اتر
بادام زمینی
غذای مخصوص موش
۳-۲) وسایل و دستگاه­ها:
ماز شعاعی هشت بازو(Radial arm maze)
ترازو
سمپلر ۱۰-۱ میکرولیتری
سمپلر ۱۰۰-۱۰ میکرولیتری
سمپلر۱۰۰۰-۱۰۰میکرولیتری
سرنگ همیلتون
سرنگ انسولین
دستکش لاتکس
قفس و ظرف آبخوری موش
۳-۳) حیوانات و تیمار
تعداد کل نمونه­ها در شروع کیندلینگ ۵۸ سر بود. تعداد نمونه­ها در مطالعه رفتاری ۳۸ سر بود که گروه کورپیریفاس شامل ۱۲ سر نر و ۱۰ سر ماده و گروهDMSOشامل ۱۰ سر نر و ۶ سر ماده بود. موش­های صحرایی سفید آزمایشگاهی(Rat) از نژاد ویستار با وزن ۱۸۰ تا ۲۲۰ گرم از مؤسسه سرم سازی رازی تهیه شده و در اتاق حیوانات بخش زیست­شناسی با دمای ۲±۲۲ درجه سانتیگراد و سیکل ۱۲ ساعت روشنایی و ۱۲ ساعت تاریکی نگهداری شدند. آب و غذا به میزان کافی در اختیار موش­ها قرار داشت. برای جفت گیری، دو موش صحرایی ماده و یک موش صحرایی نر در یک قفس قرار می­گرفتند. به منظور اطمینان از باردار بودن ماده ها، هر روز از آن ها تست اسمیر گرفته می­شد. پس از بررسی میکروسکوپی نمونه اسمیر و دیدن اسپرم، موش ماده مورد نظر از سایرین جدا شده و در یک قفس مجزا نگهداری می­شد و آن روز به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته می­شد. پس از تولد نوزادان که تقریبا بیست و یک روز بعد بود، تاریخ زایمان و تعداد نوزادان ثبت می­گردید واز بین نوزادان هر مادر که بین ۶ تا ۱۷ عدد بودند، در صورتیکه تعداد نوزادان کمتر از ۸ بود تمام آن­ها و در غیر این صورت ۸ نوزاد انتخاب شده و در کنار مادر نگه داری می­شدند. به نوزادان موش صحرایی در روزهای ۴-۱ پس از تولد ترکیب ارگانوفسفره کورپیریفاس به صورت محلول در DMSO و به میزانی که از آستانه مهار کولین استراز فراتر نرود با بهره گرفتن از سرنگ همیلتون به صورت زیرپوستی تزریق می­شد. میزان تزریق روزانه کورپیریفاسml/kg1بود. به نوزادان گروه کنترل حجم معادلی از DMSO تزریق می­شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۴) کیندلینگ
از روز ۶۰ پس از تولد به مدت ۲۸ روز هر ۴۸ ساعت به گروه مورد آزمایش و گروه کنترل PTZ با غلظتmg/kg 5/37 به صورت داخل صفاقی تزریق می­شد (کیندلینگ). پس از هر تزریق پنتیلن­تترازول حیوان دریک جعبه قرارداده می­شد و فعالیت تشنجی درموش به مدت ۲۰ دقیقه مشاهده می­گردید. تغییرات رفتاری درموش برطبق ضوابطBacker درجه­بندی می­شد: مرحله صفر: بدون پاسخ، مرحله ۱: انقباضات عضلات صورت وگوش­ها ، مرحله ۲: پرش­های میوکلونیک بدون بلندشدن روی دوپا، مرحله ۳: پرش­های میوکلونیک وایستادن روی دوپا، مرحله ۴: حملات تونیک-کلونیک وافتادن به پهلو، مرحله ۵: افتادن به پشت و حملات تونیک کلونیک عمومی. برای ارزیابی آستانه تشنج درهرگروه،۷روز بعد ازآخرین تزریق پنتیلن­تترازول موش­ها یک غلظت چالش از پنتیلن­تترازول (۳۷میلی گرم درکیلوگرم) دریافت می­کردند، سپس رفتارتشنجی با همان مقیاس قبل درجه­بندی می­شد. به موشی که ۳ جلسه پشت سر هم تشنج درجه ۴ یا ۵ را نشان دهد، اصطلاحا موش کیندل شده گفته می­ شود. موش های کیندل شده یک هفته بعد از پایان دوره کیندلینگ مورد آزمون ماز شعاعی قرار می­گرفتند.
۳-۵) آزمون یادگیری حافظه فضایی با ماز شعاعی هشت بازویی
برای ایجاد انگیزه حرکت در ماز، در طول دوره آزمون ماز شعاعی غذای هر موش به حدود ۸۵ درصد مقدار طبیعی کاهش یافت و وزن هر موش در این دوره به ۹۰-۸۵ درصد وزن اولیه می­رسید. برای سنجش حافظه فضایی (حافظه کاری و حافظه مرجع) از ماز شعاعی هشت بازویی استفاده شد. این ماز دارای یک میدان مرکزی و ۸ بازو بود که به صورت شعاعی از آن خارج می­شدند. قطر محفظه مرکزی ۳۲ سانتی متر بود. طول و عرض هر بازو به ترتیب ۶۶ و ۱۰ سانتی­متر بوده و در انتهای هر بازو ظرف مخصوص بادام زمینی وجود داشت.
۳-۵-۱) مراحل انجام آزمون
مرحله Shaping: روز اول و دوم، موش­ها به صورت گروهی (دستجات ۳ تا ۵ تایی) در محفظه مرکزی ماز قرار داده می­شدند و می­توانستند طی مدت ۱۰ دقیقه غذا را که در نواحی مختلف بازوها گذاشته شده بخورند. روز سوم و چهارم، هر موش به تنهایی در محفظه مرکزی ماز قرار داده می­شد و غذا در انتهای بازوها قرار می­گرفت. مدت زمان این مرحله برای هر موش ۵ دقیقه بود.
مرحله Training: غذا به مدت ۱۲ روز فقط در ۴ بازوی مشخص قرار می­گرفت. به هر موش حداکثر ۵ دقیقه زمان برای حرکت در ماز و خوردن غذا داده می­شد. ورود به بازوی فاقد غذا، خطای حافظه مرجع و ورود مجدد به بازوی فاقد غذا یا بازویی که غذای آن خورده شده بود، خطای حافظه کاری محسوب می­گردید. پس از اتمام این مرحله برای بررسی نقش رسپتورهای NMDA و رسپتورهای موسکارینی، در پایان دوره­ های سه روزه نیم ساعت قبل از آزمون ماز شعاعی یکی از غلظت­های MK-801 (آنتاگونیست گیرندهNMDA ) یا اسکاپولامین را به صورت داخل صفاقی در نوبت­های متغییر (counterbalance order) دریافت می­کردند.
۳-۶) آنالیز آماری
در گروه ­های مختلف برابری واریانس­ها با آزمون Leven و نرمال بودن داده ­ها با آزمون Shapiro wilkبررسی گردید. در صورت برابر بودن واریانس­ها و نرمال بودن داده‌ها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ANOVAبا آزمون تعقیبی Tukeyو یا آزمونt-test، در صورت برابر نبودن واریانس­ها و نرمال بودن داده‌ها از تست Tamhaneو در صورت نرمال نبودن داده‌ها از تست غیر پارامتریک Mann-whitney برای مقایسه میانگین‌ها استفاده شد.
فصل چهارم
۴– نتایج
۴-۱) تاثیر کورپیریفاس بر کیندلینگ
نتایج این تحقیق نشان داد دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره پس ازتولد، درجه تشنج در طی دوره کیندلینگ را به طور معنی­داری در موش­های صحرایی نر تغییر نمی­دهد (نمودار ۴-۱).
در موش­های صحرایی ماده، درجه تشنج در گروه دریافت­کننده کورپیریفاس در روزهای ۴ و ۶ کیندلینگ به طور معنی­داری کمتر از گروهDMSO بود(p<0.05) (نمودار ۴-۲).
نمودار۴-۱) مقایسه میانگین درجه تشنج بین گروه ­های کورپیریفاس و DMSO در روزهای مختلف القاء کیندلینگ در موش­های صحرایی نر. تفاوت معنی­دار بین دو گروه مشاهده نشد.
نمودار۴-۲) مقایسه میانگین درجه تشنج بین گروه ­های کورپیریفاس و DMSO در روزهای مختلف القاء کیندلینگ در موش­های صحرایی ماده.P<0.05* در مقایسه با گروه DMSO.
۴-۲) آزمون یادگیری فضایی
روزدوازدهم آزمون ماز شعاعی تعداد خطای حافظه مرجع در نرهای گروه کورپیریفاس کاهش معنی­داری را از نظر آماری درمقایسه با گروهDMSO نشان داد (p<0.05)(نمودار ۴-۳). تعداد خطای حافظه مرجع در ماده­های گروه کورپیریفاس، تفاوت معنی­داری را از نظر آماری درمقایسه با گروه DMSOنشان نداد (نمودار ۴-۴). تعداد خطای حافظه کاری در نرهای گروه کورپیریفاس، اختلاف معنی­داری را از نظر آماری درمقایسه با گروهDMSO نشان نداد (نمودار۴-۵). تعداد خطای حافظه کاری در ماده­های گروه کورپیریفاس، روز یازدهم افزایش معنی­داری را از نظر آماری درمقایسه با گروه DMSO نشان داد (p<0.05)(نمودار۴-۶). در این مطالعه، پارامترهای مربوط به میزان سنجش حافظه فضایی بعد از تزریق غلظت­های مختلف داروهای اسکاپولامین و MK-801 در گروه ­های کورپیریفاس و DMSO مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آنالیز داده ­های به دست آمده از تعداد خطاهای حافظه مرجع نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت­های مختلف اسکاپولامین تفاوت معنی­داری را نسبت به سالین نشان نداد (نمودار۴-۷). همچنین تزریق غلظت­های مختلف اسکاپولامین به ماده­های گروه کورپیریفاس نیز تفاوت معنی­داری را درتعداد خطای حافظه مرجع نسبت به سالین ایجاد نکرد (نمودار۴-۸). تعداد خطای حافظه مرجع نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلی­گرم بر کیلوگرمMK-801 افزایش معنی­داری را نسبت به سالین نشان داد (p<0.05)، اما غلظت ۱/۰میلی­گرم بر کیلوگرم این دارو تفاوت معنی­داری نسبت به سالین ایجاد نکرد (نمودار۴-۹). تعداد خطای حافظه مرجع ماده­ها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلی­گرم بر کیلوگرمMK-801 افزایش معنی داری را در مقایسه با شرایط دریافت سالین و نیز با گروه DMSO نشان داد (p<0.05)، اما دریافت غلظت ۱/۰ میلی­گرم بر کیلوگرم آن تفاوت معنی­داری نسبت به سالین ایجاد نکرد (نمودار۴-۱۰).
تعداد خطای حافظه کاری نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۱۲/۰ میلی­گرم بر کیلوگرم اسکاپولامین افزایش معنی­داری نسبت به سالین نشان داد (p<0.05)، در حالیکه به­دنبال تزریق غلظت ۲۴/۰میلی­گرم بر کیلوگرم اسکاپولامین این تفاوت معنی دار نبود (نمودار۴-۱۱). تعداد خطاهای حافظه کاری ماده­ها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت­های مختلف اسکاپولامین تفاوت معنی­داری نشان نداد (نمودار۴-۱۲). تعداد خطای حافظه کاری نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلی­گرم بر کیلوگرم MK-801افزایش معنی­داری نسبت به سالین نشان داد (p<0.05)، اما غلظت ۱/۰ میلی­گرم بر کیلوگرم این دارو تفاوت معنی­داری ایجاد نکرد (نمودار۴-۱۳). تعداد خطای حافظه کاری ماده­ها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلی­گرم بر کیلوگرمMK-801 افزایش معنی­داری را نسبت به سالین و گروهDMSO نشان داد (p<0.05)، اما غلظت ۱/۰ میلی­گرم بر کیلوگرم این دارو تفاوت معنی­داری ایجاد نکرد (نمودار۴-۱۴).
دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره پس از تولد، شاخص حافظه موش­های صحرایی نر را در روز سوم (p<0.01) و نیز در روزهای پنجم، هفتم و دوازدهم نسبت به گروه DMSO به­ طور معنی­داری افزایش داد (p<0.05)(نمودار۴-۱۵). دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره پس از تولد شاخص حافظه موش­های صحرایی ماده را در روز یازدهم به طور معنی­داری نسبت به گروه DMSO افزایش داد (p<0.05)(نمودار۴-۱۶). تزریق غلظت ۲۴/۰ میلی­گرم بر کیلوگرم اسکاپولامین، شاخص حافظه در نرهای هردو گروه دریافت کننده کورپیریفاس و DMSO بطور معنی­داری نسبت به شرایط دریافت سالین کاهش داد (p<0.05)(نمودار۴-۱۷). شاخص حافظه در ماده­های گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت های ۱۲/۰ و ۲۴/۰میلی­گرم بر کیلوگرم اسکاپولامین کاهش معنی­داری را نسبت به گروه DMSO نشان داد (p<0.05) (نمودار۴-۱۸). شاخص حافظه درنرهای گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلی­گرم بر کیلوگرمMK-801 کاهش معنی­داری را نسبت به سالین نشان داد (p<0.01). همچنین شاخص حافظه در گروه DMSO نیز با تزریق غلظت ۲/۰ میلی­گرم بر کیلوگرم کاهش معنی­داری را نسبت به سالین نشان داد (p<0.01)(نمودار۴-۱۹). شاخص حافظه درماده­های گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰میلی­گرم بر کیلوگرم MK-801 کاهش معنی­داری را نسبت به گروه DMSO(p<0.05) و شرایط دریافت سالین نشان داد (p<0.01) و با غلظت ۱/۰میلی­گرم بر کیلوگرم این دارو نیز کاهش نسبت به گروه DMSO معنی­دار بود (p<0.05)(نمودار۴-۲۰).
نمودار۴-۳) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موش­های صحرایی نر در روزهای مختلف بین گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05* در مقایسه با گروه DMSO.
نمودار۴-۴) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موش­های صحرایی ماده در روزهای مختلف بین گروه های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۵) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موش­های صحرایی نر در روزهای مختلف بین گروه ­های کورپیریفاس و .DMSO
نمودار۴-۶) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موش­های صحرایی ماده در روزهای مختلف بین گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه با گروه DMSO.
نمودار ۴-۷) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موش­های صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلف اسکاپولامین در گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۸) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موش­های صحرایی ماده در اثر تزریق غلظت های مختلف اسکاپولامین در گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۹) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موش­های صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلف MK-801 در گروه ­های کورپیریفاس وDMSO.P<0.05 * در مقایسه با سالین.
نمودار۴-۱۰) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موش­های صحرایی ماده در اثر تزریق غلظت­های مختلف MK-801 در گروه ­های کورپیریفاس وDMSO.P<0.05* در مقایسه با سالین# P<0.05. در مقایسه با گروهDMSO.
نمودار۴-۱۱) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موش­های صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلف اسکاپولامین در گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05* در مقایسه با سالین.
نمودار۴-۱۲) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موش­های صحرایی ماده در اثر تزریق غلظت­های مختلف اسکاپولامین بین گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۱۳) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موش­های صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلفMK-801بین گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه با سالین.
نمودار۴-۱۴) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موش­های صحرایی ماده در اثر تزریق غلظت­های مختلفMK-801 بین گروه ­های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه با سالین#P<0.05 . در مقایسه با گروهDMSO.
نمودار۴-۱۵) مقایسه میانگین شاخص­ های حافظه موش­های صحرایی نر در روزهای مختلف بین گروه کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه باگروه.DMSOp<0.01** در مقایسه با گروه .DMSO

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...