کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



ستون نشانه در زمان مرور یادداشت ها و ترجیحاً بلا فاصله بعد از پایان درس وقطعاً قبل از سخنرانی بعدی نوشته می شود. در این ستون باید سوال هایی را طراحی کرد که یادداشت ها می توانند به آن ها جواب دهند. این سوال ها همان “نشانه ها” هستند و باید در ستون نشانه نوشته شوند. با نوشتن سوال، دانشجو مجبورمی شود در مورد موضوعات درس فکرکرده و روابط بین آن ها را آشکارنموده وبین موضوعات مطرح شده پیوستگی ایجاد نماید، که این امر خود باعث تقویت حافظه شده و همچنین دانشجو را وادار می کند برای پیش بینی سؤالات وعناوین امتحان تلاش کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب- منطقه خلاصه ۲ :
منطقه زیر لبه افقی در نزدیکی پایین صفحه به طول ۵ سانتیمتر از پایین صفحه باید برای خلاصه ای از یادداشت ها در نظر گرفته شود. این خلاصه اکثراً کوتاه است، فقط شامل چند جمله،صفحه خلاصه بررسی مختصری از موضوعات مهم را فراهم می کند. مهمتراز همه، درهنگام نوشتن خلاصه، دانشجو مجبور می شود همه موضوعات و مطالب را با هم، دریک مفهوم کلی وبه طور مناسب قرادهد. خلاصه باید با بهره گرفتن از کلمات خود فرد نوشته شود.
ج) منطقه یادداشت برداری ۳ :
فضا ی سمت چپ از لبه عمودی به عرض ۵/۸ اینچ ( ۱۵ سانتیمتر) منطقه ای است که دانشجو یادداشت های خود را در طول سخنرانی در آنجا ثبت میکند. پیشنهاد می شود دانشجو قالبی را برای نوشتن انتخاب کند که با آن راحتر است. هیچ قانون سخت و سریعی برای این جنبه از سیستم کرنل
وجود ندارد. با این حال، دانشجو نباید کلمه به کلمه صحبت استاد را نسخه برداری کند (پاک،۲۰۰۱ ، نقل از ویلیامز و استوال۴،۲۰۰۷).
__________________________
۱- Recall (cue) Column
۲-Summaries
۳-Note-Taking Area
۴-Williams & Stoall
۳- روش رئوس مطالب۱( طرح کلی) :
روش یادداشت برداری رئوس مطالب( طرح کلی) از سمت راست کاغذ شروع می شود. نکات مهم در لبه سمت راست کاغذ قرارمی گیرد. نکات کم اهمیت تر که معمولاً ایده هایی هستند که نکات اصلی راپشتیبانی میکنند، با فاصله درسمت چپ نوشته میشوند. هر مجموعه ای از نکات کم اهمیت تر با فاصله بیشتری درسمت چپ قرار میگیرند. به دلیل فاصله بین نکات جزئی و نکات اصلی به آسانی در یک نگاه سطح اهمیت موضوعات مختلف مشخص میشود(پیوست شماره ۴).
شکل استاندارد رئوس مطالب :
۱- تو رفتگی و ردیف کردن عناوین برای نمایش هر سطح از اطلاعات .
۲- نمایش حد اقل دوموضوع فرعی زیر هر گروه اصلی.
۳- استفاده از اعداد فارسی برای مباحث اصلی.
۴- استفاده ازحروف الفبا برای مشخص کردن جزئیات.
۵- استفاده از کلمات کلیدی و عبارات کوتاه در سراسر متن.
چگونگی مطالعه رئوس مطالب :
۱- مطالعه یک خط یا یک عنوان در یک زمان و پشت سرهم .
۲- بررسی صحت مطالب وتکمیل آن ها .
۳ – اضافه کردن کلمات کلیدی در سمت چپ خطوط یا عناوین.
۴- دوباره خوانی مطالب یادداشت شده.
۵- استفاده از یک طرح کلی برای نوشتن خلا صه .
همانطور که از نام آن پیداست ، روش خلاصه رئوس مطالب مباحث اصلی ومباحث فرعی وجزئیات را تفکیک میکند(استوارت۲،۲۰۰۷).
۴- روش تقسیم صفحه۳ :
سخنرانی ها ی کلاسی و کتاب درسی منابع اولیه از محتوای دروس هستند و برای یادگیری به هر دو
آنها نیاز است، پس باید آنان را با روش تقسیم صفحه ترکیب کرد(پیوست شماره ۵).
______________________
۱- Outline System
۲- Stewart
۳- Split Page
طراحی صفحه :
صفحه یادداشت از طول نصف گردیده سپس یک خط وسط صفحه کشیده و یادداشت های کلاسی در یک طرف از صفحه و رئوس مطالب متن درس در طرف دیگر قرار داده می شود. دراین صورت هنگام مطالعه هر دومنبع در دسترس خواهد بود. یادداشت های کلاسی و متن درس با هم یکپارچه شده اند. برخی از دانشجویان اضافه کردن ستون سوم برای سوالاتی که نیازاست از استاد بپرسند را پیشنهاد میدهند(رینولدز۱،۲۰۰۸) .
۵- سیستم یکپارچه یادداشت برداری پالماتیر۲:
سیستم یکپارچه یادداشت برداری پالماتیر( PUNS) دانشجویان را بلافاصله بعد ازکلاس وادار به بررسی یادداشت ها ی خود و تکمیل آن ها با اطلاعات کتاب درسی مینماید. دراین روش از دانشجویان خواسته می شود به ترتیب مراحل زیر را انجام دهند:
الف- ثبت یادداشت ها :
۱- جدا کردن حاشیه ای سه اینچی(۵/ ۷ سانتیمتری) در سمت راست برگه و ثبت یادداشت ها درسمت چپ کاغذ.
۲- استفاده از رئوس مطالب برای جدا کردن موضوعات اصلی از فرعی .
۳- اختصاص فضایی در لابه لای یادداشت هابرای افزودن اطلاعاتی که زمان یادداشت برداری در کلاس ممکن است فراموش شوند.
ب- سازماندهی۳ :
بلافاصله پس از کلاس ، دو بخش به یادداشت ها اضافه می شود:
۱- برچسب ها۴ : در داخل حاشیه سمت راست برگه(۵/ ۷ سانتیمتر) قرار داده می شوند. این برچسب ها باید به طور خلاصه اطلاعات ثبت شده در یادداشت ها را توضیح دهند.
برای آزمون های عینی، برچسب می تواند به طور تصادفی به صورت فرمت سؤالات چند گزینه ای، درست نادرست وآزمون های انطباقی۵باشد. برای آزمون های تشریحی اطلاعات به واحدهای منطقی
۲- وارد کردن اطلاعات مهم: این اطلاعات به طور مستقیم به متن یادداشت های ثبت شده (سمت
_____________________________________

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[جمعه 1401-04-17] [ 10:30:00 ب.ظ ]




ب- امکانات سطوح تصمیم‌گیری و سلسله مراتب طرح‌های توسعه شهری
از دیدگاه برنامه‌ریزی راهبردی، نمی‌توان تمام حیات شهر را در چارچوب یک طرح واحد تحت نظارت و هدایت درآورد. از این نظر برنامه‌ریزی برای توسعه و عمران هر شهر، به سطوح مختلف تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، از یک طرف، وتهیه و اجرای انواع طرح‌ها و پروژه‌های توسعه و عمران در مقیاس‌ها و موضوعات مختلف، از طرف دیگر، نیاز دارد. در نظام جاری طرح‌های توسعه شهری و منطقه‌ای کشور، انواع مختلفی از طرح‌های منطقه‌ای، ناحیه، جامع شهر، هادی، شهرهای جدید و غیره وجود دارد که با نیات مختلف و در زمان‌های مختلف شکل گرفته و به همین دلیل از هماهنگی و انسجام کافی برخوردار نیستند. با وجود این از طریق بازنگری در محتوا و شکل این طرح‌ها می‌توان، آنها را بر اساس نگرش راهبردی تحت یک سلسله مراتب معین تحت انتظام و هماهنگی درآورد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۱۷)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در حال حاضر با توجه به تعاریف و شرایط قانونی موجود در کشور، می‌توان مجموعه طرح‌های توسعه و عمران شهری را، با توجه به اصول و معیارهای برنامه‌ریزی راهبردی، به دو نوع اصلی تقسیم کرد:
طرح‌های جامع (ساختاری-راهبردی)
طرح‌های تفصیلی (تفصیلی پایه- موضوعی- موضعی)
این رویکرد کمک می‌کند که وظایف طرح‌های جامع و تفصیلی به صورتی هماهنگ و انعطاف‌پذیر تعریف گردد و مشکلات ناشی از تداخل و خلأ میان این دو به حداقل کاهش یابد. در حال حاضر طرح‌های جامع بیش از حد وارد جرئیات می‌شوند و طرح‌های تفصیلی فاقد ویژگی‌های اجرایی کافی هستند. بنابراین در تدوین شرح خدمات طرح‌های توسعه شهری می‌بایست برای هر کدام از انواع طرح‌های شهری، شرح خدمات جداگانه ولی هماهنگ و مرتبط با طرح‌های دیگر تهیه شود. این امر، از یک سو، به حفظ انسجام منطقی و پیوستگی میان طرح‌های مختلف، و از سوی دیگر، به حفظ پویایی و انطباق‌پذیری طرح‌ها و برنامه‌های مختلف کمک می‌کند. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۱۷)
پ- امکانات اجرایی و تحقق‌پذیری طرح‌های توسعه شهری
اصولاً قوانین و تشکیلات شهرسازی کشور به تدریج و تحت شرایط مختلف شکل گرفته و فاقد یک نظام هماهنگ و جامع است. از جمله مسئولیت تهیه و اجرای انواع طرح‌های توسعه و عمران شهری (جامع- تفصیلی- هادی- شهرهای جدید و …) به عهده نهادهای مختلف واگذار شده است. با وجود این در قوانین و مقررات موجود در کشور برخی راهکارهای مفید در جهت اجرایی کردن طرح‌های توسعه شهری و تحقق‌پذیری آنها پیش‌بینی شده است که در عمل بنا به علل مختلف کمتر مورد توجه قرار گرفته و در مواردی به دست فراموشی سپرده شده است. در صورتی که از طریق بازنگری در این مقررات و تکمیل آنها به صورت «قانون جامع شهرسازی کشور» می‌توان بسیاری از مسائل و مشکلات موجود بر سر راه اجرای طرح‌های شهری را از میان برداشت. از جمله می‌توان به مقررات مربوط به سلسله مراتب اختیارات شورای عالی شهرسازی و معماری، شورای برنامه‌ریزی استان، اختیارات شهرداری‌ها و شوراهای اسلامی شهر، مصوبات قانونی برنامه سوم در زمینه عمران شهری، و مقررات مربوط به استفاده از اضافه ارزش زمین در جهت توسعه و عمران شهر (مصوبه ۱۳۶۶) اشاره کرد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۱۸)
ت- امکانات تلفیق برنامه‌ریزی شهری با طراحی شهری
یکی از نقایص و کمبودهای اساسی الگوی طرح‌های جامع-تفصیلی، جدایی و شکاف عمیق میان دو محور اصلی شهرسازی یعنی برنامه‌ریزی شهری و طراحی شهری است. در الگوی برنامه‌ریزی ساختاری-راهبردی، به دنبال نفی برنامه‌ریزی صرفاً کالبدی و قبول تنوع در انواع طرح‌های تفصیلی (پایه- موضوعی و موضعی) این امکان پدید آمده که مباحث و مسائل مربوط به کیفیت محیط، ارزش‌های فرهنگی و معیارهای زیباشناختی بیش از پیش در دستور کار طرح‌های توسعه شهری قرار گیرد و نقش بیشتری به عهده دانش طراحی شهری واگذار گردد. در واقع در چارچوب طرح‌های تفصیلی موضوعی و موضعی می‌توان به آسانی به طراحی فضاهای باز و سبز، طراحی فضاهای پیاده و دوچرخه، طراحی فضاهای گردشگری و تفریح، طراحی محوطه‌ها و فضاهای جمعی اقدام کرد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۱۸)
موانع و مشکلات استفاده از الگوی طرح‌های ساختاری-راهبردی در ایران
پیدایش و رواج الگوی برنامه‌ریزی ساختاری-راهبردی در کشورهای پیشرفته جهان محصول تجارب طولانی و تحولات مستمر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و فنی در این کشورها است. در واقع امکانات این گونه برنامه‌ریزی مبتنی بر وجود زیرساخت‌ها و پیش‌شرط‌هایی است که به مرور زمان در این کشورها شکل گرفته و به صورتی درون‌زا خصلت کاربردی پیدا کرده است. مجموعه این زیرساخت‌ها و پیش‌شرط‌ها را می‌توان به چند گروه مختلف تقسیم کرد:
الف- زیرساخت‌های اقتصادی- اجتماعی (ثبات نظام سیاسی، تعادل اقتصادی، رشد متوازن جمعیت، تعادل شهرنشینی و روستانشینی …)
ب- زیرساخت‌های حقوقی، اداری و مالی (قوانین جامع شهرسازی، مقررات زمین، سلسله مراتب حکومت‌های ملی و محلی، منابع مالی و سازمانی …)
پ- زیرساخت‌های علمی و فنی (رشد دانش‌های برنامه‌ریزی و طراحی شهری، روش‌ها و تجهیزات تولید و پردازش اطلاعات …)
ت- زیرساخت‌های مشارکت و اجرا (آگاهی عمومی، تشکل‌های حرفه‌ای، تشکل‌های اجتماعی، نهادهای اجرایی …)(مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۱۹)
در واقع در کشورهای پیشرفته دو روند «برنامه‌ریزی» و «برنامه‌پذیری» به نحوی مرتبط و هماهنگ رشد کرده است. در این کشورها به دلیل شکل‌گیری زیرساخت‌های لازم در جریان یک زمان طولانی، در حال حاضر فعالیت برنامه‌ریزی صورتی نهادینه پیدا کرده و نقش نهادهای برنامه‌ریزی و طراحی شهری بیشتر معطوف به ایجاد هماهنگی، بهبود کیفیت و اصلاح روش‌ها و رویه هاست. اما در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران هنوز بسیاری از این پیش شرط‌ها تحقق پیدا نکرده است. به همین دلیل برنامه‌ریزی در این کشورها با انبوهی از مسائل حل نشده پیشین و انبوهی از تغییرات و پدیده‌های ناشناخته و پیش‌بینی ناپذیر روبروست که فعالیت شهرسازی را به حرفه‌ای پرمشغله، پرمخاطره، نامعین، و دنباله رو تحولات روزمره سیاسی و اقتصادی تبدیل می‌کند. از این نظر اگر چه استفاده از الگوی برنامه‌ریزی ساختاری-راهبردی در کشور‌های پیشرفته امری طبیعی و آسان تلقی می‌شود ولی در کشور‌های جهان سوم و از جمله ایران، با موانع عدیده‌ای روبروست که به اقدامات درازمدت و تلاش‌‌های همه جانبه نیاز دارد. در این کشورها، معمولاً طرح‌‌های توسعه و عمران شهری به جای پرداختن به اعتلای کیفیت محیط شهری و بهبود مدیریت و مشارکت ناگزیرند به ایجاد زیرساخت‌ها و تأمین خدمات اولیه لازم و پاسخگویی به نیاز‌های مبرم روزمره شهروندان بپردازند. بدیهی است که این وضعیت معمولاً به برنامه‌گریزی و دنباله‌روی از روند‌های جاری منجر می‌شود و میان اهداف واقعی برنامه‌ریزی و اقدامات انجام شده فاصله و شکاف ایجاد می‌کند. با توجه به این مقدمه، می‌توان مهمترین موانع و تنگنا‌های موجود در راه کاربرد الگوی طرح‌های ساختاری-راهبردی در کشور را به صورت زیر معرفی و خلاصه کرد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۱۹)
الف- ناپایداری زیرساخت‌های اقتصادی- اجتماعی شهرسازی:
در طول نیم قرن اخیر، تمام ساختار‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، تحت تأثیر مجموعه‌ای از عوامل درون‌زا و برون‌زا، به شدت در معرض تغییرات سریع قرار گرفته است. در حال حاضر دگرگونی وسیعی در کل ساختار جمعیت کشور همراه با تحرک وسیع اجتماعی و فضایی مشاهده می‌شود که سراسر کشور و تمام کانون‌های فعالیتی و سکونتی آن را دچار توسعه، بازسازی و نوسازی کرده است. این وضعیت ناپایدار و در حال گذرا با چنان تغییرات سریع و پیش‌بینی‌ناپذیری در عرصه حرکات جمعیت، شیوه سکونت و فعالیت، و تغییر مقررات و تشکیلات مدیریتی همراه است که هرگونه آینده‌نگری، برنامه‌ریزی، هدایت و نظارت در امر توسعه و عمران شهری را با انبوهی از مجهولات، تعارضات، احتمالات و اتفاقات ناسازگار مواجه می‌سازد. از جمله می‌توان به رشد و جابجایی سریع جمعیت، کمبود و گرانی زمین و مسکن، رشد حاشیه‌نشینی، آلودگی محیط زیست، رشد سریع نیاز‌های خدماتی و رفاهی اشاره کرد که در حال حاضر امکانات کافی (قانونی، مالی، فرهنگی و اجرایی) برای ساماندهی و پاسخگویی به آنها وجود ندارد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۲۰)
ب- ناهماهنگی در نظام برنامه‌ریزی و مدیریت توسعه و عمران:
در طول پنجاه سال گذشته به تدریج انبوهی از قوانین و مقررات و مجموعه‌ای از سازمان‌ها و نهاد‌های مرتبط با توسعه و عمران شهری در ایران شکل گرفته است که هر کدام به نحوی در سرنوشت تحولات شهرسازی و مدیریت شهری کشور دخالت دارند. از جمله می‌توان به قانون شهرداری‌ها (۱۳۳۴)، قانون تأسیس وزارت مسکن و شهرسازی (۱۳۵۳)، قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست (۱۳۵۳)، قانون تأسیس شرکت شهرک‌های صنعتی (۱۳۶۴)، قانون اراضی شهری (۱۳۶۶)، قانون تهیه طرح آمایش سرزمین (۱۳۷۱)، آیین‌نامه ایجاد شهر‌های جدید (۱۳۷۱)، قانون سازمان ملی زمین و مسکن (۱۳۷۲)، آیین‌نامه نحوه بررسی و تصویب طرح‌های توسعه و عمران (۱۳۷۸)، و قانون برنامه سوم (۱۳۷۹) اشاره کرد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۲۱)
به طوری که کم و کیف این قوانین و تشکیلات ناظر بر آنها نشان می‌دهد، وظایف مربوط به توسعه و عمران شهری و منطقه‌ای، در اختیار نهادها و سازمان‌های مختلفی قرار دارد که اغلب تابع وظایف بخشی هستند و هماهنگی لازم میان آنها وجود ندارد و بسیاری موارد با تعارض و اختلاف روبرو می‌شوند. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۲۱)
پ- مشکلات حقوق مالکیت و مقررات کاربردی زمین:
نارسایی، کمبود و ناهماهنگی در قوانین و مقررات مربوط به حقوق مالکیت و نحوه نظارت بر اراضی شهری، به ویژه وجود اشکال مختلف مالکیت و انواع متولیان مختلف، یکی از عوامل اساسی در ناکامی طرح‌های جامع- تفصیلی و عدم تحقق کاربری و سرانه‌های پیشنهادی آنها محسوب می‌شود. در طرح‌های توسعه شهری ایران، به تبع پیروی از الگوی منسوخ برنامه‌ریزی جامع، محتوای برنامه کاربری زمین، معمولاً به تهیه «نقشه کاربری زمین»، «جدول سرانه‌های کاربری» و «ضوابط منطقه‌بندی» محدوده شده و کمتر به ابعاد اقتصادی، محیطی، حقوقی و اجتماعی استفاده از زمین و فضا توجه میشود. در حالی که تحقق توسعه پایدار شهری در درجه اول به وجود قوانین محکم در زمینه استفاده بهینه از اراضی شهری در جهت منافع عمومی و نظارت بر اقتصاد زمین و ساختمان نیاز دارد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۲۱)
ت- ضعف بنیادهای مدیریت شهری و برنامه ریزی محلی
یکی از اصول طرحهای ساختاری-راهبردی، افزایش اختیارات برنامه ریزی محلی و پاسخگویی به نیازها و ارزشهای بومی است. در حال حاضر، اگرچه نقش شهرداریها و شوراهای اسلامی شهر، به عنوان ارکان اصلی مدیریت شهری، در عرصه توسعه و عمران محلی فعالتر شده است، ولی به دلیل فقدان تجربه کافی و وجود سوابق ریشهدار مدیریت متمرکز دولتی، هنوز جایگاه مدیریت شهری در برنامه ریزی محلی به صورتی نهادمند و قانون‌مند در نیامده است. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۲۲)
ث- ضعف بنیادهای مشارکت در توسعه و عمران شهری
برنامه ریزی راهبردی اصولاً بر فرایند مشارکت میان تمام عوامل موثر در حیات شهر (بخش دولتی، بخش عمومی، بخش خصوصی، تشکلهای حرفهای و تشکلهای مردمی) استوار است. در شرایط کنونی ایران انگیزهها و اقدامات مربوط به مشارکتجویی و مشارکتپذیری پدیدهای نو محسوب میشود که هنوز از مقررات، تشکیلات و فرهنگ لازم بیبهره است. در روال کنونی نقش بخش خصوصی و نحوه مشارکت آن در طرحهای توسعه و عمران شهری به درستی تعریف و مشخص نشده است و به همین دلیل در اغلب موارد اقدامات آن در تعارض با اقدامات بخش عمومی قرار میگیرد. همچنین تشکلهای حرفهای مثل انجمن مهندسان مشاور معمار و شهرساز فقط موظف به تهیه طرحها در چارچوب قراردادهای همسان هستند و نقش چندان مؤثری در تصمیمسازی، مدیریت اجرایی، پیگیری و نظارت بر عهده ندارند. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۲۲)
تشکلهای عمومی و سازمانهای غیر دولتی، نیز، هنوز دوران جنینی خود را میگذرانند و در حال حاضر نمی‌توانند نقشی فعال در فرایند توسعه و عمران شهری ایفا کنند. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۲۲)
۲-۴-۲-۲ رویکردهای جدید
شوراهای شهری
در شرایط کنونی ایران، یکی از معضلات بنیادی نظام مدیریت شهری در این است که اصول و روش های رایج و رسمی آن به هیچ وجه با اصول توسعه پایدار، و ارزشها و حقوق مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد حقوق شهروندان، عدالت اجتماعی، و حقوق اقلیتهای قومی و غیره انطباق ندارند. نظام برنامه ریزی و مدیریت موجود اصولاً بر پایه مشروعیت و اقتدار دولت مرکزی استوار بوده و در نتیجه در پاسخگویی به نیازهای بومی و محلی ناتوان است. در سالهای اخیر با تأسیس شوراهای اسلامی شهر، مباحث و تحولات جدیدی در عرصه مدیریت شهری در ایران مطرح شده است، که اگر به درستی هدایت گردد میتواند به نوبه خود به بهبود نظام تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری کمک کند. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۳۹)
شروع فعالیت شوراهای اسلامی شهر در کشور، اگرچه گامی بسیار مهم در جهت اصلاح نظام مدیریت شهری محسوب می‌شود، ولی بنا به علل مختلف هنوز جایگاه و نقش آنها در زمینه برنامه‌ریزی و مدیریت توسعه و عمران شهری به درستی روشن نیست. قانون شوراهای اسلامی شهر مصوب سال ۱۳۷۵ در حوزه شهرها دو نوع وظیفه قانون‌گذاری و نظارتی برای شوراها قائل است که انتخاب شهردار، تصویب بودجه شهرداری، تعیین نرخ خدمات و عوارض شهری و نظارت بر امور مالی و اجرایی شهرداری‌ها را شامل می‌شود. اما نحوه رابطه شوراها با وزارتخانه‌ها و نهادهایی که در توسعه و عمران شهر دخالت دارند، به درستی تعریف و مشخص نشده است. علاوه بر این، به دلیل نوپا بودن فعالیت شورایی هنوز بسیاری از شهروندان و حتی مسئولان مدیریت شهری آگاهی کافی از نقش شوراها و وظایف آنها ندارند. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۴۲)
در حال حاضر مدیریت شهری (شوراها و شهرداری ها) از اختیارات محدودی در زمینه تصمیم‌گیری و مداخله در امور توسعه و عمران شهری برخوردار است. به طوری که بخش عمده‌ای از برنامه‌ریزی برای توسعه و عمران شهرها توسط وزارت مسکن و شهرسازی و وزارت کشور انجام می‌شود، و تأمین بسیاری از خدمات شهری در زمینه تأسیسات زیربنایی، امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره به عهده نهادها و سازمان‌های بخشی متعدد واگذار شده است. در حالی که بسیاری از مسائل شهری ماهیت فرابخشی دارند و مدیریت بخشی نمی‌تواند به درستی به آنها پاسخ گوید. از این نظر تحقق اهداف اجتماعی، توسعه و عمران شهری مستلزم ایجاد یک مدیریت شهری یکپارچه و هماهنگ است که می‌تواند به نحو مؤثری منافع محلی را با سیاست‌های ملی آشتی دهد (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۴۲)
با توجه به بررسی‌ها انجام شده و نظارت کارشناسی، به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر در ایجاد شوراها و تثبیت جایگاه آنها در برنامه‌ریزی و مدیریت توسعه و عمران شهری لازم است که قانون شوراها مورد بازنگری و تکمیل قرار گیرد. به ویژه این که در تشکیلات کنونی شوراها حلقه مفقوده‌ای وجود دارد که به شوراهای محلات و مناطق شهری و شورای عالی کشوری مربوط می‌شود و از دید قانون‌گذاران پنهان مانده است. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۴۲)
شهرداری ها
شهرداری تهران سازمان بزرگی با ۷۰۰۰۰ پرسنل است که نزدیک به چهل سازمان یا واحد را تحت پوشش خود دارد و به طرق مختلف در نظام های برنامه ریزی بودجه ریزی ارزیابی و کنترل آنها اثر گذار است. تشکیل شورای شهر و قطع بودجه و کنترل مستقیم دولت بر شهرداری در سال ۱۹۹۹ در تاریخ صد ساله شهرداری تهران بزرگترین تحول محسوب می شود. اگرچه ایجاد شورا و انتخاب شهردار توسط اعضای آن با هدف ارائه خدمات مناسب تر به شهروندان تهران انجام شده است با این حال ضعف های موجود در نظام های سازمانی همچون فقدان راهبردهای خاص هر یک از حوزه های ماموریت فقدان راهکارهای تامین کامل و مناسب بودجه و یا ساختار ناکارای سازمان مانع از دستیابی کامل بدان هدف گردیده است. در نتیجه شورای شهر تهران شهردار را ملزم نمود تا به صورت نظام مند و از طریق تدوین برنامه استراتژیک سازمان در صدد حل ریشه ای مشکلات مذکور برآید. (امامیان و مشتری، ۱۳۸۷، ص ۶)
با توجه به وجود تجربه جهانی و طیف گسترده شهرهای مختلف استفاده کننده از برنامه‌ریزی راهبردی آن اعم از کشورهای آمریکایی، اروپایی، آسیایی و حتی آفریقایی، باید گفت که شاید نظام برنامه‌ریزی ایران، جزء معدود کشورهایی است که تاکنون از این الگو به طور مشخص در هیچ یک از شهرهای خود استفاده نکرده است. اگرچه از دهه ۱۳۷۰ شمسی، در اقداماتی همچون طرح استراتژیک تهران ۸۰ و یا طرح مجموعه شهری تهران به استفاده از مبانی نظری این الگو اقدام شده، اما هنوز چنین چارچوبی به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته و عملاً نیز طرحی با این الگو به تصویب عالی‌ترین مرجع تصویب- یعنی شورای عالی معماری و شهرسازی ایران- نرسیده است. (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
شهرداری تهران نیز به عنوان یک سازمان چند بخشی از سه سطح سازمانی شکل گرفته است که عبارتند از:
شورای شهر
شهردار و معاونین شهردار معرف سطح کشوری
مدیران واحدها و بخش های زیر مجموعه نیز سطح واحدهای استراتژیک
مدیران واحد های عملیاتی سطح عملیاتی (امامیان و مشتری، ۱۳۸۷، ص ۱۰)
بنابراین برنامه استراتژیک شهرداری تهران باید متشکل از استراتژی های سه سطح سازمانی باشد و مدیران و مشاوران باید شبکه ای از اهداف و استراتژی ها برای تدوین یک برنامه استراتژیک با گستره سازمانی به عنوان چشم انداز پیاده سازی برنامه استراتژیک در کل سازمان در نظر داشته باشند. (امامیان و مشتری، ۱۳۸۷، ص ۱۰)
نمودار ۱۰-۲ فرایند تدوین برنامه استراتژیک شهر تهران
الف: امکانات (فرصت‌ها) و محدودیت‌ها (تهدیدها) ی نظام برنامه‌ریزی شهری ایران برای ایجاد تحول
امکانات و فرصت‌های موجود
رویکرد انتقالی حاضر در نظام برنامه‌ریزی ملی از نظام‌های متمرکز، اقتدار دولت و اقتصاد دولتی به ارزش‌های محلی؛ – توجه به اصل مشارکت و حضور نهادهای غیردولتی در سطوح مختلف (افزایش تعداد NGOها در رشته‌ها مختلف)؛ – رواج بحث‌های نظری و حتی محاوره‌ای در واژه‌هایی همچون جامعه مدنی، دموکراسی مشارکتی، دولت پاسخگو و تکثرگرایی(پلورالیسم)، توسعه پایدار، عدالت اجتماعی و نظایر اینها؛ (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
وجود نظام سلسله مراتب برنامه‌ریزی در ایران از سطح ملی (برنامه‌های پنج ساله توسعه) به سطح منطقه‌ای (پهنه‌بندی ده‌گانه طرح کالبدی ملی ایران) و سطح ناحیه‌ای (۸۳ ناحیه معرفی شده برای مناطق مختلف)؛ – بروز تمایلات و گرایش‌های مختلف در بین نهادهای تهیه کننده طرح (مشاوران) و دستگاه‌های ارجاع دهنده (وزارت مسکن و شهرسازی، وزارت کشور) برای ایجاد تغییر در نظام برنامه‌ریزی شهری؛ (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
انعطاف‌پذیری طرح ساختاری-راهبردی برای انطباق با شرایط بومی کشور و امکان استفاده از آن در قالب‌های موجود، به این ترتیب که الگوی طرح ساختاری-راهبردی در اصول خود، مبتنی بر نظام نظری منسجم و هماهنگ است که، برخلاف الگوی طرح‌های جامع-تفصیلی، می‌کوشد شکل محتوای طرح‌های توسعه شهری را در انطباق با مجموعه عوامل و نیروهای واقعی مؤثر در توسعه و عمران شهری تهیه کند و به اجرا بگذارد. (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
محدودیت‌های موجود
وجود معضل بزرگ و پیچیده‌ای به نام مقوله زمین شهری که تبدیل به کالایی با ارزش افزوده بالا و رانت اقتصادی گشته و به دلیل ضعف در نظام آمایش شهری منجر به حاشیه‌نشینی و اسکان غیررسمی شده است؛ – وجود بحران مسکن و فقدان حداقل‌های موجود برای اسکان شهروندان؛ – عدم تعادل در نظام توسعه شهری و بروز پدیده مهاجرت در کلان شهرهایی همچون تهران، مشهد و سایر شهرهای بزرگ ایران؛ – فقدان منابع مالی لازم برای اجرای طرح‌های توسعه شهری، به وسیله شهرداری‌ها و نهادهای مؤثر در توسعه شهری؛ – عدم ثبات در تصمیم‌گیری و مدیریت توسعه شهری؛ (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
ناهماهنگی در قوانین موجود نظام شهرسازی کشور (خصوصاً قوانین شهرداری‌ها و مدیریت شهری)؛ – مشکلات ناشی از حقوق مالکیت اراضی و قوانین مربوط به آن؛ (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
ضعف برنامه‌ریزی و مدیریت محلی نهادهای تصمیم‌گیرنده در زمینه توسعه شهری؛ و – عدم پذیرش طرح توسعه از سوی مردم و شکل نیافتن الگوی مشارکت در بین مخاطبان طرح. (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
ب- پیش‌شرط‌های لازم برای ایجاد تغییر در نظام برنامه‌ریزی شهری ایران
قبل از ارائه پیش‌شرط‌های لازم برای تهیه طرح توسعه شهری در قالب ساختاری-راهبردی، ضروری است که الگوی ایده‌آل چنین شیوه‌ای مورد دقت قرار گیرد. به عبارتی، اگر روش مرسوم ماکس وبر مورد نظر باشد، نخست باید شکل ایده‌آلی از این الگو ترسیم کرد و سپس بر اساس آن به بیان شرایط و امکانات نظام برنامه‌ریزی کنونی توسعه شهری برای رسیدن به آن پرداخت. بدیهی است که هدف از این قیاس، رسیدن به کمال مطلوب نیست بلکه صرفاً نشان دادن خلأهای موجود و مشکلات دستیابی به نظام مورد نظر است. (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۴)
د- اولویت‌بندی اقدامات بر اساس نیاز دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط
همان گونه که بیان شد؛ انجام همزمان و یکباره کلیه موارد مطرح شده در خصوص رفع مشکلات موجود نظام برنامه‌ریزی شهری ایران امکان‌پذیر نیست و عملاً هیچ نظامی یکباره توان حل همه مشکلات خود را ندارد. به همین دلیل، اولویت‌بندی اقدامات و ایجاد سلسله مراتب در آنها ضروری است. (احمدیان، ۱۳۸۲، ص ۴۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:30:00 ب.ظ ]




  • Waldorf, op.cit, p. 17; Baines, “Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, p. 1 ↑
  • Baines, “Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, p. 1 ↑
  • قرار بازداشت شامل اعضای ذیل بود: جوزف کونی(Joseph Kony) (رهبر شورشیان ال آر ای) و اعضای عالی رتبه شورشیان ال آر ای شامل: وینسنت اتی (Vincent Otti)، اکُت اُدهیامبو (Okot Odhiambo)، دومینیک اُنگوین (Dominic Ongwen)، رسکا لُویا (Raska Luwyia). ↑
  • Latigo, James. Ojera, “Northern Uganda: Tradition-Based Practices in the Acholi Region“, In Huyse, Luc, Salter, Mark, Traditional Justice and Reconciliation after Violent Conflict, Learning from African Experiences, International Institute for Democracy and Electoral Assistance, Stockholm, Sweden, 2008, p.99 ↑
  • Culo Kwor
  • Mato Oput
  • Kayo Cuk
  • Ailuc
  • Tonu ci Koka
  • اکثریت مردم آکلی اعتقادات عمیقی در رابطه با ارواح گذشتگان خود دارند به طوری که این اعتقادات نقش زیادی در شکل گیری نظام اخلاقی و برداشت آن ها از عدالت دارند. در نظر آنان در صورتی که خطایی ارتکاب یابد، اگر اقدامات مناسبی توسط بزرگان جامعه و مرتکب خطا جهت جبران آن صورت نپذیرد، ارواح گذشتگان بر سر آنان بلا (سن (Cen) به معنای ورود یک روح خشمگین به بدن یک شخص زنده است که به دنبال تحقق خواسته اش جهت تسکین یافتن است.) نازل می نمایند. جامعه ی «آکلی» معتقد بودند که بشر موجودی مقدس است که خونش نباید بدون دلیل موجه ریخته شود. کشتن انسان ها طبق مذهب مردم آکلی ممنوع بود. اگر یک نفر شخص دیگری از قبیله خود و یا قبایل دیگر را می کشت، این امر باعث خشم خدایان و ارواح اجداد قربانی می شد. این اعتقاد وجود داشت که در صورت ارتکاب قتل، خدایان خشمگین و ارواح اجداد قربانی به ارواح خبیث اجازه حمله به محل زندگی و هم قبیله ای های قاتل را می دهند. به علاوه چنین قتلی مانعی فراطبیعی بین دو قبیله (قبیله مقتول و قبیله قاتل) ایجاد می نماید به طوری که اعضای این دو قبیله دیگر با یکدیگر رفت آمد نمی کنند و روابط اجتماعی آن ها با یکدیگر قطع می گردد. این موانع تا زمانی که بابت قتل ارتکابی جبران خسارتی صورت نگیرد و مراسم سازش برگزار نگردد، بر جای خود باقی خواهند ماند. همچنین قاتل در قبیله خود از حقوق اجتماعی محروم می گردد و به عنوان یک شخص ناپاک تلقی می شود. تا زمانی که مراسم سازش و جبران خسارت صورت نگرفته است، قاتل با عنوان «اُجابو» نامیده می شود. اعضای قبیله ی خود قاتل هم از پذیرش وی در جمع خود خودداری می نمایند زیرا این ترس وجود دارد که وی همراه با ارواح خبیثی است که هر جا که قدم می گذارد این اوراح را هم با خود به همراه می آورد.
    Baines,” Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, pp. 10-12; Latigo, op.cit, p. 103 ↑
  • Baines,Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, p. 54 ↑
  • Ibid, p. 55 ↑
  • Latigo, op.cit, p. 104 ↑
  • اوّلین فرزندی که از این ازداواج حاصل می گردد باید به نام مقتول نام گذاری گردد. در این هنگام است که جبران خسارت به طور کامل محقق می گردد.
    Baines,Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, p. 56 ↑
  • برای برگزاری مراسم، عامل قتل یک گاو و یک گوسفند نر را با خود به همراه می آورد و یکی از بستگان مقتول هم با خود بک بز به همراه می آورد. در روز موعود بزرگان دو قبیله در مکان منتخب جمع می گردند. بعد از خواندن نیایش، معجونی از صمغ درخت اوپات با نوشیدنی الکلی را درست کرده و در یک کاسه به قاتل و یکی از بستگان مقتول می نوشانند. سپس گوسفند و بز را قربانی کرده و به طرف مقابل هدیه می کنند. گاو را نیز قربانی کرده و از گوشت آن می خوردند. طی این مراسم اعضای دو قیبله مجدداً با یکدیگر سازش می نمایند.

    Latigo, op.cit, p. 105
    طبق تحقیقات صورت گرفته بین سال های ۲۰۰۰ الی ۲۰۰۵ حدود پنجاه مراسم ماتو اوپات در منطقه آکلی برگزار شده است.
    Baines, “Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, p. 58 ↑
  • Ibid, p. 15 ↑
  • سیرالئون کشوری کوچک در غرب آفریقا است که در سال ۱۹۶۱ از استعمار بریتانیا رهایی یافت و به استقلال رسید. سیرالئون یک کشور چندقومیتی است که حدود هجده گروه قومی در آن زندگی می کنند. با این وجود دو گروه قومی عمده به نام های «تِمنه» (Temne) و «مِنده» (Mende) در آن از اکثریت برخوردار هستند. قوم تمنه اغلب در بخش های شمالی و غربی این کشور و قوم منده در بخش های جنوبی و شرقی این کشور سکونت دارند. آن ها به ترتیب بیست و نه و سی و یک درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. جنگ داخلی این کشور توسط رهبر گروه راف به نام فودای سانکوه شروع شد که از قوم تمنه بود. گرچه جنگ ابتدا در سرزمین های قوم منده شروع شد، اما بسیاری از اقوام منده معتقدند که جنگ تجاوزی از سوی اقوام تمنه از شمال کشور بوده است. با این وجود اقوام تمنه معتقد بودند که این جنگ توطئه ای از سوی قوم منده برای سرنگونی دولتی است که آن ها حامی آن هستند. گروه راف از برگ درخت خرما به عنوان نماد و پرچم انقلابش استفاده می کرد، در حالی که برگ درخت خرما در بین اعضای قوم منده از تقدس برخوردار است. برخی بر این عقیده هستند که این عمل به منظور جذب نیرو از بین اقوام منده صورت گرفته بود.
    Alie, op.cit, pp. 131-135 ↑
  • Joseph Saidu Momoh
  • هدف شورشیان استقرار حکومت پرولتاریایی بود که در آن شهروندان در فرایند تصمیم گیری در کشور مشارکت داشته باشند. با فرار رییس جمهور وقت به گینه، یک شورای نظامی موقت به ریاست «والنتین استراسر» (Valentine Strasser) اداره کشور را به منظور پایان بخشیدن به جنگ بر عهده گرفت. به دلیل اوضاع نا به سامان کشور و نزدیک شدن شورشیان به پایتخت، استراسر ناچار به همکاری با سازمان ملل برای مساعدت به وضعیت کشور شد. در فوریه و مارس ۱۹۹۶ انتخابات در سیرالئون برگزار شد و «الحاجی احمد تیجان کابا» (Alhaji Ahmad Tejan Kabbah) به ریاست جمهوری رسید و اقدام به انجام مذاکرات صلح با شورشیان نمود که منجر به انعقاد توافق صلح ابیجان در ۳۰ نوامبر ۱۹۹۶ شد. اما توافق صلح منعقده دیری نپایید و کودتای نظامی در می ۱۹۹۷ منجر به سقوط دولت شد. نیروهای جامعه اقتصادی دولت های آفریقای غربی مجدداً دولت تیجان کابا را بر سر کار آوردند. این بار در هفت جولای ۱۹۹۹ تحت نظارت جامعه بین المللی توافق صلح لومه منعقد گردید.
    Alie, op.cit, pp. 123-124 ↑
  • Ibid
  • Peace Agreement between the Government of Sierra Leone and The Revolutionary United Front of Sierra Leone, 1999, Art.III, III, VI, IX, XXVI. Available at: http://www.sierra-leone.org/lomeaccord.html (Last Visited 11 January 2014) ↑
  • Foday Sankoh
  • Peace Agreement between The Government of Sierra Leone and The Revolutionary United Front of Sierra Leone, 1999, op.cit, Art. IX ↑
  • Peace Agreement between The Government of Sierra Leone and The Revolutionary United Front of Sierra Leone, 1999, op.cit, Art. VI.2(ix), XXVI ↑
  • Alie, op.cit, p. 130 ↑
  • The Truth and Reconciliation Commission Act, 2000, Art. 6. Available at: http://www.sierra-leone.org/Laws/2000-4.pdf (Last Visited 11 January 2014); Peace Agreement between The Government of Sierra Leone and The Revolutionary United Front of Sierra Leone, 1999, op.cit, Art. XXVI ↑
  • The Truth and Reconciliation Commission Act, 2000, op.cit, Art. 7(2) ↑
  • Alie, op.cit, p. 131 ↑
  • کپامنده (Kpaa Mende) یکی از قبایل زیرمجموعه قوم منده در سیرالئون است. ↑
  • Ibid, p. 138 ↑
  • تخمین زده می شود که حدود چهل درصد از بیست هزار مبارز متعلق به شورشیان، کودکانی بودند که بین هفت الی هفده سال سن داشتند و در حدود پنجاه درصد کل مبارزان زیر هجده سال بودند.
    Ibid, p. 141
    در اوگاندا نیز وضعیت مشابهی از لحاظ مشارکت کودکان در جرایم ارتکابی طی جنگ داخلی این کشور وجود داشت. یکی از روش های شورشیان اِل آر اِی این بود که کودکان را از خانواده هایشان ربوده و بعد از تعلیم و آموزش از آن ها به عنوان سرباز و برای ارتکاب جنایات جنگی استفاده می کردند.
    Office of the United Nations High Commissioner for Human Rights, Making Peace Our Own: Victims’ Perceptions of Accountability, Reconciliation and Transitional Justice in Northern Uganda, op.cit, p. 9 ↑
  • در برخی مناطق مراسم تطهیر و پاکسازی بدین صورت بود که معمولاً بزرگان خانواده بر روی کاسه ای از آب دعا می خواندند و آن را بر اعضای بدن کودک می ریختند و از خداوند می خواستند که به کودک آن ها قلبی پاک اعطا نماید به طوری که بتواند با صلح و ثبات و به دور از مشکلات گذشته در کنار خانواده اش زندگی نماید. در برخی مناطق این آب به کودک و اعضای خانواده خورانده می شد تا بین آن ها علقه ها و وابستگی های جدیدی شکل بگیرد.
    Ibid, p. 142 ↑
  • Kelsall, op.cit, pp. 378-380 ↑
  • زهر، هوارد، ۱۳۸۳، ص۶۲، به نقل از غلامی، همان، ص.۱۰ ↑
  • برای مقایسه بیشتر بین نظام عدالت کیفری و نظام عدالت ترمیمی رجوع شود به: غلامی، همان، صص. ۸۴-۸۱ ↑
  • Latigo, op.cit, p. 108 ↑
  • Baines, Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, p. 14 ↑
  • Office of the United Nations High Commissioner for Human Rights, Making Peace Our Own: Victims’ Perceptions of Accountability,Reconciliation and Transitional Justice in Northern Uganda, op.cit, p. 54 ↑
  • Ibid, p. 1 ↑
  • Baines, “The Haunting of Alice: Local Approaches to Justice and Reconciliation in Northern Uganda“, op.cit, p. 101 ↑
  • Baines, “Roco Wat I Acholi. Restoring Relationships in Acholi-land: Traditional Approaches to Justice and Reconciliation“, op.cit, pp. 2-3 ↑
  • Office of the United Nations High Commissioner for Human Rights, Making Peace Our Own: Victims’ Perceptions of Accountability,Reconciliation and Transitional Justice in Northern Uganda, op.cit, pp. 7&10. ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:30:00 ب.ظ ]




همانگونه که در فصل دوم ذکر کردیم صورخیال از عناصر مهم زیباشناسی است که ذهن را درگیر همانندسازی می‌کند و در این عبارت طاووس چون انسانی تصویر شده که به پاهایش نگاه می‌کند و اندوهگین می‌شود و کمک می‌طلبد به صورت استعاره مکنیه آمده است و منظور از این استعاره بیان مقدار زشتی پای طاووس است.
چنانچه مولانا این مضمون را اینگونه به تصویر کشیده است.
پر طاووست مبین و پای ببین تا که سوء العین نگشاید کمین (مولانا، ۱۳۶۸: ۳۳)
«لأنَّ قوائمِهِ کَقوائمِ الدِّیَکَهِ الخِلَاسُیَه و قَد نجمَت مِن ظُنُبُوبِ ساقِهِ صِیصِیَهٌ خَفِیَّهً» در این عبارت ما شاهد آن هستیم که حضرت در پی زیبا نمایاندن صرف طاووس نیست بلکه خواهان نشان دادن واقعیت به مخاطبی است که هیچ شناختی از این موجود ندارد و پاهای باریک طاووس را به پای خروس خلاسی که نه سفید است نه سیاه بلکه خاکی رنگ است تشبیه کرده که یک ناخنک کوچک نیز از گوشهی پای این حیوان روییده است که با آن زیبایی بی‌نظیری که حضرت از قبل آن را وصف کرده است هیچ تناسبی ندارد که هدف از این تشبیه تقبیح و زشت جلوه دادن پای طاووس می‌باشد و از عوامل دیگری که بیان کننده هماهنگی آهنگ و معنای عبارت است استفاده مکرر عبارت از مصوت کوتاه کسر (ــِـ) می‌باشد چون هنگام تلفظ این مصوت لب به سوی پایین کشیده می‌شود. تا با کشیده شدن لب به سمت پایین در واقع زشتی پای طاووس بیشتر جلوه کند و مخاطبی را با توصیف‌های قبلی که ذکر شد سخت، مشتاق دیدار طاووس است به ناگاه در او توقف ایجاد می‌شود و حالت ناخرسندی به او دست می‌دهد و این نیز از قدرت بالای امام(ع) است که عواطف را سخت درگیر می‌کند.
«وَ لَهُ فِیِ مَوضِع العُرفِ قَنزُعَهً حَضراءُ مَوَشّاهٌ وَ مَخرَجَ عُنَقِهِ کالإبریقِ و مَغرزها اِلی حَیثُ بَطنَهُ کَصِبغ الوسمهِ الیمانِیَّهِ أو کَحَرِیَرهٍ مُلبَسَهٍ مِرءَاهً داتَ صِقالٍ و کأنَّهُ مُتَلَفِّعٌ بِمِعجَرٍ أسحَمَ إلاّ أنَّهُ یُخَیَّلُ لِکَثرَهِ مائِهِ وَ شِدَّهِ بَرِیقِهِ أن الخُضرَهَ النّاضِرَهَ مُمتَزِجِهً به»
کلام مولا(ع) فطرت انسان‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد و از آنجا که فطرت آدمی رو به سوی حقیقت و درستی دارد امام(ع) تمام کوشش خود را انجام می‌دهد تا چشم دل آنان را به روی حقایق هستی باز کند و بدیهی است از عواملی که عاطفه و احساس مخاطب را بر می انگیزاند استفاده از رنگ است به میزان برانگیختگی عواطف تأثیرپذیری مخاطب بیشتر می‌شود تأثیری که پیوسته آویزه گوش جان او خواهد بود و حضرت این برانگیختگی عاطفی را مناسب با فضا مخاطب انتخاب می‌کند تا وظیفه اصلی ایشان که هدایت انسانهاست را به خوبی انجام دهد و یکی از آنها رنگ است. در هر مملکتی رنگی خاص مورد توجه و منظور نظر است در زبان عرب دوره جاهلی که برخاسته از محیط صحراست، سیاه، سفید، زرد و قرمز رنگ اصلی است هر رنگ در محیط خاصی ممکن است یادآور موضوعی است و هر قوم ممکن است به مناسبت اوضاع اقلیمی خود، رنگی را دوست بدارد و از رنگی نفرت داشته باشد. عرب جاهلی رنگ سبز را که یادآور بهار و مراتع خرم و چراگاههای خوب است بیش از هر رنگ دیگری دوست دارد زیرا مسأله چراگاه برای ایشان مهمترین امر زندگی بوده است. (شفیعی کدکنی، ۱۳۵۸: ۲۷۰)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

و بیجا نیست اگر می‌بینیم زیباترین رنگ‌ها در قرآن رنگ سبز است «عالِیَهُم ثِیابُ سُنَدُس خَضَرٌ وَ إسِتَبرَقٌ». (انسان/۲۱) «بر بالای بهشتیان لطیف زیبای سبز و حریر ستبر است.»
پیداست که امام مخاطبان خود را خوبی می‌شناسد و به روانشناسی آنان به خوبی آگاه است و از «رنگ سبزکه به معنای فراوانی، روزی، و فور و خرمی میباشد.»(مختار عمر، ۱۹۹۷: ۷۹) و در اینجا انتخاب رنگ سبز در قالب کلماتی چون «خضراء»، «الوسمه الیمانی» که گیاهی است که برای خضاب استفاده می‌شود(انیس، ۱۳۸۶: ذیل وسم) و همچنین «الخضره» به کار می‌بندد تا با توجه به فضای مخاطبان که عرب بیابان‌نشین هستند و علاقه شدیدی به رنگ سبز دارند زیرا رنگ سبز برای َآنها یادآور بهترین نعمت‌ها می‌باشد در کلام خود استفاده می‌کند تا عربهای بیابان‌نشینی که رنگ سبز برای آنها یادآور بهترین نعمت‌هاست مجذوب کلام خود سازد.
امیرالمومنین(ع) گردن طاووس را به لوله آفتابه تصویر کرده است که وجه شبه آن دراز بودن و زیبایی است که ذکر نشده است. هم چنین پرهای شکمش را به رنگ وسمه یمانی و حریر تشبیه کرده است که مراد از این تشبیه محسوس به محسوس زیبا جلوه دادن. مشبه یعنی طاووس می‌باشد احساس شیفته شدن در برابر زیبایی طاووس رنگ و طراوات خاصی به این عبارت بخشیده است و این عاطفه در استحکام لفظ و زیبایی تصویر جلوه می‌کند.
«وَ مَعَ فَتقِ سَمعِهِ خطُّ کَمُستَدَقَّ القَلَمِ فِی لَونِ الأقحُوانِ أبیضُ یَقِقٌ فَهُوَ بِبَیَاضِهِ فِی سَواد» در این عبارت حضرت خط گوش طاووس را به باریکی سر قلم تشبیه کرده است که مراد از این تشبیه محسوس به محسوس بیان مقدار سفیدی خط گوش طاووس می‌باشد و صوت «ق» از اصوات شدید می‌باشد. (انیس ،۱۳۷۴ :۲۰)و در اینجا تکرار صوت «ق» با توجه به معنای آن در جمله آمده تا شدت سفیدی و درخشندگی گوش طاووس را بیان کند و از کلماتی چون «أبیض» و «یقق» و «بیاض» استفاده می‌کند.
میان «بیاض» و «سواد» تضاد وجود دارد که این تضاد خود نوعی موسیقی ایجاد می‌کند بدون آنکه مخاطب بتواند به صورت مستقیم آن را بفهمد ذهن او را بر سر دو راهی قرار می‌دهد که چگونه این سیاهی و سفیدی در کنار هم قرار می‌گیرند و همین سبب به موسیقی رسیدن کلام می‌شود.
«حَتَّی یَهود کَهَیئَتِهِ قَبلَ سُقُوطِهِ لا یُخالِفُ سالِفَ ألوانِهِ و لا یَقَعُ لَونٌ فِی غَیرِ مکانِهِ»
میان «سقوطه» و «الوانه» و «مکانه» سجع مطرف وجود دارد که همان اتفاق فاصله‌ها فقط در روی که «ــِـ ه» است. امام علی(ع) به تبعیت از قرآن بسیار از سجع برای موسیقی افزایی استفاده می‌کند که این موسیقی و آهنگ جلوه زیبایی به عبارات نهج‌البلاغه می‌بخشد از نمونه‌های این زیبایی، در عبارت فوق تکرار مصوت کوتاه (ـِ) است که موجب زیبایی است با توجه به اینکه حرکت کسره در پایین قرار دارد و لب به هنگام تلفظ آن به پایین کشیده می‌شود.در این عبارت هم پایین قرار گرفتن این حرکت بی‌علت نیست نمونه‌ای از تناسب حرکت با معنا می‌توان به کلمه سقوط اشاره دارد که به معنای افتادن است و در این عبارت منظور افتادن پرهای طاووس است و این افتادن و سقوط متناسب با توالی حرکت کسره است که جایگاهش در پایین می‌باشد.گویا نخستین عاملی که مایه رستاخیز کلمه‌ها در زبان شده و انسان ابتدایی را به شگفتی واداشته است، همین کاربرد موسیقی در نظام واژه‌ها بوده است. (شفیعی کدکنی، ۱۳۵۸: ۸)
«فَکَیفَ تَصِلُ إلی صِفَهِ هذا عَمَائقُ الفِطَنِ أو تَبلُغُهُ قَرائحُ العُقُولِ أو تَستَنظِمُ وَصفَهُ أقوالُ الواصِفین»
یکی از شیوه‌های که امام(ع) برانگیختن عواطف و دعوت به تفکر استفاده کرده است شیوه تجاهل عارف است یعنی امام با تمام آگاهی خود از مخاطب می‌پرسد تا او را به تفکر و تسلیم شدن در برابر خداوند و نعمت‌های بیشمار او وا دارد.
«وَ فی تَعلِیقِ کبَائسِ الُلولُؤِالرَّطبِ فِی عَسَالِیجها وَ أفنَانِهَا» در این عبارت حضرت برای توصیف بهشت و نعمت‌هایش و شیفته ساختن مخاطبان برای رسیدن به آن، از تعابیر زیبایی استفاده نموده است و خیال مخاطب را برمی‌انگیزد و ذهن را درگیر می‌کند و ایشان میوه‌ها را به مروارید تر و تازه تشبیه می‌کند و از مشبه که همان «فاکهه» می‌باشد حرفی به میان نمی‌آورد تا ذهن مخاطب را بیشتر درگیر کند و با توجه به معنای عبارت که مروارید از شاخه آویزان نمی‌شود می‌توان پی به مشبه برد مراد از تشبیه محسوس که به صورت مرسل به کار رفته است زیبا جلوه دادن مشبه همان میوه‌های بهشتی می‌باشد. در بررسی معنا و محتوا باید گفت کلمات و واژه‌ها اگرچه در حد اعلای زیبایی باشند اگر در بردارنده معانی پست و سخیف باشند نمی‌توانند احساس زیبای را برانگیزد و یک اثر جاودانه سازد مولا(ع) در قالب کلمات معانی ژرفی را ارائه می‌دهد و آدمی را به تفکر و تأهل وا می‌دارد. عناصر محتوا یک اثر حاصل برآورد دو عنصر موضوع و اندیشه می‌باشد. (مظاهری، ۱۳۷۹: ۷) خطبه طاووس به موضوعات زیر می‌پردازد:
۱- آفرینش انواع موجودات را بیان می‌دارد.
«ابتَدَعَهُم خلقاً عجَیباً مِن حَیَوانٍ وَ مَواتٍ و ساکن و ذی حَرکاتٍ»
۲- به شگفتی‌های آفرینش طاووس می‌پردازد.
«تَخالُ قَصَبَهُ مَدارِیَ مِن فِضَّهٍ وَ مَا أُنبِتَ عَلَیها مِن عَجِیبِ دَارَاتِهِ وَ شُمُوسِهِ خالِصَ العِقیانَ وَ فِلَذَ الزَّ‌بَرجَدِ»
۳- ویژگی و نعمت‌های بهشتی را بیان می‌دارد.
«وَ یُطافُ عَلَی نُزّالِها فِی أفنِیَهِ قُصُورِها بالأعسالِ المُصَفَّقَهِ وِ الخُمورِ المَرَوَّقَهِ»
اما اندیشه‌ای که امام(ع) در پی رسیدن به آن است برطرف کردن خرافات و توهمات است که در جامعه آن روز رواج داشت که معتقد بودند که طاووس ماده با اشک بارور می‌شود و تولید نسل می‌کند امام(ع) تمام تلاش خود را به کار می‌بندد تا به مخاطب بفهماند که هر معلولی دارای علتی است و باید با تفکر و اندیشه با مسائل برخورد کند و همچنین در پی شناساندن زیبایی طاووس به مردمی است که از آن شناختی ندارند.
۴-۲- خطبه أشباح
این خطبه به اشباح یعنی اشخاص معروف است این خطبه را از این جهت به این نام نامیده‌اند که در آن از آفرینش فرشتگان، آسمانها زمین و چگونگی آفرینش آنها سخن به میان آمده است و یکی از بزرگترین خطبی است که آن حضرت در پاسخ شخصی که از او درخواست کرد تا خدا را طوری برایش توصیف کند که گویا او را آشکارا می‌بیند ایراد کرد. (ابن میثم، ۱۳۵۷: ۶۷۹)
این خطبه مبارکه که همانطور که شارحان و مفسران نهج‌البلاغه متوجه شده‌اند مطالبی فوق‌العاده عمیق و عالی در الهیات و حکمت متعالیه در بردارد مقداری از اصطلاحات در این خطبه و خطبه یکم و بعضی دیگر از خطبه‌ها آمده است که برای بعضی از اشخاص بی‌اطلاع از جریان هستی‌شناسی بطور عموم و از عظمت علمی و ملکوتی علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) موجب ابهام شده است. آنان گفته‌اند این اصطلاحات و مفاهیم حکمی و فلسفی از زمان منصور دوانقی و مامون به این طرف در کشورهای اسلامی رایج گشته است، لذا نسبت اینگونه خطبه‌ها را به امیرالمومنین علیه‌السلام مورد اشکال قرار داده‌اند. برای رفع این توهم باید گفت این اشخاص از وسعت شگفت‌انگیز لغت عربی غافلند و نمی‌دانند که لغت عربی با وسعتی که دارد می‌تواند از عهده بیان هرگونه معانی و مفاهیم مربوط با الهیات و هستی‌شناسی برآید. اما معانی و مفاهیم عالیه‌ی الهیات و‌هستی‌شناسی‌ برای علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) به همان معنی امکان پذیر بوده است که آوردن حقائق و احکام جدید برای پیامبراسلام(ص) از طرف خداوند متعال. (جعفری، ۱۳۷۶: ۱۵۷)
مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَنَّهُ قَالَ خَطَبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِهَذِهِ اَلْخُطْبَهِ عَلَى مِنْبَرِ اَلْکُوفَهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ رَجُلاً أَتَاهُ فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ صِفْ لَنَا رَبَّنَا لِنَزْدَادَ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَهً فَغَضِبَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ نَادَى اَلصَّلَوهَ جَامِعَهً فَاجْتَمَعَ اَلنَّاسُ حَتَّى غَصَّ اَلْمَسْجِدُ بِأَهْلِهِ فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ هُوَ مُغْضَبٌ مُتَغَیِّرُ اَللَّوْنِ فَحَمِدَ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِیِّ صلى الله علیه و اله ثُمَّ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی لاَ یَفِرُهُ اَلْمَنْعُ (وَ اَلْجُمُودُ) وَ لاَ یُکْدِیهِ اَلْإِعْطَاءُ وَ اَلْجُودُ إِذْ کُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِوَاهُ وَ کُلُّ مَانِعٍ مَذْمُومٌ مَا خَلاَهُ وَ هُوَ اَلْمَنَّانُ بِفَوَائِدِ اَلنِّعَمِ وَ عَوَائِدِ اَلْمَزِیدِ وَ اَلْقِسَمِ عِیَالُهُ اَلْخَلاَئِقُ ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ وَ نَهَجَ سَبِیلَ اَلرَّاغِبِینَ إِلَیْهِ وَ اَلطَّالِبِینَ مَا لَدَیْهِ وَ لَیْسَ بِمَا سُئِلَ بِأَجْوَدَ مِنْهُ بِمَا لَمْ یُسْأَلْ اَلْأَوَّلُ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ لَهُ قَبْلٌ فَیَکُونَ شَیْ‏ءٌ قَبْلَهُ وَ اَلْآخِرُ اَلَّذِی لَیْسَ لهُ بَعْدٌ فَیَکُونَ شَیْ‏ءٌ بَعْدَهُ وَ اَلرَّادِعُ أَنَاسِیَّ اَلْأَبْصَارِ عَنْ أَنْ تَنَالَهُ أَوْ تُدْرِکَهُ مَا اِخْتَلَفَ عَلَیْهِ دَهْرٌ فَیَخْتَلِفَ مِنْهُ اَلْحَالُ وَ لاَ کَانَ فِی مَکَانٍ فَیَجُوزَ عَلَیْهِ اَلاِنْتِقَالُ وَ لَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ اَلْجِبَالِ وَ ضَحِکَتْ عَنْهُ أَصْدَافُ اَلْبِحَارِ مِنْ فِلِزِّ اَللُّجَیْنِ وَ اَلْعِقْیَانِ وَ نُثَارَهِ اَلدُّرِّ وَ حَصِیدِ اَلْمَرْجَانِ مَا أَثَّرَ ذَلِکَ فِی جُودِهِ وَ لاَ أَنْفَدَ سَعَهَ مَا عِنْدَهُ وَ لَکَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَخَائِرِ اَلْإِنْعَامِ مَا لاَ تُنْفِدُهُ مَطَالِبُ اَلْأَنَامِ لِأَنَّهُ اَلْجَوَادُ اَلَّذِی لاَ یَغِیضُهُ سُؤَالُ اَلسَّائِلِینَ وَ لاَ یُبْخِلُهُ إِلْحَاحُ اَلْمُلِحِّینَ فَانْظُرْ أَیُّهَا اَلسَّائِلُ فَمَا دَلَّکَ اَلْقُرْآنُ عَلَیْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ وَ اِسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَایَتِهِ وَ مَا کَلَّفَکَ اَلشَّیْطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَیْسَ فِی اَلْکِتَابِ عَلَیْکَ فَرْضُهُ وَ لاَ فِی سُنَّهِ اَلنَّبِیِّ صلى الله علیه واله وَ أَئِمَّهِ اَلْهُدَى أَثَرُهُ فَکِلْ عِلْمَهُ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنَّ ذَلِکَ مُنْتَهَى حَقِّ اَللَّهِ عَلَیْکَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلرَّاسِخِینَ فِی اَلْعِلْمِ هُمُ اَلَّذِینَ أَغْنَاهُمْ عَنِ اِقْتِحَامِ اَلسُّدَدِ اَلْمَضْرُوبَهِ دُونَ اَلْغُیُوبِ اَلْإِقْرَارُ بِجُمْلَهِ مَا جَهِلُوا تَفْسِیرَهُ مِنَ اَلْغَیْبِ اَلْمَحْجُوبِ فَمَدَحَ اَللَّهُ اِعْتِرَافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَنَاوُلِ مَا لَمْ یُحِیطُوا بِهِ عِلْماً وَ سَمَّى تَرْکَهُمُ اَلتَّعَمُّقَ فِیمَا لَمْ یُکَلِّفْهُمُ اَلْبَحْثَ عَنْ کُنْهِهِ رُسُوخاً فَاقْتَصِرْ عَلَى ذَلِکَ وَ لاَ تُقَدِّرْ عَظَمَهَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِکَ فَتَکُونَ مِنَ اَلْهَالِکِینَ هُوَ اَلْقَادِرُ اَلَّذِی إِذَا اِرْتَمَتِ اَلْأَوْهَامُ لِتُدْرِکَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ وَ حَاوَلَ اَلْفِکْرُ اَلْمُبَرَّأُ مِنْ خَطَرَاتِ اَلْوَسَاوِسِ أَنْ یَقَعَ عَلَیْهِ فِی عَمِیقَاتِ غُیُوبِ مَلَکُوتِهِ وَ تَوَلَّهَتِ اَلْقُلُوبُ إِلَیْهِ لِتَجْرِیَ فِی کَیْفِیَّهِ صِفَاتِهِ وَ غَمَضَتْ مَدَاخِلُ اَلْعُقُولِ فِی حَیْثُ لاَ تَبْلُغُهُ اَلصِّفَاتُ لِتَنَالَ عِلْمَ ذَاتِهِ رَدَعَهَا وَ هِیَ تَجُوبُ مَهَاوِیَ سُدَفِ اَلْغُیُوبِ مُتَخَلِّصَهً إِلَیْهِ سُبْحَانَهُ فَرَجَعَتْ إِذْ جُبِهَتْ مُعْتَرِفَهً بِأَنَّهُ لاَ یُنَالُ بِجَوْرِ اَلاِعْتِسَافِ کُنْهُ مَعْرِفَتِهِ وَ لاَ تَخْطُرُ بِبَالِ أُولِی اَلرَّوِیَّاتِ خَاطِرَهٌ مِنْ تَقْدِیرِ جَلاَلِ عِزَّتِه اَلَّذِی اِبْتَدَعَ اَلْخَلْقَ عَلَى غَیْرِ مِثَالٍ اِمْتَثَلَهُ وَ لاَ مِقْدَارٍ اِحْتَذَى عَلَیْهِ مِنْ خَالِقٍ مَعْبُودٍ کَانَ قَبْلَهُ وَ أَرَانَا مِنْ مَلَکُوتِ قُدْرَتِهِ وَ عَجَائِبِ مَا نَطَقَتْ بِهِ آثَارُ حِکْمَتِهِ وَ اِعْتِرَافِ اَلْحَاجَهِ مِنَ اَلْخَلْقِ إِلَى أَنْ یُقِیمَهَا بِمِسَاکِ قُوَّتِهِ مَا دَلَّنَا بِاضْطِرَارِ قِیَامِ اَلْحُجَّهِ لَهُ عَلَى مَعْرِفَتِهِ وَ ظَهَرَتْ فِى اَلْبَدَائِعِ اَلَّتِی أَحْدَثَهَا آثَارُ صَنْعَتِهِ وَ أَعْلاَمُ حِکْمَتِهِ فَصَارَ کُلُّ مَا خَلَقَ حُجَّهً لَهُ وَ دَلِیلاً عَلَیْهِ وَ إِنْ کَانَ خَلْقاً صَامِتاً فَحُجَّتُهُ بِالتَّدْبِیرِ نَاطِقَهٌ وَ دَلاَلَتُهُ عَلَى اَلْمُبْدِعِ قَائِمَهٌ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ شَبَّهَکَ بِتَبَایُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِکَ وَ تَلاَحُمِ حِقَاقِ مَفَاصِلِهِمُ اَلْمُحْتَجِبَهِ لِتَدْبِیرِ حِکْمَتِکَ لَمْ یَعْقِدْ غَیْبَ ضَمِیرِهِ عَلَى مَعْرِفَتِکَ وَ لَمْ یُبَاشِرْ قَلْبُهُ اَلْیَقِینَ بِأَنَّهُ لاَ نِدَّ لَکَ وَ کَأَنَّهُ لَمْ یَسْمَعْ تَبَرُّأَ اَلتَّابِعِینَ مِنَ اَلْمَتْبُوعِینَ إِذْ یَقُولُونَ تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ اَلْعالَمِینَ کَذَبَ اَلْعَادِلُونَ بِکَ إِذْ شَبَّهُوکَ بِأَصْنَامِهِمْ وَ نَحَلُوکَ حِلْیَهَ اَلْمَخْلُوقِینَ بِأَوْهَامِهِمْ وَ جَزَّءُوکَ تَجْزِئَهَ اَلْمُجَسَّمَاتِ بِخَوَاطِرِهِمْ وَ قَدَّرُوکَ عَلَى اَلْخِلْقَهِ اَلْمُخْتَلِفَهِ اَلْقُوَى بِقَرَائِحِ عُقُولِهِمْ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ سَاوَاکَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ خَلْقِکَ فَقَدْ عَدَلَ بِکَ وَ اَلْعَادِلُ بِکَ کَافِرٌ بِمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ مُحْکَمَاتُ آیَاتِکَ وَ نَطَقَتْ عَنْهُ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَیِّنَاتِکَ وَ أَنَّکَ أَنْتَ اَللَّهُ اَلَّذِی لَمْ تَتَنَاهَ فِی اَلْعُقُولِ فَتَکُونَ فِی مَهَبِّ فِکْرِهَا مُکَیَّفاً وَ لاَ فِی رَوِیَّاتِ خَوَاطِرِهَا مَحْدُوداً مُصَرَّفاً منها قَدَّرَ مَا خَلَقَ فَأَحْکَمَ تَقْدِیرَهُ وَ دَبَّرَهُ فَأَلْطَفَ تَدْبِیرَهُ وَ وَجَّهَهُ لِوِجْهَتِهِ فَلَمْ یَتَعَدَّ حُدُودَ مَنْزِلَتِهِ وَ لَمْ یَقْصُرْ دُونَ اَلاِنْتِهَاءِ إِلَى غَایَتِهِ وَ لَمْ یَسْتَصْعِبْ إِذْ أُمِرَ بِالْمُضِیِّ عَلَى إِرَادَتِهِ وَ کَیْفَ وَ إِنَّمَا صَدَرَتِ اَلْأُمُورُ عَنْ مَشِیَّتِهِ اَلْمُنْشِئُ أَصْنَافَ اَلْأَشْیَاءِ بِلاَ رَوِیَّهِ فِکْرٍ آلَ إِلَیْهَا وَ لاَ قَرِیحَهِ غَرِیزَهٍ أَضْمَرَ عَلَیْهَا وَ لاَ تَجْرِبَهٍ أَفَادَهَا مِنْ حَوَادِثِ اَلدُّهُورِ وَ لاَ شَرِیکٍ أَعَانَهُ عَلَى اِبْتِدَاعِ عَجَائِبِ اَلْأُمُورِ فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ وَ أَجَابَ إِلَى دَعْوَتِهِ لَمْ یَعْتَرِضْ دُونَهُ رَیْثُ اَلْمُبْطِئِ وَ لاَ أَنَاهُ اَلْمُتَلَکِّئِ فَأَقَامَ مِنَ اَلْأَشْیَاءِ أَوَدَهَا وَ نَهَجَ حُدُودَهَا وَ لاَءَمَ بِقُدْرَتِهِ بَیْنَ مُتَضَادِّهَا وَ وَصَلَ أَسْبَابَ قَرَائِنِهَا وَ فَرَّقَهَا أَجْنَاساً مُخْتَلِفَاتٍ فِی اَلْحُدُودِ وَ اَلْأَقْدَارِ وَ اَلْغَرَائِزِ وَ اَلْهَیْئَاتِ بَدَایَا خَلاَئِقَ أَحْکَمَ صُنْعَهَا وَ فَطَرَهَا عَلَى مَا أَرَادَ وَ ابْتَدَعَهَا و منها فی صفه السماء وَ نَظَمَ بِلاَ تَعْلِیقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا وَ لاَحَمَ صُدُوعَ اِنْفِرَاجِهَا وَ وَشَّجَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ أَزْوَاجِهَا وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِینَ بِأَمْرِهِ وَ اَلصَّاعِدِینَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ حُزُونَهَ مِعْرَاجِهَا وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِیَ دُخَانٌ فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا وَ فَتَقَ بَعْدَ اَلاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا وَ أَقَامَ رَصَداً مِنَ اَلشُّهُبِ اَلثَّوَاقِبِ عَلَى نِقَابِهَا وَ أَمْسَکَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ فِی خَرْقِ اَلْهَوَاءِ بِأَیْدِهِ وَ أَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَهً لِأَمْرِهِ وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آیَهً مُبْصِرَهً لِنَهَارِهَا وَ قَمَرَهَا آیَهً مَمْحُوَّهً مِنْ لَیْلِهَا وَ أَجْرَاهُمَا فِی مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ سَیْرَهُمَا فِی مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا لِیُمَیَّزَ بَیْنَ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ بِهِمَا وَ لِیُعْلَمَ عَدَدُ اَلسِّنِینَ وَ اَلْحِسَابُ بِمَقَادِیرِهِمَا ثُمَّ عَلَّقَ فِی جَوِّهَا فَلَکَهَا وَ نَاطَ بِهَا زِینَتَهَا مِنْ خَفِیَّاتِ دَرَارِیِّهَا وَ مَصَابِیحِ کَوَاکِبِهَا وَ رَمَى مُسْتَرِقِی اَلسَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا وَ أَجْرَاهَا عَلَى إِذْلاَلِ تَسْخِیرِهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا وَ مَسِیرِ سَائِرِهَا وَ هُبُوطِهَا وَ صُعُودِهَا وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا و منها فی صفه الملائکه ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْکَانِ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَهِ اَلصَّفِیحِ اَلْأَعْلَى مِنْ مَلَکُوتِهِ خَلْقاً بَدِیعاً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ وَ مَلَأَبِهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا وَ حَشَابِهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا وَ بَیْنَ فَجَوَاتِ تِلْکَ اَلْفُرُوجِ زَجَلُ اَلْمُسَبِّحِینَ مِنْهُمْ فِی حَظَائِرِ اَلْقُدْسِ وَ سُتُرَاتِ اَلْحُجُبِ وَ سُرَادِقَاتِ اَلْمَجْدِ وَ وَرَاءَ ذَلِکَ اَلرَّجِیجِ اَلَّذِی تَسْتَکُّ مِنْهُ اَلْأَسْمَاعُ سُبُحَاتُ نُورٍ تَرْدَعُ اَلْأَبْصَارَ عَنْ بُلُوغِهَا فَتَقِفُ خَاسِئَهً عَلَى حُدُودِهَا أَنْشَأَهُمْ عَلَى صُوَرٍ مُخْتَلِفَاتٍ وَ أَقْدَارٍ مُتَفَاوِتَاتٍ أُولِی أَجْنِحَهٍ تُسَبِّحُ جَلاَلَ عِزَّتِهِ لاَ یَنْتَحِلُونَ مَا ظَهَرَ فِی اَلْخَلْقِ مِنْ صُنْعِهِ وَ لاَ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ یَخْلُقُونَ شَیْئاً مَعَهُ مِمَّا اِنْفَرَدَ بِهِ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ جَعَلَهُمُ فِیمَا هُنَالِکَ أَهْلَ اَلْأَمَانَهِ عَلَى وَحْیِهِ وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى اَلْمُرْسَلِینَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَیْبِ اَلشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِیلِ مَرْضَاتِهِ وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ اَلْمَعُونَهِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ اَلسَّکِینَهِ وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلاً إِلَى تَمَاجِیدِهِ وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَهً عَلَى أَعْلاَمِ تَوْحِیدِهِ لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُوصِرَاتُ اَلْآثَامِ وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اَللَّیَالِی وَ اَلْأَیَّامِ وَ لَمْ تَرْمِ اَلشُّکُوکُ بِنَوَازِعِهَا عَزِیمَهَ إِیمَانِهِمْ وَ لَمْ تَعْتَرِکِ اَلظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ یَقِینِهِمْ وَ لاَ قَدَحَتْ قَادِحَهُ اَلْإِحَنِ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ لاَ سَلَبَتْهُمُ اَلْحَیْرَهُ مَا لاَقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ وَ سَکَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَیْبَهِ جَلاَلَتِهِ فِی أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ وَ لَمْ تَطْمَعْ فِیهِمُ اَلْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَیْنِهَا عَلَى فِکْرِهِمْ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ فِی خَلْقِ اَلْغَمَامِ اَلدُّلَّحِ وَ فِی عِظَمِ اَلْجِبَالِ اَلشُّمَّخِ وَ فِی قَتُرَهِ اَلظَّلاَمِ اَلْأَیْهَمِ وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تُخُومَ اَلْأَرْضِ اَلسُّفْلَى فَهِیَ کَرَایَاتٍ بِیضٍ قَدْ نَفَذَتْ فِی مَخَارِقِ اَلْهَوَاءِ وَ تَحْتَهَا رِیحٌ هَفَّافَهٌ تَحْبِسُهَا عَلَى حَیْثُ اِنْتَهَتْ مِنَ اَلْحُدُودِ اَلْمُتَنَاهِیَهِ قَدِ اِسْتَفْرَغَتْهُمْ أَشْغَالُ عِبَادَتِهِ وَ وَسَّلَتْ حَقَائِقُ اَلْإِیمَانِ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ وَ قَطَعَهُمُ اَلْإِیقَانُ بِهِ إِلَى اَلْوَلَهِ إِلَیْهِ وَ لَمْ تُجَاوِزْ رَغَبَاتُهُمْ مَا عِنْدَهُ إِلَى مَا عِنْدَ غَیْرِهِ قَدْ ذَاقُوا حَلاَوَهَ مَعْرِفَتِهِ وَ شَرِبُوا بِالْکَأْسِ اَلرَّوِیَّهِ مِنْ مَحَبَّتِهِ وَ تَمَکَّنَتْ مِنْ سُوَیْدَاءِ قُلُوبِهِمْ وَشِیجَهُ خِیفَتِهِ فَحَنَوْا بِطُولِ اَلطَّاعَهِ اِعْتِدَالَ ظُهُورِهِمْ وَ لَمْ یُنْفِدْ طُولُ اَلرَّغْبَهِ إِلَیْهِ مَادَّهَ تَضَرُّعِهِمْ وَ لاَ أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِیمُ اَلزُّلْفَهِ رِبَقَ خُشُوعِهِمْ وَ لَمْ یَتَوَلَّهُمُ اَلْإِعْجَابُ فَیَسْتَکْثِرُوا مَا سَلَفَ مِنْهُمْ وَ لاَ تَرَکَتْ لَهُمُ اِسْتِکَانَهُ اَلْإِجْلاَلِ نَصِیباً فِی تَعْظِیمِ حَسَنَاتِهِمْ وَ لَمْ تَجْرِ اَلْفَتَرَاتُ فِیهِمْ عَلَى طُولِ دُءُوبِهِمْ وَ لَمْ تَغِضْ رَغَبَاتُهُمْ فَیُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِمْ وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ اَلْمُنَاجَاهِ أَسَلاَتُ أَلْسِنَتِهِمْ وَ لاَ مَلَکَتْهُمُ اَلْأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ اَلْجُؤَارِ إِلَیْهِ أَصْوَاتُهُمْ وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِی مَقَاوِمِ اَلطَّاعَهِ مَنَاکِبُهُمْ وَ لَمْ یَثْنُوا إِلَى رَاحَهِ اَلتَّقْصِیرِ فِی أَمْرِهِ رِقَابَهُمْ وَ لاَ تَعْدُو عَلَى عَزِیمَهِ جِدِّهِمْ بَلاَدَهُ اَلْغَفَلاَتِ وَ لاَ تَنْتَضِلُ فِی هِمَمِهِمْ خَدَائِعُ اَلشَّهَوَاتِ قَدِ اِتَّخَذُوا ذَا اَلْعَرْشِ ذَخِیرَهً لِیَوْمِ فَاقَتِهِمْ وَ یَمَّمُوهُ عِنْدَ اِنْقِطَاعِ اَلْخَلْقِ إِلَى اَلْمَخْلُوقِینَ بِرَغْبَتِهِمْ لاَ یَقْطَعُونَ أَمَدَ غَایَهِ عِبَادَتِهِ وَ لاَ یَرْجِعُ بِهِمُ اَلاِسْتِهْتَارُ بِلُزُومِ طَاعَتِهِ إِلاَّ إِلَى مَوَادَّ مِنْ قُلُوبِهِمْ غَیْرِ مُنْقَطِعَهٍ مِنْ رَجَائِهِ وَ مَخَافَتِهِ لَمْ تَنْقَطِعْ أَسْبَابُ اَلشَّفَقَهِ مِنْهُمْ فَیَنُوا فِی جِدِّهِمْ وَ لَمْ تَأْسِرْهُمُ اَلْأَطْمَاعُ فَیُؤْثِرُوا وَشِیکَ اَلسَّعْیِ عَلَى اِجْتِهَادِهِمْ وَ لَمْ یَسْتَعْظِمُوا مَا مَضَى مِنْ أَعْمَالِهِمْ وَ لَوِ اِسْتَعْظَمُوا ذَلِکَ لَنَسَخَ اَلرَّجَاءُ مِنْهُمْ شَفَقَاتِ وَجَلِهِمْ وَ لَمْ یَخْتَلِفُوا فِی رَبِّهِمْ بِاسْتِحْوَاذِ اَلشَّیْطَانِ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یُفَرِّقْهُمْ سُوءُ اَلتَّقَاطُعِ وَ لاَ تَوَلاَّهُمْ غِلُّ اَلتَّحَاسُدِ وَ لاَ شَعَّبَتْهُمْ مَصَارِفُ اَلرَّیْبِ وَ لاَ اِقْتَسَمَتْهُمْ أَخْیَافُ اَلْهِمَمِ فَهُمْ أُسَرَاءُ إِیمَانٍ لَمْ یَفُکَّهُمْ مِنْ رِبْقَتِهِ زَیْغٌ وَ لاَ عُدُولٌ وَ لاَ وَنًى وَ لاَ فُتُورٌ وَ لَیْسَ فِی أَطْبَاقِ اَلسَّمَاءِ مَوْضِعُ إِهَابٍ إِلاَّ وَ عَلَیْهِ مَلَکٌ سَاجِدٌ أَوْ سَاعٍ حَافِدٌ یَزْدَادُونَ عَلَى طُولِ اَلطَّاعَهِ بِرَبِّهِمْ عِلْماً وَ تَزْدَادُ عِزَّهُ رَبِّهِمْ فِی قُلُوبِهِمْ عِظَماً و منها فی صفه الأرض و دحوها على الماء کَبَسَ اَلْأَرْضَ عَلَى مَوْرِ أَمْوَاجٍ مُسْتَفْحِلَهٍ وَ لُجَجِ بِحَارٍ زَاخِرَهٍ تَلْتَطِمُ أَوَاذِیُّ أَمْوَاجِهَا وَ تَصْطَفِقُ مُتَقَاذِفَاتُ أَثْبَاجِهَا وَ تَرْغُو زَبَداً کَالْفُحُولِ عِنْدَ هِیَاجِهَا فَخَضَعَ جِمَاحُ اَلْمَاءِ اَلْمُتَلاَطِمِ لِثِقَلِ حَمْلِهَا وَ سَکَنَ هَیْجُ اِرْتِمَائِهِ إِذْ وَطِئَتْهُ بِکَلْکَلِهَا وَ ذَلَّ مُسْتَخْذِیاً إِذْ تَمَعَّکَتْ عَلَیْهِ بِکَوَاهِلِهَا فَأَصْبَحَ بَعْدَ اِصْطِخَابِ أَمْوَاجِهِ سَاجِیاً مَقْهُوراً وَ فِی حَکَمَهِ اَلذُّلِّ مُنْقَاداً أَسِیراً وَ سَکَنَتِ اَلْأَرْضُ مَدْحُوَّهً فِی لُجَّهِ تَیَّارِهِ وَ رَدَّتْ مِنْ نَخْوَهِ بَأْوِهِ وَ اِعْتِلاَئِهِ وَ شُمُوخِ أَنْفِهِ وَ سُمُوِّ غُلَوَائِهِ وَ کَعَمَتْهُ عَلَى کِظَّهِ جِرْیَتِهِ فَهَمَدَ بَعْدَ نَزَقَاتِهِ وَ لَبَدَ بَعْدَ زَیَفَانِ وَثَبَاتِهِ فَلَمَّا سَکَنَ هَیْجُ اَلْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَکْنَافِهَا وَ حَمَلَ شَوَاهِقَ اَلْجِبَالِ اَلشُّمَّخِ اَلْبُذَّخِ عَلَى أَکْتَافِهَا فَجَّرَ یَنَابِیعَ اَلْعُیُونِ مِنْ عَرَانِینِ أُنُوفِهَا وَ فَرَّقَهَا فِی سُهُوبِ بِیدِهَا وَ أَخَادِیدِهَا وَ عَدَّلَ حَرَکَاتِهَا بِالرَّاسِیَاتِ مِنْ جَلاَمِیدِهَا وَ ذَوَاتِ اَلشَّنَاخِیبِ اَلشُّمِّ مِنْ صَیَاخِیدِهَا فَسَکَنَتْ مِنَ اَلْمَیَدَانِ بَرُسُوبِ اَلْجِبَالِ فِی قِطَعِ أَدِیمِهَا وَ تَغَلْغُلِهَا مُتَسَرِّبَهً فِی جَوْبَاتِ خَیَاشِیمِهَا وَ رُکُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ اَلْأَرَضِینَ وَ جَرَاثِیمِهَا وَ فَسَحَ بَیْنَ اَلْجَوِّ وَ بَیْنَهَا وَ أَعَدَّ اَلْهَوَاءَ مُتَنَسَّماً لِسَاکِنِهَا وَ أَخْرَجَ إِلَیْهَا أَهْلَهَا عَلَى تَمَامِ مَرَافِقِهَا ثُمَّ لَمْ یَدَعْ جُرُزَ اَلْأَرْضِ اَلَّتِی تَقْصُرُ مِیَاهُ اَلْعُیُونِ عَنْ رَوَابِیهَا وَ لاَ تَجِدُ جَدَاوِلُ اَلْأَنْهَارِ ذَرِیعَهً إِلَى بُلُوغِهَا حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَهَ سَحَابٍ تُحْیِی مَوَاتَهَا وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْدَ اِفْتِرَاقِ لُمَعِهِ وَ تَبَایُنِ قَزَعِهِ حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ لُجَّهُ اَلْمُزْنِ فِیهِ وَ اِلْتَمَعَ بَرْقُهُ فِی کِفَفِهِ وَ لَمْ یَنَمْ وَمِیضُهُ فِی کَنَهْوَرِ رَبَابِهِ وَ مُتَرَاکِمِ سَحَابِهِ أَرْسَلَهُ سَحّاً مُتَدَارِکاً قَدْ أَسَفَّ هَیْدَبُهُ تَمْرِیهِ اَلْجَنُوبُ دِرَرَ أَهَاضِیبِهِ وَ دُفَعَ شَآبِیبِهِ فَلَمَّا أَلْقَتِ اَلسَّحَابُ بَرْکَ بَوَانِیهَا وَ بَعَاعَ مَا اِسْتَقَلَّتْ بِهِ مِنَ اَلْعِبْ‏ءِ اَلْمَحْمُولِ عَلَیْهَا أَخْرَجَ بِهِ مِنْ هَوَامِدِ اَلْأَرْضِ اَلنَّبَاتَ وَ مِنْ زُعْرِ اَلْجِبَالِ اَلْأَعْشَابَ فَهِیَ تَبْهَجُ بِزِینَهِ رِیَاضِهَا وَ تَزْدَهِی بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَیْطِ أَزَاهِیرِهَا وَ حِلْیَهِ مَا سُمِّطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أَنْوَارِهَا وَ جَعَلَ ذَلِکَ بَلاَغاً لِلْأَنَامِ وَ رِزْقاً لِلْأَنْعَامِ وَ خَرَقَ اَلْفِجَاجَ فِی آفَاقِهَا وَ أَقَامَ اَلْمَنَارَ لِلسَّالِکِینَ عَلَى جَوَادِّ طُرُقِهَا فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ اِخْتَارَ آدَمَ علیه السلام خِیرَهً مِنْ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ أَوَّلَ جِبِلَّتِهِ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ وَ أَرْغَدَ فِیهَا أُکُلَهُ وَ أَوْعَزَ إِلَیْهِ فِیمَا نَهَاهُ عَنْهُ وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِی اَلْإِقْدَامِ عَلَیْهِ اَلتَّعَرُّضَ لِمَعْصِیَتِهِ وَ اَلْمُخَاطَرَهَ بِمَنْزِلَتِهِ فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ مُوَافَاهً لِسَابِقِ عِلْمِهِ فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ اَلتَّوْبَهِ لِیَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ وَ لِیُقِیمَ اَلْحُجَّهَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَمْ یُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا یُؤَکِّدُ عَلَیْهِمْ حُجَّهَ رُبُوبِیَّتِهِ وَ یَصِلُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ اَلْخِیرَهِ مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِی وَدَائِعِ رِسَالاَتِهِ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صلى الله علیه واله حُجَّتُهُ وَ بَلَغَ اَلْمَقْطَعَ عُذُرُهُ وَ نُذُرُهُ وَ قَدَّرَ اَلْأَرْزَاقَ فَکَثَّرَهَا وَ قَلَّلَهَا وَ قَسَّمَهَا عَلَى اَلضِّیقِ وَ اَلسَّعَهِ فَعَدَلَ فِیهَا لِیَبْتَلِیَ مَنْ أَرَادَ بِمَیْسُورِهَا وَ مَعْسُورِهَا وَ لِیَخْتَبِرَ بِذَلِکَ اَلشُّکْرَ وَ اَلصَّبْرَ مِنْ غَنِیِّهَا وَ فَقِیرِهَا ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا وَ بِسَلاَمَتِهَا طَوَارِقَ آفَاتِهَا وَ بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا وَ خَلَقَ اَلْآجَالَ فَأَطَالَهَا وَ قَصَّرَهَا وَ قَدَّمَهَا وَ أَخَّرَهَا وَ وَصَلَ بِالْمَوْتِ أَسْبَابَهَا وَ جَعَلَهُ خَالِجاً لِأَشْطَانِهَا وَ قَاطِعاً لِمَرَائِرِ أَقْرَانِهَا عَالِمُ اَلسِّرِّ مِنْ ضَمَائِرِ اَلْمُضْمِرِینَ وَ نَجْوَى اَلْمُتَخَافِتِینَ وَ خَوَاطِرِ رَجْمِ اَلظُّنُونِ وَ عُقَدِ عَزِیمَاتِ اَلْیَقِینِ وَ مَسَارِقِ إِیمَاضِ اَلْجُفُونِ وَ مَا ضَمِنَتْهُ أَکْنَانُ اَلْقُلُوبِ وَ غَیَابَاتُ اَلْغُیُوبِ وَ مَا أَصْغَتْ لاِسْتِرَاقِهِ مَصَائِخُ اَلْأَسْمَاعِ وَ مَصَائِفِ اَلذَّرِّ وَ مَشَاتِی اَلْهَوَامِّ وَ رَجْعِ اَلْحَنِینِ مِنَ اَلْمُوَلَّهَاتِ وَ هَمْسِ اَلْأَقْدَامِ وَ مُنْفَسَحِ اَلثَّمَرَهِ مِنْ وَلاَئِجِ غُلُفِ اَلْأَکْمَامِ وَ مُنْقَمَعِ اَلْوُحُوشِ مِنْ غِیرَانِ اَلْجِبَالِ وَ أَوْدِیَتِهَا وَ مُخْتَبَإِ اَلْبَعُوضِ بَیْنَ سُوقِ اَلْأَشْجَارِ وَ أَلْحِیَتِهَا وَ مَغْرِزِ اَلْأَوْرَاقِ مِنَ اَلْأَفْنَانِ وَ مَحَطِّ اَلْأَمْشَاجِ مِنْ مَسَارِبِ اَلْأَصْلاَبِ وَ نَاشِئَهِ اَلْغُیُومِ وَ مُتَلاَحِمِهَا وَ دُرُورِ قَطْرِ اَلسَّحَابِ فِی تَرَاکِمِهَا وَ مَا تَسْفِی اَلْأَعَاصِیرُ بِذُیُولِهَا وَ تَعْفُو اَلْأَمْطَارُ بِسُیُولِهَا وَ عَوْمِ نَبَاتِ اَلْأَرْضِ فِی کُثْبَانِ اَلرِّمَالِ وَ مُسْتَقَرِّ ذَوَاتِ اَلْأَجْنِحَهِ بِذُرىَ شَنَاخِیبِ اَلْجِبَالِ وَ تَغْرِیدِ ذَوَاتِ اَلْمَنْطِقِ فِی دَیَاجِیرِ اَلْأَوْکَارِ وَ مَا أَوْعَبَتْهُ اَلْأَصْدَافُ وَ حَضَنَتْ عَلَیْهِ أَمْوَاجُ اَلْبِحَارِ وَ مَا غَشِیَتْهُ سُدْفَهُ لَیْلٍ أَوْ ذَرَّ عَلَیْهِ شَارِقُ نَهَارٍ وَ مَا اِعْتَقَبَتْ عَلَیْهِ أَطْبَاقُ اَلدَّیَاجِیرِ وَ سُبُحَاتُ اَلنُّورِ وَ أَثَرِ کُلِّ خَطْوَهٍ وَ حِسِّ کُلِّ حَرَکَهٍ وَ رَجْعِ کُلِّ کَلِمَهٍ وَ تَحْرِیکِ کُلِّ شَفَهٍ وَ مُسْتَقَرِّ کُلِّ نَسَمَهٍ وَ مِثْقَالِ کُلِّ ذَرَّهٍ وَ هَمَاهِمِ کُلِّ نَفْسٍ هَامَّهٍ وَ مَا عَلَیْهَا مِنْ ثَمَرِ شَجَرَهٍ أَوْ سَاقِطِ وَرَقَهٍ أَوْ قَرَارَهِ نُطْفَهٍ أَوْ نُقَاعَهٍ دَمٍ وَ مُضْغَهٍ أَوْ نَاشِئَهِ خَلْقٍ وَ سُلاَلَهٍ لَمْ تَلْحَقْهُ فِی ذَلِکَ کُلْفَهٌ وَ لاَ اِعْتَرَضَتْهُ فِی حِفْظِ مَا اِبْتَدَعَ مِنْ خَلْقِهِ عَارِضَهٌ وَ لاَ اِعْتَوَرَتْهُ فِی تَنْفِیذِ اَلْأُمُورِ وَ تَدَابِیرِ اَلْمَخْلُوقِینَ مَلاَلَهٌ وَ لاَ فَتْرَهٌ بَلْ نَفَذَهُمْ عِلْمُهُ وَ أَحْصَاهُمْ عَدَدَهُ وَ وَسِعَهُمْ عَدْلُهُ وَ غَمَرَهُمْ فَضْلُهُ مَعَ تَقْصِیرِهِمْ عَنْ کُنْهِ مَا هُوَ أَهْلُهُ اَللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ اَلْوَصْفِ اَلْجَمِیلِ وَ اَلتَّعْدَادِ اَلْکَثِیرِ إِنْ تُؤَمَّلْ فَخَیْرُ مَأْمُولٍ وَ إِنْ تُرْجَ فَأَکْرَمُ مَرْجُوٍّ اَللَّهُمَّ وَ قَدْ بَسَطْتَ لِی فِیمَا لاَ أَمْدَحُ بِهِ غَیْرَکَ وَ لاَ أُثْنِی بِهِ عَلَى أَحَدٍ سِوَاکَ وَ لاَ أُوَجِّهُهُ إِلَى مَعَادِنِ اَلْخَیْبَهِ وَ مَوَاضِعِ اَلْرِّیْبَهِ وَ عَدَلْتَ بِلِسَانِی عَنْ مَدَائِحِ اَلْآدَمِیِّینَ وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَلْمَرْبُوبِینَ اَلْمَخْلُوقِینَ اَللَّهُمَّ وَ لِکُلِّ مُثْنٍ عَلَى مَنْ أَثْنَى عَلَیْهِ مَثُوبَهٌ مِنْ جَزَاءٍ أَوْ عَارِفَهٌ مِنْ عَطَاءٍ وَ قَدْ رَجَوْتُکَ دَلِیلاً عَلَى ذَخَائِرِ اَلرَّحْمَهِ وَ کُنُوزِ اَلْمَغْفِرَهِ اَللَّهُمَّ وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَکَ بِالتَّوْحِیدِ اَلَّذِی هُوَ لَکَ وَ لَمْ یَرَ مُسْتَحِقّاً لِهَذِهِ اَلْمَحَامِدِ وَ اَلْمَمَادِحِ غَیْرَکَ وَ بِی فَاقَهٌ إِلَیْکَ لاَ یَجْبُرُ مَسْکَنَتَهَا إِلاَّ فَضْلُکَ وَ لاَ یَنْعَشُ مِنْ خَلَّتِهَا إِلاَّ مَنُّکَ وَ جُودُکَ فَهَبْ لَنَا فِی هَذَا اَلْمَقَامِ رِضَاکَ وَ أَغْنِنَا عَنْ مَدِّ اَلْأَیْدِی إِلَى سِوَاکَ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.(خطبه۹۱ )
خطبه‏اى از آن حضرت(ع) میباشد که به خطبه اشباح معروف است و از خطبه‏هاى جلیل وگرانقدر اوست. کسى از او خواست که خدا را برایش توصیف کند، آنسان که گویى او را به چشم مى‏بیند. امیر المؤمنین از این سخن خشمگین شد.
مسعده ابن صدقه از حضرت امام جعفر بن محمد(ع) روایت کند، که امیرالمؤمنین(ع) این خطبه را بر منبر کوفه ادا کرد. سبب آن بود که مردى نزد او آمد و گفت: یا امیر المؤمنین(ع)، پروردگار ما را براى ما وصف کن تا محبّت و معرفت ما به او افزون شود. على(ع) خشمگین شد و فرمان داد که همه در نماز حاضر آیند مردم آمدند، چنانکه در مسجد، دیگر جایى نبود. على(ع) همچنان خشمگین و برافروخته بر منبر شد. حمد خداى سبحان به جاى آورد و بر پیامبر(ص) درود فرستاد. سپس، سخن آغاز کرد و فرمود: حمد سزاوار خداوندى است که نابخشیدن، بر داراییش نیفزاید و اگر بخشش کند، بینوا نشود. زیرا هر بخشنده‏اى جز خداى تعالى اگر ببخشد از داراییش کاسته گردد و هرکس، جز او از بخشش دست باز دارد، نکوهشش کنند. تنها اوست که بر بندگان خود به اعطاى نعمتها و سودها و نصیبها منّت تواند نهاد. همه موجودات روزى خوار اویند، روزى آنها را ضمانت کرده و قوتشان مقدّر فرموده. راه آنان را که شوق و رغبت او دارند و خواستار چیزهایى هستند که در نزد اوست، گشاده و هموار ساخته است. کسى را که زبان به سؤال مى‏گشاید، افزونتر ندهد، از آنکه مهر خاموشى بر لب نهاده است.
اوست اول، پس او را آغازى نبوده است، که پیش از آن چیزى تواند بود. اوست آخر، پس او را پایانى نیست که پس از آن چیزى تواند بود. دیدگان را اجازت ندهد، که او را بنگرند و دریابند. روزگار بر او نگذشته است که با گذشت زمان دگرگون شود. در جایى مکان نگرفته است، که از آنجا به جاى دیگر رود. اگر ببخشد، هر چه را که از معادن کوهها بیرون مى‏آید یا هر چه را که از خنده صدفهاى دریا حاصل مى‏شود، از سیم و زرناب و مرواریدهاى غلطان و خوشه‏هاى مرجان، در جود و بخشش او اثر نکند و از وسعت دارایى او نکاهد. ذخایر خزاین او به حدى است که درخواستهاى بندگانش آن را به پایان نرساند. زیرا، او بخشنده‏اى است که دریاى نعمتش به درخواست خواهندگان نقصان نیابد و اصرار شوخ چشمان، او را بخیل نگرداند.
اى مردى که سخن پرسیدى، به آنچه قرآن از صفات او براى تو بیان کرده و تو را بدان راه نموده است، اقتدا کن و از چراغ هدایت آن روشنایى بگیر. و هر چه را که شیطان تو را به دانستن آن واداشته و در کتاب خدا آموختنش بر تو واجب نشده و در سنّت پیامبر و ائمه هدى از آن نشانى نیست، علم آن را به خدا واگذارو از آموختن آنها بپرهیز. نهایت چیزى که خداى تعالى بر تو مقرّر داشته، همین است و بس. و بدان که راسخان در علم کسانى هستند، که اقرارشان به ندانستن آنچه در پرده غیب است، آنها را بى‏نیاز کرده است از کوشش براى گشودن درهاى بسته عالم غیب، تا بدانچه در پس پرده مستور است آگاه شوند ایشان اعتراف مى‏کنند که از دریافت آنچه در حیطه دانششان نیست، عاجزند و خداى تعالى این اعتراف را ستوده است. و بدین سبب، آنان را راسخان در علم نامیده‏اند، که تعمق در چیزى را که خدا جستجوى کنه آن را تکلیف نکرده است، واگذاشته‏اند. تو نیز به همان قدر که قرآن راهنماییت کرده اکتفا کن و عظمت خداى سبحان را به گنجاى خرد خویش مسنج که از جمله هلاک‏شوندگان گردى.
اوست خداى توانایى که اگر اوهام را هواى آن در سر افتد، که منتهاى قدرتش را دریابند، یا اندیشه پاک از وسوسه شیطانى، بخواهد در غیب ملکوتش به او ره جوید، یا دلها شیفته آن گردند، که به چگونگى صفاتش پى‏ببرند، یا آنجا که عقول از درک صفات او بازمانند، سوداى رسیدن به کنه ذاتش را در سر پرورند، دست ردّ به سینه آنها زند و بازپسشان گرداند. هر چند، که از روى اخلاص روى به سوى او نهاده باشند و از کوره راههاى صعب و ظلمانى عوالم غیب گذشته باشند. آنان، بى‏آنکه از سعى و تلاش خود ثمرتى حاصل کنند، بازگردند و اعتراف کنند، که پاى نهادن در این راه کارى خطا بوده. کنه معرفت او ادراک نگردد و هیچ عاقل صاحب رأیى نتواند عظمت و بزرگیش را بسنجد.
خداوندى که موجودات را از هیچ بیافرید، بدون هیچ نمونه‏اى که همانند آن بسازد. و بدون هیچ اندازه‏اى که از آفریدگارى پیش از خود تقلید کرده باشد. از ملکوت قدرت خود و از عجایبى که آثار حکمتش از آنها حکایت دارند و از اینکه هر موجودى معترف است، که جز به نیروى او نتواند بر پا بود، ما را به شناخت خود رهنمون گردید.
آثار صنع و نشانه‏هاى حکمتش در بدایعى، که مى‏آفریند، آشکار است. پس هر چه آفریده برهان آفریدگارى و دلیل خداوندى اوست و آن آفریده، اگر هم خاموش باشد، باز هم به تدبیر او ناطق است و بر ابداع او دلیل.
شهادت مى‏دهم که هر که تو را به آفریدگانت تشبیه کند و چنان پندارد، که تو را اعضایى است جدا از یکدیگر و مفصلهایى است به هم‏پیوسته، پوشیده به پوست و گوشت، که بی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:30:00 ب.ظ ]




مس یکی از عناصر ضروری برای گیاهان و حیوانات است که در طبیعت بصورت سولفید، سولفات و کربنات مس مشاهده می‌شود. از نظر فراوانی در لیتوسفر بیست و ششمین عنصر و بعد از روی می‌باشد. فرإوانی آن در لیتوسفر ۷۰ و در خاکها معمولاً ۱۰۰-۲ و بطور متوسط ۳۰ میلی‌گرم در کیلوگرم گزارش شده است[۲۶].

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مواد مادری شیستهای کریستالی(گارنت وگرانولیت) حاوی۱/۰ درصد مس و افق خاکهای حاصل از آنها حاوی بیش از ۱۰۰ میلی‌گرم در کیلوگرم مس گزارش شده‌اند[۲۷].
مس هم به فرم خالص و هم آلیاژی مصرف زیادی دارد. عنصر مس در آب، و رسوبات و موجودات زنده برخی مناطق مجاور فعالیتهای حفاری و صنایع تغلیظ، در قارچ کشهای مسی برای ضد عفونی میوه و سیب زمینی، کودهای شیمیایی (CuSo4.5H2O)لجن فاضلاب و کودهای حاصل از مرغداری وخوکداری مشاهده می‌شود[۲۸].
ووستا و مورگان گزارش نمودند که در غیاب عوامل کمپلکس کننده یا غلظت ناچیز آنها مس دو ظرفیتی از طریق جذب سطحی رسوب می‌کند. مهمترین گونه‌های مس موجود بسته به شرایط ویژه محیط Cu(OH)2 یا CuCO3 می‌باشند[۳۰،۲۹].
در غلظت کم و متعارف مس سمی نیست و حتی برای تمام موجودات زنده ضروری شناخته شده است، ولی در غلظت های زیاد برای انسان، حیوان، گیاهان و حتی برای فعالیتهای میکروارگانیسمها نیز سمی است. بطوریکه غلظت ۵/۰ میلی‌گرم در لیتر آن جلبکها و قارچ‌ها را مسموم می‌کند[۳۱].
باعث آسیب روده‌ای- معده‌ای، آسیب‌های کبدی- کلیوی و کم‌خونی می‌شود. مس محلول در آب سبب ایجاد رنگ و طعم نامطلوب در آب آشامیدنی می‌شود. جذب زیاد مس در انسان باعث خوردگی شدید مخاطی، آسیب گسترده مویرگی، تغییرات نکروتیک کبدی و کلیوی، دستگاه گوارشی و سیستم عصبی مرکزی شده و منجر به افسردگی می‌شود. آب موجود در ظروف مسی منجر به حفظ کیفیت باکتریایی بدون فساد می‌شود[۳۲].
شواهدی ‏دال بر تجمع مس در زنجیره غذایی دیده نمی‌شود، لذا بیشترین اثرات سمی آن از مصرف آنی غلظتهای زیاد آن حاصل می‌گردد. در جانداران آلی تخریب سیستم عصبی، گوارشی و خونسازی ویژگی اصلی سمیت مس است[۲۰].
۱-۷- روی
فراوانی روی در لیتوسفر حدود ۸۰، در خاکها به طور متوسط ۵۰ میلی گرم در کیلوگرم می‌باشد. نیمه عمر روی باقیمانده در بدن انسان، یک سال است. روی عنصری حیاتی برای تمامی ارگانیسمهای زنده است. روی تمایل زیادی در پیوند با سولفیدها دارد که منجر به تشکیل معمول‌ترین کانی روی اسفالریت[۷] می‌شود[۲۷].
روی به مقدار کم در تمام سنگ‌های آتشفشانی وجود دارد. میزان روی طبیعی در خاک، حدود mg/kg ۳۰-۱ می‌باشد. این عنصر طعم نامطلوب تلخ و گزنده‌ای به آب می‌دهد. فلز روی که بعد از فولاد، آلومینیوم و مس پر مصرف‌ترین فلز صنعتی تلقی می‌شود، به عنوان محافظ فولاد در صنعت آبکاری، به‌صورت فلز آلیاژ کننده با مس جهت تولید برنج، در ریخته‌گری‌ها و همچنین به صورت ترکیبات شیمیایی در لاستیک و رنگها به کار می‌رود. مهمترین مورد کاربرد عنصر روی به عنوان پوشش محافظ، روی سایر فلزات مانند آهن و فولاد گالوانیزه است که در لوله های انتقال آب و ناودانها استفاده می‌شود. همچنین در ترکیب مواد مختلفی مثل مرکب، کاغذ کپی، مواد آرایشی، رنگ و لاستیک بکار می‌رود. علاوه بر صنایع ذوب فلزات، تاثیر بارانهای اسیدی و مواد ساختمانی حاوی روی، منابع عمده ورود این عنصر به محیط زیست است. می‌توان فعالیتهای حفاری و تغلیظ فلزات، کاربرد لجن فاضلاب، کمپوست، کودهای شیمیایی، حشره‌کشها و آفت‌کشها در کشاورزی را نیز به این منابع اضافه کرد[۳۳].
روی قابل جذب، شامل یونهای۲+Zn و کمپلکس محلول روی می‌باشد. سایر اشکال روی بصورت تبادلی جذب شده روی کانیهای رسی، مواد هومیک، هیدروکسیدها و کربناتها هستند. نوع و مقدار سطوح جذبی، غلظت کل لیگاندها، PH، پتانسیل اکسیداسیون و احیاء و فاز جامد روی می‌توانند غلظت یون ۲+Zn در محلول را کنترل نمایند. در PH کمتر از ۷/۷ یون ۲+Zn و PH بالاتر از آن گونهZnOH+ در محلول، غالب هستند. از نظر قدرت جذب، عنصر روی بیشتر وابسته به مواد آلی است و با افزایش کود و بقایای گیاهی به خاک، با وجود افزایش غلظت کل روی میزان فرم محلول روی کمتر می‌شود[۹].
آلن و تیمپرلی[۸] در سال ۱۹۷۴ به این نتیجه رسیدند که روی هم به صورت سولفید فلزی هم کمپلکس آلی فلزی رسوب می‌کند. جکسون[۹] با انجام آزمایشاتی روی چند فلز در سال ۱۹۷۸با تایید مطلب فوق اضافه کرد که عنصر روی نسبت به کادمیوم بیشتر وابسته به مواد آلی است. روی و مس غالبا با رسهای از نوع سزکوئی اسید، که بخشی کوچک ولی از نظر بیولوژیکی مهم می‌باشد، پیوند برقرار می‌کند[۳۴].
در بدن انسان، در غلظت بالا، در پروستات، استخوان، عضله و کبد پیدا شده است. بعضی از عوارض نامطلوب آن عبارتند از مسمومیت، تب، دل آشوبه، تهوع، استفراغ و اسهال متعاقب مصرف نوشیدنی‌های اسیدی یا غذاهایی که در ظروف گالوانیزه تهیه و نگهداری می‌شوند. در درک مزه و طعم، عنصر ضروری به شمار می‌رود و کمبود آن سبب بی‌اشتهایی، اختلال در فعالیت متالوآنزیم‌ها، کمبود رشد، اعمال بینایی، تاخیر در بهبود زخمهای بدن، هضم غذا، تولید مثل، تنفس، اعمال کلیه و تنظیم قند خون می‌گردد. در هنگام زخم شدن بدن، روی در اطراف زخمهای ‌پوستی افزایش می‌یابد و باعث بهبود آن می‌شود. جذب بسیار بالای روی (۲-۱ گرم) در انسان با سر درد، تهوع، دردهای شکم و اسپاسم گوارش همراه است. مس و روی در جذب بدن با یکدیگر رقابت دارند. افزایش روی در محدوده ۳۰۰ -۱۰۰ میلی گرم در روز با کم خونی سلولی همراه است و منجر به کاهش جذب مس در بدن می‌شود [۲۷].
روی در غلظت پایین برای انسان، حیوان و اغلب گیاهان ضروری است. روی به عنوان کاتالیزور و یا بخش ساختمانی در اکثر آنزیمهای فعال در متابولیسم انرژی عمل می کند. معمولاً عنصر کم‌خطری در نظر گرفته می‌شود، ولی در مقادیر زیاد و در حضور آرسنیک، سرب، کادمیوم و آنتیموان سمیت آن افزایش می‌یابد[۱۸].
اثرات سمی روی ناشی از بخارات و کف از مخازن گالوانیزاسیون و پساب فاضلابهای صنعتی مشاهده شده است. تب روی، ناشی از مسمومیت روی بوده است و علائم آن زکام، تب و تهوع است. بخار کلرید روی باعث خشک شدن ریه‌ها می‌شود. نگهداری غذا بویژه با واکنش اسیدی در ظروف گالوانیزه باعث انحلال مقادیری سمی از روی ظرف در غذا می‌شود. عاملی که سمیت روی را نسبت به جیوه و کادمیوم یا سرب کاهش می‌دهد، دفع تدریجی روی از بدن و زنجیره غذایی است. غلظت بالای روی می‌تواند به سیستم گوارشی، غدد درون ریز، خونسازی و بافت پوست صدمه بزند[۳۵].
روی در غلظتهای بالا برای ماهیها و سایر موجودات آبزی بسیار سمی است همچنین گارتون علت مسمومیت روی در گیاهان آبزی را تخلیه پساب صنایع فولاد و فلزکاری در محیط گزارش کرده است[۲۰].
سمیت روی برای موجودات آبزی با افزایش سختی آب کم می‌شود چرا که روی با کلسیم اثر آنتاگونیسی دارد، از سوی دیگر ظاهراً عنصر مس اثر سینوژیسمی روی جذب روی دارد[۳۶].
زیانهای ناشی از فلزات سنگین و آلودگی‌های زیست محیطی حاصل از آنها سبب گردیده است تا توجه ویژه به حذف فلزات سنگین از فاضلابهای صنعتی معطوف گردد و روش های گوناگونی برای حذف این آلاینده‌ها توسعه یابد. در حال حاضر روش های تصفیه شامل: ترسیب، انعقاد،‌شناورسازی، ته‌نشینی، فیلتراسیون، ‌عملیات غشائی،‌ تکنیکهای الکتروشیمیایی،‌ تعویض یونی، عملیات زیستی و فعالیتهای شیمیایی می‌باشد. در عمل هر روش دارای مزایا و محدودیتهایی است. همه روش های فوق در حذف فلزات سنگین به نحوی کارا و موثر می‌باشند، ولی روش های شیمیایی به طور گسترده‌تری مورد استفاده قرار گرفته‌اند. در سال ۱۹۹۵ معلوم گردید که تصفیه شیمیایی روش مناسبی برای کاهش غلظتهای فلزات در فاضلاب قبل از تخلیه به سیستمهای جمع‌ آوری فاضلاب می‌باشد. تصفیه شیمیایی به اندازه کافی غلظت فلزات محلول را کاهش می‌دهد. عملیات جذب سطحی با کربن فعال، به علت تاثیرگذاری در حذف یونهای فلزی در مقادیر کم مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. یکی از محدودیتهای استفاده از این روش هزینه بالا می‌باشد. به همین علت از مواد ارزان قیمت به عنوان جاذب سطحی برای حذف فلزات سنگین نیز استفاده شده است. اخیراً کوششهای بسیاری برای تکامل یافتن و گسترش جاذبهای جدید و بهبود جاذبهای فعلی، کربن فعال شده دانه‌ای و جاذبهای دیگر از جمله: اکسید فلزات پوشش شده با ماسه، سلولز نفوذپذیر اصلاح شده با پلی‌اتیلن ایمید، فلز پوشش شده با کربن فعال دانه‌ای به عمل آمده است[۳۷].
یکی از فعالیتهای مفید استفاده از ضایعات طبیعی است. مواد مورد تحقیق پنبه، ضایعات فندق، پوست بادام، ضایعات سیب،‌ پشم،‌ سبوس و ساقه برنج، پوست درخت و مواد سلولزدار و ساقه و دانه گیاه فلاکس[۱۰] هستند. به علت ارزانی و در دسترس بودن این مواد و عدم نیاز به عملیات پیچیده بازیابی، این روشها بیشتر مورد توجه محققین قرار گرفته است[۳۸].
آقایان نسیم[۱۱] و تهیر[۱۲] به حذف سرب از محیطهای آبی به وسیله بنتونیت پرداختند و توانستند در شرایط بهینه تا ۹۸ درصد سرب را حذف کنند و آنها همچنین بیان کردند که وجود الکترولیتها باعث کاهش راندمان حذف می‌شود[۳۹].
آقایان ریو[۱۳] و دلبر[۱۴] به حذف جیوه دو ظرفیتی از فاضلاب به کمک جذب به وسیله خاکستر پرداختند، نتایج آزمایشات نشان داد که جذب جیوه با افزایش PH‌ افزایش می‌یابد[۴۰].
آقای سینگ[۱۵] و همکارانش از هماتیت جهت حذف کادمیوم دو ظرفیتی از محیط‌های آبی پرداختند. آنها بیان کردند از عوامل تاثیرگذار در فرایند جذب، PH محلول، اندازه ذرات هماتیت، سرعت اختلاط و دمای سیستم می‌باشد[۴۱].
آقایان کاتسویانس [۱۶]و زوبولیس[۱۷] به حذف آرسنیک از آب به کمک مواد پلیمری نظیر پلی‌استیرن که سطح خارجی آنها توسط اکسید آهن پوشیده شده بود پرداختند. آنها توانستند به این روش غلظت آرسنیک را به کمتر از mg/l ۱۰ در آب برسانند. آنها همچنین پیشنهاد کردند که وجود آنیونهایی نظیر کربنات، کلراید و نیترات حذف آرسنیک را محدود می‌کنند[۴۲].
۲-۱- ترسیب
متداولترین روش برای حذف فلزات سنگین در محدوده بالای ppm است. بعضی از نمکهای فلزات در آب نامحلول‌اند، در صورتی که فلز به آن یون مناسب اضافه شود، ته‌نشین می‌گردد[۱۲].
بازدهی فرایند توسط PHپایین و وجود سایر نمکها تحت تأثیر قرار می‌گیرد. فرایند نیاز به افزودن مواد شیمیایی دیگری دارد که در نهایت منجر به تولید لجن فراوان با مقدار آب زیاد می‌شود که حاوی ترکیبات سمی است و دفع آن به شدت هزینه‌بر است[۴۳].
ترسیب در غلظتهای پایین یون فلزات مؤثر نمی‌باشد. واضح است که وقتی که دو یا چند فلز سنگین در محیط وجود داشته باشند، PH بهینه برای ته نشینی هر یک از آنها ممکن است، متفاوت باشد، لذا به کمک ساخت پایلوت در استفاده از مواد رسوب‌ساز مختلف شرایط بهینه را می‌توان یافت. مواد شیمیایی که بیشترین مصرف را در رسوب‌سازی دارند عبارتند از: آهک، سود، کربنات سدیم و سولفید سدیم، که آهک بیشترین مصرف را دارد. معمولاً لخته سازهایی نظیر آلوم، کلرید، فریک، پلی الکترولیتها در هنگام رسوب‌سازی برای کاهش نیروهای دافعه بین ذرات و ایجاد تراکم و ته‌نشین شدن ذرات استفاده می‌شود. ترسیب به عنوان روش متداول و سنتی در حذف فلزات سنگین شناخته می‌شود و دارای معایب زیر است:
۱- تولید حجم زیادی از لجن که در برخی شرایط، آبگیری و ته‌نشینی آنها بسیار مشکل است.
۲- هزینه‌ بالای دفع لجن که خود به عنوان یک ماده خطرناک تلقی می‌شود.
۳- چنانچه آب یا پسابی حاوی مخلوطی از فلزات سنگین باشد، این روش قادر به حذف تمامی فلزات به مقادیر دلخواه نمی‌باشد و این امر به علت اختلاف PH بهینه هر یک از فلزات می‌باشد.
در مورد برخی از فلزات لازم است قبل از عمل رسوب‌دهی، درجه اکسیداسیون فلز را تغییر داد. برای مثال برای ترسیب Cr+6ابتدا باید آنرا به کروم Cr+3تبدیل و سپس عمل رسوبدهی را انجام داد.
بنابراین با توجه به قوانین سخت برای تصفیه، تخلیه و دفع فاضلابها و آبهای آلوده به محیط زیست، نمی‌توان از آن به عنوان روش نهایی در تصفیه و حذف فلزات سنگین استفاده نمود[۴۳].
۲-۱-۱- رسو بدهی هیدروکسیدی
حلالیت فلزات در PHمختلف، متفاوت است، به صورتی که در PH اسیدی محلول و در PH قلیایی نامحلول هستند و با بهره گرفتن از این خاصیت در این روش سعی می‌شود با ایجاد محیط قلیایی، رسوب نامحلولی از هیدروکسید فلز تشکیل گردد.
Me+n+OH>Me(OH)n
در روش رسوبدهی PHبالا، محیط را قلیایی نموده و رسوب هیدروکسیدی با افزایش ماده تنظیم کننده PH تشکیل می‌گردد. معمولاً در PHبالاتر از ۹ اکثر قریب به اتفاق فلزات رسوب می‌نمایند و پتاس، سود، آمونیاک و هیدروکسید سدیم جهت رساندن PH محلول به این سطح مناسب هستند، ولی عمومی‌ترین ماده آمونیاک است که مزیت آن به دیگر مواد مشابه، بی‌خطر بودن و ارزان‌تر بودن است.
در حقیقت با افزایش آهک، یون فلز سنگین به صورت نامحلول حذف می‌شود و کلسیم وارد محلول می‌شود و این تعویض یون خطرناک و سمی فلز سنگین (نظیر سرب)، با فلز غیرسمی کلسیم می‌باشد که واکنش انجام گیرنده به صورت ساده به شکل زیر می‌باشد:
Me2+ + Ca(OH)2 Me(OH)n + Ca2+
Men+ + n NaOH Me(OH)n + nNa+
در مورد رسوب‌دادن Cr+6 با این روش باید اشاره شود که ابتدا Cr+3 سه ظرفیتی احیا کرد و سپس هیدروکسید آنرا رسوب داد[۴۴].
۲-۱-۲- رسوبدهی سولفیدی
حلالیت رسوب سولفید فلزی (MeS) بسیار کمتر از حلالیت رسوب سولفید فلزیMe(OH)2 می‌باشد و این باعث شده است که تشکیل رسوب با بنیان سولفید فلزی (S) هم به عنوان یکی از روش های حذف فلزات سنگین از آب ‌باشد. برای این منظور از عوامل سولفید ساز نظیر H2Sو دیگر نمکهای سولفیدی می‌توان استفاده کرد. از معایب این روش ایجاد گاز سولفید هیدروژن که سمی بوده و با افزایش PH میزان آن کاهش می‌یابد. در میان سولفیدها استفاده ازFeS به دلیل حلالیت مناسب آن، رایج‌تر است. ترکیب سولفیدی نسبت به هیدروکسیدی و انواع دیگر آن دارای کارایی بهتری برای حذف فلزات سرب و کادمیوم و جیوه می‌باشد[۴۴].
۲-۱-۳- رسو‌دهی بوسیله کربناتها
از این ترکیبات بیشتر برای رسوب دادن فلزات بخصوصی مانند سرب و کادمیوم استفاده می‌شود. زیرا در مورد این فلزات اگر بخواهیم از روش هیدروکسیدی استفاده کنیم، باید PH را به بالاتر از ۱۰ برسانیم. اما با بهره گرفتن از کربنات در PH ۵/۷ تا ۵/۹ عمل رسوبدهی انجام می‌شود. واکنش به صورت زیر می‌باشد:
Na2CO3+M2+ MCO3 +۲Na+
باید توجه داشت که این روش برای برخی از فلزات نظیر روی و نیکل دارای هیچ امتیازی نسبت به روش هیدروکسیدی نمی‌باشد و حتی در برخی از موارد از آن ضعیف‌تر است[۴۴].
۲-۱-۴- رسوبدهی توسط ترکیبات فسفات
ترکیبات فسفات بیشتر به صورت تری فسفات سدیم Na3PO4 یا فسفات کلسیم و منیزیم قادر به حذف فلزات سنگین به خصوصPb2+ از محلولهای آبی می‌باشد. تری فسفات سدیم قادر است که سرب را به صورت Pb3(PO4)2 رسوب نماید. این روش قادر است سرب را تا میزان mg/l ۵/۰ برساند. بهترین سیستم رسوب سازی ترکیب تری‌ فسفات سدیم و سود به نسبت ۱ به ۵/۲ می‌باشد[۴۵].
۲-۲- تبادل یونی
تبادل یونی، روش دیگری است که در صنعت برای حذف فلزات سنگین از به طور موفق استفاده می‌شود. در این فرایند، یونهای فلز داخل محلول رقیق با یونهای نگه داشته شده توسط نیروهای الکترواستاتیک در رزینهای تبادل یونی، معاوضه می‌شوند[۴۳]. این روش در مقایسه با روش های دیگربه نسبت گران است، اما توانایی حذف در محدوده نسبتاً بالا را دارد[۴۶]. در این فرایند بعضی از کاتیونها و آنیونهای نامطلوب با یونهای سدیم، هیدروژن و یا سایر یونهای مواد رزینی تعویض می‌شوند. مبدل یونی یک ماده جامد است که توانایی تبادل کاتیون یا آنیون با مواد اطراف خود را دارد مبدل یونی متداول مورد استفاده، رزین‌های تبادل یونی آلی مصنوعی می‌باشند. فرایند تبادل یون در اصل برای کاهش سختی آب آبرسانی خانگی به کار می‌رفت. اما اخیراً برای تصفیه فاضلابهای صنعتی نظیر فاضلابهای آبکاری فلز به کار می‌رود[۴۷].
به طور کلی استفاده از این فرایند برای حذف و جداسازی فلزاتی مانند کادمیوم، کروم، روی، مس، جیوه، نیکل، باریم و آرسنیک گزارش شده است.
از مشکلات این روش می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- برای محلول غلیظ فلزات و یا آلوده شده توسط مواد آلی به کار نمی‌رود. به علاوه قابلیت انتخاب یون را ندارد، دارای هزینه بالاتر می‌شود.
۲- وجود عملکرد دقیق و نظارت و سرپرستی در تمام اوقات به علت وجود واکنشهای پیچیده شیمیایی لازم می‌باشد.
۳- مواد شیمیایی مصرفی برای کارکنان خطرناک می‌باشند.
۴- مواد شیمیایی مصرف شده در فعال کردن بسترهای رزین نیز ممکن است نیاز با تصفیه مخصوص پیش از دفن داشته می‌باشند[۴۸].
۲-۲-۱- زئولیتهای طبیعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:29:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم