۳-۱۰۸-بز فضول
* خلاصهی قصه
خانوادهای بودند که در ده زندگی میکردند. این خانواده به تازگی برای پسرشان زن گرفته بودند. روزی عروس در خانه تنها بود. موقع خوردن غذا ناگهان بادی از او در رفت. بزغالهای گوشهی اتاق بود و داشت سر تکان میداد. عروس از اینکه بزغاله شاهد کارش بوده، ترسید. برای اینکه رازش را فاش نکند، زیورآلات خود را به بزغاله آویزان کرد. عصر که شد پدر و مادرشوهرش هم آمدند و وقتی جریان را فهمیدند، برای اینکه بز راز عروس را به پسر نگوید، هرچه داشتند به بزغاله آویزان کردند. شب که پسر آمد و ماجرا را فهمید، از حماقت آنها ناراحت شد و از خانه بیرون آمد. مرد همانطور رفت تا به دهی رسید که مردم نمیدانستند چه‌طور ظرف بشویند. وقتی او یکی از ظرفها را شست. مردم ده فکر کردند که معجزهگر آمده، مرد در قبال گرفتن پول، شستن ظرف را به آنها یاد داد. مرد از آنجا هم رفت تا به دهی دیگر رسید. در آنجا متوجه شد که عروسی برپاست؛ اما خانواده عروس شیون و عزاداری می‌کردند. وقتی علت ماجرا را پرسید. فهمید که عروس قد بلندی دارد و اتاق کوتاه است، به همین دلیل خانواده‌ی داماد میخواهند پاهای عروس را ببرند. مرد در قبال گرفتن پولی، به عروس یاد داد که خمیده و وارد اتاق شود. مرد با خود فکر کرد که زندگی کردن با اینها هم مشکل است و به راه افتاد. مرد که خیلی غصهدار بود. در دهی، پشت دیوار خانهای نشست. صاحبخانه بیرون آمد و از او پرسید: « از کجا آمدهای؟» مرد که غصهدار و ناراحت بود گفت:«از جهنم»، بعد از آن چندنفر از اهالی ده آمدند و احوال مردههایشان را پرسیدند. مرد هم از آنها پول گرفت تا به بستگان آنها بدهد. مرد با خود فکری کرد و گفت: «وقتی بقیه مردم اینگونهاند، پس خانواده‌ی خودم تقصیری ندارند» و به طرف ده خودش به راه افتاد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
____________
¨ کنشهای اساطیری
_______________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
________________
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه که به طنز و طعنه بلاهت مردم را به نقد کشیده، از لحاظ ساختار و محتوا به قصهی ۶۰ شباهت دارد. (رجوع شود به قصهی ۶۰)
¨ آداب و رسوم
__________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
______________
عناصر روانشناسی
____________
باورهای عامیانه و خرافی
_______________
سایر عناصر
__________
۳-۱۰۹-بز و گوساله و قوچ
* خلاصهی قصه
گوساله، قوچ و بزی از گله دور شده و در میان درختهای بلوط گیر افتاده بودند. گرگها رسیدند. قوچ گفت: «اگر فرار کنیم، گرگها جرات پیدا میکنند و ما را تکه پاره میکنند». بز گفت:«باید کاری کنیم که گرگها فرار کنند». بز تکهای حلبی پیدا کرد و روی شاخهایش گذاشت و قوچ با شاخ به حلبی زد. گرگها ترسیدند و پا به فرار گذاشتند. بز، گوساله و قوچ هم رفتند تا به گله رسیدند.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
______________
¨ کنشهای اساطیری
_____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
__________________
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، به شیوهی تمثیلی اهمیت فکر و اندیشه زندگی کردن با جمع را بیان میکند. در این قصه هم مانند قصهی ۵۳ و ۱۰۶ بز با فکر و اندیشه و البته یاری دیگر حیوانات خود و دیگران را از خطر حتمی نجات میدهد .
¨ آداب و رسوم
_________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_________________
عناصر روانشناسی
_____________
باورهای عامیانه و خرافی
______________
سایر عناصر
_________
۳-۱۱۰-بللئوک، آواانداز، شلنگانداز
* خلاصهی قصه
در روزگار پیشین شاهی بود که پسری داشت. این پسر هر روز به شکار میرفت. روزی مشغول شکار بود که خیمهای را دید. خیمه از آن دختر پادشاه چین و ماچین بود. پسر عاشق او شد و از دختر خواستگاری کرد. دختر پذیرفت. شاهزاده جریان را برای پدرش گفت و شاه، وزیر را برای خواستگاری فرستاد. پدر دختر برای ازدواج با دخترش سه شرط گذاشت. پادشاه به پسرش کمک کرد که سه شرط را انجام دهد. بعد از انجام سه شرط پسر و دختر به یکدیگر رسیدند.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
– آزمون ازدواج
یکی از کهن الگوها در امر ازدواج، آزمودن خواستگار است. گاه که پدر دختر با ازدواج دخترش با فردی خاص مخالف بوده، به عمد شروطی میگذاشته که خواستگار ناکام بماند (رجوع شود به قصهی۲۸). در این قصه هم پادشاه چین و ماچین به طور کلی با ازدواج دخترش مخالف است و با گذاشتن شروط دشوار مانع خواستگاران میشود؛ اما شاهزاده قهرمان در این قصه با کمک افرادی که توانایی های عجیب دارند، موفق میشود همه شروط را انجام دهد.
– پیشگامی دختران در امر ازدواج
این امر در قصههای عامیانه زیاد تکرار شده است (رجوع شود به قصهی ۱۲). در این قصه هم دختر پادشاه چین و ماچین بدون آگاهی و رضایت پدر به خواستگاری شاهزاده قهرمان قصه پاسخ مثبت میدهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...