اصول اتکال به خدا ، اتحاد و اخوت ، نصرت الهی، احدی الحسنیین ، لاتظلمون و لاتظلمون ، تبعیت از حکم خدا ، تاسی به سیره معصومین (ع) ، دفاع در برابر تجاوز دشمن ، ظلم ستیزی واستکبار ستیزی ،عدالت جویی ، امر به معروف و نهی از منکر ، خدا حاضری ، سازش ناپذیری ، عزت جویی،ذلت ناپذیری، مصلحت سنجی ،قاطعیت ، آرمان‌گرایی واقع بینانه و از دیگراصول حاکم بر اندیشه دفاعی امام هستند . (جدول۲ و۳ ) . اتکال به خدا در کنار اعتقاد به اصل احدی‌الحسنیین ، عمل به تکلیف بدون توجه به نتیجه آن، اصل قیام برای خدا، ظلم ستیزی و … موجب گردید، امام (ره) در سخت‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط در کمال آرامش و اطمینان خاطر تصمیم بگیرند و اقدام کنند. تغییر مفهوم شکست و پیروزی در سایه عمل به تکلیف الهی، یکی از ویژگی‌های مهم فرازهای رهبری امام خمینی(ره) است. آرامش، عدم ترس و اضطراب در موقعیت‌های مخاطره‌آمیز در عرصه تصمیم‌گیری‌های بزرگ و خطیر، ریشه در اعتقاد «عمل به تکلیف» و «توکل بر خداوند متعال» دارد. چرا که دیدگاه امام(ره) به تهدید و مخاطره ، همان دیدگاه قرآنی یعنی اصل ابتلاء و امتحان الهی است که نوعی فرصت نیز محسوب می‌شود و این فرصت از سوی امام(ره) در راستای عمل به تکلیف الهی ارزیابی می‌شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بی نذیرترین حمله هوایی تاریخ
آشنایی با عملیات اچ ۳
سی و یکم شهریور سال ۱۳۵۹ عراق با یورشی ناجوانمردانه به خاک مقدس ایران، جنگی ناخواسته را که شاید مدت‌ها در فکر آن بود آغاز کرد. جنگ تحمیلی آغاز شده بود و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در یکم مهر سال ۱۳۵۹ و تنها یک روز بعد از شروع جنگ، ضربه‌ای کاری به نیروی هوایی عراق وارد آورد که طی آن ۱۴۰ فروند از شکاری بمب افکن های نیروی هوایی در عملیاتی به نام کمان ۹۹ اکثر پایگاه های هوایی عراق را بجز پایگاه الولید، بمباران کرده بودند.
چند ماهی از جنگ می گذشت. در این هنگام دولت بعثی عراق در باتلاقی گرفتار شده بود که هرگز فکر نمی کرد روزی در آن گرفتار شود. نیروی هوایی ایران که صدام حسین در شامگاه ۳۱ شهریور ۵۹ دم از نابودی کامل آن می‌زد، دست به کارهای بزرگی می زد و با بمباران روزانه مناطق نظامی، خواب را از چشمان بعثیون گرفته بود.
در این شرایط که عراقی‌ها به ضعف نیروی هوایی خود در برابر نیروی هوایی قدرتمند ما رسیده بودند، طبق معمول همیشه دست به دامن همپیمانان خود شدند و آنها نیز با نشان دادن چراغ سبز، خواسته های آنان را برآورده می کردند. یکی از این خواسته ها تقویت نیروی هوایی عراق بود که بر این اساس کشور فرانسه قراردادی با عراق منعقد کرد که بر طبق آن، جنگنده های پیش رفته میراژ را تحویل آنها بدهد.
در این زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیروی های زمینی عراق می‌توانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که همانا اشغال آبادان بود، برسند.
در همین هنگام عراقی ها که هنوز خاطره حمله ۱۴۰ فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات پایگاه های هوایی آنها مورد هدف عقابان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد.لذا تصمیم گرفتند که کلیه هواپیماهای اصلی خود را به نقطه ای منتقل کنند که هیچ اسکادران از جان گذشته ایرانی نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگی ها لازم، در تاریخ ۲۱ دی سال ۱۳۵۹ عراق بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاه های الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اردن انتقال داد.
این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم می شود که به آن “اچ ۳” می گفتند و از پدافند قدرتمندی نیز برخوردار بود. در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود:

    • من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند.

چندی بعد نیروی هوایی ایران از انتقال هواپیماهای عراقی با اطلاع شد و سرتیپ شهید جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی، در ۱۵ بهمن سال ۵۹ در جلسه فرماند‌هان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاه ها را مطرح نمود که برای طرح ریزی این عملیات، بخش ویژه طرح های نیروی هوایی کار روی آن را آغاز کردند و پس از مدتی این کار را غیر ممکن قلمداد کردند. در همین زمان این طرح از سوی نیروی هوایی منتفی اعلام شد ولی طرح هایی نیز مطرح شد:
طرح اول:
۱۶فروند فانتوم به پرواز درآیند ۱۴ فروند اصلی و ۲ فروند رزرو که ۶ تانکر سوخت رسان هم همراه آنان باشد ۳ تانکر در داخل خاک ایران قرار گیرند و ۳ تانکر در منتهی الیه غرب عراق و برای محافظت از هر تانکر ۲ فروند اف ۱۴ نیز به پرواز درآیند که این خود انبوهی از هواپیما را بوجود می آورد.
طرح دوم:
۱۲فروند فانتوم به پرواز درآیند ۱۰ فروند اصلی و ۲ فروند رزرو که چهار تانکر سوخت رسان با همان شرایط با آنها باشد که در این طرح تعداد جنگنده ها و تانکرها کم می شد ولی وضعیت فانتوم ها به دلیل کمبود تانکر سوخت رسان حساس می شد و احتمال اینکه ۲ فروند فانتوم از دست برود فراوان بود.
طرح نهایی:
در همین حین مرحوم سرلشکر خلبان بهرام هوشیار در این خصوص طرحی را آماده و به صورت محرمانه با شهید فکوری مطرح کرد که بر اساس آن ۱۰ فروند فانتوم مسلح ۸ فروند اصلی و ۲ فروند رزرو به پرواز درآیند و برای گمراه کردن دشمن نیز در هنگام ورود فانتوم ها به خاک عراق ۲ فروند اف ۵ به کرکوک حمله کنند.مکان استارت حمله نیز پایگاه دوم شکاری تبریز بود. شهید فکوری بعد از مطالعه این طرح، آن را عملی دانست و موافقت خود را با آن اعلام کرد. ولی این عملیات ۲ بار به دلیل خیانت عوامل نفوذی و همچنین اطلاع عراق، لغو شد.لذا در جلسه ای قرار بر این شد که شهید فکوری شکست این طرح را اعلام کند. جلسه مذکور در نیمه دوم اسفند ماه برگزار شد. جلسه درباره وضعیت جبهه‌های جنگ، استقرار نیروهای ایرانی و عراقی و… بود. پس از پایان جلسه، شهید فکوری سرتیپ (سرهنگ آن زمان) فرج الله براتپور را که از معاونین عملیات یکی از پایگاه های هوایی بود، احضار کرد و اجرای ماموریتی سری، مهم و حیاتی را به ایشان ابلاغ و تاکید کرد که شخصا فرماندهی دسته پروازی را برعهده بگیرد.
طرح عملیات:
لیدر عملیات سرهنگ برات پور
۱۰فروند فانتوم (۸ فروند اصلی و ۲ فروند رزرو) مسلح، در شرایط کامل حفاظتی از پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز درمی‌آیند و به سوی دریاچه ارومیه پرواز می‌کنند. هواپیماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان برخورد می کنند، بعد از سوختگیری، از نوار مرزی ترکیه وارد عراق شده و در آن جا با دو تانکر که از مسیر بین المللی خارج شده اند، برخورد می کنند و بعد از سوخت گیری مجدد به سمت پایگاه های الولید رفته آن جا را بمباران کرده و از همین مسیر باز می‌گردند.این طرح به صورت کاملا سری پی گیری می شد و قرار بر این شد که این عملیات در سحرگاه روز ۱۵ فروردین ماه انجام شود. نکته مهم در این طراحی این عملیات، سبک بودن جنگنده ها و برق آسا بودن حمله بود.
روزموعود:
سرانجام روز موعود فرا رسید. در ساعت یک بامداد روز ۱۵ فروردین ماه سال ۱۳۶۰ خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فرا خوانده شدند و بی درنگ جلسه توجیهی انجام شد و کلیه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای کلیه خلبانان تشریح شد و قرار بر این شد که فانتوم ها به دودسته ۴ فروندی تقسیم شوند.
لیدر یکی از دسته‌ ها سرهنگ براتپور و لیدر دسته دیگر سرتیپ (سرهنگ آن زمان) فرهادپور بودند. در پایان جلسه توجیهی، از سوی لیدر دسته پروازی اعلام شد احتمال شهادت در این عملیات بالاست پس هر کدام از خلبانان به هر دلیلی آمادگی ندارند اعلام کنند تا نفر جایگزین در لیست اصلی قرار گیرد، همه اعلام آمادگی کردند. پس از انجام فریضه نماز و با روشن شدن هوا، عملیات آغاز شد.
سرتیپ خلبان براتپور، درباره روز عملیات می‌گوید: «برنامه اجرای ماموریت طوری طراحی شده بود که حمله در زمان تعویض شیفت نیروهای عراقی انجام شود. با توجه به اینکه نمی‌خواستم کسی از این ماموریت بویی ببرد از مدتها قبل به فکر آماده نگه داشتن تعدادی هواپیما برای انجام این عملیات بودم و حتی مهماتی را که از ماموریتهای قبلی باقی مانده بود دستور دادم انبار کنند و بدین صورت روز عملیات تعداد ۱۰ هواپیمای مجهز به بمب آماده عملیات بود. در آن روز حتی دستور دادم تا تمام ارتباطات مخابراتی پایگاه و منازل سازمانی نیز قطع شود. در این مدت سعی می‌کردم تا همه چیز را عادی جلوه دهم. حتی وقتی خلبان ایرج عصاره که از خلبانان خوب پایگاه بود از من مرخصی خواست با او موافقت کردم.»
شرح عملیات:
این عملیات به قدری دقیق پیش بینی شده بود که از شب قبل هواپیماهای هر گروه پروازی نیز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپیماها از سوی گردان نگهداری، خلبانان یکی پس از دیگری در کابین جای گرفتند و این درحالی بود که خود پرسنل گردان نگهداری هم از جزئیات این عملیات خبر نداشتند.
بدین ترتیب ۱۰ فروند هواپیمای اف ۴ در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند. در طول انجام این عملیات، تنها دوبار سکوت رادیویی شکست. یکی هنگام پرواز که هر هواپیما بعد از بلند شدن از روی باند شماره خود را اعلام می کردند و بار دیگر بعد از پایان عملیات سوختگیری، رمزی را اعلام می‌کردند.
ساعت ۲ بامداد، سرهنگ قیدیان و سرهنگ هشیار با هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ پست فرماندهی پرنده در دمشق تماس گرفتند و با رمز به سرهنگ ایزدستا فرمانده عملیات اعلام کردند که «بار حاضر است.» به این معنی که عملیات از تهران آغاز گردیده است و در ساعتهای بعد روند عملیات را قدم به قدم به اطلاع او می رساندند.
در ساعت ۳ بامداد، خلبانان هواپیمای هرکولس شناسایی الکترونیکی به نام خفاش از پایگاه هوایی مهرآباد برخاستند و خود را به منطقه ایستایی در شمال غرب کشور، در آسمان آذربایجان غربی و کردستان رساندند تا با دریافت و پردازش سیگنالهای راداری و موشکهای زمین به هوای دشمن و همچنین گفت و شنودهای رادیویی عوامل پدافند هوایی ارتش عراق بتوانند حرکتهای آنها را شناسایی کنند و به اطلاع فرمانده عملیات برسانند.
ساعت ۴٫۳۰ بامداد روز پانزدهم فروردین، دو فروند هواپیمای سوخت‌رسان از نوع بوئینگ ۷۰۷ و ۷۴۷ برخاستند و بر فراز ارومیه آماده شدند تا نخستین مرحله سوخت رسانی را به گروه های پروازی الوند و شاهین انجام دهند.
همچنین در همین ساعت خلبانان هواپیماهای جنگنده بمب افکن اف ۵ از پایگاه هوایی تبریز برخاستند و راهی هدف خود در خاک عراق که پالایشگاه و تاسیسات نفتی کرکوک بود گردیدند، تا دشمن در مقام دفاع، توانایی خود را تقسیم کند و بخش عمده آن را به شمال عراق اختصاص دهد.
خلبانان این گروه پروازی به ترتیب گروه الوند سرگرد فرج الله براتپور با ستوان محمد جوانمردی، سرهنگ قاسم پورگلچین با ستوان علی رضا آذر فر، سرگرد ناصر کاظمی با ستوان ابراهیم پوردان، سروان غلام عباس رضایی خسروی با ستوان محمد علی اکبر پور سرابی بودند. گروه شاهین سرگرد محمود اسکندری با ستوان کاوه کوهپایه عراقی، سرگرد محمود خضرایی با ستوان اصغر باقری، سرگرد منوچهر طوسی با سروان حسین نیکوکار، سروان منوچهر روادگر با ستوان احمد سلیمانی.فانتوم‌ها، مسیر خود را به سمت دریاچه ارومیه پیش گرفتند و در حالی که هوا ابری بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان برخورد کردند و اولین مرحله سوختگیری با موفقیت کامل بعد از گذشت ۲۰ دقیقه انجام شد. سپس فانتوم ها به سمت مرز پرواز کردند.
در همین زمان دو فروند اف ۵ از پایگاه هوایی تبریز به سمت پالایشگاه کرکوک به پرواز درآمدند و در یک حمله موفق، این پالایشگاه را بمباران کردند.
در این هنگام فانتوم‌ها در نزدیکی مرز قرار داشتند و در ساعت ۶٫۵۸ صبح با رسیدن به نقطه صفر مرزی، به دو دسته ۴ فروندی تقسیم شدند و ۲ فروند رزرو نیز بازگشتند. (جمعا ۸ فروند، ۶ فانتوم ئی و ۲ فانتوم دی وارد عراق شدند).
در همین زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع می‌دهند که تعدادی هواپیمای ناشناس در نوار مرزی ترکیه مشاهده شده‌اند که او اظهار می‌کند هواپیماها متعلق به ترکیه است.
فانتوم‌ها به صورت فرمیشن ۴ تایی با فاصله ۵۰۰ پا از یکدیگر، در ارتفاع پایین از شهر مرزی زاخو گذشتند و وارد خاک عراق شدند. در این هنگام ارتفاع خود را به پایین‌ترین سطح ممکن رسانده و به مسیر خود روی نوار مرزی ترکیه ادامه دادند.
در منتهی الیه شمال غرب عراق فانتوم ها در فاصله ۹۰ مایلی هدف، با دوفروند تانکر سوخت‌رسان ۷۰۷ که به تعبیری از فرودگاه لارناکا قبرس و به تعبیری از فرودگاهی در ترکیه برخواسته بودند و با خارج شدن از خطوط بین‌المللی، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد می‌کنند و در ارتفاع ۲۰۰۰۰ پایی از آنها سوختگیری می‌کنند و دوباره ارتفاع خود را کم و در حدود ۳۰ متری زمین پرواز می‌کنند و به طرف نخستین نشانه زمینی به پیش می‌روند که در این لحظه به نقل از خود سرتیپ براتپور (لیدر عملیات) دستگاه‌های ناوبری جنگنده‌شان از کار می‌افتد و وقتی موقعیتی که دستگاه‌ها نشان می‌دهند با نقشه مقایسه می‌کند نشان دهنده موقعیت واقعی نبود که ایشان با کابین عقب که افسر کنترل رادار بودند صحبت می‌کند و می‌گوید:

    • سرتیپ براتپور: ظاهرا دستگاه ناوبری من ایراد دارد می‌توانی بگویی که دستگاه شما کجا را نشان می دهد؟
    • خلبان کابین عقب: (با خون سردی می‌گوید) تل‌آویو.
    • سرتیپ براتپور: پس برویم آن جا را بزنیم!
    • خلبان کابین عقب: (با لهجه شیرازی) ها بریم!

به هر صورت پس از گذشتن از آخرین نشانه زمینی، سرتیپ براتپور راه اصلی را پیدا می کند و با علامت او، از هر دسته ۴ فروندی فانتوم ها، یک فروند جدا می شود و گروه سوم را تشکیل می دهد. در همین حین یکی از خلبانان یک موضع پدافندی که در نقشه اولیه پیش بینی نشده بود را می‌بیند و به دلیل این که مبادا در مسیر برگشت مزاحم شود به آن حمله و آن را نابود می‌کند.
هواپیماها به هدف می‌رسند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...