمادین می‌دهیم که حالا معماری باشد، شهرسازی باشد، با وزنی که به جهان‌بینی می‌دهیم متفاوت است؟ بله، متفاوت است، اما در ابتداء از طریق نمادها حمله می‌کنند، اما هیچ‌کس چک سفید امضاء نمی‌دهد که آن نمادهای غربی نهایتاً جهان‌بینی دینی و الهی ما را مورد حمله قرار ندهد، کما اینکه قرار داده.[۲۵۵]
نکته دیگر اینکه استقرار امنیت فرهنگی و اجتماعی را به ارمغان می‌آورد، احساس امن و انس و الفت می‌دهد. شما هر جا که در معماری ایرانی قدم می‌زنید احساس آرامش می‌کنید، هر جا در معماری جدید قدم می‌زنید آن انس و الفت و آرامش شما از دست می‌رود.[۲۵۶]
کارکرد دیگر این‌که از زمینه‌های ظهور و بروز برخوردهای سلبی و قضایی صرف جلوگیری می‌کند. خیلی از دوستان می‌گویند ما مخالف برخورد قضایی هستیم، حق هم چنین است، اما نیروی انتظامی ما جز این وظیفه‌ای ندارد. وقتی شما راه‌ حل ‌های ایجابی نمی‌دهید، مشکل بیکاری را حل نمی‌کنید، طرح‌های درست نمی‌دهید، نوبت به برخورد سلبی می‌رسد، طبیعی هم هست، نباید آن‌ها را هم سرزنش کرد، ولی راه را خود ما بسته‌ایم. به هر حال من فکر می‌کنم طراحی در زمینه مد، زمینه را برای عطف توجه به سایر نمادها ازجمله معماری، شهرسازی، موسیقی، هنر و حتی زبان فارسی فراهم می‌کند.[۲۵۷]
ملکیان معاون حقوقی و امور مجلس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز می‌گوید:
من ابتداء دو نکته را خدمت نمایندگان محترم عرض کنم: نکته اول این‌که در ارتباط با ترویج فرهنگ عفاف و حجاب خوشبختانه بین مجلس، دولت و تمام دستگاه‌های نظام اتفاق نظر وجود دارد.
نکته دوم این‌که امر فرهنگ عفاف و حجاب و پوشش اسلامی خواست قاطبه ملت است و آن چه دولت و مجلس به دنبال آن هستند، در واقع بر اساس خواست مردم ایران هست. دلیل آن هم این است که مردم ما با آن پیشینه و فرهنگ غنی که شما استحضار دارید حتی قبل از پذیرش اسلام مردم ایران، مردمانی با فرهنگ، خداجو، حق‌طلب و دارای اخلاق و رفتار اجتماعی نیکو بودند و یکی از دلایلی که این‌ها با روی باز اسلام را پذیرفتند این بود که خواسته‌ها و منویات خودشان را در دین مبین اسلام می‌دیدند و اگر امروز ما شاهد هستیم که در جامعه بعضی کج‌رویها و ناهنجاری‌ها وجود دارد، دلیل اصلی آن این است که ما زمینه را برای مردم آن چنان که باید و شاید فراهم نکردیم. قاطبه ملت پوشش را رعایت می‌کنند و خواستار پوشش اسلامی و مبتنی بر فرهنگ ملی ما هستند. تعداد اندکی هستند که حالا از روی ناآگاهی و یا بعضاً آگاهانه اقدام به رفتار خلاف شئون جامعه اسلامی می‌کنند که باید برای آن‌ها راه‌کاری را فراهم کرد.[۲۵۸]
من معتقد هستم که باید زمینه تخلف و هنجارشکنی را از جامعه زدود و یکی از آن‌ها همین طرحی است که امروز کمیسیون فرهنگی ارائه کردند که البته ما مشابه این را هم با زوایای دیگر، شورای فرهنگ عمومی، بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده، به هر حال دولت با این طرح موافق است و ما از کلیات آن دفاع می‌کنیم.[۲۵۹]
۲-۲- دیدگاه مخالفان طرح
اسماعیلی مقدم نیز از جمله مخالفان طرح می‌گوید:
اساساً یکی از سؤالاتی که مطرح است، این است که به هر حال اگر عارضه و مشکلی در جامعه‌ای به وجود می‌آید و مجلس مکلف است به عنوان سیاست گذار و به عنوان خطمشی گذاران نظام برای آن قانونی را به تصویب برساند که این قانون حل کننده آن معضل و مشکل باشد می‌خواهم عرض کنم که مدهای انحرافی و مدهای ناسازگار با فرهنگ دینی و ملی ما مواجه هستند چند درصد هستند که مجلس می‌خواهد ورود پیدا کند؟ یعنی به عنوان یک مشکل اساسی مطرح است یا بخش بسیار کوچکی به دنبال مدهای انحرافی هستند و ما می‌خواهیم برای این بخش کوچک قانون تصویب کنیم و الگوی ما در دنیا چه کسی است؟ مثلاً اگر برخی از کشورها را مثال می‌زنیم در زمینه بحث حجاب، آیا این بحث قانونی شده یعنی قانون این را به تصویب رسانده یا نه؟ اساساً علمای فقه در مصادیق چه مقدار ورود پیدا کرده‌اند و آیا کلیات را به هر حال جزء اصول مسلم و ترسیم کننده دستورالعمل‌ها و احکام اسلامی و الهی می‌دانند یا ریز آن‌ها را هم به عنوان مصادیق تا چه حدی با آن در جامعه برخورد می‌کنند؟[۲۶۰]
مثلاً در زمینه بحث حجاب که من به آن می‌پردازم یکی از ضروریات و یکی از فلسفه‌ها و یکی از بنیان‌های فکری این طرح بوده خوب، بارها ما شاهد این بودیم که نامه‌هایی که به حضرت امام نوشته می‌شد و از آن‌ها و نقدهایی هم از سیما می‌شد آن حکم امام و بسیاری از مراجع تقلید بحث پوشش اسلامی و حجاب بوده این که در مصادیق دخالت کنند ما این را ندیدیم. من وقتی این طرح را مطالعه می‌کردم، دو موضوع از نظر طراحان مورد اهمیت بود که این اولی که در واقع اصل بود و می‌بایستی به آن پرداخته می‌شد، در این طرح اصلاً یا نیامده است یا پنهان مطرح شده است. من می‌خواهم بگویم آن که پنهان مطرح شده اتفاقاً اصل نیت شما نیت خوبی بوده و آن می‌بایستی مطرح می‌شد. من وقتی صحبت می‌کردم ، مخبر محترم فرمودند می‌خواهید که تولید کارخانجات نساجی بیشتر شود و ارتباط بیشتری با مدها داشته باشند و عرضه کننده مد و لباس و الگوهای فرهنگی و ملی ما باشند. این چه مقدار امکانش هست؟ آیا به عنوان مثال چادر که به عنوان یکی از کامل‌ترین پوشش‌های ملی و مذهبی ما امروز هست چه مقدار نساجی‌های ما وارد این موضوع شده‌اند و چه مقدار تولید چادر را دارند؟ مگر در موضوع چادر مدهای مختلفی وجود ندارد؟ چه اتفاقی افتاده که شما می‌‌بینید یک چادر از طرف بانوان محترم مورد میل واقع می‌شود؟ بنابراین در کارخانه‌های نساجی در مدهای دیگر هم اشکال جای دیگر است. اما آن نیت اصلی که به هر حال ما در جامعه با آن مواجه هستیم این است که هر سال یک سری مدهای انحرافی در جامعه ایجاد می‌شود، مدهای زننده که در شأن حکومت و نظام اسلامی نیست باید به هر حال یک فکری کرد و معلوم هم هست که کجا را باید فکر کرد. آیا اصلاً فکر کردیم همین بخش کوچک بقیه جامعه ما که کاملاً اسلامی است، چادر را به عنوان اولین گام حجاب و پوشش و دومی بحث مانتو است که پوشش کامل دارند حالا یک طبقاتی هم این را به انحراف می‌کشند.[۲۶۱]
بنابراین ما اگر می‌خواهیم که ورود پیدا کنیم به مد لباس و این‌ها را تغییر بدهیم در مردان هم می‌بینیم که این ورود پیدا می‌شود و کت و شلوار را هم می‌توانیم بگوییم که به گفته یکی از همکاران محترم این هم شاخصه‌ای می‌تواند از بدحجابی باشد. خواهش من این است که این موضوعات را با هم تداخل ندهیم به هر حال فرهنگ با قانون تعریف نمی‌شود. فرهنگ مجموعه آداب و رسومی است که یک ملت دارند. فرهنگ عبارتست از رفتارهای اجتماعی یک ملت. میل مردم، خواست مردم، تمایل مردم می‌شود مد، می‌شود فرهنگ، طی قرون مختلف این اتفاق می‌افتد و مردم گرایش پیدا می‌کنند با یک موضوعیتی در زبان، در لباس، در آداب و رسوم، در جشن‌ها، در عزاداری‌ها، این می‌شود مسلک یک مردمی. خوب، مال ما مگر به جز این است که مسلک مردم ما حجاب و پوشش‌های مختلف است؟ ورود به این را که می‌خواهیم پیدا کنیم، قانون را می‌خواهیم وارد این موضوع کنیم در کجای قانون، اصلاً تعریف فرهنگی موضوع قانون وجود دارد؟ این محدودیت به وجود نمی‌آورد، آن وقت نمی‌گویند آقا! مجلس تا لباس پوشیدن مردم هم دخالت می‌کند.[۲۶۲]
بنابراین اگر فلسفه ارائه این طرح، این معضلی است که بخش کوچکی در جامعه این اتفاق می‌افتد این نیست که ما برای آن قانون بیاوریم. سپس ایشان اشاره‌ای به بندهای طرح می‌کنند که به صراحت همه دستورالعمل و نصیحت است، قانون نیست. این که نمایشگاه برپا کنند وظیفه مجلس شورای اسلامی است واقعاً؟ این که ما بیاییم کمیته تشکیل بدهیم، نماینده‌ای هم از مجلس باشد صدا سیما هم باشد نیروی انتظامی هم باشد، این اگر با آن حجم می‌خواهیم فرهنگ‌سازی کنیم یک وزارتخانه که نه ده‌ها وزارتخانه می‌خواهند هر کدام این کار را انجام بدهند و اگر ما آمدیم این کار را کردیم که نساجی‌ها رشد کنند به عنوان مثال شما آمدید این الگو سازی را کردید و آمدید پارچه وارد کردید، پارچه‌هایی که نزدیک به فرهنگ ما باشد، مد را هم دادید، سه اتفاق در این مد خواهد افتاد. یا مردم این را می‌پذیرند، یا مردم آن را نمی‌پذیرند، یا ممکن است مورد کج‌اندیشی قرار بگیرد. مجدداً این مد اسلامی را تبدیل به یک ضد اسلامی کنند آن وقت آن را چکار کنیم؟ و اگر ما آمدیم این لباس مورد تمایل مردم نشد و میل مردم بر آن مماس نشد آن وقت این خسارتی که به آن کارخانه‌های نساجی می‌خورد این جا را ما چکار کنیم؟ پارچه‌ها فروش نرفت و واردات کردیم ارز رفت و به فروش نرفت آن وقت مجلس چه برنامه‌ای با آن می‌تواند داشته باشد؟[۲۶۳]
بنابراین وقتی که ما می‌آییم و در اختیار مردم دخالت می‌کنیم، ده‌ها فاکتور دیگر در آن مؤثر خواهد بود و ممکن است قانون ما را سست کند و مجلس نبایستی قانونی را به تصویب برساند که خودش و قوه مقننه را زیر سؤال ببرد. این کمیته‌ای که من دیدم تصویب شده ده‌ها ایراد بر آن وارد است. این‌ها بایستی اصلاً سازمان داشته باشند این که می‌گوید مثلاً طرح را پیاده کنند، خوب طرح را چه کسی پیاده کند؟ طراحی می‌خواهند بکنند بایستی یک وزارتخانه باشد برای طرح ملی لباس مردم، آن هم در آن وضعیتی که ما ده‌ها مساله و مشکل داریم، چقدر این مشکل اساسی ما ساماندهی مد لباس است؟ این‌طور باشد ما باید در هر چیزی در ساماندهی خوراک مردم هم دخالت بکنیم.[۲۶۴]
ایشان در ادامه می‌افزایند:
برای حل این مشکل ما نمی توانیم از راه قانونی وارد شویم بل‏که، صدا و سیما هست، مراکز تبلیغی ما هست، ورود در بسیاری از هنرها هست، ما آن جاها را بایستی تقویت کنیم، اگر می‌خواهیم فرهنگ ملی و بومی ما بماند که سال‌ها مانده و مردم ما از این هم جدا نخواهند شد. در اقصی نقاط کشور ما مگر کدام مد و لباس فرهنگ ملی ما تغییر کرده است؟ یک بخشی هستند که این‌ها خیلی کوچک هستند، به دنبال مد هستند هر سال هم دنبال یک مد می‌روند ما می‌خواهیم دنبال این‌ها بدویم و آن‌ها دنبال مد بروند مدام ما هم برویم برایشان مد بیاوریم که مثلاً چه شود؟ چه اتفاقی می‌خواهد بیفتند؟ یعنی ما آن‌ها را بگیریم؟ این خیلی بد است که قوه مقننه بخواهد به دنبال آن‌ها باشد که در جامعه هم خیلی اندک هستند. اصلاً نگاه مردم مؤمن و متدین ما کسانی که خانواده هستند نگاهشان کاملاً منفی است ما کاملاً به آن جا متمرکز شویم. به نظر من این نقص است و در نهایت ایشان خواستار عدم موافقت با طرح شدند.[۲۶۵]

۳) مصوبه نهایی

قانون ساماندهی مد و لباس در تاریخ ۱۲/۱۰/۱۳۸۵ به تصویب مجلس رسید:
ماده۱- به منظور حفظ و تقویت فرهنگ و هویت ایرانی – اسلامی‌، ارج نهادن،
تبیین، تثبیت و ترویج الگوهای بومی و ملی‌، هدایت بازار تولید و عرضه البسه و
پوشاک بر اساس طرح‌ها و الگوهای داخلی و نیز در جهت ترغیب عموم مردم به پرهیز از
انتخاب و مصرف الگوهای بیگانه و غیر مأنوس با فرهنگ و هویت ایرانی‌، وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی مکلف است جهت پی‌ریزی ساختار مدیریتی موضوع این قانون‌، کارگروهی (کمیته‌ای) متشکل از یک نفر نماینده تام‌الاختیار از هرکدام از وزارت خانه‌های فرهنگ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم