در این بخش پس از مرور مختصر کارهای گذشته، رهنمودهایی برای بررسی عوامل موثر بر اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و همچنین عوامل تأثیرپذیر از اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام ارائه می شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

قیمتی که یک معامله گر برای خرید اوراق بهادار پیشنهاد میکند را قیمت پیشنهادی خرید و قیمتی که برای فروش اوراق بهادار پیشنهاد میکند را قیمت پیشنهادی فروش اوراق بهادار می گویند. اختلاف بین این دو قیمت پیشنهادی نیز اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش اوراق بهادار نامیده می شود. معامله سهام زمانی اتفاق می افتد که خریدار و فروشنده در نقطه ای بین قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش به توافق برسند. این نقطه را قیمت تعادلی یا قیمت توافقی میگویند. هرچه اختلاف یا فاصله ی قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام کمتر باشد، خریدار و فروشنده زودتربه قیمت تعادلی میرسند و حجم معاملات سهام افزایش می یابد. این امر منجر به افزایش نقدشوندگی بازار سهام میگردد.
برخی محققان از معیارهای فعالیت معاملاتی همچون تعداد دفعات انجام معاملات و حجم معاملات به عنوان عوامل تعیین کننده ی اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام بهره گرفته اند.
در برخی دیگر از تحقیقات همچون تحقیق تینیک در سال ۱۹۷۲ ، بارنئا و لگو در سال ۱۹۷۵ و استل در سال ۱۹۷۸ اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام معیار نقدشوندگی بازار سهام و درصد روزهای انجام معامله از عوامل تعیین کننده ی آن است.
برنچ و فرید در سال ۱۹۷۷ و هریس در سال ۱۹۹۴ حجم پولی معاملات را به عنوان یکی از عوامل تعین کننده یاختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام معرفی میکنند . در ادامه به معرفی برخی از عوامل مؤثر بر اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام و مطالعات انجام شده در خصوص هر یک پرداخته می شود (رسائیان ، ۱۳۸۸ ، ۵۵) ۱.
۲-۳-۲ اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام از سه جزء هزینه تشکیل میگردد: هزینه های اجرای سفارش، هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های انتخاب نادرست.
۳-۳-۲ هزینه های اجرای سفارش:
هزینه هایی که مستقیماً با ارائه خدمات بازارگردانی در ارتباط است و شامل اقلامی همچون عضویت بورس، اجاره ی فضای بورس، هزینه های کامپیوتری، هزینه های سرویس اطلاعاتی، هزینه های نیروی کار )حقوق و دستمزد( وهزینه های فرصت وقت بازارگردآنها می باشد.
۴-۳-۲ هزینه های نگهداری موجودی:
هزینه هایی است که یک بازارگردان به دلیل مسوولیتی که در تجهیز سرمایه گذاران به فوریتهای مبادله )نقدینگی( دارد، متحمل می شود.این هزینه ها شامل هزینه ی فرصت از دست رفته ناشی از نگهداری موجودی توسط بازارگردآ نها وریسک مربوط به نوسانات ارزش موجودی به دلیل تغییرات قیمت سهام می باشد.
۵-۳-۲ هزینه های انتخاب نادرست :
این هزینه ها به دلیل این واقعیت ایجاد می شوند که بازارگردآن ها در فراهم کردن نقدینگی ممکن است با افرادی معامله کنند که از تغییرات قیمت مورد انتظار در مورد اوراق بهادار مطلع باشند. به عنوان مثال این تصوروجود دارد که افراد خاص در مورد سهام برخی شرکتها دارای اطلاعات نهانی باشند. خبرهای پیشاپیش از سودها، ادغام ها، تحصیلها، تجدیدسازمآن ها، تقسیم سهام شرکت فرعی بین سهامداران شرکت اصلی و تغییرات مدیریت از مثا لهایی است که به ذهن میرسد. عدم تقارن اطلاعات در بازار، هزینه های انتخاب نادرست را افزایش و از این طریق اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را تحت تاثیر قرار میدهد. علاوه بر این هزینه ها، سطح اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازارگردآ نها احتمالاً متأثر از سطح رقابت میباشد.
۶-۳-۲ مطالعات انجام شده در خصوص عوامل مؤثر بر اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
تحقیقات اولیه در مورد اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به دلیل نداشتن مبنای تئوریک منسجم و پیشرفته در مورد اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام فقط به بررسی رابطه یک سری اطلاعات مالی خاص همچون تعداد بازارگردآ نها یا تعداد معامله گران، تعداد سهام منتشره ی شرکت، حجم معاملات، تعداد سهامداران و… با اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام پرداخته اند. اما اخیراً اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام از اجزای مهم ساختار بازار سرمایه گردیده است و بسیاری از تحقیقات بازار سرمایه را به خود معطوف داشته است.
اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، با عوامل زیادی در ارتباط می باشد که این روابط موضوع بسیاری از تحقیقات اخیر بازار سرمایه را به خود اختصاص میدهد. از مهمترین آ نها میتوان به موارد زیر اشاره نمود (رسائیان ، ۱۳۸۸ ، ۵۵) ۱.
۷-۳-۲ رابطه بین اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و بازده سهام شرکتها به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
یکی از رویکردهای مورد استفاده در تحقیقات مختلف برای پیش بینی بازده سهام، رویکرد مبتنی بر رویداد است. این رویدادها شامل تجزیه ی سهام، اعلام سود، تغییر در رتبه بندی شرکتها، حذف یا افزایش سود تقسیمی، عرضه ی اولیه و… میباشد. نتایج برخی از تحقیقات، حاکی از وجود رابطه بین بازده سهام و برخی اطلاعات غیرمالی میباشد. معیارهای نقدشوندگی سهام همچون اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، گردش سهام شرکت ، حجم معاملات ، حجم دلاری معاملات ، تعداد دفعات انجام معامله و درصد روزهای انجام معامله در طول دوره(سال(از جمله ی معیارهایی هستند که میتوانند با بازده سهام شرکتها رابطه داشته باشند. نتایج بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که سرمایه گذاران بازده بیشتری را از نگهداری سهم های با درجه ی نقدشوندگی پایین انتظار دارند. آمیهاد و مندلسون در سال ۱۹۸۶ از اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان معیار نقدشوندگی استفاده کردند. نتایج تحقیق آ نها بیانگر رابطه مثبت بین اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و بازده مورد انتظار سرمایه گذاران است. هرچه اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام بیشتر باشد بازده مورد انتظار سرمایه گذاران نیز بیشتر خواهد بود.
۱-۷-۳-۲ رابطه سیاست تقسیم سود و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
بانرجی و همکاران شواهدی در مورد ارتباط بین سیاست تقسیم سود شرکت و نقدشوندگی بازار سهام فراهم نمودند. آن ها نشان دادند که دارندگان سهم های کم نقدشونده تمایل بیشتری به دریافت سود نقدی دارند. در واقع نتایج تحقیق آ نها بیانگر وجود رابطه منفی و معنی دار بین نقدشوندگی سهام و توزیع سود نقدی است.
فاما و فرنچ نشان دادند که افزایش نقدشوندگی بازار سهام آمریکا از مهمترین عوامل کاهش طرفداری سهامداران از دریافت سود نقدی است. نقدشوندگی سهام بر سیاست تقسیم سود شرکتها تأثیر بسزایی دارد.
۲-۷-۳-۲ رابطه ساختار سرمایه و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
فریدر و مارتل به بررسی اثر متقابل نقدشوندگی سهام و ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار نیویورک برای سا لهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۸ پرداختند. معیار نقدشوندگی سهام در تحقیق آ نها اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام است. آن ها در تحقیق خود از اهرم مالی به عنوان متغیر وابسته و از متغیرهای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام (معیار نقدشوندگی سهام)، بازده مجموع دارایی ها معیار (سودآوری شرکت که از طریق تقسیم سود قبل از مالیات و بهره[۸۰] بر مجموع دارایی ها به دست می آید)، لگاریتم جمع کل دارایی ها (معیار انداز ه ی شرکت)، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (معیار فرصت رشد شرکت)، نوسانات جریانات نقدی و هزینه های تحقیق و توسعه به عنوان متغیرهای مستقل استفاده کردند. روش آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه های تحقیق، رگرسیون دو مرحله ای است. نتایج تحقیق نشان میدهد که ۲۷ درصد از تغییرات در اهرم مالی از طریق تغییر در متغیرهای مستقل توضیح داده می شود. در ضمن، افزایش یک درصدی در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام منجر به افزایش سه درصدی در اهرم مالی می شود. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان میدهد که با کاهش نقدشوندگی سهام (افزایش اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام ) اهرم مالی افزایش می یابد. این مسئله با این نظریه که مدیران در صورتیکه تأمین مالی از طریق انتشار سهام، گران قیمت باشد به تأمین مالی از طریق ایجاد بدهی رو می آورند مطابقت دارد (رسائیان ، ۱۳۸۸، ۵۶) [۸۱].
۳-۷-۳-۲رابطه بین حاکمیت شرکتی و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
مالکیت افراد داخلی عامل مهمی است که می تواند تاثیر با اهمیتی بر تصمیمات مالی شرکت داشته باشد.
کلاسنس و دیگران[۸۲] ۱۸ در سال ۲۰۰۰ نشان دادند که تمرکز بالای مالکیت افراد داخلی می تواند منجر به تصمیمات مالی و سرمایه گذاری ضعیف گردد. آ نها نشان دادند که ساختار مالکیت بسیاری از شرکتهای آسیای شرقی، از جمله بسیاری از شرکتهای تایلندی از تمرکز بالایی برخوردار است.
بسیاری از این شرکتها نیز شرکت هایی هستند که کنترل خانوادگی بر آ نها اعمال می شود. آن ها به این نکته اشاره میکنند که استفاده از ساختارهای مالکیت هرمی در آسیای شرقی بسیار متداول است. بعلاوه گروه مدیریت به همراه اعضای خانواده در راس مالکیت هرمی معمولاً بزر گترین دارند ه ی بلوک سهام هستند. کلاسنس و دیگران شواهد پشتیبانی برای این موضوع فراهم آوردند که خانواده هایی که مدیریت شرکت در دست آنهاست به جای دادوستد سهام، سهام خود را نگه می دارند.آن ها نشان دادند که با این که تجزیه ی سهام، تعداد سهام موجود برای سرمایه گذاران خرد ه فروش یا افراد بیرونی را افزایش می دهد، نسبت بالای سهام نگهداری شده توسط افراد داخلی مانع از اثر مثبت تجزیه ی سهام بر نقدشوندگی سهام می گردد. بنابراین نقدشوندگی سهام بایستی بعد از تجزیه ی سهام برای شرکت هایی که مالکیت افراد داخلی در آنها بالاست بدون تغییر باقی بماند .
کلارک و شاستری [۸۳] در سال ۲۰۰۱ بزرگی و عوامل تعیین کننده ی مقطعی هزینه های انتخاب نادرست را برای نمونه ای شامل ۲۶۶ صندوق سرمایه گذاری مشترک موجود در بورس اوراق بهادار نیویورک بررسی کردند. آن ها به این نتیجه رسیدند که هزینه های انتخاب نادرست در صندو قهای سرمایه گذاری مشترک به طور متوسط ۵۰ درصد پایین تر از هزینه های انتخاب نادرست در سهام کنترلی با اندازه و حجم مشابه است. سرانجام آن ها به این نتیجه رسیدند که هزینه های انتخاب نادرست به طور معنی داری پایین تر از میانگین موزون هزینه های انتخاب نادرست سهام انفرادی موجود در پرتفوی صندوق سرمایه گذاری مشترک می باشد.
این نتایج منطبق بر نتایج تحقیقات گورتون و پناچی [۸۴] ، ۱۹۹۳ ، و سابرامانیام [۸۵] ، ۱۹۹۱ ، است که می گویند ترکیب سهام انفرادی در سبدهای سهام ممکن است سبب کاهش هزینه های انتخاب نادرست معامله گردد. تمرکز مالکیت افراد داخلی در صندو قهای سرمایه گذاری مشترک بسیار پایین است. اخیراً توجه خاصی به بررسی رابطه بین مالکیت افراد داخلی و تصمیم گیر یهای مختلف شرکت شده است. علت این امر آنست که مالکیت افراد داخلی نقشی اساسی در مساله نمایندگی که با جداسازی مالکیت و کنترل شرکتها اهمیت پیدا میکند، ایفا میکند . دنیس و استیریکلند [۸۶] در سال ۲۰۰۳ با بهره گرفتن از اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان معیاری از نقدشوندگی سهام، ساختار مالکیت را طی دوره ی تجزیه سهام با نقدشوندگی مرتبط میسازند.
گرچه آ نها به این نتیجه رسیدند که بعد از تجزیه ی سهام شرکت ها، نقدشوندگی آ نها افزایش می یابد اما منافع نقدشوندگی بستگی به میزان مالکیت سازمانی دارد.
دنیس و استریکلند به این نتیجه رسیدند که نقدشوندگی با سطح مالکیت نهادی رابطه منفی دارد.
گرکیتی سانسورن و دیگران در سال ۲۰۰۶ کلیه ی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تایلند را که از ژانویه ی سال ۲۰۰۰ تا ژانویه ی سال ۲۰۰۴ حداقل یک بار تجزیه سهام داشتند شامل ۱۰۴ شرکت مورد بررسی قرار دادند. هدف از تحقیق آن ها بررسی اثر تعدیل کننده ی مالکیت افراد داخلی بر تاثیر تجزیه ی سهام بر نقدشوندگی سهام است که با اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام اندازه گیری می شود. نقدشوندگی سهام بعد از تجزیه ی سهام بهبود می یابد. اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش درصدی بعد از تجزیه ی سهام کاهش مییابد در حالیکه اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش در شرکت های موجود در نمونه ی کنترلی که شرکتهایی با شرایط مشابه هستند که تجزیه ی سهام نداشته اند، تغییر محسوسی ندارد. نتایج تجربی نشان میدهد که کاهش در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش با نسبت مالکیت افراد داخلی ارتباط دارد. سهم هایی که تمرکز مالکیت افراد داخلی در آ نها بالاست کاهشی در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش نشان نمی دهند. برعکس سهم هایی که تمرکز مالکیت افراد داخلی در آ نها پایین است کاهش معنی داری در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش نشان می دهند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اثر نقدشوندگی تجزیه ی سهام فقط در مورد سهم هایی که تمرکز مالکیت افراد داخلی در آ نها پایین است مصداق پیدا میکند (رسائیان ، ۱۳۸۸ ، ۵۷)[۸۷].
۴-۷-۳-۲ اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام و کیفیت سود
بتاچاریا و همکاران به بررسی رابطه کیفیت سود و نقدشوندگی سهام شرکت های بورس اوراق بهادار نیویورک[۸۸] و نسدک[۸۹] در دوره ی زمانی ۲۰۰۵ – ۱۹۹۸ پرداختند. نتایج تحقیق آ نها نشان میدهد که پایین بودن کیفیت سود باعث افزایش عدم تقارن اطلاعات و در نتیجه کاهش نقدشوندگی سهام می گردد. کیفیت سود بالا منجر به افزایش نقدشوندگی سهام و کاهش هزینه ی سرمایه می گردد.
مدل های تئوریک به کار گرفته شده در تحقیقات دیاموند و ورچیا [۹۰] بیانگر این موضوع است که کیفیت افشای اطلاعات شرکت سبب کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار سرمایه میگردد. افزایش کیفیت سود نیز منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعات در مورد سهام شرکت و در نتیجه افزایش نقدشوندگی سهام می گردد.
۵-۷-۳-۲ رابطه بین دوره ی نگهداری سهام و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
به طور کلی ادبیات مالی بیانگر اثرات مهم هزینه های انجام معاملات بر رفتار معاملاتی سرمایه گذاران است. این نظریه را در سال ۱۹۸۶ آمیهاد و مندلسون ۲۵ مطرح کردند که سهم هاییکه اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بالایی دارند، معمولاً توسط سرمایه گذارانی نگهداری میشوند که افق سرمایه گذاری آ نها بلندمدت است.
آمیهاد و مندلسون [۹۱] در سال ۱۹۸۶ بازده مورد انتظار یک سهم یا یک شرکت را تابعی صعودی از اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش میدانند. بازده مورد انتظار با اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش افزایش مییابد چراکه سرمایه گذاران میخواهند هزینه های انجام معامله ی خویش را جبران نمایند. آ نها تئوری خویش را با بهره گرفتن از سهامیکه در بورس اوراق بهادار نیویورک دادوستد میشد آزمودند و به این نتیجه رسیدند که بازده با اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش رابطه مثبت دارد.این نتیجه بیانگر این مطلب است که هزینه ی سرمایه و نقدشوندگی با یکدیگر رابطه منفی دارند. هرچه هزینه ی سرمایه بیشتر باشد بازده مورد انتظار بیشتر میشود ودر نتیجه اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام افزایش مییابد و به تبع آن نقدشوندگی کاهش می یابد. با اهمیت تر از این مورد این بود که آ نها به این نتیجه رسیدند که سهم هایی را که اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بیشتری دارند سرمایه گذارانی نگهداری میکنند که افق سرمایه گذاری بلندمدت تری دارند . آتکینس و دیل [۹۲] در سال ۱۹۹۷ فرضیه های خویش را مبنی بر اینکه نقدشوندگی و هزینه های انجام معاملات می توانند بر دوره ی نگهداری سهام توسط سرمایه گذاران تاثیر بگذارند مورد آزمون قراردادند.آ نها رابطه مثبتی را بین دوره ی نگهداری سهام و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در بازار آمریکا به دست آوردند.
چانگ و وی [۹۳] در سال ۲۰۰۵ اطلاعات روزانه برای ۴ دوره ی ۳ ماهه در سال ۱۹۹۵ را برای ۵۲ شرکت خارجی (B ) و داخلی (A ) مشابه در بورس اوراق بهادار چین گردآوری کردند. این اطلاعات عبارت بودند از دوره ی نگه داری سهام و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش نسبی سهام. نتایج تحقیق چانگ و وی که رابطه بین اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و دوره ی نگهداری سهام را مورد بررسی قرار دادند به شرح زیر است:
بین دوره ی نگه داری سهام و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروشسهام رابطه مثبتی وجود دارد.
رابطه بین دوره ی نگهداری سهام و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام از نظر کیفی هم در شرکتهای گروه ( A) و هم در شرکتهای گروه ( B ) مشابه است. یعنی با اینکه اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش اساساً در دو بخش A و B متفاوت است، حساسیت سرمایه گذاران نسبت به نقدشوندگی در هر دو بخش تقریباً مشابه میباشد
۵۹
۶-۷-۳-۲ تاثیر ناشناخته ماندن هویت معامله گران و یا سفارشات بر اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان یکی از عوامل نقد شوندگی سهام
تحقیقات تئوریک نشان میدهد که در بازارهای یکه خرید و فروش سفارشی دارند ناشناخته بودن سفارش به قیمت معین باعث افزایش نقدشوندگی و افزایش عمق بازار میشود.
کامرتون فرد و دیگران ۲۸ در سال ۲۰۰۵ رابطه بین ناشناخته بودن سفارش ها به قیمت معین و هویت معامله گران را بر اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام که یکی از معیارهای نقدشوندگی می باشد، در سه بازار یورونکست پاریس، بورس سهام توکیو و بورس سهام کره آزمون کردند.
بورس سهام توکیو و یورونکست پاریس به ترتیب از ۳۰ ژوئن ۲۰۰۳ و ۲۳ آوریل ۲۰۰۱ اطلاعات مربوط به هویت معامله گران را از سفارش های به قیمت معین حذف کرد.
اما بورس سهام کره وجود اطلاعات مربوط به هویت معامله گران را در دفتر سفارشهای به قیمت معین از ۲۵ اکتبر ۱۹۹۹ مرسوم کرد.
کامرتون فرد و دیگران اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام قبل و بعد از این تاریخها بررسی کردند. بدین منظور اطلاعات مربوط به ۶۴ سهم را که در شاخص ۱۰۰ یورونکست موجود بودند و در یورونکست پاریس نیز دادوستد می شدند، استخراج کردند.
برای بورس سهام توکیو نیز سهم های شاخص Topix100 انتخاب شدند. برای بورس سهام کره امکان شناسایی سهم ها برای شاخص های اصلی بازار در تاریخ مورد نظر موجود نبود. لذا ۲۵۰ سهم برتر از نظر سرمایه ی بازار انتخاب شدند. سپس در نمونه ی نهایی سهم هایی قرار گرفت که حداقل به طور پیاپی به مدت ۱۲۰ روز قبل و بعد از تاریخهای مورد نظر داد و ستد شده بودند. این امر باعث شد که تعداد شرکتهای انتخاب شده در بازار بدین صورت کاهش یابد: از نمونه ی یورونکست پاریس ۶ شرکت، از ،Topix100 3 شرکت و از ۲۵۰ شرکت برتر KSE ، ۵۰ شرکت حذف شدند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...