-۷ شناسایی افکار تحریف شده
آیا تاکنون برای شما پیش آمده است که سایه یک شیء مثل یک تکه چوب باریک و بلند یا ریسمانی را روی دیوار به شکل مار ببینید؟ مطمئنا همه ما در طول زندگی بارها تجربیاتی از این دست که گفته می شود« خطای حسی » ، داشتهایم. به این قبیل تجربیات می گویند «تحریف شناختی یا خطای شناختی». این تحریف ها در ارتباطات انسانی مشکلات فراوانی ایجاد میکنند، لذا باید آن ها را شناخت و در جهت تصحیح آن ها گام برداشت. در اینجا به برخی از مهم ترین تحریف های شناختی همراه با مثال اشاره می کنیم؛

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مثال: یکی از همکاران را در محل کار میبینید و سلام می کنید، اما او جواب سلام شما را نمی دهد و بی تفاوت از کنار شما می گذرد. در اینجا: ذهنی که دچار تحریف و خطای شناختی است، امکان دارد به یکی از شیوه های زیر این رفتار را تعبیر و تفسیر نماید:
او چه قدر خودخواه و مغرور شده است . (پیش داوری)
حتما من کاری کرده ام(شخصی سازی)
همیشه دیگران را نادیده می گیرد(تعمیم مبالغه آمیز)
رابطه ام را باید با او قطع کنم(نتیجه گیری و یا تصمیم گیری شتابزده)
همان طور که می بینید، هر کدام از شیوه های مذکور به نوعی منجر به قطع یا مخدوش شدن ارتباط ما با دیگران میشود، در حالی که شاید مسئله اساسی، عدم توان ما در پردازش اطلاعات صحیح و مبتنی بر واقعیت باشد که باعث به وجود آمدن این مسئله شده است.
مهارت مدیریت بر هیجان
هیجان چیست؟
هیجان کلمهای است که در فارسی بیشتر برای احساسات و حالات پرشور و پر انرژی از آن استفاده می کنیم، ولی در روانشناسی برای بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی و علایم جسمانی و روانی همراه آن به کار می رود. برخی هیجانات عبارتند از خشم، ترس، عشق و محبت، تنفر، امید، ناامیدی، نگرانی، احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، تعجب، شرم، پشیمانی، دلسوزی و …
مدیریت هیجانی
مهارت مدیریت هیجان فرد را قادر میسازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده، نحوه تأثیر آن ها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد. امروزه کسانی را که قادر هستند از هیجانات به نفع خود و روابطشان استفاده کنند، دارای کیفیتی میدانند که به آن هوش هیجانی میگویند.
چگونه مهارت مدیریت هیجانات را افزایش دهیم؟
افراد باید درباره احساسات و هیجانات خود اطلاعات کامل پیدا کنند. توصیه می شود در جلسات گروهی درباره انواع هیجانات مثل شادی و غم، عشق و تنفر، ترس و شجاعت و…صحبت های سازنده داشته باشیم.
هیجان های خود را بپذیریم و آن ها را همانند مهمان خود بدانیم، ولی به آن ها گوشزد کنیم که ما میزبان آن ها هستیم و اجازه ندارند هر کاری دوست دارند انجام دهند.
رفتارهای هیجانی مطلوب را در خود تقویت کنیم، مثل همدلی، مثبت نگری و کنترل تنش.
محیط و فضایی سرشار از احساس امنیت خاطر و حمایت فراهم سازیم: برای احساسات ارزش قایل شده و آن ها را مورد شناسایی قرار دهیم.
به جای نامگذاری بر روی افراد با صفات گوناگون ( دست و پا چلفتی، دیوانه، ترسو…) احساسات آنان را نامگذاری کنیم (مثل این که خشمگین هستی، به نظر می رسد کمی احساس ترس میکنی).
برای شناخت دیگران، دستوردادن، تنبیه، قضاوت، سخنرانی، نصیحت و تهدید کارساز نیست، بلکه گوش دادن به آنان می تواند در این راه مؤثر باشد.
آموزش روش های آرمیدگی عضلانی و یا روش تمرکز بر تنفس، در مدیریت هیجانات پرانرژی مثل خشم و تنفر اثربخش میباشد
مهارت ابراز وجود:
یکی از مؤلفه های مهم روابط و مهارت های ارتباطی ابراز وجود می باشد. به طور کلی به نظر می رسد که جامعه ای که افراد آن از مهارت های ارتباطی مطلوب برخوردارند و با داشتن مهارت ابراز وجود می توانند، احساسات واقعی خود را صادقانه و مستقیم ابراز کنند و با توجه نمودن به حقوق دیگران، به دنبال احقاق حق خود باشند؛ در مقابل انواع مشکلات و مسائل زندگی، فشارهای روانی، تهدیدها و حوادث ناگوار مقاوم تر و پایدارتر خواهند بود (نیسی و شهنی ییلاق، ۱۳۸۰ ) این امر بخصوص در شرایطی که جامعه نیز ابراز وجود را در ارتباط با شادکامی، مثبت تلقی کرده و شرایط لازم و کافی را برای بیان آن فراهم آورد، بیشتر قابل انتظار است . برعکس، چنانچه جامعه ابراز وجود را، به گونهای منفی تعبیر و تفسیر کرده و به جای ادراک آن به عنوان یک خصوصیت مثبت و سازنده، آن را نوعی گستاخی یا بی ادبی تلقی نماید، آن گاه انتظار می رود که افراد کمتر تمایل به ابراز وجود داشته باشند و شادکامی خود را از طریق شیوه هایی که جامعه آن را مناسب دانسته است، ابراز دارند.(داینر، سا و ایشی[۸۳]، ۱۹۹۷)
لذا ابراز وجود نیز یک سازه فرهنگی است و بر اساس بافت فرهنگی هر جامعه باید به آن نگریست و آن را مورد توجه قرار داد . با توجه به این موضوع که مهارت ابراز وجود در فرد توانایی لازم را برای رویاروی واقع بینانه با شرایط بیرونی، که می توانند تنش آفرین و فشارزا باشند، ایجاد می کند و از این رهگذر به بهبودی عز ت نفس و خشنودی فرد از زندگی کمک می کند، لازم است که ابراز وجود مورد بررسی قرار گیرد (ییلاق، نیسی و شهنی ، ۱۳۸۰)
ابراز وجود به معنی توانایی ابراز خویشتن به صورت صحیح، صریح و مستقیم و ارج نهادن به احساسات و فکر خود و شناخت نقاط قوت و ضعف خویش است (همان منبع).
ابراز وجود ، رفتاری است که شخص را قادر می سازد به نفع خود عمل کند؛ روی پای خود بایستد؛ احساسات واقعی خود را صادقانه ابراز کند و با توجه نمودن به حقوق دیگران، حق خود را بگیرد (آلبرتی و امونز[۸۴] ۱۹۸۲).
بر اساس نظر یه ابراز وجود؛ مهارت ابراز وجود می تواند توسعه داده شود؛ چنانچه راکوس[۸۵](۲۰۰۴)؛ نقل از هارجی و دیکسون[۸۶](۱۹۹۷) به این نکته اشاره می کند که ابراز وجود یک مهارت آموخته شده است نه یک صفت که یک فرد یا دارای آن است ، یا از آن بهره مند نیست . لذا یک برنامه صحیح آموزشی ابراز وجود برای افزایش دادن باورها و رفتارهای ابرازمندانه افراد طراحی شده، که می تواند دید افراد را نسبت به خودشان تغییر دهد؛ اعتماد به خود را در آنها تقویت کند؛ روابط بین فردی را بهبود بخشد (لین و همکاران[۸۷] ۲۰۰۴)
ارتباطات سازمانی:
” مک گریگور” خاطر نشان میکند که تمام کنشهای متقابل اجتماعی مستلزم ارتباط است و بدون کنش متقابل سازمانی وجود نخواهد داشت. لذا باید بپذیریم که حجم ارتباطات در هر سازمان بزرگ غیر قابل تصور است (استواری، ۱۳۸۸).
بر اساس ساختار سازمان ارتباطات دو دسته اند:
۱- ارتباط بین افراد (ارتباط میان فردی، گروهی و جمعی، ) و بیشتر حالت مستقیم و شخصی دارد.
ارتباطات سازمانی (ارتباطات رسمی و غیر رسمی ) : ارتباط رسمی ارتباطی است که در سازمانهای اداری و آموزشی، جهت ابلاغ مقررات با زیر دستان برقرار میشود . ارتباط غیر رسمی معمولاً صمیمانه تر و عمیق تر از ارتباط رسمی میباشد و بیشتر حالت چهره به چهره دارد.
ارتباطات عمومی به دلایل زیر مهم هستند که:
الف- هر شخصی می تواند به دیگری خدمت نماید و منافع عمومی را تامین نماید.
ب- هر کسی می تواند زنده بماند و خوشیختی خود و جامعه را تامین نماید.
در مورد الف:
شاعر یزرگ ایران، سعدی شیرازی، از حدیث حضرت محمد(ص) در قرن ۱۱نوشت: بنی آدم اعضای یک پیکرند؛ چطور ما میتوانیم اعضاءهم باشیم و به وسیله زبان با هم ارتباط نداشته باشیم؟ جان دون نی میگوید این احساس ۳۵۰ سال قدمت دارد ولی چقدر زیبا و جاویدان است و میافزاید که انسان بدون دیگری هیچ است. خارج مثلا در مدیریت کار کردن با یا از طریق دیگران، چطور با هم کار کنیم و چطوری دیگری را از طریق ارتباطات به کار واداریم؟ باز همان واژه معروف کووی که میگوید:
اهمیت و کیفیت زبان در ارتباط، مهم بودن است نه وزن آن. پس میتوان چنین بیان کرد که ارتباط به تنهایی یک فرایند زبان نیست بلکه یک فرایند کامل و انسانی است.
بنابراین اهمیت اصلی و وقار هر انسان در ارتباطش خلاصه می شود. در جامعه از سه طریق می توانیم اثر بخشی و مفید بودن خود را حفظ کنیم.
الف- گفتار آگاهی بخش
ب- گفتار سرگرم کننده
ج- گفتار ترغیبی و تشویقی
ارتباط رودررو فوائدزیادی دارد.مثلاًصحبت برای حضار به دلائل زیر؛می تواند خیلی مفید و اثر گذارباشد:
– تبادل اطلاعات در صحنه بوده و سریع انجام میگردد.
-شانس بازخوری برای پرسیدن و برای روشن سازی و رفع ابهام وجود دارد.
-ارتباط شفاهی می تواند اطلاعات،اعتقادات،نگرش ها را بوسیله تماس زنده انتقال دهد (امین شایان جهرمی ،۱۳۸۸).
بعد فنی و فرآیندی ارتباطات سازمانی
الف- ارتباط کلامی:
در ارتباط کلامی پیام ها به صورت رمزهای کلامی انتقال می یابند. در ارتباط غیر کلامی پیام ها به صورت علائم یا رمزهای غیر کلامی (حرکات دست، چشم، رنگ، صدا و غیره) انتقال می یابند(امین شایان جهرمی ،۱۳۸۸).
روش های اصلاح ارتباط کلامی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...