کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



بنابراین دلیل رد این پیشنهاد، این است که معتقد است زاهد بهشتی نیست و بهشت مال زاهد نیست تا آن را بذل و بخشش کند و در مورد ترجیح سیب زنخ به بوستان (بهشت)، باید گفت که حافظ معتقد است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ز میوه های بهشتی چه ذوق دریابد هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید
(همان: ۱۵۷)
و این تمسخری است به زاهد که در آرزوی رسیدن به حوریان زیباروی بهشتی است و معتقد است که حور و قصور خواستن زاهد درست مثل شرابخانه و یار خواستن است و دلیل این مدعا که حافظ زاهد را مسخره نموده، ابیاتی است به ترتیب زیر:
منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست
(همان: ۵۳)
چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی به سیب بوستان و شهد و شیرم
(همان: ۲۱۵)
و حافظ معتقد است که در این صورت کار زاهد درست مثل بیت زیر است:
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است عیش با آدمی یی چند پری زاده کنی
(همان: ۳۱۱)
در حالی که حافظ خود زاهدان را دعوت به عشق می کند:
بیا ای شیخ و از خمخانه ی ما شرابی خور که در کوثر نباشد
(همان: ۱۰۷)
و آن ها را در درجه ی پایین تر از خود می بیند:
تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همّت اوست
(همان: ۴۱)
یا
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
(همان: ۲۳۰)
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است
(همان: ۳۹۰)
بنابراین می توان نتیجه گرفت که حافظ از دو جهان فقط طالب یار است. هر جا بهشت می خـواهد،
در واقع هدفش این است که بهشت به زاهد ریایی نمی رسد و یکی از انتقاداتش به زاهدان این است که خدا را گذاشته و فقط در فکر بهشت و حور و شراب کوثر هستند، آن ها که در همین دنیا هم مخفیانه شراب می نوشند و حظّ و بهره ی کافی از نعمت های دنیایی دارند.
با همه ی این اوصاف، بی انصافی است که ادعا کنیم حافظ در زمینه معاد و بهشت نظرات ضد و نقیضی دارد و یا اینکه بهشت را کم اهمیّت می داند و گناهکاران را مستحق بهشت می داند بلکه تمام این ادعاها فقط و فقط از سر لجبازی با اشخاصی است که با داشتن عملکرد بد دینی، همچنان آرزومند رسیدن به بهشت و خدا و… هستند:
عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس
(همان: ۱۷۵)
و آرزوی حافظ این است که ریاکاران ظاهرفریب به آرزوی خود که بهشت و حور و قصور است، نرسند:
هر دل که ز عشق توست خالی از حلقه وصل تو برون باد
(همان: ۷۳)
و می داند که:
حافظ هر آنکه عشق نورزید و وصل خواست احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
(همان: ۲۴)
۴ـ۱ـ۱ـ۱ـ۴. تسبیح
در اصل به معنی یاد کردن خداوند است، هم چنین شی ای است که هنگام تسبیح خداوند در دست گرفته و به قول خرّمشاهی « رشته ی پردانه ی معروف » است تا اذکار به درستی و در اندازه ی درست ادا شود. عالمان دینی و عرفا معتقدند که هر ذکری از خداوند متعال خواصی مخصوص به خود دارند که برای رسیدن به نتیجه مطلوب و موردنظر در هر ذکری حتّی رعایت تعداد اذکار ضروری است و به همین خاطر وجود تسبیح ضروری می نماید.
« حافظ دو گونه تسبیح دارد، یکی تسبیح به معنای تقدیس و تحمید و تنزیه، چنانکه گوید:
ـ ذکر تسبیح ملک در حلقه ی زنار داشت.
ـ ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
… و دیگری که به دفعات بیشتر به کار رفته تسبیح به معنای سبحه است.
ـ رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار ». (حافظ نامه، ۱۳۷۱: ۷۵۳)
واضح و مبرهن است که تسبیح از لوازم مرد با ایمان و اهل عبادت است چرا که در هنگام ذکر خداوند از آن استفاده می شود. این وسیله حتّی از زمان پیامبر نیز استفاده می شده است. در شعر حافظ این شی مورد بی مهری حافظ واقع شده است و حافظ تسبیح را همطراز خرقه ی رند شرابخوار دانسته و گاه آن را به عنوان دامی معرّفی کرده است:
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود تسبیح شیخ و خرقه ی رند شراب خوار
(دیوان حافظ،۱۳۸۹: ۱۶۲)
ز رهم میفکن ای شیخ به دانه های تسبیح که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی
(همان: ۳۰۲)
از تأمّل در این دو بیت در می یابیم که حافظ با مطلق « تسبیح » سر عناد ندارد و تسبیح را رد نمیکند بلکه به تسبیح شیخ معتقد نیست چرا که اصولاً حافظ با شیخ عصر خود موافق نیست:
گر طیره می نمایی و گر طعنه می زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند
(همان: ۱۱۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 11:19:00 ب.ظ ]




نگاه زنانه دیگر که بنا داشتیم مطرح کنیم نگاه شاعر نو پرداز هم عصر ما فروغ فرخ زاد است آقای هوشنگ گلشیری در مقاله ای با عنوان خطوط کلی ادبیات زنانه که در مجله زنان به چاپ رسیده است پیرامون فروغ می گوید:« اگر عمیق تر بنگریم فرغ فرخ زاد ابتدا در تقابل با من مردانه قد علم می کند. مردی که قرن ها از عشق های خود گفته است،چه در خطاب با معشوقه یا معشوق و چه در عشق ورزیهای عارفانه اش با خدای فلوطینی.
و در همین دوره است که بسیار هم تشویق می شود، آن هم از طرف مردها تا بازهم از احساسات جنسی زنانه بگوید که همه باخت است. که بیش تر فراهم آوردن شکل ضعیف تر لذت مردانه است. ولی سر انجام در تولدی دیگر و شعر های پس از آن است که نوعی شعر زنانه عرضه می کند.»۵ این نوع نگاه جنسی که برخواسته از سرکوب های عاطفی زن است و به نوعی به رخ کشیدن جنس زن، همان نکته این است که در ابتدا در غالب پرسشی مطرح کردیم و در این جا به پاسخ آن رسیدیم هوشنگ گلشیری این نوع نگاه زنانه را آفت و ضعفی برای خالقان اثر هنری زنانه می داند همین نظر در آراء ویرجنیا ولف هم که از نخستین کسان در تأیید نویسندگی زنان و به شیوه های نگارش آنان است به چشم می خورد. « اندیشیدن به جنس خویش یا نوشتن از سر خشم به سبب جنسیت، حاصل کار نویسنده را نابود یا ضعیف می کند، بهترین شیوه نویسندگی نوشتن از موضعی دو جنسیتی است.»۶ یا شاید بهتر باشد عبارت فراجنسیتی را در این مقوله به کار ببریم.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ادبیات زنانه اگر با نگاهی جنسی، ادبیات زنانه شود ره به جایی نتواند برد نگاه جنسی نگر نگاه غالب ادبیات مردانه خصوصاً در تغزلات عاشقانه است عمری است که مردان از خط و خال و چشم و ابرو و زنخدان می سرایند و جنس زن را در این مقولات خلاصه می کنند اگر امروز این گونه تعابیر یا مشابه آن ها در قلم زنانه به چشم بخورد باید گفت از این رهگذر نصیبی حاصل نخواهد شد، « سیمین بهبهانی که با همان اولویت جنسی زنانه – به تبع فرخ زاد شروع می کند، بعدها دههی ۵۰ به ادبیات اجتماعی روی می آورد و بالاخره قالب غزل را به روزمره، قصه ها و غصه های کوچک و جزئی آدمها نزدیک می کند، با این همه از منظر ادبیات زنانه مقوله متناقض او را با استناد به یک غزل، « وقت درو کردن گل شد» شاید بتوان بدین گونه خلاصه کرد»۷
وقت درو کردن گل شد
وقت درو کردن گل شد کار به فردا مگذارید / داس بجویید و بیایید لاله به صحرا مگذارید
دشت به سبزی گرویده ست شوخی ازین بیش که دیده ست؟ / سبزه به پا خاسته از نوجز به سرش پا مگذارید!
غنچه به هر شاخه شکفته ست شادی دل را ننهفته ست / این همه پیرایه رنگین پیش تماشا مگذارید
سوی چمن نیشتر آرید چشم گل از کاسه برآرید / تا نه ببیند نه بخواهد دیده ی بینا مگذارید
بیم من آن است که نرگس دست برآرد به تباهی- / خیره، در این سینی شش گوش جام مطلّــا مگذارید
این تبر از بهر چه دارید؟ نارون از بیخ برآرید / فرصت آسودن مرغی بر سر افرا مگذارید
شعر من و پونه وحشی بارور از عطر و پیامند / با همه آوازه گریشان رخصت غوغا مگذارید
سبز تر از سبز، دل من رُسته گُل از آب و گِل من / راست اگر خصم بهارید نیز مرا وامگذارید
( مجموعه شعر، دشت ارژن، صفحه ۷۴۸)
نوع نگاه سیمین در این غزل همان نگاه از سر خشم است، نوعی تشویق کنایی و طعن آمیز به مردان تا شوخ چشمی زنان در سر سبزی و باروری را از وجود آنان بگیرند و در این اعتراض می گوید راست اگر خصم بهارید/ نیز مرا وامگذارید. « زبان سیمین همان ادامه زبان کلاسیک است که اگر مردانه اش پنداریم پر بیراه نیست. تساوی مصرعها یادآور سلطه مردانه است در همه اعصار کلاسیک. سیمین با نوشتن مصرعهای زیر هم، به ظاهر آن ها را نامساوی نشان می دهد، که خود نوعی آرزوی گریز از آن تساوی است. در وزن هم همین وضعیت متناقض حاکم است، گذشته از زبان و شکل ظاهری غزل های سیمین با توجه به عنصر وزن می توان گفت که سلطه مردانه در غزل سیمین تشدید شده است. اما اگر ناگهان به نام سراینده بنگریم، وضعیت یکسره دگرگون می شود، چرا که می بینیم زنی است که سروده است و اگر بپذیریم که سلطان غزل زمانه اوست، ناگهان متوجه می شویم که سلطنت مردان بر غزل پایان گرفته است. یا بهتر، مرد خلع شده تا او بر تخت غزل بنشیند.»۸ عجبا که باز هم زبان کاملا زنانهی سیمین زبان مردانه انگاشته شود؛ پیش تر گفتیم که زبان زنانه و مردانه در قوالب و قوانین وضع شده شکل یا فرم خود را می یابد و ازاین لحاظ هیچ تفاوتی نمی کند که خالق اثر زن باشد یا مرد.
این حقیقت که نهاده های قانونی و شکل و سیاق خلق اثر هنری و مشخصاً شعر در قرن ها پیش توسط مردان گذارده شده کتمان پذیر نیست آن چه مورد نظر است این که منعی قائل نشده اند و یا تفاوتی، میان زن و مرد که مثلا از این دسته اوزان یا قوالب شعری زنان استفاده کنند و از بقیه مردان اگر چه درتاریخ شعر و ادب توفیقات مردان که شهرهی آفاق شده اند بیش از زنان بوده – که این خود به همان باورهای غلط دور نگه داشتن زنان از عرصه های اجتماعی باز می گردد- لکن باید گفت؛ بوده اند در گذشته زنانی که اشعار نغز و آثار پر مغز از خود به جا گذاشته اند و دست روزگار و سلطه مردان غدار مانع از تشهیر آن آثار شده است.
« دراوایل اسلام تمام همت زن متوجه شعر و ادبیات و استقامت رأی گردید و در عین حال به عفت و عزت نفس خود باقی ماند و زنان بسیاری در آن دوره وجود داشتند که به صفات فوق [ یعنی شاعر و ادیب و صاحب رأی ] موصوف می باشند.»۹
نکته قابل ذکر در این جا همان چیزی است که همه بدان واقفیم؛ این که شعر فارسی در عروض و قافیه متأثر از شعر عرب بوده و هسته های اولیه شعر فارسی از شعر عربی شکل گرفته و به ذوق ایرانی پرورده شده و قوالب شعری و فنون بلاغت آن را به لطافت و شایستگی تمام رسانده است. لذا در میان شعرای عرب نیز « زنان شاعر بسیارند و جمعی از آنان جزء نابغه ها هستند و هر کس هم که طبع شعر نداشته در مجالس شعرا می آمده و شعر را گوش می داده، حفظ می کرده و راجع به آن اظهار عقیده می نموده است. زن ها برای بررسی اشعار و تحقیق درباره برتری شاعران مجالس ادبی تشکیل می دادند.»۱۰ نمونه را می توان یکی از دختران امام حسین علیه السلام که هم خود شاعر بوده و هم در محضر او مجالس شعر خوانی برگزار می شده و شاعران اشعار تازه خود را نزد او ارائه می کرده اند، یاد کرد. « سرایش شعر زنانه [ در ایران نیز ] قدمتی بسیار بیش تر از آن دارد که به شاعران زن نو پرداز نسبت می دهیم یا حتی بیش از شهر آشوبها و بیش از اشعاری از این دست.»۱۱
باز ناچاریم گریزی به وضع زنان ادیب در غرب بزنیم پیش تر در قسم نگاهی به مذهب اصالت زن درباره مهجوریت زن و تضییع حقوق وی سخن ها گفتیم و ریشه های مظلومیت زن را که موجبات شکل گیری مذهب اصالت زن ( feminism ) شد بر شمردیم. بازتاب ها و برآیند های آن اندیشه ها حتی در عرصه نویسندگی و ادبیات ورود پیدا کرده بود چندان که در مصاحبه منتشر شده ای در ماهنامه ادبی، فرهنگی، هنری نافه از قول خانم هلن اولیایی نیا استادیار ادبیات انگلیسی دانشگاه اصفهان ذیل عنوان ” ادبیات « زنانه » و زمینه های بروز آن ” در بررسی علل ظهور ادبیات زنان وی « با اشاره به شرایط در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در غرب می گوید: در این دو قرن هنجارها و ارزش های مرد سالارانه که بر زنان تحمیل می شد چنان بازدارنده بود که برخی زنان بر خلاف میل باطنی هویت مردانه را برگزیدند. زنان نویسنده نه تنها مجبور بودند به سبک و سیاق مردانه بنویسند بلکه برای انتشار آثارشان هویت مردانه نیز اتخاذ می کردند و به طور مثال تا مدت های طولانی، خانم ” آن ایونس ” با امضای ” جرج الیوت ” آثار خود را منتشر می کرد. زیرا جنسیت نویسنده بر استقبال از اثرش موثر بود. در قرن ۱۸ و ۱۹ زنان تنها به وظایف یکنواخت روزمره می پرداختند.»۱۲
باری در چنین شرایطی که زن غربی ناچار است از هویت خویش صرف نظر کند و زن شرقی به خاطر باورهای غلط اجتماعی مجال حضور در عرصه های هنری و ادبی را نمی یابد پر واضح است که هیچ نام درخشانی که هم پای حافظ و سعدی و مولانا باشد از زن مثبوت نگردد.
اگر چه این نام ها جزء مفاخر ایران زمین اند و بدیل نمی توانند داشت لذا نام این بزرگواران را من باب مثال متذکر می شویم. به هر روی این دوران غبارآلود سپری شده و آن چه که امروز در یافتن آن حائز اهمیت است یافتن راهکاری درست و صائب برای نوشتن است. « مریم خراسانی، منتقد و پژوهشگر فلسفه و مسائل مربوط به زنان، معتقد است: برای زنانه نویسی باید از تقابل مردانه – زنانه عبور کرد و به مرحله ” فرا جنسیتی “رسید در حالی که نویسندگان مرد در نقش های اجتماعی و شخصیتی خود از این شناخت گذر نکرده اند. بحث ادبیات زنانه به مباحث فلسفی، تاریخی و جامعه شناسی در روند رهایی زنان باز می گردد، زنان در ایران و جهان در یک روند آزاد سازی قرار گرفته اند که طی ۳۰۰ سال این روند تجربه ها و نظریه های مختلفی را خلق کرده است. ابتدا مسأله برابری با مردان، همسان بودن و تساوی حقوق توسط فمینیسم های لیبرال غرب مطرح شد، زنان ایران با موج های دهه ۱۸۴۰ میلادی غرب همراه شدند و در انقلاب مشروطه، رهبران این جنبش اجتماعی برای زنان آزادی و تساوی حقوق قایل بودند که بعدها این مسئله به حقوق متفاوت تبدیل شد. آشنایی با حقوق متفاوت زنان با مردان، ادبیات زنانه را به حوزه فلسفه سوق داد و مفهوم جنسیت ( gender ) را مطرح ساخت و این امر موجب عبور از تقابل جنسیت مردانه و زنانه شده است.»۱۳
باز در این جا باید از خودباوری سخن گفت حس استقلال طلبی در قلم آن چیزی است که انزوای دیرین زنان را خواهد شکست و فسردگی دیرپای زن را از میان خواهد برد، این اقدام سیر نگاه مردانه را به ادبیات و قلم زنانه متفاوت خواهد کرد. پیش از این که درگیر سیاق سرایش یا نگارش شویم خوش تر است که محتوا را در نظر آریم چه این که سیاق گفتار امری است غیر قابل تغییر؛ و به قول فرنگی ها چارتی است که بسته شده لذا آن چه متغیر است محتوای خلق شده در اثر است و آن چه وجه تمایز است باز همین محتواست. به اشاره گفته شد که « از لحاظ جنسیتی آن قسمت از زبان که درون زایی در آن وجود دارد زبان زنانه است و امکانات زنانه ای به ادبیات می دهد و قسمتی که از پیش تعیین شده و معمولی است از نظر جنسیتی مردانه است.»۱۴ افق دید و نوع نگاه زن ومرد در خلق اشعار، به وجود آورنده تصاویر مختص به جنس است. تصاویری که مبین نگاه مردانه به هستی و نگاه زنانه به هستی است. یعنی نوع نگاه هر یک از دو جنس در خلق یک اثر که حاوی حالات درونی، روحی و روانی و در نتیجه آن عملکرد شخصی انسانی خواه زن، خواه مرد، خواهد بود، به وضوح می تواند نشانه ای باشد برای جنسیت خالق اثر.
« در مراحل الهام و تولد شعر، به نظر نمی رسد تفاوتی بین زن و مرد وجود داشته باشد و زن، گرچه که نوعاً زایا و خالق و مادر، اما می بینیم، چه فراوانند مردانی که به سعادت دستیابی بر لحظات پر شکوه زایش شعر رسیده و حتی خیلی پیش تر و بیش تر هم موفق بوده اند.»۱۵ چندان که گفتیم نخبگان عرصه ادب که بدیلی نخواهند داشت در زمره همین مردان دسته بندی می شوند اما بنا به اشاره نخست، چارچوب سرایش و نیز مراحل اولیه آن – که الهام جزئی از آن است – شاهد هیچ گونه تفاوت و تمایز جنسی میان شعرا نیستیم. در این خصوص یعنی تمایز بین شعرای زن و مرد سیمین بهبهانی که خود شاعر مورد نظر ما در ساخت تصاویر شاعرانه زنانه است در اظهار نظری به سال ۱۳۵۸ گفته است:« من از یدک کشیدن لفظ زن به دنبال کلمه شاعر سخت بیزارم. یعنی چه؟ آدم یا شاعر هست یا نیست. اگر هست که مرد و زن بودنش نمی تواند در شخصیت او یا در وظایف و مسئولیت های او تاثیری بگذارد، اگر هم نیست که عنوان این که من زنم پس شعرم را بخوانید یا از نقاط ضعف آن چشم بپوشید و آن را به زن بودنم ببخشید معنی ندارد. بدین گونه به نظر می رسد که وی اصولاً شعر ویژه زن و نگرش و زبان زنانه را قبول ندارد و نمی پذیرد که چنین چیزی وجود دارد.»۱۶
این وجه تمایز قائل شدن میان قلم دو جنس از کجا نشأت می گیرد؟ باید گفت که این مقوله نیز سر در همان مذهب اصالت زن ( feminism ) دارد. این که پیروان این مذهب برآنند تا هر چیز منسوب به مرد را سیاق زنانه دهند. فی الواقع « این تفاوت زبان زنانه نوعی استنباط است که فمینیست ها، به ویژه لوس ایریگاره، مخصوصاً از آثار ژاک دریدا داشته اند. ” در پی انتشار آثار ایریگاره، بحث زیادی حول این نکته شکل گرفت که آیا زبان منحصر به فرد زنان وجود دارد یا نه؟ دریدا در مقابل جباریت همسانی از تفاوت دفاع می کند. و می خواهد تباین مردانگی – زنانگی را ساختار شکنی کند. اما ایریگاره با ادعای سوبژکتیویته زنانه همچون وسیله ای برای مختار بودن زنان، ظاهراً به تباین می چسبد.»۱۷ این اختلاف نظر نیز در زمره همان مبحث مورد بحث ساختار و محتوا است یکی قائل به ایجاد ساختار جدید است و دیگری قائل به محتوای زنانه است که البته ساختار شکنی همان گونه که پیش تر از نظر گذشت چندان ممکن نیست چه اگر امکان پذیر هم باشد – من باب مثال تولد شعر نو در عرصه ادب که خالق آن نیما بود- باز هم ساختاری است که برای عموم شعرا ارائه شده و الزام یا منعی برای شعرا از هر دو جنس ایجاد نمی کند.
« در نظر سیمین، اصولا رابطه بر اساس جنسیت نفی می شود و جنسیت نقش تعیین کننده ای در اجتماع و حقوق اجتماعی ندارد یا نباید داشته باشد. وی ناهمسانی هنر زن و مرد را می پذیرد و آن را ناشی از تفاوت فطرت ها می داند ولی عامل برتری به شمار نمی آورد. هنگامی که درباره مردسالاری و نحوه انعکاس آن در آثارش از او پرسیده می شود می گوید:” من هیچ سالاری را قبول ندارم خواه زن، خواه مرد، سالار من، عشق است، انسانیت است…. »۱۸
خوشه به خوشه عشق شد
خوشه به خوشه عشق شدزینت دست و دامنم / نیست درخت ارغوان، آه، منم، منم، منم
برده توان و تاب را از دل کودکانه ام / قِلقِلکی که می شوَد از پَر عشق در تنم
مانده به زیر پرنیان باغ شکوفه ام نهان / فاش چرا نمی کنم؟ جامه چرا نمی کنم؟
زردی ی جان گرفته ام سرخی ی شرم را بگـو / محفظه ی سفید را نوک زده ام که بشکنم
سوی تو آمدم دوان کرده گذر ز هفتخوان / هفت سفر تباه شد کفش و عصای آهنم
روی به آب شسته ام تن به گلاب شسته ام / شانه به مو کشیده ام سُرمه به چشم روشنم
در بِگشا که سرخوشم شور و شتاب و آتشم / شعله ولی نمی کشم با ادبم، فروتنم
گفتی اگر منی، درآ؛ تو نشدم، مران مرا / با تو خوشم به یک سرا زان که تو مرد و من زنم
دم مزن از من و تویی شکوه مکن ازین دویی / آن که بجاست خود تویی وان چه سزاست خود منم
( مجموعه اشعار – یک دریچه آزادی صفحه ۸۴۹)
سیمین در دو بیت آخر به مصداق هر چیز به جای خویش نیکوست شکوه از من و تویی را نهی می کند و از ثنویت منع که معتقد است بجاست اگر مرد مرد باشد و زن نیز زن باشد و زن بماند.
در اغلب مواقع در شعر زنان شکوه از روزگار غدار و ناملایمات زندگانی و ذکر گرفتاری ها به چشم می خورد فی الواقع غم نامه های بسیاری در آثار خلق شده زنان می توان یافت که همه باز می گردد به همان باور های غلط و برخورد های ناشایست که دامن گیر اجتماعات بشری است.« همیشه و در همه جا، زن مشکل داشته… و با کوهی از مشکلات مجبور به ستیز بوده تا بتواند راه به جایی ببرد و این است که شعر زن، چون جوهره هستی اوست، غمنامه حیات است…»۱۹ آن چه که از مسلمات است و در مطاوی این وجیزه بارها بدان اشاره شد روحیه لطیف زنانه است و این روح با هر تنشی آسیبی می بیند که با عمق جان زن در آمیخته می شود و اگر دستی به قلم داشته باشد این درد و غم را به قلب سپید کاغذ می ریزد تا سیاهی قلمش سپیدی کاغذ را همچون سنگ صبوری در بر گیرد و از عمق اندوه زن بکاهد. زنان خصوصاً در کشور ما ایران اساساً موجودات خودبین و خوداندیشی نیستند. مقصود این که بیش از آن که در فکر خویش باشند در فکر بشریتند چه این بشر هم خانه او باشد چه خارج از سرای او زیست کند غم خوار او خواهند بود‌ « زنان از نظر روحی عاطفه و احساس دیگر خواه هستند. یعنی عملی را که انجام آن برای دیگران سودمند باشد؛ اما آسایش شخصی آن ها را بر هم زند، ترک می کنند.»۲۰ این روحیه دیگر خواهی که در اغلب مواقع بدان از موضع ضعف می نگرند روحیه ای الهی است، روحیه ای از سر مهر بی نهایت و عنایت بی علت یعنی شمه ای که پیش تر گفتیم از وجود بی منت های الهی به وجود زن هبه شده همین روحیه را می توان در اشعارعامیانه ای که در آن زنان سخن می گویند یافت « یکی از جالب ترین ویژگی های اشعار و ترانه های عامیانه، آواز هایی است که زنان برای مردان می خوانند؛ شستن دستمال محبوب، آوردن چای برای او و زدودن گرد از وجود او از جمله کارهایی است که زنان در آواز های خود وعده آن را به معشوق می دهند.»۲۱ همین مضامین لطیف و تصاویر چشم نواز شاعرانه را در فصل بعد و از قلم سیمین بهبهانی خواهیم دید مضامینی که تجسم آن ها و تصاویر خلق شده بانوی غزل را پیش چشم مخاطب به نمایش در می آورد. نگاه این تصاویر چندان زنده و پویاست که خواننده می تواند آن ها را به شکل متحرک هم تصور کند.« در شعر سیمین از حیای دخترانه تا طغیان و بی تابی عاطفی زنانه، از خامی دخترانه تا پختگی مادرانه، از اسارت تا آزادگی، از رنج تارهایی، از خودگرایی تا جامعه گرایی و انسان گرایی و… حوزه گسترده ای داده می شود که زوایا و پیچ و خم های عاطفی روح زن را به نمایش در می آورد و نگرش به مسایل انسان را از این دیدگاه روشن می سازد.»۲۲
آن چه که از نظر گذشت در مجموع مبین مسائلی در خصوص وجود یا عدم وجود قلم زنانه بود و آن چه که ما حصل گفتار آمد این که بگوییم قلم زنانه وجود دارد اما ادبیات زنانه که دارای ساختار و چارچوب زنانه باشد موجود نیست چه زن و چه مرد همه از یک ساختار برای بیان احساسات و عواطف خود استفاده می کنند و درونیات خویش را با بهره گرفتن از قوالب موجود به پهنه اوراق سپید می نگارند و قلم ها فی الواقع مبین درونیات است و محتوا بسته به نوع و جنس خالق اثر شکل و فرم خود را می یابد و به گستره ادب پارسی عرضه می شود. به دیگر سخن زنان، زنانه می نویسند با در نظر گرفتن موجودیت زنانه خود و مردان، مردانه می نویسند با در نظر گرفتن موجودیت مردانه خود.
ما این فصل را که با یک بیت از ملک الشعرای بهار عنوان نهادیم به پایان می بریم و در فصل پیش روی به بررسی نکته هایی در باب صور خیال و زیبایی شناسی دو شاعر مورد بحث خواهیم پرداخت.
پی نوشت ها
زن و ادبیات، گزینش و ترجمه از: منیژه عراقی، مرسده صالحپور، نسترن موسوی صفحه ۳۸۱
گهواره سبز افرا، دکتر احمد ابو محبوب، صفحه ۵۳
تحلیل همه سویه اشعار سیمین (پایان نامه) – مریم مرصعی – صفحه۲۰۵
شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، دکتر عبدالحسین زرین کوب، صفحه۷۳
مجله زنان، سال هفتم، شماره ۴۸، صفحه۴۰
زن و ادبیات، گزینش و ترجمه از: منیژه عراقی، مرسده صالحپور، نسترن موسوی صفحه ۳۸۱
مجله زنان، سال هفتم، شماره ۴۸، صفحه۴۰
همان، صفحه ۴۰ و ۴۱
تاریخ تمدن اسلام – جلد پنجم از یک مجلد – تألیف جرجی زیدان، صفحه ۹۲۲
همان کتاب، صفحه ۴۲۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ب.ظ ]




آزمون آلفای کرونباخ برای پایایی اولیه پرسش‌نامه

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول ‏۳‑۲ : آزمون آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه

تعداد نمونه

تعداد سوالات

مقدار آلفای کرونباخ

۳۰

۵۷

۰.۸۹۸

در صورتی یک پرسش‌نامه پایاست که مقدار آلفای کرونباخ بزرگتر از مقدار ۷/۰باشد. و هر چه این مقدار به عدد ۱ نزدیکتر باشد پرسش‌نامه از پایایی بالاتری برخوردار می‌باشد.
در پرسش‌نامه اخیر مقدار آلفا برابر ۸۹۸/۰ می‌باشد که از مقدار ۷/۰ بزرگتر است پس پرسش‌نامه پایاست. و ما می‌توانیم سایر پرسش‌نامه‌ها را نیز توزیع نمائیم. در جدول ۳-۳ مقدار آلفای کرونباخ براساس متغیرهای تحقیق آورده شده است ، که نشان از پایایی پرسش‌نامه دارد.
جدول ‏۳‑۳ : آزمون آلفای کرونباخ بر اساس متغیرها

شاخص ها

تعداد سوالات

مقدار آلفای کرونباخ

عوامل مدیریت دانش

۲۴

۰.۸۷۴

عوامل فرهنگ سازمانی

۳۳

۰.۹۰۲

خلاصه فصل سوم
در این فصل ابتدا ماهیت این پژوهش از لحاظ نوع و هدف مورد بررسی قرار گرفت و پس از بررسی جامعه آماری و روش نمونه‌گیری و حجم نمونه، به تشریح ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرداخته شد و در نهایت پس از بررسی روایی و پایایی ابزار، روش‌های تحلیل داده‌های پژوهش تبیین گشت.
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته‌های تحقیق
مقدمه
پس از تایید روایی و پایایی پرسش‌نامه، کار اصلی محقق که جمع آوری داده‌ها از دنیای واقعی می‌باشد شروع می‌شود. پس از جمع‌ آوری داده‌ها بایستی داده‌ها سازماندهی، تلخیص و به اطلاعات قابل فهم تبدیل شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، و این کاری است که در این فصل به تفصیل به آن خواهیم پرداخت. هدف از این فصل تجزیه و تحلیل داده‌های به دست آمده و انجام آزمون فرضیات در چارچوب فرایند و روش تحقیق تعریف شده در فصل سوم است. به همین منظور داده‌های اختصاصی که از طریق گویه‌های پرسش‌نامه به دست آمده است، بررسی می‌گردد و از آزمون‌های ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه برای آزمودن فرضیه‌های مطرح شده، استفاده می‌گردد.
تجزیه و تحلیل داده ها برای بررسی صحت و سقم فرضیات ، برای هر نوع تحقیق از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه در بیشتر تحقیقاتی که متکی بر اطلاعات جمع آوری شده از موضوع مورد تحقیق می باشد؛ تجزیه و تحلیل اطلاعات از اصلی ترین و مهمترین بخش های تحقیق محسوب می‌شود. بنابراین در این تحقیق با بهره گرفتن از روش های آماری استنباطی، به تجزیه و تحلیل و بررسی صحت و سقم فرضیات تحقیق پرداخته شده است.
عملیات آمار توصیفی
شاخص‌های آمار توصیفی
از نظر سن پاسخ‌دهندگان به پرسش‌نامه، ۴ درصد در گروه تا ۳۰ سال، ۴۹ درصد در گروه ۴۰-۳۱ سال، ۴۶ درصد در گروه ۵۰-۴۱ سال و همچنین ۱ درصد در گروه ۵۰ سال به بالا دارند.
شکل ‏۴‑۱ : نمودار سن پاسخ دهندگان
رشته و تخصص پاسخ‌دهندگان به پرسش‌نامه‌ها، ۸۴ درصد مرتبط با موضوع و ۱۶ درصد غیر مرتبط با موضوع بوده است.
شکل ‏۴‑۲: نمودار تخصص و رشته پاسخ دهندگان
در رابطه با سطح تحصیلات پاسخ‌دهندگان، دیپلم ۳ درصد، فوق دیپلم ۱۱ درصد، لیسانس ۲۵ درصد، فوق لیسانس ۵۹ درصد و دکتری ۱ درصد می‌باشند.
شکل ‏۴‑۳ : نمودار سطح تحصیلات پاسخ دهندگان
از نظر سابقه کار پاسخ‌دهندگان به پرسش‌نامه ۲۴ درصد در گروه تا ۱۰ سال، ۴۶ درصد در گروه۲۰-۱۱ سال، ۲۹ درصد در گروه ۳۰-۲۱ سال و همچنین ۱ درصد در گروه ۳۱ سال به بالا قرار دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ب.ظ ]




عناصر افراطی، با ملیت های متفاوت و شاخه های آن در کشورهای مختلف به دنبال توسعه و گسترش سرزمین خود است. چه بسا این شورشیان (جنگجویان تروریست خارجی) با اطمینان خاطر از اینکه حقوق بین الملل تنها دولت ها را مسئول می شناسد و با فراغ بال حقوق بشردوستانه را مورد نقض قرار می دهند. پیکارجویانی از سراسر دنیا تسویه مذهبی تاریخ بشری را بنا نهاده اند.
فصل اول:
کلیات تحقیق
در این فصل به بیان مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق، پیشینه تحقیق، جنبه نوآوری، اهداف کلی و جزئی، سوالات تحقیق، فرضیه ها، تعریف واژه ها و اصطلاحات فنی و تخصصی، مشخصات اجرایی و سامان دهی تحقیق پرداخته می شود.
۱-۱- بیان مسأله
بحران ها و جنگ ها در دو سطح داخلی و خارجی قابل بررسی است: مطابق موازین حقوق بین الملل و حقوق بشردوستانه در جنگ های بین المللی و داخلی وضعیت طرفین مخاصمه به چند حالت قابل تصور است:
دولت با دولت .
دولت با دولت ها.
دولت با گروه ها و سازمان های دولتی
سازمان های غیردولتی با دولت ها
بنابراین با توجه به تقسیم بندی فوق طرفین مخاصمه یا دولت هستند، یا از گروه های غیر دولتی می باشند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با توجه به عرف بین الملل و حقوق معاهدات بین المللی وضعیت حقوقی و مسئولیت این افراد و اشخاص در زمان مخاصمه از حیث میزان مسئولیت متفاوت است. امّا آن چیزی که در این پژوهش خود را نشان می دهد موضوع جدید در روابط بین المللی تحت عنوان جنگجویان خارجی می باشد، هر چند که در تاریخ ملت ها ما با نیروهایی تحت عنوان مزدور روبرو هستیم.
مطابق آخرین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد به شماره ۲۱۷۸، جنگجویان تروریست خارجی عبارتند از: ” افرادی که با هدف اجرا، برنامه ریزی، آماده سازی برای، یا شرکت در اقدامات تروریستی یا ارائه یا دریافت تعلیمات تروریستی، از جمله در ارتباط با جنگهای مسلحانه، به کشور دیگری غیر از کشور اقامت یا هویت خود سفر می کنند.” تعریف می کند.
با مداقه در قطعنامه فوق عناصر و ویژگی های تروریست یا جنگجویان خارجی مشخص شده است. امّا آن مطلبی که در این پژوهش قابل بررسی است و نقطه مهم و اصلی پژوهش می باشد در کنار شناسایی[۱] آنها به عنوان یک گروه و سازمان که توسط شورای امنیت صورت گرفته موضوع مسئولیت آنان است. پس شورای امنیت سازمان ملل متحد وضعیت حقوقی این گروه ها را مشخص کرده و در قطعنامه های دیگر به شماره های ۱۳۷۳، ۲۱۶۹، ۲۱۷۰ و به خصوص آخرین قطعنامه یعنی قطعنامه شماره ۲۱۷۸ مورخه ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴ در منطقه اسامی آن ها را ذکر نموده: مانند داعش، جبهه النصره، القاعده و غیره.
پس ما برای احراز مسئولیت بین المللی این گروه ها به اسناد ذیل می توانیم استناد کنیم:
۱- ماده چهار مشترک کنوانسیون های چهارگانه ژنو
پروتکل الحاقی به کنوانسیون چهارگانه ژنو مورخه ۱۹۷۷ که در این کنوانسیون و پروتکل الحاقی مسئولیت گروه های جنگجویان طرفین مخاصمه نسبت به غیر نظامیان و غیره مشخص است.
۳- از سوی دیگر اساسنامه دادگاه های کیفری منطقه ای مانند یوگسلاوی سابق و روآندا به جنگجویان جنگ های داخلی پرداخته است.
۴- از طرف دیگر پیش نویس مواد راجع به مسئولیت دول برای افعال متخلفانه بین المللی ۲۰۰۱ در ماده ۱۰ فوق الذکر به رفتار جنبش شورشی یا دیگر جنبش ها و مسئولیت آن ها در زمان مخاصمه پرداخته است.
۵- آخرین قطعنامه شورای امنیت به شماره ۲۱۷۸ مورخه ۲۰۱۴ در مبحث الزامات به مسئولیت و تکالیف دولت ها اشاره کرده، و از کشورها می خواهد از استخدام، سازماندهی، حمل و نقل و مجهز کردن جنگجویان تروریست خارجی، و تأمین مالی هزینه سفر و فعالیت های آنان جلوگیری کنند.
متعاقباً از کشورها می خواهد تا قوانینی را برای پیگرد قانونی، موارد زیر را به تصویب برسانند:
اتباع و دیگر افرادی که از قلمرو آنها با اهداف تروریستی سفر می کنند یا قصد سفر دارند.
اقدام عمدی یا جمع آوری پول توسط اتباع کشورشان در محدوده قلمروشان با قصد و دانش اینکه مبلغ جمع آوری شده برای تأمین هزینه سفر جنگجویان تروریست خارجی به کار گرفته خواهد شد.
از طرفی دیگر با توجه به آخرین قطعنامه شماره ۲۱۷۸ و قطعنامه های دیگر و نیزبه موجب مواد ۱، ۲، ۳، ۴، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۷ و ۱۸ پیش نویس مواد راجع به مسئولیت دولت ها برای افعال مجرمانه بین المللی ۲۰۰۱، دولت هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با این گروه ها در ارتباط هستند دارای حقوق یا تکالیفی می شوند چنانچه این گروه ها را هدایت، حمایت، یا کنترل نمایند و یا اقدامات این گروه ها را تسهیل نمایند و یا دستور و فرمان انجام عملیاتی را به آنها بدهند، منجر به نقض تعهدات بین المللی و ایجاد مسئولیت آنان خواهد گردید.
لذا با توجه به مقدمه فوق در این پایان نامه وضعیت و شخصیت جنگجویان خارجی مطابق اسناد در دسترس و نیز به مسئولیت آنان در زمان مخاصمه پرداخته خواهد شد.
و از سوی دیگر در خصوص مسئولیت جنگجویان خارجی باتوجه به آخرین قطعنامه شورای امنیت به شماره ۲۱۷۸ و سایر اسناد موجود به مسئولیت دولت های حامی، دستور دهنده، و تسهیل کننده آنان خواهیم پرداخت.
۱-۲- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
ضرورت و اهمیت پژوهش به خلأ مطالعاتی موجود در این زمینه برمی گردد که با وجود اسناد در دسترس، کار پژوهشی درخصوص این موضوع صورت نگرفته است. نظر به اینکه در خصوص آخرین قطعنامه به شماره ۲۱۷۸ مورخه ۲۰۱۴ شورای امنیت، کار تحقیقی و پژوهشی بخصوصی صورت نگرفته، بنابراین به لحاظ رشد رادیکالیسم و افراط گری خشونت آمیز در جهان، به خصوص در منطقه خاورمیانه با توجه به اینکه افزایش جنگجویان خارجی و عملکرد آنها موجبات بر هم خوردن نظم بین المللی و نیز باعث به وجود آمدن چالش های زیادی در جهان گردیده برای مقابله با این پدیده ضرورت و اهمیت تحقیق بیش از هر زمان دیگری می طلبد.
۱-۳- پیشینه تحقیق
وضعیت حقوقی و مسئولیت بین المللی جنگجویان تروریست خارجی و دولت های حامی آنها طی سال ها و ماه های اخیر بسیار مورد توجّه قرار گرفته است، که از جمله این تحقیقات به شرح ذیل است:
ابراهیم گل، علیرضا (۱۳۹۲)، در کتابی تحت عنوان: «طرح پیش نویس مسئولیت بین المللی دولت» سال (۲۰۰۱)، متن رسمی و ترجمه مواد ۵۹ گانه کمیسیون حقوق بین الملل را ارائه نموده است.
ساعد، نادر، (۱۳۹۳)، در مقاله ای تحت عنوان: «تحلیل قطعنامه جدید شورای امنیت و ناکامی آمریکا» به تأکیدات قطعنامه شماره ۲۱۷۸ درباره ی اقدامات بین المللی و فردی دولت ها در راستای مقابله با پدیده غیرمنتظره جهانی (جنگجویان تروریست خارجی) با رعایت موازین منشور سازمان ملل متحد اشاره کرده و در ادامه در مبحث الزامات قطعنامه به تکالیف دولت های عضو در سیستم های قانون گذاری شان به منظور تصویب قوانینی برای پیگرد قانونی موارد مطرح شده در قطعنامه پرداخته است.
ضیایی، سید یاسر، (۱۳۹۲)، در پژوهشی تحت عنوان: «درآمدی بر جدایی طلبی در حقوق بین الملل» به نقش شورشیان و بازیگران غیر دولتی در صحنه های بین المللی پرداخته و چنین ادامه داده: تولد حقوق مسئولیت بین المللی اصولاً زمانی صورت پذیرفته است که حقوق بین الملل در روابط میان دولت ها محصور می شد و به بازیگران غیردولتی تنها به عنوان قربانیان اعمال متخلفانه ارتکابی توسط دولت ها نگریسته می شد. امروزه با جا به جایی نقش های سنتی در روابط بین الملل و علی الخصوص افزایش درگیری های داخلی ضرورت بازنگری در جایگاه بازیگران غیردولتی در حقوق مسئولیت بین المللی جلب توجه می کند. امروزه بازیگران غیردولتی فقط قربانی نقض حقوق بین الملل نیستند بلکه خود از ناقضان حقوق بین الملل قلمداد می شوند. در این کتاب نویسنده با تبیین امکان طرح مسئولیت بین المللی علیه بازیگران غیردولتی، به مسئولیت بین المللی جدایی طلبان نگاه دقیق تری کرده است. شورشیان جدایی طلب که بسیاری از مخاصمات مسلحانه غیربین المللی را دامن می زنند برای نیل به استقلال عموماً از نقض حقوق بین الملل از جمله حقوق بشردوستانه ابایی ندارند. برخلاف گذشته که انگشت اتهام فقط به سوی دولت نشانه می رفت در این نوشتار تلاش شده است امکان طرح مسئولیت بین المللی بازیگران غیردولتی نظامی و غیرنظامی بررسی شود.
عسگری، پوریا (۱۳۸۸)، در مقاله ای تحت عنوان: «مسئولیت بین المللی افراد و دولت ها در پرتو ضابطه کنترل» به بررسی آراء دیوان بین المللی دادگستری در قضایای نیکاراگوئه از یک سو و نیز رأی شعبه تجدیدنظر دیوان بین المللی برای یوگسلاوی سابق در پرونده تادیج از سوی دیگر پرداخته و به اختلاف موجود بین محاکم بین المللی در تعیین ضابطه کنترل می پردازد.
ممتاز، جمشید ، رنجبران، امیرحسین ، (۱۳۸۷) در کتابی تحت عنوان: «حقوق بین الملل بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه» با رویکرد عام و نیز به مسئولیت جنگجویان از منظر حقوق بین الملل بشردوستانه پرداخته اند.
۱-۴- جنبه نوآوری تحقیق
هر چند در حقوق بین الملل و حقوق بشر دوستانه در مورد گروه های سازمان یافته در جنگ های داخلی در ابعاد مختلف کار پژوهشی صورت گرفته، اما در خصوص جنگجویان خارجی این کار انجام نشده، هر چند که مطابق تعریف در اسناد موجود تفاوتی از لحاظ حقوقی و مسئولیت و نوع آن بین جنگجویان داخلی و خارجی موجود نیست. در خصوص جنبه جدید و نوآوری، با توجه به اینکه وجود جنگجویان خارجی و فعالیت آن ها در بخشی از مناطق خاورمیانه جهان را به چالش کشیده و نیز مخل نظم بین المللی گردیده و هم چنین ابهاماتی را در خصوص ارتباط پاره ای از کشورها با این جنگجویان را مطرح ساخته است. این امر مزیّت این تحقیق و پژوهش را به خوبی نمایان می سازد.
۱-۵- اهداف مشخص تحقیق
هدف کلی
با توجه به عنوان پژوهش، دغدغه حفظ امنیت و مقابله با تروریسم و از سوی دیگر کمک به حامیان صلح از جمله اهداف آرمانی است.
اهداف جزئی
۱- شناسایی و استخراج اسناد حقوقی موجود در مورد جنگجویان خارجی.
۲- برقراری ارتباط بین این جنگجویان و دولت های خارجی.
۳- انتساب رفتار و استناد به مسئولیت جنگجویان خارجی و دولت ها، محاکمه جنگجویان خارجی و ترمیم صدمات، و جبران خسارات وارده از جمله اهداف کاربردی است.
۱-۶- سؤال­های تحقیق
سوال های اصلی
با توجه به اسناد و رویه های قضائی و حقوقی موجود، جنگجویان خارجی در زمان مخاصمه از چه حقوق، تکالیف و مسئولیت هایی برخوردار می باشند؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ب.ظ ]




۳-۲-۱-۵- کشف حکم شرعی کلی
در مواردی که نص شرعی وجود ندارد، و حکم شرعی از عرف عملی(سیرهی عقلا و سیرهی متشرعه) کشف میشود، جلوهی دیگری از ایفای نقش عرف در استنباط ظاهر میشود. البته این کشف در صورتی معتبر است که ثابت شود عرف از عرف های عامی است که به زمان و مکان خاصی مربوط نیست، تا با این عدم محدودیت های زمانی و مکانی، بتوان به عصر معصوم۸رسید و تقریر او را فهمید، و در این صورت عرف مذکور، سنت تقریری میشود.[۱۷۶] در این جا به ذکر دو نمونه از این نوع کاربرد اکتفا میشود:
۱-صحت بیع معاطاتی:امام خمینی در این زمینه میفرماید:
«روش مستمر عقلا از ابتدای پیدایش تمدّن و نیاز به مبادلات تا زمان حاضر بر صحت بیع معاطاتی دلالت دارد، بلکه ظاهراً بیع معاطاتی زماناً مقدم بر بیع عقدی، و از جهت قلمرو، وسیع تر از آن بوده است و در زمان پیامبرn هم این نوع معامله رایج بوده؛ و اگر این روش در نزد شارع صحیح نبود و افادهی مالکیت نمیکرد، از این روش منع میکرد و اگر منع نمیکرد، در میان مردم شیوع پیدا میکرد، چون ممانعت از بیع معاطاتی موجب تغییر بازار مسلمین میشد و این مطلبی است بدیعی و روشن»[۱۷۷]
۲- جایز بودن وضو و شرب از نهر های بزرگ و نماز خواندن در اراضی وسع ولو اینکه انسان علم به رضایت مالکین آنها نداشته باشد، مرحوم آیت الله خوئی در این زمینه میفرماید:
«عمده دلیل در این مورد، روش و سیره و مستمر قطعی عقلا و متشرعه است که در اراضی وسیع، برای کار هایی از قبیل استراحت و نماز خواندن تصرف میکنند و شارع هم از این روش منع نکرده است، بنابراین رضایت او از این روش، کشف میشود[۱۷۸]»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۲-۲- عرف در دانش حقوق
۳-۲-۲-۱- جایگاه عرف در حقوق
عرف و عادت با وجود اختلاف سیستمهای حقوقی و نیز با وجود اختلاف نظر حقوقدانان دربارهی اساس، کیفیت و میزان احترام و اعتبار آن در جوامع، یکی از منابع مهم حقوق به شمار میرود که نقش اساسی و مؤثری را در تمام رشته های دانش حقوق به عهده دارد. عرف بیانگر ارادهی جامعه و قواعد عرفی حقوق که وضع شده به وسیله همه مردم است، بر مبنای خواسته های مردم استوار میباشد. این قواعد که از طریق عرف و عادت بین مردم اشاعه مییابند با واقعیت، عدل و انصاف قابل تطبیقاند. لذا باید عرف را عنصری دانست که کشف راه حل عادلانه را میسر میسازد و هم چنین نیروی حیاتی نهادهای حقوقی است که از کهنگی و فرسودگی حقوق جلوگیری میکند و آن را همواره در تطبیق با نیازهای روز مردم متغیر و متحرک نگه میدارد تا حقوق هم گام با زمان و پیشرفت های جامعه تکامل یابد.[۱۷۹]
۳-۲-۲-۲- عرف در تاریخ و حقوق
از دیدگاه تاریخی آن گاه که ملتها پا به هستی نهادند، عرف به تنهایی اساس همه پدیده های اجتماعی بود و اصولاً روابط اجتماعی جز به صورت عرف و عادت نمیتوانست جریان داشته باشد. قانون به مراتب دیرتر از عرف پدید آمد و عرف پیش قراول حقوق و قواعد عرفی، منبع اصلی مقررات حقوقی به شمار میآمد. عرف پیش از پیدایش قانون گذاری و حقوق مدون (قانون) به تنظیم روابط اجتماعی آدمیان میپرداخت و نیاز های حقوقی آنان را برآورده میساخت. این عرف بوده است که جاده تحولات حقوق را هموار و آماده میکرد و در نگهداری آن نظارت و پاره ای از وسایل فنی آن ها را معلوم و مشخص مینمود تا قانون در آن جایگزین گردد. به این ترتیب عرف نقش مهمی در ایجاد حقوق داشته است. کاربرد و بهره مندی از قواعد و مقررات عرفی تنها نصیب آدمیان پیشین نبود و این مردم باستان نبوده اند که در تحت رژیم عرفهای سنتی زندگی میکرده اند. بلکه امروزه هنوز کشور هایی وجود دارند که از حقوق عرفی پیروی میکنند.[۱۸۰]
اگر چه امروزه عرف، که عامل مهمی در تحولات قانون گذاری ملت ها بوده است، با حضور و پدید آمدن قانون مکتوب قدری از نیروی آن نسبت به گذشته کاسته شده است، ولی این حضور قانون در قلمرو عرف ارزش تاریخی و اجتماعی عرف را از بین نبرده و باز عرف در تاریخ حقوق اثر حیاتی دارد و نمیتوان آن را نادیده گرفت، زیرا همان گونه که عرف پیشروی قانون و قانون جانشین آن بوده، پس از تدوین قانون نیز در تکمیل، تفسیر، تعدیل و تحرک آن به کار میرود. هر چه یک نظام حقوقی از عرف بیشتر مایه بگیرد، تواناتر و غنیتر میگردد و با سهولت بیشتری قابل اجرا بوده و رابطه قانون را با زمان های گذشته و آینده، حفظ میکند. اندیشه هایی بوده اند که در جادههای افراط و تفریط گام برداشتند. به عنوان نمونه«مکتب اصالت قانون» که کوشش دارد نقش عرف را ناچیز بشمارد و یا کوششهایی از این دست که البته همهی این کوشش های صورت گرفته برای حذف نقش عرف نوعاً به یک کلی بافی مورد گرایی گراییده که با روح حقوق در تغایر است. در آن سو «مکتب جامعه شناسی» قرار دارد که با به کار بردن اصطلاح «منبع حقوق» در معنای غیر متعارف آن در نقش عرف مبالغه میورزد و به تبلیغ و ترویج آن میپردازد که عرف تنها منبع حقوق است. حال آنکه عرف در جوامع جدید به هیچ وجه ارزش اساسی و هم پاییی قانون را ندارد، اگر چه دارای نقش ناچیز نیز نمیباشد.[۱۸۱]
۳-۲-۲-۳- عرف در حقوق نوشته و نانوشته
ارزش و اعتبار عرف به عنوان یک منبع و یا قاعده حقوقی، از نظر نظام های حقوقی نوشته و نانوشته هم چنین از نظر مسائل مربوط به حقوق متفاوت است.[۱۸۲]
عنوان منبع مهم و بر جسته، بسیار کار ساز و حساس است. اهمیتی که شیوه حقوق نانوشته برای عرف میشناسد، نظام حقوق نوشته نمیشناسد. به گونهای که جامعه شناسان حقوق به آن به عنوان «حقوق زنده» مینگرند.[۱۸۳]
عرف در حقوق عادی انحصار به امور خصوصی و معاملات بین مردم ندارد، بلکه با پیشرفت و ارتقای جوامع به تدریج از صورت قراردادهای خصوصی بیرون آمده و قواعد کلی و عمومی حقوق را سامان میدهد. این نقش اساسی و مؤثر عرف در همهی رشته های دانش حقوقی نانوشته مشهود است.[۱۸۴]
در حقوق نوشته چون قوانین نمیتوانند تمام حوائج مردم را پیش بینی کنند، عرف به یاری قانون میآید و به تکمیل، رفع اجمال و تفسیر آن میپردازد. گاه قانون گذار با اندک تغییر و تصرفی در آن بر آن کسوت قانون میپوشاند. قانون خود نیز صریحاً به عرف ارجاع میدهد. اگر چه حقوق نوشته ابتدا نمیتواند همانند نظام های حقوقی نانوشته از طریق عرف، قاعده های حقوقی ایجاد و تأسیس کند و حتی گاه در پاره ای از نظام ها و یا رشته های حقوق پدیده عرف را الزام آور نمیداند و نوعاً قلمرو آن را در مواردی که قانون حکمی نداشته و ساکت است، محدود مینماید، اما با این همه خود به هنگام قانون گذاری عرف را مورد توجه قرار داده و سعی در سازگاری قوانین با آن دارد.[۱۸۵]
۳-۲-۲-۴- عرف در حقوق عمومی و خصوصی
در حقوق اداری و اساسی عرف به عنوان یکی از منابع حقوق پذیرفته شده است. در زبان حقوقی امروز ما از عرف اداری و پارلمانی زیاد سخن گفته میشود. چنان که تفویض حق قانون گذار به کمیسیون های مشترک مجلسین پیش از قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از همین عرف ها بود و در واقع همین عرف است که در اصل ۸۵ق.ا به نظم حقوق پیوست با اینکه دادن چنین اختیاری بویژه اگر به اعضای قوه مجریه باشد، با ظاهر قانون اساسی منافات دارد، به استناد همین عرف، تا کنون بارها مجالس قانون گذاری اختیار تصویب پاره ای از لوایح را به دیگران داده اند.[۱۸۶]
عرف در حقوق خصوصی ریشه بسیاری از قواعد را تشکیل میدهد و یا راه حل بسیاری از مسائل موکول به عرف و عادت میشود. قوانین مدنی به صراحت قاضی را مکلف نموده تا برای تکمیل، رفع نواقص و ابهامات قانون از عرف و عادت استمداد جوید و آن را به عنوان یک قاعدهی حقوقی دلیل مستند صدور حکم قرار دهد. در صورتی که عرف مسلمی خلاف روح و مفاد قانون تکمیلی باشد بر اساس عرف مسلم فصل خصومت نماید. دادگاه ها نیز مکلفند در رسیدگی به دعاوی در صورتی که قوانین کشوری، کامل یا صریح نبوده و یا متناقض باشد و یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، دعوی را موافق با عرف و عادت مسلم حل و فصل نمایند.[۱۸۷]
۳-۲-۲-۵- عرف در حقوق جزا
در حقوق جزا برای اثبات جرم بودن فعل یا ترک فعل استناد به عرف ممنوع است. عرف و عادت مسلم ممکن است در حقوق خصوصی برای تکمیل و رفع نقص قانون به عنوان یک قاعده حقوقی مورد استفاده قرار گیرد ولی در حقوق جزا، اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها در اغلب قوانین کشور ها آمده و ضامن آزادی افراد است و به طور کلی اصول ۳۶،۱۶۶،۱۶۷،۱۶۹قانون اساسی و مواد ۲ و ۱۱ قانون مجازات اسلامی دادگاه ها را مکلف مینماید که قانون را اساس رسیدگی و صدور حکم قرار دهند. بنابراین مراجع انتظامی و قضایی نمیتوانند به استناد عرف، فعل یا ترک فعلی را جرم دانسته و یا کیفری را بر طبق عرف مورد حکم قرار دهند. با این وجود اگر چه در امور جزایی با توجه با اصل قانونی بودن جرم و مجازات عرف و عادت نمیتواند موجد جرم و جنایت باشد و هیچگاه دادگاهی نمیتواند بدون نص صریح قانون شخصی را تنها به موجب عرف و عادت مسلم محکوم به مجازات نماید. با وجود این در مقام تطبیق قانون موجود با موارد خاصه از عرف و عادت الهام گرفته میشود، چنان که در اعمال منافی عفت، مرتکب آن به تناسب تجاوزی که به اخلاق حسنه کرده است مجازات میبیند و داوری عرف در سرنوشت او مؤثر است.[۱۸۸]
۳-۲-۲-۶- عرف در حقوق تجارت
جایگاه و اهمیت عرف در حقوق تجارت هنگامی روشن میشود که دانسته شود حقوق تجارت امروز به وسیله عرف و عادت بازار های مکارهی قانون وسطی به وجود آمده است. عملکرد هایی که مردم بر اثر نیازمندی خود به عنوان راه حل ارائه مینمودند، اندک اندک موجب پیدایش حقوق تجارت امروز شد. این روند تنها اختصاص به آن دوران ندارد و امروزه نیز عرف در حقوق تجارت هم چنان به عنوان مرجع و منبع شناخته میشود. هم اکنون برخی از سازمان های بین المللی همچون اتاق بازرگانی بین المللی که مقر آن در پاریس است به تدوین و انتشار قواعد عرفی و اصطلاحات بازرگانی بین المللی میپردازند.[۱۸۹]
۳-۲-۲-۷- عرف در حقوق داخلی و بین الملل
در حقوق داخلی عرف از جهت ارزش و اعتبار پس از قانون قرار دارد و برخی از مسائل حقوقی حتی قانون جز با استعانت آن قابل اجرا نمیباشد. رمز بقای عرف در عصر حاضر با آنکه امروزه حاکمیت و وحدت علمی ایجاب مینماید در سراسر هر کشور قانون واحدی مورد عمل و متابعت قرار گیرد، ویژگی تحول و انعطاف و انطباق پذیری آن است.
عرف در حقوق بین الملل به لحاظ دامنه از عرف داخلی وسیع تر است، عرف داخلی نتیجه رفتارهای اجتماعی داخلی و جامعه است که بدون عنصر خارجی شکل گرفته است ولی در ایجاد عرف بین الملل حد اقل دو تابع حقوق بین الملل نقش دارند.
تعریفی که میتوان از عرف بین الملل ارائه داد عبارت است از تکرار اعمال یا رفتار مشابه به توسط تابعان حقوق بین الملل که به تدریج در روابط متقابل آن ها با یکدیگر جنبه الزامی و قدرت حقوقی پیدا کرده است و در نتیجه اعتبار و ارزشی برابر با قاعده حقوقی مدون دارد. عرفهای بین المللی به عرفهای جهانی و منطقهای تقسیم میشوند عرف های جهانی برای تمامی کشور ها لازم الرعایه است. حتی اگر در روند شکل گیری و پذیرش آنها اتفاق آراء صورت نگرفته باشد. ولی عرف های منطقه ای یا محلی فقط میان کشور هایی که آن ها را پذیرفته و یا به صورت مستمر به آن ها عمل کرده اند و اعتراض و مخالفتی نکرده باشند، لازم الاجرا است. عرف های بین المللی در مناسبات امروزی قدرت سابق خود را ندارند و جامعه بین المللی گرایش به حقوق معاهدات را روز به روز بیشتر نشان میدهد. در حقوق بین الملل حقوقی نیز عرف ها از رویه های عملی دادگاه ها در ارجاع اختلافات بین افراد با تابعیت های مختلف شکل گرفته است. این گونه عرف ها به صورت قوانین نا نوشته در زمان بروز قضایای حقوق بین الملل خصوصی دولت ها را ناگزیر به اجرای آن ها در پیدا کردن راه حل قضایی مینماید.[۱۹۰]
۳-۲-۳- انعکاس عرف در قانون مدنی ایران
از زمان رواج اسلوب قانون گذاری به سبک اروپاییان در ایران عرف همواره به وجوه مختلفی بر آن اثر نهاده است. این تأثیر به سه ترتیب بوده است. نخست حالتی که قانون گذار برخی از عرف های موجود را عیناً یا با مختصر تغییر و تصرفی به مصوبات خود وارد کرده و به آن کسوت قانون پوشانده و آن ها را رسمی و مکتوب ساخته است.
دوم، حالتی که قانون گذار حکم قانون را به صراحت به عرف معطوف کرده و به این ترتیب ضمن آنکه به آن ارزش و اعتبار قانون را بخشیده و خاصیت انعطاف پذیری و تحول را، که در آن به تناسب تغییر شرایط زمان و مکان رخ میدهد، از آن سلب نکرده است.
سوم: موردی که عرف به هیچ ترتیب مورد نظر قانون گذار واقع نشده، ولی ابهام یا اشکال و یا سکوت قانون و یا کیفیت اجتماعی قضیه به صورتی است که برای حل و فصل آن در دادگاه جز استعانت از عرف چاره ای نیست.[۱۹۱]
۳-۲-۳-۱- موارد رجوع صریح به عرف
در قانون مدنی بیش از پنجاه مورد حکومت عرف صراحتاً پذیرفته شده است در برخی از موارد کلمهی«عادتاً» به کار رفته است که از نظر معنی با عرف یکسان است و در برخی موارد نیز واژهی«متعارف» یا «عرف» و امثال آن به کار رفته است.
لفظ «متعارف» به کار رفته در قانون مدنی با آنچه در سایر قوانین مانند قانون مسئولیت مدنی به کار رفته متفاوت است و این اختلاف خود در مواد قانون مدنی نیز مشهود است. منظور از متعارف و عرف در اصطلاح «انسان متعارف» و قوانین مسئولیت مدنی سیرهی عقلا است نه عرف عام. افزودن عقل بر عرف و استفاده از عبارت «انسان معقول و متعارف» به خاطر تأکید بر این نکته بوده است.
در قانون مدنی لفظ متعارف گاه در معنای لغوی آن که همان معمول و رایج است یک بار برده شده است و گاهی به جای عرف حقوقی استعمال شده است. در ماده ۲۲۵ق.م. منظور از کلمهی «متعارف » امر شایع و جاری و رایج میباشد که متعارف بودن امری در عرف و عادت را بدون تصریح در عقد به منزلهی ذکر در عقد دانسته است. و در مواد ۶۱۲،۶۴۱،۹۵۱،۵۵۵و۹۵۲ ق.م. کلمه متعارف در مفهومی به کار رفته که باید جانشین اراده گردد و این مفهوم جز عرف حقوقی نیست. [۱۹۲] که به طور اجمال موارد زیر را شامل میشود:
۱-در تعیین اموال غیر منقول ماده۱۳ق.م.
۲-سایر کیفیات انتفاع از مال دیگری.ماده۵۴ق.م.
۳-تشخیص توابع عین موقوفه. ماده۶۸ق.م.
۴-حدود تصرف صاحب حق ارتفاق .ماده۱۰۷ق.م.
۵-تصرف در سقف و کف مشترک.ماده۱۲۵ق.م.
۶-مفهوم احیای اراضی موات و مباح ماده ۱۴۱ق.م.
۷-تعریف برای اشیاء پیدا شده.ماده۱۶۴ق.م.
۸- الزام متعاملین به کلیه نتایج حاصل عرف و عادت.ماده۲۲۰ق.م.
۹- بار الفاظ عقود.ماده۲۲۴ق.م.
۱۰- متعرف بودن امری در عرف و عادت.ماده۲۲۵ق.م.
۱۱- تشخیص عیب در مصادیق تعیین شده موضوع تعهد کلی.ماده۲۷۹ق.م.
۱۲- در مورد انجام تعهد. ماده ۲۸۰ق.م.
۱۳- اقوی بودن عمل مسبب نسبت به عمل مباشر در اتلاف مال غیر ماده ۳۳۲ق.م.
۱۴- استحقاق اجرت برای کسی که بر جهت امر دیگری اقدام به عملی کند.ماده۳۳۶ق.م.
۱۵- تعیین مقدار مبیع . ماده۳۴۲ق.م.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم