سرمشق توسعه‌گرا نیز بعد از انقلاب در صحنه حضور داشته و در حوزه سامان بخشیدن به عرصه فرهنگ عمل کرده است: بر اساس این سرمشق، مقرر شده است حوزه‌ باورها و رفتارهای عمومی چنان سامان یابد و تحول پذیرد که مددکار فعالیت‌های کشور در عرصه‌های گسترده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد. بر حسب این دیدگاه، تکنولوژی مدرن و بسط ظرفیت‌های اقتصادی و تولیدی، مستلزم برانگیختن ایستارها، ارزش‌ها و سرمشقهای رفتاری خاص میان عموم مردم است.
تمایزگذاری این سرمشق از سامان بخشیدن به حوزه‌ی فرهنگ عمومی است. برحسب این تمایزگذاری، پاره‌ای از باورها و الگوهای رفتاری شهری، متمدنانه، عاقلانه، و اجتماعی ارزیابی می‌شوند. از سویی، زبان گفتگو در این سرمشق چنان سامان می‌یابد که افرادِ با ایده‌ها و شخصیت‌های گوناگون را به خود جلب می‌کند. قلمروی سرمشق یاد شده، قلمرو ارتباط فرد با دیگران است و کمتر با نیات و باورهای عمیق فردی سر و کار دارد. آنچه در سرمشق توسعه‌گرا اهمیت دارد، متقاعد شدن فرد به پیروی از مجموعه ضوابط عقلانی و خردمندانه در رفتار اجتماعی با دیگران است. هدف این سرمشق، تامین مصالح جمعی و در پرتو آن تامین مصالح فردی است و ابزار پیشبرد آن، تبلیغات گسترده می‌باشد.
بنابراین در ایران پس از انقلاب، شاهد هم‌زمانی حضور این دو سرمشق در عرصه‌ی سیاست‌گذاری فرهنگی هستیم. جمهوری اسلامی ایران به عنوانی یک نظام متکی بر دین و با پشتوانه‌ی انقلابی متکی بر آرمان‌های دینی، نمی‌تواند از سرمشقی نخست دست بردارد؛ در عین حال به عنوان یک دولت مدرن نیز نمی‌تواند از وظیفه‌ی توسعه‌ی اجتماعی-اقتصادی کشور چشم‌پوشی کند. بنابراین به نظر می‌رسد با توجه به مقدمات حقوق، حوزه‌ی مشترک میان هر سرمشق، ممکن‌ترین حوزه برای پیشبرد سیاست فرهنگی است. این عرصه الگوهای متفاوت در عرصه‌ی فرهنگ و اخلاق را حداقل از حیث تامین اهداف واحد در کنار هم می‌نشاند و همسویی سرمشقهای مذکور را با حداقل هزینه اجتماعی و سیاسی ممکن می‌سازد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۶- مراحل سیاست‌گذاری فرهنگی

کیومرث اشتریان چارچوب تحلیلی خود برای سیاست‌گذاری فرهنگی را در چند مرحله تقسیم کرده است: تشخیص مسئله، راه‌حل‌یابی، انتخاب ابزار، برنامه‌ریزی و تعیین بودجه (اشتریان؛ ۱۸). در این میان دو مرحله‌ی طرح مسئله و انتخاب راه ‌حل ‌ها مهمتر از بقیه هستند.
اساسی‌تری مرحله در سیاست‌گذاری فرهنگی تشخیص مشکل یا تعیین صورت مسئله سیاست‌گذاری است. سیاست‌گذاری اساسا پاسخی به این مسئله است و لازم است که سیاست‌گذار از مسئله صورت‌بندی دقیقی ارائه دهد. این مهم است که سیاست‌گذاری با توجه به مشکلات عینی، مسائل بومی و ویژگی‌های محیطی تدوین شود. حتی اگر رهیافتی ارزشی داشته باشیم می‌توانیم آن را در قالبی مشکل‌محور مطرح کنیم؛ یعنی مشکلات بر سر راه تحقق ارزش‌ها را احصا نموده یا ملاک و معیارهایی برای تلقی یک پدیده به عنوان یک مشکل و معضل تعیین کنیم.
سیاست‌گذاری اگر در یک حوزه‌ی خاص صورت بگیرد، مستلزم تجزیه و تحلیل آن حوزه و صورت‌بندی آن به شکل یک مشکل یا معضل اجتماعی است که نیازمند پاسخی یا راه‌حلی سیاسی می‌باشد. این امر خود مستلزم تحدید حدود یک پدیده، شناسایی متغیر یا متغیرهای مستقل اساسی و سپس تدوین شاخص‌های عینی و در پایان شناخت ابزارهای تاثیرگذار در آن متغیرهاست: تحلیل یک پدیده و تحدید حدود آن، شناسایی متغیرها، شناسایی شاخص‌ها، شناسایی ابزارها (همان؛ ۳۳).
تفسیر مشاهدات و مشکلات، نقشی اساسی در صورت‌بندی مسئله سیاستی دارد و آن را بنا بر افق ذهنی سیاست‌گذار به کلی تغییر جهت می‌دهد. برای اینکه تا حدی بتوان از تفسیر و تاویل‌های گوناگون در حوزه‌ی سیاست‌گذاری و تفسیر به رای برنامه‌ها و سیاست‌های بعد کاست، شفاف کردن موضوع‌ها و مشاهدات ضرورت دارد. از این رو باید سیری از کل به جزء طی شود تا موضوع کلان مورد مشاهده به شکل سوالاتی (مشکلاتی) مشخص و محدود در آید. از این رو تفکیک‌های ذیل برای حصول این مقصود ضروری است: تفکیک تعریفی (تفکیک محتوایی)، تفکیک حوزه‌ای (بخشی)، تفکیک شرح وظایفی، تفکیک جمعیت هدف و غیره (همان؛ ۳۴).
تفکیک محتوایی: اولین گام ضروری در تفکیک، تعریف است به طوری که ارکان آن مشخص شود. سیاست‌گذار بر اساس تعریف و وظایفی که بر عهده‌ی او گذارده شده باید فعالیت خود را بر یکی از ارکان فوق متمرکز کند.
تفکیک حوزه‌ای: باید یکی از بخش‌های مورد نظر را که از تفکیک محتوایی فوق‌الذکر به دست آمده برگزینند و ساز و کار عملی و کیفیت تاثیرپذیری و چگونگی تجلی بی‌اعتمادی در بخش مورد نظر (مثلا ادبیات) را تجزیه و تحلیل کنند.
تفکیک شرح‌وظایفی: شرح وظایف سازمان‌ها و نهادهای عمومی به خودی خود آنها را در حیطه‌ی خاصی محدود و موضوع‌های فرهنگی را برای آنها تفکیک می‌کند. این تفکیک از بالا به پایین صورت می‌گیرد و معمولا از حیطه‌ی تصمیم سیاست‌گذاران خارج است و قانون‌گذار آن را طراحی و ابلاغ می‌کند.
تفکیک جمعیت هدف: جمعیت هدف یا واحد مورد عمل سیاست‌گذاری باید به عنوان واحد تحلیلی به دقت ارزیابی شود. تفکیک بر اساس جمعیت هدف سیاست‌گذار را به در نظر گرفتن ویژگی‌های روانی، اجتماعی و سیاسی خاصی در سیاست‌های فرهنگی ملزم می‌کند. در جدول زیر با یک مثال تفکیک در سیاستگذاری فرهنگی نشان داده شده است.

موضوع
تفکیک محتوایی
تفکیک حوزه‌ای بخشی
تفکیک شرح وظایفی
تفکیک بر اساس جمعیت هدف

فرهنگ بی‌اعتمادی

تعریف: سوء‌ظن به شکل فرهنگ عمومی
ارکان تعریف: بی‌اعتمادی، روابط اجتماعی، تجلی در فرهنگ

فرهنگ عمومی
شهروندان،
روابط شهروندان،
سیاست، ادبیات، سینما،

فرهنگ عمومی
شهروندان تهران
….

جوانان تهران،
بازار تهران،
دانشگاه‌های تهران،
….

جدول ۳-۲ تفکیک در سیاستگذاری

۳-۷- اجزای سیاست فرهنگی

ابتدا لازم است که میان سیاستگذاری و هدفگذاری تمایز قائل شویم. سیاست، یک راه حل عملی و یک خطمشی عینی برای حل یک مشکل و مسئله یا دستیابی به یک هدف است. اما گاهی دیده میشود که سیاستگذاران، صرفا اهداف خود را بیان میکنند و آن را سیاست به حساب میآورند و باید بدانیم که این صرفا یک هدفگذاری است نه سیاستگذاری. پیامد هدفگذاری به جای سیاستگذاری این است که در عرصهی عمل، امور مبهم و غیرکارا و متداخل میشود.
از طرف دیگر، اهداف را نباید با ارزش‌ها یکسان دانست. سلسله مراتب ارزش‌، هدف، سیاست باید رعایت شود؛ چرا که هر یک در سطح خود ویژگی‌های خاص دارد. ارزش عبارت است از ترجیحات و اولویت‌هایی که انسان‌ها در منش زندگی خود قایل می‌شوند. هدف عبارت است از مقاصدی کلی و البته دقیق که در زمینه‌های گوناگون دنبال می‌شوند تا ارزش‌های خاصی را محقق گردانند. اهداف ماهیتا خردتر و متنوع‌تر از ارزش‌ها هستند و معمولا ارزش می‌تواند از طرق گوناگونی محقق شود. سیاست در درجه‌ای خردتر از هدف قرار می‌گیرد. رابطه‌ی سیاست با هدف همچون رابطه‌ی هدف با ارزش است. برای دست‌یابی به یک هدف خاص سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی می‌توان به اتخاذ سیاست‌هایی مبادرت ورزید (همان؛ ۶۹).
مثال:
هدف: ترویج قانون‌پذیری در جامعه
سیاست کلان: ترویج روحیه‌ی رعایت مقررات و هنجارهای شهری در شهروندان
تمهید مقدمات: مشخص کردن آسیب‌ها و شناخت جمعیت هدف
سیاست‌ها: ۱- ایجاد فضای فرهنگی مناسب در جامعه برای ضد ارزش‌ جلوه دادن آسیب‌ها از طریق وسایل ارتباط جمعی ۲-فعالیت‌های تبلیغی در مدارس، مساجد، ادارات ۳- رفع موانع قانونی ۴-ایجاد پلیس شهرداری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...