ج) اقدامات اصلاحی – پس از مقایسه بین عملکرد و استانداردها ، اغلب به کمک ساز و کار بازخورد ، نقاط انحراف از استانداردها مشخص می شود.لذا پس از تشخیص نقاط انحرافی ، مدیر با اقدام اصلاحی ، شکاف به وجود آمده را کاهش می دهد.این کار تا هنگامی که عملکرد قابل قبولی حاصل نشده است ، ادامه می یابد.
د) شبکه ارتباطیتعامل بین دریافت کننده اطلاعات ، ارزیابی کننده و اصلاح کننده اطلاعات حاصل از عملکرد ، در نظام شبکه ارتباطی امکان پذیر می شود. این شبکه ارتباطی تعیین کننده ساختار نظام اندازه گیری را تحت تأثیر قرار می دهد و به عبارت دیگر ساختار حاکم بر نظام های اندازه گیری ، از شبکه ارتباطات متاثر است.
۲-۱-۱۳ ) فرایند اندازه گیری عملکرد
هر فرآیندی شامل مجموعه ای از فعالیت ها و اقدامات با توالی و ترتیب خاص ، منطقی و هدف دار می باشد. در فرایند اندازه گیری عملکرد نیز هر مدل و الگویی که انتخاب شود ، رعایت نظم و توالی فعالیت های ذیل در آن ضروری می باشد (رحیمی،۱۳۸۵،ص ص۴۲-۴۱) :
تدوین شاخص ها و ابعاد و محور های مربوطه و تعیین واحد سنجش آن ها
تعیین وزن شاخص ها به لحاظ اهمیت آن ها و سقف امتیازات مربوطه
استاندارد گذاری و تعیین وضعیت مطلوب هر شاخص
سنجش و اندازه گیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ارزیابی با استاندارد مطلوب از قبل تعیین شده
استخراج و تحلیل نتایج
۲-۱-۱۳-۱ ) تدوین شاخص – شاخص ها مسیر حرکت شرکت ها را برای رسیدن به اهداف را مشخص می کنند. نگاه اول در تعیین شاخص ها متوجه چشم انداز[۱۷۰] و ماموریت[۱۷۱] و اهداف کلان[۱۷۲] ، راهبردهای بلند مدت[۱۷۳] و کوتاه مدت[۱۷۴] و برنامه های عملیاتی و فعالیت های اصلی شرکت متمرکز می شود. به طور مثال ، اساسنامه و برنامه های عملیاتی و سهم بازار و هر هدفی که مد نظر شرکت می باشد ، ملاک قرار می گیرد. برای شرکت ها و گروه های صنعتی که چندین شرکت اقماری را تحت پوشش دارند می توان شاخص هایی را در ابعاد عمومی مشترک و در ابعاد اختصاصی هر یک از آن ها با توجه به وظایف و فعالیت و فن آوری و محصول و منابع و مسئولیتی که دارند ، تدوین نمود. شاخص های اندازه گیری عملکرد تدوین شده باید ویژگی یک نظام (SMART & D) را داشته باشند. این واژه از حروف اول کلمات زیر تشکیل یافته است (عفتی داریانی ، ۱۳۸۶، ص۱۲) :

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

Specific : به معنای مخصوص ، معین ، مشخص ، واضح ، قابل فهم و چالشی است. یعنی شاخص باید جامع ، مانع ، شفاف و ساده باشد به طوری که برداشت یکسانی از مفاهیم ایجاد نماید.
Measurable : به معنای قابل اندازه گیری بودن است . یعنی سنجش شاخص به سادگی مقدور باشد و علاوه بر کمی ، قابلیت تعریف عملکرد کیفی شاخص در قالب های متغیر کمی را نیز داشته باشد.
Achievable : به معنای قابل دستیابی است.
Realistic : به معناع واقع گرایانه است. یعنی شاخص باید با فعالیت ها ، ماموریت ها و خط مشی و راهبردهای واقعی شرکت و با حوزه های حساس و کلیدی عملکرد شرکت مرتبط باشد.
Time Frame : به معنای چهارچوب و محدوده زمانی است. یعنی شاخص باید دوره ی ارزیابی معین داشته باشد.
Data Base: به معنای بانک اطلاعاتی است. یعنی داده ها واطلاعات لازم مربوط به شاخص باید وجود داشته باشد.
هر شاخص عملکرد از یک عدد دارای واحد اندازه گیری تشکیل شده است. عدد، میزان اهمیت (مقدار) و واحد ، معنای آن عدد را به ما نشان می دهد و همواره به یک هدف متصل اند. شاخص ها می توانند توسط واحدهای یک بُعد ی مثل ساعت ، متر ، نانو، ثانیه، دلار وتعداد گزارشات نشان داده شوند. واحدهای اندازه گیری چند بُعد ی نیز می توانند مورد استفاده قرار گیرند. این ها شاخص هایی هستند که به صورت نسبت دو یا چند واحد پایه بیان می شوند. اکثر شاخص های عملکرد جزء یکی از شش گروه زیر قرار می گیرند (عفتی داریانی،۱۳۸۶، ص۱۳) :
اثربخشی[۱۷۵] : میزان برآورده شدن نیازها توسط فرایند را نشان می دهد.
کارآیی[۱۷۶] : میزان استفاده از منابع توسط هر یک از فرایند ها برای رسیدن به اهداف نهایی را نشان می دهد.
کیفیت[۱۷۷] : درجه تطابق تولیدات و یا خدمات با انتظارات مشتری.
زمان سنج[۱۷۸] : میزان درست انجام شدن و سر وقت بودن هر یک از عملیات را اندازه می گیرد.
بهره وری[۱۷۹] : میزان افزایش ارزش افزوده هر فرایند را نشان می دهد که می تواند بر مبنای تقسیم بندی ارزش نیروی کار و منابع مصرف شده باشد.
امنیت[۱۸۰] : میزان سلامتی سازمان یا شرکت و محیط کاری کارمندان را اندازه گیری می نماید.
همچنین باید در نظر داشت شاخص های عملکرد و اهمیت شان باید در راستای مقوله هایی نظیر ، نیاز مشتریان ، حصول توافق در تصمیم گیری ، قابل فهم بودن ، قابلیت استفاده وسیع ، تفسیر پذیری یکنواخت ، قابلیت انطباق با حسگرها (شاخص های فعلی)، توانمندی در تفسیر نتایج و اقتصادی بودن اجرایی قرار گیرند.
بنا به گفته آرمسترانگ[۱۸۱] شاخص ها و سنجه های اندازه گیری عملکرد می توانند دارای سرفصل های کلی ذیل باشند(آرمسترانگ،۱۳۸۵،ص ص۶۳-۶۲) :
مالی – مانند درآمد ، ارزش صاحبان سهام ، ارزش افزوده ، نرخ های بازده ، هزینه ها.
خروجی- مانند واحدهای تولیدی یا پردازش شده ، ظرفیت پذیرش ، حساب های جدید.
اثرگذاری – دستیابی به یک است
اندارد (کیفیت ، سطح خدمات و غیره).
تغییرات رفتار – در قبال مشتریان داخلی و خارجی مانند تکمیل کار ، پروژه ، سطح استقبال از خدمات ، نو آوری.
واکنش : مانند قضاوت دیگران ، همکاران ، مشتریان داخلی یا خارجی.
زمان – مانند سرعت پاسخگویی یا گردش کار ، دستاوردها در مقایسه با جدول زمان بندی ، میزان کار عقب افتاده ، زمان بازاریابی ، زمان های تحویل.
۲-۱-۱۳-۲ ) تعیین وزن شاخص ها و اهمیت آن ها – تعیین اهمیت هر کدام از ابعاد و محور شاخص ها سبب مشخص شدن شاخص هایی دارای بیشترین و کمترین اهمیت می گردد.برای تعیین ضرایب و اوزان شاخص ها روش هایی از جمله روش لیکرت[۱۸۲] ، روش گروه غیر واقعی[۱۸۳] ، روش بوردا[۱۸۴] ، روش انتخاب نظریات کارشناسان[۱۸۵] و روش تحلیل سلسله مراتبی[۱۸۶] را می توان نام برد (رحیمی،۱۳۸۵، ص۴۳).
۲-۱-۱۳-۳ ) استاندارد گذاری و تعیین وضعیت عملکرد مطلوب شاخص ها – تعیین معیار عملکرد و مقدار تحقق شاخص به صورت کمی یا کیفی و نرخ رشد عملکرد در سال های گذشته به صورت میانگین متحرک برای دو یا چند دوره گذشته با در نظر گرفتن اهداف خاص تعیین شده برای آن دوره و پدیده های موثر در نحوه ی تحقق آن شاخص ، استخراج و معین می گردد. در تعیین وضعیت مطلوب عملکرد ، شاخص باید واقع گرایانه و غیر بلند پروازانه عمل کرده و توافق واحدهایی که وظیفه انجام و عمل به آن شاخص را بر عهده دارند جلب نمود.
۲-۱-۱۳-۴ ) سنجش و اندازه گیری نتایج – برای هر شاخص، عملکرد واقعی را با بهره گرفتن از مجموعه واقعیت های موجود، مشخص و با استاندارد عملکرد مطلوب مقایسه کرده و نسبت به وضعیت تحقق اهداف آن شاخص ، بررسی های لازم انجام می گردد.
۲-۲-۱۲-۵ ) استخراج نتایج – در نهایت تحلیل های لازم انجام شده و در صورت لزوم ، اقدامات اصلاحی جهت بهبود عملکرد در آن شاخص را معین می نمایند. یک نکته این که در نتایج عملکرد معمولاً رویکرد و دیدگاه حاکم در اندازه گیری عملکرد مورد توجه خاص قرار می گیرد به طور مثال اگر اندازه گیری عملکرد یک فرایند مورد توجه باشد، نتایج این ارزیابی منتهی به تعیین وضعیت مطلوب یا نامطلوب بودن عملکرد آن فرایند می گردد. اگر فرایند موجب افزایش ارزش افزوده برای شرکت شود ، عملکرد مطلوب در غیر این صورت علت منفی بودن عملکرد فرایند را باید بررسی نمود (رحیمی،۱۳۸۵، ص۴۳).
۲-۱-۱۴) معیارهای اندازه گیری عملکرد
مدیریت یک شرکت بدون اندازه گیری عملکرد مثل هدایت یک کشتی بدون ابزار ناوبری است. وظیفه کنترل در بین وظایف پنج گانه مدیران بیش از هر چیز نیازمند وجود سازوکاری برای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد است. ارزیابی کلی عملکرد یک شرکت نه تنها نیاز به بررسی کارآیی فعالیت ها و فرآیندهای آن دارد بلکه مستلزم کنترل اثربخشی شرکت در رسیدن به اهداف بلند مدت و استراتژی های آن نیز می باشد برای ایجاد یک نظام اندازگیری عملکرد باید معیارهایی انتخاب شوند که به بهترین نحو بازتاب استراتژی های شرکت باشد. این معیارها می توانند عوامل کلیدی موفقیت حال یا آینده شرکت باشند که خود در برگفته از استراتژی های شرکت مربوطه می باشند. به طور نمونه می توان با اندازه گیری این معیارها و ارزیابی آن ها با مقادیر هدف و طراحی یک نظام پاداش بر مبنای آن می توان کارکنان را تشویق به پیاده سازی استراتژی در سطح شرکت نمود (نجمی و همکاران،۱۳۸۷، ص۱).
اندازه گیری عملکرد شرکت ها می تواند با معیارهای مختلفی صورت گیرد که یکی از آن ها استفاده از نظام مالی شرکت ها است. ضرورت تفسیر صورت های مالی به نحوی که نیاز استفاده کنندگان مختلف از آن ها را برآورده سازد به پیدایش و توسعه روش ها و فنونی انجامیده که روابط بین ارقام مندرج در صورت های مالی را تعیین و امکان مقایسه ، تعبیر و توجیه آن ها را فراهم کرده است. بنابراین در تجزیه و تحلیل مالی ، نتایج کوشش ها و تجارب گذشته که در صورت های مالی منعکس است ، مبنای بررسی وقایع و راهنمای اخذ تصمیم مدیران عالی نسبت به آینده شرکت قرار می گیرد. ارزیابی های مالی با بیان موقعیت کنونی شرکت در بین شرکت ها و در دنیای رقابتی ، شرکت ها را برای دستیابی به سطحی بالاتر از عملکرد ترغیب می کند و وسایل لازم برای دسترسی به اطلاعات مشابه در کل صنعت را فراهم می آورد. انتخاب یک شاخص اندازه گیری عملکرد مناسب و رسیدن به اهداف شرکت با بهره گرفتن از این شاخص موضوع بسیار اساسی در اندازه گیری عملکرد است. در عمل می توان گفت که معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل کمی بودن ،‌عینی بودن و قابل لمس بودن نسبت به برخی از معیارهای غیر مالی ارجحیت دارند از جمله معیارهای مالی اندازه گیری عملکرد عبارتند از (رهنمای رودپشتی،۱۳۸۶، ص۱۶۲) :
نرخ بازده سرمایه گذاری[۱۸۷]: یک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه گذاری حاصل می شود و شامل همه عناصر سرمایه گذاری نظیر درآمد ، هزینه و سرمایه گذاری می باشد.
سود باقی مانده[۱۸۸] : عبارتند از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یعنی :
(سرمایه گذاری X نرخ بازده مورد انتظار) – سود عملیاتی = سود باقی مانده
نرخ بازده فروش[۱۸۹]: به نسبت سود عملیاتی به درآمد ، بازده فروش می گویند. ROS یکی از اجزای ROI در تحلیل گری مالی به شیوه دوپونت[۱۹۰] است.
ارزش افزوده اقتصادی[۱۹۱] : نوعی خاص از محاسبه سود باقی مانده است که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است.ارزش
افزوده اقتصادی برابر است با سود عملیاتی پس از کسر مالیات ، منهای میانگبن وزنی هزینه سرمایه ضربدر کل دارایی ها منهای بدهی های جاری.
در استفاده از نسبت های مالی مسائل و مشکلات مهمی نیز وجود دارد که تحلیل گیر مالی می بایست نسبت به این مسائل شناخت کافی داشته باشد. از جمله این محدودیت ها عبارتند از (اسماعیل پور،۱۳۷۶، ص۳۶) :
اطلاعات صورت های مالی
مشکلات ناشی از داده های تاریخی
مشکلات ناشی از تعاریف مختلف از متغیرها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...