الف- گسیختگی خانواده بر اثر طلاق یا متارکه
ب- گسیختگی خانواده بر اثر فوت همسر
۴) خودداری ارادی
۵) خودداری غیرارادی (به علت بیماری، جدایی موقت ولی غیرقابل اجتناب)
۶) فراوانی آمیزش جنسی:
ب: متغیرهایی که بر حاملگی زنان موثرند (متغیرهای حاملگی):
۷) باروری یا ناباروری (متاثر از علل ناخواسته و غیرارادی)
۸) کاربرد یا عدم کاربرد وسایل جلوگیری از حاملگی:
الف- وسایل شیمیایی یا مکانیکی
ب- سایر وسایل، ابزارها و رویه­ ها
۹) بارآوری یا نابارآوری (متاثر از علل مثل عقیمی، اقدامات پزشکی و غیره)
ج: متغیرهایی که بر وضع حمل موفقیت­آمیز موثرند (متغیرهای وضع حمل):
۱۰) سقط جنین حاصل از علل غیرارادی
۱۱) سقط جنین حاصل از علل ارادی
همانطور که ملاحظه می­ شود الگوی متغیرهای بینابینی دیویس و بلیک، سه مرحله برای باروری مطرح می کند، که هر کدام از متغیرهای مختلف، در یکی از این مراحل بر رفتار باروری موثر واقع می شوند. مرحله اول مربوط به متغیرهای تاثیرگذار بر آمیزش جنسی و در معرض مقاربت قرار گرفتن زنان است. مرحله دوم مربوط به متغیرهای تاثیرگذار بر انعقاد نطفه و حامله شدن زنان می­باشد. مرحله سوم از مراحل سه گانه الگوی دیویس و بلیک را متغیرهای موثر بر وزن حمل تشکیل می­ دهند. هر کدام از متغیرهای مطرح شده در مراحل سه گانه فوق، می­توانند به نحوی عمل کنند که موجب افزایش یا کاهش زاد­ و ولد شوند. در نتیجه سطح زاد و ولد جامعه توسط ارزش­ها و معیارهای فرهنگی مربوط به این متغیرها تعیین می­ شود (ویکز، ۱۳۷۸).

۳- ۲- ۲- نظریه منابع
بر اساس این نظریه هر چه یک موقعیت منابع چندگانه برای یک شخص فراهم نمایید، وابستگی شخص به آن موقعیت بیشتر خواهد شد. بر اساس اصل دیگر هرچه ارزش پاداش­های دریافت شده به وسیله یک شخص در یک موقعیت بیشتر باشد وابستگی به آن موقعیت بیشتر خواهد شد. از آن جا که استفاده از وسایل جلوگیری پاداش­های مختلف برای زنان فراهم می­نماید؛ تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه می­باشد کارآیی وسایل جلوگیری از بارداری بستگی به ارزشی دارد که زنان برای استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری قائل هستند.
بدیهی است که ارزش هر یک از انواع وسایل جلوگیری متفاوت بوده و طبیعی است که در این شرایط نگرش و تمایل زنان نسبت به هر یک متفاوت باشد. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که تمایل به استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری توسط زن ممکن است تحت تاثیر کارایی انواع وسایل جلوگیری، عدم تمایل به استفاده از وسایل جلوگیری به علت عدم دسترسی به آن­ها، مشکلات و نارضایتی­های که در اثراستفاده از وسایل جلوگیری از بارداری توسط زنان ایجاد می­ شود قرار گیرد (کلانتری، ۱۳۷۸).
۳- ۲- ۳- دیدگاه عرضه و تقاضا
این دیدگاه نیز توسط اقتصاددانی به نام ریچارد استرلاین[۱۳] مطرح شده است. تز اساسی مدلی از جامعه را ترسیم می­ کند که در آن تغییرات اقتصادی و جمعیت شناختی با هم در رابطه­اند.
بر اساس این دیدگاه اگر مرگ و میر بالا باشد تعداد بچه­های زنده کم شده و در نتیجه ممکن است عرضه فرزندان با تقاضا برای داشتن فرزند مساوی شود و در چنین شرایطی نیازی به تنظیم خانواده و کنترل موالید وجود ندارد اما اگر عرضه و تقاضا تجاوز کند خواه به خاطر افزایش بقای کودکان و یا به خاطر افزایش هزینه‌های فرزندان، در این شرایط زوجین ممکن است از برخی روش­های تنظیم خانواده استفاده کنند و تصمیم برای تنظیم خانواده بر پایه پذیرش زوجین از هزینه­ های مالی و اجتماعی آن است یعنی این که به خاطر عوامل و وسایل مالی و یا برخی ممنوعیت­های اجتماعی، زوجین ممکن است از وسایل جلوگیری از بارداری استفاده نکنند.در زمینه این که هزینه­ های فرزندان چه چیزی می‌تواند باشد. گری برگر ایده­ای را مطرح کرده که در آن بچه­ها به عنوان کالاهایی در نظر گرفته می‌شوند که والدین برای به دست آوردن آن­ها در رقابت با خرید دیگر کالاها و اجناس قرار می­گیرند. عقیده ایشان بر این است که خانواده­های طبقات بالای جامعه در معرض فرصت­های بیشتری برای خرید کالا (پولی) و درگیر شدن در فعالیت­های وقت گیر قرار دارند و اگر قصد داشته باشند که تعداد بچه­های مطلوب داشته باشند سایر تمایلاتشان بایستی محدود شود. بطور کلی تاکید این دیدگاه بر روی محاسبه هزینه- سود بر تنظیم خانواده و کنترل باروری است.
۳- ۲- ۴- نظریه جریان ثروت بین نسلی
کالدول[۱۴] در قالب نظریه‌ جریان ثروت بین‌نسلی به تلفیق مفاهیم تقاضای اقتصادی برای فرزندان و اشاعه‌ فرهنگی ایده‌ها و ارزش‌های غربی که در نهایت تعیین‌کننده‌ این تقاضا هستند پرداخت. جریان‌های ثروت در معنای تمام پول‌ها، کالاها، خدمات و تعهداتی است که یک فرد برای دیگری فراهم می‌کند. از نظر کالدول برای درک گذار باروری باید به ماهیت جوامع توجه کرد. او دو دسته جوامع را با دو ساختار خانوادگی متفاوت از هم تفکیک می‌کند که تفاوت‌ آن‌ها اساساً در جهت جریان ثروت بین نسل‌ها می‌باشد. به باور کالدول یک ارتباط مستقیم بین ساختار خانواده و باروری وجود دارد. در جوامع سنتی که در شرایط باروری طبیعی بسر می‌برند، فرزندان منافع اقتصادی دارند. جریان‌های ثروت رو به بالا و از نسل‌های جوان‌تر به نسل‌های سالخورده‌تر است. در نتیجه، والدین به کمیت فرزندان اهمیت می‌دهند. در جوامع جدید مبتنی بر اقتصاد مدرن، فرزند دارای بار اقتصادی برای خانواده است. بنابراین، فرزندان ارزش پایینی از نظر اقتصادی برای والدین دارند. ساختار خانواده بر حسب جریان‌های نزولی ثروت سازمان یافته است. در نتیجه، والدین بیش‌تر به کیفیت فرزندان توجه می‌کنند. برخلاف جوامع سنتی، در مورد اخیر باروری در شرایط کنترل‌شده است.
بر اساس این نظریه،‌ در همه‌ جوامع تصمیم‌های باروری پاسخ‌های عقلانی اقتصادی به جریان‌های ثروت خانوادگی است. در جوامع سنتی، داشتن تعداد زیادی کودک زنده یک نوع تصمیم اقتصادی عقلایی است، زیرا هر کودکی که به خانواده اضافه می‌شود باعث افزایش ثروت والدین، امنیت دوران سالخوردگی و رفاه اجتماعی و سیاسی می‌شود. در جوامع با جریان‌های ثروت نزولی، تصمیم عقلانی از نظر اقتصادی این است که هیچ بچه‌ای نداشته باشید. به نظر کالدول گذار از یک رژیم باروری طبیعی به یک رژیم باروری کنترل ‌شده به وسیله‌ معکوس‌ شدن جریان ثروت صورت می‌گیرد. این وضعیت زمانی پیش‌ می‌آید که در جریان نوسازی نظام خانواده از شکل گسترده به خانواده‌ هسته‌ای تغییر شکل دهد و در نتیجه روابط عاطفی و اقتصادی میان نسل‌ها ضعیف ‌شود. در این شرایط چون والدین هستند که باید ثروت خالص را به فرزندان انتقال دهند، بنابراین ترجیح می‌دهند فرزندان کم‌تری داشته باشند. کالدول هسته‌ای‌ شدن خانواده را پیش‌شرط معکوس‌ شدن جریان انتقال ثروت می‌داند که به ‌نظر می‌رسد نوسازی و توسعه‌ اقتصادی و اجتماعی مقدم بر آن باشد. در واقع، کالدول تغییر شکل خانواده، معکوس ‌شدن جریان ثروت و کاهش باروری را به وسیله‌ نیروهای فرهنگی و اقتصادی تبیین می‌کند. به این ترتیب، می‌توان گفت اساس نظریه‌ کالدول تغییر ارزش‌ها و منافع اقتصادی فرزندان است. به طور کلی، کالدول پنج مکانیزم کاهش نیروی کار بالقوه‌ فرزندان، افزایش هزینه‌های آموزشی فرزندان، افزایش اهمیت سرمایه‌گذاری برای فرزندان، تغییر فرهنگی و توسعه‌ ارزش‌های طبقه‌ میانی غرب در زمینه‌ خانواده‌ هسته‌ای فرزندمحور را باعث کاهش میزان باروری می‌داند. نظریه‌ جریان‌های ثروت نظریه‌ای بی‌نظیر در گسترش تعریف از انتقال بین‌نسلی در سرتاسر جریان زندگی و ارتباط‌ دادن مستقیم تغییر نظام‌های ارزشی راجع به انتقال‌های بین‌نسلی ثروت با گذار باروری است.
۳- ۲- ۵- نظریه افزایش جمعیت
پیروان این گروه بر این باورند که امکانات طبیعت و کره زمین برای تغذیه و تامین وسایل زندگی افراد بشر نامحدود و یا لااقل بسیار وسیع است. بنابراین از افزایش جمعیت نباید بیم داشت، بلکه برعکس باید باتوجه به مزایا و محاسنی که این امر می ­تواند به دنبال داشته باشد از آن استقبال کرد. به طور کلی اکثر ادیان و به ویژه ادیان الهی، طرفدار افزایش نفوس بوده و تکثیر اولاد را تشویق و جلوگیری از آن را غالباً نهی می­ کنند (کتابی، ۱۳۸۷). اما به نظر می­رسد دیدگاه اسلام چیز دیگری است. دین اسلام، از طرفی، به آیات و احادیثی اشاره می‌کند که موافق تشکیل خانواده و افزایش موالید است که از این طریق تاکید عمده­ای بر شکل­ گیری خانواده و تولید مثل به عنوان وسیله­ای برای تضمین بقاء و تداوم نسل انسانی دارد. از طرف دیگر، آیات و احادیثی نیز وجود دارد که به طور ضمنی جلوگیری از حاملگی را جایز دانسته است. برای مثال موضوع شیر دادن مادر به بچه به مدت دو سال مورد تاکید قرار گرفته است. از آن­جا که حاملگی موجب قطع شیر مادر می­ شود، می­توان استنباط کرد که عمل به توصیه­های قرآنی می ­تواند در ایجاد فاصله­گذاری مناسب بین موالید موثر افتد. در این زمینه هم­چنین می­توان به جهت­گیری موافق فرهنگ اسلامی در زمینه استفاده از وسایل جلوگیری از حاملگی از جمله روش نزدیکی منقطع اشاره کرد که در قوانین فقهی اسلامی مجاز شمرده شده است (میرزایی، ۲۰۰۴).
۳- ۲- ۶- نظریه مخالفان افزایش جمعیت
پیروان این نظریه، افزایش جمعیت را به عنوان یک واقعیت پدیده­ای انکارناپذیر دانسته و در عین حال بر این باورند که می­توان با بهره گرفتن از روش­های پیشگیری از حاملگی از افزایش بی­رویه آن جلوگیری کرد و از این طریق جامعه را از پیامدهای سوء عدم تعادل میان رشد جمعیت و رشد اقتصادی برحذر داشت. این گروه نه تنها افزایش جمعیت را باعث توسعه و پیشرفت جوامع نمی­دانند بلکه حتی آن را مانع توسعه نیز می­دانند. آن­ها می­گویند تجربه تاریخ نشان داده است که هر زمانی کمیت بر کیفیت غلبه کرده، پیشرفت مادی و اجتماعی جوامع متوقف شده ­است (بهنام، ۱۳۴۸).
۳- ۲- ۷- نظریه حد مطلوب جمعیت
نظریه حد مطلوب جمعیت نخستین بار به طور رسمی طی سال­های ۱۸۶۵-۱۸۱۰ توسط کارل وینکل[۱۵] پروفسور آلمانی مطرح شد. او ملت­های جهان را به سه گروه ملت­های کم­جمعیت، ملت­های پرجمعیت و ملت‌های با جمعیت متناسب تقسیم کرد. نامبرده بر این باور است که بایستی در دفع دو خطر کوشید: زیادی جمعیت و کمی جمعیت و میان این دو حد است که می­توان تصوری از تعادل و یا وضعی متناسب و منطقی داشت (تقوی، ۱۳۸۲).
افلاطون تعداد و سکنه جمهوری ایده­­الی خود را دقیقا ًمشخص کرد (آن را مقدار ۵۰۴۰ نفر در نظر گرفته‌است) او می­گفت چنین جمعیتی می ­تواند نیازمندی­های­ جامعه را به هنگام جنگ برآورد و اجرای درست بخش زمین­ها و نظام مالیات­ها را عملی سازد. وی درباره ثابت نگه داشتن شمار مردم یک شهر به یک میزان می­گوید: تعداد زناشویی­ها را به تشخیص زمامداران واگذار خواهیم کرد و تا آنجا که شدنی است با توجه به مرگ و میر و جنگ و بیماری­ها و پیشامدهای همانند دیگر شمار مردم شهر را به یک میزان نگه دارند (کلانتری، ۱۳۶:۱۳۷۸).
۳- ۲- ۸- تئوری تغییر و پاسخ جمعیتی
تئوری تغییر و واکنش­ جمعیتی توسط دیویس[۱۶] به عنوان یک مقدمه نه به عنوان یک راه حل برای تئوری انتقال جمعیتی مطرح شد. توجه دیویس به علل رشد جمعیت، بر اساس فرضیاتی است که او آن­ها را به عنوان علل اصلی رشد جمعیت می­داند. مشکل اساسی تلاش­ های دیویس مربوط به موضوع محوری تئوری انتقال جمعیت بود. دیویس یک سوال در تئوری خود مطرح می­ کند و آن این است که چگونه کاهش مرگ و میر منتهی به کاهش باروری می­ شود؟ برای پاسخ به این سوال، دیویس این سوال را پرسید که به هنگام کاهش مرگ و میر چه اتفاقی می­افتد؟
پاسخ این است که بیشتر بچه­ها تا بزرگسالی باقی می­مانند در حالی که فشار بزرگی بر خانواده وارد کرده و افراد برای رهایی از این فشار مجبور به سازماندهی دوباره زندگی­شان می­شوند این واکنش مردم نسبت به تغییر جمعیتی می­باشد. باید دانست که واکنش­های آن­ها بر حسب هدف­های فردی است نه اهداف ملی، و به ندرت آنچه که دولت می­خواهد اتفاق می­افتد. اگر اعضای یک جامعه آماده دریافت روش رفتاری خاص نباشند، به آن روش رفتار نخواهند کرد.
دیویس پیشنهاد کرد که قوی­ترین انگیزه برای محدود کردن خانواده ترس از فقر یا اجتناب از رنج آن چنان که مالتوس[۱۷] بحث می­کرد نیست. بلکه چشم­انداز موفقیت بیشتر است که اغلب مردم را برمی‌انگیزد تا تعداد فرزندان کمتری داشته باشند. او در نهایت تاکید می­ کند که حداقل تمایل برای بقاء نسبی فرد در جامعه ممکن است باعث جلوگیری از داشتن فرزند زیاد شود.
۳- ۲- ۹- نظریه مبادله
انتخاب نظریه مبادله برای موضوع مورد تحقیق به این دلیل است که دو انگاره واقعیت اجتماعی (شبکه یا ساخت شبکه­ ای) و انگاره رفتار اجتماعی (رفتار مبادله­ای) را به هم پیوند می­زند. از طرف دیگر این تئوری یکی از مسائل بحث­برانگیز جامعه شناسی را که شکاف بین سطح خرد و کلان است را حل می‌کند. به این ترتیب که ماهیت واحدها می­توانند خرد و کلان باشند. کنشگر می ­تواند یک فرد یا یک واحد جمعی باشد که قابلیت تقویت از محیط را دارد. واحدها می ­تواند اشخاص فردی یا واحدهای پیوسته­ای مثل گروه­ ها، سازمان­ها و ملت­ها باشند.
امرسون[۱۸] بنیان­گذار این تئوری سه پیش­فرض اساسی برای نظریه مبادله قائل است که عبارتند از:
الف: کسانی که از رویدادها نفع می­برند، گرایش به کنش معقولانه در جهت وقوع آن رویداد دارند.
ب: انسان­ها سرانجام از رویدادهای رفتاری دلزده می­شوند چنان که این رویدادها به تدریج خاصیت خود را از دست می­ دهند.
ج: منافعی که انسان­ها از رهگذر فراگردهای اجتماعی بدست می­آورند بستگی به منافعی دارد که آن­ها می توانند در مبادله ارائه کنند.
بر اساس یکی از این اصول هر چه یک موقعیت، منابع چندگانه پاداش برای یک شخص فراهم نماید، وابستگی شخص به آن موقعیت بیشتر خواهد شد. بر اساس اصل دیگر، هر چه ارزش پاداش­های دریافت شده به وسیله یک شخص در یک موقعیت بیشتر باشد، وابستگی شخص به آن موقعیت بیشتر خواهد شد.
از آن جا که استفاده از وسایل جلوگیری پاداش­های مختلفی را برای زوجین فراهم می­نماید تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه می­باشد. کارایی وسایل جلوگیری از بارداری بستگی به ارزشی دارد که زوجین برای وسایل جلوگیری از بارداری قائل هستند. بدیهی است که ارزش هر یک از انواع وسایل جلوگیری متفاوت بوده و طبیعی است که در این شرایط نگرش و تمایل زوجین نسبت به هر کدام متفاوت باشد که در جای خود قابل بررسی است.
بنابراین اصل می­توان نتیجه گرفت که تمایل به استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری توسط زوجین ممکن است تحت تاثیر عوامل زیر باشد: کارایی انواع وسایل جلوگیری، عدم تمایل به استفاده از وسایل جلوگیری به دلیل عدم دسترسی به آن­ها، مشکلات و نارضایتی­هایی که در اثر استفاده از وسایل جلوگیری از باروری توسط زوجین ایجاد می­شوند.
۳- ۳- چارچوب نظری مورد استفاده
چارچوب نظری، راهنمای اصلی پژوهشگر در ارائه مدل، فرضیات، تدوین پرسشنامه و تبیین علی متغیرهای مورد مطالعه می­باشد. انتخاب چارچوب نظری علاوه بر آن که اجازه می­دهد پرسش آغازی را از نو فرمول بندی یا به صورت دقیق­تری بیان کنیم، به عنوان شالوده­ای برای ارائه فرضیه­هایی بکار می­رود که به اعتبار آن­ها محقق پاسخ منسجمی به پرسش آغازی خواهد داد. در چارچوب نظری، با توجه به جامعه و موضوع مورد مطالعه، باید نظریه­ای انتخاب شود که مدل ارائه شده توسط آن، بیشترین قدرت تبیین­کننده را برای حل مسئله داشته باشد. در واقع، بر پایه چارچوب نظری است که محقق زاویه نگرش و دید خود را نسبت به یک پدیده روشن می­سازد (لهسائی­زاده، ۲۳:۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...