نگرانی و تشویش

فرد کورو نگران است که مبادا مورد بی توجهی دیگران قرار گیرد . ‌به این سبب نمی ‌داند که کارها را چگونه انجام دهد و از خود می پرسد آیا تأثیر ذهنی خوبی بر دیگران گذاشته است یا خیر ؟ هم چنین ممکن است از این که دیگران نظر مثبتی نسبت به او نداشته باشند ، نگران باشد.

  • داشتن شخصیت انفعالی : چنین فردی تلفیق پذیر است و سخنان دیگران را خیلی زود می پذیرد ، عقاید و نظریات خود را بیشتر اوقات بر اساس عقاید و نظریات دیگران پی ریزی می‌کند و آرای خود را به راحتی تغییر می‌دهد.

تمایل به تنهایی کودک کمرو در کلاس و اماکن عمومی غالباً کنج خلوتی را انتخاب می‌کند و این ویژگی خصوصاًً در دانش آموزان کمرو مشهود است که غالباً در انتهای کلاس می نشینند. (ماهنامه رشد آموزش ابتدایی -۱۳۸۱ – ص۷۵)

انزواجوئی مثبت:

بدین سان که دیدیم گاهی ممکن است انزواجوئی در افراد باشد ولی با هدف مثبت مثلاً سرگرم انحام کاری باشند و در طریق خیر و نفع و مصلحتی گام بردارد . و یا در محیطی به دور از سر و صدا و ناراحتی به کار و تلاش سازنده ای اشتغال ورزد .

طبیعی است اگر کودک یا نوجوانی قصد داشته و بخواهد برای زندگی تحصیلی سرو سامانی را فکر کرده و یا در طریق خیر و سعادتی اقدام کند ناگزیر است از جمع کناره گیری گرفته و در گوشه ای سرگرم گردد . می‌خواهیم بگوئیم هر آنگاه که طفل را بدو راز جمع و در گوشه ای دیدیم چنان تصوری برای ما پدید نیاید .

در عین حال کسانی هم هستند که بیمارند و یا به علل احساس گناه همواره در کار تنبیه ‌‌خویشند و یا خویش را مستحق عذاب می دانند و بدین خاطر سر از عزلت و انزوا در می آورند.

۲-۲-۵-ریشه و علل کمرویی :

اینکه چه علت یا عللی سبب بروز این حالت در افراد است باید گفت انزواجوئی را علت واحد نیست . گاهی دو یا چند عامل دست به دست هم داده و موجبات آن را در فردی فراهم می آورند . ما را در این بحث ادعای آن نیست که همه جوانب و علل را در نظر داریم آنچه بیان می شود شامل بخشی از علل آن هم را رعایت اختصار است .

اما آن علل :

الف – علل شخصی : در این زمینه از مسائل و جوانبی باید بحث کنیم که برخی از آن ها به قرار زیرند :

عامل وراثت : عوامل مربوط به گذشته زندگی و روابط خونی و ارثی خود می‌تواند عملی در این رابطه به حساب آید . ازدواج های هم خونی در این رابطه نقشی مهم دارند .

عامل زیستی : شامل کم کاری برخی از غدد در این زمینه مؤثر است . ویا ممکن است برخی از افراد از لحاظ انرژی و فعالیت روانی و جسمی دچار ضعف و سستی شوند و نتوانند وضع عادی داشته باشند .

عامل عاطفی : شامل حسادت ، ناشی از تولدی جدید و یا حقارت موجب این امر است . در سنین مدرسه به عات فشار و هیجاناتی که ممکن است تحمل کند سبب می شود که کودک افسرده و دلشکسته شود و همه را دشمن و مخالف خود بداند و از آن ها دوری گیرد . بررسی های محققان نشان می‌دهد که اغلب افسردگی و انزوای کودکان با اختلال عاطفی در رابطه است .

– عامل خودخواهی و غرور : که در سایه ی آن طفل نمی تواند شکست را متحمل باشد و یا احساس کند که مورد غفلت والدین است و توان پایداری برای او نیست . او نمی تواند در برابر قید و بند ها انزجار خود را نشان ندهد .

عامل محرومیت و ناکامی : که خود عامل مهم است . حتی افراد بزرگ تر را به انزوا و دوری از اجتماع می کشاند . خواه به خاطر شرم از مردم ، خواه به علت مقصر دانستن آن ها ، از دست دادن عزیزی هم می‌تواند در این رابطه مؤثر باشد .

عامل برتری جوئی : به دین معنی که می‌خواهد بر دیگران پیروز باشد و به خاطر سلطه طلبی خود را به اصطلاح ع.ام دم دست دیگران قرار ندهد و عادت به آن امر خود سبب ناراحتی روانی و یا اختلال رفتار باشد.

عامل مرگ : مرگ مادر برای کودک حادثه ای ناگوار است و در مواردی می توان عامل افسردگی و انزواجوئی شود و ممکن است پدر یا مادر زنده باشند ولی به علت خستگی و فرسودگی به کودک نرسد و متحمل آن نباشد .

عامل ترس : اگر دائمی باشد و مخصوصاً اگر مقصود پنهان کردن آن باشد ممکن است زمینه را برای تمارض و انزواجوئی فراهم کند . گاه ممکن است ترس از تحقیر ، پرسیدن ، استهزا احساس کمتری مزمن باشد.

عامل نقص : برخی از کودکان دچار انزوا می‌شوند بدان خاطر که نقص عضوی دارند ، نمی توانند همگام و همپای دیگران به پیش روند و برای پوشاندن ضعف خود منزوی می‌شوند. زشتی قیافه هم از این عوامل است .

ب ـ عوامل اجتماعی:

عوامل اجتماعی خود از عوامل مهم انزواجوئی است . اگر اجتماع بر ذهن ها فشار وارد نمی کرد و اگر آدمی به صورت های مختلف مورد باز خواست قار نمی گرفت شاید آدمی بدین اندازه دچار انزوا عزلت نبود . ما در این زمینه مواردی را می‌توانیم ذکر کنیم که برخی از آن ها بدین قرارند :

فشار اجتماعی : کودک یا نوجوان منزوی می شود بدان خاطر که فشار وارده بر او بسیار است . امر و نهی ها بسیار و نظم خواهی شدید است و یا اوقات تلخی بسیار و تحقیر و آزار زیاد است . انتظارات بسیار از او دارند .

عدم پذیرش : ممکن است کودک در خانواده به علت جنس یا اشکلاتی پذیرفته نشود ، پدران و مادران عملاً با او رابطه ای نداشته باشند و کودک هم چنان در وضع و شرایط اجتماعی خاص خود می ماند .

ابتلای والدین : پدر و مادر بیمارند و شور و نشاطی در محیط خانه نیست و تبادل اندیشه ای و شعری ، سخنی بین فرزندان و والدین رد و بدل نمی شود . در حقیقت والدین شان آن ها را به خود رها کرده‌اند .

طرد از خانه و مدرسه : این امر برای کودکانی که از حساسیت شدید برخوردارند بیشتر صدمه آفرین هستند.ممکن است طردها نسبتاً معقول باشند ولی برای کودک قابل قبول نیستند . (قائمی، ۱۳۷۴)

عدم احترام گذاشتن به شخصیت کودک به او آسیب رسانده و رشد و پیشرفت او را متوقف می‌سازد . ژان ژاک رسو می‌گوید : کودک دارای شخصیت مستقلی است و نباید به طور آشکار یا جابرانه تحت فرمان قرار گیرد ، پدر و مادر باید با او مانند دوست موافق باشند . (خاکیه ، ۱۳۷۲)

عوارض آن :

انزواجوئی حالتی است که عاقبتش برای فرد و جامعه نامیمون است . شرور و عوارضی که در آن حاصل می شود دستگیر فرد و اجتماع است .

الف – در جنبه فردی : انزواجوئی موجب عوارض زیر است :

    • خستگی و بیخوابی و بی اشتهایی و یبوست ، سردرد و سرگیجه ، از دست دادن وزن

    • حملات اضطراب ، تنگی نفس ، کج خلقی ، ترس بیخودی .

    • مسخ شخصیت و عدم توان دفاع در خود .

    • سقوط رشد به علت محدود کردن عواطف و احساسات و شور و شوق .

    • کندی کار و تلاش اقتصادی و از بین بردن نِیروی سرشار کار و عاطل و باطل ماندن بحدی که انزوا برای شان ترمزی روانی است .

    • بی برنامگی در زندگی تا حدی که مشکلات اساسی خود را نادیده می گیرند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...